آیه بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ [1]
اين، [اعلام] بيزارى از سوى خدا و پيامبر او به كسانى از مشركان است كه با آنها پيمان بستهايد!
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) فِی قَوْلِهِ بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ نَزَلَتْ فِی مُشْرِکِی الْعَرَبِ غَیْرِ بَنِیضَمْرَهًْ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- بَراءَةُ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمشْرِکِینَ؛ درباره مشرکان عرب به جز بنیضمره نازل شد.
الصّادق (علیه السلام)- أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بَعَثَ عَلِیّاً (علیه السلام) بِسُورَهًِْ بَرَاءَهًَْ فَوَافَی الْمَوْسِمَ فَبَلَّغَ عَنِ اللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله) بِعَرَفَهًَْ وَ الْمُزْدَلِفَهًِْ وَ یَوْمَ النَّحْرِ عِنْدَ الْجِمَارِ وَ فِی أَیَّامِ التَّشْرِیقِ کُلِّهَا یُنَادِی بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ، فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ لَایَطُوفَنَّ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ.
امام صادق (علیه السلام)- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) را با سورهی توبه [بهسوی مشرکان مکّه] فرستاد. پس موسم حج فرا رسید و او از جانب خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در عرفه و مزدلفه و روز قربانی در جِمار و در همهی ایّام تشریق به تبلیغ پرداخت و این آیه را میخواند: بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمشْرِکِینَ* فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ، هیچ عریانی (برهنهای) حق ندارد خانهی خدا را [بهصورت عریان] طواف کند.
الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بَعَثَ أَبَابَکْرٍ بِبَرَاءَهًَْ فَسَارَ حَتَّی بَلَغَ الْجُحْفَهًَْ فَبَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّبْنَأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) {فِیطَلَبِهِ} فَأَدْرَکَهُ ... وَ أَخَذَ عَلِیٌّ (علیه السلام) الصَّحِیفَهًَْ وَ أَتَی الْمَوْسِمَ وَ کَانَ یَطُوفُ {فِی} النَّاسِ وَ مَعَهُ السَّیْفُ فَیَقُولُ بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ، فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ فَلَا یَطُوفُ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ بَعْدَ هَذَا وَ لَا مُشْرِکٌ فَمَنْ فَعَلَ فَإِنَّ مُعَاتَبَتَنَا إِیَّاهُ بِالسَّیْفِ الْخَبَر.
امام صادق (علیه السلام)- عیسیبنعبدالله گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ابوبکر را با آیات برائت گسیل داشت تا به «جحفه» رسید. سپس امیرالمؤمنین علیّبنابیطالب (علیه السلام) را در پی او فرستاد. .... پس علی (علیه السلام) نامه را از وی گرفته به مکّه آمد. وی در میان مردم میگشت و شمشیر برکشیده با صدای بلند میگفت: «بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ المُشْرِکِینَ* فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ؛ از امسال به بعد کسی برهنه طواف نکند، مشرکان نیز حقّ ورود به حرم را ندارند، پس هرکس چنین کند برخورد ما با او شمشیر خواهد بود».
الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بَعَثَ أَبَابَکْرٍ مَعَ بَرَاءَهًَْ إِلَی الْمَوْسِمِ لِیَقْرَأَهَا عَلَی النَّاسِ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) فَقَالَ لَایُبَلِّغْ عَنْکَ إِلَّا عَلِیٌّ (علیه السلام) فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَلِیّاً (علیه السلام) فَأَمَرَهُ أَنْ یَرْکَبَ نَاقَتَهُ الْعَضْبَاءَ وَ أَمَرَهُ أَنْ یَلْحَقَ أَبَابَکْرٍ فَیَأْخُذَ مِنْهُ بَرَاءَهًَْ وَ یَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ بِمَکَّهًَْ ... فَلَمَّا قَدِمَ عَلِیٌّ (علیه السلام) مَکَّهًَْ وَ کَانَ یَوْمُ النَّحْرِ بَعْدَ الظُّهْرِ وَ هُوَ یَوْمُ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ قَامَ ثُمَّ قَالَ إِنِّی رَسُولُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَیْکُمْ فَقَرَأَ عَلَیْهِمْ بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ* فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ عِشْرِینَ مِنْ ذِیالْحِجَّهًِْ وَ الْمُحَرَّمِ وَ صَفَرٍ وَ شَهْرِ رَبِیعٍ الْأَوَّلِ وَ عَشْرٍ مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ الْآخِرِ وَ قَالَ لَا یَطُوفُ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ وَ لَا عُرْیَانَهًٌْ وَ لَا مُشْرِکٌ أَلَا وَ مَنْ کَانَ لَهُ عَهْدٌ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَمُدَّتُهُ إِلَی هَذِهِ الْأَرْبَعَهًِْ الْأَشْهُرِ.
امام صادق (علیه السلام)- همانا رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، ابوبکر را با سورهی برائت به موسم حج اعزام کرد تا آن را برای مردم بخواند. سپس جبرئیل نازل شد و گفت: «هیچکس جز علی (علیه السلام) آن را از جانب تو ابلاغ نمیکند». رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، علی (علیه السلام) را فرا خواند و به او دستور داد سوار ناقهی (شتر مادّه) عضباء (گوشبریده) شود و به ابوبکر برسد و سورهی برائت را از او بگیرد و برای مردم در مکّه بخواند. ... هنگامیکه به مکّه رسید، بعد از ظهر روز نحر بود که روز حجّ اکبر به شمار میآمد. برخاست و چنین فرمود: «همانا من فرستادهی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بهسوی شما هستم». و این آیه را بر آنان خواند: «بَرَاءةٌ مِّنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمشْرِکِینَ * فَسِیحُواْ فِی الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ». بیست روز از ذی الحجّه و محرّم و صفر و ماه ربیعالاوّل و ده روز از ماه ربیعالثّانی. و فرمود: «پس از امسال هیچکس حق ندارد، از مرد و زن، برهنه طواف کند و هرکه نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیمان داشته است، مهلت او تا چهار ماه است».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ فِی مَنَاقِبِ أمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ تِعْدَادِهَا قَالَ (علیه السلام) وَ أَمَّا الْخَمْسُونَ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بَعَثَ بِبَرَاءَهًَْ مَعَ أَبِی بَکْرٍ، فَلَمَّا مَضَی أَتَی جَبْرَئِیلُ (علیه السلام)، فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) لَا یُؤَدِّی عَنْکَ إِلَّا أَنْتَ أَوْ رَجُلٌ مِنْکَ، فَوَجَّهَنِی عَلَی نَاقَتِهِ الْغَضْبَاءِ، فَلَحِقْتُهُ بِذِی الْحُلَیْفَهًِْ فَأَخَذْتُهَا مِنْهُ، فَخَصَّنِیَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِذَلِک.
امام علی (علیه السلام)- در تفسیر نورالثقلین و در باب مناقب امیرالمؤمنین (علیه السلام) و تعداد آن مناقب آمده است: [امام (علیه السلام)] فرمود: ... امّا پنجاهمین فضیلت من این است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، سورهی توبه را همراه با ابوبکر روانه نمود و چون وی رهسپار گشت جبرئیل آمد و گفت: «ای محمّد! کسی از جانب تو پیامی را ابلاغ نمیگرداند مگر خود تو یا مردی از خود تو»، پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) مرا سوار بر شترش عضباء روانه کرد و من در ذو الحلیفه به او رسیدم و سوره را از وی گرفتم و خداوند مرا به این منقبت مخصوص گرداند».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ کَثِیرٍ أَبِی إِسْمَاعِیل عَنْ جُمَیْعِبْنِعُمَرَ قَالَ: صَلَّیْتُ فِی الْمَسْجِدِ الْجَامِعِ فَرَأَیْتُ ابْنَ عُمَرَ جَالِساً فَجَلَسْتُ إِلَیْهِ فَقُلْتُ حَدِّثْنِی عَنْ عَلِیٍّ (علیه السلام) فَقَالَ بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَبَا بَکْرٍ بِبَرَاءَهًَْ فَلَمَّا أَتَی ذَا الْحُلَیْفَهًِْ أَتْبَعَهُ عَلِیّاً (علیه السلام) فَأَخَذَهَا مِنْهُ قَالَ أَبُو بَکْرٍ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) مَا لِی أَ نَزَلَ فِیَّ شَیْءٌ قَالَ لَا وَ لَکِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ لَا یُؤَدِّی عَنِّی إِلَّا أَنَا أَوْ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی قَالَ فَرَجَعَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ یَا رَسُولَ (صلی الله علیه و آله) أَ نَزَلَ فِیَّ شَیْءٌ قَالَ لَا وَ لَکِنْ لَا یُؤَدِّی عَنِّی إِلَّا أَنَا أَوْ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی قَالَ کَثِیرٌ قُلْتُ لِجُمَیْعٍ أَ تَشْهَدُ عَلَی ابْنِعُمَرَ بِهَذَا قَالَ نَعَمْ ثَلَاثا.
امام علی (علیه السلام)- کثیر نقل میکند: جمیعبنعمر گوید: در مسجد جامع نماز میخواندم که ابنعمر را دیدم. پس از نماز نزد او نشسته و گفتم: «از علی (علیه السلام) برایم بگو». گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ابوبکر را با سورهی برائت (توبه) فرستاد تا آن را بر مردم مکّه و حجّاج خانهی خدا بخواند. امّا چون به «ذو الحلیفه» رسید، علی (علیه السلام) را بهدنبال او فرستاد تا سوره را از وی گرفته خود ببرد و آن را بر مردم مکّه بخواند». ابوبکر گفت: «ای علی! چه اتّفاقی افتاده آیا آیهای دربارهی من نازل شده است»؟ فرمود: «خیر! لیکن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده است: این مأموریت را یا باید خودم انجام دهم یا مردی از اهل بیتم». پس ابوبکر نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بازگشته و گفت: «ای رسول خدا! آیا چیزی درباره من نازل شده است»؟ فرمود: «خیر! لیکن این مأموریت را جز من یا مردی از اهل بیتم نمیتواند انجام دهد». کثیر گوید: به جمیع گفتم: «آیا بر این گفتهی ابن عمر شهادت میدهی»؟ گفت: «آری»! و سه بار آن را تکرار کرد.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بَعَثَ أَبَا بَکْرٍ بِبَرَاءَهًَْ ثُمَّ أَتْبَعَهُ عَلِیّاً (علیه السلام) فَأَخَذَهَا مِنْهُ فَقَالَ أَبُوبَکْرٍ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) خِیفَ فِیَّ شَیْءٌ قَالَ لَا إِلَّا أَنَّهُ لَا یُؤَدِّی عَنِّی إِلَّا أَنَا أَوْ عَلِیٌّ (علیه السلام) وَ کَانَ الَّذِی بُعِثَ فِیهِ عَلِیٌّ (علیه السلام) لَا یَدْخُلُ الْجَنَّهًَْ إِلَّا نَفْسٌ مُسْلِمَهًٌْ وَ لَا یَحُجُّ بَعْدَ هَذَا الْعَامِ مُشْرِکٌ وَ لَا یَطُوفُ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ وَ مَنْ کَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَهْدٌ فَهُوَ إِلَی مُدَّتِه.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ابوبکر را با سورهی برائت نزد مشرکین مکّه فرستاد سپس علی (علیه السلام) به دنبالش آمد و به او رسید و سوره را از او گرفت. ابوبکر محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: «ای رسول خدا! دربارهی من هراسی پیدا شده»؟ حضرت فرمود: «خیر! ولی رسالت و تکلیف مرا از طرف من کسی ادا نمیکند مگر خودم یا علی (علیه السلام)» و تکلیفی را که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) داده و آن حضرت را مأمور ساخت که آن را به کفّار مکّه تبلیغ کند این چند فقره بود: ۱ به بهشت داخل نمیشود مگر مسلمان. ۲ بعد از سال دیگر مشرکان حقّ ندارند برای مراسم حجّ حاضر شوند. ۳ افرادی که عریان و برهنه هستند حقّ ندارند طواف بیت کنند. ۴ مشرکینی که با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عهد و پیمان داشته و آن را نقض کردند تا چهار ماه فقط حقّ دارند در مکّه بمانند».
الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الْحُسَیْنِبْنِزَیْدٍ قَالَ حَدَّثَنِی جَعْفَرُبْنُمُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ (علیه السلام) قَالَ: لَمَّا سَرَّحَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَبَابَکْرٍ بِأَوَّلِ سُورَهًِْ بَرَاءَهًَْ إِلَی أَهْلِ مَکَّهًَْ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکَ أَنْ لَاتَبْعَثَ هَذَا وَ أَنْ تَبْعَثَ عَلِیَّبْنَأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) وَ أَنَّهُ لَا یُؤَدِّیهَا عَنْکَ غَیْرُهُ فَأَمَرَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) عَلِیَّبْنَأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) فَلَحِقَهُ فَأَخَذَ مِنْهُ الصَّحِیفَهًَْ ... قَالَ فَانْطَلَقَ عَلِیٌّ (علیه السلام) حَتَّی قَدِمَ مَکَّهًَْ ثُمَّ وَافَی عَرَفَاتٍ ثُمَّ رَجَعَ إِلَی جَمْعٍ ثُمَّ إِلَی مِنًی ثُمَّ ذَبَحَ وَ حَلَقَ وَ صَعِدَ عَلَی الْجَبَلِ الْمُشْرِفِ الْمَعْرُوفِ بِالشِّعْبِ فَأَذَّنَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أَ لَا تَسْمَعُونَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَیْکُمْ ثُمَّ قَالَ بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ، فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللهِ وَ أَنَّ اللهَ مُخْزِی الْکافِرِینَ، وَ أَذانٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی قَوْلِهِ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ تِسْعَ آیَاتٍ مِنْ أَوَّلِهَا ثُمَّ لَمَعَ بِسَیْفِهِ فَأَسْمَعَ النَّاسَ وَ کَرَّرَهَا.
امام صادق (علیه السلام)- حسینبنزید گوید: امام صادق (علیه السلام) از پدرش نقل کرد که فرمود: چون ابوبکر به همراه سورهی برائت عازم مکّه شد، جبرئیل نازل گشته و گفت: «ای محمّد! خداوند به تو امر میکند که این شخص را نفرست و علیّبنابیطالب (علیه السلام) را بفرست که کسی غیر از علی (علیه السلام) نمیتواند بهجای تو آن را به انجام برساند». پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) به علیّبنابیطالب (علیه السلام) دستور داد شخصاً این مأموریت را انجام دهد پس امیرالمؤمنین (علیه السلام) خود را به ابوبکر رسانده، نامه را از وی گرفت... . علی (علیه السلام) به سفر ادامه داد تا به مکّه رسید و آنگاه به عرفات رفت و سپس به جمع و منی رفت و بعد از آن مراسم قربانی و تحلیق را بهجا آورد و از کوه معروف به شعب بالا رفته و سه بار اذان گفته و فرمود: «ای مردم، مگر نمیشنوید؟ من فرستادهی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای شما هستم. سپس آیات برائت را چنین تلاوت فرمود: بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ المُشْرِکِینَ* فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللهِ وَ أَنَّ اللهَ مُخْزِی الْکافِرِینَ* وَ أَذانٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ ... إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ (توبه/۵۱). نُه آیهی از اوّل سوره [را خواند]. سپس شمشیر را از نیام برکشیده و شروع به تکاندادن آن کرد و در همان حال آیات برائت را برایشان تکرار میکرد.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ حَنَشِ عَنْ عَلِیِّ (علیه السلام) أنَّ النَّبِی (صلی الله علیه و آله) حِینَ بَعَثَهُ بِبَرَاءَهًِْ قال: یَا نَبِیَّ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنِّی لَسْتُ بِلَسِنٍ وَ لَا بِخَطِیبٍ قَالَ إِمَّا أَنْ أَذْهَبَ بِهَا أَوْ تَذْهَبَ بِهَا أَنْتَ قَالَ فَإِنْ کَانَ لَا بُدَّ فَسَأَذْهَبُ أَنَا قَالَ فَانْطَلِقْ فَإِنَّ اللَّهَ یُثَبِّتُ لِسَانَکَ وَ یَهْدِی قَلْبَکَ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی فَمِهِ وَ قَالَ انْطَلِقْ فَاقْرَأْهَا عَلَی النَّاسِ وَ قَالَ النَّاسُ سَیَتَقَاضَوْنَ إِلَیْکَ فَإِذَا أَتَاکَ الْخَصْمَانِ فَلَا تَقْضِ لِوَاحِدٍ حَتَّی تَسْمَعَ الْآخَرَ فَإِنَّهُ أَجْدَرُ أَنْ تَعْلَمَ الْحَق.
امام علی (علیه السلام)- حنش از امام علی (علیه السلام) نقل کرد که وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را با سورهی برائت [بهسوی مشرکان] فرستاد، [علی (علیه السلام)] عرض کرد: «ای پیامبر خدا! همانا من سخنور و سخنران نیستم». فرمود: «گریزی نیست از اینکه یا من آن را ابلاغ کنم یا تو». گفت: «اگر گریزی نیست، من آن را ابلاغ میکنم». فرمود: «پس راه بیفت، همانا خدا زبانت را پایدار خواهد ساخت و قلبت را هدایت خواهد کرد». سپس دستش را بر دهانش گذاشت و گفت: «راه بیفت و آن را برای مردم بخوان». و فرمود: «مردم از تو طلب قضاوت خواهند کرد. هرگاه دو طرف متخاصم نزد تو بیایند، به نفع کسی قضاوت نکن مگر پس از گوشدادن بهطرف مقابل، چرا که شایستهتر این است که حق را بدانی».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ زِیْدِبْنِبَقِیعِ قَالَ: سَأَلْنَا عَلِیّاً (علیه السلام) بِأَیِّ شَیْءٍ بُعِثْتَ فِی ذِی الْحِجَّهًِْ قَالَ بُعِثْتُ بِأَرْبَعَهًٍْ لَا تَدْخُلُ الْکَعْبَهًَْ إِلَّا نَفْسٌ مُؤْمِنَهًٌْ وَ لَا یَطُوفُ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ وَ لَا یَجْتَمِعُ مُؤْمِنٌ وَ کَافِرٌ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ بَعْدَ عَامِهِ هَذَا وَ مَنْ کَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَهْدٌ فَعَهْدُهُ إِلَی مُدَّتِهِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ عَهْدٌ فَأَجَلُهُ أَرْبَعَهًُْ أَشْهُرٍ. وَ رُوِیَ أَنَّهُ قَامَ عِنْدَ جَمْرَهًِْ الْعَقَبَهًِْ وَ قَالَ: یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ رَسُولِ اللَّهِ إِلَیْکُمْ بِأَنْ لَا یَدْخُلَ الْبَیْتَ کَافِرٌ وَ لَا یَحُجَّ الْبَیْتَ مُشْرِکٌ وَ لَا یَطُوفَ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ وَ مَنْ کَانَ لَهُ عَهْدٌ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَلَهُ عَهْدُهُ إِلَی أَرْبَعَهًِْ أَشْهُرٍ وَ مَنْ لَا عَهْدَ لَهُ فَلَهُ مُدَّهًُْ بَقِیَّهًِْ الْأَشْهُرِ الْحُرُمِ وَ قَرَأَ عَلَیْهِمْ سُورَهًَْ بَرَاءَهًَْ. وَ قِیلَ: قَرَأَ عَلَیْهِمْ ثَلَاثَ عَشَرَ آیَهًًْ مِنْ أَوَّلِ بَرَاءَهًٍْ.
امام علی (علیه السلام)- زیدبنبقیع گوید: از علی (علیه السلام) پرسیدیم: «در ذیالحجّه برای چه امری فرستاده شدی»؟ فرمود: «برای چهار چیز فرستاده شدم: جز مؤمن کسی وارد کعبه نگردد، بر گرد کعبه برهنهای طواف نسازد، و بعد از این سال، مؤمن و کافر در مسجد الحرام گرد هم نیایند، و هرکه میان او و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عهدوپیمانی است پایان آن عهد، موعد او باشد و آن که را عهدوپیمانی نیست، چهار ماه مهلت یابد. و روایت شده است که علیّبنابیطالب (علیه السلام) در کنار جمرهی عقبه ایستاد و فرمود: «ای مردم! من فرستادهی خدا بهسوی همهی شما هستم ای مردم!. (اعراف/۱۵۸) [پس از این] کافری وارد کعبه نمیگردد و مشرکی گرد خانهی حج نمیگزارد و برهنهای در کعبه طواف نمیسازد. و هرکه را با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عهدوپیمانی است، تا چهار ماه فرصت دارد و هرکه را عهدوپیمانی نیست، باقی ماههای حرام، موعد او خواهد بود». و آنگاه سورهی برائت را بر آنها تلاوت کرد.
الباقر (علیه السلام)- خَطَبَ عَلِیٌّ (علیه السلام) النَّاسَ وَ اخْتَرَطَ سَیْفَهُ فَقَال: لَا یَطُوفَنَ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ وَ لَا یَحُجَّنَّ بِالْبَیْتِ مُشْرِکٌ وَ لَا مُشْرِکَهًٌْ وَ مَنْ کَانَتْ لَهُ مُدَّهًٌْ فَهُوَ إِلَی مُدَّتِهِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ مُدَّهًٌْ فَمُدَّتُهُ أَرْبَعَهًُْ أَشْهُرٍ وَ کَانَ خَطَبَ یَوْمَ النَّحْرِ وَ کَانَتْ عِشْرِینَ مِنْ ذِی الْحِجَّهًِْ وَ الْمُحَرَّمَ وَ صَفَرَ وَ شَهْرَ رَبِیعٍ الْأَوَّلِ وَ عَشْراً مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ الْآخِر.
امام باقر (علیه السلام)- ابوبصیر، از امام محمّد باقر (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: «علی (علیه السلام) برای مردم خطبه خواند و شمشیرش را از نیام برکشید و فرمود: «هیچ برهنهای بر کعبهی طواف نخواهد کرد و هیچ مشرکی در کعبه حج نخواهد گزارد و هرکه را مهلت و موعدی است، تا پایان آن موعد فرصت دارد. و هرکه را موعدی نیست، مهلت او چهار ماه خواهد بود». و او در روز قربانی خطبه خواند و بیست روز از ذیالحجّه و محرم و صفر و ربیعالاول و ده روز از ربیعالثانی را مهلت داد. و گفت: «روز قربانی، روز حج اکبر است».
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- بَرَاءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ مِنَ الْعَهْدِ إِلَی الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ غَیْرَ أَرْبَعَهًِْ أَشْهُرٍ {قَالَ فَلَمَّا} کَانَ بَیْنَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ بَیْنَ الْمُشْرِکِینَ وَلْثٌ مِنْ عُقُودٍ فَأَمَرَ اللَّهُ رَسُولَهُ (صلی الله علیه و آله) أَنْ یَنْبِذَ إِلَی کُلِّ ذِی عَهْدٍ عَهْدَهُمْ إِلَّا مَنْ أَقَامَ الصَّلَاهًَْ وَ آتَی الزَّکَاهًَْ ... قَالَ فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ وَ فَرَغَ النَّاسُ مِنْ رَمْیِ جَمْرَهًِْ الْکُبْرَی قَامَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) عِنْدَ الْجَمْرَهًِْ فَنَادَی فِی النَّاسِ فَاجْتَمَعُوا إِلَیْهِ فَقَرَأَ عَلَیْهِمُ الصَّحِیفَهًَْ بِهَؤُلَاءِ الْآیَاتِ بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ إِلَی قَوْلِهِ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ ثُمَّ نَادَی أَلَا لَا یَطُوفَنَّ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ وَ لَا یَحُجَّنَّ مُشْرِکٌ بَعْدَ عَامِهِ هَذَا وَ إِنَّ لِکُلِّ {ذِی} عَهْدٍ عَهْدَهُ إِلَی {مُدَّتِهِ الْمَدِینَهًِْ}.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَالمُشْرِکِینَ مهلت چهار ماهه داده به مشرکان شامل آن دسته از مشرکانی که با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیمان عدم تعرّض بستهاند، نمیشود مگر اینکه اهل نماز و زکات نباشند و چون روز حج اکبر فرا رسید و مردم از مناسک حج فارغ گشتند، رمی جمرات را به پایان بردند، امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر جمره ایستاد و با صدای بلند مردم را بهسوی خدا خواند و چون گرد آمدند، ابتدا آیات برائت را برایشان تلاوت نمود: بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ ... فَخَلُّوا سَبیلَهُم (توبه/۵۴) سپس فرمود: «از این پس کسی حق ندارد برهنه طواف کند، هیچ مشرکی حق ندارد وارد حرم گردد و حج بگزارد، و هرکه پیمان عدم تعرّضی با پیامبر (صلی الله علیه و آله) دارد، بر پیمان خود تا پایان زمان مقرّر بماند».
الصّادق (علیه السلام)- أَنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) سُئِلَ فَقِیلَ لَهُ مَا أَفْضَلُ مَنَاقِبِکَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَقَالَ أَفْضَلُ مَنَاقِبِی مَا لَیْسَ لِی فِیهِ صُنْعٌ وَ ذَکَرَ مَنَاقِبَ کَثِیرَهًًْ قَالَ فِیهَا فَإِنَّ اللَّهَ لَمَّا أَنْزَلَ عَلَی رَسُولِهِ (علیه السلام) بَرَاءَهًَْ بَعَثَ بِهَا أَبَابَکْرٍ إِلَی أَهْلِ مَکَّهًَْ فَلَمَّا خَرَجَ وَ فَصَلَ نَزَلَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) لَا یُبَلِّغُ عَنْکَ إِلَّا عَلِیٌّ (علیه السلام) فَدَعَانِی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ أَمَرَنِی أَنْ أَرْکَبَ نَاقَتَهُ الْعَضْبَاءَ وَ أَنْ أَلْحَقَ أَبَابَکْرٍ فَآخُذَهَا مِنْهُ فَلَحِقْتُهُ فَقَالَ مَا لِی أَسَخَطٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله) قُلْتُ لَا إِلَّا أَنَّهُ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ لَایُؤَدِّی عَنْهُ إِلَّا رَجُلٌ مِنْهُ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ جَعْفَرُبْنُمُحَمَّدٍ (علیه السلام) فَأَخَذَهَا مِنْهُ وَ مَضَی حَتَّی وَصَلَ إِلَی مَکَّهًَْ فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ النَّحْرِ بَعْدَ الظُّهْرِ قَامَ بِهَا فَقَرَأَ بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ، فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ عِشْرِینَ مِنْ ذِی الْحِجَّهًِْ وَ الْمُحَرَّمَ وَ صَفَرَ وَ شَهْرَ رَبِیعٍ الْأَوَّلِ وَ عَشْراً مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ الْآخِرِ وَ قَالَ لَایَطُوفَنَّ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ وَ لَا عُرْیَانَهًٌْ وَ لَامُشْرِکٌ أَلَا وَ مَنْ کَانَ لَهُ عَهْدٌ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَمُدَّتُهُ هَذِهِ الْأَرْبَعَهًُْ الْأَشْهُرِ وَ ذَکَرَ الْحَدِیثَ بِطُولِهِ.
امام صادق (علیه السلام)- از امام علی (علیه السلام) سؤال شد: «برترین فضیلتهای شما کدام است»؟ فرمود: «برترین فضیلت من آن چیزی است که من در آن دستی نداشتهام». سپس فضیلتهای فراوانی را ذکر کرد، از جملهی آنها عبارت است از اینکه؛ «زمانیکه خداوند به پیامبر (صلی الله علیه و آله) وحی نمود تا از مشرکین برائت بجوید، ایشان ابوبکر را بهسوی اهل مکّه فرستاد و هنگامیکه ابوبکر خارج شد، جبرئیل نازل شد و گفت: «ای محمّد! فقط علی (علیه السلام) میتواند این پیام را از طرف تو ابلاغ نماید»، پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) مرا فرا خواند و دستور داد تا بر شتر ایشان (عضباء) سوار شوم و خود را به ابوبکر برسانم و ابلاغ را از او بگیرم، من نیز چنین کردم». ابوبکر گفت: «مرا چه شده؟ آیا من مورد خشم خداوند و رسول او قرار گرفتم»؟ گفتم: «نه! بلکه جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شد». و فرمود: «فقط شخصی که از او باشد باید این پیام را ابلاغ کند». «علی (علیه السلام) ابلاغ را گرفت و بهسوی مکّه تاخت و در بعد از ظهر روز عید قربان آن را خواند: بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ المُشْرِکِینَ* فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ که شامل بیست روز از ماه ذی الحجه، ماه محرم و صفر و ماه ربیع الأول و ده روز از ماه ربیع الآخر میشود. و فرمود: «مرد عریان و زن عریان و نیز مشرک، نباید به طواف کعبه بپردازد، بدانید هرکس نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عهد و پیمانی دارد، مدّت آن همین چهار ماه است» و حدیث را تا آخر ذکر کرد.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- فِی احْتِجَاجِ عَلِیٍّ (علیه السلام) یَوْمَ الشُّورَی عَلَی النَّاسِ قَالَ: نَشَدْتُکُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِیکُمْ أَحَدٌ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ رَسُولَهُ (صلی الله علیه و آله) أَنْ یَبْعَثَ بِبَرَاءَهًَْ، فَبَعَثَ بِهَا مَعَ أَبِیبَکْرٍ فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام)، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله)! إِنَّهُ لَا یُؤَدِّی عَنْکَ إِلَّا أَنْتَ أَوْ رَجُلٌ مِنْکَ، فَبَعَثَنِی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَأَخَذْتُهَا مِنْ أَبِیبِکْرٍ فَمَضَیْتُ بِهَا وَ أَدَّیْتُهَا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)، فَأَثْبَت اللَّهُ عَلَی لِسَانِ رَسُولِهِ: أَنِّی مِنْهُ، غَیْرِی؟!. قَالُوا: اللَّهُمَّ لَا.
امام علی (علیه السلام)- شما را به خدا آیا هیچیک از شما غیر از من هست که خداوند عزّوجلّ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را فرمان داده باشد که کسی را به همراه سورهی توبه گسیل نماید و حضرت آن سوره را به همراه ابوبکر فرستاد و جبرئیل به نزد حضرت آمد و گفت: «ای محمّد! هان که این ماموریّت تو را کسی جز خود تو یا مردی از اهل تو به انجام نرساند»، پس حضرت مرا فرستاد و آن را از ابوبکر گرفتم و سوره را همراه خود بردم و به نیابت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به گوش مردم رساندم و اینگونه خداوند به زبان پیامبرش اثبات فرمود که من از آن حضرت هستم»؟ گفتند: «خدا داند که نه».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ أنَسِبْنِمَالِکٍٍ أَنّ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) بَعَثَ بِبَرَاءَهًَْ إِلَی أَهْلِ مَکَّهًَْ مَعَ أَبِی بَکْرٍ فَبَعَثَ عَلِیّاً (علیه السلام) وَ قَالَ لَا یُبَلِّغُهَا إِلَّا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- انسبنمالک نقل میکند؛ نبیّاکرم (صلی الله علیه و آله) سورهی برائت را برای اهل مکّه همراه ابوبکر فرستاد و سپس علی (علیه السلام) را بهدنبالش گسیل داشت و فرمود: «آن را احدی نمیتواند برساند مگر مردی از اهل بیت من».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام): وَ قَدْ سَأَلَهُ رَأْسُ الْیَهُودِ: کَمْ تُمْتَحَنُ الْأَوْصِیَاءُ فِی حَیَاهًِْ الْأَنْبِیَاءِ وَ بَعْدَ وَفَاتِهِمْ؟ فَقَالَ (علیه السلام) یَا أَخَا الْیَهُودِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ امْتَحَنَنِی فِی حَیَاهًِْ نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فِی سَبْعَهًِْ مَوَاطِنَ فَوَجَدَنِی فِیهِنَّ مِنْ غَیْرِ تَزْکِیَهًٍْ لِنَفْسِی بِنِعْمَهًِْ اللَّهِ لَهُ مُطِیعاً قَالَ وَ فِیمَ وَ فِیمَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) قَالَ (علیه السلام) أَمَّا أَوَّلُهُنَّ ... وَ أَمَّا السَّابِعَهًُْ یَا أَخَا الْیَهُودِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا تَوَجَّهَ لِفَتْحِ مَکَّهًَْ أَحَبَّ أَنْ یُعْذِرَ إِلَیْهِمْ وَ یَدْعُوَهُمْ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ آخِراً کَمَا دَعَاهُمْ أَوَّلًا فَکَتَبَ إِلَیْهِمْ کِتَاباً یُحَذِّرُهُمْ فِیهِ وَ یُنْذِرُهُمْ عَذَابَ اللَّهِ وَ یَعِدُهُمُ الصَّفْحَ وَ یُمَنِّیهِمْ مَغْفِرَهًَْ رَبِّهِمْ (وَ یُنْذِرُهُمْ (وَ نَسَخَ لَهُمْ فِی آخِرِهِ سُورَهًَْ بَرَاءَهًَْ لِیَقْرَأَهَا عَلَیْهِمْ ثُمَّ عَرَضَ عَلَی جَمِیعِ أَصْحَابِهِ الْمُضِیَّ بِهِ فَکُلُّهُمْ یَرَی التَّثَاقُلَ فِیهِ فَلَمَّا رَأَی ذَلِکَ نَدَبَ مِنْهُمْ رَجُلًا فَوَجَّهَهُ بِهِ فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) لَا یُؤَدِّی عَنْکَ إِلَّا أَنْتَ أَوْ رَجُلٌ مِنْکَ فَأَنْبَأَنِی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِذَلِکَ وَ وَجَّهَنِی بِکِتَابِهِ وَ رِسَالَتِهِ إِلَی أَهْلِ مَکَّهًَْ فَأَتَیْتُ مَکَّهًَْ وَ أَهْلُهَا مَنْ قَدْ عَرَفْتُمْ لَیْسَ مِنْهُمْ أَحَدٌ إِلَّا وَ لَوْ قَدَرَ أَنْ یَضَعَ عَلَی کُلِّ جَبَلٍ مِنِّی إِرْباً لَفَعَلَ وَ لَوْ أَنْ یَبْذُلَ فِی ذَلِکَ نَفْسَهُ وَ أَهْلَهُ وَ وُلْدَهُ وَ مَالَهُ فَبَلَّغْتُهُمْ رِسَالَهًَْ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ قَرَأْتُ عَلَیْهِمْ کِتَابَهُ فَکُلُّهُمْ یَلْقَانِی بِالتَّهَدُّدِ وَ الْوَعِیدِ وَ یُبْدِی لِیَ الْبَغْضَاءَ وَ یُظْهِرُ الشَّحْنَاءَ مِنْ رِجَالِهِمْ وَ نِسَائِهِمْ فَکَانَ مِنِّی فِی ذَلِکَ مَا قَدْ رَأَیْتُمْ ثُم الْتَفَتَ إِلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ لَیْسَ کَذَلِکَ قَالُوا بَلَی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِین (علیه السلام).
امام علی (علیه السلام)- امام باقر (علیه السلام) از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل کرده است که رأس الیهود از امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرسید: «پس به ما بگو که خداوند جانشینان پیامبر را چند بار در زمان حیات پیامبران و چند بار در زمان فوتشان امتحان میکند»؟ [علی (علیه السلام)] فرمود: «ای برادر یهودی! خداوند عزّوجلّ مرا در حیات پیامبرمان (صلی الله علیه و آله)، در هفت مرحله آزموده است و مرا در آن موارد بدون اینکه نفس خود را تزکیه کنم به نعمت خداوند، مطیع خود یافت». آن یهودی گفت: «ای امیرالمؤمنین! این موارد چه بوده است»؟ علی (علیه السلام) پاسخ داد: «اوّلین مورد ... امّا هفتم ای برادر یهود، اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چون عازم فتح مکّه شد، دوست داشت همانطور که در آغاز دعوت آنان را به اسلام فرا خوانده بود، در پایان نیز ایشان را به اسلام دعوت کند، ازاینرو نامهای برایشان فرستاد که به آنان هشدار میداد و از عذاب خدا برحذر میداشت و در ضمن آنان را به گذشت و مغفرت الهی نوید میداد و در پایان سورهی برائت را نیز پیوست نمود تا برایشان خوانده شود. سپس به همهی صحابه پیشنهاد داد که انجام این مأموریت را بر عهده بگیرند امّا احساس نمود این کار بر آنها دشوار است و به انحای مختلف طفره میروند و چون چنین دید یکی از آنان را مأمور انجام این مهم نمود و چون آن مرد عزم مکّه کرد، جبرئیل نازل گشته و گفت: «یا محمّد! کسی جز خودت یا مردی از اهل بیت خودت نباید این مأموریت را انجام دهد». از اینرو پیامبر (صلی الله علیه و آله) مرا از ماجرا آگاه نموده و تکلیف فرموده نامه و پیغام او را من به مکّه برده و ابلاغ کنم. وقتی به مکّه رسیدم وضع را چنان دیدم که هرکدام از آنان اگر میتوانستند مرا قطعهقطعه کرده و هر عضوی از بدنم را بر بالای کوهی قرار دهند، این کار را میکردند هرچند به قیمت جان و مال و فرزندانشان تمام شود. امّا من پیام و نامهی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را برایشان خواندم و چون کارم را انجام دادم، با تهدید و خط و نشان کشیدن آنها مواجه گشتم و با نفرت و کینهتوزی زن و مرد آنان مواجه گشتم. امّا رفتار من با ایشان آنگونه بود که دیدید. سپس رو به یاران خود نمود و گفت: «آیا چنین نبود»؟ گفتند: «بلی، یا امیرالمؤمنین (علیه السلام)»!
الباقر (علیه السلام)- وَ اللَّهِ مَا بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَبَا بَکْرٍ بِبَرَاءَهًَْ لَهْواً کَانَ یَبْعَثُ بِهَا مَعَهُ ثُمَّ یَأْخُذُهَا مِنْهُ وَ لَکِنَّهُ اسْتَعْمَلَهُ عَلَی الْمَوْسِمِ وَ بَعَثَ بِهَا عَلِیّاً (علیه السلام) بَعْدَ مَا فَصَلَ أَبُوبَکْرٍ عَنِ الْمَوْسِمِ فَقَالَ لِعَلِیٍّ (علیه السلام) حِینَ بَعَثَهُ إِنَّهُ لَا یُؤَدِّی عَنِّی إِلَّا أَنَا وَ أَنْتَ.
امام باقر (علیه السلام)- نه به خدا! رسولخدا (صلی الله علیه و آله)، ابوبکر را برای تبلیغ برائت نفرستاده است و اگر میفرستاد، آن را از او نمیگرفت، بلکه او را بهعنوان کارگزار خود در موسم حج فرستاد و علی (علیه السلام) را برای ابلاغ آن سوره. بعد از اینکه ابوبکر بازگشت، علی (علیه السلام) را اعزام کرد و به او فرمود: «همانا کسی جز تو از جانب من مأموریّتی انجام نمیدهد».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أبِی الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ عَنْ أبِیعَبْدِ اللهِ (علیه السلام) قَالَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ بَعْدَ مَا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مِنْ غَزْوَهًِْ تَبُوکَ فِی سَنَهًِْ سَبْعٍ (تِسْع) مِنَ الْهِجْرَهًِْ قَالَ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا فَتَحَ مَکَّهًَْ لَمْ یَمْنَعِ الْمُشْرِکِینَ الْحَجَّ فِی تِلْکَ السَّنَهًِْ وَ کَانَ سُنَّهًٌْ فِی الْعَرَبِ فِی الْحَجِّ أَنَّهُ مَنْ دَخَلَ مَکَّهًَْ وَ طَافَ بِالْبَیْتِ فِی ثِیَابِهِ لَمْ یَحِلَّ لَهُ إِمْسَاکُهَا وَ کَانُوا یَتَصَدَّقُونَ بِهَا وَ لَا یَلْبَسُونَهَا بَعْدَ الطَّوَافِ، وَ کُلُّ مَنْ وَافَی مَکَّهًَْ یَسْتَعِیرُ ثَوْباً وَ یَطُوفُ فِیهِ ثُمَّ یَرُدُّهُ وَ مَنْ لَمْ یَجِدْ عَارِیَّهًًْ اکْتَرَی ثِیَاباً وَ مَنْ لَمْ یَجِدْ عَارِیَّهًًْ وَ لَا کِرَاءً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ إِلَّا ثَوْبٌ وَاحِدٌ طَافَ بِالْبَیْتِ عُرْیَاناً فَجَاءَتِ امْرَأَهًٌْ مِنَ الْعَرَبِ وَسِیمَهًٌْ جَمِیلَهًٌْ فَطَلَبَتْ ثَوْباً عَارِیَّهًًْ أَوْ کِرَاءً فَلَمْ تَجِدْهُ، فَقَالُوا لَهَا إِنْ طُفْتِ فِی ثِیَابِکِ احْتَجْتِ أَنْ تَتَصَدَّقِی بِهَا فَقَالَتْ وَ کَیْفَ أَتَصَدَّقُ بِهَا وَ لَیْسَ لِی غَیْرُهَا فَطَافَتْ بِالْبَیْتِ عُرْیَانَهًًْ، وَ أَشْرَفَ عَلَیْهَا النَّاسُ فَوَضَعَتْ إِحْدَی یَدَیْهَا عَلَی قُبُلِهَا وَ الْأُخْرَی عَلَی دُبُرِهَا فَقَالَتْ مُرْتَجِزَهًًْ الْیَوْمَ یَبْدُو بَعْضُهُ أَوْ کُلُّهُ فَمَا بَدَا مِنْهُ فَلَا أُحِلُّه فَلَمَّا فَرَغَتْ مِنَ الطَّوَافِ خَطَبَهَا جَمَاعَهًٌْ فَقَالَتْ إِنَّ لِی زَوْجاً. وَ کَانَتْ سِیرَهًُْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَبْلَ نُزُولِ سُورَهًِْ الْبَرَاءَهًِْ أَنْ لَا یُقَاتِلَ إِلَّا مَنْ قَاتَلَه وَ لَا یُحَارِبَ إِلَّا مَنْ حَارَبَهُ وَ أَرَادَهُ وَ قَدْ کَانَ نَزَلَ عَلَیْهِ فِی ذَلِکَ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقاتِلُوکُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلًا فَکَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَا یُقَاتِلُ أَحَداً قَدْ تَنَحَّی عَنْهُ وَ اعْتَزَلَهُ حَتَّی نَزَلَتْ عَلَیْهِ سُورَهًُْ الْبَرَاءَهًِْ وَ أَمَرَهُ اللَّهُ بِقَتْلِ الْمُشْرِکِینَ مَنِ اعْتَزَلَهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْتَزِلْهُ إِلَّا الَّذِینَ قَدْ کَانَ عَاهَدَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَوْمَ فَتْحِ مَکَّهًَْ إِلَی مُدَّهًٍْ، مِنْهُمْ صَفْوَانُبْنُأُمَیَّهًَْ وَ سُهَیْلُبْنُعَمْرٍو، فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ ثُمَّ یُقْتَلُونَ حَیْثُ مَا وُجِدُوا فَهَذِهِ أَشْهُرُ السِّیَاحَهًِْ عِشْرُونَ مِنْ ذِی الْحِجَّهًِْ وَ الْمُحَرَّمُ وَ صَفَرٌ وَ شَهْرُ رَبِیعٍ الْأَوَّلِ وَ عَشَرَهًٌْ مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ الْآخِرِ، فَلَمَّا نَزَلَتِ الْآیَاتُ مِنْ أَوَّلِ بَرَاءَهًَْ دَفَعَهَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی أَبِیبَکْرٍ وَ أَمَرَهُ أَنْ یَخْرُجَ إِلَی مَکَّهًَْ وَ یَقْرَأَهَا عَلَی النَّاسِ بِمِنًی یَوْمَ النَّحْرِ، فَلَمَّا خَرَجَ أَبُوبَکْرٍ نَزَلَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) لَا یُؤَدِّی عَنْکَ إِلَّا رَجُلٌ مِنْکَ، فَبَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِی طَلَبِهِ فَلَحِقَهُ بِالرَّوْحَاءِ فَأَخَذَ مِنْهُ الْآیَاتِ فَرَجَعَ أَبُوبَکْرٍ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَ أَنْزَلَ اللَّهُ فِیَّ شیء {شَیْئاً} قَالَ لَا إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی أَنْ لَا یُؤَدِّیَ عَنِّی إِلَّا أَنَا أَوْ رَجُلٌ مِنِّی.
امام صادق (علیه السلام)- ابوالصّباح کنانی از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند که فرمود: این آیه پس از بازگشت رسولخدا (صلی الله علیه و آله) از غزوهی تبوک، در سال نهم هجرت نازل شد. «رسولخدا (صلی الله علیه و آله) هنگامیکه مکّه را فتح کرد، مشرکان را از گزاردن حج در آن سال منع نکرد و رسم عرب در حج اینگونه بود که هرکه به مکّه میرسید و با لباسی که به تن داشت طواف میکرد، دیگر حق نداشت آن لباس را نگه دارد و باید حتماً آن را صدقه میداد و آن لباس را بعد از طواف نمیپوشیدند. ازاینروی بود که هرکسیکه پای به مکّه مینهاد و به آنجا میرسید، لباسی را به امانت میگرفت و با آن طواف میکرد. سپس آن را باز میگرداند و هرکه امانتدهندهای را پیدا نمیکرد که لباسی را به او امانت بدهد، و نیز کرایهدهندهای را پیدا نمیکرد تا لباسی را به او کرایه دهد و یک لباس هم بیشتر نداشت، [جز لباسی که به تن داشت، لباس دیگری نداشت] لختوعریان طواف میکرد. زنی عرب که خوش اندام و زیبا بود، لباس امانتی یا کرایهای خواست، امّا پیدا نکرد. به او گفتند: «اگر با لباسهایت طواف کنی، باید آنها را بهعنوان صدقه بدهی». گفت: «چگونه آن را صدقه دهم درحالیکه فقط آنها را دارم و لباس دیگری ندارم»؟ پس برهنه دور خانه طواف کرد، و مردم به او نگاه میکردند. یکی از دستانش روی جلو و دست دیگری را عقبش گذاشته بود و این بیت را میخواند: امروز قسمتی از آن یا همهاش نمایان میشود پس نگاهکردن به آنچه نمایان شده را حلال نمیدانم. هنگامیکه از طواف فارغ شد، چند نفر از او خواستگاری کردند. او به آنان گفت: «من شوهر دارم». سیرهی رسولخدا (صلی الله علیه و آله) قبل از نازلشدن سورهی برائت چنین بود که با کسی جنگ نمیکرد، مگر کسیکه با او بجنگد و با کسی نمیجنگید، مگر کسیکه با او بجنگد و قصد او را داشته باشد. این آیه در این زمینه بر او نازل شده بود؛ پس اگر از شما کنارهگیری کرده و با شما پیکار ننمودند، [بلکه] پیشنهاد صلح کردند، خداوند به شما اجازه نمیدهد که متعرّض آنان شوید. (نساء/۹۰). پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، با کسی که از او کناره میگرفت و دور میشد، نمیجنگید تا اینکه سورهی برائت نازل شد و خدا به وی دستور داد که با مشرکان، چه کسانیکه از او فاصله گرفته یا فاصله نگرفتهاند بجنگد، مگر کسانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، در روز فتح مکّه تا مدّتی با آنان عهدوپیمان بسته بود. از جمله صفوانبنامیر و سهیلبنعمرو. خدای عزّوجلّ فرمود: بَرَاءةٌ مِّنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمشْرِکِینَ * فَسِیحُواْ فِی الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ. پس هرجا آنان یافت شدند، کشته میشوند. ماههای سیاحت، این ماههاست؛ بیست روز ذیالحجّه حرام و محرّم و صفر و ماه ربیعالاوّل و ده روز از ماه ربیعالثّانی. هنگامیکه آیههای سورهی برائت نازل شد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنها را به ابوبکر داد و به او دستور داد که به مکّه برود و در مِنا در روز نحر (قربان) بر مردم بخواند. هنگامیکه ابوبکر رفت، جبرئیل بر رسولخدا (صلی الله علیه و آله)، نازل شد و گفت: «ای محمّد! فقط مردی میتواند این مأموریّت را انجام بدهد که از خود تو باشد». رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، امیرمؤمنان (علیه السلام) را بهدنبال ابوبکر فرستاد. او در روحاء به ابوبکر رسید و آیات را از او گرفت. ابوبکر نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برگشت و گفت: «ای رسول خدا! آیا خدا چیزی درمورد من نازل کرده است»؟ گفت: «خیر، همانا خدا به من دستور داد که فقط من و مردی که از من باشد میتواند این مأموریّت را انجام بدهد».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- ابْنِ عَبَّاسٍ وَ اللَّفْظُ لَهُ أَنَّهُ لَمَّا نَزَلَ بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی تِسْعِ آیَاتٍ أَنْفَذَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) أَبَابَکْرٍ إِلَی مَکَّهًَْ لِأَدَائِهَا فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) فَقَالَ إِنَّهُ لَا یُؤَدِّیهَا إِلَّا أَنْتَ أَوْ رَجُلٌ مِنْکَ فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) لِأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) ارْکَبْ نَاقَتِیَ الْعَضْبَاءَ وَ الْحَقْ أَبَابَکْرٍ وَ خُذْ بَرَاءَهًَْ مِنْ یَدِهِ قَالَ وَ لَمَّا رَجَعَ أَبُوبَکْرٍ إِلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) جَزِعَ وَ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنَّکَ أَهَّلْتَنِی لِأَمْرٍ طَالَتِ الْأَعْنَاقُ فِیهِ فَلَمَّا تَوَجَّهْتُ لَهُ رَدَدْتَنِی عَنْهُ فَقَالَ (صلی الله علیه و آله) الْأَمِینُ هَبَطَ إِلَیَّ عَنِ اللَّهِ تَعَالَی أَنَّهُ لَا یُؤَدِّی عَنْکَ إِلَّا أَنْتَ أَوْ رَجُلٌ مِنْکَ وَ عَلِیٌّ (علیه السلام) مِنِّی وَ لَا یُؤَدِّی عَنِّی إِلَّا عَلِیٌ (علیه السلام).
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از ابنعبّاس (رحمة الله علیه) و این لفظ از اوست نقل است که چون آیه: بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ تا نُه آیه، نازل شد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ابوبکر را به مکّه فرستاد تا آن را بر مردم بخواند. سپس جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل گشته و گفت: «این مأموریّت را فقط خودت یا مردی از خودت باید به انجام برساند». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: ناقهام عضباء را سوار شو و به ابوبکر برس و آیات برائت را از وی بگیر». زمانیکه ابوبکر نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بازگشت اظهار ناراحتی و رنجیدگی نموده و گفت: «ای رسول خدا! شما مرا برای مأموریّتی شایسته دانستید که انجام آن مایهی مباهات بود و چون درپی انجام آن برآمدم، مرا از میانهی راه باز گرداندی»؟! فرمود: «جبرئیل امین از جانب خداوند عزّوجل نزد من آمده و اعلام کرد که این مأموریّت را یا باید خودت انجام دهی یا مردی از خودت؛ و علی (علیه السلام) از من است و جز علی (علیه السلام) کسی نمیتواند کاری را که به من محوّل شده، انجام دهد».
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- فَلَمَّا کَانَتْ غَزْوَهًُْ تَبُوکَ وَ دَخَلَتْ سَنَهًُْ تِسْعٍ فِی شَهْرِ ذِیالْحِجَّهًِْ الْحَرَامِ مِنْ مُهَاجَرَهًِْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَاتُ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) حِینَ فَتَحَ مَکَّهًَْ لَمْ یُؤْمَرْ أَنْ یَمْنَعَ الْمُشْرِکِینَ أَنْ یَحُجُّوا وَ کَانَ الْمُشْرِکُونَ یَحُجُّونَ مَعَ الْمُسْلِمِینَ عَلَی سُنَّتِهِمْ فِی الْجَاهِلِیَّهًِْ وَ عَلَی أُمُورِهُمُ الَّتِی کَانُوا عَلَیْهَا فِی طَوَافِهِمْ بِالْبَیْتِ عُرَاهًًْ وَ تَحْرِیمِهِمُ الشُّهُورَ الْحُرُمَ وَ الْقَلَائِدَ وَ وُقُوفِهِمْ بِالْمُزْدَلِفَهًِْ فَأَرَادَ (صلی الله علیه و آله) الْحَجَّ فَکَرِهَ أَنْ یَسْمَعَ تَلْبِیَهًَْ الْعَرَبِ لِغَیْرِاللَّهِ وَ الطَّوَافَ بِالْبَیْتِ عُرَاهًًْ ثُمَّ ذَکَرَ بَعْثَهُ (صلی الله علیه و آله) أَبَابَکْرٍ بِالآیَاتِ وَ عَزْلَهُ وَ بَعْثَهُ عَلِیّاً (علیه السلام) إِلَی أَنْ قَالَ فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ وَ فَرَغَ النَّاسُ مِنْ رَمْیِ الْجَمْرَهًِْ الْکُبْرَی قَامَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) عِنْدَ الْجَمْرَهًِْ فَنَادَی فِی النَّاسِ فَاجْتَمَعُوا إِلَیْهِ فَقَرَأَ عَلَیْهِمُ الصَّحِیفَهًَْ بِهَذِهِ الْآیَاتِ بَراءَةٌ مِنَ اللهِ إِلَی قَوْلِهِ تَعَالَی فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ ثُمَّ نَادَی أَلَا لَا یَطُوفُ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ وَ لَا یَحُجَّنَّ مُشْرِکٌ بَعْدَ عَامِهِ هَذَا الْخَبَر.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- این آیه در سال نهم هجرت و مصادف با غزوهی تبوک نازل گردید. هنگام فتح مکّه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مشرکان را از زیارت خانهی خدا منع نکرده بود ازاینرو مشرکان به شیوهی جاهلی خودشان با مسلمانان حج برگزار میکردند از جمله اینکه برخی عریان طواف نموده، حرمت ماههای حرام را پاس داشته، با پوست درختان حرم خود را میپوشاندند تا در امنیت از مکّه خارج شوند و نیز در مزدلفه وقوف داشتند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دوست نداشت در موسم حج ذکر غیر خدا به میان آید و زائران برهنه طواف کنند ازاینرو ابوبکر را با آیات برائت روانه حج نمود... [پس از برکناری او [از ابلاغ این آیات] و فرستادن علی (علیه السلام)... گوید]:... و چون روز حج اکبر فرا رسید و مردم از مناسک حج فارغ گشتند، رمی جمرات را به پایان بردند، امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر جمره ایستاد و با صدای بلند مردم را بهسوی خدا خواند و چون گرد آمدند، ابتدا آیات برائت را برایشان تلاوت نمود؛ بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ ... فَخَلُّوا سَبیلَهُم؛ (توبه/۵۱). سپس فرمود: «از این پس کسی حق ندارد برهنه طواف کند، هیچ مشرکی حق ندارد وارد حرم گردد و حج بگزارد».