آیه أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ في آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللهُ مُحيطٌ بِالْكافِرينَ [19]
يا همچون بارانى كه از آسمان، در شب تاريك همراه با رعد و برق [در بيابان] ببارد.آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهاى خود مىگذارند؛ تا صداى صاعقهها را نشنوند. و خداوند به كافران احاطه دارد.
الکاظم (علیه السلام)- ... ثُمَّ ضَرَبَ اللَّهُ لِلْمُنَافِقِینَ مَثَلًا آخَرَ.
امام کاظم (علیه السلام) خدای عزّوجلّ [در این آیه] در مورد منافقان مثالی دیگر زد.
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- ... وَ هُوَ مَثَلُ الْکُفَّار.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه) این مَثَل کفّار است.
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- ... أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ اَیْ کَمَطَرٍ.
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه) یعنی همانند باران.
الکاظم (علیه السلام)- ... مَثَلُ مَا خُوطِبُوا بِهِ مِنْ هَذَا الْقُرْآنِ الَّذِی أَنْزَلَنَا عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) مُشْتَمِلًا عَلَی بَیَانِ تَوْحِیدِی وَ إِیضَاحِ حُجَّهًِْ نُبُوَّتِکَ، وَ الدَّلِیلِ الْبَاهِرِ عَلَی اسْتِحْقَاقِ أَخِیکَ عَلِیٍّ (علیه السلام) لِلْمَوْقِفِ الَّذِی وَقَفْتَهُ، وَ الْمَحَلِّ الَّذِی أَحْلَلْتَهُ، وَ الرُّتْبَهًِْ الَّتِی رَفَعْتَهُ إِلَیْهَا، وَ السِّیَاسَهًِْ الَّتِی قَلَّدْتَهُ إِیَّاهَا فِیهِ، فَهِیَ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ. قَالَ: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله)! کَمَا أَنَّ فِی هَذَا الْمَطَرِ هَذِهِ الْأَشْیَاءَ وَ مَنِ ابْتُلِیَ بِهِ خَافَ فَکَذَلِکَ هَؤُلَاءِ فِی رَدِّهِمْ بَیْعَهًَْ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ خَوْفِهِمْ أَنْ تَعْثُرَ أَنْتَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) عَلَی نِفَاقِهِمْ کَمَنْ هُوَ فِی هَذَا الْمَطَرِ وَ الرَّعْدِ وَ الْبَرْقِ یَخَافُ أَنْ یَخْلَعَ الرَّعْدُ فُؤَادَهُ، أَوْ یَنْزِلَ الْبَرْقُ بِالصَّاعِقَهًِْ عَلَیْهِ، فَکَذَلِکَ هَؤُلَاءِ یَخَافُونَ أَنْ تَعْثُرَ عَلَی کُفْرِهِمْ فَتُوجِبَ قَتْلَهُمْ وَ اسْتِیصَالَهُمْ.
امام کاظم (علیه السلام) مَثَل آنچه که این قرآن در خطاب به منافقان بیان میکند همان قرآنی که بر تو ای محمّد (! نازل شده و بیانگر یگانگی خداوند متعال بوده؛ دلایل پیامبری تو را آشکار ساخته و نیز در اثبات شایستگی برادرت علیّبنابیطالب (علیه السلام) برای جایگاهی که تو او را در آن ایستاندی و محلّی که تو او را در آن فرودآوردی و مقامیکه تو او را بدان فرازداشتی و حکومتی که تو او را بدان گماردی، [مطالبی دارد] که در آیهی کَصَیِّبٍ مِّنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ است. حقتعالی فرمود: ای محمّد (! همانطور که در این باران سیلآسا چیزهایی وجود دارد که هرکس به آن دچار گردد هراسان میشود، آنان نیز بهخاطر سرباززدن از بیعت با علی (علیه السلام) و ترس از این که تو ای محمّد (به دورویی آنان پی ببری همانند همان کسی هستند که در این باران و رعد و برق گرفتار آمده است؛ همانطور که او از ترس این که رعد، قلبش را از جای برکند یا برق، آذرخشش را بر او فرودآورد به خویش میلرزد. آنان نیز در هراسند که بهخاطر دورویی آنان بر آنان سخت بگیری و این رسوایی به کشتهشدن و بیچارگی آنها بیانجامد.
الأئمّهًْ (علیهم السلام)- الرَّعْدُ هُوَ مَلَکٌ مُوَکَّلٌ بِالسَّحَابِ یُسَبِّحُ، وَ هُوَ الْمَرْوِیُّ عَنْ أَئِمَّتِنَا (علیهم السلام).
نورالثقلین از امامان (علیهم السلام) ما روایتاست که رعد، همان فرشتهی ابر است که تسبیح میگوید.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- الرَّعْدُ صَوْتُ الْمَلَکِ وَ الْبَرْقُ سَوْطُه.
امام علی (علیه السلام) رعد، صدای فرشتهی [موکّل ابر] و برق، تازیانه اوست.
الصّادق (علیه السلام)- سَأَلَ أَبُوبَصِیرٍ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) عَنِ الرَّعْدِ، أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُ؟ قَالَ: إِنَّهُ بِمَنْزِلَهًِْ الرَّجُلِ یَکُونُ فِی الْإِبِلِ فَیَزْجُرُهَا هَایْ هَایْ کَهَیْئَهًِْ ذَلِکَ. قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَمَا حَالُ الْبَرْقِ؟ فَقَالَ: تِلْکَ مَخَارِیقُ الْمَلَائِکَهًِْ تَضْرِبُ السَّحَابَ فَیَسُوقُهُ إِلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی قَضَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِیهِ الْمَطَر.
امام صادق (علیه السلام) ابیبصیر از امام صادق (علیه السلام) پرسید که: «رعد چه میگوید»؟ فرمود: «رعد چون مردی سوار بر شتر است که آن را میراند و میگوید: «های! های! این چنین است». گفتم: «برق چیست»؟ به من فرمود: «تازیانههای فرشتهها است که به ابرها میزنند و آنها را به آنجا که خدا مقدّر کرده، میرانند».
الکاظم (علیه السلام)- ... کَمَا یَجْعَلُ هَؤُلَاءِ الْمُبْتَلُونَ بِهَذَا الرَّعْدِ وَ الْبَرْقِ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ لِئَلَّا یَخْلَعَ صَوْتُ الرَّعْدِ أَفْئِدَتَهُمْ، فَکَذَلِکَ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ إِذَا سَمِعُوا لَعْنَکَ لِمَنْ نَکَثَ الْبَیْعَهًَْ، وَ وَعِیدَکَ لَهُمْ إِذَا عَلِمْتَ أَحْوَالَهُمْ ... لِئَلَّا یَسْمَعُوا لَعْنَکَ وَ لَا وَعِیدَکَ فَتَغَیَّرَ أَلْوَانُهُمْ فَیَسْتَدِلُّ أَصْحَابُکَ أَنَّهُمُ الْمَعْنِیُّونَ بِاللَّعْنِ وَ الْوَعِیدِ، لِمَا قَدْ ظَهَرَ مِنَ التَّغْیِیرِ وَ الِاضْطِرَابِ عَلَیْهِمْ فَیَتَقَوَّی التُّهَمَهًُْ عَلَیْهِمْ فَلَا یَأْمَنُونَ هَلَاکَهُمْ بِذَلِکَ عَلَی یَدِکَ وَ حُکْمِکَ.
امام کاظم (علیه السلام) همانند آن کسانیکه به رعد و برق دچار گشته، انگشتهای خود را در گوشهایشان فرو میکنند تا صدای رعد، قلب آنان را از جای نکند، آن منافقان نیز در آن هنگام که میشنوند تو با آگاهی از حال آنان، بیعتشکنان را لعنت کرده و تهدید مینمایی، انگشتهایشان را در گوشهایشان فرومیکنند تا لعنت و تهدید تو را نشنوند؛ مبادا که رنگ رخسارشان دگرگون شود و یاران تو از آن نشانه دریابند که لعنت و تهدید تو، متوجّه این افراد است؛ چرا که دگرگونی و آشفتگی در چهرهی آنها آشکار شده و این چنین، اتّهام علیه آنان شدّت مییابد در نتیجه به این خاطر از هلاکشدن به دست تو و به فرمان تو، امان نمییابند.
الکاظم (علیه السلام)- ... مُقْتَدِرٌ عَلَیْهِمْ وَ لَوْ شَاءَ أَظْهَرَ لَکَ نِفَاقَ مُنَافِقِیهِمْ، وَ أَبْدَی لَکَ أَسْرَارَهُمْ، وَ أَمَرَکَ بِقَتْلِهِم.
امام کاظم (علیه السلام) خدا بر آنها چیره است و اگر بخواهد، دورویی آن منافقان را برایت آشکار و اسرارشان را برایت فاش میکند و به تو فرمان میدهد که آنان را به قتل برسانی.