آیه ۶۱ - سوره توبه

آیه وَ مِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللهِ ‌ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللهِ ‌ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ [61]

از آن‌ها كسانى هستند كه پيامبر را آزار مى‌دهند و مى‌گويند: «او آدم خوش‌باورى است»! بگو: «خوش‌باور بودن او به نفع شماست [ولى بدانيد] او به خدا ايمان دارد و [تنها] مؤمنان را تصديق مى‌كند و رحمت است براى كسانى از شما كه ايمان آورده‌اند». و آن‌ها كه پيامبرخدا را آزار مى‌دهند، براى آن‌ها عذاب دردناكى است!

سبب نزول

۱
(توبه/ ۶۱)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ فَإِنَّهُ کَانَ سَبَبَ نُزُولِهَا أَنَّ عَبْدَاللَّهِ‌بْنَ‌نُفَیْلٍ کَانَ مُنَافِقاً وَ کَانَ یَقْعُدُ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَیَسْمَعُ کَلَامَهُ وَ یَنْقُلُهُ إِلَی الْمُنَافِقِینَ وَ یَنُمُّ عَلَیْهِ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ رَجُلًا مِنَ الْمُنَافِقِینَ یَنُمُّ عَلَیْکَ وَ یَنْقُلُ حَدِیثَکَ إِلَی الْمُنَافِقِینَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَنْ هُوَ فَقَالَ الرَّجُلُ الْأَسْوَدُ کَثِیرُ شَعْرِ الرَّأْسِ یَنْظُرُ بِعَیْنَیْنِ کَأَنَّهُمَا قِدْرَانِ وَ یَنْطِقُ بِلِسَانِ شَیْطَانٍ فَدَعَاهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَأَخْبَرَهُ فَحَلَفَ أَنَّهُ لَمْ یَفْعَلْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَدْ قَبِلْتُ مِنْکَ فَلَا تَقْعُدْ فَرَجَعَ إِلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ إِنَّ مُحَمَّداً أُذُنٌ أَخْبَرَهُ اللَّهُ أَنِّی أَنُمُّ عَلَیْهِ وَ أَنْقُلُ أَخْبَارَهُ فَقَبِلَ وَ أَخْبَرْتُهُ أَنِّی لَمْ أَفْعَلْ فَقَبِلَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ إذن؛ شأن نزول آن این بود که عبدالله‌ابن‌نُفَیل [مردی] منافق بود و به سخنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گوش می‌داد و آن را به منافقان منتقل می‌کرد و علیه او سخن‌چینی می‌کرد. جبرئیل بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شد و گفت: «ای محمّد! مردی از منافقین برعلیه تو سخن‌چینی می‌کند و سخن شما را به منافقان منتقل می‌کند». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «او کیست»؟ گفت: «ای رسول خدا، او همان مرد روسیاه است با مویی پُرپشت. او با چشمانی نگاه می‌کند که مانند دو دیگ‌اند و با زبانی سخن می‌گوید که مانند زبان شیطان است». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را احضار کرد و موضوع را به او گفت. او قسم خورد که این‌کار را نکرده است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «از تو پذیرفتم، دیگر این‌کار را نکن». او نزد اصحابش برگشت و گفت: «محمّد (صلی الله علیه و آله) خوش‌باور است. خدا به او خبر داده است که من برعلیه او سخن‌چینی می‌کنم و اخبارش را منتقل می‌کنم، از خدا پذیرفت و من نیز به او گفتم که من این‌کار را نکرده‌ام؛ از من نیز پذیرفت». دراین‌هنگام، خدا بر پیامبرش این آیه را نازل کرد: «وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یِقُولُونَ هُوَ إذن قُلْ إذن خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۱۶
بحار الأنوار، ج۲۲، ص۹۵/ القمی، ج۱، ص۳۰۰/ البرهان/ نور الثقلین
۲
(توبه/ ۶۱)

الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ هَذِهِ الْآیَهًَْ نَزَلَتْ فِی عَبْدِ اللهِ بْنِ نُفَیْلٍ الْمُنَافِقِ یَسْمَعُ کَلَامَ رَسُولِ اللَّهِ وَ یَنْقُلُهُ إِلَی الْمُنَافِقِینَ وَ یَعِیبُهُ عِنْدَهُمْ وَ یَنُمُّ عَلَیْهِ أَیْضاً. فَنَزَلَ جَبْرَائِیلُ (علیه السلام) فَأَخْبَرَهُ بِذَلِکَ الْمُنَافِقِ. فَأَحْضَرَهُ وَ نَهَاهُ عَنْ ذَلِکَ وَ اسْتَتَابَهُ.

امام صادق (علیه السلام)- این آیه درباره‌ی عبدالله‌بن‌نفیل منافق نازل شده است. او به سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گوش می‌داد و به منافقان منتقل می‌کرد و نزد آنان از او عیب‌جویی می‌کرد و نیز برعلیه او سخن‌چینی می‌کرد. جبرئیل نازل شد و داستان آن منافق را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) رساند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را احضار کرد و از این‌کار نهی کرد و از او خواست که توبه کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۱۸
البرهان

و می‌گویند: «او آدم خوش‌باوری است»! بگو: «خوش‌باور بودن او به نفع شماست»

۱ -۱
(توبه/ ۶۱)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ عَلْقَمَهًَْ‌بْنِ‌مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِیِّ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌عَلِیٍّ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مِنَ الْمَدِینَهًِْ وَ قَدْ بَلَّغَ جَمِیعَ الشَّرَائِعِ قَوْمَهُ غَیْرَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَهًِْ فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) فَقَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ اسْمُهُ یُقْرِئُکَ وَ یَقُولُ لَکَ إِنِّی لَمْ أَقْبَضْ نَبِیّاً (صلی الله علیه و آله) مِنْ أَنْبِیَائِی وَ لَا رَسُولًا مِنْ رُسُلِی إِلَّا بَعْدَ إِکْمَالِ دِینِی وَ تَأْکِیدِ حُجَّتِی وَ قَدْ بَقِیَ عَلَیْکَ مِنْ ذَلِکَ فَرِیضَتَانِ مِمَّا یَحْتَاجُ أَنْ تُبَلِّغَهُمَا قَوْمَکَ فَرِیضَهًُْ الْحَجِّ وَ فَرِیضَهًُْ الْوَلَایَهًِْ وَ الْخِلَافَهًِْ مِنْ بَعْدِک ... فَقال رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ سَأَلْتُ جَبْرَئِیلَ (علیه السلام) أَنْ یَسْتَعْفِیَ لِی عَنْ تَبْلِیغِ ذَلِکَ إِلَیْکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ لِعِلْمِی بِقِلَّهًِْ الْمُؤْمِنِینَ وَ کَثْرَهًِْ الْمُنَافِقِینَ وَ أَدْغَالِ الْآثِمِینَ وَ خَتْلِ الْمُسْتَهْزِءِینَ بِالْإِسْلَامِ الَّذِینَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ بِأَنَّهُمْ یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَ یَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ وَ کَثْرَهًِْ أَذَاهُمْ لِی غَیْرَ مَرَّهًٍْ حَتَّی سَمَّوْنِی أُذُناً وَ زَعَمُوا أَنِّی کَذَلِکَ لِکَثْرَهًِْ مُلَازَمَتِهِ إِیَّایَ وَ إِقْبَالِی عَلَیْهِ حَتَّی أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِی ذَلِکَ وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنٌ عَلَی الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ ... وَ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُسَمِّیَ الْقَائِلِینَ بِذَلِکَ بِأَسْمَائِهِمْ لَسَمَّیْتُ وَ أَنْ أُومِئَ إِلَیْهِمْ بِأَعْیَانِهِمْ لَأَوْمَأْتُ وَ أَنْ أَدُلَّ عَلَیْهِمْ لَدَلَلْتُ وَ لَکِنِّی وَ اللَّهِ فِی أُمُورِهِمْ قَدْ تَکَرَّمْتُ وَ کُلَّ ذَلِکَ لَا یَرْضَی اللَّهُ مِنِّی إِلَّا أَنْ أُبَلِّغَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَی.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- علقمهًْ‌بن‌محمّد حضرمی روایت می‌کند که امام باقر (علیه السلام) فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از مدینه به حج رفت، زیرا همه احکام غیر از حج و ولایت را به قوم خود تعلیم داده بود، از این رو جبرئیل نزد وی آمده و گفت: «ای محمّد، خداوند عزّ‌وجلّ بر تو سلام میکند و می‌گوید: من هیچ نبی یا رسولی از انبیا و رسل خود قبض را روح ننمودهام مگر اینکه دین خود را کامل و حجّت خویش را تأکید کرده باشم، و بر تو انجام دو فریضه باقی مانده است که قوم تو نیازمند ابلاغ آن هستند: فریضه حج و فریضه ولایت و خلافت پس از خودت ... . پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «از جبرئیل خواستم که مرا از اعلام این امر معاف دارد و علّت آن هم آگاهی من از اندک بودن مؤمنان و کثرت منافقان است و نیز دغلبازی گناهکاران جنایت پیشه و خدعهگری به تمسخر گیرندگان اسلام که خداوند در کتاب خود آنها را توصیف فرموده که آنچه به زبان می‌آورند، سخن ِ برآمده از دلهایشان نیست و این کار را گناهی ناچیز میپندارند درحالی‌که نزد خدا بس بزرگ است؛ و نیز آزارهای مکرّر آنها نسبت به من تا جایی که مرا «اُذُن» (زودباور) نامیدند، آن هم به سبب ملازمت علی (علیه السلام) با من و اقبال من نسبت به او، تا اینکه خدای عزّوجل در این مورد چنین نازل فرمود: مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنٌ عَلَی الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ ... اگر بخواهم کسانی را که مرا با چنین نامی میخوانند نام ببرم، همه را به اسم یاد میکردم و اگر میخواستم با دست به آنها اشاره کنم، این کار را میکردم، و اگر میخواستم فرد فرد آنان را نشان دهم، این کار را میکردم، لیکن به خدا سوگند در حق ایشان بزرگواری میکنم، ولی با این همه خداوند از من راضی و خشنود نخواهد شد مگر اینکه آنچه را که بر من نازل فرموده، ابلاغ کنم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۱۸
بحار الأنوار، ج۳۷، ص۲۰۶/ الاحتجاج، ج۱، ص۵۹/ التحصین لابن طاوس، ص۵۸۰/ روضهًْ الواعظین، ج۱، ص۹۲/ العددالقویهًْ، ص۱۷۱/ نور الثقلین/ البرهان
۱ -۲
(توبه/ ۶۱)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ أَمَّا مَا تَأْوِیلُهُ مَعَ تَنْزِیلِه ... مِثْلُهُ قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ فِی سُورَهًِْ التَّوْبَهًِْ وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ ... فَوَجَبَ عَلَی الْأُمَّهًِْ أَنْ یَعْرِفُوا هَؤُلَاءِ الْمُنَزَّلَ فِیهِمْ هَذِهِ الْآیَاتُ مَنْ هُمْ وَ مَنْ غَضِبَ اللَّهِ عَلَیْهِمْ لِیُعْرَفُوا بِأَسْمَائِهِمْ حَتَّی یَتَبَرَّءُوا مِنْهُمْ وَ لَا یَتَوَلَّوْهُم.

امام علی (علیه السلام)- آنچه [از آیات قرآن] که وقوعش همراه با نزولش می‌باشد. مثل این کلام خداوند سبحان در سوره‌ی توبه است: وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ إذن قُلْ إذن خَیْرٍ لَکُمْ، که به مردم واجب است بدانند این آیات درباره‌ی چه کسانی نازل شده و چه کسانی هستند که خدای متعال بر آنان غضب کرده تا آنان را به نام‌هایشان بشناسند و از آنان بیزاری جسته و به‌عنوان دوست و ولیّ خود نگیرند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۲۰
بحار الأنوار، ج۹۰، ص۷۹

[ولی بدانید] او به خدا ایمان دارد و [تنها] مؤمنان را تصدیق می‌کند

۲ -۱
(توبه/ ۶۱)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ حَمَّادِ‌بْنِ‌عُثْمَانَ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ إِنِّی أَرَدْتُ أَنْ أَسْتَبْضِعَ بِضَاعَهًًْ إِلَی الْیَمَنِ فَأَتَیْتُ إِلَی أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) فَقُلْتُ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَسْتَبْضِعَ فُلَاناً فَقَالَ لِی أَ‌مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ یَشْرَبُ الْخَمْرَ فَقُلْتُ قَدْ بَلَغَنِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ذَلِکَ فَقَالَ صَدِّقْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ یَقُولُ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ یَعْنِی یُصَدِّقُ اللَّهَ وَ یُصَدِّقُ الْمُؤْمِنِینَ لِأَنَّهُ کَانَ رَءُوفاً رَحِیماً بِالْمُؤْمِنِینَ.

امام صادق (علیه السلام)- حمادبن‌عثمان از امام صادق (علیه السلام) روایت می‌کند که فرمود: روزی می‌خواستم کالایی را به‌عنوان امانت همراه فلان به یمن بفرستم، نزد امام باقر (علیه السلام) آمدم و عرض کردم: «من می‌خواهم کالایی را با فلان کس بفرستم»؟ به من فرمود: «مگر نمی‌دانی که او شراب می‌خورد»؟ عرض کردم: «مؤمنان به من خبر دادند که او شراب خوار است». فرمود: «از آنان باور کن، همانا خدای عزّوجلّ می‌فرماید: یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ». پس فرمود: «یعنی خدا را باور دارد و مؤمنان را باور دارد، چرا که او نسبت به مؤمنان مهربان و رحیم است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۲۰
البرهان/ الکافی، ج۶، ص۳۹۷/ تهذیب الأحکام، ج۹، ص۱۰۳/ مستدرک الوسایل، ج۱۴، ص۱۶/ نور الثقلین/ العیاشی، ج۱، ص۲۲۰
۲ -۲
(توبه/ ۶۱)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ حُرَیز قَالَ کَانَتْ لِإِسْمَاعِیلَ‌بْنِ‌أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) دَنَانِیرُ وَ أَرَادَ رَجُلٌ مِنْ قُرَیْشٍ أَنْ یَخْرُجَ إِلَی الْیَمَنِ فَقَالَ إِسْمَاعِیلُ یَا أَبَهْ إِنَّ فُلَاناً یُرِیدُ الْخُرُوجَ إِلَی الْیَمَنِ وَ عِنْدِی کَذَا وَ کَذَا دِینَارٌ أَ‌فَتَرَی أَنْ أَدْفَعَهَا إِلَیْهِ یَبْتَاعُ لِی بِهَا بِضَاعَهًًْ مِنَ الْیَمَنِ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) یَا بُنَیَّ أَ‌مَا بَلَغَکَ أَنَّهُ یَشْرَبُ الْخَمْرَ فَقَالَ إِسْمَاعِیلُ هَکَذَا یَقُولُ النَّاسُ فَقَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَفْعَلْ فَعَصَی إِسْمَاعِیلُ أَبَاهُ وَ دَفَعَ إِلَیْهِ دَنَانِیرَهُ فَاسْتَهْلَکَهَا وَ لَمْ یَأْتِهِ بِشَیْءٍ مِنْهَا فَخَرَجَ إِسْمَاعِیلُ وَ قُضِیَ أَنَّ أَبَاعَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) حَجَّ وَ حَجَّ إِسْمَاعِیلُ تِلْکَ السَّنَهًَْ فَجَعَلَ یَطُوفُ بِالْبَیْتِ وَ یَقُولُ اللَّهُمَّ أْجُرْنِی وَ أَخْلِفْ عَلَیَّ فَلَحِقَهُ أَبُوعَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) فَهَمَزَهُ بِیَدِهِ مِنْ خَلْفِهِ وَ قَالَ لَهُ مَهْ یَا بُنَیَّ فَلَا وَ اللَّهِ مَا لَکَ عَلَی اللَّهِ هَذَا وَ لَا لَکَ أَنْ یَأْجُرَکَ وَ لَا یُخْلِفَ عَلَیْکَ وَ قَدْ بَلَغَکَ أَنَّهُ یَشْرَبُ الْخَمْرَ فَائْتَمَنْتَهُ فَقَالَ إِسْمَاعِیلُ یَا أَبَهْ إِنِّی لَمْ أَرَهُ یَشْرَبُ الْخَمْرَ إِنَّمَا سَمِعْتُ النَّاسَ یَقُولُونَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ یَقُولُ یُصَدِّقُ لِلَّهِ وَ یُصَدِّقُ لِلْمُؤْمِنِینَ فَإِذَا شَهِدَ عِنْدَکَ الْمُؤْمِنُونَ فَصَدِّقْهُم.

امام صادق (علیه السلام)- حریز گوید: اسماعیل فرزند امام صادق (علیه السلام) مقداری دینار داشت و مردی از قریش می‌خواست به یمن سفر کند. اسماعیل گفت: «ای پدر! فلانی می‌خواهد عازم یمن شود و من فلان مبلغ دینار دارم. آیا به او بدهم تا کالایی را برای من از یمن بخرد»؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود: «پسرم مگر نمی‌دانی که او شراب می‌خورد»؟ اسماعیل گفت: «مردم چنین می‌گویند». فرمود: «پسرم! این‌کار را نکن». امّا اسماعیل به حرف پدرش گوش نداد و پولش را به آن مرد داد. پس آن را خرج کرد و چیزی از آن برای او نیاورد. این اتّفاق در سالی افتاد که امام صادق (علیه السلام) در آن سال همراه با اسماعیل حج می‌گزارد. اسماعیل کعبه را طواف می‌کرد و می‌گفت: «خدایا به من اجر و عوض ده». امام صادق (علیه السلام) بر پشت او زد و به او فرمود: [بس کن پسرم] به خدا قسم! دراین‌مورد حجّتی بر خدا نداری و حقّی نداری که تو را اجر و عوض دهد. چرا که به تو خبر رسیده بود که او شراب می‌خورد و با این وجود پولت را نزد او به امانت گذاشته‌ای». اسماعیل گفت: «پدر! من او را درحال شراب خوردن ندیده‌ام، بلکه از مردم شنیده‌ام». فرمود: «پسرم، همانا خدای عزّوجلّ در کتابش می‌فرماید: یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ، می‌گوید: خدا را باور می‌کند و مؤمنان را نیز باور می‌کند. پس هرگاه مؤمنان نزد تو شهادت دهند، آنان را باور کن».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۲۰
وسایل الشیعهًْ، ج۱۹، ص۸۲/ الکافی، ج۵، ص۲۹۹/ بحار الأنوار، ج۴۷، ص۲۶۷/ نور الثقلین/ البرهان
۲ -۳
(توبه/ ۶۱)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ عُمَرَ‌بْنِ‌یَزِیدَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) أَرَأَیْتَ مَنْ لَمْ یُقِرَّ بِأَنَّکُمْ فِی لَیْلَهًِْ الْقَدْرِ کَمَا ذُکِرَتْ وَ لَمْ یَجْحَدْهُ قَالَ أَمَّا إِذَا قَامَتْ عَلَیْهِ الْحُجَّهًُْ مِمَّنْ یَثِقُ بِهِ فِی عِلْمِنَا فَلَمْ یَثِقْ بِهِ فَهُوَ کَافِرٌ وَ أَمَّا مَنْ لَمْ یَسْمَعْ ذَلِکَ فَهُوَ فِی عُذْرٍ حَتَّی یَسْمَعَ ثُمَّ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ.

امام صادق (علیه السلام)- عمربن‌یزید گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «نظر شما در مورد کسی که به آنچه در شب قدر بر شما فرود می‌آید آنچنان که گفته شده، اقرار نکند و آن را انکار هم نکند، چیست»؟ فرمود: «امّا اگر از سوی افرادی که در علم ما مورد اطمینان هستند بر او اقامه دلیل شود، ولی به او اطمینان نکند کافر است. امّا کسی که اقامه دلیل از فرد مورد وثوق را نشنود معذور است تا زمانی‌که آن را بشنود. سپس فرمود: یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۲۰
وسایل الشیعهًْ، ج۱، ص۳۷/ بحار الأنوار، ج۹۴، ص۲۱
بیشتر