آیه وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ في أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ أللهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَ لكِنْ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاَّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتابُ أَجَلَهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ أللهَ يَعْلَمُ ما في أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ أللهَ غَفُورٌ حَليمٌ [235]
و گناهى بر شما نیست که به طور کنایه، [از زنانى که همسرانشان مردهاند] خواستگارى کنید، و یا [بیآنکه اظهار کنید] دردل تصمیم بگیرید. خداوند مىدانست شما به یاد آنها خواهید افتاد؛ البته پنهانى با آنها قرار [زناشویى] نگذارید، مگر این که به طرز پسندیدهاى [بهطور کنایه] اظهار کنید؛ [ولى در هرحال، ] اقدام به ازدواج ننمایید، تا عدّهي مقرّر سرآید. و بدانید خداوند آنچه را در دل دارید، مىداند. از مخالفت او بپرهیزید؛ و بدانید خداوند، آمرزنده و داراى حلم است [و در مجازاتِ بندگان، عجله نمىکند].
الکاظم (علیه السلام)- عَنْ أَبِی حَمْزَهًْ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لکِنْ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا قَالَ یَقُولُ الرَّجُلُ أُوَاعِدُکِ بَیْتَ آلِ فُلَانٍ یُعَرِّضُ لَهَا بِالرَّفَثِ وَ یَرْفُثُ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفاً وَ الْقَوْلُ الْمَعْرُوفُ التَّعْرِیضُ بِالْخِطْبَهًِْ عَلَی وَجْهِهَا وَ حِلِّهَا
امام کاظم (علیه السلام) أبوحمزه گوید: از امام (علیه السلام) در مورد قول خداوند عزّوجلّ پرسیدم: وَلَکِن لاَّ تُوَاعِدُوهنَّ سِرًّا فرمود: [یعنی اینکه] مرد به زن بگوید: «با تو در خانهی خاندان فلان وعده میگذارم» و او را در معرض آمیزش جنسی قرار دهد و با او آمیزش کند. خداوند عزّوجلّ میفرماید: إِلاَّ أَن تَقُولُواْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا و منظور از گفتار نیکو، خواستگاریکردن [و عقدکردن] به نحو صحیح و حلال است.
الباقر (علیه السلام)- لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا قَالَ هُوَ الرَّجُلُ یَقُولُ لِلْمَرْأَهًِْ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا أُوعِدُکِ بَیْتَ أَبِی فُلَانٍ أُوعِدُکِ بَیْتَ فُلَانٍ لِتَرْفُثَ وَ یَرْفُثَ مَعَهَا.
امام باقر (علیه السلام) [دربارهی] لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا فرمود: منظور آن است که مرد قبل از آنکه عدّهی زن به پایان رسد، به او بگوید: «با تو در خانهی پدر فلانی یا فلان شخص پنهانی قرار میگذارم تا با یکدیگر آمیزش کنیم» و آمیزش جنسی نیز بکنند.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ حَلَبی قَال سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لکِنْ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفاً قَالَ هُوَ الرَّجُلُ یَقُولُ لِلْمَرْأَهًِْ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا أُوَاعِدُکِ بَیْتَ آلِ فُلَانٍ لِیُعَرِّضَ لَهَا بِالْخِطْبَهًِْ وَ یَعْنِی بِقَوْلِهِ إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفاً التَّعْرِیضَ بِالْخِطْبَهًِْ.
امام صادق (علیه السلام) حلبی گوید: تفسیر این آیه: وَلَکِن لاَّ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاَّ أَن تَقُولُواْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا از امام (علیه السلام)را پرسیدم. فرمود: آن است که مرد، پیش از تمامشدن عدّهی زن به او بگوید: «در خانهی خاندان فلانی با تو وعده میگذارم». و قصدش این باشد که از او خواستگاری کند. مقصود از این آیه: إِلاَّ أَن تَقُولُواْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا همان خواستگاریکردن است.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ عَبْدالله بْن سنَان عَن أبی عَبْدالله قال السِّرُّ أَنْ یَقُولَ الرَّجُلُ مَوْعِدُکِ بَیْتُ آلِ فُلَانٍ ثُمَّ یَطْلُبُ إِلَیْهَا أَنْ لَا تَسْبِقَهُ بِنَفْسِهَا إِذَا انْقَضَتْ عِدَّتُهَا قُلْتُ فَقَوْلُهُ إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفاً هُوَ طَلَبُ الْحَلَالِ فِی غَیْرِ أَنْ یَعْزِمَ عُقْدَهًَْ النِّکَاحِ حَتَّی یَبْلُغَ الْکِتَابُ أَجَلَهُ.
امام صادق (علیه السلام) عبداللهبنسنان از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است: منظور از سِرّ، آن است که مرد [به زنی که در عدّهی شوهرِ مردهاش به سر میبرد] بگوید: «در خانهی فلانی باهم قرار بگذاریم» و سپس از او بخواهد که اگر عدّهاش تمام شد، بر او پیشی نگیرد [یعنی با کسی غیر از او ازدواج نکند]. گفتم: «پس معنای این آیه چیست: إِلاَّ أَن تَقُولُواْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا»؟ فرمود: آن است که طلب حلال کند (خواستگاری) بیآنکه قصد عقد نکاح داشته باشد؛ تا آن که مدّت (عدّه) تمام شود.
الصّادق (علیه السلام)- لَا تُصَرِّحُوا لَهُنَّ النِّکَاحَ وَ التَّزْوِیجَ قَالَ وَ مِنَ السِّرِّ أَنْ یَقُولَ لَهَا مَوْعِدُکِ بَیْتُ فُلَانٍ.
امام صادق (علیه السلام) با صراحت با زنان [شوهر از دستدادهای که در عدّه هستند] از نکاح و ازدواج سخن نگویید [بلکه با کنایه سخن بگویید]. از [مصادیق] پنهانکاری [و با کنایهگفتن، این] است که مرد به زن بگوید: «خانهی فلانی محلّ قرار من با تو باشد».
الباقر (علیه السلام)- قَوْلًا مَعْرُوفاً قَالَ تَقُولُ خَیْراً.
امام باقر (علیه السلام) قَوْلًا مَّعْرُوفًا ایشان فرمود: منظور این است که سخن نیکو بگویی.
الصّادق (علیه السلام)- قَوْلًا مَعْرُوفاً قَالَ یَلْقَاهَا فَیَقُولُ إِنِّی فِیکِ لَرَاغِبٌ وَ إِنِّی لِلنِّسَاءِ لَمُکْرِمٌ فَلَا تَسْبِقِینِی بِنَفْسِکِ وَ السِّرُّ لَا یَخْلُو مَعَهَا حَیْثُ وَعَدَهَا.
امام صادق (علیه السلام) قَوْلًا مَّعْرُوفًا ایشان فرمود: زمانی که مرد، زن را میبیند، باید به وی بگوید: «من به تو علاقمند هستم و زنان را گرامی میدارم. بنابراین خودت از من پیشی نگیر [و با کسی غیر از من پس از پایان عدّهات ازدواج نکن]» و منظور از سِرّ (مخفیانه) این است که در جایی که با او وعده میگذارد، وعدهی خلوت [برای آمیزش جنسی] نگذارد.
الصّادق (علیه السلام)- قَالَ الْمَرْأَهًُْ فِی عِدَّتِهَا تَقُولُ لَهَا قَوْلًا جَمِیلًا تُرَغِّبُهَا فِی نَفْسِکَ وَ لَا تَقُولُ إِنِّی أَصْنَعُ کَذَا وَ أَصْنَعُ کَذَا الْقَبِیحَ مِنَ الْأَمْرِ فِی الْبُضْعِ وَ کُلَّ أَمْرٍ قَبِیحٍ.
امام صادق (علیه السلام) زمانیکه زن در دورهی عدّهاش به سر میبرد [اگر قصد ازدواج با وی را داری]، به وی سخن نیکو بگو و او را به خود متمایل کن و به وی مگو: «من چنین و چنان خواهم کرد و فلان کار زشت را با ناموس انجام خواهم داد؛ و نیز هر کار دیگری که ناشایست باشد».
الصّادق (علیه السلام)- یَقُولُ الرَّجُلُ لِلْمَرْأَهًِْ وَ هِیَ فِی عِدَّتِهَا یَا هَذِهِ مَا أَحَبَّ لِی مَا أَسَرَّکِ وَ لَوْ قَدْ مَضَی عِدَّتُکِ لَا تَفُوتِی {تَفُوتِینِی} إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَلَا تَسْبِقِینِی بِنَفْسِکِ وَ هَذَا کُلُّهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَعْزِمُوا عُقْدَهًَْ النِّکَاحِ.
امام صادق (علیه السلام) مرد، خطاب به زن که در دورهی عدّهاش به سر میبرد، میگوید: «ای بانو! من بسیار دوست دارم تو را شادمان کنم و زمانی که دورهی عدّهات تمام شود، إنشاءالله از خاطر من نخواهی نرفت. پس خودت از من پیشی نگیر [و با کسی غیر از من، پس از پایان عدّهات ازدواج نکن]». این امر باید بدون اقدام به اجرای صیغهی عقد ازدواج صورت گیرد [تا عدّهاش تمام شود].
الصّادق (علیه السلام)- الا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفاً أَیْ مَشْهُوداً وَ الْقَوْلُ الْمَعْرُوفُ هُوَ الْمُشْتَهَرُ بِالْوَلِیِّ وَ الشُّهُودِ وَ إِنَّمَا احْتِیجَ إِلَی الْوَلِیِّ وَ الشُّهُودِ فِی النِّکَاحِ لِیَثْبُتَ النَّسْلُ وَ یَصِحَّ النَّسَبُ وَ یَسْتَحِقَّ الْمِیرَاث.
امام صادق (علیه السلام) إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفاً یعنی شاهد داشته باشد و سخن معروف، آن سخنی است که ولیّ زن و شاهدان، شاهد آن باشند و در ازدواج برای آنکه نسل، ثبت شود، نسب، درست گردد و ارث، واجب شود، به وجود ولیّ و شاهدان نیاز است.
علیّبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- فَهُوَ أَنْ یَقُولَ الرَّجُلُ لِلْمَرْأَهًِْ فِی الْعِدَّهًِْ إِذَا تُوُفِّیَ عَنْهَا زَوْجُهَا: لَا تَحْدُثِی حَدَثاً وَ لَا یُصَرِّحَ لَهَا النِّکَاحَ وَ التَّزْوِیجَ، فَنَهَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْ ذَلِکَ وَ السِّرِّ فِی النِّکَاحِ وَ قَالَ لَا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفاً وَ قَالَ مِنَ السِّرِّ أَیْضاً أَنْ یَقُولَ الرَّجُلُ فِی عِدَّهًِْ الْمَرْأَهًِْ لِلْمَرْأَهًِْ: مَوْعِدُکِ بَیْتُ فُلَانٍ وَ قَالَ الْأَعْشَی فِی ذَلِکَ.
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه) مرد به زنی که همسرش فوت کرده و در عدّه است [باکنایه] بگوید: «شما کار نکن [و استراحت کن]» (کنایهآمیز به او ابراز محبّت کند) و مرد با صراحت از ازدواج و نکاح با وی سخن نگوید که خداوند عزّوجلّ از این کار و از قرار پنهانی گذاشتن نهی کرده است و فرمود: لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفاً و نیز از موارد [مذموم] پنهانکاری آن است که مرد به زن درحالیکه در عدّه است بگوید: «خانه فلانی محلّ قرار من با تو باشد».
الصّادق (علیه السلام)- لَا یَنْبَغِی لِرَجُلٍ أَنْ یَخْطُبَ المَرْأَهًَْ فِی عِدَّتِهَا وَ التَّعْرِیضُ الَّذِی أَبَاحَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنْ یُعَرِّضَ بِکَلَامٍ خَیْرٍ حَتَّی تَعْلَمَ المَرْأَهًُْ مُرَادَهُ وَ لَا یَخْطُبْهَا حَتَّی یَبْلُغَ الْکِتَابُ أَجَلَهُ قَالَ وَ قَدْ دَخَلَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ (علیه السلام) عَلَی سُکَیْنَهًَْ بِنْتِ حَنْظَلَهًَْ وَ قَدْ مَاتَ عَنْهَا ابْنُ عَمٍّ لَهَا کَانَ تَزَوَّجَهَا فَسَلَّمَ عَلَیْهَا وَ قَالَ کَیْفَ أَنْتِ یَا بِنْتَ حَنْظَلَهًَْ قَالَتْ بِخَیْرٍ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ إِنَّکِ قَدْ عَلِمْتِ قَرَابَتِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مِنْ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ مِنْ حَقِّی فِی الْإِسْلَامِ وَ بَیْتِی فِی الْعَرَبِ قَالَتْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ تَخْطُبُنِی فِی عِدَّتِی قَالَ مَا فَعَلْتُ إِنَّمَا أَخْبَرْتُکِ بِمَنْزِلَتِی وَ مَکَانِی وَ قَدْ دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَلَی أُمِّ سَلَمَهًَْ ابْنَهًِْ أَبِی أُمَیَّهًَْ بْنِ الْمُغِیرَهًِْ الْمَخْزُومِیَّهًِْ وَ قَدْ تَأَیَّمَتْ مِنْ أَبِی سَلَمَهًَْ وَ هُوَ ابْنُ عَمِّهَا وَ هِیَ فِی عِدَّتِهَا فَلَمْ یَزَلْ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَذْکُرُ لَهَا مَنْزِلَتَهُ وَ مَکَانَهُ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَی حَتَّی أَثَّرَ الْحَصِیرُ فِی کَفِّهِ مِنْ شِدَّهًِْ مَا کَانَ یَعْتَمِدُ عَلَی یَدِهِ فَمَا کَانَتْ تِلْکَ خِطْبَهًًْ.
امام صادق (علیه السلام) از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: شایسته نیست که مرد از زن در زمان عدّهاش خواستگاری کند. و چیزی را که خداوند [برای مرد] بلامانع دانسته آن است که به نیکویی سخن بگوید تا زن مرادش را دریابد و نباید تا پایان مهلت عدّهاش از وی خواستگاری کند. ... اباجعفر محمّدبنعلی (علیه السلام) بر سکینه دختر حنظله وارد شد؛ زمانی که پسرعموی دختر حنظله که شوهرش نیز بود، از دنیا رفتهبود. پس از آنکه به او سلام کرد، [اباجعفر (علیه السلام)] فرمود: «ای دختر حنظله حالت چطور است»؟ گفت: «فدایت شوم! ای پسر رسولخدا (صلی الله علیه و آله)! من خوبم». حضرت فرمود: «تو از خویشاوندی من با رسولخدا (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) و از حقّی که در اسلام از آن من است و از جایگاهی که در میان عرب دارم مطّلع هستی». گفت: «ای اباجعفر (علیه السلام)! خداوند تو را بیامرزد آیا مرا در زمان عدّه خواستگاری میکنی»؟ فرمود: «چنین نکردم بلکه تو را از مقام و جایگاه خود باخبر ساختم». [پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز چنین کرد بهطوریکه] رسولخدا (صلی الله علیه و آله) بر أمسلمه دختر أبیأمیهًْبنمغیرهی مخزومیه وارد شد و آن زن که بیوهی ابیسلمه، پسرعمویش بود در عدّه به سر میبرد. رسولخدا (صلی الله علیه و آله) مقام و منزلتش نزد پروردگار را برای او یادآور شد [و آنقدر طولانی شد] تا اثر جای حصیر در دست حضرت ماند؛ بهخاطر آنکه دستش را بر روی حصیر گذاشته و به آن تکیه و فشار دادهبود. امّا آن خواستگاری نبود.