آیه وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ وَ أَسَلْنا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنا نُذِقْهُ مِنْ عَذابِ السَّعيرِ [12]
و باد را براى سليمان مسخّر ساختيم كه صبحگاهان مسير يك ماه را مىپيمود و عصرگاهان مسير يك ماه را و چشمهی مس مذاب را براى او روان ساختيم و گروهى از جنّ پيشروى او به فرمان پروردگارش كار مىكردند و هركدام از آنها كه از فرمان ما سرپيچى مىكرد، او را از عذاب آتش سوزان مىچشانديم!
الکاظم ( ثُمَّ قَالَتِ النَّمْلَهًُْ هَلْ تَدْرِی لِمَ سُخِّرَتْ لَکَ الرِّیحُ مِنْ بَیْنِ سَائِرِ الْمَمْلَکَهًِْ قَالَ سُلَیْمَانُ مَا لِی بِهَذَا عِلْمٌ قَالَتِ النَّمْلَهًُْ یَعْنِی عَزَّوَجَلَّ بِذَلِکَ لَوْ سَخَّرْتُ لَکَ جَمِیعَ الْمَمْلَکَهًِْ کَمَا سَخَّرْتُ لَکَ هَذِهِ الرِّیحَ لَکَانَ زَوَالُهَا مِنْ یَدِکَ کَزَوَالِ الرِّیحِ فَحِینَئِذٍ تَبَسَّمَ ضاحِکاً مِنْ قَوْلِها.
امام کاظم ( مورچه گفت: ای سلیمان (! آیا میدانی چرا خداوند از میان مخلوقات خود، باد را مسخّر تو گردانیده است»؟ فرمود: «از علت آن اطّلاع و آگاهی ندارم». گفت: «[من از علّتش آگاهم]؛ منظور خداوند عزّوجلّ از این کار این است که اگر خداوند تمام مخلوقات خود را مسخّر تو میگردانید چنانکه باد را مسخّر تو گردانیده بهطور یقین همهی آنها از دست تو بیرون خواهد رفت همچنانکه باد میرود و از بین میرود». دراینهنگام حضرت سلیمان (از سخن مورچه تبسّم نمود.
علیبنابراهیم ( وَ لِسُلَیْمانَ (الرِّیحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ قَالَ کَانَتِ الرِّیحُ تَحْمِلُ کُرْسِیَّ سُلَیْمَانَ (فَتَسِیرُ بِهِ فِی الْغَدَاهًِْ مَسِیرَهًَْ شَهْرٍ وَ بِالْعَشِیِّ مَسِیرَهًَْ شَهْرٍ.
علیّبنابراهیم ( وَ لِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ، باد، تخت سلیمان (را به هنگام صبح در مسیری که پیمودن آن یک ماه طول میکشید و به هنگام عصر در مسیری که پیمودن آن یک ماه طول میکشید، حرکت میداد».
امیرالمؤمنین ( أَنَّ یَهُودِیّاً مِنْ یَهُودِ الشَّامِ وَ أَحْبَارِهِم جَاءَ إِلَی مَجْلِسٍ فِیهِ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ (فَقَالَ یَا أُمَّهًَْ مُحَمَّدٍ (مَا تَرَکْتُمْ لِنَبِیٍّ دَرَجَهًًْ وَ لَا لِمُرْسَلٍ فَضِیلَهًًْ إِلَّا نَحَلْتُمُوهَا نَبِیَّکُمْ فَهَلْ تُجِیبُونِّی عَمَّا أَسْأَلُکُمْ عَنْهُ فَکَاعَ الْقَوْمُ عَنْهُ فَقَالَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (نَعَمْ مَا أَعْطَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَبِیّاً دَرَجَهًًْ وَ لَا مُرْسَلًا فَضِیلَهًًْ إِلَّا وَ قَدْ جَمَعَهَا لِمُحَمَّدٍ (وَ زَادَ مُحَمَّداً (عَلَی الْأَنْبِیَاءِ (أَضْعَافاً مُضَاعَفَهًْ فَقَالَ الْیَهُودِیُّ فَهَلْ أَنْتَ مُجِیبُنِی قَالَ لَهُ نَعَمْ قَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ ... فَإِنَّ هَذَا سُلَیْمَانُ (قَدْ سُخِّرَتْ لَهُ الرِّیَاحُ فَسَارَتْ فِی بِلَادِهِ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ (لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ مُحَمَّدٌ (أُعْطِیَ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا إِنَّهُ أُسْرِیَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی مَسِیرَهًَْ شَهْرٍ وَ عُرِجَ بِهِ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ مَسِیرَهًَْ خَمْسِینَ أَلْفَ عَامٍ فِی أَقَلَّ مِنْ ثُلُثِ لَیْلَهًٍْ حَتَّی انْتَهَی إِلَی سَاقِ الْعَرْشِ فَدَنَا بِالْعِلْمِ فَتَدَلَّی فَدُلِّیَ لَهُ مِنَ الْجَنَّهًِْ رَفْرَفٌ أَخْضَرُ وَ غَشَی النُّورُ بَصَرَهُ فَرَأَی عَظَمَهًَْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ بِفُؤَادِهِ وَ لَمْ یَرَهَا بِعَیْنِهِ فَکَانَ کَقَابِ قَوْسَیْنِ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ أَوْ أَدْنی فَأَوْحی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحی.
امام علی ( مردی از علمای یهودی از شام وارد مجلسی شد که اصحاب پیامبر (در آن حضور داشتند، گفت: «ای امّت محمّد (! هیچ مقام و منزلتی را برای پیامبری وانگذاشتید جز اینکه تمام آنها را برای پیامبر خود ادّعا کردید، آیا پاسخ سؤالهای مرا میدهید»؟ مردم از او روی برگردانیدند. امّا علی (فرمود: «آری! خداوند هیچ درجهای به هیچ پیامبر و فضیلتی برای رسولی نداده مگر اینکه تمام آنها را در پیامبر ما جمع کرده و به آن جناب (چند برابر افزونتر از پیامبران دیگر بخشیده است». یهودی گفت: «تو جواب مرا میدهی»؟ فرمود: «آری»! یهودی گفت: «... سلیمان (چنین بود که خداوند باد را در اختیار او قرار داد که در یکروز بهاندازهی یک ماه و در یک شب بهاندازهی یک ماه راه در بین سرزمینها میرفت». فرمود: «همینطور است امّا به محمّد (بهتر از این عنایت شده؛ در یک شب او را از مسجدالحرام به مسجد اقصی که یک ماه راه است بردند و در کمتر از یکسوّم شب به ملکوت آسمانها بلند نموده که بهاندازهی پنجاههزار سال راه بود، تا به ساق عرش رسید و براساس علم [و به وسیلهی آن] به خداوند نزدیک شد و به مقام قرب رسید و برایش از بهشت فرشی سبز گستردند و نور، چشمش را خیره کرد، عظمت خدا را با دیدهی دل مشاهده کرد ولی نه با چشم سر، به فاصلهی زه دو کمان یا کمتر از آن از خداوند قرار گرفت، خداوند آنچه خواست به او وحی کرد».
علیبنإبراهیم ( وَ أَسَلْنا لَهُ عَیْنَ الْقِطْرِ أَیِ الصُّفْرِ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ قَالَ الشَّجَرِ وَ جِفانٍ کَالْجَوابِ أَیْ جَفْنَهًٍْ کَالْحُفْرَهًِْ وَ قُدُورٍ راسِیاتٍ أَیْ ثَابِتَات.
علیّبنابراهیم ( وَ أَسَلْنَا لَهُ عَیْنَ الْقِطْرِ، منظور مس است. مَّحَارِیبَ وَ تَمَاثِیلَ، منظور درخت است. وَ جِفَانٍ کَالجَوَابِ، یعنی ظرفهایی بهمانند حفره. وَ قُدُورٍ رَّاسِیَاتٍ، یعنی دیگهایی ثابت.
الرّسول ( فَقَالَ کَیْفَ صَعِدَتِ الشَّیَاطِینُ إِلَی السَّمَاءِ وَ هُمْ أَمْثَالُ النَّاسِ فِی الْخِلْقَهًِْ وَ الْکَثَافَهًِْ وَ قَدْ کَانُوا یَبْنُونَ لِسُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ (مِنَ الْبِنَاءِ مَا یَعْجِزُ عَنْهُ وُلْدُ آدَمَ (قَالَ غَلَّظُوا لِسُلَیْمَان (کَمَا سُخِّرُوا وَ هُمْ خَلْقٌ رَقِیقٌ غِذَاؤُهُمُ التَّنَسُّمُ وَ الدَّلِیلُ عَلَی ذَلِکَ صُعُودُهُمْ إِلَی السَّمَاءِ لِاسْتِرَاقِ السَّمْعِ وَ لَا یَقْدِرُ الْجِسْمُ الْکَثِیفُ عَلَی الِارْتِقَاءِ إِلَیْهَا إِلَّا بِسُلَّمٍ أَوْ سَبَب.
پیامبر ( پرسیدند: «چگونه شیاطین به آسمان صعود کردند، با اینکه در خلقت و سنگینی مانند همین مردمند، حال اینکه برای سلیمانبنداود (ابنیهای ساختند که سایر مردم از ساخت آن عاجزند»؟ فرمود: «آنها برای حضرت سلیمان غلظت یافته و سنگین شدند همان طور که مسخّر شدند با اینکه آفرینشی رقیق داشته و غذایشان نسیم بود. و دلیل این مطلب همان صعود ایشان به آسمان برای استراق سمع میباشد، وگرنه این جسم سنگین جز با نردبان یا سبب دیگری کجا میتواند به آسمان ارتقاء یابد»؟