آیه ۱۰۸ - سوره بقره

آیه أَمْ تُريدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَكُمْ كَما سُئِلَ مُوسى مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإيمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيلِ [108]

آيا مى‌خواهيد از پيامبر خود، همان تقاضا [ى نامعقولى] را بكنيد كه پيش از اين از موسى كردند؟! [و با اين بهانه‌جويى‌ها‌ از ايمان‌آوردن سرباز زدند]. كسى كه كفر را به جاى ايمان بپذيرد، به يقين از راه مستقيم [عقل و فطرت] گمراه شده است.

سبب نزول

۱
(بقره/ ۱۰۸)

الرّضا (علیه السلام)- {فِی تَفسیرِالامام العسکری (علیه السلام)}: یَا أَیُّهَا الْیَهُودُ ... ذَلِکَ أَنَّ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) قَصَدَهُ عَشَرَهًٌْ مِنَ الْیَهُودِ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَعَنَّتُوهُ وَ یَسْأَلُوهُ عَنْ أَشْیَاءَ یُرِیدُونَ أَنْ یُعَانِتُوهُ بِهَا فَبَیْنَمَا هُمْ کَذَلِکَ إِذْ جَاءَ أَعْرَابِیٌّ کَأَنَّهُ یُدْفَعُ فِی قَفَاهُ قَدْ عَلَّقَ عَلَی عَصًا عَلَی عَاتِقِهِ جِرَاباً مَشْدُودَ الرَّأْسِ فِیهِ شَیْءٌ قَدْ مَلَأَهُ لَا یَدْرُونَ مَا هُوَ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله)! أَجِبْنِی عَمَّا أَسْأَلُکَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): یَا أَخَا الْعَرَبِ! قَدْ سَبَقَکَ الْیَهُودُ أَ فَتَأْذَنُ لَهُمْ حَتَّی أَبْدَأَ بِهِمْ؟ قَالَ الْأَعْرَابِیُّ: لَا! فَإِنِّی غَرِیبٌ مُجْتَازٌ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): فَأَنْتَ إِذاً أَحَقُّ مِنْهُمْ لِغُرْبَتِکَ وَ اجْتِیَازِکَ. فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ وَ لَفْظَهًٌْ أُخْرَی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): مَا هِیَ؟ قَالَ: إِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلَ الْکِتَابِ یَدَّعُونَهُ بِزَعْمِهِمْ حَقّاً وَ لَسْتُ آمَنُ أَنْ تَقُولَ شَیْئاً یُوَاطِئُونَکَ عَلَیْهِ وَ یُصَدِّقُونَکَ لِیَفْتِنُوا النَّاسَ عَنْ دِینِهِمْ وَ أَنَا لَا أَقْنَعُ بِمِثْلِ هَذَا لَا أَقْنَعُ إِلَّا بِأَمْرٍ بَیِّنٍ ... وَ لَسْتُ أَقْبَلُ مِنْ هَذَا شَیْئاً إِلَّا بِشَهَادَهًِْ مَنْ لَا یَحْتَمِلُ شَهَادَتُهُ بُطْلَاناً وَ لَا فَسَاداً بِشَهَادَهًِْ هَذَا الضَّب. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): یَا أَخَا الْعَرَبِ! فَأَخْرِجْهُ مِنْ جِرَابِکَ أَسْتَشْهِدْهُ فَیَشْهَدَ لِی بِالنُّبُوَّهًِْ وَ لِأَخِی هَذَا بِالْفَضِیلَهًِْ ... فَأَخْرَجَهُ الْأَعْرَابِیُّ مِنَ الْجِرَابِ وَ وَضَعَهُ عَلَی الْأَرْضِ فَوَقَفَ وَ اسْتَقْبَلَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَرَّغَ خَدَّیْهِ فِی التُّرَابِ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ أَنْطَقَهُ اللَّهُ تَعَالَی فَقَالَ: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَفِیُّهُ وَ سَیِّدُ الْمُرْسَلِینَ وَ أَفْضَلُ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ وَ خَاتَمُ النَّبِیِّینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّ أَخَاکَ علی‌بن‌أبی‌طالب (صلی الله علیه و آله) عَلَی الْوَصْفِ الَّذِی وَصَفْتَهُ وَ بِالْفَضْلِ الَّذِی ذَکَرْتَهُ وَ أَنَّ أَوْلِیَاءَهُ فِی الْجِنَانِ مُکْرَمُونَ وَ أَنَّ أَعْدَاءَهُ فِی النَّارِ خَالِدُونَ. فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ وَ هُوَ یَبْکِی: یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)! وَ أَنَا أَشْهَدُ بِمَا شَهِدَ بِهِ هَذَا الضَّبُّ فَقَدْ رَأَیْتُ وَ شَاهَدْتُ وَ سَمِعْتُ مَا لَیْسَ لِی عَنْهُ مَعْدِلٌ وَ لَا مَحِیصٌ ثُمَّ أَقْبَلَ الْأَعْرَابِیُّ عَلَی الْیَهُودِ فَقَالَ: وَیْلَکُمْ! أَیَّ آیَهًٍْ بَعْدَ هَذِهِ تُرِیدُونَ وَ مُعْجِزَهًٍْ بَعْدَ هَذِهِ تَقْتَرِحُونَ لَیْسَ إِلَّا أَنْ تُؤْمِنُوا أَوْ تَهْلِکُوا أَجْمَعِینَ؟! فَآمَنَ أُولَئِکَ الْیَهُودُ کُلُّهُمْ.

امام رضا (علیه السلام) در تفسیر امام عسکری (علیه السلام) آمده است: ماجرا از این قراربود که ده تن از یهودیان به نزد پیامبر (آمدند و می‌خواستند که او را آزار دهند و درباره‌ی چیزهایی از او سؤال کنند که با آن‌ها او را پریشان و آزرده کنند. در این میان مردی اعرابی (بیابانگرد) که گویی کسی او را از پشت هل می‌داد، نزد پیامبر (آمد. [آن مرد] بر عصا تکیه داده‌بود و بر دوش او کیسه‌ای بود که درش بسته‌بود و در آن کیسه، چیزی نهاده شده‌بود که کیسه را پر کرده‌بود و دیگران از محتوای آن اطّلاعی نداشتند. آن مرد گفت: «ای محمّد (! به سؤالی که از تو می‌پرسم پاسخ ده». رسول‌خدا (فرمود: «ای برادر عرب! این یهودیان، پیش‌تر از تو آمدند تا سؤالاتی را از من بپرسند. بنابراین آیا به آن‌ها اجازه می‌دهی تا با آن‌ها آغاز کنم»؟ مرد اعرابی گفت: «نه؛ چرا که من غریب هستم و راه دشواری را پشت سر گذاشته‌ام». رسول‌خدا (فرمود: «بنابراین تو به خاطر غریب بودنت و اینکه مسیر دشواری را پیموده‌ای از آن‌ها شایسته‌تر هستی». مرد اعرابی گفت: «چیزی دیگر!»! رسول‌خدا (فرمود: «آن چیست»؟ مرد اعرابی گفت: «این‌ها کتابی دارند که قائل به آن هستند و گمان می‌کنند که آن بر حق است و من اعتقاد ندارم به اینکه چیزی را بفرمایید تا بر آن با شما توافق نموده و شما را تصدیق کنند تا مردم از دینشان برگردند. من با چنین چیزهایی قانع نمی‌شوم و قانع شدنم تنها با دلیل روشن است ... و من هیچ چیزی را قبول نمی‌کنم مگر آنکه این سوسمار که احتمال باطل یا فاسدبودن در شهادتش نیست، به حقّانیّت تو شهادت دهد» رسول‌خدا (فرمود: «ای برادر عرب! آن را از کیسه‌ات خارج کن و از او بخواه که بر نبوّت من و فضیلت این برادرم (علی (علیه السلام)) شهادت بدهد». پس آن مرد اعرابی، سوسمار را از کیسه بیرون آورد و بر روی زمین قرارداد. سوسمار ایستاد و به رسول‌خدا (رو کرده و گونه‌هایش را به خاک مالید سپس سرش را بلند کرد؛ خداوند متعال آن را به سخن آورد. پس گفت: «شهادت می‌دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست و هیچ شریکی ندارد و گواهی می‌دهم که محمّد (بنده‌ی او، فرستاده‌ی او، برگزیده‌ی او، سرور پیامبران، برترین تمام خلایق، خاتم پیامبران و پیشاهنگ خوبرویان زیباسرشت است؛ و گواهی می‌دهم که برادرت، علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام)، دارای صفاتی است که آن را برشمرده‌اید و داری فضلی است که از آن یاد کردید و این که ولایتمداران او در بهشت، گرامی و دشمنانش در جهنّم، جاویدانند». آن مرد اعرابی با چشمانی گریان گفت: «ای رسول‌خدا (! من نیز به آنچه که این سوسمار گواهی داد، گواهی می‌دهم؛ من چیزی را دیدم، مشاهده کردم و شنیدم که به هیچ روی از [سرباز زدن از آن] گریزی نیست». سپس آن مرد اعرابی به یهودیان روی کرده و گفت: «وای بر شما! چه آیه و نشانه‌ای پس از این می‌خواهید و دیگر خواستار چه معجزه‌ای هستید؟! هیچ راهی جز این که ایمان بیاورید ندارید و گرنه همه‌ی شما هلاک خواهید شد». پس همه‌ی آن یهودیان ایمان آوردند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۶۰۲
بحارالأنوار، ج۱۷، ص۴۱۸/ الإمام العسکری، ص۴۹۶/ البرهان

آیا می‌خواهید از پیامبر خود، همان تقاضا [ی نامعقولی] را بکنید که پیش از این، از موسی کردند؟! [و با این بهانه‌جویی‌ها، از ایمان‌آوردن سرباز زدند]

۱ -۱
(بقره/ ۱۰۸)

الهادی (علیه السلام)- أَمْ تُرِیدُونَ بَلْ تُرِیدُونَ یَا کُفَّارَ قُرَیْشٍ وَ الْیَهُودَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ مَا تَقْتَرِحُونَهُ مِنَ الْآیَاتِ الَّتِی لَا تَعْلَمُونَ هَلْ فِیهِ صَلَاحُکُمْ أَوْ فَسَادُکُمْ کَما سُئِلَ مُوسی مِنْ قَبْلُ وَ اقْتُرِحَ عَلَیْهِ لَمَّا قِیلَ لَهُ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَهًُْ.

امام هادی (علیه السلام) ای کفّار قریش و ای یهودیان! آیا می‌خواهید و حتماً می‌خواهید که از رسولتان چیزی بخواهید و پیشنهاد آوردن معجزاتی بکنید که نمی‌دانید صلاح یا تباهی شما در آن است. همان‌طور که قبلاً از موسی درخواست شد و به موسی (علیه السلام) گفته‌شد: «ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد مگر اینکه خدا را آشکارا [با چشم خود] ببینیم»! پس صاعقه‌ای آن‌ها را دربرگرفت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۶۰۴
بحارالأنوار، ج۱۷، ص۴۱۸/ الإمام العسکری، ص۴۹۶/ البرهان
۱ -۲
(بقره/ ۱۰۸)

الهادی (علیه السلام)- أَمْ تُرِیدُونَ بَلْ تُرِیدُونَ مِنْ بَعْدِ مَا آتَیْنَاکُمْ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُم.

امام هادی (علیه السلام) آیا می‌خواهید بلکه حتماً می‌خواهید پس از آنچه [از نشانه‌ها] برایتان آوردیم. [باز] از پیامبرتان درخواست [نشانه] بکنید؟!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۶۰۴
بحارالأنوار، ج۱۷، ص۴۱۸/ الإمام العسکری، ص۴۹۶/ البرهان

کسی که کفر را به جای ایمان بپذیرد

۲ -۱
(بقره/ ۱۰۸)

الهادی (علیه السلام)- وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإِیمانِ بِأَنْ لَا یُؤْمِنَ عِنْدَ مُشَاهَدَهًِْ مَا یَقْتَرِحُ مِنَ الْآیَاتِ أَوْ لَا یُؤْمِنَ إِذَا عَرَفَ أَنَّهُ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَقْتَرِحَ وَ أَنَّهُ یَجِبُ عَلَیْهِ أَنْ یَکْتَفِیَ بِمَا قَدْ أَقَامَهُ اللَّهُ تَعَالَی مِنَ الدَّلَالَاتِ وَ أَوْضَحَهُ مِنَ الْآیَاتِ الْبَیِّنَاتِ فَیَتَبَدَّلَ الْکُفْرَ بِالْإِیمَانِ بِأَنْ یُعَانِدَ وَ لَا یَلْتَزِمَ الْحُجَّهًَْ الْقَائِمَهًَْ.

امام هادی (علیه السلام) وَمَن یتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالإِیمَانِ یعنی کسی که با مشاهده‌ی معجزاتی که درخواست‌کرد، ایمان نیاورد یا هنگامی که دانست در شأن او نیست که معجزه‌ای را به پیشنهاد خود درخواست کند و باید به همان نشانه‌هایی که خداوند، عرضه داشته و آیات بیّنه‌ای که آشکار ساخته است بسنده‌کند، با عنادورزیدن و عدم پایبندی به حجّت و دلیلی که برای او آورده شده است، کفر را به جای ایمان بپذیرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۶۰۴
بحارالأنوار، ج۱۷، ص۴۱۸/ الإمام العسکری، ص۴۹۶/ البرهان

به یقین از راه مستقیم [عقل و فطرت] گمراه شده است

۳ -۱
(بقره/ ۱۰۸)

الهادی (علیه السلام)- فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ أَخْطَأَ طَرِیقَ الْقَصْدِ الْمُؤَدِّیَهًِْ إِلَی الْجِنَانِ وَ أَخَذَ فِی الطَّرِیقِ الْمُؤَدِّیَهًِْ إِلَی النِّیرَانِ.

امام هادی (علیه السلام) فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ یعنی از راهی که به بهشت منتهی می‌شود منحرف گشته و در مسیری که پایان آن جهنّم است، قدم گذاشته است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۶۰۴
بحارالأنوار، ج۱۷، ص۴۱۸/ الإمام العسکری، ص۴۹۶/ البرهان
۳ -۲
(بقره/ ۱۰۸)

الکاظم (علیه السلام)- فِی الاحتجاج عَن مُحمّد حَسَن الشِیبانِی: إِنَّ أَحْکَامَ اللَّهِ تَعَالَی یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) لَا تُقَاسُ فَمَنْ قَاسَ بَعْضَهَا عَلَی بَعْضٍ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ.

امام کاظم (علیه السلام) در کتاب احتجاج از محمّدحسن شیبانی آمده است: «ای محمّدبن‌حسن! احکام خدای تعالی [با یکدیگر] قیاس و اندازه‌گیری نمی‌شود و هرکس از قیاس استفاده کند و چیزی را به چیز دیگر مقایسه کند، فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ [در راه بدی] گمراه شده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۶۰۴
بحارالأنوار، ج۲، ص۲۸۹
بیشتر
بقره
همه
مقدمه
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۲۹
۳۰
۳۱
۳۲
۳۳
۳۴
۳۵
۳۶
۳۷
۳۸
۳۹
۴۰
۴۱
۴۲
۴۳
۴۴
۴۵
۴۶
۴۷
۴۸
۴۹
۵۰
۵۱
۵۲
۵۳
۵۴
۵۵
۵۶
۵۷
۵۸
۵۹
۶۰
۶۱
۶۲
۶۳
۶۴
۶۵
۶۶
۶۷
۶۸
۶۹
۷۰
۷۱
۷۲
۷۳
۷۴
۷۵
۷۶
۷۷
۷۸
۷۹
۸۰
۸۱
۸۲
۸۳
۸۴
۸۵
۸۶
۸۷
۸۸
۸۹
۹۰
۹۱
۹۲
۹۳
۹۴
۹۵
۹۶
۹۷
۹۸
۹۹
۱۰۰
۱۰۱
۱۰۲
۱۰۳
۱۰۴
۱۰۵
۱۰۶
۱۰۷
۱۰۸
۱۰۹
۱۱۰
۱۱۱
۱۱۲
۱۱۳
۱۱۴
۱۱۵
۱۱۶
۱۱۷
۱۱۸
۱۱۹
۱۲۰
۱۲۱
۱۲۲
۱۲۳
۱۲۴
۱۲۵
۱۲۶
۱۲۷
۱۲۸
۱۲۹
۱۳۰
۱۳۱
۱۳۲
۱۳۳
۱۳۴
۱۳۵
۱۳۶
۱۳۷
۱۳۸
۱۳۹
۱۴۰
۱۴۱
۱۴۲
۱۴۳
۱۴۴
۱۴۵
۱۴۶
۱۴۷
۱۴۸
۱۴۹
۱۵۰
۱۵۱
۱۵۲
۱۵۳
۱۵۴
۱۵۵
۱۵۶
۱۵۷
۱۵۸
۱۵۹
۱۶۰
۱۶۱
۱۶۲
۱۶۳
۱۶۴
۱۶۵
۱۶۶
۱۶۷
۱۶۸
۱۶۹
۱۷۰
۱۷۱
۱۷۲
۱۷۳
۱۷۴
۱۷۵
۱۷۶
۱۷۷
۱۷۸
۱۷۹
۱۸۰
۱۸۱
۱۸۲
۱۸۳
۱۸۴
۱۸۵
۱۸۶
۱۸۷
۱۸۸
۱۸۹
۱۹۰
۱۹۱
۱۹۲
۱۹۳
۱۹۴
۱۹۵
۱۹۶
۱۹۷
۱۹۸
۱۹۹
۲۰۰
۲۰۱
۲۰۲
۲۰۳
۲۰۴
۲۰۵
۲۰۶
۲۰۷
۲۰۸
۲۰۹
۲۱۰
۲۱۱
۲۱۲
۲۱۳
۲۱۴
۲۱۵
۲۱۶
۲۱۷
۲۱۸
۲۱۹
۲۲۰
۲۲۱
۲۲۲
۲۲۳
۲۲۴
۲۲۵
۲۲۶
۲۲۷
۲۲۸
۲۲۹
۲۳۰
۲۳۱
۲۳۲
۲۳۳
۲۳۴
۲۳۵
۲۳۶
۲۳۷
۲۳۸
۲۳۹
۲۴۰
۲۴۱
۲۴۲
۲۴۳
۲۴۴
۲۴۵
۲۴۶
۲۴۷
۲۴۸
۲۴۹
۲۵۰
۲۵۱
۲۵۲
۲۵۳
۲۵۴
۲۵۵
۲۵۶
۲۵۷
۲۵۸
۲۵۹
۲۶۰
۲۶۱
۲۶۲
۲۶۳
۲۶۴
۲۶۵
۲۶۶
۲۶۷
۲۶۸
۲۶۹
۲۷۰
۲۷۱
۲۷۲
۲۷۳
۲۷۴
۲۷۵
۲۷۶
۲۷۷
۲۷۸
۲۷۹
۲۸۰
۲۸۱
۲۸۲
۲۸۳
۲۸۴
۲۸۵
۲۸۶