آیه ۹۱ - سوره انعام

آیه وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْ‌ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذي جاءَ بِهِ موسى نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ في خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ [91]

خدا را آنگونه كه بايد بشناسند، نشناختند كه گفتند: «خدا، هيچ‌چيز بر هيچ انسانى، نازل نكرده است». بگو: «چه كسى كتابى را كه موسى آورد، نازل كرد؟! كتابى كه براى مردم، نور و هدايت بود؛ [امّا شما] آن را به صورت اوراق پراكنده‌اى قرار مى‌دهيد؛ قسمتى را آشكار، و قسمت زيادى را پنهان مى‌داريد؛ در‌حالى‌كه مطالبى به شما تعليم داده شده كه نه شما و نه پدرانتان، از آن آگاه نبوديد». بگو: «خدا»! سپس آن‌ها را در سخنان باطلشان رها كن، تا سرگرم بازى شوند.

خدا را آنگونه که باید بشناسند، نشناختند

۱ -۱
(انعام/ ۹۱)

الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ لَا یُوصَفُ وَ کَیْفَ یُوصَفُ وَ قَدْ قَالَ فِی کِتَابِهِ وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ فَلَا یُوصَفُ بِقَدَرٍ إِلَّا کَانَ أَعْظَمَ مِنْ ذَلِکَ.

امام صادق (علیه السلام)- خدا توصیف‌پذیر نیست و چگونه توصیف شود، درحالی‌که در کتابش می‌فرماید: وَ مَا قَدَرُواْ اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ؟ پس هیچ‌گاه به‌اندازه‌ای توصیف نشود، مگر اینکه بالاتر از این توصیف باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۸۰
الکافی، ج۱، ص۱۰۳/ بحارالأنوار، ج۴، ص۱۴۲؛ فیه: «بعجز» زیادهًْ/ التوحید، ج۱۲۷/ نورالثقلین/ البرهان
۱ -۲
(انعام/ ۹۱)

الرّضا (علیه السلام)- إِنَّ أَوَّلَ مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَی عِبَادِهِ وَ أَوْجَبَ عَلَی خَلْقِهِ مَعْرِفَهًُْ الْوَحْدَانِیَّهًِْ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ یَقُولُ مَا عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ.

امام رضا (علیه السلام)- همانا اوّلین چیزی که خداوند بر بندگانش فرض دانست و بر خلقش واجب کرد شناخت وحدانیّت اوست. خداوند تبارک‌وتعالی می‌فرماید: وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ یعنی خدا را به حقّ معرفتش نشناختند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۸۰
بحارالأنوار، ج۳، ص۱۳/ فقه الرضا (ع)، ص۶۵
۱ -۳
(انعام/ ۹۱)

الصّادق (علیه السلام)- وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ أَیْ مَا عَرَفُوهُ حَقَ مَعْرِفَتِهِ وَ لَا عَظَّمُوهُ حَقَ عَظَمَتِهِ وَ لَا عَبَدُوهُ حَقَّ عِبَادَتِهِ.

امام صادق (علیه السلام)- وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ؛ و حقّ معرفت و شناسایی خدا را ادا نکردند و حقّ بزرگی‌اش به‌جا نیاوردند و او را پرستش کامل نکردند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۸۰
إرشادالقلوب، ج۱، ص۱۶۹
۱ -۴
(انعام/ ۹۱)

الصّادق (علیه السلام)- مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یَعْرِفُ اللَّهَ بِتَوَهُّمِ الْقُلُوبِ فَهُوَ مُشْرِکٌ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یَعْرِفُ اللَّهَ بِالِاسْمِ دُونَ الْمَعْنَی فَقَدْ أَقَرَّ بِالطَّعْنِ لِأَنَّ الِاسْمَ مُحْدَثٌ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یَعْبُدُ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَی فَقَدْ جَعَلَ مَعَ اللَّهِ شَرِیکاً وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یَعْبُدُ الْمَعْنَی بِالصِّفَهًِْ لَا بِالْإِدْرَاکِ فَقَدْ أَحَالَ عَلَی غَائِبٍ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یَعْبُدُ الصِّفَهًَْ وَ الْمَوْصُوفَ فَقَدْ أَبْطَلَ التَّوْحِیدَ لِأَنَّ الصِّفَهًَْ غَیْرُ الْمَوْصُوفِ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُضِیفُ الْمَوْصُوفَ إِلَی الصِّفَهًِْ فَقَدْ صَغَّرَ الْکَبِیرَ وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ.

امام صادق (علیه السلام)- کسی که گمان کند خدا را می‌شناسد، از راه خیال‌بافی در دلش مشرک است. کسی که پندارد خدا را به نام و بدون معنی شناخته، به نقص خدا اقرار کرده، زیرا اسم پدیده است (و دوام و بقایی ندارد). هر کس که پندارد نام و معنی را می‌پرستد، برای خدا شریک قرار داده است. هر کس پندارد که معنا را می‌پرستد، به وصفی که آن را درک نمی‌کند، چیزی را اراده کرده که از ذهن او غایب است. هر کس پندارد که صفت و موصوف را می‌پرستد، توحید را نابود ساخته، زیرا صفت غیر موصوف است. هر کس که پندارد موصوف را به صفت نسبت می‌دهد، بزرگ را کوچک ساخته و چنانچه بایست، اندازه و میزان خدا را رعایت نکرده است

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۸۰
بحارالأنوار، ج۶۵، ص۲۷۵
۱ -۵
(انعام/ ۹۱)

الهادی (علیه السلام)- مُحَمَّدُ‌بْنُ‌عِیسَی‌بْنِ‌عُبَیْدٍ قَال سَأَلْتُ أَبَاالحسن علِیَّ‎بْنَ‌مُحَمَّدٍالْعَسْکَرِیَّ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ فَقَالَ ذَلِکَ تَعْیِیرُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لِمَنْ شَبَّهَهُ بِخَلْقِهِ أَ لَا تَرَی أَنَّهُ قَالَ وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ مَعْنَاهُ إِذْ قَالُوا إِنَّ الْأَرْضَ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَهًِْ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ کَمَا قَالَ عزَّوَجَلَّ وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلی بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ ثُمَّ نَزَّهَ عَزَّوَجَلَّ نَفْسَهُ عَنِ الْقَبْضَهًِْ وَ الْیَمِینِ فَقَالَ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ.

امام هادی (علیه السلام)- محمّدبن‌عیسی‌بن‌عبید گوید: از امام هادی (علیه السلام) درباره‎ی این کلام خداوند عزّوجلّ: درحالی‌که تمام زمین در روز قیامت در قبضه‌ی اوست و آسمان‌ها پیچیده در دست او. (زمر/۶۷). سؤال کردم. ایشان فرمود: «این تعبیر خدای تبارک‌وتعالی در مورد کسانی است که او را به خلقش تشبیه کردند؛ مگر نمی‌بینی که فرموده است: وَ مَا قَدَرُواْ اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ یعنی هنگامی‌که گفتند: «همه‌ی زمین در روز قیامت در قبضه‌ی قدرت اوست و آسمانها در پیچیده به دست راست اوست، [قدر و منزلت او را چنان‌که باید نشناختند]. همچنان‌که خدای عزّوجلّ فرمود: وَ مَا قَدَرُواْ اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُواْ مَا أَنزَلَ اللهُ عَلَی بَشَرٍ مِّن شَیْءٍ سپس خدای تبارک‌وتعالی خود را از قبضه (چنگ) و [دست راست] پاک و منزّه ساخت و فرمود: منزّه است او، و برتر است از آن همتایانی که قرار می‌دهند!. (یونس/۱۸)».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۸۲
بحارالأنوار، ج۴، ص۱/ البرهان/ معانی الأخبار، ص۱۴/ التوحید، ج۱۶۰
۱ -۶
(انعام/ ۹۱)

الباقر (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یُوصَفُ وَ کَیْفَ یُوصَفُ وَ قَالَ فِی کِتَابِهِ وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ فَلَا یُوصَفُ بِقَدَرٍ إِلَّا کَانَ أَعْظَمَ مِنْ ذَلِکَ وَ إِنَّ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) لَا یُوصَفُ وَ کَیْفَ یُوصَفُ عَبْدٌ احْتَجَبَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِسَبْعٍ وَ جَعَلَ طَاعَتَهُ فِی الْأَرْضِ کَطَاعَتِهِ فِی السَّمَاءِ فَقَالَ وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ مَنْ أَطَاعَ هَذَا فَقَدْ أَطَاعَنِی وَ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَانِی وَ فَوَّضَ إِلَیْهِ وَ إِنَّا لَا نُوصَفُ وَ کَیْفَ یُوصَفُ قَوْمٌ رَفَعَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ هُوَ الشَّکُّ.

امام باقر (علیه السلام)- به‌راستی خدای عزّوجلّ وصف نشود و چگونه وصف شود با آنکه در قرآنش فرموده وَ مَا قَدَرُواْ اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ و خدا به‌اندازه‌ای در نیاید [به قدرتی وصف نشود] جز آن‌که بزرگ‌تر از آن است، و پیغمبر (صلی الله علیه و آله) هم وصف نشود و چگونه وصف شود بنده‌ای که خدای عزّوجلّ در پس هفت آسمانش در پرده کرده و اطاعتش را در زمین مانند اطاعتش در آسمان واجب کرده و فرموده است: آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید [و اجرا کنید]، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید. (حشر/۷). که هرکه از او فرمان ببرد مرا فرمان برده و هرکه از او نافرمانی کند مرا نافرمانی کرده و کار را به او وانهاد، و ما هم وصف نمی‌شویم و چگونه وصف شوند مردمی که خدا پلیدی را از آن‌ها برداشته که همان شک است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۸۲
الکافی، ج۲، ص۱۸۲/ بحارالأنوار، ج۷۳، ص۳۰/ المؤمن، ص۳۰
۱ -۷
(انعام/ ۹۱)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ قَالَ لَمْ یَبْلُغُوا مِنْ عَظَمَهًِْ اللَّهِ أَنْ یَصِفُوهُ بِصِفَتِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلی بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ وَ هُمْ قُرَیْشٌ وَ الْیَهُودُ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- وَ مَا قَدَرُواْ اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ یعنی از طریق توصیف او به صفاتش، نتوانستند به عظمت خدا برسند. إِذْ قَالُواْ مَا أَنزَلَ اللهُ عَلَی بَشَرٍ مِّن شَیْءٍ و آنان از قریش و یهود هستند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۸۲
بحارالأنوار، ج۹، ص۲۰۵/ البرهان/ نورالثقلین/ القمی، ج۱، ص۲۰۹
۱ -۸
(انعام/ ۹۱)

الصّادق (علیه السلام)- إِنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَ لَا یَقْدِرُ أَحَداً قَدْرَهُ.

امام صادق (علیه السلام)- همانا کسی قدر خدا را نمی‌داند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۸۲
مصادقهًْ الإخوان، ص۵۸/ نورالثقلین
۱ -۹
(انعام/ ۹۱)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- إِنَّهَا نَزَلَتْ فِی الْکُفَّارِ أَنْکَرُوا قُدْرَهًَْ اللَّهِ عَلَیْهِمْ فَمَنْ أَقَرَّ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ فَقَدْ قَدَرَ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- آیه درباره‌ی کفّار نازل شده که منکر قدرت خدا بر خود بودند هرکس معتقد باشد که خداوند بر هرچیز توانا است او را به قدرتی که دارد ستوده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۸۲
بحرالعرفان، ج۶، ص۳۸۵

گفتند: «خدا، هیچ‌چیز بر هیچ انسانی، نفرستاده است»! بگو: «چه کسی کتابی را که موسی آورد، نازل کرد؟! کتابی که برای مردم، نور و هدایت بود امّا [شما] آن را به‌صورت پراکنده قرار می‌دهید قسمتی را آشکار، و قسمت زیادی را پنهان می‌دارید و مطالبی به شما تعلیم داده شده که نه شما و نه پدرانتان، از آن باخبر نبودید»

۲ -۱
(انعام/ ۹۱)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- جَاءَ رَجُلٌ مِنَ الْیَهُودِ یُقَالُ لَهُ مَالِکُ بْنُ الصَّیْفِ یُخَاصِمُ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) أَنْشُدُکَ بِالَّذِی أَنْزَلَ التَّوْرَاهًَْ عَلَی مُوسَی (علیه السلام) أَ مَا تَجِدُ فِی التَّوْرَاهًِْ أَنَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یُبْغِضُ الْحِبْرَ السَّمِینَ وَ کَانَ سَمِیناً فَغَضِبَ وَ قَالَ وَ اللَّهِ ما أَنْزَلَ اللهُ عَلی بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ فقالوا {فَقَالَ} لَهُ أَصْحَابُهُ وَیْحَکَ وَ لَا مُوسَی (علیه السلام) فَنَزَلَتِ الْآیَهًُْ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- مردی از یهودیان به نام مالک‌بن‌صیف برای مناظره خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رسید. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به او فرمود: «تو را سوگند می‌دهم به آن کسی که تورات را بر موسی (علیه السلام) نازل کرد بگو ببینم آیا خداوند در تورات نازل نکرده که از عالم یهودی چاق متنفر است»؟ خود او مردی فربه چاق بود خشمگین شده گفت: «خدا، هیچ‌چیز بر هیچ انسانی، نفرستاده است» دوستانش از روی اعتراض گفتند: «بر حضرت موسی (علیه السلام) هم چیزی نازل نکرده است»؟ این آیه در همین مورد نازل شد. این تفسیر از سعیدبن‌جبیر نقل شده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۸۲
بحارالأنوار، ج۹، ص۸۹
۲ -۲
(انعام/ ۹۱)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ‌بْنِ‌سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أباعبدالله (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذِی جاءَ بِهِ موسی نُوراً وَ هُدیً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِیسَ تُبْدُونَها قَالَ کَانُوا یَکْتُمُونَ مَا شَاءُوا وَ یُبْدُونَ مَا شَاءُوا.

امام صادق (علیه السلام)- عبدالله‌بن‌سنان گوید: امام صادق (علیه السلام) درباره این کلام خدای تبارک‌وتعالی قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاء بِهِ مُوسَی نُورًا وَ هُدًی لِّلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا، فرمود: «آنان هرچه را می‌خواستند، پنهان می‌داشتند و هرچه را می‌خواستند، آشکار می‌کردند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۸۴
بحارالأنوار، ج۹، ص۲۰۶/ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۸۱/ العیاشی، ج۱، ص۳۶۹/ البرهان
۲ -۳
(انعام/ ۹۱)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلی بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ وَ هُمْ قُرَیْشٌ وَ الْیَهُودُ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ احْتَجَّ وَ قَالَ قُلْ لَهُمْ یا محمد (صلی الله علیه و آله) مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذِی جاءَ بِهِ موسی نُوراً وَ هُدیً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِیسَ تُبْدُونَها یَعْنِی تُقِرُّونَ بِبَعْضِهَا وَ تُخْفُونَ کَثِیراً یَعْنِی مِنْ أَخْبَارِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُکُمْ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- إِذْ قَالُواْ مَا أَنزَلَ اللهُ عَلَی بَشَرٍ مِّن شَیْءٍ و آنان از قریش و یهودند، پس خداوند به آنان پاسخ داد و استدلال کرد و فرمود: ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! به آنان بگو: مَنْ أَنزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاء بِهِ مُوسَی نُورًا وَ هُدًی لِّلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا؛ یعنی بعضی از آن‌ها را می‌خوانید و تُخْفُونَ کَثِیراً؛ بسیاری از اخبار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را پنهان میکنید. وَ عُلِّمْتُم مَّا لَمْ تَعْلَمُواْ أَنتُمْ وَ لاَ آبَاؤُکُمْ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۸۴
بحارالأنوار، ج۹، ص۲۰۵/ البرهان/ نورالثقلین/ القمی، ج۱، ص۲۰۹
۲ -۴
(انعام/ ۹۱)

الصّادق (علیه السلام)- کَانُوا یَکْتُبُونَهُ فِی الْقَرَاطِیسِ ثُمَّ یُبْدُونَ مَا شَاءُوا وَ یُخْفُونَ مَا شَاءُوا وَ قَالَ کُلُّ کِتَابٍ أُنْزِلَ فَهُوَ عِنْدَ أَهْلِ الْعِلْمِ.

امام صادق (علیه السلام)- آن را در کاغذ می‌نوشتند، سپس هرچه را می‌خواستند، آشکار می‌کردند و هرچه را می‌خواستند، پنهان می‌داشتند. هر کتابی که نازل شده است، نزد اهل علم است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۸۴
بحار الأنوار، ج۹، ص۲۰۶/ البرهان

نور

۳ -۱
(انعام/ ۹۱)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ لَقَدْ سَأَلَوهُ {أَمِیرَالمُؤمِنِینَ (علیه السلام)} عَنْ أَقْسَامِ النُّورِ فِی الْقُرْآنِ قَال النُّورُ الْقُرْآنُ وَ النُّورُ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَی وَ النُّورُ النُّورِیَّهًُْ وَ النُّورُ الْقَمَرُ وَ النُّورُ ضَوْءُ الْمُؤْمِنِ وَ هُوَ الْمُوَالَاهًُْ الَّتِی یَلْبَسُ بِهَا نُوراً یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ وَ النُّورُ فِی مَوَاضِعَ مِنَ التَّوْرَاهًِْ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ حُجَّهًُْ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی عِبَادِهِ وَ هُوَ الْمَعْصُوم قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِی سُورَهًِْ الْأَنْعَامِ فِی ذِکْرِ التَّوْرَاهًِْ وَ أَنَّهَا نُورٌ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذِی جاءَ بِهِ موسی نُوراً وَ هُدیً لِلنَّاس.

امام علی (علیه السلام)- سپس از ایشان در مورد معانی نور در قرآن پرسیدند که فرمود: «النُّورُ قرآن است و اسمی از اسماء الهی و همچنین در معنای فوریت، ماه، درخشش مؤمن که همان موالات است که در روز قیامت نوری بر او می‌پوشاند به کار رفته است. و همچنین در بخش‌هایی از تورات و انجیل و قرآن نور به‌معنای حجّت خداوند بر مردم که همان معصوم است آمده است.... خداوند تبارک‌وتعالی در سوره‌ی انعام در ذکر تورات و نور بودن آن فرمود: قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ مُوسَی نُوراً وَ هُدًی لِلنَّاسِ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۸۴
بحارالأنوار، ج۹۰، ص۲۱

بگو: «خدا!» سپس آن‌ها را در گفتگوهای لجاجت‌آمیزشان رها کن، تا بازی کنند

۴ -۱
(انعام/ ۹۱)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- قُلِ اللهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ یَعْنِی فِیمَا خَاضُوا فِیهِ مِنَ التَّکْذِیبِ ثُمَّ قَالَ وَ هذا کِتابٌ یَعْنِی الْقُرْآنَ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ یَعْنِی التَّوْرَاهًَْ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها یَعْنِی مَکَّهًَْ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ أُمَّ الْقُرَی لِأَنَّهَا خُلِقَتْ أَوَّلَ بُقْعَهًٍْ وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ یُؤْمِنُونَ بِهِ أَیْ بِالنَّبِیِّ وَ الْقُرْآنِ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- قُلِ اللهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ؛ یعنی تکذیبی که در ژرفای باطل خود که در آن، به بازی سرگرم بودند. سپس گفت: وَ هَذَا کِتَابٌ؛ یعنی قرآن. أَنزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ مُّصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ؛ یعنی تورات، انجیل و زبور. وَ لِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَی وَ مَنْ حَوْلَهَا؛ یعنی مکّه و ازاین‌رو به آن ام القری گفتند که نخستین جایی است که خداوند تبارک‌وتعالی آن را آفریده است وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ یُؤْمِنُونَ بِهِ؛ یعنی به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و قرآن.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۴، ص۴۸۴
بحارالأنوار، ج۹، ص۲۰۵/ البرهان/ نورالثقلین/ القمی، ج۱، ص۲۰۹
بیشتر