آیه وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ [28]
و ما تو را جز براى همهی مردم نفرستاديم تا [آنها را به پاداشهاى الهى] بشارت دهى و [از عذاب او] بترسانى؛ ولى بيشتر مردم نمىدانند.
الصّادق ( عَنْ حَفْصٍ الْکِنَانِیِّ قَال سَمِعْتُ عَبْدَاللَّهِ بْنَبَکْرٍ الْأَرَّجَانِیَّ قَالَ قَالَ لِیَ الصَّادِقُ جَعْفَرُبْنُمُحَمَّدٍ (أَخْبِرْنِی عَنِ الرَّسُولِ (کَانَ عَامّاً لِلنَّاسِ أَ لَیْسَ قَدْ قَالَ اللَّهُ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ لِأَهْلِ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ وَ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ هَلْ بَلَّغَ رِسَالَتَهُ إِلَیْهِمْ کُلِّهِمْ قُلْتُ لَا أَدْرِی قَالَ یَا ابْنَبَکْرٍ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الْمَدِینَهًِْ فَکَیْفَ بَلَّغَ أَهْلَ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ قُلْتُ لَا أَدْرِی قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَمَرَ جَبْرَئِیلَ (فَاقْتَلَعَ الْأَرْضَ بِرِیشَهًٍْ مِنْ جَنَاحِهِ وَ نَصَبَهَا لِمُحَمَّدٍ (وَ کَانَتْ بَیْنَ یَدَیْهِ مِثْلَ رَاحَتِهِ فِی کَفِّهِ یَنْظُرُ إِلَی أَهْلِ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ وَ یُخَاطِبُ کُلَّ قَوْمٍ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ یَدْعُوهُمْ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی نُبُوَّتِهِ بِنَفْسِهِ فَمَا بَقِیَتْ قَرْیَهًٌْ وَ لَا مَدِینَهًٌْ إِلَّا وَ دَعَاهُمُ النَّبِیُّ (بِنَفْسِهِ.
امام صادق ( از حفص کنانی نقل است: شنیدم عبداللهبنبکر ارجانی میگوید: امام صادق (از من پرسید: به من بگو رسول خدا (که برای عموم مردم فرستاده شده بود، آیا خداوند در آیات محکم کتاب خود نفرموده است: وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّةً لِّلنَّاسِ»؟ که منظور برای تمام ساکنین مشرق و مغرب و آسمانیان و زمینیان اعمّ از جن و انس میباشد. آیا رسول خدا (توانست رسالت و پیام خود را به همه آنها برساند»؟ عرض کردم: «نمیدانم». حضرت فرمود: «ای پسر بکر! رسول خدا (از مدینه خارج نشده است، پس چگونه توانسته است به اهل مشرق و مغرب ابلاغ کند»؟ عرض کردم: «نمیدانم». فرمود: «خداوند به جبرئیل (فرمود و او زمین را با یک پر از بال خود از بیخ و بن برکند و آن را در مقابل رسول خدا نهاد و زمین در مقابل رسول خدا (به مانند کف دست او نسبت به دست او بود و رسول خدا (به ساکنین مشرق و مغرب مینگریست و هر قوم را با زبانشان مورد خطاب قرار میداد و خود، آنان را به خداوند متعال و نبوّت خود فرا میخواند. پس پیامبر (به این ترتیب به تنهایی توانست تمام ساکنان آبادیها و شهرها را به سوی خداوند متعال و نبوت خود دعوت کند».
الصّادق ( عَبْدِاللَّهِبْنِبَکْرٍالْأَرَّجَانِیِّ قَالَ صَحِبْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (فِی طَرِیقِ مَکَّهًَْ مِنَ الْمَدِینَهًِْ ... فقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَهَلْ یَرَی الْإِمَامُ (مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قَالَ یَا ابْنَبَکْرٍ فَکَیْفَ یَکُونُ حُجَّهًًْ عَلَی مَا بَیْنَ قُطْرَیْهَا وَ هُوَ لَا یَرَاهُمْ وَ لَا یَحْکُمُ فِیهِمْ وَ کَیْفَ تَکُونُ حُجَّهًًْ عَلَی قَوْمٍ غُیَّبٍ لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِمْ وَ لَا یَقْدِرُونَ عَلَیْهِ وَ کَیْفَ یَکُونُ مُؤَدِّیاً عَنِ اللَّهِ وَ شَاهِداً عَلَی الْخَلْقِ وَ هُوَ لَا یَرَاهُمْ وَ کَیْفَ یَکُونُ حَجَّهًًْ عَلَیْهِمْ وَ هُوَ مَحْجُوبٌ عَنْهُمْ وَ قَدْ حِیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَهُ أَنْ یَقُومَ بِأَمْرِ رَبِّهِ فِیهِمْ وَ اللَّهُ یَقُولُ وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ یَعْنِی بِهِ مَنْ عَلَی الْأَرْضِ وَ الْحُجَّهًُْ مِنْ بَعْدِ النَّبِیِّ یَقُومُ مَقَامَهُ وَ هُوَ الدَّلِیلُ عَلَی مَا تَشَاجَرَتْ فِیهِ الْأُمَّهًُْ وَ الْآخِذُ بِحُقُوقِ النَّاسِ وَ الْقِیَامُ (الْقَائِم () بِأَمْرِ اللَّهِ وَ الْمُنْصِفُ لِبَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ فَإِذَا لَمْ یَکُنْ مَعَهُمْ مَنْ یَنْفُذُ قَوْلُه وَ هُوَ یَقُولُ سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ فَأَیُّ آیَهًٍْ فِی الْآفَاقِ غَیْرُنَا أَرَاهَا اللَّهُ أَهْلَ الْآفَاق.
امام صادق ( عبداللَّهبنبکر ارجانی گفت: در خدمت امام صادق (بودم در سفری از مدینه به مکّه ... عرض کردم: «فدایتان شوم! آیا امام هرچه که بین مشرق و مغرب است را میبیند»؟ فرمود: «اگر آنها را نبیند و در میانشان حکم نکند، چگونه میتواند حجّت بر هرچه بین مشرق و مغرب است باشد؟ و چگونه میتواند بر مردمی که از دیده او پنهانند و نه او بر آنها و نه آنها بر او قدرت دارند، حجت باشد؟ چگونه سفیر از جانب خدا و شاهد و گواه بر خلق باشد، با اینکه آنها را نمیبیند؟ و چگونه حجّت بر آنهاست، با اینکه از نظر آنها پنهان است و بین آنها و او در اینکه فرمان پروردگار را در میان آنها بر پادارد، فاصله است؟ درحالیکه خداوند میفرماید: وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ، منظور تمام مردم زمین هستند. و حجت پس از ایشان جانشین او خواهد بود و هم او راهنما در اختلافات امت است و مؤدّی حقوق مردم است و امر خدا را به پا میدارد و داد یکی را از دیگری میستاند. اگر به همراه آنها نباشد، چه کسی امر خدا را میان آنها اجرا کند؟ در حالی که خداوند میفرماید: بهزودی نشانههای خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان میدهیم. (فصلت/۵۳) کدام نشانهای در آفاق جز ما هست که خدا به اهل زمین نشان دهد؟
الباقر ( وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً لَا تَبْقَی أَرْضٌ إِلَّا نُودِیَ فِیهَا بِشَهَادَهًِْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ (وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی آفَاقِ الْأَرْض.
امام باقر ( وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً، در هر سرزمینی ندا داده میشود به شهادت به اینکه خدایی جز الله نیست و محمّد (رسول خدا است و امام (با دستش به افقهای [دوردست] زمین اشاره کرد.
الباقر ( وَ إِنَّ الْأَنْبِیَاءَ بُعِثُوا خَاصَّهًًْ وَ عَامَّهًًْ فَأَمَّا نُوحٌ (فَإِنَّهُ أُرْسِلَ إِلَی مَنْ فِی الْأَرْضِ بِنُبُوَّهًٍْ عَامَّهًٍْ وَ رِسَالَهًٍْ عَامَّهًٍْ وَ أَمَّا هُودٌ (فَإِنَّهُ أُرْسِلَ إِلَی عَادٍ بِنُبُوَّهًٍْ خَاصَّهًٍْ وَ أَمَّا صَالِحٌ (فَإِنَّهُ أُرْسِلَ إِلَی ثَمُودَ قَرْیَهًٍْ وَاحِدَهًٍْ وَ هِیَ لَا تَکْمُلُ أَرْبَعِینَ بَیْتاً عَلَی سَاحِلِ الْبَحْرِ صَغِیرَهًٍْ وَ أَمَّا شُعَیْبٌ (فَإِنَّهُ أُرْسِلَ إِلَی مَدْیَنَ وَ هِیَ لَا تَکْمُلُ أَرْبَعِینَ بَیْتاً وَ أَمَّا إِبْرَاهِیمُ (نُبُوَّتُهُ بکونیویا {بِکُوثَیرَبَّی} وَ هِیَ قَرْیَهًٌْ مِنْ قُرَی السَّوَادِ فِیهَا مَبْدَأُ أَوَّلِ أَمْرِهِ ثُمَّ هَاجَرَ مِنْهَا وَ لَیْسَتْ بِهِجْرَهًِْ قِتَالٍ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ قالَ إِنِّی مُهاجِرٌ إِلی رَبِّی فَکَانَتْ هِجْرَهًُْ إِبْرَاهِیمَ (بِغَیْرِ قِتَالٍ وَ أَمَّا إِسْحَاقُ (فَکَانَتْ نُبُوَّتُهُ بَعْدَ إِبْرَاهِیمَ (وَ أَمَّا یَعْقُوبُ (فَکَانَتْ نُبُوَّتُهُ فِی أَرْضِ کَنْعَانَ، ثُمَّ هَبَطَ إِلَی أَرْضِ مِصْرَ فَتُوُفِّیَ فِیهَا ثُمَّ حُمِلَ بَعْدَ ذَلِکَ جَسَدُهُ حَتَّی دُفِنَ بِأَرْضِ کَنْعَانَ، وَ الرُّؤْیَا الَّتِی رَأَی یُوسُفُ الْأَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَهُ سَاجِدِینَ فَکَانَتْ نُبُوَّتُهُ فِی أَرْضِ مِصْرَ بَدْؤُهَا، ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَرْسَلَ الْأَسْبَاطَ اثْنَیْ عَشَرَ بَعْدَ یُوسُفَ، ثُمَّ مُوسَی (وَ هَارُونَ (إِلَی فِرْعَوْنَ وَ وَ مَلَئِهِ إِلَی مِصْرَ وَحْدَهَا ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَرْسَلَ یُوشَعَ بْنَ نُونٍ (إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَی (نُبُوَّتُهُ بَدْؤُهَا فِی الْبَرِّیَّهًِْ الَّتِی تَاهَ فِیهَا بَنُو إِسْرَائِیلَ، ثُمَّ کَانَتْ أَنْبِیَاءٌ کَثِیرَهًٌْ مِنْهُمْ مَنْ قَصَّهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَی مُحَمَّدٍ (وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ یَقْصُصْهَ عَلَی مُحَمَّدٍ (ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَرْسَلَ عِیسَی (إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ خَاصَّهًًْ وَ کَانَتْ نُبُوَّتُهُ بِبَیْتِ الْمَقْدِسِ، وَ کَانَتْ مِنْ بَعْدِهِ الْحَوَارِیُّونَ اثْنَا عَشَرَ، فَلَمْ یَزَلِ الْإِیمَانُ یَسْتَتِرُ فِی بَقِیَّهًِْ أَهْلِهِ مُنْذُ رَفَعَ اللَّهُ عِیسَی (ثُمَّ أَرْسَلَ اللَّهُ مُحَمَّداً (إِلَی الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ عَامَّهًًْ وَ کَانَ خَاتَمَ الْأَنْبِیَاءِ.
امام باقر ( پیامبران به صورت خاص و عام برانگیخته شدند، نوح (با نبوت عامّه و رسالت عام به سوی زمینیان فرستاده شد و هود با نبوّتی خاص به سوی قوم عاد فرستاده شده و صالح به یک روستا از قوم ثمود فرستاده شد که آن روستا کمتر از چهل خانه کوچک در کنار ساحل دریا را شامل میشد و شعیب به مدین فرستاده شد که به چهل خانه نمیرسید. نبوت ابراهیم در بکونی ویا بود. بکونی ویا یکی از روستاهای سواد بود که آغاز نبوّت ابراهیم در آنجا بود. سپس از آنجا مهاجرت کرد. و این مهاجرت برای جنگ نبود. این مطلب در این آیه آمده است: [او از این مهلکه به سلامت بیرون آمد] و گفت: «من بهسوی پروردگارم میروم، او مرا هدایت خواهد کرد!. (صافّات/ ۹۹) پس هجرت ابراهیم (برای غیر جنگ بود. امّا اسحاق، نبوّت وی بعد از ابراهیم (بود. نبوّت یعقوب (در سرزمین کنعان بود و بعد به سرزمین مصر فرود آمد و در آنجا وفات یافت. سپس جسد او حمل شد تا در سرزمین کنعان به خاک سپرده شود. و خوابی که یوسف (در آن یازده ستاره و ماه و خورشید را دید که برای او سجده میکنند آغاز نبوّت او در مصر بود و سپس دوازده نوه یعقوب (بعد از یوسف که به پیامبری رسیدند. پس هارون و موسی برای هدایت فرعون و مردم مصر برانگیخته شدند و پیامبری آنها محدود به مصر بود. پس خداوند متعال بعد از موسی، یوشعبننون را بهسوی بنی اسرائیل فرستاد. آغاز نبوّت وی در صحرایی بود که بنی اسرائیل در آن حیران بودند و بعد از آن پیامبران زیادی بودند که حکایت برخی از آنها را خداوند برای محمّد (ذکر کرد و حکایت برخی را برای او ذکر نکرد. سپس خداوند عزّوجلّ عیسیبنمریم (را به طور خاص بهسوی بنیاسرائیل فرستاد که نبوّت وی در بیتالمقدس بود و بعد از او حواریّون دوازده نفر بودند و از زمانی که خداوند عیسی (را به آسمان برد؛ ایمان در دیگر افراد اهل بیت او پنهانی باقی میماند؛ و خداوند تبارکوتعالی محمّد (را به سوی جن و انس به طور خاص فرستاد.
السجّاد ( کان ابو طالب (یضرب عن رسول الله (بسیفه و یقیه بنفسه، الی ان قَالَ فَقَالُوا یَا أَبَا طَالِبٍ سَلْهُ أَرْسَلَهُ اللَّهُ إِلَیْنَا خَاصَّهًًْ أَمْ إِلَی النَّاسِ کَافَّهًًْ فَقَالَ أَبُو طَالِبٍ (یَا ابْنَ أَخِ إِلَی النَّاسِ کَافَّهًًْ أُرْسِلْتَ أَمْ إِلَی قَوْمِکَ خَاصَّهًًْ قَالَ لَا بَلْ إِلَی النَّاسِ أُرْسِلْتُ کَافَّهًًْ إِلَی الْأَبْیَضِ وَ الْأَسْوَدِ وَ الْأَحْمَرِ وَ الْعَرَبِیِّ وَ الْعَجَمِیِّ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَأَدْعُوَنَّ إِلَی هَذَا الْأَمْرِ الْأَبْیَضَ وَ الْأَسْوَدَ وَ مَنْ عَلَی رُءُوسِ الْجِبَالِ وَ مَنْ فِی لُجَجِ الْبِحَارِ وَ لَأَدْعُوَنَّ السَّنَهًَْ فَارِسَ وَ الرُّومَ.
امام سجّاد ( ابوطالب (با شمشیر خود از پیامبر (دفاع و با جان و دل از ایشان نگهبانی و نگهداری میکرد. قریش گفتند: «ای ابوطالب (! از او بپرس آیا خداوند او را ویژهی ما فرستاده است یا برای همهی مردم»؟ ابوطالب (گفت: «ای برادرزاده! آیا برای همهی مردم برانگیخته شدهای یا فقط برای قوم خود»؟ فرمود: «برای همهی مردم از سپید و سیاه و سرخ و عرب و غیرعرب مبعوث شدهام و سوگند به کسی که جان من در دست اوست! من همگان را، سپید و سیاه را و هرکس را که بر سر کوهها و جزایر دریاهاست به این آیین فرا میخوانم و فارسیان و رومیان را هم همین امسال به این کار فرا میخوانم».
الرّسول ( قَولُهُ وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً وَ قَالَ (بُعِثْتُ إِلَی الْأَحْمَرِ وَ الْأَسْوَدِ وَ الْأَبْیَض.
پیامبر ( وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً من بهسوی انسانهای سرخپوست و سیاه پوست و سفیدپوست (همهی انسانها) مبعوث شدم.
الرّسول ( قَالَ رَسُولُ اللهِ (فُضِّلْتُ بِأَرْبَعِ خِصَالٍ: جُعِلَتْ لِیَ الْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً، إِلَی قَوْلِهِ وَ أُرْسِلْتُ إِلَی النَّاسِ کَافَّهًًْ.
پیامبر ( من با چهار خصلت [بر دیگر پیامبران (] برتری دارم؛ زمین برای من محلّ سجده و پاک قرار داده شده است ... من برای [هدایت] همهی مردم فرستاده شدهام».
الباقر ( وَ فِی قَوْلِهِ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ کَافَّةً لِلنَّاسِ فِی الرَّجْعَهًْ.
امام باقر ( در آیهی وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ مقصود آن حضرت (پیامبر () است که خدا او را در رجعت [برای هدایت و تأمین حوائج تمام مردم جهان] برانگیخته میگرداند.
الصّادق ( إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَعْطَی مُحَمَّداً (شَرَائِعَ نُوحٍ وَ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسَی وَ عِیسَی (إلَی أن قَالَ وَ أَرْسَلَهُ کَافَّهًًْ إِلَی الْأَبْیَضِ وَ الْأَسْوَدِ وَ الْجِنِ وَ الْإِنْس.
امام صادق ( خداوند متعال به محمّد (شریعتهای نوح و ابراهیم و موسی و عیسی (را عطا کرد، ... تا جنّ و انس و سیاه و سفید را به سوی خدا دعوت کند.
الرّسول ( أُعْطِیتُ خَمْساً وَ لَا أَقُولُ فَخْراً بُعِثْتُ إِلَی الْأَحْمَرِ وَ الْأَسْوَدِ وَ جُعِلَتْ لِیَ الْأَرْضُ طَهُوراً وَ مَسْجِداً وَ أُحِلَّ لِیَ الْمَغْنَمُ وَ لَمْ یُحَلَّ لِأَحَدٍ قَبْلِی وَ نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ فَهُوَ یَسِیرُ أَمَامِی مَسِیرَهًَْ شَهْرٍ وَ أُعْطِیتُ الشَّفَاعَهًَْ فَادَّخَرْتُهَا لِأُمَّتِی یَوْمَ الْقِیَامَهًْ.
پیامبر ( پنج چیز به من عطا شد و به خاطر فخرفروشی [این پنج چیز] را نمیگویم؛ من برای انسانهای سرخ پوست و زرد پوست [و همهی انسانها] مبعوث شدم و زمین برای من پاک و مسجد قرار داده شد. غنیمت [جنگی] برای من حلال شد، قبل از من، حدّ [مجازات شرعی] حلال نبود و من بهوسیلهی ترس [در دل دشمنانم] یاری شدم. و پیش از آنکه من برای فتح جایی بروم، ترس در دل دشمنان من، یک ماه جلوتر قرار میگیرد و شفاعت به من عطا شده است که آن را برای امّتم در روز قیامت، ذخیره کردهام.