آیه قُلْ أَ غَيْرَ اللهِ أَبْغي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فيهِ تَخْتَلِفُونَ [164]
بگو: «آيا غير خدا، پروردگارى را بطلبم، درحالىكه او پروردگار همه چيز است؟! هيچكس، عمل [بدى] جز به زيان خودش، انجام نمىدهد؛ و هيچ گنهكارى بار گناه ديگرى را به دوش نمىكشد؛ سپس بازگشت همهی شما بهسوى پروردگارتان است؛ و شما را از آنچه در آن اختلاف داشتيد، باخبر خواهد كرد».
الصّادق (علیه السلام)- وَ لَا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی أَیْ لَا تَحْمِلُ آثِمَهًٌْ إِثْمَ أُخْرَی.
امام صادق (علیه السلام)- وَ لَا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی یعنی هیچکس گناه دیگری را برعهده نمیگیرد.
الرّضا (علیه السلام)- عَنْ عَبْدِ السَّلَامِبْنِصَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِیالْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) یَا ابْنَرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا تَقُولُ فِی حَدِیثٍ رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ إِذَا خَرَجَ القائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قَتَلَ ذَرَارِیَّ قَتَلَهًِْ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) بِفِعَالِ آبَائِهَا فَقَالَ (علیه السلام) هُوَ کَذَلِکَ فَقُلْتُ وَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری مَا مَعْنَاهُ قَالَ صدَقَ اللَّهُ فِی جَمِیعِ أَقْوَالِهِ وَ لَکِنْ ذَرَارِیُّ قَتَلَهًِْ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) یَرْضَوْنَ بِفِعَالِ آبَائِهِمْ وَ یَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِیَ شَیْئاً کَانَ کَمَنْ أَتَاهُ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِیَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ بِالْمَغْرِبِ لَکَانَ الرَّاضِی عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ شَرِیکَ الْقَاتِلِ وَ إِنَّمَا یَقْتُلُهُمُ القائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِمْ قَالَ قُلْتُ لَهُ بِأَیِّ شَیْءٍ یَبْدَأُ القائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مِنْکُمْ إِذَا قَامَ قَالَ یَبْدَأُ بِبَنِی شَیْبَهًَْ فَیَقْطَعُ أَیْدِیَهُمْ لِأَنَّهُمْ سُرَّاقُ بَیْتِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ.
امام رضا (علیه السلام)- عبدالسّلام هروی گوید: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: «در مورد این حدیث: «هنگامیکه حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خروج کند، نسل و ذرّیّهی قاتلان امام حسین (علیه السلام) را بهواسطهی آنچه پدرانشان انجام دادند به قتل میرساند، که از امام صادق (علیه السلام) روایت شده چه میگویید»؟ فرمود: «بله، همینطور است». عرض کردم: «پس معنای این کلام خداوند عزّوجلّ: وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی چیست»؟ آن حضرت فرمود: «خدای بلند مرتبه در تمامی سخنان خویش راست میگوید ولکن طوایفی که پدرانشان امام حسین (علیه السلام) را به قتل رساندند، از اعمال پدرانشان راضی هستند و به آن افتخار میکنند و کسی که به کاری راضی باشد، مثل کسی است که آن کار را انجام داده باشد. اگر شخصی در مشرق کشته شده باشد و شخصی دیگر در مغرب زمین از آن قتل راضی باشد، نزد خدای عزّوجلّ شریک قتل محسوب میشود و اگر هنگامیکه حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خروج کند، آنان را به قتل برساند، به این دلیل است که آنان به عمل پدرانشان راضی بودند». به آن حضرت عرض کردم: «امام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که از خاندان شماست، خروج خویش را با چه کسانی آغاز میکند»؟ فرمود: «با بنیشیبه آغاز میکند و دستان ایشان را قطع میکند، زیرا آنان سارقان خانه خدای عزّوجلّ هستند».
الباقر (علیه السلام)- قَالَ البَاقِر (علیه السلام): فَلَمَّا حَدَثَ عَلِیّبنالحُسَین (علیه السلام) بِهَذَا الحَدِیث {حَال مَن مَسَخَهَمُ اللهُ قِرَدَهًًْ مِن بَنِی إسرَائِیل} قَالَ لَهُ بَعضُ مَن فِی مَجلِسِهِ: یَا ابْنَرَسُولِ اللَّهِ (علیه السلام) کَیْفَ یُعَاتِبُ اللَّهُ وَ یُوَبِّخُ هَؤُلَاءِ الْأَخْلَافَ عَلَی قَبَائِحَ أَتَی بِهَا أَسْلَافُهُمْ وَ هُوَ یَقُولُ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری فَقَالَ زَیْنُ الْعَابِدِینَ (علیه السلام) إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ بِلُغَهًِْ الْعَرَبِ فَهُوَ یُخَاطِبُ فِیهِ أَهْلَ اللِّسَانِ بِلُغَتِهِمْ یَقُولُ الرَّجُلُ التَّمِیمِیُّ قَدْ أَغَارَ قَوْمُهُ عَلَی بَلَدٍ وَ قَتَلُوا مَنْ فِیهِ أَغَرْتُمْ عَلَی بَلَدِ کَذَا وَ یَقُولُ الْعَرَبِیُّ أَیْضاً وَ نَحْنُ فَعَلْنَا بِبَنِی فُلَانٍ وَ نَحْنُ سَبَیْنَا آلَ فُلَانٍ وَ نَحْنُ خَرَّبْنَا بَلَدَ کَذَا لَا یُرِیدُ أَنَّهُمْ بَاشَرُوا ذَلِکَ وَ لَکِنْ یُرِیدُ هَؤُلَاءِ بِالْعَذْلِ وَ أُولَئِکَ بِالِافْتِخَارِ أَنَّ قَوْمَهُمْ فَعَلُوا کَذَا وَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی هَذِهِ الْآیَهًِْ إِنَّمَا هُوَ تَوْبِیخٌ لِأَسْلَافِهِمْ وَ تَوْبِیخُ الْعَذْلِ عَلَی هَؤُلَاءِ الْمَوْجُودِینَ لِأَنَّ ذَلِکَ هُوَ اللُّغَهًُْ الَّتِی أُنْزِلَ بِهَا الْقُرْآنُ وَ لِأَنَّ هَؤُلَاءِ الْأَخْلَافَ أَیْضاً رَاضُونَ بِمَا فَعَلَ أَسْلَافُهُمْ مُصَوِّبُونَ ذَلِکَ لَهُمْ فَجَازَ أَنْ یُقَالَ لَهُمْ أَنْتُمْ فَعَلْتُمْ أَیْ إِذْ رَضِیتُمْ قَبِیحَ فِعْلِهِمْ.
امام باقر (علیه السلام)- در تفسیر امام عسکری (علیه السلام) آمده است: زمانی امام سجّاد (علیه السلام) حال آن گروهی را از بنیاسرائیل که مسخ یعنی از شکل انسان خارج شده بودند را شرح میداد... امام باقر (علیه السلام) میفرماید: هنگامی که امام سجّاد (علیه السلام) این حدیث را فرمود بعضی از آن افرادی که در مجلس آن بزرگوار بودند گفتند: «ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! چگونه میشود خدا نسل آینده آن اشخاصی را که این اعمال شنیع را انجام دادهاند مورد عتاب و توبیخ قرار دهد. درصورتیکه در قرآن میفرماید: وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری»؟ امام سجاد (علیه السلام) در جوابش فرمود: «چون قرآن به لغت عرب نازل شده لذا طبق زبان و اصطلاح خودشان با آنان سخن میگوید. مثلاً به زبان قبیله: تمیم در موقع نکوهش به مردی که قبیلهی او شهر را غارت و مردم آن را کشته باشند میگویند: «شما فلان شهر را به تاراج بردی» نیز عرب میگوید: «ما با قبیله فلان چنین کردیم و فلان شهر را خراب نمودیم». منظور آنان از این سخنان این نیست که خودشان شخصاً این اعمال را انجام داده باشند. بلکه منظورشان نکوهش دیگران است. و دستهی دیگر منظورشان این است که به قبیلهی خود افتخار نمایند. منظور خدا در این آیه این است که گذشتگان آنان را مورد توبیخ و خودشان را در معرض نکوهش قرار داده باشد؛ زیرا این همان لغت و اصطلاحی است که قرآن طبق آن نازل شده است. از طرفی هم نسل آنان به رفتار آباء و اجداد خود راضی میباشند و اعمال ایشان را تصویب مینمایند. پس جایز است که به ایشان گفته شود شما این اعمال را انجام دادهاید زیرا شما به رفتار زشت آنان راضی هستید».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَنَّهُ أُتِیَ عُمَرُ بِحَامِلٍ قَدْ زَنَتْ فَأَمَرَ بِرَجْمِهَا فَقَالَ لَهُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) هَبْ أَنَّ لَکَ سَبِیلًا عَلَیْهَا أَیُّ سَبِیلٍ لَکَ عَلَی مَا فِی بَطْنِهَا وَ اللَّهُ تَعَالَی یَقُولُ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری فَقَالَ عمَرُ لَا عِشْتُ لِمُعْضِلَهًٍْ لَا یَکُونُ لَهَا أَبُوالْحَسَنِ (علیه السلام) ثُمَّ قَالَ فَمَا أَصْنَعُ بِهَا قَالَ اصْطَبِرْ عَلَیْهَا حَتَّی تَلِدَ فَإِذَا ولد {وَلَدَتْ} وَ وَجَدَتْ لِوَلَدِهَا مَنْ یَکْفُلُهُ فَأَقِمْ عَلَیْهَا الْحَدَّ فَسُرِّیَ ذَلِکَ عَنْ عُمَرَ وَ عَوَّلَ فِی الْحُکْمِ بِهِ عَلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام).
امام علی (علیه السلام)- روایت شده که زن حاملهای که زنا کرده بود نزد عمر آوردند و دستور به سنگسار او داد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به او فرمود: «تو بر او سلطه داری امّا چه سلطهای بر فرزند در شکمش داری؟ و خدای تعالی میفرماید: وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی». عمر گفت: «زنده نباشم که معضلی پیش آید و ابوالحسن (علیه السلام) برای حلّ آن نباشد». سپس گفت: «با او چه کنم»؟ حضرت فرمود: «بر انجام آن شکیبا باش!. (طه/۱۳۲)، تا فرزندش به دنیا آید، هنگامیکه به دنیا آمد و کسی که آن را سرپرستی کند پیدا کرد حد را بر او جاری کن». اندوه عمر برطرف شد و در حکم به آن بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) تکیه کرد».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَنَّهُ أُتِیَ بِحَامِلٍ قَدْ زَنَتْ فَأَمَرَ بِرَجْمِهَا فَقَالَ لَهُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) هَبْ لَکَ سَبِیلٌ عَلَیْهَا فَهَلْ لَکَ سَبِیلٌ عَلَی مَا فِی بَطْنِهَا وَ اللَّهُ تَعَالَی یَقُولُ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری قَالَ فَمَا أَصْنَعُ بِهَا قَالَ احْتَطْ عَلَیْهَا حَتَّی تَلِدَ فَإِذَا وَلَدَتْ وَ وُجِدَ لِوُلْدِهَا مَنْ یَکْفُلُهُ فَأَقِمِ الْحَدَّ عَلَیْهَا فَلَمَّا وَلَدَتْ مَاتَتْ فَقَالَ عمَرُ لَوْ لَا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَرُ.
امام علی (علیه السلام)- و روایت شده که زن آبستنی زنا کرد. عمر دستور به سنگسارش داد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به او فرمود: «برای او درست، ولی آیا برای آنچه در شکم دارد سلطهای داری»؟ درحالیکه خداوند تعالی میفرماید: وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی. گفت: «با او چه کنم»؟ فرمود: «صبر کن تا فرزندش متولّد شود. هنگامیکه به دنیا آمد و برای او سرپرستی پیدا کرد حد را بر او جاری ساز»! وقتی فرزند متولّد شد زن مرد. عمر گفت: «اگر علی نبود عمر هلاک میشد».
الصّادق (علیه السلام)- هَذِهِ شَرَائِعُ الدِّینِ لِمَنْ تَمَسَّکَ بِهَا وَ أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَی هُدَاه ... وَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَا یُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا وَ لَا یُکَلِّفُهَا فَوْقَ طَاقَتِهَا وَ أَفْعَالُ الْعِبَادِ مَخْلُوقَهًٌْ خَلْقَ تَقْدِیرٍ لَا خَلْقَ تَکْوِینٍ وَ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَ لَا تَقُولُ بِالْجَبْرِ وَ لَا بِالتَّفْوِیضِ وَ لَا یَأْخُذُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْبَرِیءَ بِالسَّقِیمِ وَ لَا یُعَذِّبُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْأَطْفَالَ بِذُنُوبِ الْآبَاءِ فَإِنَّهُ تَعَالَی قَالَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری.
امام صادق (علیه السلام)- این دستورات دین برای کسی است که بخواهد بدان چنگ بزند و خداوند هدایت او را خواسته باشد... خداوند بر هیچ نفسی تکلیف نکرده، مگر بهاندازهی گنجایش آن. (بقره/۲۸۶) و بیش از تواناییاش بار تکلیف بر دوشش نمیگذارد و کارهای بندگان آفریدهی خدا در مرحلهی تقدیر است نه در عالم تکوین. و خداوند آفرینندهی همه چیز است و نه جبر است و نه تفویض و خداوند عزّوجلّ شخص بیگناه را به گناه دیگری مؤاخذه نمیکند.
الرّضا (علیه السلام)- أَنَّ الْمَأْمُونَ بَعَثَ الْفَضْلَبْنَسَهْلٍ ذَا الرِّئَاسَتَیْنِ إِلَی الرِّضَا (علیه السلام) فَقَالَ لَهُ إِنِّی أُحِبُّ أَنْ تَجْمَعَ لِی مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ فَإِنَّکَ حُجَّهًُْ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ فَدَعَا الرضا (علیه السلام) بِدَوَاهًٍْ وَ قِرْطَاسٍ وَ قَالَ لِلْفَضْلِ اکْتُبْ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم إِنَّ أَفْعَالَ الْعِبَادِ مَخْلُوقَهًٌْ خَلْقَ تَقْدِیرٍ لَا خَلْقَ تَکْوِینٍ وَ لَا تَقُلْ بِالْجَبْرِ وَ لَا بِالتَّفْوِیضِ وَ لَا یَأْخُذُ اللَّهُ الْبَرِیءَ بِجُرْمِ السَّقِیمِ وَ لَا یُعَذِّبُ اللَّهُ الْأَبْنَاءَ الْأَطْفَالَ بِذُنُوبِ الْآبَاءِ وَ إِنَّهُ قَالَ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری. وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی وَ اللهُ یَغْفِرُ وَ لَا یَظْلِمُ.
امام رضا (علیه السلام)- مأمون [وزیر خود] فضلبنسهل ذوالرّیاستین را با این پیام بهسوی امام رضا (علیه السلام) فرستاد: «من دوست دارم که کلّیاتی از حلال و حرام، و واجبات و مستحبّات را برایم فراهم سازی، چرا که تو حجّت خدایی بر خلق او، و بنیاد و سرچشمه دانشی». پس امام رضا (علیه السلام) دوات و کاغذی حاضر ساخته و به فضل فرمود: «بنویس؛ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم؛ کارهای بندگان مخلوق است امّا خلق تقدیر [که ارادهی بنده هم در آن مؤثر است] نه خلق تکوین [که بهصورت اجبار همانند مخلوقات دیگر باشد]. نه قائل به جبر باش، نه تفویض. خدای عزّوجلّ بیگناه را به جرم گنهکار و فرزندان و کودکان را به جرم پدران، مجازات نمیفرماید، او خود فرموده است: وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری. و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست. (نجم/۳۹)، و خداوند میآمرزد و ستم نمیکند».
الرّضا (علیه السلام)- عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ قَالَ: سَأَلَ الْمَأْمُونُ الرِّضَا (علیه السلام) أَنْ یَکْتُبَ لَهُ مَحْضَ الْإِسْلَامِ عَلَی إِیجَازٍ وَ اخْتِصَارٍ فَکَتَبَ (علیه السلام) وَ أَنَّ أَفْعَالَ الْعِبَادِ مَخْلُوقَهًٌْ لِلَّهِ تَعَالَی خَلْقَ تَقْدِیرٍ لَا خَلْقَ تَکْوِینٍ وَ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَ لَا یَقُولُ بِالْجَبْرِ وَ التَّفْوِیضِ وَ لَا یَأْخُذُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْبَرِیءَ بِالسَّقِیمِ وَ لَا یُعَذِّبُ اللَّهُ تَعَالَی الْأَطْفَالَ بِذُنُوبِ الْآبَاءِ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری. وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی وَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَنْ یَعْفُوَ وَ یَتَفَضَّلَ وَ لَا یَجُورَ وَ لَا یَظْلِمَ.
امام رضا (علیه السلام)- فضلبنشاذان گوید: مأمون از امام رضا (علیه السلام) سؤال کرد که حقیقت اسلام را با اختصار برای او بنویسد، امام (علیه السلام) نوشت: ... کارهای بندگان به آفریدن تقدیر و اندازهکردن آفریده شده است نه آفریدن تکوین و هستیدادن. و خدا آفرینندهی هر چیزی است و ما نه به جبر قائلیم و نه به تفویض. و خدای عزّوجلّ شخص سالم را به بیمار نمیگیرد یعنی بیگناه را به گناهکار بازخواست و مؤاخذه نمیفرماید؛ و خدای عزّوجلّ اطفال را به گناهان پدران عذاب نمیکند؛ چراکه در کتاب محکم خویش فرمود: وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری. و نیز فرموده: و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست. (نجم/۳۹) و شایستهی خدای عزّوجلّ این است که عفو کند و تفضّل فرماید و شایستهاش نیست که ستم کند.
الکاظم (علیه السلام)- مَنْ قَالَ بِالْجَبْرِ فَلَا تُعْطُوهُ مِنَ الزَّکَاهًِْ وَ لَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَهًًْ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا یُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا وَ لَا یُحَمِّلُهَا فَوْقَ طَاقَتِهَا وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری.
امام کاظم (علیه السلام)- هرکس معتقد به جبر است از زکات چیزی به او ندهید و گواهی او را نپذیرید. همانا خدای عزّوجلّ فرموده است: خداوند بر هیچ نفسی تکلیف نکرده، مگر بهاندازهی گنجایش آن. (بقره/۲۸۶)، وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری.