آیه فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ [96]
او شكافندهی صبح است؛ و شب را مايهی آرامش، و خورشيد و ماه را وسيلهی حساب قرار داده است؛ اين، اندازهگيرى خداوند تواناى داناست.
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- فَقَوْلُهُ فَالِقُ الْإِصْبَاحِ یَعْنِی مَجِیءَ النَّهَارِ وَ الضَّوْءِ بَعْدَ الظُّلْمَهًِْ.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- فَالِقُ الإِصْبَاحِ؛ یعنی روز و روشنایی را پس از تاریکی میآورد.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- فالِقُ الْإِصْباحِ گفته شده است معنایش «آفرینندهی صبح» است.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- فالِقُ الْإِصْباحِ گفته شده است معنایش «آفرینندهی صبح» است.
الباقر (علیه السلام)- إِذَا طَلَبْتُمُ الْحَوَائِجَ فَاطْلُبُوهَا بِالنَّهَارِ فَإِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الْحَیَاءَ فِی الْعَیْنَیْنِ وَ إِذَا تَزَوَّجْتُمْ فَتَزَوَّجُوا بِاللَّیْلِ فَإِنَّ اللَّهَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً.
امام باقر (علیه السلام)- هنگامی که حاجتی میخواهید، روز به دنبال آن بروید، زیرا خدا شرم را در دو چشم قرار داده، و چون بخواهید ازدواج کنید، در شب باشد، زیرا خدا آن را مایهی آرامش ساخته است.
الرّضا (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً وَ جَعَلَ النِّسَاءَ سَکَناً وَ مِنَ السُّنَّهًِْ التَّزْوِیجُ بِاللَّیْلِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ.
امام رضا (علیه السلام)- بهدرستیکه خداوند شب و زنان را موجب آرامش قرار داده است و از جمله کارهای مستحب، ازدواج و اطعامکردن (میهمانیدادن) در هنگام شب است.
الرّضا (علیه السلام)- مِنَ السُّنَّهًِْ التَّزْوِیجُ بِاللَّیْلِ لِأَنَّ اللَّهَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً وَ النِّسَاءُ إِنَّمَا هُنَّ سَکَنٌ.
امام رضا (علیه السلام)- از جمله مستحبات، ازدواج در شب است؛ چون خداوند شب را مایهی آرامش قرار داده است و زنان مایهی آرامش هستند.
الباقر (علیه السلام)- عَنْ مُیَسِّرِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ قَالَ: یَا مُیَسِّرُ تَزَوَّجْ بِاللَّیْلِ فَإِنَ اللَّهَ جَعَلَهُ سَکَناً.
امام باقر (علیه السلام)- میسّربنعبدالعزیز نقل میکند: امام باقر (علیه السلام) فرمود: ای میسّر! در شب ازدواج کن؛ چون خداوند آن را مایهی آرامش قرار داده است.
الصّادق (علیه السلام)- تَزَوَّجُوا بِاللَّیْلِ فَإِنَ اللَّهَ جَعَلَهُ سَکَناً وَ لَا تَطْلُبُوا الْحَوَائِجَ بِاللَّیْلِ فَإِنَّهُ مُظْلِمٌ.
امام صادق (علیه السلام)- در هنگام شب ازدواج کنید، چرا که خدا آن را موجب آرامش قرار داده است و حاجتهای خود را در هنگام شب طلب نکنید، زیرا که شب، تاریک است.
السّجّاد (علیه السلام)- عَنْ أَبَانِبْنِتَغْلِبَ عَنْ أَبِیعَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: کَانَ عَلِیُّبْنُالحسین (علیه السلام) یَأْمُرُ غِلْمَانَهُ أَنْ لَا یَذْبَحُوا حَتَّی یَطْلُعَ الْفَجْرُ وَ یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً لِکُلِّ شَیْءٍ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَإِنْ خِفْنَا قَالَ إِنْ کُنْتَ تَخَافُ الْمَوْتَ فَاذْبَحْ.
امام سجاد (علیه السلام)- ابان نقل میکند: امام صادق (علیه السلام) فرمود: علیّبنالحسین (علیه السلام) به جوانانش دستور میداد که تا طلوع فجر [حیوانی را] ذبح نکنند و میفرمود: «خدای تعالی شب را مایهی آرامش برای هرچیزی قرار داده است». عرض کردم: «فدایت شوم اگر ترسیدیم [آن حیوان بمیرد]»؟ فرمود: «اگر از مردن [حیوان] میترسی، ذبح کن».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ لَا تَسِرْ أَوَّلَ اللَّیْلِ فَإِنَ اللَّهَ جَعَلَهُ سَکَناً وَ قَدَّرَهُ مُقَاماً لَا ظَعْناً فَأَرِحْ فِیهِ بَدَنَکَ وَ رَوِّحْ ظَهْرَکَ.
امام علی (علیه السلام)- در آغاز شب حرکت نکن زیرا خداوند شب را وسیلهی آرامش قرار داده، و آن را برای اقامتکردن، نه کوچکردن، تعیین فرموده است. پس آسوده باش، و مرکبها را آسوده بگذار.
الصّادق (علیه السلام)- ... بَعْدَ أَنْ ذَکَرَ اللَّیلَ وَ النَّهَارَ: لَوْ کَانَ وَاحِدٌ مِنْهُمَا سَرْمَداً عَلَی الْعِبَادِ لَمَا قَامَتْ لَهُمْ مَعَایِشُ أَبَداً فَجَعَلَ مُدَبِّرُ هَذِهِ الْأَشْیَاءِ وَ خَالِقُهَا النَّهَارَ مُبْصِراً وَ اللَّیْلَ سَکَناً.
امام صادق (علیه السلام)- امام صادق (علیه السلام) بعد از آنکه شب و روز را یاد کرد فرمود: «اگر یکی از آنها همیشگی قرار داده میشد، هرگز زندگی برای آنها استوار نمیشد؛ در نتیجه تدبیرکنندهی این چیزها و خالقشان، روز را روشنیبخش و شب را مایهی آرامش قرار داد».
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- جَاعِلُ اللَّیْلِ سَکَناً تَسْکُنُونَ فِیهِ وَ تَتَوَدَّعُونَ فِیهِ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً یعنی خداوند شب را وسیلهی آرامش و استراحت شما قرار داده است.
الکاظم (علیه السلام)- سُئِلَ الْعَالِمُ (علیه السلام) کَیْفَ عَلِمَ اللَّهُ قَالَ عَلِمَ وَ شَاءَ وَ أَرَادَ وَ قَدَّرَ وَ قَضَی وَ أَمْضَی فَأَمْضَی مَا قَضَی وَ قَضَی مَا قَدَّرَ وَ قَدَّرَ مَا أَرَادَ فَبِعِلْمِهِ کَانَتِ الْمَشِیَّهًُْ وَ بِمَشِیَّتِهِ کَانَتِ الْإِرَادَهًُْ وَ بِإِرَادَتِهِ کَانَ التَّقْدِیرُ وَ بِتَقْدِیرِهِ کَانَ الْقَضَاءُ وَ بِقَضَائِهِ کَانَ الْإِمْضَاءُ فَالْعِلْمُ مُتَقَدِّمٌ عَلَی الْمَشِیَّهًِْ وَ الْمَشِیَّهًُْ ثَانِیَهًٌْ وَ الْإِرَادَهًُْ ثَالِثَهًٌْ وَ التَّقْدِیرُ وَاقِعٌ عَلَی الْقَضَاءِ بِالْإِمْضَاءِ فَلِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الْبَدَاءُ فِیمَا عَلِمَ مَتَی شَاءَ وَ فِیمَا أَرَادَ لِتَقْدِیرِ الْأَشْیَاءِ فَإِذَا وَقَعَ الْقَضَاءُ بِالْإِمْضَاءِ فَلَا بَدَاءَ فَالْعِلْمُ بِالْمَعْلُومِ قَبْلَ کَوْنِهِ وَ الْمَشِیَّهًُْ فِی الْمُشَاءِ قَبْلَ عَیْنِهِ وَ الْإِرَادَهًُْ فِی الْمُرَادِ قَبْلَ قِیَامِهِ وَ التَّقْدِیرُ لِهَذِهِ الْمَعْلُومَاتِ قَبْلَ تَفْصِیلِهَا وَ تَوْصِیلِهَا عِیَاناً وَ قِیَاماً وَ الْقَضَاءُ بِالْإِمْضَاءِ هُوَ الْمُبْرَمُ مِنَ الْمَفْعُولَاتِ ذَوَاتِ الْأَجْسَامِ الْمُدْرَکَاتِ بِالْحَوَاسِّ مِنْ ذِی لَوْنٍ وَ رِیحٍ وَ وَزْنٍ وَ کَیْلٍ وَ مَا دَبَّ وَ دَرَجَ مِنْ إِنْسٍ وَ جِنٍّ وَ طَیْرٍ وَ سِبَاعٍ وَ غَیْرِ ذَلِکَ مِمَّا یُدْرَکُ بِالْحَوَاسِّ فَلِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِیهِ الْبَدَاءُ مِمَّا لَا عَیْنَ لَهُ فَإِذَا وَقَعَ الْعَیْنُ الْمَفْهُومُ الْمُدْرَکُ فَلَا بَدَاءَ وَ اللَّهُ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ وَ بِالْعِلْمِ عَلِمَ الْأَشْیَاءَ قَبْلَ کَوْنِهَا وَ بِالْمَشِیَّهًِْ عَرَفَ صِفَاتِهَا وَ حُدُودَهَا وَ أَنْشَأَهَا قَبْلَ إِظْهَارِهَا وَ بِالْإِرَادَهًِْ مَیَّزَ أَنْفُسَهَا فِی أَلْوَانِهَا وَ صِفَاتِهَا وَ حُدُودِهَا وَ بِالتَّقْدِیرِ قَدَّرَ أَقْوَاتَهَا وَ عَرَّفَ أَوَّلَهَا وَ آخِرَهَا وَ بِالْقَضَاءِ أَبَانَ لِلنَّاسِ أَمَاکِنَهَا وَ دَلَّهُمْ عَلَیْهَا وَ بِالْإِمْضَاءِ شَرَحَ عِلَلَهَا وَ أَبَانَ أَمْرَهَا ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ..
امام کاظم (علیه السلام)- معلی نقل کرده، از امام رضا (علیه السلام) سؤال شد: «خداوند چگونه علم یافت»؟ فرمود: «علم یافت و خواست و اراده کرد و تقدیر نمود و قضا کرد و امضا نمود، چیزی که قضا کرده بود را امضا نمود و چیزی که تقدیر نموده بود را قضا کرد و چیزی که اراده کرده بود را تقدیر نمود؛ پس مشیّت او از روی علمش است و ارادهاش از روی مشیتش و تقدیرش از روی ارادهاش و قضایش از روی تقدیرش و امضایش از روی قضایش؛ بنابراین علمش مقدّم بر مشیّتش و مشیّت در رتبهی دوّم و اراده در رتبهی سوّم است و تقدیر به این است که قضا، امضا شود. خداوند تبارک و تعالی هر زمان که بخواهد میتواند در چیزهای که میداند و در چیزهایی که برای تقدیر اشیاء اراده کرده است بداء حاصل کند. زمانی که قضای خداوند با امضای او واقع شود، دیگر بدائی در کار نیست. بنابراین علم به معلوم قبل از وجود آن است و مشیت در مُشاء، قبل از عینیّت آن است و اراده کردن مراد، قبل از تحقق آن و تقدیر این معلومات قبل از تفصیل و رساندن آنها به عینیت و تحقق است و قضا به وسیله امضا، همان صورت حتمی کارها و اجسام و مدرکاتی است که با حواس درک میشوند، همان موجوداتی که رنگ و بو و وزن و حجم دارند و همه جنبندهها، از قبیل انسان و جنّ و پرندگان و درندگان و سایر موجوداتی که با حواس درک میشوند. خداوند متعال در مورد چیزهایی که هنوز عینیّت پیدا نکردهاند بداء دارد، [امّا] وقتی عین مفهوم و قابل درک آنها واقع شوند، دیگر بدائی در کار نیست و خداوند هر چه بخواهد میکند. خداوند با علمش به اشیاء، قبل از اینکه به وجود بیایند به آنها علم دارد و با مشیّتش صفات و حدود آنها را میشناساند و آنها را قبل از آشکار کردنشان به وجود میآورد و با ارادهاش آنها را در رنگ و صفات و حدودشان از همدیگر متمایز میکند و با تقدیرش روزیهای آنها را اندازه میگیرد و آغاز و پایان آنها را میشناسد و با قضایش جای آنها را برای مردم روشن مینماید و مردم را به آنها راهنمایی میکند و با امضایش، علل آنها را شرح میدهد و امرش را آشکار مینماید، ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ.