آیه وَ إِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ [14]
و هنگامىكه افراد با ايمان را ملاقات مىكنند، مىگويند: «ما ايمان آوردهايم!» ولى هنگامىكه با شيطانها [و همكيشان] خود خلوت مىكنند، مىگويند: «ما با شماييم! ما فقط [آنها را] استهزا مىكنيم»!
علیّبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِی قَوْمٍ مُنَافِقِینَ.
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه) این آیه دربارهی گروهی از منافقین نازل شده است.
ابنعباس (رحمة الله علیه)- أَنَّ عَبْدَ اللَّهِبْنَأُبَیٍ وَ أَصْحَابَهُ خَرَجُوا فَاسْتَقْبَلَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِبْنُأُبَیٍّ لِأَصْحَابِهِ: انْظُرُوا کَیْفَ أَرُدُّ هَؤُلَاءِ السُّفَهَاءَ عَنْکُمْ. فَأَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ قَالَ: مَرْحَباً یَا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ خَتَنَهُ سَیِّدَ بَنِی هَاشِمٍ مَا خَلَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام): یَا عَبْدَ اللَّهِ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تُنَافِقْ فَإِنَّ الْمُنَافِقَ شَرُّ خَلْقِ اللَّهِ! فَقَالَ: مَهْلًا یَا أَبَا الْحَسَنِ (علیه السلام)! وَ اللَّهِ إِنَ إِیْمَانَنَا کَإِیمَانِکُمْ ثُمَ تَفَرَّقُوا. قَالَ ابْنُ أُبَیٍّ لِأَصْحَابِهِ: کَیْفَ رَأَیْتُمْ مَا فَعَلْتُ فَأَثْنَوْا عَلَیْهِ خَیْراً وَ نَزَلَ عَلَی رَسُولِ اللَّه (صلی الله علیه و آله) وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلی شَیاطِینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ.
ابنعباس (رحمة الله علیه) روزی عبداللَّهبنابیّ با أصحاب خود بیرون رفت. جماعتی از اصحاب رسولخدا (از پیش رو میآمدند؛ عبداللَّهبنابیّ به یاران خود گفت: «نگاه کنید که من چگونه [شرّ] این سفیهان را از شما دفع میکنم»؟ پس پیش آمد، دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) را گرفت و گفت: مرحبا ای پسر عموی رسولخدا (و داماد او! ای سرور بنیهاشم بعد از رسولخدا (! امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «ای عبداللَّه! از خدا بترس و دورویی نکن که منافق بدترین مخلوق خداست». عبداللَّهبنابیّ گفت: «ای أباالحسن (علیه السلام) مهلت بده! به خدا قسم! که ایمان ما همچون ایمان شما است»! و سپس از آنجا رفتند. عبدالله به یارانش گفت: «نظرتان دربارهی کارم چیست»؟ یارانش کار او را ستودند. در آن حال این آیه بر رسولخدا (نازل شد: وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلی شَیاطِینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ
الکاظم (علیه السلام)- إِنَّهُ فِی الْقَوْمِ الْمُتَمَرِّدِینَ النَّاکِثِینَ بَیْعَهًَْ أمیرِالمُؤمِنینَ (علیه السلام).
امام کاظم (علیه السلام) این آیه دربارهی قوم طغیانگر پیمانشکنی است که بیعت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را شکستند.
الکاظم (علیه السلام)- سَلْمَانَ وَ الْمِقْدَادَ وَ أَبَا ذَرٍّ وَ عَمَّاراً (.
امام کاظم (علیه السلام) آنان سلمان، مقداد، ابوذر و عمّار (بودند.
الکاظم (علیه السلام)- قَالُوا آمَنَّا کَإِیمَانِکُمْ.
امام کاظم (علیه السلام) گفتند: ما همانگونه که شما ایمان آوردید، ایمان آوردیم.
الکاظم (علیه السلام)- آمَنَّا بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ سَلَّمْنَا لَهُ بَیْعَهًَْ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ فَضْلَهُ کَمَا آمَنْتُمْ.
امام کاظم (علیه السلام) ما نیز همانگونه که شما به محمّد (ایمان آوردهاید، ایمان آوردهایم. و مانند شما به دعوت او برای بیعت با علی (علیه السلام) و تأیید برتری وی، گردن نهادهایم.
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- قَالُوا نَحْنُ مُؤْمِنُونَ.
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه) گفتند ما ایمان آوردهایم و مؤمن هستیم.
الباقر (علیه السلام)- أَنَّهُمْ کُهَّانُهُمْ.
امام باقر (علیه السلام) منظور، کاهنان یهود است.
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- الکفَّار.
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه) منظور، کفّار است.
الکاظم (علیه السلام)- أَخْدَانِهُمُ مِنَ الْمُنَافِقِینَ الْمُتَمَرِّدِینَ.
امام کاظم (علیه السلام) منظور، رفیقان منافق و سرکش آنها است.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- شَیاطِینِهِمْ مِنَ الْمُنَافِقِینَ.
امام علی (علیه السلام) شیاطین آنها، منافقان هستند.
الباقر (علیه السلام)- أَعْدَاءُ أمِیرِالْمُؤْمِنینَ .(علیه السلام)
امام باقر (علیه السلام) منظور، دشمنان امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.
الکاظم (علیه السلام)- عَلَی مَا وَاطَأْنَاکُمْ عَلَیْهِ مِنْ دَفْعِ عَلِیٍ (علیه السلام) عَنْ هَذَا الْأَمْرِ إِنْ کَانَتْ لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) کَائِنَهًْ.
امام کاظم (علیه السلام) ما (منافقان) در توطئهای که قرار است بعد از مرگ محمّد (انجام دهیم تا حکومت را از علی (علیه السلام) دفع کنیم با شماییم.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- فِی الکُفْرِ وَ الشِّرْکِ.
امام علی (علیه السلام) ما (منافقان) در کفر و شرک با شماییم.
الباقر (علیه السلام)- عَلَی دِینِکُمْ.
امام باقر (علیه السلام) ما (منافقان) بر دین و آئین شما (کاهنان و بزرگان) هستیم.
الکاظم (علیه السلام)- إِنَّ أَوَّلَهُمْ وَ ثَانِیَهُمْ وَ ثَالِثَهُمْ إِلَی تَاسِعِهِمْ رُبَّمَا کَانُوا یَلْتَقُونَ فِی بَعْضِ طُرُقِهِمْ مَعَ سَلْمَانَ وَ أَصْحَابِهِ فَإِذَا لَقُوهُمْ اشْمَأَزُّوا مِنْهُمْ وَ قَالُوا هَؤُلَاءِ أَصْحَابُ السَّاحِرِ وَ الْأَهْوَجِ یَعْنُونَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیّاً (علیه السلام) فَیَقُولُ أَوَّلُهُمْ انْظُرُوا کَیْفَ أَسْخَرُ مِنْهُمْ وَ أَکُفُّ عَادِیَتَهُمْ عَنْکُمْ فَإِذَا الْتَقَوْا قَالَ أَوَّلُهُمْ مَرْحَباً بِسَلْمَانَ ابْنِ الْإِسْلَامِ وَ یَمْدَحُهُ بِمَا قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) فِیهِ وَ کَذَا کَانَ یَمْدَحُ تَمَامَ الْأَرْبَعَهًِْ فَلَمَّا جَازُوا عَنْهُمْ کَانَ یَقُولُ الْأَوَّلُ کَیْفَ رَأَیْتُمْ سُخْرِیَّتِی لِهَؤُلَاءِ وَ کَفِّی عَادِیَتَهُمْ عَنِّی وَ عَنْکُمْ فَیَقُولُ لَهُ لَا نَزَالُ بِخَیْرٍ مَا عِشْتَ لَنَا فَیَقُولُ لَهُمْ فَهَکَذَا فَلْتَکُنْ مُعَامَلَتُکُمْ لَهُمْ إِلَی أَنْ تَنْتَهِزُوا الْفُرْصَهًَْ فِیهِمْ مِثْلَ هَذَا فَإِنَّ اللَّبِیبَ الْعَاقِلَ مَنْ تَجَرَّعَ عَلَی الْغُصَّهًِْ حَتَّی یَنَالَ الْفُرْصَهًْ.
امام کاظم (علیه السلام) اوّلی و دوّمی و سوّمی و تا هفتمین نفر از اینها (سران منافقین) هرگاه در مسیرشان به سلمان (رحمة الله علیه) و یارانش برخورد میکردند. از دیدن آنها ناخشنود شده و میگفتند: «اینان یاران [آن فرد] ساحر و بیعقل هستند که منظورشان محمّد (و علی (علیه السلام) بود». اوّلی آنها گفت: «ببینید که چگونه آنها (مؤمنین) را مسخره میکنم و شرّ آنها را از شما دفع میکنم»؟ هنگامیکه به [سلمان (رحمة الله علیه)] رسیدند اوّلی گفت: «مرحبا! و آفرین! به سلمان (رحمة الله علیه)، فرزند اسلام! و او را با کلماتی که پیامبر (او را ستوده بود، خطابکرد. و همینطور تمام چهار نفر (سلمان، مقداد، ابوذر و عمّار () را مدحکرد. هنگامیکه [منافقان] رفتند و از مؤمنین دور شدند اوّلی گفت: «نظرتان دربارهی مسخرهکردن من نسبت به آنها و اینکه شرّ آنها را از شما و خودم دفع کردم، چیست»؟ دوستانش جواب دادند: «[آفرین بر تو] تو تا زنده هستی همواره برای ما خیر و برکت داری». اوّلی ادامه داد: «آری! باید برخورد شما با ایشان [درحال حاضر] به این صورت باشد؛ تا زمانیکه فرصتی به دست آید؛ مثل این مورد. خردمند و عاقل کسی است که غصّه را میبیند و صبر میکند تا فرصتی به دست آورد [و حلّش کند]».
الباقر (علیه السلام)- إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ أَیْ نَسْتَهْزِئُ بِأَصْحَابِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ نَسْخَرُ بِهِمْ فِی قَوْلِنَا آمَنَّا.
امام باقر (علیه السلام) إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ یعنی: ما یاران محمّد (را استهزاء میکنیم و با این سخنمان که میگوییم ایمان آوردهایم، آنها را مسخره میکنیم.