آیه وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ [280]
و اگر [بدهکار، ] قدرتِ پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانایى، مهلت دهید؛ و هرگاه براى خدا به او ببخشید بهتر است؛ اگر آگاه باشید.
الرّضا (علیه السلام)- عَن أَبَا مُحَمَّدٍ قَالَ: سَأَلَ الرِّضَا (علیه السلام) رَجُلٌ وَ أَنَا أَسْمَعُ فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ أَخْبِرْنِی عَنْ هَذِهِ النَّظِرَهًِْ الَّتِی ذَکَرَهَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِی کِتَابِهِ لَهَا حَدٌّ یُعْرَفُ إِذَا صَارَ هَذَا الْمُعْسِرُ إِلَیْهِ لَا بُدَّ لَهُ مِنْ أَنْ یُنْتَظَرَ وَ قَدْ أَخَذَ مَالَ هَذَا الرَّجُلِ وَ أَنْفَقَهُ عَلَی عِیَالِهِ وَ لَیْسَ لَهُ غَلَّهًٌْ یُنْتَظَرُ إِدْرَاکُهَا وَ لَا دَیْنٌ یُنْتَظَرُ مَحِلُّهُ وَ لَا مَالٌ غَائِبٌ یُنْتَظَرُ قُدُومُهُ؟ قَالَ: نَعَمْ! یُنْتَظَرُ بِقَدْرِ مَا یَنْتَهِی خَبَرُهُ إِلَی الْإِمَامِ فَیَقْضِی عَنْهُ مَا عَلَیْهِ مِنْ سَهْمِ الْغَارِمِینَ إِذَا کَانَ أَنْفَقَهُ فِی طَاعَهًِْ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِنْ کَانَ قَدْ أَنْفَقَهُ فِی مَعْصِیَهًِْ اللَّهِ فَلَا شَیْءَ لَهُ عَلَی الْإِمَامِ. قُلْتُ: فَمَا لِهَذَا الرَّجُلِ الَّذِی ائْتَمَنَهُ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ فِیمَا أَنْفَقَهُ فِی طاعَهًِْ اللَّهِ أَمْ فِی مَعْصِیَتِهِ؟ قَالَ: یَسْعَی لَهُ فِی مَالِهِ فَیَرُدُّهُ عَلَیْهِ وَ هُوَ صَاغِرٌ.
امام رضا (علیه السلام) أبومحمّد گوید: مردی از امام رضا (علیه السلام) پرسید: خدای عزّوجلّ میفرماید: و َإِن کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَی مَیسَرَةٍ مرا از مفهوم این مهلتی که خداوند در کتابش میفرماید، آگاه کنید. آیا زمان مشخّصی دارد تا اگر در چنین تنگنایی قرار گرفت، باید به او مهلت دادهشود و حال اینکه او مال این مرد را گرفته و خرج خانوادهی خود کرده است و هیچ محصولی ندارد تا منتظر بهرهبرداری از آن باشد و هیچ قرضی در دست کسی ندارد تا منتظر پسگرفتن آن باشد و هیچ مال و پولی در دست کسی ندارد تا منتظر آوردنش باشد [تا قرضش را پس دهد]»؟ فرمود: «بله. منتظر میماند به این اندازه که خبرش به امام (علیه السلام) برسد و امام (علیه السلام) بهجای او مقداری را که طلبکاران از وی طلب دارند، از سهم ضرردیدگان [از خمس و بیتالمال] به آنان بپردازد. البته چنانچه او این پول [قرض گرفتهشده] را در راه اطاعت از خداوند عزّوجلّ مصرف کردهباشد [امام چنین میکند]؛ ولی اگر در راه معصیت پروردگار مصرف کردهباشد، هیچ دِینی بر گردن امام (علیه السلام) ندارد». گفتم: «پس تکلیف کسی که به نزد آن مرد امانتی قرار داده و نمیداند که آیا او این را در راه اطاعت خدا خرج کرده یا معصیت خدا، چیست»؟ فرمود: «باید با مال او به کار بپردازد و با سرافکندگی پول را به او پس دهد».
الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یُحِبُّ إِنْظَارَ الْمُعْسِرِ وَ مَنْ کَانَ غَرِیمُهُ مُعْسِراً فَعَلَیْهِ أَنْ یُنْظِرَهُ إِلَی مَیْسَرَهًٍْ إِنْ کَانَ أَنْفَقَ مَا أَخَذَ فِی طَاعَهًِْ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَ أَنْفَقَ ذَلِکَ فِی مَعْصِیَهًِْ اللَّهِ فَلَیْسَ عَلَیْهِ أَنْ یُنْظِرَهُ إِلَی مَیْسَرَهًٍْ وَ لَیْسَ هُوَ مِنْ أَهْلِ الْآیَهًِْ الَّتِی قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ.
امام صادق (علیه السلام) خداوند مهلتدادن به مقروض تنگدست را دوست دارد و کسیکه به فرد تنگدستی قرضی داده و او آن مال را در راه طاعت خداوند خرج کرده، باید تا زمان توانگری بدهکار، به او فرصت دهد و چنانچه بدهکار آن مال را در راه معصیت خداوند صرف کرده است دیگرمهلتدادن به او تا آنکه پسدادن قرض برایش آسان شود بر عهدهی طلبکار نیست و آن بدهکار مشمول این آیه که خداوند عزّوجلّ فرمود: فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ نمیباشد.
الصّادق (علیه السلام)- أَیُّهَا النَّاسُ لِیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ مِنْکُمُ الْغَائِبَ أَلَا وَ مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً کَانَ لَهُ عَلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ صَدَقَهًٌْ بِمِثْلِ مَالِهِ حَتَّی یَسْتَوْفِیَهُ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) ای مردم! حاضرین شما به غائبین برسانند که: خداوند عزّوجلّ برای کسیکه جهت دریافت طلبش به شخص تنگدستی فرصت داده، در هر روز صدقهای برابر مالش، مینویسد تا زمانی که طلبش را کامل دریافت کند.
الصّادق (علیه السلام)- عَن دَاوُد بن حَصِین قَال: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ: أَقِیمُوا الشَّهَادَهًَْ عَلَی الْوَالِدَیْنِ وَ الْوَلَدِ وَ لَا تُقِیمُوهَا عَلَی الْأَخِ فِی الدَّیْنِ الضَّیْرَ. قُلْتُ: وَ مَا الضَّیْرُ؟ قَالَ: إِذَا تَعَدَّی فِیهِ صَاحِبُ الْحَقِّ الَّذِی یَدَّعِیهِ قِبَلَهُ خِلَافَ مَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ رَسُولُهُ (صلی الله علیه و آله) وَ مَثَلُ ذَلِکَ أَنْ یَکُونَ لِرَجُلٍ عَلَی آخَرَ دَیْنٌ وَ هُوَ مُعْسِرٌ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَی بِإِنْظَارِهِ حَتَّی یُیَسَّرَ. فَقَالَ: فَنَظِرَهًٌْ إِلی مَیْسَرَهًٍْ وَ یَسْأَلُکَ أَنْ تُقِیمَ الشَّهَادَهًَْ وَ أَنْتَ تَعْرِفُهُ بِالْعُسْرِ فَلَا یَحِلُّ لَکَ أَنْ تُقِیمَ الشَّهَادَهًَْ فِی حَالِ الْعُسْرِ.
امام صادق (علیه السلام) داودبنحصین گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمود: «در مورد پدر و مادر و فرزند شهادت دهید؛ ولی دربارهی برادر علیه برادر هنگامی که یکی از آن دو در بدهی «ضیّر» است، شهادت ندهید». پرسیدم: «ضیّر چیست»؟ فرمود: «هرگاه طلبکار (صاحب حقّ و مال) بر بدهکار، بر خلاف دستور خداوند و رسولش، تجاوز و تعدّی کند [و طلبش را بخواهد] مثل اینکه شخصی از دیگری طلبکار باشد امّا بدهکار، تنگدست باشد، در این صورت خداوند فرموده باید طلبکار صبر کند تا بدهکار توانایی پرداخت مال را پیدا کند و فرمود: وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ، امّا طلبکار [بر خلاف امر خدا] از تو میخواهد که برای شهادت طلبش نزد قاضی روی درحالیکه تو میدانی که مرد بدهکار، بینوا و دست خالی است. پس بر تو جایز نیست که در چنین حالی علیه بدهکار برای شهادت حاضر شوی».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ عَائِشَهًَْ أَنَّهَا قَالَتْ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَقُولُ: مَا مِنْ غَرِیمٍ ذَهَبَ بِغَرِیمِهِ إِلَی وَالٍ مِنْ وُلَاهًِْ الْمُسْلِمِینَ وَ اسْتَبَانَ لِلْوَالِی عُسْرَتُهُ إِلَّا بَرِئَ هَذَا الْمُعْسِرُ مِنْ دَیْنِهِ وَ صَارَ دَیْنُهُ عَلَی وَالِی الْمُسْلِمِینَ فِیمَا فِی یَدَیْهِ مِنْ أَمْوَالِ الْمُسْلِمِینَ، قَالَ {أی الصَّادِقُ (علیه السلام)}: وَ مَنْ کَانَ لَهُ عَلَی رَجُلٍ مَالٌ أَخَذَهُ وَ لَمْ یُنْفِقْهُ فِی إِسْرَافٍ أَوْ فِی مَعْصِیَهًٍْ فَعَسَرَ عَلَیْهِ أَنْ یَقْضِیَهُ فَعَلَی مَنْ لَهُ الْمَالُ أَنْ یُنْظِرَهُ حَتَّی یَرْزُقَهُ اللَّهُ فَیَقْضِیَهُ لِقَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَنْ تَرَکَ مَالًا فَلِوَرَثَتِهِ وَ مَنْ تَرَکَ دَیْناً أَوْ ضِیَاعاً فَعَلَی الْإِمَامِ مَا ضَمِنَهُ الرَّسُول.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) هیچ بدهکاری نیست که با طلبکار خود به نزد یکی از والیان مسلمان برود و از تنگدستی خود برایش بگوید؛ مگر اینکه این بدهکار از دِین خود مبرّا شود و دِین او بر گردن والی مسلمانان بیافتد تا از اموال مسلمانان که در دست اوست [قرض او را] بدهد. هرکس که پولی را بگیرد و آن را در راه اسراف و یا معصیت مصرف نکند و برای پسدادن آن در تنگنا قرار بگیرد و نتواند آن را پس دهد، باید صاحب مال به او مهلت دهد تا هر وقت که خداوند به این مرد روزی عطا نماید، دِین خود را ادا کند. اگر امام عادل حضور داشت، باید امام، دِین این مرد را ادا کند؛ هرکس که مالی را از خود بر جای گذاشت، این مال، سهم ورثهی او خواهدبود و هرکس که بعد از مرگش از خود، دِین و یا بدهی بر جای گذاشت، بر گردن امام (علیه السلام) خواهد بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله)[پرداخت] آن را ضمانت کرده است.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- لَا حَبْسَ عَلَی مُفْلِسٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَهًٍْ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ وَ الْمُعْسِرُ إِذَا ثَبَتَ عَدَمُهُ لَمْ یَکُنْ عَلَیْهِ حَبْسٌ وَ إِنْ کَانَ عَلَیْهِ دَیْنٌ مِنْ شَیْءٍ وَصَلَ إِلَیْهِ فَالْبَیِّنَهًُْ عَلَیْهِ فِی دَعْوَی الْعَدَمِ إِنْ دَفَعَ ذَلِکَ خَصْمَهُ وَ إِنْ کَانَ فِی شَیْءٍ لَمْ یَصِلْ إِلَیْهِ کَدَیْنٍ لَزِمَهُ مِنْ جِنَایَهًٍْ أَوْ کَفَالَهًٍْ أَوْ حَوَالَهًٍْ أَوْ صَدَاقِ امْرَأَهًٍْ أَوْ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ فَالْقَوْلُ قَوْلُهُ مَعَ یَمِینِهِ مَا لَمْ یَظْهَرْ لَهُ مَالٌ أَوْ تَقُومُ عَلَیْهِ بَیِّنَهًٌْ.
امام علی (علیه السلام) شخص بدهکار مُفلس را که [توان پرداخت بدهکاریش را ندارد] به زندان محکوم نمیکنند. چنانکه خداوند عزّوجلّ فرمود: وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ و همینطور در مورد شخص تهیدستی که تهیدستی او ثابت شود، او را محکوم به زندان نمیکنند و اگر مدیون چیزی باشد که به او مرتبط میشود باید دلیل روشن بر اثبات فقرش بیاورد تا طلبکارش راضی شده و از او دست بردارد و اگر او مدیون چیزی بود که به او مربوط نمیشود مثل دِینی که در اثر جنایت یا کفالت یا حواله یا مهریّهی زن یا چیزهای شبیه آن، بر عهدهی اوست حرف او مبنی بر فقیر بودن خودش حجّت و دلیل است. به شرط آنکه قسم بخورد و مالی بهدست نیاورد [که بتواند آن را ادا کند] یا دلیلی [بر توانایی پرداخت او] پیدا نشود.
الصّادق (علیه السلام)- قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) فِی حَدِّ هَذَا الْإِعْسَارِ: وَ هُوَ إِنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی مَا یَفْضُلُ عَنْ قُوتِهِ وَ قُوتِ عِیَالِهِ عَلَی الِاقْتِصَاد.
امام صادق (علیه السلام) در حدّ و حدود تنگدستی اختلاف پیش آمد. از امام صادق (علیه السلام) روایت است که حضرت فرمود: «اگر شخص، نتواند برای خود وخانوادهاش غذای معمولی فراهم کند، تنگدست است».
الباقر (علیه السلام)- إِنْظَارُ الْمُعْسِرِ ... إِنَّهُ وَاجِبٌ فِی کُلِّ دَیْنُ وَ هُوَ الْمَرْوِیُّ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ وَ أَبِیعَبْدِاللهِ (علیها السلام).
امام باقر (علیه السلام) از امام باقر (علیه السلام) روایت است که مهلتدادن به تنگدست ... در هر قرضی واجب است.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ عَامِرِبْنِجُذَاعَهًَْ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فَقَالَ لَهُ: یَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَرْضٌ إِلَی مَیْسَرَهًٍْ. فَقَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام): إِلَی غَلَّهًٍْ تُدْرَکُ؟ فَقَالَ الرَّجُلُ: لَا وَ اللَّهِ. قَالَ: فَإِلَی تِجَارَهًٍْ تُؤَبُ؟ قَالَ: لَا وَ اللَّهِ. قَالَ: فَإِلَی عُقْدَهًٍْ تُبَاعُ؟ فَقَالَ: لَا وَ اللَّهِ. فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام): فَأَنْتَ مِمَّنْ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ فِی أَمْوَالِنَا حَقّاً ثُمَ دَعَا بِکِیسٍ فِیهِ دَرَاهِمُ فَأَدْخَلَ یَدَهُ فِیهِ فَنَاوَلَهُ مِنْهُ قَبْضَهًْ.
امام صادق (علیه السلام) مردی نزد امام صادق (علیه السلام) آمد و گفت: «ای امام صادق (علیه السلام)! وامی به من بده تا تنگدستی من برطرف شود». آن حضرت فرمود: «میخواهی در امر زراعتداری سرمایه کنی»؟ گفت: «نه به خدا [توان این کار را ندارم]». فرمود: «میخواهی در ایجاد تجارتی مصرف کنی»؟ گفت: «نه به خدا [توان این کار را ندارم]». فرمود: «میخواهی قرارداد فروش کالایی داشته باشی»؟ گفت: «نه به خدا [توان این کار را ندارم]». فرمود: «پس تو از کسانی هستی که در اموال ما حقّی داری و کیسهای پول نقره خواست و دست در آن کرد و مشتی به او داد».
الصّادق (علیه السلام)- خَلُّوا سَبِیلَ الْمُعْسِرِ کَمَا خَلَّاهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ.
امام صادق (علیه السلام) بدهکار تنگدست را به حال خود واگذارید [و از او قرض خود را طلب نکنید]؛ همانگونه که خدای بزرگ او را به حال خود واگذارده است.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ إِسْحَاقَبْنِعَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام): مَا لِلرَّجُلِ أَنْ یَبْلُغَ مِنْ غَرِیمِهِ؟ قَالَ: لَا یَبْلُغُ بِهِ شَیْئاً اللَّهُ أَنْظَرَه.
امام صادق (علیه السلام) اسحاقبنعمار گوید: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: «شخص [طلبکار] تا چه اندازه میتواند بر بدهکار تنگدست خود سختگیری کند»؟ فرمود: «هیچ اندازه! خدا به او مهلت داده است».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ عَبْدِالرَّحْمَنِبْنِأَبِیعَبْدِاللَّهِ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ فِی یَوْمٍ حَارٍّ وَ حَنَّی کَفَّهُ مَنْ أَحَبَ أَنْ یَسْتَظِلَ مِنْ فَوْرِ جَهَنَّمَ قَالَهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ النَّاسُ فِی کُلِّ مَرَّهًٍْ: نَحْنُ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)! فَقَالَ: مَنْ أَنْظَرَ غَرِیماً أَوْ تَرَکَ الْمُعْسِرَ ثُمَّ قَالَ لِی أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام): قَالَ لِی عَبْدُاللَّهِبْنُکَعْبِبْنِمَالِکٍ إِنَّ أَبِی أَخْبَرَنِی أَنَّهُ لَزِمَ غَرِیماً لَهُ فِی الْمَسْجِدِ فَأَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَدَخَلَ بَیْتَهُ وَ نَحْنُ جَالِسَانِ ثُمَّ خَرَجَ فِی الْهَاجِرَهًِْ فَکَشَفَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) سِتْرَهُ وَ قَالَ: یَا کَعْبُ! مَا زِلْتُمَا جَالِسَیْنِ؟ قَالَ: نَعَمْ بِأَبِی وَ أُمِّی! قَالَ: فَأَشَارَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِکَفِّهِ خُذِ النِّصْفَ قَالَ: فَقُلْتُ بِأَبِی وَ أُمِّی ثُمَّ قَالَ: أَتْبِعْهُ بِبَقِیَّهًِْ حَقِّکَ قَالَ: فَأَخَذْتُ النِّصْفَ وَ وَضَعْتُ لَهُ النِّصْف.
امام صادق (علیه السلام) عثمانبنعبدالرّحمن از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است: رسولخدا (صلی الله علیه و آله) در یک روز داغ تابستانی، دست خود را مانند سایبان خم کرد [و به پیشانی گرفت] و گفت: «کیست که بخواهد از تابش دوزخ در سایه بماند»؟ رسولخدا (صلی الله علیه و آله) این جمله را سه نوبت تکرار کرد و حاضران مجلس در هر سه نوبت گفتند: «ما ای رسولخدا (صلی الله علیه و آله)»! رسولخدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هرکس بدهکار خود را مهلت دهد و یا از بدهکار مفلس خود بگذرد، [از تابش دوزخ در امان میماند]». امام صادق (علیه السلام) بعد از بیان این حدیث به من گفت: عبداللهبنکعببنمالک از زبان پدرم نقل کرد که روزی بدهکار خود را در مسجد رسولخدا (صلی الله علیه و آله) دیدم و رهایش نکردم. رسولخدا (صلی الله علیه و آله) از کنار ما گذشت و به منزل رفت و ما در مسجد ماندیم. رسولخدا (صلی الله علیه و آله) ساعتی بعد در شدّت گرمای نیمروز بیرون آمد و سایبانی که بر سر خود انداخته بود، برداشت و گفت: «ای کعب! هنوز که شما نشستهاید»؟! من گفتم: «آری پدرم و مادرم فدایت باد»! رسولخدا (صلی الله علیه و آله) با دست خود اشاره کرد که «نصف مبلغ را بگیر». من گفتم: «باشد پدر و مادرم فدایت باد»! رسولخدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «و بقیّه را بعداً دنبال کن. و من نصف مبلغ را گرفتم و نصف دیگر را رها کردم». (بخشیدم)
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی یَوْمٍ حَارٍّ مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُظِلَّهُ اللَّهُ فِی ظِلِ عَرْشِهِ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ فَلْیُنْظِرْ غَرِیماً أَوْ لِیَدَعْ لِمُعْسِر.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسولخدا (صلی الله علیه و آله) در روزی گرم فرمود: هرکس که میخواهد در روزی که هیچ سایهای جز سایهی او وجود ندارد، خداوند او را در سایهی عرش خود قرار دهد، به بدهکارش که مستمند [و تنگدست] است، مهلت دهد و یا از حق خود بگذرد.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَقِیَهُ اللَّهُ مِنْ نَفَحَاتِ جَهَنَّمَ فَلْیُنْظِرْ مُعْسِراً أَوْ لِیَدَعْ لَهُ مِنْ حَقِّهِ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) هرکس که دوست دارد خداوند او را از غلیان آتش جهنّم در امان دارد، به بدهکارش که مستمند [و تنگدست] است مهلت دهد و یا از حقّ خود در گذرد.
الباقر (علیه السلام)- یَبْعَثُ اللَّهُ قَوْماً مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ لِبَاسُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ رِیَاشُهُمْ مِنْ نُورٍ جُلُوسٌ عَلَی کَرَاسِیَّ مِنْ نُورٍ قَالَ: فَیُشْرِفُ اللَّهُ لَهُمُ الْخَلْقَ فَیَقُولُونَ: هَؤُلَاءِ الْأَنْبِیَاءُ (؟ فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ: هَؤُلَاءِ لَیْسُوا بِأَنْبِیَاءَ. قَالَ: فَیَقُولُونَ: هَؤُلَاءِ شُهَدَاءُ؟ قَالَ: فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ: لَیْسَ هَؤُلَاءِ شُهَدَاءَ. وَ لَکِنْ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ یُیَسِّرُونَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ یُنْظِرُونَ الْمُعْسِرَ حَتَّی یُیْسِر.
امام باقر (علیه السلام) خداوند در روز قیامت اقوامی را از زیر عرش مبعوث میکند که چهرههایشان از نور و لباسشان از نور و زینتهایشان از نور است و بر صندلیهایی از نور نشستهاند. فرمود: خداوند آنان را به مردم نشان میدهد و مردم میگویند: «اینان همان پیامبرانند»؟ در آن هنگام یک منادی از زیر عرش ندا سر میدهد: «اینان پیامبر نیستند». فرمود: مردم میگویند: «اینان شهیدانند»؟ حضرت فرمود: در آن لحظه یک منادی از زیر عرش ندا سر میدهد: «اینان شهید نیستند، اینان مردمی هستند که بر مؤمنین آسان میگیرند و به بدهکارشان که مستمند [و تنگدست] است مهلت میدهند تا به گشایشی برسد».
الصّادق (علیه السلام)- إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُعْسِرٌ فَتَصَدَّقُوا عَلَیْهِ بِمَالِکُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ.
امام صادق (علیه السلام) اگر میدانید که او تهیدست است، از مال خود به او ببخشید و این برای شما بهتر است.
الباقر (علیه السلام)- وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ یَعْنِی أَنْ تَصَدَّقُوا بِمَالِکُمْ عَلَیْهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ فَلْیَدَعْ مُعْسِراً أَوْ لِیَدَعْ لَهُ مِنْ حَقِّهِ نَظَراً.
امام باقر (علیه السلام) وَأَن تَصَدَّقُواْ خَیرٌ لَّکمْ یعنی آنچه را که نزد او (بدهکار) دارید، بر او ببخشایید. چراکه این برای شما بسیار بهتر است. پس، از مال خود که در نزد مستمند دارید درگذرید و یا این که برای پسدادن آن به او مهلت دهید.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- وَ إِنْ کَانَ صَاحِبُ الْمَالِ مُوسِراً تَصَدَّقَ بِمَالِهِ عَلَیْهِ أَوْ تَرَکَهُ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ لِقَوْلِه وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُون.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) چنانچه صاحب مال، ثروتمند و متمکّن بود و این دِین را بر او (بدهکار) ببخشد و یا از مال خود درگذرد، برایش بهتر خواهدبود: وَأَن تَصَدَّقُواْ خَیرٌ لَّکمْ إِن کنتُمْ تَعْلَمُونَ.