آیه وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدينَ [60]
و [به يادآوريد] زماني را كه موسى براى قوم خويش، آب طلبيد؛ به او گفتيم: «عصاى خود را بر آن سنگ مخصوص بزن!» ناگاه دوازده چشمهي آب از آن جوشيد؛ آنگونه كه هر طايفه (از طوايف دوازدهگانه بنیاسرائيل)، چشمه خود را مىشناختند [و گفتيم:] «از روزىِ خداوند بخوريد و بياشاميد؛ و در زمين به فساد نكوشيد».
الباقر (علیه السلام)- إِنَّ قَوْمَ مُوسَی (علیه السلام) لَمَّا شَکَوْا إِلَیْهِ الْجَدْبَ وَ الْعَطَشَ اسْتَسْقَوْا مُوسَی (علیه السلام) فَاسْتَسْقَی لَهُمْ.
امام باقر (علیه السلام) زمانیکه قوم موسی (علیه السلام) از خشکی و تشنگی شکایتکرده و از موسی (علیه السلام) آب درخواست نمودند، او [از خداوند] برای آنها آب خواست.
العسکری (علیه السلام)- طَلَبَ لَهُمُ السَّقْیَ لَمَّا لَحِقَهُمُ الْعَطَشُ فِی التِّیهِ وَ ضَجُّوا بِالْبُکَاءِ إِلَی مُوسَی (علیه السلام) وَ قَالُوا: هَلَکْنَا بِالْعَطَشِ. فَقَالَ مُوسَی (علیه السلام): إِلَهِی! بِحَقِّ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) سَیِّدِ الْأَنْبِیَاءِ وَ بِحَقِّ عَلِیٍّ (علیه السلام) سَیِّدِ الْأَوْصِیَاءِ وَ بِحَقِّ فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) سَیِّدَهًِْ النِّسَاءِ وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ (علیه السلام) سَیِّدِ الْأَوْلِیَاءِ وَ بِحَقِّ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ وَ بِحَقِّ عِتْرَتِهِمْ وَ خُلَفَائِهِمْ سَادَهًِْ الْأَزْکِیَاءِ لَمَّا سَقَیْتَ عِبَادَکَ هَؤُلَاءِ ... قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): مَنْ أَقَامَ عَلَی مُوَالَاتِنَا أَهْلَالْبَیْتِ (علیهم السلام) سَقَاهُ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ مَحَبَّتِهِ کَأْساً لَا یَبْغُونَ بِهِ بَدَلًا وَ لَا یُرِیدُونَ سِوَاهُ کَافِیاً وَ لَا کَالِیاً وَ لَا نَاصِراً وَ مَنْ وَطَّنَ نَفْسَهُ عَلَی احْتِمَالِ الْمَکَارِهِ فِی مُوَالَاتِنَا جَعَلَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ فِی عَرَصَاتِهَا بِحَیْثُ یَقْصُرُ کُلُّ مَنْ تَضَمَّنُهُ تِلْکَ الْعَرَصَاتُ أَبْصَارُهُمْ عَمَّا یُشَاهِدُونَ مِنْ دَرَجَاتِهِمْ وَ إِنَّ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ لَیُحِیطُ بِمَا لَهُ مِنْ دَرَجَاتِهِ کَإِحَاطَتِهِ فِی الدُّنْیَا لِمَا یَلْقَاهُ بَیْنَ یَدَیْه.
امام عسکری (علیه السلام) زمانیکه [بنیاسرائیل] درآن بیابان خشک، به تشنگی دچار شده و گریهکنان، نزد موسی (علیه السلام) ناله کردند و گفتند که «ما از عطش هلاک شدیم»، موسی (علیه السلام) برایشان طلب آب کرد و گفت: «خدایا! به حقّ محمّد (سرور پیامبران و به حقّ علی (علیه السلام)، سرور اوصیاء و به حقّ فاطمه (سلام الله علیها)، سرور زنان و به حقّ حسن (علیه السلام)، سیّد اولیاء و به حقّ حسین (علیه السلام)، سرور شهیدان و به حقّ خاندان و جانشینان آنها، سرور پاکیزگان، تو را سوگند میدهم که بر این بندگانت، آب بفرست ...» پیامبر (فرمود: «کسیکه بر دوستی و ولایت ما اهلبیت (علیهم السلام) ایستادگی کند، خداوند متعال او را از جام محبّت خویش سیراب میکند؛ به گونهای که چیزی به جای آن نمیخواهد و حمایتکننده، کفایتکننده و یاریدهندهای غیر او نمیطلبد. و هرکه سختیهای پیش آمده در راه ولایت ما را به جان خریده و تحمّل کند، خداوند روز قیامت او را در عرصات محشر در جایی قرار میدهد که چشمان تمام کسانی که در عرصهی محشر هستند از دیدن درجاتش زایل میشود. بهدرستیکه هر کدام از آنها، بر درجاتش احاطه دارد؛ همانطور که در دنیا بر چیزهایی که پیش رویش میدید، مسلّط بود».
الباقر (علیه السلام)- وَ مِثْلُ ذَلِکَ جَاءَ الْمُؤْمِنُونَ إِلَی جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)! تُعَرِّفُنَا مَنِ الْأَئِمَّهًُْ بَعْدَکَ.
امام باقر (علیه السلام) و همانند آن (همانطور که قوم موسی (علیه السلام) به نزد او آمده و از او آب طلبکردند)، مؤمنینی نزد جدّ من، رسولخدا (آمده و عرضهداشتند: «ای رسولخدا (! امامان پس از خویش را برای ما معرفی کن و به ما بشناسان».
الحسین (علیه السلام)- قَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا نَزَلَ الْحُدَیْبِیَهًَْ وَ حَاصَرَهُ أَهْلُ مَکَّهًَْ قَدْ أُعْطِیَ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِکَ وَ ذَلِکَ أَنَّ أَصْحَابَهُ شَکَوْا إِلَیْهِ الظَّمَأَ وَ أَصَابَهُمْ ذَلِکَ حَتَّی الْتَقَتْ خَوَاصِرُ الْخَیْلِ فَذَکَرُوا لَهُ (علیه السلام) فَدَعَا بِرَکْوَهًٍْ یَمَانِیَّهًٍْ ثُمَ نَصَبَ یَدَهُ الْمُبَارَکَهًَْ فِیهَا فَتَفَجَّرَتْ مِنْ بَیْنِ أَصَابِعِهِ عُیُونُ الْمَاءِ فَصَدَرْنَا وَ صَدَرَتِ الْخَیْلُ رِوَاءً وَ مَلَأْنَا کُلَّ مَزَادَهًٍْ وَ سِقَاء.
امام حسین (علیه السلام) (در میان مناظرهی امیرالمؤمنین (علیه السلام) با یهود در برتری پیامبر () وقتی حضرت محمّد (به حدیبیّه رسید و اهل مکّه او را در محاصره قراردادند، خداوند به او چیزی بهتر از این بخشید، آنگاه که اصحاب اظهار تشنگی کردند و چنان تشنهشدند که پهلوی اسبها چسبید. [اصحاب]، این قضیّه را خدمت پیامبراکرم (عرضکردند؛ آن جناب یک قمقمهی یمانی خواست؛ دست خود را درآن فروبرد و از درون انگشتانش چشمههای آب جاری شد. پس همهی ما و چهارپایان سیراب شدیم و تمام ظرفها نیز پر از آب شدند.
العسکری (علیه السلام)- فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی یَا مُوسَی (علیه السلام).
امام عسکری (علیه السلام) خدای تعالی وحی نمود: «ای موسی (علیه السلام)!» ...
الباقر (علیه السلام)- فَسَمِعْتَ مَا قَالَ اللَّهُ لَهُ.
امام باقر (علیه السلام) آنچه که خداوند به او گفت را شنیدی.
الباقر (علیه السلام)- نَزَلَتْ ثَلَاثَهًُْ أَحْجَارٍ مِنَ الْجَنَّهًِْ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَ حَجَرُ بَنِیإِسْرَائِیلَ وَ الْحَجَرُالْأَسْوَد.
امام باقر (علیه السلام) سه سنگ از بهشت نازل شد: مقام ابراهیم، سنگ بنیاسرائیل و حجرالأسود.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- {إِنَ یَهُودِیّاً مِنْ یَهُودِ الشَّامِ وَ أَحْبَارِهِم قَالَ لِأَمِیرِالمُؤمِنِینَ (علیه السلام) فِی أَثنَاءِ کَلَامٍ طَوِیلٍ فَإِنَّ مُوسَی (علیه السلام) قَدْ أُعْطِیَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً قَالَ لَهُ عَلِی (علیه السلام)} ... لَقَدْ کُنَّا مَعَهُ بِالْحُدَیْبِیَهًِْ وَ إِذَا ثَمَ قَلِیبٌ جَافَّهًٌْ فَأَخْرَجَ (علیه السلام) سَهْماً مِنْ کِنَانَتِهِ فَنَاوَلَهُ الْبَرَاءَ بْنَعَازِبٍ فَقَالَ لَهُ: اذْهَبْ بِهَذَا السَّهْمِ إِلَی تِلْکَ الْقَلِیبِ الْجَافَّهًِْ فَاغْرِسْهُ فِیهَا فَفَعَلَ ذَلِکَ فَتَفَجَّرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَهًَْ عَیْناً مِنْ تَحْتِ السَّهْمِ وَ لَقَدْ کَانَ یَوْمُ الْمِیضَاهًِْ عِبْرَهًًْ وَ عَلَامَهًًْ لِلْمُنْکِرِینَ لِنُبُوَّتِهِ کَحَجَرِ مُوسَی (علیه السلام) حَیْثُ دَعَا بِالْمِیضَاهًِْ فَنَصَبَ یَدَهُ فِیهَا فَفَاضَتْ بِالْمَاءِ وَ ارْتَفَعَ حَتَّی تَوَضَّأَ مِنْهُ ثَمَانِیَهًُْ آلَافِ رَجُلٍ وَ شَرِبُوا حَاجَتَهُمْ وَ سَقَوْا دَوَابَّهُمْ وَ حَمَلُوا مَا أَرَادُوا.
امام علی (علیه السلام) نقل شده است: [امام علی (علیه السلام) خطاب به یهودی اهل شام فرمود:] «در حدیبیّه همراه ایشان (پیامبر () بودیم. پس آنجا چاه قدیمی خشکی بود که پیامبراکرم (تیری از تیردان خود خارج نموده و به براءبنعازب داد و فرمود: «به سمت چاه برو و این تیر را در آن فروکن». براء به دستور [پیامبر (] عمل کرد. پس از زیر تیر دوازدهچشمه جاری شد. و معجزه و داستان یوم المیضاهًْ (ظرف آب برای وضو) و علامتی برای منکرین نبوّت پیامبر (به وجود آمد؛ درست همانند سنگ حضرت موسی (علیه السلام)؛ زیرا پیامبر (آفتابهای خواست و دست در آن فروبرد؛ پس آفتابه پر از آب شد و آب بالا آمد [آنچنان آب از اطراف شروع به ریختن نمود] که هشتهزار نفر از آن آب وضو گرفتند و هرچه آب خواستند آشامیدند و به چهارپایان خود نیز نوشاندند و آن مقدار که لازم بود برداشتند.
الباقر (علیه السلام)- إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مِنْ مَکَّهًَْ یُنَادِی مُنَادِیهِ أَلَا لَا یَحْمِلَنَ أَحَدٌ طَعَاماً وَ لَا شَرَاباً وَ یَحْمِلُ مَعَهُ حَجَرَ مُوسَیبْنِعِمْرَانَ (علیه السلام) وَ هُوَ وِقْرُ بَعِیرٍ فَلَا یَنْزِلُ مَنْزِلًا إِلَّا نَبَعَتْ مِنْهُ عُیُونٌ فَمَنْ کَانَ جَائِعاً شَبِعَ وَ مَنْ کَانَ ظَمْآنَ رَوِیَ وَ رَوِیَتْ دَوَابُّهُمْ حَتَّی یَنْزِلُوا النَّجَفَ مِنْ ظَهْرِ الْکُوفَهًْ.
امام باقر (علیه السلام) هنگامی که قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)از مکّه خروج کند منادی او ندا در میدهد که: «هیچکس غذا و آشامیدنی بر ندارد». او با خود سنگ موسیبنعمران (علیه السلام) را به همراه میبرد که بار شتری است. پس در هیچ منزلی فرود نمیآید مگر اینکه چشمهها از آن جاری میگردد. پس هرکه گرسنهباشد سیر میشود، هرکه تشنه باشد سیراب میگردد و چهارپایانشان نیز سیراب میشوند؛ تا اینکه به نجف در پشت کوفه فرود میآیند».
الباقر (علیه السلام)- فَإِنَّکَ إِذَا زَوَّجْتَ عَلِیّاً (علیه السلام) مِنْ فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) خَلَقْتُ مِنْهَا أَحَدَ عَشَرَ إِمَاماً مِنْ صُلْبِ عَلِیٍّ (علیه السلام) یَکُونُونَ مَعَ عَلِیٍّ (علیه السلام) اثْنَیْ عَشَرَ إِمَاماً (علیهم السلام) کُلُّهُمْ هُدَاهًٌْ لِأُمَّتِکَ یَهْتَدُونَ بِهَا کُلُّ أُمَّهًٍْ بِإِمَامٍ مِنْهَا وَ یَعْلَمُونَ کَمَا عَلِمَ قَوْمُ مُوسَی (علیه السلام) مَشْرَبَهُمْ.
امام باقر (علیه السلام) [خداوند به پیامبر (فرمود:] زمانیکه علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) را به ازدواج یکدیگر در آوردی، من از صلب علی (علیه السلام) و وجود فاطمه (سلام الله علیها)، یازده امام را آفریدم که به همراه علی (علیه السلام)، دوازده امام میباشند. همگی آنها راهنمایان امّت تو هستند و هر امّتی بهوسیلهی یکی از آن امامان، هدایت شده و علم پیدا میکند؛ همانگونه که [هر گروه] از قوم موسی (علیه السلام)، آبشخور مخصوص خود را شناخت.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- یَا رَسُولَاللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَا عِدَّهًُْ الْأَئِمَّهًْ (علیهم السلام)؟ فَقَالَ: یَا جَابِرُ! سَأَلْتَنِی رَحِمَکَ اللَّهُ عَنِ الْإِسْلَامِ بِأَجْمَعِهِ ... وَ عِدَّتُهُمْ عِدَّهًُْ الْعُیُونِ الَّتِی انْفَجَرَتْ لِمُوسَیبْنِعِمْرَانَ (علیه السلام) حِینَ ضَرَبَ بِعَصَاهُ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً، فَالْأَئِمَّهًُْ یَا جَابِرُ أَوَّلُهُمْ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
پیامبر ( [جابر از پیامبر (پرسید:] «ای رسولخدا (! تعداد ائمّه (علیهم السلام) چند نفر است»؟ حضرت (فرمود: «ای جابر! خداوند تو را بیامرزد که دربارهی تمام اسلام از من سؤال نمودی ... عدد ایشان به تعداد چشمههایی است که برای موسیبنعمران (علیه السلام) جوشید؛ آنگاه که با عصایش بر سنگ زد و دوازدهچشمه از آن جوشید. ای جابر! اوّلین امام، علیّبنابیطالب (علیه السلام)، و آخرین ایشان قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)میباشد».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ آبَائِهِ (علیهم السلام) قَال: کَانَ الْعَبَّاسُبْنُعَبْدِالْمُطَّلِبِ وَ یَزِیدُبْنُقَعْنَبٍ جَالِسَیْنِ مَا بَیْنَ فَرِیقِ بَنِیهَاشِمٍ إِلَی فَرِیقِ عَبْدِ الْعُزَّی بِإِزَاءِ بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ إِذْ أَتَتْ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) بِنْتُأَسَدِبْنِهَاشِمٍأُمُّ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ کَانَتْ حَامِلَهًًْ بِأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) ... {قَال الْعَبَّاسُبْنُعَبْدِالْمُطَّلِبِ:} رَأَیْنَا الْبَیْتَ قَدِ انْفَتَحَ مِنْ ظَهْرِهِ وَ دَخَلَتْ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) فِیهِ وَ غَابَتْ عَنْ أَبْصَارِنَا ثُمَّ عَادَتِ الْفَتْحَهًُْ وَ الْتَزَقَتْ بِإِذْنِ اللَّهِ فَرُمْنَا أَنْ نَفْتَحَ الْبَابَ لِتَصِلَ إِلَیْهَا بَعْضُ نِسَائِنَا فَلَمْ یَنْفَتِحِ الْبَابُ فَعَلِمْنَا أَنَّ ذَلِکَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَی وَ بَقِیَتْ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) فِی الْبَیْتِ ثَلَاثَهًَْ أَیَّامٍ ... فَلَمَّا کَانَ بَعْدَ ثَلَاثَهًِْ أَیَّامٍ انْفَتَحَ الْبَیْتُ مِنَ الْمَوْضِعِ الَّذِی کَانَتْ دَخَلَتْ فِیهِ فَخَرَجَتْ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) وَ عَلِیٌّ (علیه السلام) عَلَی یَدَیْهَا ... ثُمَّ قَالَ دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَلَمَّا دَخَلَ اهْتَزَّ لَهُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ ضَحِکَ فِی وَجْهِهِ وَ قَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)! ... فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): أَنْتَ وَ اللَّهِ أَمِیرُهُمْ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) تَمِیرُهُمْ مِنْ عُلُومِهِمْ فَیَمْتَارُونَ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ دَلِیلُهُمُ وَ بِکَ یَهْتَدُونَ. ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لِفَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها): اذْهَبِی إِلَی عَمِّهِ حَمْزَهًَْ فَبَشِّرِیهِ بِهِ. فَقَالَتْ: وَ إِذَا خَرَجْتُ أَنَا فَمَنْ یُرَوِّیِهِ؟ قَالَ: أَنَا أُرَوِّیهِ. فَقَالَتْ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها): أَنْتَ تُرَوِّیهِ؟ قَالَ: نَعَمْ! فَوَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لِسَانَهُ فِی فِیهِ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً قَالَ: فَسُمِّیَ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَوْمَ التَّرْوِیَهًْ.
امام صادق (علیه السلام) از پدرانش نقل کرده است: عباسبنعبدالمطلب و یزیدبنقعنب میان دو گروه از مردان بنیهاشم و بنیالعزّی در مقابل بیت الله الحرام نشسته بودند که زمانیکه فاطمه بنت اسدبنهاشم در حالیکه امیرالمومنین (علیه السلام) را باردار بود [به سمت خانهی خدا] پیش آمد ... [عباسبنعبدالمطلب گفت:] ما خانهی کعبه را دیدیم که پشتش شکافتهشد و فاطمه بنت اسد داخل آن شد و از نظرها پنهان گشت. سپس آن شکاف، به جای خود بازگشت و به اذن پروردگار به هم پیوست. پس از آن، ما هرچه تلاش کردیم که در را باز کنیم تا عدّهای از زنانمان به نزد فاطمه روند، موفّق نشدیم و در باز نشد؛ پس فهمیدیم که آن امر به فرمان پروردگار انجام شده است. فاطمه بنت اسد به مدّت سه روز داخل کعبه ماند ... پس از گذشت سه روز خانهی کعبه از همانجایی که فاطمه داخل شده بود، شکافته و فاطمه درحالیکه علی (علیه السلام) را بر روی دستش داشت، از کعبه بیرون آمد ... رسولخدا (داخل [مسجدالحرام] شد؛ [هنگامیکه علی (علیه السلام) پیامبر (را دید] تبسّمی بر چهرهی او نقش بست و در این حالت [علی (علیه السلام)] به رسولخدا (فرمود: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ الله ...» رسولخدا (فرمود: «به خدا سوگند که تو امیر ایشان (امّت اسلام) و امیرالمؤمنین هستی که به آنها علم میآموزی و آنها از تو میآموزند و سوگند به خدا! که تو راهنمای ایشان هستی و بهواسطهی تو هدایت میشوند». سپس رسولخدا (به فاطمه فرمود: «نزد عمویش حمزه برو و تولّد علی (علیه السلام) را به او بشارت بده». فاطمه گفت: «اگر من بروم، چه کسی به علی (علیه السلام) آب و شیر دهد»؟ حضرت فرمود: «من به او آب میدهم». فاطمه گفت: «شما او را سیراب میکنید»؟ رسولخدا (فرمود: «بله»! پس رسولخدا (زبان خود را در دهان او قرار داد و دوازده چشمه از آن جوشید. [پس امام (علیه السلام) فرمود:] «به این خاطر آن روز، روز ترویه (سیرابکردن) نامیده شده است».
العسکری (علیه السلام)- کُلُّ قَبِیلَهًٍْ مِنْ بَنِی أَبٍ مِنْ أَوْلَادِ یَعْقُوبَ.
امام عسکری (علیه السلام) تمام قبایل [دوازدهگانه] که پسران [و وابستگان] یک پدر هستند، [که آن پدرها] پسران [دوازدهگانهی] یعقوب (علیه السلام) هستند [آبشخور خود را یافتند].
العسکری (علیه السلام)- فَلَا یُزَاحِمُ الْآخَرِینَ فِی مَشْرَبِهِم.
امام عسکری (علیه السلام) هر یک از آبشخورها مخصوص یک قبیله از بنیاسرائیل بود بهطوریکه هنگام استفاده از آنها مزاحم یکدیگر نمیشدند.
العسکری (علیه السلام)- مِنْ رِزْقِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمُوهُ.
امام عسکری (علیه السلام) رزق خداوند که به شما عطا کرده است.
العسکری (علیه السلام)- وَ لَا تَسْعَوْا فِیهَا.
امام عسکری (علیه السلام) در زمین [برای فساد در آن] تلاش [و بدخواهی] نکنید.
العسکری (علیه السلام)- وَ أَنْتُمْ مُفْسِدُونَ عَاصُون.
امام عسکری (علیه السلام) در حالیکه شما فسادکننده و عصیانگر باشید.