آیه وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ أُشْرِبُوا في قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما يَأْمُرُكُمْ بِهِ إيمانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ [93]
و [به يادآوريد] زمانى را كه از شما پيمان گرفتيم؛ و كوه طور را بر فرازتان برافراشتيم؛ [و گفتيم:] «آنچه را [از آيات و فرمانها] به شما دادهايم با قدرت بگيريد، و بشنويد [و اطاعت كنيد]». آنها گفتند: «شنيديم؛ ولى مخالفت كرديم». و دلهاى آنها، بر اثر كفرشان، با محبّت گوساله آميختهشد. بگو: «ايمان شما، چه فرمان بدى به شما مىدهد، اگر ايمان داريد!»
العسکری (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذَکَّرَ بَنِیإِسْرَائِیلَ فِی عَصْرِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) أَحْوَالَ آبَائِهِمُ الَّذِینَ کَانُوا فِی أَیَّامِ مُوسَی (علیه السلام)کَیْفَ أَخَذَ عَنْهُمُ الْعَهْدَ وَ الْمِیثَاقَ لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ آلِهِمَا الطَّیِّبِینَ الْمُنْتَجَبِینَ لِلْخِلَافَهًِْ عَلَی الْخَلَائِقِ وَ لِأَصْحَابِهِمَا وَ شِیعَتِهِمَا وَ سَائِرِ أُمَّهًِْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ: وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُم اذْکُرُوا إِذْ فَعَلْنَا ذَلِکَ بِأَسْلَافِکُمْ لَمَّا أَبَوْا قَبُولَ مَا جَاءَهُمْ بِهِ مُوسَی (علیه السلام) مِنْ دِینِ اللَّهِ وَ أَحْکَامِهِ وَ مِنَ الْأَمْرِ بِتَفْضِیلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ خُلَفَائِهِمَا (علیهم السلام) عَلَی سَائِرِ الْخَلْقِ.
امام عسکری (علیه السلام) خداوند متعال در عصر محمّد (برای بنیاسرائیل از سرگذشت پدرانشان یاد میکند؛ اینکه چگونه در روزگار موسی (علیه السلام) از آنها عهد و پیمان گرفت تا محمّد (و علی (علیه السلام) و خاندان پاک و والاتبار ایشان را به عنوان خلیفهی [خدا] بر تمام مردم و یاران و شیعیان ایشان و بقیّهی امّت محمّد (بدانند. فرمود: وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَکُمْ [ای یهودیان!] به یادآورید سرنوشتی را که برای گذشتگان شما رقم زدیم؛ آنگاه که از قبول دین و احکامی که موسی (علیه السلام) از جانب خداوند برایشان آورد، سرباز زدند و آنچه را دربارهی برتری محمّد (و علی (علیه السلام) و جانشینان ایشان بر دیگر مردمان آورد، نپذیرفتند.
علیّبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- لَمَّا رَجَعَ إِلَی بَنِیإِسْرَائِیلَ وَ مَعَهُ التَّوْرَاهًُْ لَمْ یَقْبَلُوا مِنْهُ.
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه) هنگامیکه (موسی (علیه السلام)) در حالیکه با خود تورات آوردهبود بهسوی بنیاسرائیل بازگشت، از او نپذیرفتند.
العسکری (علیه السلام)- الجَبَلَ لَمَّا أَبَوْا قَبُولَ مَا أُرِیدَ مِنْهُمْ وَ الِاعْتِرَافَ بِهِ.
امام عسکری (علیه السلام) وقتی از قبول آنچه از ایشان خواستیم به آن اعتراف کنند، سرباز زدند، آن کوه را [برفراز سر آنها نگهداشتیم].
علیّبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- فَرَفَعَ اللَّهُ جَبَلَ طُورِ سَیْنَاءَ عَلَیْهِمْ وَ قَالَ لَهُمْ مُوسَی (علیه السلام) لَئِنْ لَمْ تَقْبَلُوا لَیَقَعَنَّ الْجَبَلُ عَلَیْکُمْ وَ لَیَقْتُلَنِّکُمْ فَنَکَسُوا رُءُوسَهُمْ وَ قَالُوا نَقْبَلُهُ.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه) خداوند کوه طور سینا را بر بالای سرشان قرار داد؛ موسی (علیه السلام) به آنها گفت: «اگر نپذیرید، کوه به روی شما میافتد و شما را میکشد؛ سرافکندهشدند و گفتند: [سخن خدا را] میپذیریم».
ابنعباس (رحمة الله علیه)- أَمَرَ اللَّهُ جَبَلًا مِنْ جِبَالِ فِلِسْطِینَ فَانْقَلَعَ مِنْ أَصْلِهِ حَتَّی قَامَ عَلَی رُءُوسِهِمْ مِثْلُ الظُّلَّهًِْ فَذَلِکَ قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ الْآیَهًَْ قَالَ عَطَاءٌ عَنِ ابْنِ عَبَّاس (رحمة الله علیه): رٍَفَعَ اللَّهُ تَعَالَی فَوْقَ رُءُوسِهِمْ الطُّورَ وَ بَعَثَ نَاراً مِنْ قِبَلِ وُجُوهِهِمْ وَ أَتَاهُمُ الْبَحْرَ الْمِلْحَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ قِیلَ لَهُمْ خُذُوا مَا آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا فَإِنْ قَبِلْتُمُوهُ وَ فَعَلْتُمْ مَا أُمِرْتُمْ بِهِ وَ إِلَّا رَضَخْتُکُمْ بِهَذَا الْجَبَلِ وَ غَرَقْتُکُمْ فِی هَذَا الْبَحْرِ وَ أَحْرَقْتُکُمْ بِهَذِهِ النَّارِ فَلَمَّا رَأَوْا أَنْ لَا مَهْرَبَ لَهُمْ مِنْهَا قَبِلُوا ذَلِکَ وَ سَجَدُوا عَلَی شِقِّ وُجُوهِهِمْ وَ جَعَلُوا یُلَاحِظُونَ الْجَبَلَ وَ هُمْ سُجُودٌ فَصَارَتْ سَنَهًٌْ فِی الْیَهُودِ لا یَسْجُدُونَ إِلَّا عَلَی أَنْصَافِ وُجُوهِهِمْ فَلَمَّا زَالَ الْجَبَلُ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ لَوْ لَا الْجَبَلُ مَا أَطَعْنَاکَ.
ابنعباس (رحمة الله علیه) خداوند به یکی از کوههای فلسطین فرمان داد از جایگاهش کنده شده و مانند ابر بالای سر آنها قرارگیرد. سخن خداوند سبحان در همین مورد است: وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ ... عطاء از ابنعباس نقل کرده است: «خداوند کوه طور را بالای سرشان و آتشی پیش رویشان و دریای شوری پشت سرشان قرارداد و به آنها گفتهشد چیزی (عهدی) که به شما دادهشد را با قوّت [و تعهّد] بگیرید و گوش کنید. اگر آن را پذیرفتید و به آنچه امر شدید عمل کردید [خلاص مییابید] و الّا این کوه را بهسوی شما رها میکنم و در این دریا غرقتان کرده و با این آتش شما را میسوزانم. پس چون دیدند راه گریزی ندارند آن را قبول کرده و با طرفی از صورتشان سجده کردند و در همان حال سجده، کوه را زیر چشمی میپاییدند؛ و این سنّتی در یهود شد که با نیمی از صورتشان سجده میکنند. پس زمانی که کوه کنار رفت گفتند ما میپذیریم و اطاعت میکنیم و اگر کوه نبود ما از تو اطاعت نمیکردیم».
العسکری (علیه السلام)- قُلْنَا لَهُمْ خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ مِنْ هَذِهِ الْفَرَائِضِ بِقُوَّهًٍْ قَدْ جَعَلْنَاهَا لَکُمْ وَ مَکَّنَّاکُمْ بِهَا وَ أَزَحْنَا عِلَلَکُمْ فِی تَرْکِیبِهَا فِیکُمْ.
امام عسکری (علیه السلام) به تکالیفی که برایتان قراردادیم با قوّت [و تعهّد] عمل کنید، و با نهادن آن در بین شما، کاستیهایتان را از میان بردیم.
العسکری (علیه السلام)- أَعْطَیْنَاکُمْ بِقُوَّهٍ یَعْنِی بِالْقُوَّهًِْ الَّتِی أَعْطَیْنَاکُمْ تَصْلُحُ لِذَلِکَ.
امام عسکری (علیه السلام) آنچه را به شما ارزانی داشتیم؛ با قوّت [و تعهّد] بگیرید یعنی با نیرویی که در خور این کار به شما عطا کردیم.
العسکری (علیه السلام)- وَ اسْمَعُوا مَا یُقَالُ لَکُمْ وَ تُؤْمَرُونَ بِهِ.
امام عسکری (علیه السلام) آنچه را به شما گفتهمیشود و به آن فرمان دادهمیشوید، گوش دهید.
العسکری (علیه السلام)- أَیْ أَطِیعُوا.
امام عسکری (علیه السلام) یعنی اطاعت کنید.
العسکری (علیه السلام)- قالُوا سَمِعْنا قَوْلَکَ وَ عَصَیْنا أَمْرَکَ أَیْ إِنَّهُمْ عَصَوُا بَعْدَهُ وَ أَضْمَرُوا فِی الْحَالِ أَیْضاً الْعِصْیَانَ.
امام عسکری (علیه السلام) گفتند: سخن تو را شنیدیم امّا با فرمان تو مخالفت کردیم یعنی آنها بعد از آن [زمان] نافرمانی کردند و در آن زمان نیز این نافرمانی را [داشتند امّا] در دل، پنهان کردهبودند.
العسکری (علیه السلام)- قالُوا سَمِعْنا بِآذَانِنَا وَ عَصَیْنا بِقُلُوبِنَا فَأَمَّا فِی الظَّاهِرِ فَأَعْطَوْا کُلُّهُمُ الطَّاعَهًَْ دَاخِرِینَ صَاغِرِینَ.
امام عسکری (علیه السلام) گفتند: کلام تو را با گوشهایمان شنیدیم امّا با قلبهایمان نافرمانی میکنیم، گرچه در ظاهر همگی به خواری و زبونی، اظهار اطاعت میکردند.
علیّبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- أَیْ أَحَبُّوا الْعِجْلَ حَتَّی عَبَدُوهُ.
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه) یعنی گوساله را دوست داشتند که به عبادتش پرداختند.
الباقر (علیه السلام)- لَمَّا نَاجَی مُوسَی (علیه السلام) رَبَّهُ أَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ یَا مُوسَی (علیه السلام)! قَدْ فَتَنْتُ قَوْمَکَ. قَالَ: وَ بِمَا ذَا یَا رَبِّ؟ قَالَ: بِالسَّامِرِیِّ. قَالَ: وَ مَا فَعَلَ السَّامِرِیُّ؟ قَالَ: صَاغَ لَهُمْ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلًا. قَالَ: یَا رَبِّ! إِنَّ حُلِیَّهُمْ لَتَحْتَمِلُ أَنْ یُصَاغَ مِنْهُ غَزَالٌ أَوْ تِمْثَالٌ أَوْ عِجْلٌ فَکَیْفَ فَتَنْتَهُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُ صَاغَ لَهُمْ عِجْلًا فَخَارَ. قَالَ: یَا رَبِّ! وَ مَنْ أَخَارَهُ؟ قَالَ: أَنَا. فَقَالَ عِنْدَهَا مُوسَی (علیه السلام): إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِی مَنْ تَشاءُ. قَالَ: فَلَمَّا انْتَهَی مُوسَی (علیه السلام) إِلَی قَوْمِهِ وَ رَآهُمْ یَعْبُدُونَ الْعِجْلَ أَلْقَی الْأَلْوَاحَ مِنْ یَدِهِ فَتَکَسَّرَتْ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام): کَانَ یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ عِنْدَ إِخْبَارِ اللَّهِ إِیَّاهُ. قَالَ: فَعَمَدَ مُوسَی فَبَرَّدَ الْعِجْلَ مِنْ أَنْفِهِ إِلَی طَرَفِ ذَنَبِهِ ثُمَّ أَحْرَقَهُ بِالنَّارِ فَذَرَّهُ فِی الْیَمِّ. قَالَ: فَکَانَ أَحَدُهُمْ لَیَقَعُ فِی الْمَاءِ وَ مَا بِهِ إِلَیْهِ مِنْ حَاجَهًٍْ فَیَتَعَرَّضُ بِذَلِکَ لِلرَّمَادِ فَیَشْرَبُهُ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ.
امام باقر (علیه السلام) وقتی موسی (علیه السلام) با پروردگارش [در کوه طور] نجوا میکرد، خدا به وی وحی فرمود: «ای موسی (علیه السلام)! من قومت را در امتحانی انداختهام». عرض کرد: «پروردگارا! چگونه»؟ فرمود: «از طریق سامری». عرض کرد: «سامری چه کرده است؟» فرمود: «با زیورآلات آنها گوسالهای برایشان ساخته است». عرض کرد: «پروردگارا! میتوان با زیورآلات آنها آهو یا مجسّمه یا گوسالهای ساخت امّا چگونه آنها را آزمودهای»؟ فرمود: «او گوسالهای ساخته است که بانگ گاو سر میدهد.» عرض کرد: «پروردگارا! چه کسی این صدا را از او در میآورد؟» فرمود: «من»! در آن هنگام موسی (علیه السلام) عرض کرد: این، جز آزمایش تو، چیز دیگر نیست که هرکس را بخواهی [و مستحق بدانی]، بهوسیله آن گمراه میسازی و هرکس را بخواهی [و شایسته ببینی]، هدایت میکنی! قطعاً این آزمون توست که [به این طریق] هرکه را بخواهی گمراه و هرکه را بخواهی هدایت میکنی. چون موسی (علیه السلام) بهسوی قوم خود بازگشت و آنها را در حال پرستش گوساله دید، الواحی را که در دست داشت بر زمین زد و آنها تکّهتکّه شدند. شایسته بود همان هنگامی که پروردگار این خبر را به موسی (علیه السلام) داد او این کار را میکرد. موسی (علیه السلام) مصمّم شد و گوساله را از بینی تا به دُم، ریزریز کرد؛ سپس آن را به آتش کشید و در دریا رها کرد. امّا آنان [یکی پس از دیگری] در حالیکه نیاز به رفتن به دل آب را نداشتند وارد آب میشدند و [به این شکل] به خاکستری که از آن [مجسّمهی گوساله] بر آب بود میرسیدند و از آن مینوشیدند و این همان کلام خداست که فرمود: وَأُشْرِبُواْ فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ.
الباقر (علیه السلام)- وَ أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ أُمِرُوا بِشُرْبِ الْعِجْلِ الَّذِی کَانَ قَدْ ذُرِئَتْ سَحَالَتُهُ فِی الْمَاءِ الَّذِی أُمِرُوا بِشُرْبِهِ لِیُبَیَّنَ لَهُمْ مَنْ عَبَدَهُ مِمَّنْ لَمْ یَعْبُدْهُ.
امام باقر (علیه السلام) به آنها فرمان دادهشد از آبی که بُرادهی گوساله در آن ریختهمیشود، بیاشامند تا اینگونه کسی که آن را پرستیده از کسی که آن را نپرستیده باز شناختهشود.
الباقر (علیه السلام)- ثُمَّ قَالَ وَ أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ عُرِضُوا لِشُرْبِ الْعِجْلِ الَّذِی عَبَدُوهُ حَتَّی وَصَلَ مَا شَرِبُوا مِنْ ذَلِکَ إِلَی قُلُوبِهِمْ وَ قَالَ: إِنَّ بَنِیإِسْرَائِیلَ لَمَّا رَجَعَ إِلَیْهِمْ مُوسَی (علیه السلام) وَ قَدْ عَبَدُوا الْعِجْلَ تَلَقَّوْهُ بِالرُّجُوعِ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُمْ مُوسَی (علیه السلام): مَنِ الَّذِی عَبَدَهُ مِنْکُمْ حَتَّی أُنْفِذَ فِیهِ حُکْمَ اللَّهِ؟ خَافُوا حُکْمَ اللَّهِ الَّذِی یُنْفِذُهُ فِیهِمْ فَجَحَدُوا أَنْ یَکُونُوا عَبَدُوهُ وَ جَعَلَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ یَقُولُ: أَنَا لَمْ أَعْبُدْهُ وَ عَبَدَهُ غَیْرِی، وَ وَشَی بَعْضُهُمْ بِبَعْضٍ فَلِذَلِکَ مَا حَکَی اللَّهُ عَنْ مُوسَی (علیه السلام) مِنْ قَوْلِهِ لِلسَّامِرِیِّ وَ انْظُرْ إِلی إِلهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً فَأَمَرَهُ اللَّهُ فَبَرَدَهُ بِالْمَبَارِدِ وَ أَخَذَ سُحَالَتَهُ فَذَرَأَهَا فِی الْبَحْرِ الْعَذْبِ ثُمَّ قَالَ لَهُمُ اشْرَبُوا مِنْهُ فَشَرِبُوا فَکُلُّ مَنْ کَانَ عَبَدَهُ اسْوَدَّ شَفَتَاهُ وَ أَنْفُهُ مِمَّنْ کَانَ أَبْیَضَ اللَّوْنِ وَ مَنْ کَانَ مِنْهُمْ أَسْوَدَ اللَّوْنِ ابْیَضَّ شَفَتَاهُ وَ أَنْفُهُ فَعِنْدَ ذَلِکَ أَنْفَذَ فِیهِمْ حُکْمَ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی لِلْمَوْجُودِینَ مِنْ بَنِیإِسْرَائِیلَ فِی عَصْرِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) عَلَی لِسَانِهِ: قُلْ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) لِهَؤُلَاءِ الْمُکَذِّبِینَ بِکَ بَعْدَ سَمَاعِهِمْ مَا أُخِذَ عَلَی أَوَائِلِهِمْ لَکَ وَ لِأَخِیکَ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ لِآلِکُمَا وَ لِشِیعَتِکُمَا بِئْسَما یَأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمانُکُمْ أَنْ تَکْفُرُوا بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ تَسْتَخِفُّوا بِحَقِّ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ آلِهِ وَ شِیعَتِهِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ کَمَا تَزْعُمُونَ بِمُوسَی (علیه السلام) وَ التَّوْرَاهًِْ قَالَ (علیه السلام): وَ ذَلِکَ أَنَّ مُوسَی (علیه السلام) کَانَ وَعَدَ بَنِیإِسْرَائِیلَ أَنَّهُ یَأْتِیهِمْ بِکِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ یَشْتَمِلُ عَلَی أَوَامِرِهِ وَ نَوَاهِیهِ وَ حُدُودِهِ وَ فَرَائِضِهِ بَعْدَ أَنْ یُنَجِّیهِمُ اللَّهُ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ وَ صَارُوا بِقُرْبِ الشَّامِ جَاءَهُمْ بِالْکِتَابِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ کَمَا وَعَدَهُمْ وَ کَانَ فِیهِ إِنِّی لَا أَتَقَبَّلُ عَمَلًا مِمَّنْ لَا یُعَظِّمُ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیّاً (علیه السلام) وَ آلَهُمَا الطَّیِّبِینَ وَ لَمْ یُکْرِمْ أَصْحَابَهُمَا وَ مُحِبِّیهِمَا حَقَّ تَکْرِیمِهِمْ یَا عُبَیْدَ اللَّهِ! أَلَا فَاشْهَدُوا أَنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) خَیْرُ خَلِیقَتِی وَ أَفْضَلُ بَرِیَّتِی وَ أَنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) أَخُوهُ وَ وَصِیُّهُ وَ وَارِثُ عِلْمِهِ وَ خَلِیفَتُهُ فِی أُمَّتِهِ وَ خَیْرُ مَنْ یُخْلِفُهُ بَعْدَهُ وَ أَنَّ آلَ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام) أَفْضَلُ آلِ النَّبِیِّینَ وَ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) أَفْضَلُ صَحَابَهًِْ الْمُرْسَلِینَ وَ أُمَّهًَْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) خَیْرُ الْأُمَمِ أَجْمَعِینَ. فَقَالَ بَنُو إِسْرَائِیلَ: لَا نَقْبَلُ هَذَا یَا مُوسَی (علیه السلام)! هَذَا عَظِیمٌ یَثْقُلُ عَلَیْنَا بَلْ نَقْبَلُ مِنْ هَذِهِ الشَّرَائِعِ مَا یَخِفُّ عَلَیْنَا وَ إِذَا قَبِلْنَاهَا قُلْنَا إِنَّ نَبِیَّنَا أَفْضَلُ نَبِیٍّ وَ آلَهُ أَفْضَلُ آلٍ وَ صَحَابَتَهُ أَفْضَلُ صَحَابَهًٍْ وَ نَحْنُ أُمَّتُهُ أَفْضَلُ مِنْ أُمَّهًِْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ لَسْنَا نَعْتَرِفُ بِالْفَضْلِ لِقَوْمٍ لَا نَرَاهُمْ وَ لَا نَعْرِفُهُمْ. فَأَمَرَ اللَّهُ جَبْرَئِیلَ فَقَطَعَ بِجَنَاحٍ مِنْ أَجْنِحَتِهِ مِنْ جَبَلٍ مِنْ جِبَالِ فِلَسْطِینَ عَلَی قَدْرِ مُعَسْکَرِ مُوسَی (علیه السلام) وَ کَانَ طُولُهُ فِی عَرْضِهِ فَرْسَخاً فِی فَرْسَخٍ ثُمَّ جَاءَ بِهِ فَوَقَّفَهُ عَلَی رُءُوسِهِمْ وَ قَالَ: إِمَّا أَنْ تَقْبَلُوا مَا أَتَاکُمْ بِهِ مُوسَی (علیه السلام) وَ إِمَّا وَضَعْتُ عَلَیْکُمُ الْجَبْلَ فَطَحْطَحْتُکُمْ تَحْتَهُ فَلَحِقَهُمْ مِنَ الْجَزَعِ وَ الْهَلَعِ مَا یَلْحَقُ أَمْثَالَهُمْ مِمَّنْ قُوبِلَ بِهَذِهِ الْمُقَابَلَهًِْ فَقَالُوا: یَا مُوسَی (علیه السلام)! مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) کَیْفَ نَصْنَعُ؟ قَالَ مُوسَی (علیه السلام): اسْجُدُوا لِلَّهِ عَلَی جِبَاهِکُمْ ثُمَّ عَفِّرُوا خُدُودَکُمُ الْیُمْنَی ثُمَّ الْیُسْرَی فِی التُّرَابِ وَ قُولُوا یَا رَبَّنَا! سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَ قَبِلْنَا وَ اعْتَرَفْنَا وَ سَلَّمْنَا وَ رَضِینَا. قَالَ: فَفَعَلُوا هَذَا الَّذِی. قَالَ لَهُمْ مُوسَی (علیه السلام) قَوْلًا وَ فِعْلًا غَیْرَ أَنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ خَالَفَ قَلْبُهُ ظَاهِرَ أَفْعَالِهِ وَ قَالَ بِقَلْبِهِ سَمِعْنَا وَ عَصَیْنَا مُخَالِفاً لِمَا قَالَ بِلِسَانِهِ وَ عَفَّرُوا خُدُودَهُمُ الْیُمْنَی وَ لَیْسَ قَصْدُهُمُ التَّذَلُّلَ لِلَّهِ تَعَالَی وَ النَّدَمَ عَلَی مَا کَانَ مِنْهُمْ مِنَ الْخِلَافِ وَ لَکِنَّهُمْ فَعَلُوا ذَلِکَ یَنْظُرُونَ هَلْ یَقَعُ عَلَیْهِمُ الْجَبَلُ أَمْ لَا، ثُمَّ عَفَّرُوا خُدُودَهُمُ الْیُسْرَی یَنْظُرُونَ کَذَلِکَ وَ لَمْ یَفْعَلُوا ذَلِکَ کَمَا أُمِرُوا فَقَالَ جَبْرَئِیلُ لِمُوسَی (علیه السلام): أَمَا إِنَّ أَکْثَرَهُمْ لِلَّهِ تَعَالَی عَاصُونَ وَ لَکِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَمَرَنِی أَنْ أُزِیلَ عَنْهُمْ هَذَا الْجَبَلَ عِنْدَ ظَاهِرِ اعْتِرَافِهِمْ فِی الدُّنْیَا فَإِنَّ اللَّهَ إِنَّمَا یُطَالِبُهُمْ فِی الدُّنْیَا بِظَوَاهِرِهِمْ لِحَقْنِ دِمَائِهِمْ وَ إِبْقَاءِ الذِّمَّهًِْ لَهُمْ وَ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَی اللَّهِ فِی الْآخِرَهًِْ یُعَذِّبُهُمْ عَلَی عُقُودِهِمْ وَ ضَمَائِرِهِمْ.
امام باقر (علیه السلام) بهواسطهی نوشیدن [برادهی] گوسالهای که پرستیدند، آنچه نوشیدند به قلبشان رسید. زمانیکه موسی (علیه السلام) به نزد بنیاسرائیل بازگشت درحالیکه گوساله میپرستیدند با دیدن او تظاهرکردند که از گوسالهپرستی دست کشیدهاند. موسی (علیه السلام) به ایشان گفت: «[بگویید] کدام یک از شما گوساله را پرستیده تا من حکم خدای را دربارهی او اجرا کنم»؟ [یهودیان] از حکمی که در حقّ ایشان اجرا میکرد، ترسیدند؛ گوسالهپرستی را انکارکرده و تک تکشان گفتند: «من آن را عبادت نکردم و دیگری آن را عبادت کرد». و برخی از ایشان از برخی دیگر نمّامی (سخنچینی) کردند. خداوند سخنی را که موسی (علیه السلام) به سامری گفت، حکایت کرد که فرمود: «به این گوسالهای که آن را به منزلهی خدایت قرار دادهبودی و همواره در برابرش زانوی عبادت میزدی نگاه کن و ببین که هم اکنون آن را آتش میزنیم؛ سپس اجزای باقیماندهی آن را به صورت پراکنده در دریا میافکنیم». پس خداوند به موسی (علیه السلام) فرمان داد که آن را با سوهان تراشیده و بُرادههای آن را در دریای گوارا بریزد. سپس موسی (علیه السلام) به آنها گفت: «از آن آب بنوشید»! آنها نوشیدند؛ پس لبها و بینی افراد سفید پوستی که گوساله پرستیدهبودند، به تدریج سیاه شد و لبها و بینی افراد سیاهپوستی که گوساله پرستیده بودند به تدریج سفید گشت. [به این طریق مشخّص شدند] پس آن زمان، حکم خداوند را در حقّ ایشان جاری نمود. سپس خداوند متعال خطاب به آن دسته از بنیاسرائیل که با پیامبراکرم (همعصر بودند از زبان پیامبر (چنین فرمود: «ای محمّد (! به این کسانیکه بعد از شنیدن عهدی که ازگذشتگانشان برای تو، برادرت علی (علیه السلام) و خاندان و پیروان شما گرفتهشد، تو را تکذیب میکنند، بگو: «ایمان شما، چه فرمان بدی به شما میدهد»؟ اگر این ایمانتان فرمان به کفرورزیدن به محمّد (و ناچیزشمردن حقّ علی (علیه السلام) و خاندان و پیروانش میدهد چه [بد دینی دارید و] به بدچیزی امرتان کرد. [البته] «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» همانگونه که درمورد موسی (علیه السلام) و تورات چنین میپنداشتید. و آن ماجرا این است که موسی (علیه السلام) به بنیاسرائیل وعدهکرد پس از آنکه خداوند ایشان را از دست فرعون و قومش نجات دهد، برای آنها از جانب خداوند کتابی مشتمل بر امر و نهی، قوانین و حدود و واجبات الهی میآورد؛ پس زمانیکه آنها را نجات داد و به نزدیکی شام رسیدند همانطور که به آنها وعده کردهبود، آن کتاب را از جانب خداوند برایشان آورد. در آن کتاب آمدهبود: «همانا من عمل کسی را که محمّد (و علی (علیه السلام) و خاندانشان را بزرگ نشمارد و یاران و دوستدارانشان را آنگونه که باید گرامی ندارد، نمیپذیرم. ای بندگان خدا! بدانید و شهادت دهید که محمّد (بهترین خلق و برترین مخلوقات من است و علی (علیه السلام) برادر، وصی، وارث علم و جانشین او در میان امّت و بهترین کسی است که پس از پیامبر (خلیفهی ایشان میشود و [شهادت دهید] که خاندان محمّد (برترین خاندان انبیاء و یاران او، برترین یاران پیامبران و نیز امّت محمّد (از تمام امّتها برتر هستند». پس بنیاسرائیل گفتند: «ای موسی (علیه السلام)! این مطلب، بزرگ است و بر ما سنگینی میکند و آن را نمیپذیریم بلکه ما از این احکام، آن را که برای ما سبک وآسان باشد، قبول میکنیم و وقتی که آن را پذیرفتیم، میگوییم که همانا پیامبر ما بر همهی انبیاء برتر، خاندان او برترین خاندان و یارانش برگزیدهترین یاران هستند و نیز ما که امّت او هستیم، از امّت محمّد (برتر میباشیم و ما به برتری قومی که نه آنها را دیدهایم ونه شناختهایم، اعتراف نمیکنیم». پس خداوند به جبرئیل (علیه السلام) فرمان داد و او با یکی از بالهایش یکی از کوههای فلسطین را که به اندازهی سپاه موسی (علیه السلام)و طول آن در عرضش یک فرسخ در یک فرسخ بود، از جای کند و بر بالای سر آنها آورد و گفت: «یا آنچه را که موسی (علیه السلام) برایتان آورد بپذیرید یا کوه را برسر شما قرار میدهم و همهی شما را زیر آن خورد و نابود میکنم»! پس مثل تمام کسانیکه با این مسئله روبرو میشوند، شروع به جزع و فزع نموده و گفتند: «ای موسی (علیه السلام)! ما چه کنیم»؟ موسی (علیه السلام) فرمود: «پیشانی، سپس گونهی راست و بعد گونهی چپ خود را برای سجده بر خاک بمالید و بگویید: «خداوندا! شنیدیم و اطاعت کردیم، قبول کرده و اعتراف نمودیم، تسلیم شده و راضی گشتیم»». امام (علیه السلام) فرمود: «پس آنها همان کار را انجام داده و همان سخنهایی را که موسی (علیه السلام) گفت، به زبان جاریکردند. ولی بیشتر آنها در قلبشان مخالف اعمال و گفتاری بودند که در ظاهر انجاممیدادند. در قلبشان میگفتند: «شنیدیم و نافرمانی میکنیم، دقیقاً مخالف آنچه زبانشان میگفت. گونهی راستشان را بر خاک نهادند امّا نه به قصد خضوع در برابر خداوند و پشیمانی از خلافهایشان؛ بلکه آن کار را انجام میدادند و [در همان لحظه] نگاه میکردند که آیا کوه بر ایشان میافتد یا نه؟ سپس گونهی چپشان را بر خاک میمالیدند و همانگونه نگاه میکردند و آنچنان که امر شدهبودند، عمل نکردند. پس جبرئیل به موسی (علیه السلام) گفت: «بیشتر اینها خداوند را نافرمانی کردند و لیکن خداوند به من امر کرد که به خاطر اعتراف ظاهریشان در دنیا، کوه را از بالای سرشان بردارم». خداوند برای حفظ خون و جانشان در دنیا به ظاهر اعمالشان نظر کرده و طبق همان ظواهر از آنها مطالبه میکند و لیکن خداوند در آخرت آنها را به خاطر پیمانها و باطنشان عذاب میکند».
العسکری (علیه السلام)- لِأَجْلِ کُفْرِهِمْ أُمِرُوا بِذَلِکَ.
امام عسکری (علیه السلام) به سبب کفری که ورزیدند چنین فرمانی به آنها دادهشد.
العسکری (علیه السلام)- قُلْ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) بِئْسَما یَأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمانُکُمْ بِمُوسَی (علیه السلام) کُفْرُکُمْ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ مِنْ أَهْلِهِمَا.
امام عسکری (علیه السلام) ای محمّد (به آنان (یهود) بگو ایمانتان به موسی (علیه السلام) چه دستور بدی به شما داده است که [به گمان شما باید] به محمّد (علی (علیه السلام) و اولیای الهی که از خاندان آن دو هستند، کفر بورزید!
العسکری (علیه السلام)- بِتَوْرَاهًِْ مُوسَی (علیه السلام) وَ لَکِنْ مَعَاذَ اللَّهِ لَا یَأْمُرُکُمْ إِیمَانُکُمْ بِالتَّوْرَاهًِْ الْکُفْرَ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیٍّ (علیه السلام).
امام عسکری (علیه السلام) اگر به تورات موسی (علیه السلام) ایمان دارید امّا پناه بر خدا هرگز ایمان شما به تورات، فرمان نمیدهد که به محمّد (و علی (علیه السلام) کفر ورزید.