آیه فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ [30]
پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن. اين سرشت الهى است كه خداوند انسانها را بر آن آفريده، دگرگونى در آفرينش الهى نيست. اين است آيين استوار، ولى اكثر مردم نمىدانند.
الباقر (علیه السلام)- عَنْ زُرَارَهًَْ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُنَفاءَ لِلهِ غَیْرَ مُشْرِکِینَ بِهِ قَالَ الْحَنِیفِیَّهًُْ مِنَ الْفِطْرَهًِْ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللهِ قَالَ فَطَرَهُمْ عَلَی الْمَعْرِفَهًِْ بِهِ فَقَالَ زُرَارَهًُْ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی قَالَ أَخْرَجَ مِنْ ظَهْرِ آدَمَ (علیه السلام) ذُرِّیَّتَهُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ فَخَرَجُوا کَالذَّرِّ فَعَرَّفَهُمْ وَ أَرَاهُمْ نَفْسَهُ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَمْ یَعْرِفْ أَحَدٌ رَبَّهُ وَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَهًِْ یَعْنِی عَلَی الْمَعْرِفَهًِْ بِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَالِقُهُ وَ کَذَلِکَ قَوْلُهُ وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللهُ.
امام باقر (علیه السلام)- زراره گوید: از امام باقر (علیه السلام) دربارهی این کلام خدای عزّوجلّ: روی آوردگان به خدا باشید (حج/۳۱) پرسیدم، فرمود: «حنیفیبودن از فطرت است که خداوند براساس آن انسان را آفرید و آفریدهی خدا را نمیتوان تبدیل کرد، [خداوند] آنها را بر فطرت معرفت خودش آفرید». دربارهی کلام خدای عزّوجلّ: و پروردگار تو از پشت بنی آدم فرزندانشان را بیرون آورد. و آنان را بر خودشان گواه گرفت و پرسید: آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: آری (اعراف/۱۷۲) از وی پرسیدم، فرمود: «ذرّیّهی آدم (علیه السلام) تا روز قیامت را از پشت وی درآورد که همانند ذرّات بودند. سپس به آنها شناساند که کیستند و خود را به ایشان نشان داد و اگر چنین نمیشد، کسی پروردگار خویش را نمیشناخت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده است؛ هر نوزادی بر فطرت پاک آفریده میشود یعنی بر معرفت به اینکه خدای عزّوجلّ خالق اوست و این کلام خداوند نیز ناظر بر همین معناست: اگر از آنها بپرسی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ خواهند گفت: خدا. (لقمان/۲۵)».
الباقر (علیه السلام)- فی بحارالأنوار: عَنِ الْبَاقِرِ (علیه السلام) أَنَّهُ سُئِلَ عَنْهُ وَ عَنِ الْحَنِیفِیَّهًِْ فَقَالَ هِیَ الْفِطْرَهًُْ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللهِ قَالَ فَطَرَهُمُ اللَّهُ عَلَی الْمَعْرِفَهًِْ.
امام باقر (علیه السلام)- در کتاب بحارالانوار آمده است: از امام باقر (علیه السلام) در مورد معنای این آیه و از معنای حنیفیّه سؤال شد، فرمود: «همان دین فطری که خداوند انسانها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست یعنی مردم را بر پایهی معرفت و شناخت خدا آفریده است».
الباقر (علیه السلام)- قال جابر (رحمة الله علیه) وَ لَقَدْ صَلَّی أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) ذَاتَ یَوْمٍ فَوَقَعَ عَلَی رَأْسِهِ شَیْءٌ فَلَمْ یَنْزِعْهُ مِنْ رَأْسِهِ حَتَّی قَامَ إِلَیْهِ جَعْفَرٌ (علیه السلام) فَنَزَعَهُ مِنْ رَأْسِهِ تَعْظِیماً لِلَّهِ وَ إِقْبَالًا عَلَی صَلَاتِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً وَ هِیَ أَیْضاً فِی الْوَلَایَهًْ.
امام باقر (علیه السلام)- جابر گوید: امام باقر (علیه السلام) روزی نماز میخواند که جسمی بر سرش افتاده بود و برای تعظیم خدا و توجّه به نماز آن را از سرش جدا نکرده بود تا اینکه [امام] صادق (علیه السلام) به سویش رفته و آن را از سر وی جدا کرده بود، و این همان سخن خداوند است که میفرماید: فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً، و این آیه همچنین دربارهی ولایت است.
الصّادق (علیه السلام)- عَن أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً قَالَ أَمَرَهُ أَنْ یُقِیمَ وَجْهَهُ لِلْقِبْلَهًِْ لَیْسَ فِیهِ شَیْءٌ مِنْ عِبَادَهًِْ الْأَوْثَانِ خَالِصاً مُخْلِصاً.
امام صادق (علیه السلام)- ابوبصیر گوید: از امام صادق (علیه السلام) دربارهی کلام خدای عزّوجلّ: فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ، پرسیدم، فرمود: «به وی امر کرد که رو به قبلهای کند که هیچ نشانی از پرستش بتها در آن نباشد و خالص و مخلص برای خدا باشد».
الصّادق (علیه السلام)- عَن رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّه عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً قَالَ تُقِیمُ فِی الصَّلَاهًِْ وَ لَا تَلْتَفِتُ یَمِیناً وَ شِمَالًا.
امام صادق (علیه السلام)- ربعیبنعبدالله گوید: امام صادق (علیه السلام) در مورد این سخن خداوند: فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً، فرمود: «زمانی که نماز را به پا میداری، به چپ و راست توجّه نکن».
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً ... قَالَ عَلِیّبنإبرَاهِیم (رحمة الله علیه) أی طَاهِراً.
علیّّّّّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً ... یعنی پاک.
الصّادق (علیه السلام)- قَالَ کَانَ بَیْنَ نُوحٍ وَ إِبْرَاهِیمَ (علیها السلام) أَلْفُ سَنَهًٍْ وَ کَانَ شَرِیعَهًُْ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) بِالتَّوْحِیدِ وَ الْإِخْلَاصِ وَ خَلْعِ الْأَنْدَادِ وَ هِیَ الْفِطْرَهًُْ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها وَ هِیَ الْحَنِیفِیَّهًُْ وَ أَخَذَ عَلَیْهِ مِیثَاقَهُ وَ أَنْ لَا یَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا یُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً قَالَ وَ أَمَرَهُ بِالصَّلَاهًِْ وَ الْأَمْرِ وَ النَّهْیِ وَ لَمْ یَحْکُمْ عَلَیْهِ أَحْکَامَ فَرْضِ الْمَوَارِیثِ وَ زَادَهُ فِی الْحَنِیفِیَّهًِْ الْخِتَانَ وَ قَصَّ الشَّارِبِ وَ نَتْفَ الْإِبْطِ وَ تَقْلِیمَ الْأَظْفَارِ وَ حَلْقَ الْعَانَهًِْ وَ أَمَرَهُ بِبِنَاءِ الْبَیْتِ وَ الْحَجِّ وَ الْمَنَاسِکِ فَهَذِهِ کُلُّهَا شَرِیعَتُهُ (علیه السلام).
امام صادق (علیه السلام)- از امام صادق (علیه السلام) روایت است که فرمود: «میان نوح (علیه السلام) و ابراهیم (علیه السلام) هزار سال بود و شریعت ابراهیم (علیه السلام)، یکتاپرستی و اخلاص و ریشهکنی بتهاست، و آن سرشتی است که مردم را بر آن آفریده و آن حنیفیّه است، و بر آن پیمان گرفته که جز خدا پرستش نشود، و چیزی را برایش شریک نیاورند. فرمود: و به او به نماز و امر و نهی، دستور داد ولی احکام و مقررّات ارث را به او دستور نداد و در حنیفیّت برایش ختنه، چیدن سبیل، کندن موی زیر بغل، گرفتن ناخن و ستردن موی عانه را افزود. و به ساختن خانه کعبه و حج و مناسک، فرمانش داد. اینها همه شریعت اوست». و از آن حضرت است که فرمود: «خدای عزّوجلّ به ابراهیم (علیه السلام) فرمود: «پاکیزه شو»! پس سبیل خود را زد. باز فرمود: «پاکیزه شو»! پس موی زیر بغلش را کند. باز فرمود: «پاکیزه شو»! پس ناخنهایش را گرفت. باز فرمود: «پاکیزه شو»! پس موی زهارش را سترد و بار دیگر فرمود: «پاکیزه شو»! پس ختنه کرد».
الباقر (علیه السلام)- عَن أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً قَالَ الْوَلَایَهًُْ.
امام باقر (علیه السلام)- ابوبصیر نقل میکند: امام باقر (علیه السلام) در مورد این کلام خداوند متعال: فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا، فرمود: «منظور از دین، ولایت است».
الصّادق (علیه السلام)- فَطَرَهُمْ جَمِیعاً عَلَی التَّوْحِیدِ.
امام صادق (علیه السلام)- همه را بر یگانهپرستی آفرید.
الباقر (علیه السلام)- فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها قَالَ هُوَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) إِلَی هَاهُنَا التَّوْحِیدُ.
امام باقر (علیه السلام)- آن حضرت در معنی آیه: فِطْرَةَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا فرمود: «لا إله إلاّ الله، محمّد رسول الله (صلی الله علیه و آله)، علیّ أمیرالمؤمنین ولیّ الله است و توحید تا همینجاست».
الصّادق (علیه السلام)- هِیَ التَّوْحِیدُ وَ أَنَ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرُ الْمُؤْمِنِین (علیه السلام).
امام صادق (علیه السلام)- آن توحید است و محمّد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و علی امیرمؤمنان (علیه السلام) است.
الباقر (علیه السلام)- عَنْ زُرَارَهًَْ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) أَصْلَحَکَ اللَّهُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ- فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها قَالَ فَطَرَهُمْ عَلَی التَّوْحِیدِ عِنْدَ الْمِیثَاقِ عَلَی مَعْرِفَتِهِ أَنَّهُ رَبُّهُمْ قُلْتُ وَ خَاطَبُوهُ قَالَ فَطَأْطَأَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَمْ یَعْلَمُوا مَنْ رَبُّهُمْ وَ لَا مَنْ رَازِقُهُمْ.
امام باقر (علیه السلام)- زراره گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: «خدا تو را به اصلاح آورد! فِطْرَةَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا چه مفهومی دارد»؟ فرمود: «آنان را بر فطرت توحید به هنگام گرفتن میثاق و معرفت اینکه پروردگارشان اوست، آفرید». عرض کردم: «آیا آنها با وی سخن گفتند»؟ امام (علیه السلام) سری تکان داده و فرمود: «اگر چنین نبود، نمیدانستند پروردگارشان کیست و چه کسی روزی رسان آنهاست».
الرّضا (علیه السلام)- عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ فَتْحِ بْنِ یَزِیدَ الْجُرْجَانِیِّ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) أَسْأَلُهُ عَنْ شَیْءٍ مِنَ التَّوْحِیدِ فَکَتَبَ إِلَیَّ بِخَطِّهِ قَالَ جَعْفَرٌ وَ إِنَّ فَتْحاً أَخْرَجَ إِلَیَ الْکِتَابَ فَقَرَأْتُهُ بِخَطِّ أَبِی الْحَسَنِ (علیه السلام) بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُلْهِمِ عِبَادَهُ الْحَمْدَ وَ فَاطِرِهِمْ عَلَی مَعْرِفَهًِْ رُبُوبِیَّتِهِ.
امام رضا (علیه السلام)- جعفربنمحمّد اشعری نقل میکند: فتحبنیزید گرگانی گوید: به خدمت امام رضا (علیه السلام) نوشتم و از ایشان در مورد چیزی از توحید خدا سؤال کردم. پس به خطّ مبارک خود به من نوشت و فتح آن نامه را بهسوی من بیرون آورد و من آن را به خطّ امام رضا (علیه السلام) خواندم که نوشته بود: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ؛ سپاس و ستایش مخصوص خداست که ستایش را به بندگانش الهام فرموده و در دل ایشان انداخته تا بفهمند و ایشان را بر فطرت معرفت و شناخت ربوبیّت و پروردگاری خویش [قرار داده است].
الصّادق (علیه السلام)- عَن عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَان عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها مَا تِلْکَ الْفِطْرَةُ قَالَ هِیَ الْإِسْلَامُ فَطَرَهُمُ اللَّهُ حِینَ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ عَلَی التَّوْحِیدِ.
امام صادق (علیه السلام)- عبداللهبن سنان گوید: از امام صادق (علیه السلام) دربارهی آیه: فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها مَا تِلْکَ الْفِطْرَةُ پرسیدم، فرمود: «فطرت همان اسلام است، خدا سرشت آنها را هنگام گرفتن پیمان بر یکتاپرستی نهاد».
الصّادق (علیه السلام)- عَن حُِسَینِ بنِ نُعَیْمٍ الصَّحَّافِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) لِمَ یَکُونُ الرَّجُلُ عِنْدَ اللَّهِ مُؤْمِناً قَدْ ثَبَتَ لَهُ الْإِیمَانُ عِنْدَهُ ثُمَ یَنْقُلُهُ اللَّهُ بَعْدُ مِنَ الْإِیمَانِ إِلَی الْکُفْرِ قَالَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ هُوَ الْعَدْلُ إِنَّمَا دَعَا الْعِبَادَ إِلَی الْإِیمَانِ بِهِ لَا إِلَی الْکُفْرِ وَ لَا یَدْعُو أَحَداً إِلَی الْکُفْرِ بِهِ فَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ ثُمَّ ثَبَتَ لَهُ الْإِیمَانُ عِنْدَ اللَّهِ لَمْ یَنْقُلْهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بَعْدَ ذَلِکَ مِنَ الْإِیمَانِ إِلَی الْکُفْرِ قُلْتُ لَهُ فَیَکُونُ الرَّجُلُ کَافِراً قَدْ ثَبَتَ لَهُ الْکُفْرُ عِنْدَ اللَّهِ ثُمَّ یَنْقُلُهُ اللَّهُ بَعْدَ ذَلِکَ مِنَ الْکُفْرِ إِلَی الْإِیمَانِ قَالَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَلَقَ النَّاسَ کُلَّهُمْ عَلَی الْفِطْرَهًِْ الَّتِی فَطَرَهُمْ عَلَیْهَا لَا یَعْرِفُونَ إِیمَاناً بِشَرِیعَهًٍْ وَ لَا کُفْراً بِجُحُودٍ ثُمَّ بَعَثَ اللَّهُ الرُّسُلَ تَدْعُو الْعِبَادَ إِلَی الْإِیمَانِ بِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَی اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ یَهْدِهِ اللَّه.
امام صادق (علیه السلام)- حسینبننعیم صحاف گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «کسی که در نزد خداوند مؤمن است و ایمان او در نزد خداوند ثابت شده است، چرا خداوند او را بعد از ایمان به کفر برمیگرداند»؟ حضرت فرمود: «خداوند عزّوجلّ عادل است و بندگان را به ایمان فراخوانده نه به کفر. و کسی را به کفر فرانخوانده است. و کسی که ایمان بیاورد و ایمان او در نزد خداوند ثابت گردد، خداوند عزّوجلّ بعد از آن او را از ایمان به کفر باز نمیگرداند». پرسیدم: «آیا ممکن است کسی که کافر است و در نزد خداوند کفر او ثابت گشته، خداوند بعد از آن او را به ایمان بازگرداند»؟ حضرت فرمود: «خداوند تمام بندگان را بر فطرت پاک آفریده است که نه ایمان به شریعتی را میدانند و نه کفر و انکاری را میدانند. سپس خداوند پیامبران را برانگیخت تا بندگان را به سوی ایمان به خداوند فراخوانند. و خداوند برخی از آنان را هدایت نموده و برخی دیگر را هدایت ننمود».
الصّادق (علیه السلام)- کَانَ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) فِی شَبِیبَتِهِ عَلَی الْفِطْرَهًِْ الَّتِی فَطَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْخَلْقَ عَلَیْهَا حَتَّی هَدَاهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِلَی دِینِهِ وَ اجْتَبَاه.
امام صادق (علیه السلام)- ابراهیم (علیه السلام) در جوانی بر فطرت پاک خدایی که خداوند او را به آن سرشت میزیست آفریده بود تا اینکه خدای تبارکوتعالی او را به دین خود رهبری کرد و او را برگزید.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ مَسْعَدَهًَْ عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ کَانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً ... وَ ذَکَرَ حَدِیثاً طَوِیلًا وَ فِی آخِرِهِ: قُلْتُ: أَ فَضَلَالٍ کَانُوا قَبْلَ النَّبِیِّینَ أَمْ عَلَی هُدًی؟ قَالَ: لَمْ یَکُونُوا عَلَی هُدًی، کَانُوا عَلَی فِطْرَتِ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَهُمْ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللهِ وَ لَمْ یَکُونُوا لِیَهْتَدُوا حَتَّی یَهْدِیَهُمُ اللَّهُ، أَمَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ أَیْ نَاسِیاً لِلْمِیثَاقِ.
امام صادق (علیه السلام)- مسعده از امام صادق (علیه السلام) روایت میکند که پیرامون تفسیر آیه کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً ... (بقره/۲۱۳). و حدیثی طولانی را ذکر کرد. در آخر حدیث گفتم: «آیا آن مردم که پیش از پیامبران میزیستند، هدایت شده بودند یا در گمراهی به سر میبردند»؟ حضرت پاسخ داد: «آنها هدایت نشده بودند، بلکه بر فطرت و سرشت خداوند که خداوند آنها را بر آن خلق کرده بود، بودند و هیچ تغییری برای خلق خداوند، نیست و آنها هدایت نشده بودند تا اینکه خداوند، آنان را هدایت نمود. آیا نشنیدهای که ابراهیم (علیه السلام) فرمود: «اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند مسلّماً از گروه گمراهان خواهم بود. (انعام/۷۷)». یعنی آن عهد و پیمان را فراموش میکردم».
الباقر (علیه السلام)- عَنْ إِسْمَاعِیلَ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: کَانَتْ شَرِیعَهًُْ نُوحٍ (علیه السلام) أَنْ یُعْبَدَ اللَّهُ بِالتَّوْحِیدِ وَ الْإِخْلَاصِ وَ خَلْعِ الْأَنْدَادِ وَ هِیَ الْفِطْرَهًُْ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا.
امام باقر (علیه السلام)- اسماعیل جعفی نقل میکند: امام باقر (علیه السلام) فرمود: شریعت نوح (علیه السلام) آن بود که خداوند براساس توحید، اخلاص و خلع همتایان پرستیده شود و این همان فطرتی است که خداوند مردم را بر آن سرشت آفرید.
الباقر (علیه السلام)- عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا (علیها السلام) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ قَضَی الِاخْتِلَافَ عَلَی خَلْقِهِ وَ کَانَ أَمْراً قَدْ قَضَاهُ فِی عِلْمِهِ کَمَا قَضَی عَلَی الْأُمَمِ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ هِیَ السُّنَنُ وَ الْأَمْثَالُ یَجْرِی عَلَی النَّاسِ فَجَرَتْ عَلَیْنَا کَمَا جَرَتْ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنَا وَ قَوْلُ اللَّهِ حَقٌّ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لِمُحَمَّد (صلی الله علیه و آله) سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنْ رُسُلِنا وَ لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحْوِیلًا وَ قَالَ فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللهِ تَبْدِیلًا وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللهِ تَحْوِیلًا وَ قَالَ فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَیَّامِ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ وَ قَالَ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللهِ.
امام باقر (علیه السلام)- یکی از یاران ما از یکی از ایشان (علیها السلام) نقل میکند: همانا خداوند اختلاف را بر مخلوقاتش مقدّر نمود و این چیزی بود که در علم او مقدّر شده بود. همچنان که با امّتهای پیش از شما نیز چنین کرد، و این سنّتها و امثالی است که بر مردم جاری میکند و بر ما نیز مانند گذشتگانمان جاری شد. و سخن خداوند حق است؛ خداوند تبارکوتعالی به محمّد (صلی الله علیه و آله) فرمود: این سنّت [ما در مورد] پیامبرانی است که پیش از تو فرستادیم و هرگز برای سنّت ما تغییر و دگرگونی نخواهی یافت! (اسراء/۷۷). و فرمود: آیا آنها چیزی جز سنّت پیشینیان [و عذابهای دردناک آنها] را انتظار دارند؟ هرگز برای سنّت خدا تبدیلی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت الهی تغییری نمییابی. (فاطر/۴۳) و فرمود: آیا آنها همانند روزهای پیشینیان را انتظار میکشند [و همانند بلاها و مجازاتهایشان را] بگو: شما انتظار بکشید، من نیز با شما انتظار میکشم!. (یونس/۱۰۲) و فرمود: لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللهِ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللهِ ... قِیلَ: إِنَّ الْمُرَادَ بِهِ النَّهْیُ عَنِ الْخِصَاءِ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللهِ ...، یعنی از تغییر دادن آفریده (خصاء) خودداری کنید. [منظور نهی از اختهکردن غلامان و خواجگان است].