آیه فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِني رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ [77]
و هنگامىكه ماه را ديد كه [سينهی افق را] مىشكافد، گفت: «اين پروردگار من است»؟! امّا هنگامىكه [آن هم] غروب كرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمايى نمىكرد، مسلّما از گروه گمراهان بودم».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ مَسْعَدَهًَْ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) قَالَ: لَمَّا انْقَرَضَ آدَمُ (علیه السلام) وَ صَالِحُ ذُرِّیَّتِهِ بَقِیَ شَیْثٌ (علیه السلام) وَصِیُّهُ لَا یَقْدِرُ عَلَی إِظْهَارِ دِینِ اللَّهِ الَّذِی کَانَ عَلَیْهِ آدَمٌ (علیه السلام) وَ صَالِحُ ذُرِّیَّتِهِ وَ ذَلِکَ أَنَّ قَابِیلَ تَوَاعَدَهُ بِالْقَتْلِ کَمَا قَتَلَ أَخَاهُ هَابِیلَ (علیه السلام) فَسَارَ فِیهِمْ بِالتَّقِیَّهًِْ وَ الْکِتْمَانِ فَازْدَادُوا کُلَّ یَوْمٍ ضَلَالًا حَتَّی لَمْ یَبْقَ عَلَی الْأَرْضِ مَعَهُمْ إِلَّا مَنْ هُوَ سَلَفٌ وَ لَحِقَ الْوَصِیُّ بِجَزِیرَهًٍْ فِی الْبَحْرِ یَعْبُدُ اللَّهَ فَبَدَا لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْ یَبْعَثَ الرُّسُلَ. قُلْتُ: أَ فَضَلَالاً کَانُوا قَبْلَ النَّبِیِّینَ أَمْ عَلَی هُدًی؟ قَالَ: لَمْ یَکُونُوا عَلَی هُدًی کَانُوا عَلَی فِطْرَهًِْ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَهُمْ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللهِ وَ لَمْ یَکُونُوا لِیَهْتَدُوا حَتَّی یَهْدِیهِمُ اللَّهُ، أَ مَا تَسْمَعُ یَقُولُ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ أَیْ نَاسِیاً لِلْمِیثَاقِ.
امام صادق (علیه السلام)- مسعده نقل میکند: امام صادق (علیه السلام) فرمود: [ماجرا از این قرار بود که] چون آدم (علیه السلام) و فرزند او صالح (علیه السلام) از دنیا رفتند، جانشین صالح، شیث (علیه السلام) به نبوّت رسید، امّا نمیتوانست دین خدا که آدم (علیه السلام) و فرزند او صالح (علیه السلام) بر آن بودند اظهار کند؛ چرا که قابیل تهدید کرده بود که او را میکشد چنانکه برادرش، هابیل را کشت. اینگونه بود که شیث (علیه السلام) با تقیّه و کتمان [دین خدا] در میان آنان میزیست و روزبهروز بر گمراهی مردم افزوده میشد تا اینکه تمام کسانی که با آنها بر روی زمین بودند به جزیرهای در میان دریا نزد شیث (علیه السلام) رفتند و شروع به پرستش خداوند نمودند. پس برای خداوند، بدا حاصل شد تا پیامبرانی را [به میان آنها] بفرستد. اگر از این نادانان پرسیده میشد، میگفتند: او از این امر، دست کشیده است و دروغ میگفتند؛ چرا که آن، چیزی است که خداوند تبارکوتعالی هر سال به آن حکم میکند. سپس حضرت این آیه را قرائت نمود: در آن شب هر امری بر اساس حکمت [الهی] تدبیر و جدا میگردد. (دخان/۴) پس خداوند تبارکوتعالی به سختی، رفاه یا باران و غیر آن، که میخواهد در آن سال اتّفاق بیفتد، حکم میکند. از حضرت پرسیدم: «آیا آن مردم که پیش از پیامبران میزیستند، هدایت شده بودند یا در گمراهی به سر میبردند»؟ حضرت پاسخ داد: «آنها هدایت نشده بودند، بلکه بر فطرت و سرشت خداوند که خداوند آنها را بر آن خلق کرده بود، بودند و دگرگونی در آفرینش الهی نیست. (روم/۳۰) و آنها هدایت نشده بودند تا اینکه خداوند، آنان را هدایت نمود. آیا نشنیدهای که ابراهیم (علیه السلام) فرمود: لَئِن لَّمْ یهدِنِی رَبِّی لأکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ.
الباقر (علیه السلام)- فِی قَوْلِ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ أَیْ نَاسٍ لِلْمِیثَاقِ.
امام باقر (علیه السلام)- مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ؛ یعنی فراموشکنندهی عهد و پیمان.