آیه كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ أللهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ إِلاَّ الَّذينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَى أللهُ الَّذينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ أللهُ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ [213]
مردم [در آغاز] امّت واحدى بودند؛ [بهتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافاتى پیدا شد؛ در اینحال] خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانى را، که بهسوى حق دعوت مىکرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، دربارهي آنچه اختلاف داشتند، داورى کند. تنها [گروهى از] کسانى که کتاب را دریافت داشته بودند، پس از آنکه نشانههاى روشن به آنها رسیده بود، به سبب انحراف از حق و ستمگرى، در آن اختلاف کردند. ولى خداوند، کسانى را که ایمان آوردهبودند، بر حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، هدایت نمود؛ و خدا هرکس را بخواهد، به راه راست هدایت مىکند.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ یَعْقُوبَبْنِشُعَیْبٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام): کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَقَالَ: کَانَ النَّاسُ قَبْلَ نُوحٍ (علیه السلام) أُمَّهًَْ ضَلَالٍ فَبَدَا لِلَّهِ فَبَعَثَ الْمُرْسَلِینَ (.
امام صادق (علیه السلام) یعقوببنشعیب گوید: دربارهی آیهی: کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً پرسیدم. حضرت (علیه السلام) فرمود: «مردم پیش از نوح (علیه السلام)، امّتی گمراه بودند و خدا بعثت رسولان را آغاز نمود».
علیّبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- قَبْلَ نُوحٍ (علیه السلام) عَلَی مَذْهَبٍ وَاحِد.
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه) مردم پیش از نوح (علیه السلام)، بر یک آیین واحدی بودند.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَمَّا مَا نَزَلَ بِلَفْظِ الْعُمُومِ وَ لَا یُرَادُ بِهِ غَیْرُهُ فَقَوْلُهُ ... کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً أَیْ عَلَی مَذْهَبٍ وَاحِدٍ وَ ذَلِکَ کَانَ مِنْ قَبْلِ نُوحٍ (علیه السلام).
امام علی (علیه السلام) [امام (علیه السلام) در تبیین انواع الفاظ استفاده شده در قرآن به شرح و مثال برای الفاظ عام و خاص و مصادیق آن پرداخت و فرمود:] ... آنچه که خداوند به لفظ عام در قرآن ذکر کرده امّا غیر از مصداق آن را مدّ نظر نداشته است، این کلام اوست که میفرماید: کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً یعنی مردم یک آیین واحد داشتند و آن، دوران پیش از نوح (علیه السلام) بود.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ قَالَ: سَأََلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللهِ: کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً؟ قَالَ: کَانَ هَذَا قَبْلَ نُوحٍ (علیه السلام) أُمَّهًًْ وَاحِدًهًًْ فَبَدَا لِلَّهِ فَأَرْسَلَ الرُّسُلَ (قَبْلَ نُوحٍ (علیه السلام)، قُلْتُ: أَ عَلَی هُدًی کَانُوا أَمْ عَلَی ضَلَالَهًٍْ؟ قَالَ: بَلْ کانُوا ضَلَالًا، کَانُوا لَا مُؤْمِنِینَ وَ لَا کَافِرِینَ وَ لَا مُشْرِکِینَ.
امام صادق (علیه السلام) پیش از نوح (علیه السلام)، امّت واحدی میزیستند امّا خداوند مقدّر کرد که سرنوشتی جدید برای آنان رقم بزند و آن پیامبران را پیش از نوح (علیه السلام) فرستاد. راوی میگوید: به حضرت عرض کردم: «آیا آنان هدایتشده بودند یا در گمراهی به سر میبردند»؟ حضرت پاسخ داد: آنان گمراه بودند؛ به طوری که نه مؤمن، نه کافر و نه مشرک بودند.
الباقر (علیه السلام)- کَانُوا قَبْلَ نُوحٍ (علیه السلام) أُمَّهًًْ وَاحِدَهًًْ عَلَی فِطْرَهًِْ اللَّهِ لَا مُهْتَدِینَ وَ لَا ضُلَّالا.
امام باقر (علیه السلام) مردم در دوران پیش از نوح (علیه السلام) بر اساس فطرت الهی، عمل میکردند و هدایتشدن و گمراهشدن معنایی نداشت [و با توجّه به این موضوع و به این اعتبار، امّت واحد بودند].
الصّادقین (علیه السلام)- کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللهُ النَّبِیِّینَ قَالَ: کَانُوا ضَلَالًا فَبَعَثَ اللَّهُ فِیهِمْ أَنْبِیَاءَ (وَ لَوْ سَأَلْت النَّاسِ لَقَالُوا قَدْ فُرِغَ مِنَ الْأَمْرِ.
امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام)- [در توضیح این آیه فرمودند:] مردم در گمراهی بودند و خداوند، پیامبرانی را در میان آنان مبعوث داشت. اگر تو از آن مردم (مردم قبل از نوح (علیه السلام)که پیامبری نداشتند و در گمراهی بودند، از اوضاعشان) میپرسیدی، میگفتند: گویا خداوند [ما را فراموش کرده و] او از این امر (کار مردمان)، دست کشیده است.
الباقر (علیه السلام)- فِی قَوْلِ اللَّهِ کَانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ فَقَالَ: أَبْیَاتٍ کَانَ هَذَا قَبْلَ نُوحٍ (علیه السلام) کَانُوا ضَلَالًا فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ.
امام باقر (علیه السلام) دربارهی این کلام خداوند فرمود: این دوران به قبل از نوح (علیه السلام) مربوط بود که مردم گمراه بودند و خداوند پیامبران را برای بشارت و انذار بهسوی ایشان فرستاد.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ مَسْعَدَهًَْ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللهِ: کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ فَقَالَ: کَانَ ذَلِکَ قَبْلَ نُوحٍ (علیه السلام)، قِیلَ: فَعَلَی هُدًی کَانُوا؟ قَالَ: بَلْ کانُوا ضَلَالًا، وَ ذَلِکَ أَنَّهُ لَمَّا انْقَرَضَ آدَمُ (علیه السلام) وَ صَالِحُ ذُرِّیَّتِهِ بَقِیَ شَیْثٌ (علیه السلام) وَصِیُّهُ لَا یَقْدِرُ عَلَی إِظْهَارِ دِینِ اللَّهِ الَّذِی کَانَ عَلَیْهِ آدَمُ (علیه السلام) وَ صَالِحُ ذُرِّیَّتِهِ، وَ ذَلِکَ أَنَّ قَابِیلَ تَوَاعَدَهُ بِالْقَتْلِ کَمَا قَتَلَ أَخَاهُ هَابِیلَ (علیه السلام)، فَسَارَ فِیهِمْ بِالتَّقِیَّهًِْ وَ الْکِتْمَانِ، فَازْدَادُوا کُلِّ یَوْمٍ ضَلَالًا حَتَّی لَمْ یَبْقَ عَلَی الْأَرْضِ مَعَهُمْ إِلَّا مَنْ هُوَ سَلَفٌ وَ لَحِقَ الْوَصِیُّ بِجَزِیرَهًٍْ فِی الْبَحْرِ یَعْبُدُ اللَّهَ، فَبَدَا لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْ یَبْعَثَ الرُّسُلَ (وَ لَوْ سُئِلَ هَؤُلَاءِ الْجُهَّالُ لَقَالُوا قَدْ فَرَغَ مِنَ الْأَمْرِ وَ کَذَبُوا إِنَّمَا {هِیَ} شَیْءُ یَحْکُمْ بِهِ اللَّهُ فِی کُلِّ عَامٍ، ثُمَّ قَرَأَ: فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ فَیَحْکُمُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَا یَکُونُ فِی تِلْکَ السَّنَهًِْ مِنْ شِدَّهًٍْ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ مَطَرٍ أَوْ غَیْرِ ذَلِکَ. قُلْتُ: أَ فَضَلَالًا کَانُوا قَبْلَ النَّبِیِّینَ (أَمْ عَلَی هُدًی؟ قَالَ: لَمْ یَکُونُوا عَلَی هُدًی کَانُوا عَلَی فِطْرَهًِْ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَهُمْ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ، وَ لَمْ یَکُونُوا لِیَهْتَدُوا حَتَّی یَهْدِیَهُمُ اللَّهُ أَ مَا تَسْمَعُ یَقُولُ إِبْراهِیمُ (علیه السلام): لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ أَیْ نَاسِیاً لِلْمِیثَاقِ.
امام صادق (علیه السلام) این آیه به دوران پیش از نوح (علیه السلام) مربوط است. گفتهشد: «مردم بر طریق هدایت بودند»؟ امام (علیه السلام) فرمود: [چنین نیست] بلکه آنان در گمراهی به سر میبردند. بدین صورت که چون آدم (علیه السلام) از دنیا رفت و فرزندان او صالح شدند، شیث (علیه السلام) به عنوان وصی او باقی ماند. او بر اظهار دین خداوند که آیین آدم (علیه السلام) و فرزندان صالحش بود، قدرت نداشت و لذا قابیل او را تهدید به قتل کرد؛ همانطور که برادرش هابیل (علیه السلام) را به قتل رساندهبود. پس شیث (علیه السلام) در بین آنها مجبور به تقیّه و پنهانکاری شد. و این چنین هر روز برگمراهی افزودند تا بدانجا که دیگر کسی جز پیشینیان [با ایمان] بر روی زمین، کنارشان باقی نماند و وصی به جزیرهای در دریا رفته و به عبادت خدا مشغول گشت. پس خداوند متعال شروع به فرستادن انبیاء کرد. و اگر از [مردم آن زمان و] جاهلان سؤال میشد [که اوضاعتان چگونه است] میگفتند: «خداوند ما را فراموش کرده و کاری به کار ما ندارد». درحالیکه دروغ میگفتند. و خداوند در هر سال به [فرستادن رسول در بین آنان] حکم میکرد. ... فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ پس خداوند متعال سختی یا آسودگی یا باران و یا غیر آن را، برای آن سال رقم میزند». گفتم: «آیا قبل از پیامبران، [افراد] گمراه، یا هدایت شدهبودند»؟ فرمود: [مردم] بر طریق هدایت نبودند؛ آنها مطابق فطرت الهی که خداوند مردم را بر آن سرشته است، عمل میکردند تغییری در آفرینش خدا نیست و ایشان هدایت نیافتهبودند تا آنکه خداوند آنها را هدایت نمود. آیا سخن ابراهیم (علیه السلام) را نشنیدهای که میگوید: لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ یعنی [اگر پروردگارم مرا هدایت نکند،] عهد الهی را فراموش میکردم.
الصّادق (علیه السلام)- فَبَعَثَ اللهُ النَّبِیِّینَ لِیَتَّخِذَ عَلَیْهِمُ الْحُجَّهًَْ.
امام صادق (علیه السلام) خداوند پیغمبران را برانگیخت تا حجّت خود را بر ایشان تمام کند.
الصّادق (علیه السلام)- الحَمْدُ لِلَّهِ الْمُحْتَجِبِ بِالنُّورِ دُونَ خَلْقِهِ فِی الْأُفُقِ الطَّامِحِ وَ الْعِزِّ الشَّامِخِ وَ الْمُلْکِ الْبَاذِخِ فَوْقَ کُلِّ شَیْءٍ عَلَا وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ دَنَا فَتَجَلَّی لِخَلْقِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونَ یُرَی وَ هُوَ یَرَی وَ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَی فَأَحَبَّ الِاخْتِصَاصَ بِالتَّوْحِیدِ إِذَا احْتَجَبَ بِنُورِهِ وَ سَمَا فِی عُلُوِّهِ وَ اسْتَتَرَ عَنْ خَلْقِهِ لِتَکُونَ لَهُ الْحُجَّهًُْ الْبَالِغَهًُْ وَ انْبَعَثَ {ابْتَعَثَ} فِیهِمُ النَّبِیِّینَ (مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهًٍْ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهًٍْ وَ لِیَعْقِلَ الْعِبَادُ عَنْ رَبِّهِمْ مَا جَهِلُوا وَ عَرَفُوهُ بِرُبُوبِیَّتِهِ بَعْدَ مَا أَنْکَرُوا وَ یُوَحِّدُوهُ بِالْإِلَهِیَّهًِْ بَعْدَ مَا أَضَدُّوهُ.
امام صادق (علیه السلام) حمد و ستایش، سزای خداوندی است که در حجابی از نور محض که برای مخلوقاتش قابل درک نیست، محجوب شده است؛ در افق رفیع و عزّتی بلند و ملکی عالی که از [درک و فهم] همه چیز، بالاتر است [با اینحال] از همه چیز [به مخلوقات] نزدیکتر است. به گونهای بر مخلوقاتش تجلّی میکند که آنها او را نمیبینند امّا او آنها را میبیند. او برای مشاهدهی مخلوقات، در جایگاهی بسیار بلند قرار دارد و دوست دارد که مخلوقاتش او را به یکتابودن اختصاص دهند. و برای اینکه دلیلی رسا داشته باشد [برای حساب و کتاب مخلوقات] در حجابهای نورانی مستور شده و در مقامی بسیار بلند قرار گرفته و از مخلوقاتش پنهان شده است. [با اینحال] رسولانی جهت بشارت و انذار انسانها، بین آنان مبعوث میکند تا هرکس که هدایت یا هلاک میشود، پس از آن باشد که دلائل و براهین هدایت برایش آشکار شدهباشد. و بهسبب همین برهانها، بندگان دربارهی مطالبی که در مورد خداوند جهل داشتهاند، فکر کنند و خدا را بشناسند و پس از آنکه از سر جهل، ربوبیّت خدا را انکار میکردند، ربوبیّت خدا را درک کنند و پس از آن که [به سبب جهل] برای خداوند شریک و رقیب قائل بودند [با کسب علم]، او را در الوهیّت یکتا بدانند.