آیه ۴۴ - سوره توبه

آیه لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِاللهِ ‌ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللهُ‌ عَليمٌ بِالْمُتَّقينَ [44]

كسانى ‌كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارند، هرگز براى ترك جهاد [در راه خدا] با مال و جانشان، از تو اجازه نمى‌گيرند و خداوند پرهيزگاران را مى‌شناسد.

۱
(توبه/ ۴۴)

الباقر (علیه السلام)- فِی رَوَایَهًِْ أَبِی‌الجَارُودِ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَوْلُهُ لا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ إِلَی قَوْلِهِ لَوْ خَرَجُوا فِیکُمْ‌ما زادُوکُمْ إِلَّا خَبالًا أَیْ وَبَالًا وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَکُمْ أَیْ یَهْرُبُوا عَنْکُمْ وَ تَخَلَّفَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَوْمٌ أَهْلُ نِیَّاتٍ وَ بَصَائِرَ لَمْ یَکُنْ یَلْحَقُهُمْ شَکٌّ وَ لَا ارْتِیَابٌ وَ لَکِنَّهُمْ قَالُوا نَلْحَقُ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مِنْهُمْ أَبُوخَیْثَمَهًَْ وَ کَانَ لَهُ زَوْجَتَانِ وَ عَرِیشَتَانِ فَکَانَتَا {فَکَانَتْ} زَوْجَتَاهُ قَدْ رَشَّتَا عَرِیشَتَیْهِ وَ بَرَّدَتَا لَهُ الْمَاءَ وَ هَیَّأَتَا لَهُ طَعَاماً فَأَشْرَفَ عَلَی عَرِیشَتَیْهِ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِمَا قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا هَذَا بِإِنْصَافٍ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ قَدْ خَرَجَ فِی الضِّحِّ وَ الرِّیحِ وَ قَدْ حَمَلَ السِّلَاحَ یُجَاهِدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ أَبُوخَیْثَمَهًَْ قَوِیٌّ قَاعِدٌ فِی عَرِیشَتِهِ وَ امْرَأَتَیْنِ حَسْنَاوَیْنِ لَا وَ اللَّهِ مَا هَذَا بِإِنْصَافٍ ثُمَّ أَخَذَ نَاقَتَهُ فَشَدَّ عَلَیْهَا رَحْلَهُ فَلَحِقَ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَنَظَرَ النَّاسُ إِلَی رَاکِبٍ عَلَی الطَّرِیقِ فَأَخْبَرُوا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِذَلِکَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)کُنْ أَبَاخَیْثَمَهًَْ أَقْبَلَ فَأَخْبَرَ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) بِمَا کَانَ فَجَزَاهُ خَیْراً وَ دَعَا لَهُ وَ کَانَ أَبُوذَرٍّ (رحمة الله علیه) تَخَلَّفَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ثَلَاثَهًَْ أَیَّامٍ وَ ذَلِکَ أَنَّ جَمَلَهُ کَانَ أَعْجَفَ فَلَحِقَ بَعْدَ ثَلَاثَهًِْ أَیَّامٍ وَ وَقَفَ عَلَیْهِ جَمَلُهُ فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ فَتَرَکَهُ وَ حَمَلَ ثِیَابَهُ عَلَی ظَهْرِهِ فَلَمَّا ارْتَفَعَ النَّهَارُ نَظَرَ الْمُسْلِمُونَ إِلَی شَخْصٍ مُقْبِلٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) کُنْ أَبَاذَرٍّ (رحمة الله علیه) فَقَالُوا هُوَ أَبُوذَرٍّ (رحمة الله علیه) فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَدْرِکُوهُ بِالْمَاءِ فَإِنَّهُ عَطْشَانُ فَأَدْرَکُوهُ بِالْمَاءِ وَ وَافَی أَبُوذَرٍّ (رحمة الله علیه) رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَعَهُ إِدَاوَهًٌْ فِیهَا مَاءٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَا بَاذَرٍّ (رحمة الله علیه) مَعَکَ مَاءٌ وَ عَطِشْتَ فَقَالَ نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِأَبِی‌أَنْتَ وَ أُمِّی انْتَهَیْتُ إِلَی صَخْرَهًٍْ عَلَیْهَا مَاءُ السَّمَاءِ فَذُقْتُهُ فَإِذَا هُوَ عَذْبٌ بَارِدٌ فَقُلْتُ لَا أَشْرَبُهُ حَتَّی یَشْرَبَهُ حَبِیبِی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَا بَاذَرٍّ رَحِمَکَ اللَّهُ تَعِیشُ وَحْدَکَ وَ تَمُوتُ وَحْدَکَ وَ تُبْعَثُ وَحْدَکَ وَ تَدْخُلُ الْجَنَّهًَْ وَحْدَکَ یَسْعَدُ بِکَ قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ یَتَوَلَّوْنَ غُسْلَکَ وَ تَجْهِیزَکَ وَ الصَّلَاهًَْ عَلَیْکَ وَ دَفْنَک.

امام باقر (علیه السلام)- در روایت ابوالجارود از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است که درباره‌ی این کلام خدای عزّوجلّ: لاَ یَسْتَإذنکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ ... مَا زَادُوکُمْ إِلاَّ خَبَالاً؛ (توبه/۴۷۴۴). فرمود: یعنی خروجشان با شما تنها بر دشواری کارتان می‌افزود، وَ لأَوْضَعُواْ خِلاَلَکُمْ یعنی از شما می‌گریختند. و گروهی از افراد روشن ضمیر و با بصیرت که دچار شک و تردید نگشته بودند، از همراهی رسول خدا بازماندند، ولی آنان گفتند: به رسول خدا می‌پیوندیم. از جمله آن‌ها: ابوخیثمه بود که دو همسر و دو کلبه سایبان داشت و همسرانش، کلبه‌ها را برای او آماده و مرتب کرده و آب را خنک گردانده و برایش غذایی تدارک دیده بودند. ولی هنگامی که بر دو کلبه‌اش مشرف گردید و بر آن دو نگریست، گفت: «نه، به خدا سوگند که این منصفانه نیست، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که خداوند گناهان گذشته و آینده‌ی او را بخشیده است، در برابر پرتو خورشید و وزش باد خارج گشته و سلاح برگرفته است و در راه خدا مجاهدت می‌نماید، آنگاه ابوخیثمه با قدرت در کلبه‌اش با دو زن زیبا (آسوده) نشسته است. نه، به خدا سوگند که این منصفانه نیست». سپس ماده شترش را خواباند و بارش را بر آن بست و خود را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسانید. مردم شترسواری را دیدند که در راه (به سوی آنان) می‌آید و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را از آن آگاه ساختند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «او ابوخیثمه است.» و او پیش آمد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را از آنچه رخ داده بود آگاه ساخت و پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز او را پاداش نیک داد و برای او دعا فرمود. و ابوذر (رحمة الله علیه) به مدت سه روز از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عقب ماند. و دلیلش آن بود که شتر او لاغر و ضعیف بود، و بعد از سه روز توانست خود را به پیامبر برساند. این در حالی بود که پیش از آنکه خود را به او برساند، شترش در یکی از راه‌ها از حرکت بازایستاد، پس آن را رها کرد و لباس‌هایش را بر پشت خود حمل کرد. و چون روز برآمد، مسلمانان کسی را دیدند که به سوی آنان می‌آید. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «او ابوذر است.» [بعد از مدتی] گفتند: او ابوذر است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «برای او آب بیاورید که تشنه است.» پس برایش آب آوردند. ولی ابوذر (رحمة الله علیه) در حالی به نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسید که در مشک کوچک خود آب داشت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با مشاهده این صحنه فرمود: «ای ابوذر! همراهت آب بود و تشنه ماندی؟» گفت: «آری ای رسول خدا! پدر و مادرم به فدایت! به صخره‌ای رسیدم که بر آن آب باران بود و چون آن را چشیدم، آن را آبی بس گوارا و خنک یافتم. پس گفتم: از آن نمی‌نوشم تا آنکه حبیبم رسول خدا از آن بنوشد». در این هنگام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای ابوذر! خدا تو را رحمت کند که تنها زندگی خواهی کرد، و تنها زندگی به پایان خواهی برد، و تنها برانگیخته و تنها وارد بهشت خواهی گشت. قومی از اهل عراق به واسطه تو سعادتمند می‌گردند، چرا که آنان غسل و کفن و نماز و دفن تو را بر عهده می‌گیرند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۱۷۴
بحار الأنوار، ج۲۱، ص۲۱۴/ القمی، ج۱، ص۲۹۴/ نور الثقلین/ البرهان
بیشتر