آیه ۱۰۲ - سوره بقره

آیه وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطينُ عَلى مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما يُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ [102]

و [يهود] از آنچه شياطين در عصر سليمان بر مردم مى‌خواندند پيروى كردند. و سليمان كافر نشد [و هرگز دست به سحر نيالود]؛ ولى شياطين كفر ورزيدند؛ و به مردم سحر آموختند. و [نيز يهود] از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پيروى كردند. حال آنكه آن دو به هيچ كس چيزى [از سحر] ياد نمى‌دادند، مگر اينكه [از پيش به او] مى گفتند: «ما وسيله‌ي آزمايشيم، كافر نشو [و سوءاستفاده نكن]». ولى آنها از آن دو فرشته، مطالبى را مى‌آموختند كه بتوانند به‌وسيله‌ي آن، ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند؛ در حالى‌كه هيچ گاه نمى‌توانند بدون اجازه‌ي خداوند، به كسى زيان برسانند.آنها مطالبى را فرامى‌گرفتند كه به آنان زيان مى‌رسانيد و نفعى نمى‌داد. به يقين مى‌دانستند هر‌كسى خريدار اين گونه متاع باشد، در آخرت بهره‌اى نخواهدداشت. و چه بد و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر مى‌دانستند!

و [یهود] از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند پیروی کردند

۱ -۱
(بقره/ ۱۰۲)

الصّادق (علیه السلام)- ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ بِوَلَایَهًِْ الشَّیَاطِینِ.

امام صادق (علیه السلام) به خاطر تبعیّت از شیطان بود که شیطان‌ها با آنان حرف می‌زدند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۷۶
الکافی، ج۸، ص۲۹۰/ نورالثقلین
۱ -۲
(بقره/ ۱۰۲)

الصّادق (علیه السلام)- اتَّبَعُوا مَا تَتْلُو کَفَرَهًُْ الشَّیَاطِینِ مِنَ السِّحْرِ وَ النَّیْرَنْجَاتِ عَلَی مُلْکِ سُلَیْمَانَ الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّ سُلَیْمَانَ بِهِ مُلْکٌ وَ نَحْنُ أَیْضاً بِهِ نُظْهِرُ الْعَجَائِبَ حَتَّی یَنْقَادَ لَنَا النَّاسُ وَ نَسْتَغْنِیَ عَنِ الِانْقِیَادِ لِعَلِیٍّ (علیه السلام) وَ قَالُوا کَانَ سُلَیْمَانُ کَافِراً سَاحِراً مَاهِراً بِسِحْرِهِ مَلَکَ مَا مَلَکَ وَ قَدَرَ عَلَی مَا قَدَرَ.

امام صادق (علیه السلام) آن‌ها از از آن جادوگری‌ها و تردستی‌ها [و امور شبیه جادوگری] که جنّیان سرکش در ملک و سرزمین سلیمان (علیه السلام) بر آنان می‌خواندند [و تعلیم می‌دادند]؛ تبعیّت‌کردند آنان پنداشتند که سلیمان (علیه السلام) به‌خاطر علم به این کارها [و انجام جادوگری] پادشاه شده و ما [نیز در مقابل] هم اکنون به‌وسیله‌ی جادوگری امور عجیبی ایجاد خواهیم کرد. تا مردم فرمانبرمان شوند و از متواضع‌بودن در برابر علی (علیه السلام) بی‌نیاز شویم [که سلیمان (علیه السلام) امر به اطاعت و اظهار محبّت به او کرده‌بود]؛ و گفتند سلیمان (علیه السلام)، کافر و جادوگری استاد بود و به‌واسطه‌ی جادوگری چنان پادشاهی و چنان نیرویی یافت!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۷۶
بحارالأنوار، ج۵۶، ص۳۱۹/ الإمام العسکری، ص۴۷۱/ عیون أخبارالرضا (ج۱، ص۲۶۶ و نورالثقلین؛ فیهما «و نستغنی عن الانقیاد لعلیّ» محذوفٌ/ بحارالأنوار، ج۹، ص۳۳۰/ البرهان
۱ -۳
(بقره/ ۱۰۲)

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- فَلَمَّا هَلَکَ سُلَیْمَانُ (علیه السلام) وَضَعَ إِبْلِیسُ السِّحْرَ وَ کُتُبَهُ فِی کِتَابٍ ثُمَّ طَوَاهُ وَ کَتَبَ عَلَی ظَهْرِهِ هَذَا مَا وَضَعَ آصَفُ بْنُ بَرْخِیَا لِلْمَلِکِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ مِنْ ذَخَائِرِ کُنُوزِ الْعِلْمِ مَنْ أَرَادَ کَذَا وَ کَذَا فَلْیَفْعَلْ کَذَا وَ کَذَا ثُمَّ دَفَنَهُ تَحْتَ السَّرِیرِ ثُمَّ اسْتَشَارَهُ لَهُمْ فَقَرَءُوهُ فَقَالَ الْکَافِرُونَ: مَا کَانَ سُلَیْمَانُ یَغْلِبُنَا إِلَّا بِهَذَا وَ قَالَ الْمُؤْمِنُونَ بَلْ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ نَبِیُّهُ فَقَالَ جَلَّ ذِکْرُهُ وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلی مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) وقتی سلیمان (علیه السلام) وفات یافت ابلیس، جادوها و نوشته‌های خود را در کتابی قرار داد؛ آن نوشته را در هم پیچید و بر پشت آن نوشت: «این ذخیره‌ای از گنج دانش است که آصف‌بن‌برخیا برای سلیمان (علیه السلام) قرار داده است و هرکس می‌خواهد به فلان مقصد برسد، باید چنین و چنان کند. سپس آن را در زیر تخت سلیمان (علیه السلام) دفن‌کرد و آنگاه آن را بیرون آورد و برای مردم خواند». کافران گفتند: «حتماً سلیمان (علیه السلام) به همین وسیله بر ما مسلّط شده‌بود». ولی مؤمنین گفتند: «نه! بلکه سلیمان (علیه السلام) بنده‌ی خدا و پیامبر او بود». در همین رابطه خدای متعالی می‌فرماید: و [یهود] از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند پیروی کردند. و سلیمان کافر نشد [و هرگز دست به سحر نیالود]؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموختند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۷۸
القمی، ج۱، ص۵۵/ العیاشی، ج۱، ص۵۲؛ فیه: «و ما کفر السلیمان ... الناس سحر» محذوفٌ/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص۳۸۴/ مستدرک الوسایل، ج۱۳، ص۱۰۵؛ فیه: «فلیقل» بدلٌ «فلیفعل» و «استثارهًْ» بدلٌ «استشارهًْ»/ نورالثقلین/ البرهان

و سلیمان کافر نشد [و هرگز دست به سحر نیالود]

۲ -۱
(بقره/ ۱۰۲)

الصّادق (علیه السلام)- فَرَدَّ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَیْهِمْ فَقَالَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لَا اسْتَعْمَلَ السِّحْرَ کَمَا قَالَ هَؤُلَاءِ الْکَافِرُونَ.

امام صادق (علیه السلام) خدای عزّوجلّ کلام آن‌ها را رد کرد و فرمود: سلیمان کافر نبود و در جواب آنان، مانند خود آنان، از کلمه‌ی سحر استفاده نکرد [و نگفت سلیمان ساحر نبود].

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۷۸
بحارالأنوار، ج۵۶، ص۳۱۹/ الإمام العسکری، ص۴۷۱/ بحارالأنوار، ج۹، ص۳۳۰/ نورالثقلین/ البرهان

به مردم سحر آموختند. و [نیز یهود] از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروی‌کردند

۳ -۱
(بقره/ ۱۰۲)

الصّادق (علیه السلام)- السِّحْرَ الَّذِی نَسَبُوهُ إِلَی سُلَیْمَانَ (علیه السلام) وَ إِلَی ما أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ کَانَ بَعْدَ نُوحٍ (علیه السلام) قَدْ کَثُرَ السَّحَرَهًُْ وَ الْمُمَوِّهُونَ فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مَلَکَیْنِ إِلَی نَبِیِّ ذَلِکَ الزَّمَانِ بِذِکْرِ مَا یَسْحَرُ بِهِ السَّحَرَهًُْ وَ ذِکْرِ مَا یُبْطِلُ بِهِ سِحْرَهُمْ وَ یَرُدُّ بِهِ کَیْدَهُمْ فَتَلَقَّاهُ النَّبِیُّ عَنِ الْمَلَکَیْنِ وَ أَدَّاهُ إِلَی عِبَادِ اللَّهِ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ یَقِفُوا بِهِ عَلَی السِّحْرِ وَ أَنْ یُبْطِلُوهُ وَ نَهَاهُمْ أَنْ یَسْحَرُوا بِهِ النَّاسَ وَ هَذَا کَمَا یَدُلُّ عَلَی السَّمِّ مَا هُوَ وَ عَلَی مَا یُدْفَعُ بِهِ غَائِلَهًُْ السَّمِّ ثُمَّ یُقَالُ لِلْمُتَعَلِّمِ ذَلِکَ هَذَا السَّمُّ فَمَنْ رَأَیْتَهُ یَسُمُّ فَادْفَعْ غَائِلَتَهُ بِکَذَا وَ إِیَّاکَ أَنْ تَقْتُلَ بِالسَّمِّ أَحَداً.

امام صادق (علیه السلام) شیطان‌ها کفر ورزیدند که سحر و جادوگری را به مردم یاد می‌دادند، سحر و جادوگری‌ای که [به دروغ] به سلیمان (علیه السلام) و آنچه که بر هاروت و ماروت (علیه السلام) در شهر بابل نازل می‌شد، نسبت می‌دادند. پس از نوح (علیه السلام)، ساحران و فریبکاران، بسیار شدند. از این رو خداوند متعال، دو فرشته به‌سوی پیامبر آن روزگار فرستاد تا او را از شیوه جادوگری ساحران، آگاه سازند و به او بیاموزند که چگونه سحرشان از کار می‌افتد و افسونشان به خودشان باز می‌گردد. پیامبر خدا، این دانش را از فرشتگان گرفت و به فرمان خدا، به بندگانش رساند و آنان را امر فرمود تا فقط برای از کارانداختن جادو، سحر بیاموزند و آنان را بازداشت که مبادا از این راه، مردم را جادو کنند. [آموزش و سحر برای این منظور اشکالی ندارد و] مانند آن است که مردم را از چیستی سَم و آنچه ضرر آن را از بین می‌برد، آگاه می‌سازد و سپس به هرکس آن را می‌آموزد بگوید: «این سَم است؛ پس هرکه را دیدی به آن گرفتار شده، این چنین ضررش را از او دفع کن و بپرهیز از اینکه با این سَم، کسی را از پا درآوری».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۷۸
بحارالأنوار، ج۵۶، ص۳۱۹/ الإمام العسکری، ص۴۷۱ و البرهان؛ فیهما «قال کفر ... اسم الملکین» زیادهًْ/ عیون أخبارالرضا (ج۱، ص۲۶۶
۳ -۲
(بقره/ ۱۰۲)

امیرالمؤمنین (علیه السلام)- فَإِذَا شَهِدَ رَجُلَانِ عَدْلَانِ عَلَی رَجُلٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ أَنَّهُ سَحَرَ قُتِلَ لِأَنَّهُ کَفَرَ وَ السِّحْرُ کُفْرٌ وَ قَدْ ذَکَرَهُ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ جَلَّ ذِکْرُهُ وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلی مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّی یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ الْآیَهًَْ فَأُخْبِرَ جَلَّ ذِکْرُهُ أَنَّ السِّحْرَ کُفْرٌ فَمَنْ سَحَرَ کَفَرَ فَیُقْتَلُ سَاحِرُ الْمُسْلِمِینَ لِأَنَّهُ کَفَرَ.

امام علی (علیه السلام) اگر دو مرد عادل شهادت دهند که مسلمانی سِحر می‌کند، کشته خواهدشد؛ چرا که کافر شده و سِحر کفر است. خداوند عزّوجلّ در کتابش آن را ذکر کرده است: و [یهود] از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند پیروی کردند. و سلیمان کافر نشد [و هرگز دست به سحر نیالود]؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و [نیز یهود] از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروی کردند. حال آنکه آن دو به هیچ‌کس چیزی [از سحر] یاد نمی‌دادند، مگر این که [از پیش به او] می‌گفتند: «ما وسیله‌ی آزمایشیم، کافر نشو [و سوءاستفاده نکن] ...» پس خداوند خبر داد که سحر کفر است؛ پس کسی‌که سحر کند کافر است پس ساحر مسلمان کشته می‌شود چراکه کافر شده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۷۸
دعایم الإسلام، ج۲، ص۴۸۲/ مستدرک الوسایل، ج۱۳، ص۱۰۷؛ فیه: «و لکن ... فأخبر» محذوفٌ
۳ -۳
(بقره/ ۱۰۲)

الصّادق (علیه السلام)- سَأَلَ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) عَنْ مَسَائِلَ کَثِیرَهًٍْ أَن قَالَ ... فَأَخْبِرْنِی عَنِ السِّحْرِ مَا أَصْلُهُ وَ کَیْفَ یَقْدِرُ السَّاحِرُ عَلَی مَا یُوصَفُ مِنْ عَجَائِبِهِ وَ مَا یَفْعَلُ؟ قَالَ: إِنَّ السِّحْرَ عَلَی وُجُوهٍ شَتَّی وَجْهٌ مِنْهَا بِمَنْزِلَهًِْ الطِّبِّ کَمَا أَنَّ الْأَطِبَّاءَ وَضَعُوا لِکُلِّ دَاءٍ دَوَاءً فَکَذَلِکَ عِلْمُ السِّحْرِ احْتَالُوا لِکُلِّ صِحَّهًٍْ آفَهًًْ وَ لِکُلِّ عَافِیَهًٍْ عَاهَهًًْ وَ لِکُلِّ مَعْنًی حِیلَهًًْ وَ نَوْعٌ مِنْهُ آخَرُ خَطْفَهًٌْ وَ سُرْعَهًٌْ وَ مَخَارِیقُ وَ خِفَّهًٌْ وَ نَوْعٌ مِنْهُ مَا یَأْخُذُ أَوْلِیَاءُ الشَّیَاطِینِ عَنْهُمْ. قَالَ: فَمِنْ أَیْنَ عَلِمَ الشَّیَاطِینُ السِّحْرَ؟ قَالَ: مِنْ حَیْثُ عَرَفَ الْأَطِبَّاءُ الطِّبَّ بَعْضُهُ تَجْرِبَهًٌْ وَ بَعْضُهُ عِلَاجٌ. قَالَ: فَمَا تَقُولُ فِی الْمَلَکَیْنِ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ وَ مَا یَقُولُ النَّاسُ بِأَنَّهُمَا یُعَلِّمَانِ النَّاسَ السِّحْرَ؟ قَالَ: إِنَّهُمَا مَوْضِعُ ابْتِلَاءٍ وَ مَوْقِفُ فِتْنَهًٍْ تَسْبِیحُهُمَا الْیَوْمَ لَوْ فَعَلَ الْإِنْسَانُ کَذَا وَ کَذَا لَکَانَ کَذَا وَ لَوْ یُعَالِجُ بِکَذَا وَ کَذَا لَصَارَ کَذَا أَصْنَافَ سِحْرٍ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما مَا یَخْرُجُ عَنْهُمَا فَیَقُولَانِ لَهُمْ إِنَّما نَحْنُ فِتْنَهًٌْ فَلَا تَأْخُذُوا عَنَّا مَا یَضُرُّکُمْ وَ لَا یَنْفَعُکُمْ. قَالَ: أَ فَیَقْدِرُ السَّاحِرُ أَنْ یَجْعَلَ الْإِنْسَانَ بِسِحْرِهِ فِی صُورَهًِْ الْکَلْبِ وَ الْحِمَارِ أَوْ غَیْرِ ذَلِکَ؟ قَالَ: هُوَ أَعْجَزُ مِنْ ذَلِکَ وَ أَضْعَفُ مِنْ أَنْ یُغَیِّرَ خَلْقَ اللَّهِ إِنَّ مَنْ أَبْطَلَ مَا رَکَّبَهُ اللَّهُ وَ صَوَّرَهُ وَ غَیَّرَهُ فَهُوَ شَرِیکٌ لِلَّهِ فِی خَلْقِهِ تَعَالَی عَنْ ذَلِکَ عُلُوّاً کَبِیراً لَوْ قَدَرَ السَّاحِرُ عَلَی مَا وَصَفْتَ لَدَفَعَ عَنْ نَفْسِهِ الْهُمُومَ وَ الْآفَهًَْ وَ الْأَمْرَاضَ وَ لَنَفَی الْبَیَاضَ عَنْ رَأْسِهِ وَ الْفَقْرَ عَنْ سَاحَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ أَکْبَرِ السِّحْرِ النَّمِیمَهًَْ یُفَرَّقُ بِهَا بَیْنَ الْمُتَحَابِّینَ وَ یَجْلِبُ الْعَدَاوَهًَْ عَلَی الْمُتَصَافِّینَ وَ یُسْفَکُ بِهَا الدِّمَاءُ وَ یُهْدَمُ بِهَا الدُّورُ وَ یَکْشِفُ السُّتُورَ وَ النَّمَّامُ أَشَرُّ مَنْ وَطِئَ عَلَی الْأَرْضِ بِقَدَمٍ فَأَقْرَبُ أَقَاوِیلِ السِّحْرِ مِنَ الصَّوَابِ أَنَّهُ بِمَنْزِلَهًِْ الطِّبِّ إِنَّ السَّاحِرَ عَالَجَ الرَّجُلَ فَامْتَنَعَ مِنْ مُجَامَعَهًِْ النِّسَاءِ فَجَاءَ الطَّبِیبُ فَعَالَجَهُ بِغَیْرِ ذَلِکَ الْعِلَاجِ فَأُبْرِئ.

امام صادق (علیه السلام) فردی از امام صادق (علیه السلام) در مورد مسائل مختلفی سؤال کرد ... گفت: «اصل سحر از چیست؟ ساحر چگونه بر آن کارهای عجیب که می‌گویند، قدرت پیدا کرده است؟ و چه‌کار می‌کند»؟ امام (علیه السلام) فرمود: «سحر چند نوعِ متفاوت است: یک نوع مانند علم طبّ است. همان‌طوری که پزشکان برای هر دردی دوایی دارند، ساحران نیز برای هر صحّت و آرامشی، بلا و فتنه‌ای و برای هر عافیت و سلامتی، بیماری و گرفتاری دارند و برای هر چیزی حیله‌ای اندیشیده‌اند. نوع دیگر آن، تیزهوشی، سرعت عمل، شعبده‌بازی و تردستی است. یک نوع هم استفاده از شیاطینی است که با آن‌ها ارتباط دارند». گفت: «شیاطین چگونه بر سحر اطّلاع یافته‌اند»؟ فرمود: «از همان راهی که پزشکان به علم طبّ اطّلاع یافته‌اند؛ برخی از اطّلاعات به‌وسیله‌ی تجربه پیدا شده و برخی علاج و دوا است». پرسید: «درباره‌ی آن دو مَلَک به نام هاروت و ماروت که مردم می‌گویند آن دو به اشخاص، سحر می‌آموزند چه می‌فرمایید»؟ فرمود: «آن دو وسیله‌ای برای آزمایش و امتحان هستند. تسبیح آن‌ها چنین است: «هرکس امروز چنین کند، چنان خواهدشد؛ اگر به‌وسیله‌ی فلان چیز معالجه کند، چنان می‌شود» هرچه می‌گویند انواع سحر می‌آموزند؛ امّا آن دو ملک می‌گویند: «ما برای شما آزمایش هستیم. آنچه برای شما زیانبخش است و سودی ندارد از ما نگیرید»». گفت: «آیا ساحر می‌تواند به‌وسیله‌ی سحر، انسان را به صورت سگ و الاغ یا چیز دیگر درآورد»؟ فرمود: «او ناتوان‌تر از این‌هاست و عاجزتر است از آنکه تغییری در آفرینش خدا دهد. هرکس ترکیب صورتی که خدا قرار داده را تغییر دهد شریک او در آفرینش است و خداوند بسیار منزّه است از اینکه شریکی داشته‌باشد. اگر ساحر چنین قدرتی داشته‌باشد باید بتواند امراض، ناراحتی‌ها، سفیدی موی، فقر و تنگدستی را از خود برطرف نماید. بزرگترین عمل ساحر سخن‌چینی است که موجب جدایی دو دوست و علاقمند به یکدیگر می‌شود و سبب خونریزی و خانه‌خرابی و رسوایی می‌گردد. سخن‌چین بدترین فردی است که تا به حال روی زمین قدم گذاشته است. درست‌ترین سخن ساحران آن چیزهایی است که به منزله‌ی طبّ است. ساحر شخصی را معالجه می‌کند و [با ریاضت و ازدواج‌نکردن تا آخر عمر] از نزدیکی با زنان خودداری می‌نماید. امّا پزشک همان مریض را بر خلاف روش ساحر معالجه می‌کند و خوب می‌شود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۸۰
بحارالأنوار، ج۱۰، ص۱۶۸/ نورالثقلین؛ فیه «سأل ابا عبدالله ... الشیاطین عنهم» و «لو قدر ... فأبری» محذوفتان
۳ -۴
(بقره/ ۱۰۲)

الرّضا (علیه السلام)- عَنْ عَلِیِّ‌بْنِ‌مُحَمَّدِ‌بْنِ‌الْجَهْمِ قَال: سَمِعْتُ الْمَأْمُونَ یَسْأَلُ الرِّضَا عَلِیَّ بْنَ مُوسَی (علیه السلام) عَمَّا یَرْوِیهِ النَّاسُ مِنْ أَمْرِ الزُّهَرَهًِْ وَ أَنَّهَا کَانَتِ امْرَأَهًًْ فُتِنَ بِهَا هَارُوتُ وَ مَارُوتُ وَ مَا یَرْوُونَهُ مِنْ أَمْرِ سُهَیْلٍ وَ أَنَّهُ کَانَ عَشَّاراً بِالْیَمَنِ فَقَالَ کَذَبُوا فِی قَوْلِهِمْ إِنَّهُمَا کَوْکَبَانِ وَ إِنَّمَا کَانَتَا دَابَّتَیْنِ مِنْ دَوَابِّ الْبَحْرِ فَغَلِطَ النَّاسُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمَا کَوْکَبَانِ وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیَمْسَخَ أَعْدَاءَهُ أَنْوَاراً مُضِیئَهًًْ ثُمَّ یُبْقِیَهَا مَا بَقِیَتِ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ وَ إِنَّ الْمُسُوخَ لَمْ یَبْقَ أَکْثَرَ مِنْ ثَلَاثَهًِْ أَیَّامٍ حَتَّی مَاتَتْ وَ مَا تَنَاسَلَ مِنْهَا شَیْءٌ وَ مَا عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ الْیَوْمَ مَسْخٌ وَ إِنَّ الَّتِی وَقَعَ عَلَیْهَا اسْمُ الْمُسُوخِیَّهًِْ مِثْلُ الْقِرَدَهًِْ وَ الْخِنْزِیرِ وَ الدُّبِّ وَ أَشْبَاهِهَا إِنَّمَا هِیَ مِثْلُ مَا مَسَخَ اللَّهُ عَلَی صُوَرِهَا قَوْماً غَضِبَ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ بِإِنْکَارِهِمْ تَوْحِیدَ اللَّهِ وَ تَکْذِیبِهِمْ رُسُلَهُ وَ أَمَّا هَارُوتُ وَ مَارُوتُ فَکَانَا مَلَکَیْنِ عَلَّمَا النَّاسَ السِّحْرَ لِیَتَحَرَّزُوا بِهِ مِنْ سِحْرِ السَّحَرَهًِْ وَ یُبْطِلُوا بِهِ کَیْدَهُمْ.

امام رضا (علیه السلام) علی‌بن‌محمدبن‌جهم گوید: شنیدم مأمون، از امام رضا (علیه السلام)، درباره‌ی آنچه مردم درباره‌ی ستاره‌ی زُهره روایت می‌کنند که زنی بود که هاروت و ماروت به او فریفته شدند و نیز درباره‌ی آنچه از ستاره‌ی سهیل روایت می‌کنند که یک فرد باجگیر [و ستمگر] در یمن بوده است، می‌پرسید. امام (علیه السلام) فرمود: «دروغ گفته‌اند که این دو [شخص گناهکار مسخ شده] ستاره‌اند؛ آن دو [گناهکار مسخ‌شده] جانور دریایی‌اند و مردم به غلط آن‌ها را دو ستاره می‌دانند؛ خدا دشمنانش را به صورت نور تابان درنمی‌آورد که تا آسمان و زمین باشند، آن‌ها نیز بمانند. مسخ‌شدگان بیش از سه روز زنده نمی‌مانند و می‌میرند و نژادی از خود نمی‌گذارند؛ امروز در روی زمین مسخ‌شده‌ای نیست و آنچه از منسوخ‌شدگان شمرده شده چون میمون، خوک، خرس و مانند آن‌ها فقط شبیه مسخ‌شده‌ها هستند که خدا مردمی را از خشم خود از آن جهت که منکر توحید خدا بودند و [رسالت] پیغمبران (علیهم السلام) را دروغ دانستند، به صورت آن‌ها درآورده و لعن کرد. و امّا هاروت و ماروت دو فرشته بودند که به مردم جادو آموختند تا [مردم] به کمک آن، از جادوی جادوگران دوری جویند و نیرنگ آن‌ها را باطل کنند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۸۰
بحارالأنوار، ج۵۶، ص۳۲۳/ عیون أخبارالرضا (ج۱، ص۲۷۱/ وسایل الشیعه، ج۱۷، ص۱۴۷؛ فیه: «سمعت المأمون ... رسله» محذوفٌ/ نورالثقلین/ البرهان

حال آنکه آن دو به هیچ‌کس چیزی [از سحر] یاد نمی‌دادند، مگر اینکه [از پیش به او] می‌گفتند: «ما وسیله‌ی آزمایشیم، کافر نشو [و سوء استفاده نکن]»

۴ -۱
(بقره/ ۱۰۲)

الصّادق (علیه السلام)- یَعْنِی أَنَّ ذَلِکَ النَّبِیَّ أَمَرَ الْمَلَکَیْنِ أَنْ یَظْهَرَا لِلنَّاسِ بِصُورَهًِْ بَشَرَیْنِ وَ یُعَلِّمَاهُمَا مَا عَلَّمَهُمَا اللَّهُ مِنْ ذَلِکَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ ذَلِکَ السِّحْرَ وَ إِبْطَالَهُ حَتَّی یَقُولا لِلْمُتَعَلِّمِ إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ و امْتِحَانٌ لِلْعِبَادِ لِیُطِیعُوا اللَّهَ فِیمَا یَتَعَلَّمُونَ مِنْ هَذَا وَ یُبْطِلُوا بِهِ کَیْدَ السَّاحِرِ وَ لَا یَسْحَرُوهُمْ فَلا تَکْفُرْ بِاسْتِعْمَالِ هَذَا السِّحْرِ وَ طَلَبِ الْإِضْرَارِ بِهِ وَ دُعَاءِ النَّاسِ إِلَی أَنْ یَعْتَقِدُوا أَنَّکَ بِهِ تُحْیِی وَ تُمِیتُ وَ تَفْعَلُ مَا لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ إِلَّا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَإِنَّ ذَلِکَ کُفْرٌ.

امام صادق (علیه السلام) یعنی به امر پیغمبر، آن دو فرشته، خود را به صورت آدمی به مردم نمودند و آنچه خدا یاد داده‌بود (جادوگری)، به آن‌ها یاد دادند. خدا فرمود: «به کسی جادو و ابطالش را تعلیم ندادند جز اینکه به شاگرد می‌گفتند: همانا ما آزمایشی برای شما هستیم و آزمایش بنده‌هاییم تا [بندگان]، خدا را فرمان برند و به آنچه [از ما] یاد می‌گیرند جادوی جادوگران را باطل نمایند و خود، آن‌ها را جادو نکنند. به‌کاربردن جادو، زیان‌زدن به مردم و دعوت مردم به اینکه به توان تو در زنده‌کردن و میراندن انسان‌ها به‌واسطه‌ی جادوگری، اعتقاد پیدا کنند و اعتقاد پیدا کنند که تو توان انجام کارهایی که جز از عهده‌ی خدا برنمی‌آید، این کارها موجب کافر شدن می‌شود، [مواظب باش] با این کارها، کافر مشو!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۸۲
بحارالأنوار، ج۵۶، ص۳۱۹/ الإمام العسکری، ص۴۷۱ و البرهان؛ فیهما: «یعظاهم» زیادهًْ/ عیون أخبارالرضا (ج۱، ص۲۶۶/ نورالثقلین
۴ -۲
(بقره/ ۱۰۲)

الرّضا (علیه السلام)- وَ مَا عَلَّمَا أَحَداً مِنْ ذَلِکَ إِلَّا قَالَا لَهُ إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ فَکَفَرَ قَوْمٌ بِاسْتِعْمَالِهِمْ لِمَا أُمِرُوا بِالِاحْتِرَازِ مِنْهُ.

امام رضا (علیه السلام) و به هرکس سحر می‌آموختند، می‌گفتند: ما وسیله‌ی آزمایشیم، کافر مشو! و مردمی کافر شدند که آنچه را که باید از آن دوری می‌جستند، به کار بستند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۸۲
بحارالأنوار، ج۵۶، ص۳۲۳/ عیون أخبارالرضا (ج۱، ص۲۷۱/ وسایل الشیعه، ج۱۷، ص۱۴۷/ نورالثقلین/ البرهان

ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می‌آموختند که بتوانند به‌وسیله‌ی آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند

۵ -۱
(بقره/ ۱۰۲)

الصّادق (علیه السلام)- قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَیَتَعَلَّمُونَ یَعْنِی طَالِبِی السِّحْرِ مِنْهُما یَعْنِی مِمَّا کَتَبَتِ الشَّیَاطِینُ عَلی مُلْکِ سُلَیْمانَ (علیه السلام) مِنَ النَّیْرَنْجَاتِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ یَتَعَلَّمُونَ مِنْ هَذَیْنِ الصِّنْفَیْنِ ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ هَذَا مَنْ یَتَعَلَّمُ لِلْإِضْرَارِ بِالنَّاسِ یَتَعَلَّمُونَ التَّضْرِیبَ بِضُرُوبِ الْحِیَلِ وَ التَّمَائِمِ وَ الْإِیهَامِ أَنَّهُ قَدْ دَفَنَ فِی مَوْضِعِ کَذَا وَ عَمِلَ کَذَا لِیُحَبِّبَ الْمَرْأَهًَْ إِلَی الرَّجُلِ وَ الرَّجُلَ إِلَی الْمَرْأَهًِْ أَوْ یُؤَدِّیَ إِلَی الْفِرَاقِ بَیْنَهُمَا.

امام صادق (علیه السلام) منظور از فَیَتَعَلَّمُونَ در کلام خدا آن افرادی بودند که قصد یادگرفتن سحر و جادو از دو گروه را داشتند: یکی آن تعالیمی که شیطان‌ها در ملک سلیمان (علیه السلام) (در کتابی که زیر تخت سلیمان (علیه السلام) گذاشته‌بودند) در کتابی نوشته‌بودند که شامل جادوگری‌ها و چیزهایی شبیه جادو بود. و منبع دیگر آن علومی بود که بر دو فرشته‌ی هاروت و ماروت نازل شده‌بود. آن افراد از این دو گروه چیزهایی آموختند که در درباره‌ی فاصله‌انداختن بین زن و شوهر به کار می‌بردند و چیزی آموختند که با آن به مردم ضرر می‌زدند. یادگرفته‌بودند که جادوگری کنند؛ با انواع حیله‌ها، نیرنگ‌ها، استفاده از انواع طلسم‌ها و اشاره‌ها [و ابزار جادوگری] و بیان اینکه [طلسمی] در فلان موضع دفن‌کرده‌ام و موجب می‌شود که زن را در چشم مردش محبوب می‌کند و مرد را در چشم زن محبوب می‌کند یا به عکس آن‌ها را از هم جدا می‌کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۸۲
بحارالأنوار، ج۵۶، ص۳۱۹/ الإمام العسکری، ص۴۷۱؛ فیه «التفریق» بدلٌ «تضریب» و «لیجلب» بدلٌ «لیحبّب»/ عیون أخبارالرضا (ج۱، ص۲۶۶؛ فیه: «ابهام» بدلٌ «ایهام»/ نورالثقلین/ البرهان؛ فیه «تفریق» بدلٌ «تضریبٌ»
۵ -۲
(بقره/ ۱۰۲)

الرّضا (علیه السلام)- وَ جَعَلُوا یُفَرِّقُونَ بِمَا یَعْرِفُونَهُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ.

امام رضا (علیه السلام) آن‌ها، با استفاده از آنچه ما بین مرد و همسرش می‌دانستند، بین آن‌ها جدایی انداختند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۸۴
بحارالأنوار، ج۵۶، ص۳۲۳/ عیون أخبارالرضا (ج۱، ص۲۷۱/ وسایل الشیعه، ج۱۷، ص۱۴۷ و نورالثقلین و البرهان؛ فیهم: «تعلموه» بدلٌ «یعرفوه»

در حالی‌که هیچ‌گاه نمی‌توانند بدون اجازه خداوند، به کسی زیان برسانند

۶ -۱
(بقره/ ۱۰۲)

الصّادق (علیه السلام)- أَیْ مَا الْمُتَعَلِّمُونَ لِذَلِکَ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللهِ یَعْنِی بِتَخْلِیَهًِْ اللَّهِ وَ عِلْمِهِ فَإِنَّهُ لَوْ شَاءَ لَمَنَعَهُمْ بِالْجَبْرِ وَ الْقَهْرِ.

امام صادق (علیه السلام) یعنی ساحرانی که جادو آموخته‌بودند به کسی زیان نمی‌رساندند، مگر اینکه خداوند در عین دانستن آن‌ها را [به حال خود] وامی‌نهاد، زیرا اگر خدا می‌خواست، آن‌ها را به زور و جبر بازمی‌داشت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۸۴
بحارالأنوار، ج۵۶، ص۳۱۹/ الإمام العسکری، ص۴۷۱/ عیون أخبارالرضا (ج۱، ص۲۶۶/ نورالثقلین/ البرهان
۶ -۲
(بقره/ ۱۰۲)

الرّضا (علیه السلام)- الا بِإِذْنِ اللهِ یَعْنِی بِعِلْمِهِ.

امام رضا (علیه السلام) جز به اذن او یعنی [جز] به علم او.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۸۴
بحارالأنوار، ج۵۶، ص۳۲۳/ عیون أخبارالرضا (ج۱، ص۲۷۱/ وسایل الشیعه، ج۱۷، ص۱۴۷؛ فیه: «یعلمه» بدلٌ «بعلمه»/ نورالثقلین/ البرهان

آنها مطالبی را فرامی‌گرفتند که به آنان زیان می‌رسانید و نفعی نمی‌داد

۷ -۱
(بقره/ ۱۰۲)

الصّادق (علیه السلام)- لِأَنَّهُمْ إِذَا تَعَلَّمُوا ذَلِکَ السِّحْرَ لِیَسْحَرُوا بِهِ وَ یَضُرُّوا فَقَدْ تَعَلَّمُوا مَا یَضُرُّهُمْ فِی دِینِهِمْ وَ لَا یَنْفَعُهُمْ فِیهِ بَلْ یَنْسَلِخُونَ عَنْ دِینِ اللَّهِ بِذَلِکَ.

امام صادق (علیه السلام) چون سحر را به قصد جادوگری و زیان‌زدن یاد می‌آموختند و چیزی را یاد گرفتند که به دین آن‌ها ضرر می‌رساند و سودی نمی‌بردند؛ بلکه به‌وسیله‌ی آن از دین خدا بیرون می‌شدند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۸۴
بحارالأنوار، ج۵۶، ص۳۱۹/ الإمام العسکری، ص۴۷۱/ عیون أخبارالرضا (ج۱، ص۲۶۶/ نورالثقلین/ البرهان/ وسایل الشیعه، ج۱۷، ص۱۴۷؛ فیه: «بل ینسلخون ... بذلک» محذوفٌ

به یقین می‌دانستند هرکسی خریدار این گونه متاع باشد

۸ -۱
(بقره/ ۱۰۲)

الصّادق (علیه السلام)- وَ لَقَدْ عَلِمَ هَؤُلَاءِ الْمُتَعَلِّمُونَ لَمَنِ اشْتَراهُ بِدِینِهِ الَّذِی یَنْسَلِخُ عَنْهُ بِتَعَلُّمِهِ.

امام صادق (علیه السلام) البتّه این شاگردان جادوگر به خوبی می‌دانستند که کسی‌که خریدار سحر باشد، دین خود را فروخته و با آموختن سحر از دین بیرون می‌رود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۸۴
بحارالأنوار، ج۵۶، ص۳۱۹/ الإمام العسکری، ص۴۷۱/ عیون أخبارالرضا (ج۱، ص۲۶۶/ نورالثقلین/ البرهان

در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت

۹ -۱
(بقره/ ۱۰۲)

الصّادق (علیه السلام)- أَیْ مِنْ نَصِیبٍ فِی ثَوَابِ الْجَنَّهًِْ ... لِأَنَّهُمْ یَعْتَقِدُونَ أَنْ لَا آخِرَهًَْ فَهُمْ یَعْتَقِدُونَ أَنَّهَا إِذَا لَمْ تَکُنْ آخِرَهًٌْ فَلَا خَلَاقَ لَهُمْ فِی دَارٍ بَعْدَ الدُّنْیَا وَ إِنْ کَانَ بَعْدَ الدُّنْیَا آخِرَهًٌْ فَهُمْ مَعَ کُفْرِهِمْ بِهَا لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِیهَا.

امام صادق (علیه السلام) در آخرت بهره‌ای از بهشت ندارند ... زیرا معتقدند که آخرتی نیست و پس از دنیا برای آن‌ها بهره‌ای وجود ندارد، و اگر هم [بر اساس اعتقادشان] به فرض آخرتی باشد می‌دانند با کفری که دارند، بهره‌ای از آن ندارند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۸۴
بحارالأنوار، ج۵۶، ص۳۱۹/ الإمام العسکری، ص۴۷۱/ عیون أخبارالرضا (ج۱، ص۲۶۶/ نورالثقلین/ البرهان
۹ -۲
(بقره/ ۱۰۲)

الصّادق (علیه السلام)- دَخَلَ عَمْرُو بْنُ عُبَیْدٍ عَلَی أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) فقَالَ: أُحِبُّ أَنْ أَعْرِفَ الْکَبَائِرَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ. فَقَالَ (علیه السلام): ... وَ السِّحْرُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاق.

امام صادق (علیه السلام) عمروبن‌عبید نزد امام صادق (علیه السلام) آمد و گفت: «دوست دارم گناهان کبیره را که در کتاب خداست، بشناسم». حضرت (علیه السلام) فرمود: «... و سحر [هم گناه کبیره است]، چرا که خداوند عزّوجلّ می‌فرماید: وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاق.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۸۴
الکافی، ج۸، ص۲۸۵/ عیون أخبارالرضا (ج۱، ص۲۶۶/ بحارالأنوار، ج۴۷، ص۲۱۶/ ارشادالقلوب، ج۱، ص۱۷۶/ نورالثقلین؛ فیه: «دخل عمر بن عبید ... کتاب الله عزوجل» محذوفٌ/ وسایل الشیعه، ج۱۵، ص۳۱۸/ علل الشرایع، ج۱، ص۲۲۵

و چه بد و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می‌دانستند

۱۰ -۱
(بقره/ ۱۰۲)

الصّادق (علیه السلام)- وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَهَنُوهَا بِالْعَذَابِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ أَنَّهُمْ قَدْ بَاعُوا الْآخِرَهًَْ وَ تَرَکُوا نَصِیبَهُمْ مِنَ الْجَنَّهًِْ لِأَنَّ الْمُتَعَلِّمِینَ لِهَذَا السِّحْرِ هُمُ الَّذِینَ یَعْتَقِدُونَ أَنْ لَا رَسُولَ وَ لَا إِلَهَ وَ لَا بَعْثَ وَ لَا نُشُورَ ... وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ إِذْ بَاعُوا الْآخِرَهًَْ بِالدُّنْیَا وَ رَهَنُوا بِالْعَذَابِ الدَّائِمِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ أَنَّهُمْ قَدْ بَاعُوا أَنْفُسَهُمْ بِالْعَذَابِ وَ لَکِنْ لَا یَعْلَمُونَ ذَلِکَ لِکُفْرِهِمْ بِهِ فَلَمَّا تَرَکُوا النَّظَرَ فِی حُجَجِ اللَّهِ حَتَّی یَعْلَمُوا عَذَابَهُمْ عَلَی اعْتِقَادِهِمُ الْبَاطِلَ وَ جَحْدِهِمْ الْحَقَّ.

امام صادق (علیه السلام) چه بد بود بهایی که خود را به آن فروختند و به عذاب راضی شدند اگر می‌فهمیدند. آن‌ها آخرت را به دنیا فروختند و بهره‌ی بهشت خود را از دست‌دادند، زیرا یادگیرندگان جادو هم آنانند که عقیده دارند نه پیغمبری هست، نه خدائی، نه قیامتی و نه زنده‌شدنی ... چه بد است آنچه خود را به آن فروختند که آخرت را به دنیا فروختند و خود را به عذاب ابد معاوضه و رهن کردند اگر می‌فهمیدند؛ آن‌ها خود را فروختند و عذاب نصیبشان شد ولی چون کافرند آن را نمی‌دانند؛ زیرا در حجّت‌های خدا اندیشه نکردند تا عذاب خود را بفهمند و بدانند که منکر حق شدند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۵۸۶
بحارالأنوار، ج۵۶، ص۳۱۹/ الإمام العسکری، ص۴۷۱ و عیون أخبارالرضا (ج۱، ص۲۶۶ و نورالثقلین و البرهان؛ فیهم: «رهنوها» بدلٌ «وهنوها»
بیشتر
بقره
همه
مقدمه
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۲۹
۳۰
۳۱
۳۲
۳۳
۳۴
۳۵
۳۶
۳۷
۳۸
۳۹
۴۰
۴۱
۴۲
۴۳
۴۴
۴۵
۴۶
۴۷
۴۸
۴۹
۵۰
۵۱
۵۲
۵۳
۵۴
۵۵
۵۶
۵۷
۵۸
۵۹
۶۰
۶۱
۶۲
۶۳
۶۴
۶۵
۶۶
۶۷
۶۸
۶۹
۷۰
۷۱
۷۲
۷۳
۷۴
۷۵
۷۶
۷۷
۷۸
۷۹
۸۰
۸۱
۸۲
۸۳
۸۴
۸۵
۸۶
۸۷
۸۸
۸۹
۹۰
۹۱
۹۲
۹۳
۹۴
۹۵
۹۶
۹۷
۹۸
۹۹
۱۰۰
۱۰۱
۱۰۲
۱۰۳
۱۰۴
۱۰۵
۱۰۶
۱۰۷
۱۰۸
۱۰۹
۱۱۰
۱۱۱
۱۱۲
۱۱۳
۱۱۴
۱۱۵
۱۱۶
۱۱۷
۱۱۸
۱۱۹
۱۲۰
۱۲۱
۱۲۲
۱۲۳
۱۲۴
۱۲۵
۱۲۶
۱۲۷
۱۲۸
۱۲۹
۱۳۰
۱۳۱
۱۳۲
۱۳۳
۱۳۴
۱۳۵
۱۳۶
۱۳۷
۱۳۸
۱۳۹
۱۴۰
۱۴۱
۱۴۲
۱۴۳
۱۴۴
۱۴۵
۱۴۶
۱۴۷
۱۴۸
۱۴۹
۱۵۰
۱۵۱
۱۵۲
۱۵۳
۱۵۴
۱۵۵
۱۵۶
۱۵۷
۱۵۸
۱۵۹
۱۶۰
۱۶۱
۱۶۲
۱۶۳
۱۶۴
۱۶۵
۱۶۶
۱۶۷
۱۶۸
۱۶۹
۱۷۰
۱۷۱
۱۷۲
۱۷۳
۱۷۴
۱۷۵
۱۷۶
۱۷۷
۱۷۸
۱۷۹
۱۸۰
۱۸۱
۱۸۲
۱۸۳
۱۸۴
۱۸۵
۱۸۶
۱۸۷
۱۸۸
۱۸۹
۱۹۰
۱۹۱
۱۹۲
۱۹۳
۱۹۴
۱۹۵
۱۹۶
۱۹۷
۱۹۸
۱۹۹
۲۰۰
۲۰۱
۲۰۲
۲۰۳
۲۰۴
۲۰۵
۲۰۶
۲۰۷
۲۰۸
۲۰۹
۲۱۰
۲۱۱
۲۱۲
۲۱۳
۲۱۴
۲۱۵
۲۱۶
۲۱۷
۲۱۸
۲۱۹
۲۲۰
۲۲۱
۲۲۲
۲۲۳
۲۲۴
۲۲۵
۲۲۶
۲۲۷
۲۲۸
۲۲۹
۲۳۰
۲۳۱
۲۳۲
۲۳۳
۲۳۴
۲۳۵
۲۳۶
۲۳۷
۲۳۸
۲۳۹
۲۴۰
۲۴۱
۲۴۲
۲۴۳
۲۴۴
۲۴۵
۲۴۶
۲۴۷
۲۴۸
۲۴۹
۲۵۰
۲۵۱
۲۵۲
۲۵۳
۲۵۴
۲۵۵
۲۵۶
۲۵۷
۲۵۸
۲۵۹
۲۶۰
۲۶۱
۲۶۲
۲۶۳
۲۶۴
۲۶۵
۲۶۶
۲۶۷
۲۶۸
۲۶۹
۲۷۰
۲۷۱
۲۷۲
۲۷۳
۲۷۴
۲۷۵
۲۷۶
۲۷۷
۲۷۸
۲۷۹
۲۸۰
۲۸۱
۲۸۲
۲۸۳
۲۸۴
۲۸۵
۲۸۶