آیه ۳۸ - سوره روم

آیه فَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ ذلِكَ خَيْرٌ لِلَّذينَ يُريدُونَ وَجْهَ اللهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [38]

پس حق خويشاوندان و مستمندان و در راه ماندگان را ادا كن. اين براى آن‌ها كه رضاى خدا را مى‌طلبند بهتر است و چنين كسانى رستگارانند.

۱
(روم/ ۳۸)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَن أَبِی سَعِیدٍ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) وَ أَعْطَاهَا فَدَکاً.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابوسعید گوید: وقتی آیه: وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ نازل شد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فاطمه (سلام الله علیها) را فرا خواند و فدک را به دخت گرامی خویش به‌عنوان حقّ ذی القربی عطا فرمود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۴۷۸
بحار الأنوار، ج۲۹، ص۱۱۱/ کشف الغمهًْ، ج۱، ص۴۷۶ / تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۴۲۷/ البرهان/ نورالثقلین
۲
(روم/ ۳۸)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَن عَطِیَّهًَْ العوفِی قَالَ لَمَّا نَزَلَتْ فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَا فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) لَکِ فَدَکُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- عطیه عوفی گوید: هنگامی‌که آیه: فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ نازل شد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای فاطمه (سلام الله علیها)! فدک از آن توست».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۴۷۸
بحار الأنوار، ج۲۹، ص۲۰۵/ کشف الغمهًْ، ج۱، ص۴۷۶
۳
(روم/ ۳۸)

الصّادق (علیه السلام)- أَتَتْ فَاطِمَهًُْ أَبَابَکْرٍ تُرِیدُ فَدَکَ. فَقَالَ هَاتِی أَسْوَدَ أَوْ أَحْمَرَ یَشْهَدْ بِذَلِکَ قَالَ فَأَتَتْ بِأُمِّ أَیْمَنَ فَقَالَ لَهَا بِمَ تَشْهَدِینَ قَالَتْ أَشْهَدُ أَنَّ جَبْرَئِیلَ (علیه السلام) أَتَی مُحَمَّداً فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ، فَلَمْ یَدْرِ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) مَنْ هُمْ فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) سَلْ رَبَّکَ مَنْ هُمْ فَقَالَ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) ذُو الْقُرْبَی، فَأَعْطَاهَا فَدَکاً فَزَعَمُوا أَنَّ عُمَرَ مَحَا الصَّحِیفَهًَْ وَ قَدْ کَانَ کَتَبَهَا أَبُوبَکْر.

امام صادق (علیه السلام)- از امام صادق (علیه السلام) روایت است: فاطمه (سلام الله علیها) نزد ابوبکر آمد و فدک را خواستار شد. ابوبکر گفت: «شخصی را بیاور که در این‌باره شهادت بدهد». پس امّ ایمن را آورد. ابوبکر به او گفت: «به چه چیزی شهادت میدهی»؟ گفت: «شهادت میدهم که جبرئیل نزد محمد (صلی الله علیه و آله) آمد و فرمود: خداوند تعالی میفرماید: فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ و محمّد (صلی الله علیه و آله) ندانست که منظور از ذوالقربی چه کسانی هستند؟ پس فرمود: «ای جبرئیل، از پروردگارت بپرس، آن‌ها چه کسانی هستند»؟ فرمود: «فاطمه ذوالقربی است، پس فدک را به او داد». میگویند که عمر آن ورقی که ابوبکر در این باره نوشته بود را نابود کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۴۷۸
بحار الأنوار، ج۲۹، ص۱۲۰/ العیاشی، ج۲، ص۲۸۷
۴
(روم/ ۳۸)

الصّادق (علیه السلام)- لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَا جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) قَدْ عَرَفْتُ الْمِسْکِینَ، فَمَنْ ذَوُو الْقُرْبَی قَالَ هُمْ أَقَارِبُکَ فَدَعَی حَسَناً وَ حُسَیْناً وَ فَاطِمَهًَْ (علیه السلام) فَقَالَ إِنَّ رَبِّی أَمَرَنِی أَنْ أُعْطِیَکُمْ مَا أَفَاءَ عَلَیَّ، قَالَ أَعْطَیْتُکُمْ فَدَکَ.

امام صادق (علیه السلام)- هنگامی که این آیه: فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ نازل شد، رسول‎ خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «جبرئیل، مستمند را شناختم، ولی «ذو القربی» چه کسانی هستند»؟ فرمود: «آن‌ها نزدیکان و بستگان تو هستند». پس حسن و حسین و فاطمه (علیهم السلام) را فراخواند و فرمود: «خداوند به من دستور داده است که آنچه را به عنوان فیء به من بخشیده است به شما بدهم. پس فدک را به شما می‌دهم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۴۸۰
بحار الأنوار، ج۲۹، ص۱۱۹/ العیاشی، ج۲، ص۲۸۷
۵
(روم/ ۳۸)

الصّادق (علیه السلام)- وَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ أَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَعْطَی فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) فَدَکَ قَالَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَقَفَهَا، فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ، فَأَعْطَاهَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) حَقَّهَا. قُلْتُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَعْطَاهَا قَالَ بَلِ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَعْطَاهَا.

امام صادق (علیه السلام)- ابان‌بن‌تغلب گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «آیا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فدک را به فاطمه (سلام الله علیها) عطا فرموده بود»؟ فرمود: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فدک را بر فاطمه (سلام الله علیها) وقف کرده بود؛ وقتی که آیه: فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ نازل شد، آن حضرت (صلی الله علیه و آله) حقّ فاطمه (سلام الله علیها) را به وی عطا کرد». گفتم: «آن حق را رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به وی عطا فرمود»؟ گفت: «بلکه حقّ تعالی به وی شفقت نمود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۴۸۰
بحار الأنوار، ج۲۹، ص۲۰۵/ کشف الغمهًْ، ج۱، ص۴۷۶
۶
(روم/ ۳۸)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- مِنْ عَبْدِ اللَّهِ أَمِیرِ‌الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) إِلَی مُعَاوِیَهًَْ ... فَإِنَّ سَهْمَنَا وَ حَقَّنَا فِی کِتَابِ اللَّهِ قِسْمَهًٌْ لَنَا مَعَ نَبِیِّنَا فَقَالَ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ (صلی الله علیه و آله) وَ لِذِی الْقُرْبی وَ قَالَ فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَ لَیْسَ وَجَدْتَ سَهْمَنَا مَعَ سَهْمِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله) وَ سَهْمَکَ مَعَ الْأَبْعَدِینَ لَا سَهْمَ لَکَ إِنْ فَارَقْتَهُ فَقَدْ أَثْبَتَ اللَّهُ سَهْمَنَا وَ أَسْقَطَ سَهْمَکَ بِفِرَاقِک.

امام علی (علیه السلام)- از بنده‌ی خدا امیرالمؤمنین علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) به معاویه؛.. پس سهم ما و حق ما در کتاب خدا به عنوان قسمتی برای ما و انبیاء است، پس فرمود: و بدانید هرگونه غنیمتی به شما رسد خمس (یک‌پنجم) آن برای خدا و برای پیامبر و برای ذی القربی است. (انفال/۴۱). و فرمود: فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ و سهم ما را همراه سهم خدا و رسولش و سهم خودت را همراه دورترینها نیافتهای، سهمی برای تو نیست آنگاه که از آن جدا شدی پس خداوند سهم تو را با جداییات اسقاط نمود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۴۸۰
بحار الأنوار، ج۳۳، ص۱۴۰/ الغارات، ج۱، ص۱۲۱
۷
(روم/ ۳۸)

الصّادق (علیه السلام)- قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الْوَشَّاءُ: سَأَلْتُ مَوْلَانَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَی الرِّضَا (علیه السلام): هَلْ خَلَّفَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) غَیْرَ فَدَکَ شَیْئاً؟ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ (علیه السلام): إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) خَلَّفَ حِیطَاناً بِالْمَدِینَهًِْ صَدَقَهًًْ، وَ خَلَّفَ سِتَّهًَْ أَفْرَاسٍ وَ ثَلَاثَ نُوقٍ: الْعَضْبَاءَ وَ الصَّهْبَاءَ وَ الدِّیبَاجَ، وَ بَغْلَتَیْنِ: الشَّهْبَاءَ وَ الدُّلْدُلَ، وَ حِمَارَهً: الْیَعْفُورَ، وَ شَاتَیْنِ حَلُوبَتَیْنِ، وَ أَرْبَعِینَ نَاقَهًًْ حَلُوباً، وَ سَیْفَهُ ذَا الْفَقَارِ، وَ دِرْعَهُ ذَاتَ الْفُضُولِ، وَ عِمَامَتَهُ السَّحَابَ، وَ حِبَرَتَیْنِ یَمَانِیَّتَیْنِ، وَ خَاتَمَهُ الْفَاضِلَ، وَ قَضِیبَهُ الْمَمْشُوقَ، وَ فِرَاشاً مِنْ لِیفٍ، وَ عَبَاءَتَیْنِ وَ قَطَوَانِیَّتَیْنِ، وَ مَخَادّاً مِنْ أَدَمٍ صَارَ ذَلِکَ إِلَی فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) مَا خَلَا دِرْعَهُ وَ سَیْفَهُ وَ عِمَامَتَهُ وَ خَاتَمَهُ، فَإِنَّهُ جَعَلَهُ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِین (علیه السلام).

امام صادق (علیه السلام)- حسن‌بن‌علی وشاء نقل می‌کند: از امام رضا (علیه السلام) سؤال کردم: «آیا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) غیر فدک اموال دیگری بر جای گذاشته بود»؟ فرمود: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) باغهایی در مدینه به عنوان صدقه بر جای گذاشت، و همچنین شش اسب و سه شتر با نامهای عضباء و صهباء و دیباج برجای گذاشت، و همچنین دو قاطر با نامهای شهباء و دلدل، و الاغش یعفور، دو گوسفند شیرده، و چهل شتر ماده شیرده، شمشیرش ذوالفقار، و زرهاش ذات الفضول، و عمامهاش سحاب، و دو بُردیمانی، و انگشترش فاضل، و چوب دستیاش ممشوق، و زیراندازی از لیف خرما، و دو عبای قطوانی، و بالشهایی از پوست، که همه آن، از آن ِفاطمه (سلام الله علیها) شد. مگر زره و شمشیر و عمامه و انگشترش، که این‌ها را به امیر المؤمنین (علیه السلام) داد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۴۸۰
بحارالأنوار، ج۲۹، ص۲۱۰
۸
(روم/ ۳۸)

الصّادق (علیه السلام)- لَمَّا بُویِعَ أَبُوبَکْرٍ وَ اسْتَقَامَ لَهُ الْأَمْرُ عَلَی جَمِیعِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ، بَعَثَ إِلَی فَدَکَ مَنْ أَخْرَجَ وَکِیلَ فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) بِنْتِ رَسُولِ اللّه (سلام الله علیها) مِنْهَا فَجَاءَتْ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) إِلَی أَبِی‌بَکْرٍ فَقَالَتْ یَا أَبَا بَکْرٍ لِمَ تَمْنَعُنِی مِیرَاثِی مِنْ أَبِی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)، وَ أَخْرَجْتَ وَکِیلِی مِنْ فَدَکَ وَ قَدْ جَعَلَهَا لِی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَی فَقَالَ هَاتِی عَلَی ذَلِکَ بِشُهُودٍ فَجَاءَتْ بِأُمِّ أَیْمَنَ، فَقَالَتْ لَا أَشْهَدُ یَا أَبَا بَکْرٍ حَتَّی أَحْتَجَّ عَلَیْکَ بِمَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)، أَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَلَسْتَ تَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ إِنَّ أُمَّ أَیْمَنَ امْرَأَهًٌْ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ فَقَالَ بَلَی قَالَتْ فَأَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَوْحَی إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ فَجَعَلَ فَدَکَ لِفَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) بِأَمْرِ اللَّهِ وَ جَاءَ عَلِیٌّ فَشَهِدَ بِمِثْلِ ذَلِکَ فَکَتَبَ لَهَا کِتَاباً وَ دَفَعَهُ إِلَیْهَا.

امام صادق (علیه السلام)- چون با ابوبکر بیعت شد و در منصب خود مستقرّ گردید و بر همه‌ی مهاجرین و انصار زعامت یافت، نماینده‌ای را به فدک فرستاد و نماینده‌ی فاطمه (سلام الله علیها) دختر رسول‎ خدا (صلی الله علیه و آله) را از آن اخراج کرد. پس فاطمه (سلام الله علیها) نزد ابوبکر رفته و فرمود: «ای ابوبکر! مرا از میراثی که از رسول‎ خدا (صلی الله علیه و آله) یافته‌ام منع کردی و وکیل مرا از فدک بیرون راندی درحالی‌که رسول‎ خدا (صلی الله علیه و آله) آن را به امر خدا به من واگذار کرده بود»! ابوبکر گفت: «اگر گواهانی بر این مدّعا داری، بیاور». فاطمه (سلام الله علیها)، امّ ایمن را نزد ابوبکر آورد. وی گفت: «ای ابوبکر! شهادت نمی‌دهم مگر اینکه ابتدا با سخن رسول‎ خدا (صلی الله علیه و آله) با تو احتجاج کنم. ای ابوبکر! تو را به خدا سوگند می‌دهم! آیا نمی‌دانی رسول‎ خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: امّ ایمن از بهشتیان است»؟ ابوبکر گفت: «آری»! گفت: «پس شهادت می‌دهم که خداوند به رسولش (صلی الله علیه و آله) وحی فرمود؛ فَآتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ، و آن حضرت (صلی الله علیه و آله) فدک را به امر خدا به فاطمه (سلام الله علیها) واگذار نمود». سپس علی (علیه السلام) آمد و به همین شکل شهادت داد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۴۸۲
بحار الأنوار، ج۲۹، ص۱۲۷/ القمی، ج۲، ص۱۵۵؛ «منعتنی» بدل «تمنعنی»/ نورالثقلین/ البرهان
۹
(روم/ ۳۸)

الکاظم (علیه السلام)- أَنَّ هَارُونَ الرَّشِیدَ کَانَ یَقُولُ لِمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ (علیه السلام) خُذْ فَدَکاً حَتَّی أَرُدَّهَا إِلَیْکَ فَیَأْبَی حَتَّی أَلَحَّ عَلَیْهِ فَقَالَ (علیه السلام) لَا آخُذُهَا إِلَّا بِحُدُودِهَا قَالَ وَ مَا حُدُودُهَا قَالَ إِنْ حَدَدْتُهَا لَمْ تَرُدُّهَا قَالَ بِحَقِّ جَدِّکَ إِلَّا فَعَلْتَ قَالَ أَمَّا الْحَدُّ الْأَوَّلُ فَعَدَنُ فَتَغَیَّرَ وَجْهُ الرَّشِیدِ وَ قَالَ إِیهاً قَالَ وَ الْحَدُّ الثَّانِی سَمَرْقَنْدُ فَارْبَد وَجْهُهُ وَ الْحَدُّ الثَّالِثُ إِفْرِیقِیَهًُْ فَاسْوَدَّ وَجْهُهُ وَ قَالَ هِیهِ قَالَ وَ الرَّابِعُ سِیفُ الْبَحْرِ مِمَّا یَلِی الْجُزُرَ وَ أَرْمِینِیَهًَْ قَالَ الرَّشِیدُ فَلَمْ یَبْقَ لَنَا شَیْءٌ فَتَحَوَّلْ إِلَی مَجْلِسِی قَالَ مُوسَی (علیه السلام) قَدْ أَعْلَمْتُکَ أَنَّنِی إِنْ حَدَدْتُهَا لَمْ تَرُدَّهَا فَعِنْدَ ذَلِکَ عَزَمَ عَلَی قَتْلِهِ وَ فِی رِوَایَهًِْ ابْنِ أَسْبَاطٍ أَنَّهُ قَالَ أَمَّا الْحَدُّ الْأَوَّلُ فَعَرِیشُ مِصْرَ وَ الثَّانِی دُومَهًُْ الْجَنْدَلِ وَ الثَّالِثُ أُحُدٌ وَ الرَّابِعُ سِیفُ الْبَحْرِ فَقَالَ هَذَا کُلُّهُ هَذِهِ الدُّنْیَا فَقَالَ هَذَا کَانَ فِی أَیْدِی الْیَهُودِ بَعْدَ مَوْتِ أَبِی هَالَهًَْ فَأَفَاءَهُ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله) بِلَا خَیْلٍ وَ لا رِکابٍ فَأَمَرَهُ اللَّهُ أَنْ یَدْفَعَهُ إِلَی فَاطِمَهًْ (سلام الله علیها).

امام کاظم (علیه السلام)- در کتاب اخبار خلفاء آمده است: هارون الرشید به امام کاظم (علیه السلام) میگفت: «فدک را بگیرید تا آن را به شما برگردانم». ایشان نمیپذیرفت تا اینکه او زیاد اصرار کرد، امام (علیه السلام) فرمود: «من فدک را نمی‌گیرم مگر اینکه آن را با تمام محدودهاش بدهی». گفت: «و محدودهاش کجاست»؟ فرمود: «اگر معیّن کنم، نخواهی داد». گفت: «تو را به حقّ جدت قسم میدهم که محدودهاش را معیّن کن». فرمود: «حدّ اوّل آن عدن است»! چهره‌ی رشید درهم رفت و گفت: «بگو». فرمود: «حد دوّم سمرقند است»! چهره‌ی رشید خاکستری شد، فرمود: «حدّ سوّم آفریقا است»! چهره‌ی رشید سیاه شد و گفت: «بگو». فرمود: «حدّ چهارم سیف البحر است که هم مرز با جزائر و ارمنیّه است». رشید گفت: «دیگر برای ما چیزی باقی نماند، پس بیا جای من بنشین». حضرت موسی (علیه السلام) فرمود: «من که گفتم اگر حدود آن را معیّن کنم، بر نخواهی گرداند». همان وقت بود که تصمیم کشتن ایشان را گرفت. در روایت ابن اسباط اینچنین آمده است: فرمود: «حدّ اوّل عَریش مصر است، حدّ دوّم دُومهًْالجَندل است، حدّ سوّم أحد و حدّ چهارم سیف البحر است». رشید گفت: «اینکه تمام دنیا است». امام (علیه السلام) فرمود: «این سرزمینها از بعد از مرگ ابیهاله در دست یهودیان بود که خداوند بدون جنگ و جدال و لشکرکشی آن‌ها را به تصرّف رسولش درآورد، و خداوند به ایشان دستور داد آن‌ها را به فاطمه (سلام الله علیها) بدهد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۴۸۲
المناقب، ج۴، ص۳۲۰
بیشتر