آیه الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْريحٌ بِإِحْسانٍ وَ لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئاً إِلاَّ أَنْ يَخافا أَلاَّ يُقيما حُدُودَ اللهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ يُقيما حُدُودَ اللهِ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما فيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ [229]
طلاق، [طلاقى که رجوع و بازگشت دارد، ] دو مرتبه است؛ [و پس از دو طلاق، ] باید یا به طور شایسته همسر خود را نگاهدارى کند [و آشتى نماید]، یا با نیکى او را رها سازد. و براى شما حلال نیست که چیزى از آنچه به آنها دادهاید، پس بگیرید؛ مگر این که [دو همسر، ] بترسند که حدود الهى را برپا ندارند. در اینحال اگر بترسید که حدود الهى را رعایت نکنند، گناهى بر آنها نیست که زن، فدیه و عوضى بپردازد. [تا شوهر او را طلاق دهد]. اینها حدود الهى است؛ از آن، تجاوز نکنید. و هرکس از حدود الهى تجاوز کند، ستمکار است.
الباقر (علیه السلام)- طَلَاقُ السُّنَّهًِْ یُطَلِّقُهَا تَطْلِیقَهًًْ یَعْنِی عَلَی طُهْرٍ مِنْ غَیْرِ جِمَاعٍ بِشَهَادَهًِْ شَاهِدَیْنِ ثُمَّ یَدَعُهَا حَتَّی تَمْضِیَ أَقْرَاؤُهَا فَإِذَا مَضَتْ أَقْرَاؤُهَا فَقَدْ بَانَتْ مِنْهُ وَ هُوَ خَاطِبٌ مِنَ الْخُطَّابِ إِنْ شَاءَتْ نَکَحَتْهُ وَ إِنْ شَاءَتْ فَلَا وَ إِنْ أَرَادَ أَنْ یُرَاجِعَهَا أَشْهَدَ عَلَی رَجْعَتِهَا قَبْلَ أَنْ تَمْضِیَ أَقْرَاؤُهَا فَتَکُونُ عِنْدَهُ عَلَی التَّطْلِیقَهًِْ الْمَاضِیَهًِْ قَالَ وَ قَالَ أَبُو بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ التَّطْلِیقَهًُْ الثَّانِیَهًُْ التَّسْرِیحُ بِإِحْسَانٍ.
امام باقر (علیه السلام) «طلاق سنّت» این است که مرد، زن خود را در حالت پاکی و بدون آن که با او مقاربت کردهباشد، در حضور دو شاهد عادل، یک بار طلاق میدهد؛ سپس او را رها میکند تا عدّهی خود (سه قرء) را بگذراند. پس اگر عدّهی زن، به پایان رسید، طلاق او، طلاق بائن میشود. (طلاقی که منجر به جدایی و فسخ عقد زناشویی میگردد) [و مرد، حقّ رجوع ندارد]. او میتواند پس از آن، مجدّداً از آن زن، خواستگاری کند؛ پس اگر آن زن بخواهد، میتواند با او ازدواج کند و اگر نخواهد، مجبور به این کار نیست. امّا اگر مرد، بخواهد به زن خود رجوع کند، باید شاهد بیاورد بر این که پیش از به پایان رسیدن عدّه، به آن زن رجوع کرده است. در این صورت آن زن، برای این مرد فقط یک طلاق سابق را دارد [و دو طلاق تا سه طلاقهشدن فاصله دارد].
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ عَبْدِاللَّهِبْنِمُسْکَانَ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ طَلَاقِ السُّنَّهًْ؟ قَالَ: هُوَ أَنْ یُطَلِّقَ الرَّجُلُ الْمَرْأَهًَْ عَلَی طُهْرٍ مِنْ غَیْرِ جِمَاعٍ بِشَهَادَهًِْ شَاهِدَیْنِ عَدْلَیْنِ ثُمَ یَتْرُکَهَا حَتَّی تَعْتَدَّ ثَلَاثَهًَْ قُرُوءٍ فَإِذَا مَضَتْ ثَلَاثَهًُْ قُرُوءٍ فَقَدْ بَانَتْ مِنْهُ بِوَاحِدَهًٍْ، وَ حَلَّتْ لِلْأَزْوَاجِ وَ کَانَ زَوْجُهَا خَاطِباً مِنَ الْخُطَّابِ إِنْ شَاءَتْ تَزَوَّجَتْهُ وَ إِنْ شَاءَتْ لَمْ تَفْعَلْ فَإِنْ تَزَوَّجَهَا بِمَهْرٍ جَدِیدٍ کَانَتْ عِنْدَهُ بِثِنْتَیْنِ بَاقِیَتَیْنِ وَ مَضَتْ بِوَاحِدَهًٍْ، فَإِنْ هُوَ طَلَّقَهَا وَاحِدَهًًْ عَلَی طُهْرٍ بِشُهُودٍ ثُمَّ رَاجَعَهَا وَ وَاقَعَهَا ثُمَّ انْتَظَرَ بِهَا حَتَّی إِذَا حَاضَتْ وَ طَهُرَتْ طَلَّقَهَا طَلْقَهًًْ أُخْرَی بِشَهَادَهًِْ شَاهِدَیْنِ ثُمَّ تَرَکَهَا حَتَّی تَمْضِیَ أَقْرَاؤُهَا الثَّلَاثَهًُْ، فَإِذَا مَضَتْ أَقْرَاؤُهَا الثَّلَاثَهًُْ قَبْلَ أَنْ یُرَاجِعَهَا فَقَدْ بَانَتْ مِنْهُ بِثِنْتَیْنِ وَ قَدْ مَلَکَتْ أَمْرَهَا وَ حَلَّتْ لِلْأَزْوَاجِ وَ کَانَ زَوْجُهَا خَاطِباً مِنَ الْخُطَّابِ فَإِنْ شَاءَتْ تَزَوَّجَتْهُ وَ إِنْ شَاءَتْ لَمْ تَفْعَلْ، وَ إِنْ هُوَ تَزَوَّجَهَا تَزْوِیجاً جَدِیداً بِمَهْرٍ جَدِیدٍ کَانَتْ عِنْدَهُ بِوَاحِدَهًٍْ بَاقِیَهًٍْ وَ قَدْ مَضَتْ ثِنْتَانِ فَإِنْ أَرَادَ أَنْ یُطَلِّقَهَا طَلَاقاً لَا تَحِلُّ لَهُ حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ تَرَکَهَا حَتَّی إِذَا حَاضَتْ وَ طَهُرَتْ أَشْهَدَ عَلَی طَلَاقِهَا تَطْلِیقَهًًْ وَاحِدَهًًْ، وَ لَا تَحِلُّ لَهُ حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ.
امام صادق (علیه السلام) [دربارهی] الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ فرمود: [این آیه] دربارهی طلاق سوّم میباشد که «طلاق سنّت» است. پدرم از إسماعیلبنمهران (مرار) از یونس از عبداللهبنمسکان از امام صادق (علیه السلام) برایم روایت کرد که از حضرت دربارهی «طلاق سنّت» سؤال کردم. فرمود: «آن است که مرد زن را در زمان پاکی، بدون آنکه جماعی انجام دادهباشد، به شهادت دو شاهد عادل طلاق دهد؛ سپس او را ترک نماید تا زن مدّت سه پاکی از حیض را عدّه نگاه دارد و چون سه دورهی پاکی گذشت، پس زن یک بار از مرد جدا شده و ازدواجکردن بر او حلال میشود. در صورتیکه همسرش از او خواستگاری کند زن مختار است چنانچه مایل باشد با او ازدواج کند یا در صورت عدم تمایل با او ازدواج نکند. پس اگر همان مرد با مهر جدید با او ازدواج کرد (از سه بار طلاق) دو بار حقّ طلاق برای مرد باقی است و یکبار آن منقضی شد. و چنانچه او زن را پس از یکبار پاکی در حضور شهود طلاق دهد و سپس به او رجوع کرده و با او نزدیکی نماید، باید منتظر بماند تا زن، حیض شده و سپس پاک گردد؛ آنگاه در حضور دو شاهد او را بار دیگر طلاق دهد. سپس زن را تا پاکی از سوّمین حیض ترک کند. اگر سه پاکی زن، پیش از آنکه مرد به او رجوع کند گذشت، مرد، زن را دوبار طلاق داده است و زن میتواند با هرکس که میخواهد ازدواج کند. در این حالت همان مرد میتواند به عنوان یک خواستگار، از او خواستگاری کند و زن میتواند اگر بخواهد با او ازدواج کند و اگر نمیخواهد ازدواج نکند. امّا اگر بپذیرد و ازدواج کند، این ازدواج یک ازدواج جدید است با یک مهریّهی جدید و برای آن مرد [از حقّ سه طلاق] یک حقّ طلاق باقی مانده و دو حقّ طلاق، منقضی شده است. و اگر بعد از این نیز خواست او را برای بار سوّم طلاق دهد، دیگر رجوع به آن برایش حرام است مگر آنکه آن زن، با مردی غیر از او ازدواج کند و از او نیز طلاق گرفته، [سه بار] حیض شده و پاک گردد و برای اینکه یکبار از این مرد طلاق گرفته شاهد بیاورد. به این ترتیب، ازدواج با مرد اوّل برای او حرام است مگر آنکه با همسری غیر از او ازدواج کرده و طلاق گرفته باشد.
الرّضا (علیه السلام)- عَن عَلیبن فَضال عن أبیهِ قالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا (علیه السلام) عَنِ الْعِلَّهًِْ الَّتِی مِنْ أَجْلِهَا لَا تَحِلُّ الْمُطَلَّقَهًُْ لِلْعِدَّهًِْ لِزَوْجِهَا حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ؟ فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِنَّمَا أَذِنَ فِی الطَّلَاقِ مَرَّتَیْنِ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ یَعْنِی فِی التَّطْلِیقَهًِْ الثَّالِثَهًِْ وَ لِدُخُولِهِ فِیمَا کَرِهَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ مِنَ الطَّلَاقِ الثَّالِثِ حَرَّمَهَا عَلَیْهِ فَلا تَحِلُّ لَهُ ... حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ لِئَلَّا یُوقِعَ النَّاسَ الِاسْتِخْفَافُ بِالطَّلَاقِ وَ لَا یُضَارُّوا النِّسَاءَ.
امام رضا (علیه السلام) علیبنفضال از پدرش نقل میکند: از امام رضا (علیه السلام) پرسیدم: «سرّ این که زن وقتی سه بار طلاق دادهشد دیگر بر همسرش حلال نیست مگر شوهر دیگری نموده و از او طلاق بگیرد چیست»؟ حضرت فرمود: خداوند تبارکوتعالی اذن داده که مردان دوبار همسرشان را طلاق دهند چنانچه در قرآن فرموده است: الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ [مقصود از رهاکردن بعد از دو بار طلاق] طلاق سوّم است. و چون مرد بعد از اقدام به طلاق سوّم، مکروه حق تعالی را که سه بار طلاق باشد انجام داده، از این رو خداوند زن مطلّقه را بر وی حرام نموده و این زن بر او حلال نمیشود مگر آنکه شوهر کرده [و بعد از طلاق از شوهر دوّم، با وی ازدواج کند] و این حکم بهخاطر آن است که مردم، طلاق را امر سبکی نشمرند و با اقدام به آن، به زنان ضرر نرسانند.
الصّادق (علیه السلام)- المَرْأَهًُْ الَّتِی لَا تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ الَّتِی تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ الثَّالِثَهًَْ فَلا تَحِلُّ لَهُ ... حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ الطَّلاقُ مَرَّتانِ.
امام صادق (علیه السلام) زنی که به همسرش تنها در صورت ازدواج با مرد دیگر حلال میشود، زنی است که طلاق دادهشود؛ سپس به او رجوع شود؛ سپس دوباره طلاق دادهشود و دوباره به او رجوع شود؛ سپس برای بار سوّم طلاق دادهشود. [در اینصورت] به شرط ازدواج با دیگری، بر همسرش حلال میشود. خداوند عزّوجلّ میفرماید: الطَّلاقُ مَرَّتانِ ... .
الرّضا (علیه السلام)- کَتَبَ اَبُوالحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) فِی جَوَابِ مَسَائِلِهِ {مُحَمَّدِبنِ عُثمَانَ} فِی الْعِلَلِ وَ عِلَّهًُْ الطَّلَاقِ ثَلَاثاً لِمَا فِیهِ مِنَ الْمُهْلَهًِْ فِیمَا بَیْنَ الْوَاحِدَهًِْ إِلَی الثَّلَاثِ لِرَغْبَهًٍْ تَحْدُثُ أَوْ سُکُونِ غَضَبِهِ إِنْ کَانَ وَ یَکُونُ ذَلِکَ تَخْوِیفاً وَ تَأْدِیباً لِلنِّسَاءِ وَ زَجْراً لَهُنَّ عَنْ مَعْصِیَهًِْ أَزْوَاجِهِن.
امام رضا (علیه السلام) امام (علیه السلام) در جواب مسائل محمّدبنسنان مرقوم فرمود: «سرّ اینکه سه بار طلاق، مشروع شده آن است که بین طلاق اوّل و سوّم مهلتی باشد؛ شاید در آن میان، میل و رغبت در مرد پیدا شود و از جدایی منصرف گردد یا غضبش ساکن و بر طرف شود و دوباره زندگی را با همسرش ادامه دهد. و سرّ دیگرش نیز آن است که بدین وسیله زن، ادب شده و از نافرمانی نسبت به شوهرش دوری کند.
الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَلَّقَ امْرَأَتَهُ تَطْلِیقَهًًْ وَاحِدَهًًْ حَتَّی مَضَتْ عِدَّتُهَا ثُمَّ تَزَوَّجَهَا رَجُلٌ غَیْرُهُ ثُمَ إِنَ الرَّجُلَ مَاتَ أَوْ طَلَّقَهَا فَرَاجَعَهَا زَوْجُهَا الْأَوَّلُ قَالَ: هِیَ عِنْدِی عَلَی تَطْلِیقَتَیْنِ بَاقِیَتَیْن.
امام صادق (علیه السلام) حلبی گوید: دربارهی مردی که همسرش را یکبار طلاق داد؛ سپس او را ترک کرد تا مدّت عدّه گذشت و زن با مرد دیگری ازدواج کرد؛ سپس آن مرد از دنیا رفت یا او را طلاق داد، پرسیدم: «آیا ممکن است مرد اول به او رجوع کند»؟ فرمود: آن زن برای آن مرد [صلاحیّت ازدواج دارد و] حقّ دو بار طلاقدادن دیگر نیز دارد [تا سه طلاقه شود].
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ عَلِیِّبْنِمَهْزِیَارَ قَالَ: کَتَبَ عَبْدُاللَّهِبْنُمُحَمَّدٍ إِلَی أَبِیالْحَسَنِ (علیه السلام) رَوَی بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فِی الرَّجُلِ یُطَلِّقُ امْرَأَتَهُ عَلَی الْکِتَابِ وَ السُّنَّهًِْ فَتَبِینُ مِنْهُ بِوَاحِدَهًٍْ فَتَزَوَّجُ زَوْجاً غَیْرَهُ فَیَمُوتُ عَنْهَا أَوْ یُطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إِلَی زَوْجِهَا الْأَوَّلِ أَنَّهَا تَکُونُ عِنْدَهُ عَلَی تَطْلِیقَتَیْنِ وَ وَاحِدَهًٌْ قَدْ مَضَتْ فَوَقَّعَ (علیه السلام) بِخَطِّهِ: صَدَقُوا وَ رَوَی بَعْضُهُمْ أَنَّهَا تَکُونُ عِنْدَهُ عَلَی ثَلَاثٍ مُسْتَقْبِلَاتٍ وَ أَنَّ تِلْکَ الَّتِی طَلَّقَهَا لَیْسَتْ بِشَیْءٍ لِأَنَّهَا قَدْ تَزَوَّجَتْ زَوْجاً غَیْرَهُ فَوَقَّعَ (علیه السلام) بِخَطِّهِ: لَا.
امام صادق (علیه السلام) [در نامهای از حضرت پرسیدند:] «مردی که زن خود را مطابق کتاب و سنّت طلاق دهد، یک طلاق برای او حساب میشود. سپس آن زن با مرد دیگری ازدواج نموده و آن مرد، مُرده یا او را طلاق داده است. اگر مرد اوّل به همسرش رجوع نماید، برای او حقّ دو طلاق محفوظ است و یک حقّ طلاق [از سه حقّ طلاق] گذشته است». پس حضرت با دست خط خود نوشتند: «درست گفتند»! و سپس پرسیدند برخی از آنان روایت کردهاند که «[در این صورت، حقّ] سه طلاق برای او محفوظ است و طلاقی که قبلاً دادهبود [یک طلاق از سه حقّ طلاق] محسوب نشده؛ چراکه زن با مرد دیگری ازدواج کرده است». پس حضرت به خط خود نوشتند: «نه [غلط است]»!
الصّادق (علیه السلام)- عَن سَمَاعهبنِمِهرَان عَن أبیعبدالله (علیه السلام) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَهًِْ الَّتِی لَا تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ قَالَ هِیَ الَّتِی تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ الثَّالِثَهًَْ فَهِیَ الَّتِی لَا تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ وَ تَذُوقَ عُسَیْلَتَهُ وَ یَذُوقَ عُسَیْلَتَهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ الطَّلاقُ مَرَّتانِ.
امام صادق (علیه السلام) سماعه گوید: از حضرت پرسیدم: «کدام زن است که تا با مردی غیر از شوهر خود ازدواج [دائم] نکند بر شوهرش حلال نمیشود»؟ حضرت پاسخ داد: او زنی است که شوهرش او را طلاق میدهد و سپس رجوع میکند؛ سپس طلاق میدهد و سپس رجوع میکند و سپس برای بار سوّم، او را طلاق میدهد. در این صورت، این زن تا با مردی غیر از شوهرش ازدواج [دائم] نکند و شیرینی آمیزش با آن مرد را نچشد و آن مرد، نیز شیرینی همبستری با آن زن را نچشد، بر شوهرش حلال نمیشود. و این همان کلام خداست که فرمود: الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ.
علیّبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- الْمِیثَاقُ الْغَلِیظُ الَّذِی اشْتَرَطَهُ اللَّهُ لِلنِّسَاءِ عَلَی الرِّجَالِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ.
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه) پیمان محکمی که خداوند شرط کرد که مردان در حق زنان رعایت کنند آن است که: فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ.
الباقر (علیه السلام)- یَقُولُ فِی الرَّجُلِ إِذَا تَزَوَّجَ الْمَرْأَهًَْ قَالَ: أَقَرَّتْ بِالْمِیثَاقِ الَّذِی أَخَذَ اللَّهُ إِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ.
امام باقر (علیه السلام) هنگامی که مرد با زن ازدواج میکند، به پیمانی که خداوند گرفته، اذعان میکند: فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ عُمَرَبْنِحَنْظَلََهًَْ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ قَالَ لآِخَرَ اخْطُبْ لِی فُلَانَهًَْ فَمَا فَعَلْتَ مِنْ شَیْءٍ مِمَّا قَاوَلْتَ مِنْ صَدَاقٍ أَوْ ضَمِنْتَ مِنْ شَیْءٍ أَوْ شَرَطْتَ فَذَلِکَ لِی رِضًا وَ هُوَ لَازِمٌ لِی وَ لَمْ یُشْهِدْ عَلَی ذَلِکَ فَذَهَبَ فَخَطَبَ لَهُ وَ بَذَلَ عَنْهُ الصَّدَاقَ وَ غَیْرَ ذَلِکَ مِمَّا طَالَبُوهُ وَ سَأَلُوهُ فَلَمَّا رَجَعَ إِلَیْهِ أَنْکَرَ ذَلِکَ کُلَّهُ. قَالَ: یَغْرَمُ لَهَا نِصْفَ الصَّدَاقِ عَنْهُ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ هُوَ الَّذِی ضَیَّعَ حَقَّهَا فَلَمَّا لَمْ یُشْهِدْ لَهَا عَلَیْهِ بِذَلِکَ الَّذِی قَالَ لَهُ حَلَّ لَهَا أَنْ تَتَزَوَّجَ وَ لَا یَحِلُّ لِلْأَوَّلِ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِلَّا أَنْ یُطَلِّقَهَا لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ فَإِنَّهُ مَأْثُومٌ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ کَانَ الْحُکْمُ الظَّاهِرُ حُکْمَ الْإِسْلَامِ وَ قَدْ أَبَاحَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهَا أَنْ تَتَزَوَّجَ.
امام صادق (علیه السلام) [از امام (علیه السلام)] دربارهی حکم مردی سؤال شد که به دیگری گفت: «تو آن زن را به هر مقدار مهریّه که تعیین نمودی و یا هر شرط و تضمینی که لازم است وضع نمایی، برایم خواستگاری کن که من به آن راضی هستم». و کسی شاهد این گفتگو نبود؛ پس او برای خواستگاری رفت و مهریّه، تمام شروط و درخواستهای آنها (خانوادهی زن) را پذیرفت. و چون نزد مرد بازگشت او همهی آنها را انکار کرد. امام (علیه السلام) فرمود: نصف مهریّهی زن را بهجای او میپردازد. چون او کسی است که حق آن زن را ضایع کرد. پس چنانچه کسی بر آنچه که آن مرد به زن گفت، شهادت ندهد، ازدواج برای زن جایز و این ازدواج برای مرد اوّل، بهسبب آنچه بین او و خدای عزّوجلّ اتّفاق افتاد، حرام میباشد؛ مگر آنکه زن، مطلّقه گردد. چراکه خداوند متعال میفرماید: فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ و اگر چنین نکرد، او در قبال آنچه که بین او و خداوند پیش آمده، گناهکار است. و این حکمِ واضح، حکم اسلام است و یقیناً خداوند به زن اجازه داده تا ازدواج کند.
الرّضا (علیه السلام)- عَنْ أَبِی الْقَاسِمِ الْفَارِسِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (علیه السلام) جُعِلْتُ فِدَاک إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ وَ مَا یَعْنِی بِذَلِکَ؟ فَقَالَ: أَمَّا الْإِمْسَاکُ بِالْمَعْرُوفِ فَکَفُّ الْأَذَی وَ إِحْبَاءُ النَّفَقَهًِْ وَ أَمَّا التَّسْرِیحُ بِإِحْسَانٍ فَالطَّلَاقُ عَلَی مَا نَزَلَ بِهِ الْکِتَابُ.
امام رضا (علیه السلام) [فردی پرسید:] خداوند در کتابش میفرماید: «فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ معنای آن چیست»؟ حضرت پاسخ داد: منظور از إِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ این است که از آزار زن خود، دست بردارد و بیمنّت و بدون آن که از او چیزی بخواهد، به او نفقه دهد و منظور از تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ این است که او را بنابر آنچه که در قرآن آمده، طلاق دهد.
الباقر (علیه السلام)- وَ التَّسْرِیحُ بِالْإِحْسَانِ هِیَ التَّطْلِیقَهًُْ الثَّالِثَهًُْ.
امام باقر (علیه السلام) منظور از تسریح بِإِحْسَانٍ طلاق سوّم است.
الصّادق (علیه السلام)- فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ أَنْ تُسَرَّحَ بِالتَّطْلِیقَهًِْ الثَّالِثَهًِْ.
امام صادق (علیه السلام) فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ یعنی با طلاق سوّم زن را رها کند.
الباقر (علیه السلام)- لَا یَرْجِعُ الرَّجُلُ فِیمَا یَهَبُ لِامْرَأَتِهِ وَ لَا امْرَأَهًٌْ فِیمَا تَهَبُ لِزَوْجِهَا حَازَا أَوْ لَمْ یَحَازَا أَ لَیْسَ اللَّهُ یَقُولُ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً وَ قَالَ فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً وَ هَذَا یَدْخُلُ فِی الصَّدَاقِ وَ الْهِبَهًِْ.
امام باقر (علیه السلام) مرد و زن نباید چیزی را که به میل و رغبت به یکدیگر بخشیدهاند چه به تملّک او درآمده یا درنیامده باز پس گیرند. آیا خداوند نمیفرماید: أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً؟ و در باب مهریّه و بخشش فرمود: اگر آنها چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف کنید. (نساء/۴)
الباقر (علیه السلام)- لَا یَنْبَغِی لِمَنْ أَعْطَی اللَّهَ شَیْئاً أَنْ یَرْجِعَ فِیهِ وَ مَا لَمْ یُعْطِ لِلَّهِ وَ فِی اللَّهِ فَلَهُ أَنْ یَرْجِعَ فِیهِ نِحْلَهًًْ کَانَتْ أَوْ هِبَهًًْ حِیزَتْ أَوْ لَمْ تُحَزْ وَ لَا یَرْجِعُ الرَّجُلُ فِیمَا یَهَبُ لِامْرَأَتِهِ وَ لَا الْمَرْأَهًُْ فِیمَا تَهَبُ لِزَوْجِهَا. حِیزَتْ أَوْ لَمْ تُحَزْ أَ لَیْسَ اللَّهُ یَقُولُ: وَ لَا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً وَ قَالَ: فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً.
امام باقر (علیه السلام) بر کسی که چیزی را به خدا میبخشد، سزاوار نیست که آن را بازپس گیرد و اگر کسی چیزی را برای خدا یا در راه خدا نبخشیدهباشد، میتواند آن را چه هدیه باشد یا هبه و چه آن مال تحت تملّک درآمدهباشد یا نباشد، بازپس گیرد. [امّا] مرد، حقّی در باز پسگرفتن آنچه که به زن خود هبه کرده ندارد و زن نیز حقّی در بازپسگرفتن چیزی که به شوهر خود هبه نموده، ندارد؛ چه آن مال، تحت تملّک درآمدهباشد و چه نباشد. آیا خداوند نمیفرماید: وَلاَ یحِلُّ لَکُمْ أَن تَأْخُذُواْ مِمَّا آتَیتُمُوهنَّ شَیئًا؟ همچنین حضرت این آیه را قرائت فرمود: اگر آنها چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف کنید. (نساء/۴)
الصّادق (علیه السلام)- إِنَّمَا الصَّدَقَهًُْ مُحْدَثَهًٌْ إِنَّمَا کَانَ النَّاسُ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَنْحَلُونَ وَ یَهَبُونَ وَ لَا یَنْبَغِی لِمَنْ أَعْطَی لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ شَیْئاً أَنْ یَرْجِعَ فِیهِ قَالَ وَ مَا لَمْ یُعْطَ لِلَّهِ وَ فِی اللَّهِ فَإِنَّهُ یُرْجَعُ فِیهِ نِحْلَهًًْ کَانَتْ أَوْ هِبَهًًْ حِیزَتْ أَوْ لَمْ تُحَزْ وَ لَا یَرْجِعُ الرَّجُلُ فِیمَا یَهَبُ لِامْرَأَتِهِ وَ لَا الْمَرْأَهًُْ فِیمَا تَهَبُ لِزَوْجِهَا حِیزَ أَوْ لَمْ یُحَزْ أَ لَیْسَ اللَّهُ تَعَالَی یَقُولُ وَ لَا تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً وَ قَالَ فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً وَ هَذَا یَدْخُلُ فِی الصَّدَاقِ وَ الْهِبَهًِْ.
امام صادق (علیه السلام) مهریّه، از احکامی بود که [با ظهور اسلام] به وجود آمد [و در قبل از آن نبوده] بلکه مردم در زمان رسولخدا (صلی الله علیه و آله) به عنوان هدیه و بخشش مالی به زن، پولی به زن میدادند و برای کسیکه به خدای عزّوجلّ چیزی را بخشید، شایسته نبود که آن را بازپس گیرد. چیزی پس گرفته میشود که برای خدا و در راه خدا بخشیدهنشود؛ مهر باشد یا هبه؛ از روی میل و رغبت باشد یا اکراه و اجبار. مرد و زن نباید چیزی را که به میل و رغبت یا به اجبار و اکراه به یکدیگر بخشیدهاند، بازستانند. آیا خداوند نمیفرماید: ولا تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً؟ و در باب مهریّه و بخشش فرمود: فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً. (نساء/۴)
الصّادق (علیه السلام)- عَن أَبیبصیر عَن أَبیعبدالله (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُخْتَلِعَهًِْ کَیْفَ یَکُونُ خُلْعُهَا؟ فَقَالَ: لَا یَحِلُّ خُلْعُهَا حَتَّی تَقُولَ وَ اللَّهِ لَا أُبِرُّ لَکَ قَسَماً وَ لَا أُطِیعُ لَکَ أَمْراً وَ لَأُوطِئَنَّ فِرَاشَکَ وَ لَأُدْخِلَنَّ عَلَیْکَ بِغَیْرِ إِذْنِکَ فَإِذَا هِیَ قَالَتْ ذَلِکَ حَلَّ خُلْعُهَا وَ حَلَّ لَهُ مَا أَخَذَ مِنْهَا مِنْ مَهْرِهَا وَ مَا زَادَ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما فِیمَا افْتَدَتْ بِهِ وَ إِذَا فَعَلَ ذَلِکَ فَقَدْ بَانَتْ مِنْهُ بِتَطْلِیقَهًٍْ وَ هِیَ أَمْلَکُ بِنَفْسِهَا إِنْ شَاءَتْ نَکَحَتْهُ وَ إِنْ شَاءَتْ فَلَا فَإِنْ نَکَحَتْهُ فَهِیَ عِنْدَهُ عَلَی ثِنْتَیْنِ.
امام صادق (علیه السلام) دربارهی زنی که طلاق خلع داده شده، سؤال کردم که «طلاق او چگونه است»؟ امام (علیه السلام) فرمود: طلاق زن صحیح نیست مگر آنکه [آن زن] بگوید: «به خدا سوگند! به تو نیکی نمیکنم و خواستهی تو را اجابت و اوامرت را اطاعت نمیکنم و یقیناً بستر تو را ترک میکنم و بدون اجازهات بر تو داخل میشوم». پس اگر زن، آن سخنان را بیان کرد، طلاقش از نوع خلع بر مرد حلال و گرفتن مهریّهای که به او داده و هر چیز دیگری [مثل مهریّه] که به زن داده، بر مرد جایز است. و این مضمون کلام خداست که فرمود: مانعی برای آنها نیست که زن، فدیه و عوضی بپردازد [و طلاق بگیرد]. اگر مرد این کار [و آن اموال را پس گرفت]، با این طلاق از آن زن جدا شده و زن [از تملّک مرد خارج شده و] خودش عهدهدار خودش است و اگر بخواهد میتواند دوباره با آن مرد ازدواج کند و اگر نخواهد، میتواند نپذیرد، امّا اگر بپذیرد، آن مرد [پس از ازدواج]، حقّ دوبارهی طلاقدادن او را [از سه بار طلاق] دارد.
الصّادق (علیه السلام)- إِذَا قَالَتِ الْمَرْأَهًُْ لِزَوْجِهَا لَا أُطِیعُ لَکَ أَمْراً وَ لَا أُبِرُّ لَکَ قَسَماً وَ لَا أَغْتَسِلُ مِنْ جَنَابَهًٍْ وَ لَأُوطِئَنَّ فِرَاشَکَ وَ لَأُدْخِلَنَّ عَلَیْکَ بِغَیْرِ إِذْنِکَ أَوْ تَقُولَ مِنَ الْقَوْلِ مَا تَتَعَدَّی فِیهِ مِثْلَ هَذَا مُفَسَّراً أَوْ مُجْمَلًا أَوْ تَقُولَ لَا أُقِیمُ حُدُودَ اللَّهِ فِیکَ جَازَ لَهُ أَنْ یَخْلَعَهَا عَلَی مَا تَرَاضَیَا عَلَیْهِ مِمَّا أَعْطَاهَا وَ غَیْرِهِ یَأْخُذُ مِنْهَا مِنْ ذَلِکَ مَا اتَّفَقَا عَلَیْهِ وَ یَخْلُعَهَا وَ الْخُلْعُ تَطْلِیقَهًٌْ بَائِنَهًٌْ وَ لَیْسَ لَهُ عَلَیْهَا رَجْعَهًٌْ إِلَّا أَنْ یَتَّفِقَا عَلَی عَقْدِ نِکَاحٍ مُسْتَقْبَلٍ فَتَکُونُ عِنْدَهُ عَلَی مَا بَقِیَ مِنَ الطَّلَاقِ وَ ذَلِکَ لِقَوْل اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً إِلَّا أَنْ یَخافا أَلَّا یُقِیما حُدُودَ اللهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا یُقِیما حُدُودَ اللهِ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما فِیمَا افْتَدَتْ بِهِ.
امام صادق (علیه السلام) هنگامیکه زن به همسرش بگوید: «امر تو را اطاعت و خواستهات را اجابت نمیکنم؛ پس از جنابت، غسل نمیکنم؛ بستر تو را ترک میکنم و بدون اجازهی تو بر تو داخل میشوم» و یا هر سخن طولانی یا مختصری بگوید که بیانگر سرکشی زن در برابر همسرش باشد؛ یا آنکه زن بگوید: «حدود الهی را در مورد تو رعایت نمیکنم»، مرد میتواند با گرفتن مهریه و هر هدیه و بخشش دیگر را که هر دو بر آن توافق دارند بگیرد و زن را طلاق دهد و این نوع از طلاق خلع، طلاق بائن است و مرد نمیتواند به زن رجوع کند مگر آنکه عقد نکاح دیگری، با رضایت یکدیگر جاری کنند. پس رجوع در دیگر اقسام طلاق برای مرد جایز است. و آن است کلام خداوند عزّوجلّ: وَ لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً إِلَّا أَنْ یَخافا أَلَّا یُقِیما حُدُودَ اللهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا یُقِیما حُدُودَ اللهِ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما فِیمَا افْتَدَتْ بِهِ
الصّادق (علیه السلام)- الْخُلْعُ لَا یَکُونُ إِلَّا أَنْ تَقُولَ الْمَرْأَهًُْ لِزَوْجِهَا: لَا أُبِرُّ لَکَ قَسَماً وَ لَأَخْرُجَنَّ بِغَیْرِ إِذْنِکَ وَ لَأُوطِیَنَّ فِرَاشَکَ غَیْرَکَ وَ لَا أَغْتَسِلُ لَکَ مِنْ جَنَابَهًٍْ، أَوْ تَقُولَ: لَا أُطِیعُ لَکَ أَمْراً أَوْ تُطَلِّقَنِی. فَإِذَا قَالَتْ ذَلِکَ فَقَدْ حَلَّ لَهُ أَنْ یَأْخُذَ مِنْهَا جَمِیعَ مَا أَعْطَاهَا وَ کُلَّ مَا قَدَرَ عَلَیْهِ مِمَّا تُعْطِیهِ مِنْ مَالِهَا فَإِذَا تَرَاضَیَا عَلَی ذَلِکَ طَلَّقَهَا عَلَی طُهْرٍ بِشُهُودٍ فَقَدْ بَانَتْ مِنْهُ بِوَاحِدَهًٍْ، وَ هُوَ خَاطِبٌ مِنَ الْخُطَّابِ فَإِنْ شَاءَتْ تَزَوَّجَتْهُ وَ إِنْ شَاءَتْ لَمْ تَفْعَلْ، فَإِنْ تَزَوَّجَهَا فَهِیَ عِنْدَهُ عَلَی اثْنَتَیْنِ بَاقِیَتَیْنِ، وَ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَشْتَرِطَ عَلَیْهَا کَمَا اشْتَرَطَ صَاحِبُ الْمُبَارَاهًِْ إِنِ ارْتَجَعْتِ فِی شَیْءٍ مِمَّا أَعْطَیْتِنِی فَأَنَا أَمْلَکُ بِبُضْعِکِ، وَ قَالَ لَا خُلْعَ وَ لَا مُبَارَاهًَْ وَ لَا تَخْیِیرَ إِلَّا عَلَی طُهْرٍ مِنْ غَیْرِ جِمَاعٍ بِشَهَادَهًِْ شَاهِدَیْنِ عَدْلَیْنِ، وَ الْمُخْتَلِعَهًُْ إِذَا تَزَوَّجَتْ زَوْجاً آخَرَ ثُمَّ طَلَّقَهَا تَحِلُّ لِلْأَوَّلِ أَنْ یَتَزَوَّجَ بِهَا، وَ قَالَ لَا رَجْعَهًَْ لِلزَّوْجِ عَلَی الْمُخْتَلِعَهًِْ وَ لَا الْمُبَارَاهًِْ إِلَّا أَنْ یَبْدُوَ لِلْمَرْأَهًِْ فَیَرُدُّ عَلَیْهَا مَا أَخَذَ مِنْهَا.
امام صادق (علیه السلام) طلاق خُلع، تنها به این است که زن به شوهر خود بگوید: «به هیچ سوگندی در حقّ تو وفا نمیکنم و بدون اذن تو [از خانه] بیرون میروم و در بستر تو با مردان دیگر جماع میکنم و پس از جنابت، غسل نمیکنم». یا اینکه زن به شوهر خود بگوید: «از دستورات تو پیروی نمیکنم تا مرا طلاق دهی. پس اگر زن، چنین چیزی را بگوید، بر مرد حلال است که تمام اموالی که [به عنوان هدیه] به آن زن بخشیده و نیز اموالی که زن میباید از مال خودش به او میداد را از آن زن بگیرد و اگر هر دو به طلاق راضی شوند، مرد میتواند او را در حالت پاکی و با حضور شهود، طلاق دهد و از آن مرد جدا شود و این طلاق، یک طلاق [از سه بار طلاق مجاز] حساب میشود و مرد میتواند [برای ازدواج مجدّد با آن زن] از او خواستگاری کند و اگر آن زن خواست به ازدواج آن مرد درمیآید و گرنه با او ازدواج نمیکند. پس اگر مرد با آن زن ازدواج کند، تنها میتواند آن زن را دو بار دیگر طلاق دهد. و سزاوار است برای مرد که برای زن خود، همان شرطی را بگذارد که مرد در «طلاق مبارات» میگذارد. یعنی بگوید: «اگر [بخواهی] اموالی را که به من دادهای، بازپس بگیری، من مالک فرج تو میشوم (یعنی به تو رجوع میکنم)». حضرت فرمود: «طلاق خلع» و «طلاق مبارات» و «طلاق تخییر» (یعنی زن مخیّر باشد بین این که طلاق گیرد یا با قصد طلاق بماند) تنها در حالت پاکی زن و بدون آنکه مرد با او آمیزش کردهباشد و با حضور دو شاهد عادل، امکانپذیر است. زن که بهوسیلهی طلاق خلع از شوهرش جدا شده، اگر با مرد دیگری ازدواج کند و سپس آن مرد او را طلاق دهد، بر شوهر اوّل آن زن، حلال است که با او ازدواج کند. شوهر نمیتواند به زن خود که با طلاق خلع یا مبارات از او جدا شده، رجوع کند، جز در صورتی که ابتدا خودِ زن بخواهد اموالی را که بخشیده، بازپس گیرد و مرد، اموالی را که از زن گرفته را پس دهد [که با این کار، مرد میتواند رجوع کند].