آیه وَ لا تَطْرُدِ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمينَ [52]
و كسانى را كه صبح و شام خدا را مىخوانند، و ذات پاك او را مىطلبند، از خود دور مكن. نه چيزى از حساب آنها بر توست، و نه چيزى از حساب تو بر آنها. اگر آنها را طرد كنى، از ستمكاران خواهى بود.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- فَإِنَّهُ کَانَ سَبَبُ نُزُولِهَا أَنَّهُ کَانَ بِالْمَدِینَهًِْ قَوْمٌ فُقَرَاءُ مُؤْمِنُونَ یُسَمَّوْنَ أَصْحَابَ الصُّفَّهًِْ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَمَرَهُمْ أَنْ یَکُونُوا فِی صفَّهًٍْ یَأْوُونَ إِلَیْهَا وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَتَعَاهَدُهُمْ بِنَفْسِهِ وَ رُبَّمَا حَمَلَ إِلَیْهِمْ مَا یَأْکُلُونَ وَ کَانُوا یَخْتَلِفُونَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَیَقْرَبُهُمْ وَ یَقْعُدُ مَعَهُمْ وَ یُؤْنِسُهُمْ وَ کَانَ إِذَا جَاءَ الْأَغْنِیَاءُ وَ الْمُتْرَفُونَ مِنْ أَصْحَابِهِ ینکروا {أَنْکَرُوا} عَلَیْهِ ذَلِکَ وَ یقولوا {یَقُولُونَ} لَهُ اطْرُدْهُمْ عَنْکَ فَجَاءَ یَوْماً رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِ الصُّفَّهًِْ قَدْ لَزِقَ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یُحَدِّثُهُ فَقَعَدَ الْأَنْصَارِیُّ بِالْبُعْدِ مِنْهُمَا فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) تَقَدَّمْ فَلَمْ یَفْعَلْ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَعَلَّکَ خِفْتَ أَنْ یَلْزَقَ فَقْرُهُ بِکَ فَقَالَ الْأَنْصَارِیُّ اطْرُدْ هَؤُلَاءِ عَنْکَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- شأن نزول این آیه این بود که در مدینه گروهی فقیر و مؤمن بودند که به آنان اهل صُفَّه میگفتند و رسول خدا که سلام و درود خدا بر او و اهل بیت او باد، به آنان دستور داده بود که در صفّهای قرار گیرند و به آن پناه ببرند و حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) شخصاً به آنان سرکشی میکرد و گاهی غذا برای آنان میبرد و آنان پیش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درحال رفتوآمد بودند و او نیز با آنان نشست و برخاست میکرد و به آنان دلداری میداد. امّا ثروتمندان و صحابه مرفّهای که نزد او میآمدند، این رفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله) را بر نمیتافتند و میگفتند: «آنان را از خود بران». روزی مردی از انصار نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و مردی از اهل صفّه نزد وی بود و خود را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چسبانده بود، درحالیکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مشغول صحبت با او بود. آن مرد انصاری در جایی دور از آنان نشست. حضرت (صلی الله علیه و آله) به وی گفت: «جلوتر بیا». امّا این کار را نکرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «شاید میترسی که مبادا فقر او به تو سرایت کند»؟! مرد انصاری گفت: «اینها را از خود بران». پس خدا این آیه را نازل کرد: وَ لاَ تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- رُوِیَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِبْنِمَسْعُودٍ أَنَّهُ قَالَ: مَرَّ الْمَلَأُ مِنْ قُرَیْشٍ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ عِنْدَهُ صهَیْبٌ (رحمة الله علیه) وَ خَبَّابٌ (رحمة الله علیه) وَ بِلَالٌ (رحمة الله علیه) وَ عَمَّارٌ (رحمة الله علیه) وَ غَیْرُهُمْ مِنْ ضُعَفَاءِ الْمُسْلِمِینَ فَقَالُوا یا محمد (صلی الله علیه و آله) أ رَضِیتَ بِهَؤُلَاءِ مِنْ قَوْمِکَ أَ فَنَحْنُ نَکُونُ تَبَعاً لَهُمْ أَ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْهِمْ اطْرُدْهُمْ عَنْکَ فَلَعَلَّکَ إِنْ طَرَدْتَهُمْ اتَّبَعْنَاکَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی وَ لا تَطْرُدِ إِلَی آخِرِهِ وَ قَالَ سلمان (رحمة الله علیه) وَ خَبَّابٌ (رحمة الله علیه) فِینَا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ جَاءَ الْأَقْرَعُبْنُحَابِسٍ التَّمِیمِیُّ وَ عُیَیْنَهًُْبْنُحِصْنٍ الْفَزَارِیُّ وَ ذَوُوهُمْ مِنَ الْمُؤَلَّفَهًِْ قُلُوبُهُمْ فَوَجَدُوا النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) قَاعِداً مَعَ بِلَالٍ (رحمة الله علیه) وَ صهَیْبٍ (رحمة الله علیه) وَ عَمَّارٍ (رحمة الله علیه) وَ خَبَّابٍ (رحمة الله علیه) فِی نَاسٍ مِنْ ضُعَفَاءِ الْمُؤْمِنِینَ فَحَقَّرُوهُمْ فَقَالُوا یا رسول الله (صلی الله علیه و آله) لَوْ نَحَّیْتَ هَؤُلَاءِ عَنْکَ حَتَّی نَخْلُوَ بِکَ فَإِنَّ وُفُودَ الْعَرَبِ تَأْتِیکَ فَنَسْتَحْیِی أَنْ یَرَوْنَا مَعَ هَؤُلَاءِ الْأَعْبُدِ ثُمَّ إِذَا انْصَرَفْنَا فَإِنْ شِئْتَ فَأَعِدْهُمْ إِلَی مَجْلِسِکَ فَأَجَابَهُمُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) إِلَی ذَلِکَ فَقَالَا لَهُ اکْتُبْ لَنَا بِهَذَا عَلَی نَفْسِکَ کِتَاباً فَدَعَا بِصَحِیفَهًٍْ وَ أَحْضَرَ عَلِیّاً (علیه السلام) لِیَکْتُبَ قَالَ وَ نَحْنُ قُعُودٌ فِی نَاحِیَهًٍْ إِذْ نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِقَوْلِهِ وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ إِلَی قَوْلِهِ أَ لَیْسَ اللهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاکِرِینَ فَنَحَّی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) الصَّحِیفَهًَْ وَ أَقْبَلَ عَلَیْنَا وَ دَنَوْنَا مِنْه.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- طبرسی (رحمة الله علیه) در مورد کلام پروردگار متعال وَ لاَ تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم گفت: از ثعلبی با استناد به قول عبداللهبنمسعود روایت شده است: «جمعی از قریش از کنار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عبور کردند و اصحاب ایشان از جمله صهیب، خباب، بلال، عمّار و تعدادی از مسلمانان مستضعف نیز حضور داشتند». قریشیان گفتند: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله) آیا از اینکه کنار این افراد نشستهای خشنود هستی؟ آیا ما باید تابع و پیرو آنها باشیم؟ آیا این جماعت همان کسانی هستند که خداوند بر آنها منّت نهاد؟ آنها را از خود دور کن، اگر چنین کنی شاید ما از تو پیروی کنیم». خداوند بعد از این واقعه این آیه: وَ لاَ تَطْرُدِ ... را نازل کرد. سلمان (رحمة الله علیه) و خباب گفتند: «این آیه در مورد ما نازل شده است. اقرعبنحابس التمیمی و عیینهًْابنحصن الفزاری و تعدادی دیگر که مثل خودشان بودند پیش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمدند و دیدند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) همراه با بلال، صهیب، عمّار و خباب در بین مؤمنان مستضعف نشسته است. آن جماعت را تحقیر کردند و گفتند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اگر تو به آنها بیاعتنایی کنی ما با تو خلوت میکنیم و به تو میپیوندیم. نمایندگان عرب پیش تو میآیند و خجالت میکشیم از اینکه ما را با این بردهها ببینند. اگر تو بخواهی ما کنار میرویم پس آنها را به جلسات خود دعوت کن». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به آنها جواب داد، ابنحابس و ابنحصن به پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفتند: «برای ما این مطلب را بنویس»، نامه را آماده کردند، و علی (علیه السلام) را طلبیدند تا نامهای در این زمینه بنویسد. این جماعت گفتند: ما نشسته بودیم که ناگهان جبرئیل با این آیه فرود آمد: وَ لا تَطْرُدِ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُریدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَیْکَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْءٍ وَ ما مِنْ حِسابِکَ عَلَیْهِمْ مِنْ شَیْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمین، وَ کَذلِکَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِیَقُولُوا أَ هؤُلاءِ مَنَّ اللهِ عَلَیْهِمْ مِنْ بَیْنِنا أَ لَیْسَ اللهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاکِرین؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از نامه خودداری کرد و پیش ما آمد و ما به او نزدیک شدیم.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- یَا ابْنَمَسْعُودٍ اصْبِرْ مَعَ الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ وَ یُسَبِّحُونَهُ وَ یُهَلِّلُونَهُ وَ یَحْمَدُونَ وَ یَعْمَلُونَ بِطَاعَتِهِ وَ یَدْعُونَهُ بُکْرَهًًْ وَ عَشِیّاً فَإِنَّ اللَّهَ یَقُولُ وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ ما عَلَیْکَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْءٍ وَ ما مِنْ حِسابِکَ عَلَیْهِمْ مِنْ شَیْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمِین.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ای پسر مسعود! برکسانی که خدا را یاد میکنند تسبیح و تهلیل و ستایش او را مینمایند و فرمانش را اطاعت میکنند و صبح و شام او را میخوانند، صبر کن. همانا خدا میفرماید: با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر میخوانند، و تنها رضای او را میطلبند! و هرگز چشمان خود را از آنها برمگیر!. (کهف/۲۸). نه چیزی از حساب آنها بر توست، و نه چیزی از حساب تو بر آنها. اگر آنها را طرد کنی، از ستمکاران خواهی بود.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنِ ابْنِ نُبَاتَهًَْ قَالَ: بَیْنَمَا عَلِیٌّ (علیه السلام) یَخْطُبُ یَوْمَ جُمُعَهًٍْ عَلَی الْمِنْبَرِ فَجَاءَ الْأَشْعَثُ بْنُ قَیْسٍ یَتَخَطَّی رِقَابَ النَّاسِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) حَالَتِ الْخُمَلَاءُ بَیْنِی وَ بَیْنَ وَجْهِکَ قَالَ فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) مَا لِی وَ مَا لِلضَّیَاطِرَهًِْ أَطْرُدُ قَوْماً غَدَوْا أَوَّلَ النَّهَارِ یَطْلُبُونَ رِزْقَ اللَّهِ وَ آخِرَ النَّهَارِ ذَکَرُوا اللَّهَ أَ فَأَطْرُدُهُمْ فَأَکُونَ کَالظَّالِمِینَ.
امام علی (علیه السلام)- ابننباته گوید: حضرت علی (علیه السلام) بر روی منبر درحال ایراد خطبه نماز جمعه بود که اشعثبنقیس با عجله از روی سر و گردن مردم بهسوی او شتافت و گفت: «ای امیرمؤمنان (علیه السلام)! حُمْر (فقرا و تنگدستان) مانع شدند از اینکه روی تو را ببینم». حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «مرا با مردان تنومند چه کار؟ آیا قومی را از خود برانم که در ابتدای روز در طلب رزق و روزی خدا خارج میشوند و در آخر روز خدا را یاد میکنند؟ آیا آنان را از خود برانم تا از جمله ستمگران باشم»؟!
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- فَتَکُونَ مِنَ الضَّارِینَ لِنَفْسِکَ بِالْمَعْصِیَهًِْ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- با معصیت، از ضررزنندگان به خودت خواهی بود.