آیه وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قالُوا ما ذا قالَ رَبُّكُمْ قالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبيرُ [23]
شفاعت نزد او، جز براى كسى كه [خداوند] براى او اذن شفاعت داده، سودى ندارد.[در آن روز همه در اضطرابند] تا زمانىكه اضطراب از دلهاى آنان زائل گردد [و فرمان از ناحيهی او صادر شود، مجرمان به شفيعان] مىگويند: «پروردگارتان چه دستورى داده»؟ مىگويند: «حق را [بيان كرد و اجازهی شفاعت دربارهی مستحقّان داد] و اوست بلند مرتبه و بزرگ».
السجّاد ( عَنْ أَبِی الْعَبَّاسِ الْمُکَبِّرِ قَالَ: دَخَلَ مَوْلًی لِامْرَأَهًِْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ (یُقَالُ لَهُ أَبُو أَیْمَنَ فَقَالَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ (تُغْرُونَ النَّاسَ وَ تَقُولُونَ شَفَاعَهًُْ مُحَمَّدٍ (شَفَاعَهًُْ مُحَمَّدٍ (فَغَضِبَ أَبُو جَعْفَرٍ (حَتَّی تَرَبَّدَ وَجْهُهُ ثُمَّ قَالَ وَیْحَکَ یَا أَبَا أَیْمَنَ أَ غَرَّکَ أَنْ عَفَّ بَطْنُکَ وَ فَرْجُکَ أَمَا لَوْ قَدْ رَأَیْتَ أَفْزَاعَ الْقِیَامَهًِْ لَقَدِ احْتَجْتَ إِلَی شَفَاعَهًِْ مُحَمَّدٍ (وَیْلَکَ فَهَلْ یَشْفَعُ إِلَّا لِمَنْ وَجَبَتْ لَهُ النَّارُ ثُمَّ قَالَ مَا أَحَدٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ إِلَّا وَ هُوَ مُحْتَاجٌ إِلَی شَفَاعَهًِْ مُحَمَّدٍ (یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (إِنَّ لِرَسُولِ اللَّهِ (الشَّفَاعَهًَْ فِی أُمَّتِهِ وَ لَنَا شَفَاعَهًًْ فِی شِیعَتِنَا وَ لِشِیعَتِنَا شَفَاعَهًًْ فِی أَهَالِیهِمْ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَشْفَعُ فِی مِثْلِ رَبِیعَهًَْ وَ مُضَرَ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَشْفَعُ حَتَّی لِخَادِمِهِ وَ یَقُولُ یَا رَبِّ حَقَّ خِدْمَتِی کَانَ یَقِینِی الْحَرَّ وَ الْبَرْد.
امام سجّاد ( ابیعباس مکبر گوید: بندهی همسر امام سجّاد (به نام ابواَیمن نزد امام باقر (آمد و عرض کرد: «ای ابوجعفر (! مردم را میفریبند و میگویند: شفاعت محمّد (شفاعت محمّد ([و به عمل صالح خود تکیه نمیکنند]»؟! امام باقر (به خشم آمد و رنگ چهرهاش تغییر کرد. سپس فرمود: «وای بر تو ای ابواَیمن! آیا از اینکه شکم و فرْج (دامان) خود را عفیف نگاه داشتهای، مغرور شدهای؟ آیا نمیدانی وقتی صحنههای پُر از هول و هراس قیامت را مشاهده کنی، به شفاعت محمّد (نیاز پیدا میکنی؟ وای بر تو! آیا محمّد (تنها برای کسی که آتش جهنّم بر او واجب شده است شفاعت میکند»؟! سپس حضرت (فرمود: «تمام پیشینیان و آیندگان نیازمند شفاعت محمّد (رسول خدا (در روز قیامت میباشند». سپس امام باقر (فرمود: «رسول خدا (حقّ شفاعت برای امّت خود را دارد و ما حقّ شفاعت برای شیعیان خود را داریم و شیعیان ما حقّ شفاعت برای مردمان خود را دارند». سپس حضرت (فرمود: «مؤمن برای [قبیلهی بزرگی] مانند قبیلهی رَبیعه و مُضَرّ شفاعت میکند و مؤمن حتّی برای خادم خود نیز شفاعت میکند و میگوید: پروردگارا! به خاطر خدمتی که به من میکرد و مرا از سرما و گرما حفظ میکرد [او را بیامرز]».
الصّادق ( عَن سَمَاعَهًَْ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عَنِ شَفَاعَهًَْ النَّبِیِّ (یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ قَالَ یُحْشَرُ النَّاسُ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ فَیُلْجِمُهُمْ الْعَرَقُ فَیَقُولُونَ انْطَلِقُوا بِنَا إِلَی أَبِینَا آدَمَ (لِیَشْفَعَ فَیَأْتُونَ آدَمَ (فَیَقُولُونَ لَهُ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ رَبِّکَ فَیَقُولُ إِنَّ لِی ذَنْباً وَ خَطِیئَهًًْ وَ أَنَا أَسْتَحِی مِنْ رَبِّی فَعَلَیْکُمْ بِنُوحٍ فَیَأْتُونَ نُوحاً (فَیَرُدُّهُمْ إِلَی مَنْ یَلِیهِ وَ یَرُدَّهُمْ کُلُّ نَبِیٍّ إِلَی مَنْ یَلِیهِ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ حَتَّی یَنْتَهُوا إِلَی عِیسَی (فَیَقُولُ عَلَیْکُمْ بِمُحَمَّدٍ (فَیَأْتُونَ مُحَمَّداً فَیَعْرِضُونَ أَنْفُسَهُمْ عَلَیْهِ وَ یَسْأَلُونَهُ أَنْ یَشْفَعَ لَهُمْ فَیَقُولُ لَهُمْ انْطَلِقُوا بِنَا فَیَنْطَلِقُونَ حَتَّی یَأْتِیَ بَابَ الْجَنَّهًِْ فَیَسْتَقْبِلُ وَجْهَ الرَّحْمَنِ سُبْحَانَهُ وَ یَخِرُّ سَاجِداً فَیَمْکُثُ مَا شَاءَ اللَّهُ فَیَقُولُ اللَّهُ لَهُ ارْفَعْ رَأْسَکَ یَا مُحَمَّدُ وَ اشْفَعْ تُشَفَّعْ وَ سَلْ تُعْطَ فَیُشَفَّعُ فِیهِم.
امام صادق ( سماعه نقل میکند: از امام صادق (پیرامون شفاعت رسول خدا (در روز قیامت پرسیدم و حضرت (پاسخ داد: «مردم در روز قیامت همه در یک بلندی محشور میشوند، درحالیکه عرق بر سر و روی آنان جاری است. میگویند: «ما را نزد پدرمان آدم (ببرید تا او برایمان شفاعت کند». پس نزد آدم (میآیند و به او عرض میکنند: «نزد پروردگارت برایمان شفاعت کن». آدم (پاسخ میدهد: «من، گناه و اشتباهی انجام دادهام و در برابر پروردگارم احساس شرمساری میکنم، شما باید برای شفاعت نزد نوح (بروید». پس آنها نزد نوح (میآیند و او آنان را به رفتن نزد پیامبر پس از خود ارجاع میدهد و همینطور هر پیامبر مردم را به پیامبر پس از خود ارجاع میدهد تا آنکه به عیسی (منتهی میشوند و او میفرماید: «شما باید نزد محمّد (بروید». و آنان نزد محمّد (میروند و خود را بر او عرضه میدارند و از او میخواهند که برای آنان شفاعت کند. پس حضرت (میفرماید: «با ما بیایید»! به راه میافتند تا به در بهشت میرسند و حضرت (رو به وجه (ذات) خداوند سبحان میکند و به سجده افتاده و تا هر زمان خدا بخواهد صبر میکند. سپس خداوند به او میفرماید: «سرت را بالا بگیر ای محمّد ( و شفاعت کن که مورد پذیرش قرار میگیرد و بخواه که هرچه بخواهی به تو ارزانی داشته میشود». اینگونه میشود که رسول خدا (برای آنان شفاعت میکند.
الصّادق ( قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (مَا مِنْ نَبِیٍّ وُلِدَ مِنْ آدَمَ إِلَی مُحَمَّدٍ (إِلَّا وَ هُمْ تَحْتَ لِوَاءِ مُحَمَّدٍ (قَالَ فَیَأْتُونَهُ ثُمَّ قَالَ فَیَقُولُون یَا مُحَمَّدُ (سَلْ رَبَّکَ یَحْکُمْ بَیْنَنَا وَ لَوْ إِلَی النَّارِ قَالَ فَیَقُولُ نَعَمْ أَنَا صَاحِبُکُمْ فَیَأْتِی دَارَ الرَّحْمَنِ وَ هِیَ عَدْنٌ وَ إِنَّ بَابَهَا سَعَتُهُ بُعْدُ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَیُحَرِّکُ حَلْقَهًًْ مِنَ الْحَلَقِ فَیُقَالُ مَنْ هَذَا وَ هُوَ أَعْلَمُ بِهِ فَیَقُولُ أَنَا مُحَمَّدٌ فَیُقَالُ افْتَحُوا لَهُ قَالَ فَیُفْتَحُ لِی قَالَ فَإِذَا نَظَرْتُ إِلَی رَبِّی مَجَّدْتُهُ تَمْجِیداً لَمْ یُمَجِّدْهُ أَحَدٌ کَانَ قَبْلِی وَ لَا یُمَجِّدُهُ أَحَدٌ کَانَ بَعْدِی ثُمَّ أَخِرُّ سَاجِداً فَیَقُولُ یَا مُحَمَّدُ ارْفَعْ رَأْسَکَ وَ قُلْ یُسْمَعْ قَوْلُکَ وَ اشْفَعْ تُشَفَّعْ وَ سَلْ تُعْطَ.
امام صادق ( هر پیامبری که از زمان آدم (تا پیامبر خدا (متولّد شده، تحت لوای محمّد (خواهد بود. مردم نزد پیامبر (میآیند و میگویند: «ای محمّد (! از پروردگارت بخواه برای ما حکم کند حتی اگر جهنّم باشد، پیامبر (میفرماید: «آری، من صاحب شما هستم»؛ و به دار الرّحمن که همان باغ عَدن است میرود که در آن، از شرق تا به غرب وسعت دارد، و یکی از حلقههای در را میکوبد، گفته میشود: «کیستی»؟ درحالیکه او را بهتر از همه میشناسد، پیامبر (میفرماید: «من محمّد هستم». گفته میشود: «در را برای او باز کنید». پیامبر (فرمود: «پس آن در برایم باز میشود، وقتی خدایم را بنگرم چنان او را تمجید و اکرام میگویم که پیش از من هیچ کس خدا را چنین حمد و ثنا نگفته است و بعد از من هم نخواهد گفت؛ سپس به سجده میافتم». خداوند میفرماید: «سرت را بلند کن و برخیز، بگو، هر چه بگویی شنیده میشود و شفاعت کن که پذیرفته میشود و بخواه که عطا میشوی».
الباقر ( عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (فِی قَوْلِهِ حَتَّی إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قالُوا ما ذا قالَ رَبُّکُمْ قالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ وَ ذَلِکَ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاوَاتِ لَمْ یَسْمَعُوا وَحْیاً فِیمَا بَیْنَ أَنْ بُعِثَ عِیسَیابْنُمَرْیَمَ (إِلَی أَنْ بُعِثَ مُحَمَّدٌ (فَلَمَّا بَعَثَ اللَّهُ جَبْرَئِیلَ (إِلَی مُحَمَّدٍ (سَمِعَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ صَوْتَ وَحْیِ الْقُرْآنِ کَوَقْعِ الْحَدِیدِ عَلَی الصَّفَا فَصَعِقَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ الْوَحْیِ انْحَدَرَ جَبْرَئِیلُ (کُلَّمَا مَرَّ بِأَهْلِ السَّمَاءِ فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ یَقُولُ کُشِفَ عَنْ قُلُوبِهِمْ فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ مَا ذَا قَالَ رَبُّکُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ.
امام باقر ( از امام باقر (روایت است که پیرامون تفسیر آیه: حَتَّی إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّکُمْ قَالُوا الحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ. فرمود: «منظور از آیه این است که آسمانیان از زمان بعثت عیسیبنمریم (تا بعثت محمّد (صدای وحی را نشنیده بودند و چون خداوند، جبرئیل را بهسوی رسول خدا (فرستاد و آسمانیان، صدای وحی قرآن را بهمانند صدای فرو کوفتهشدن آهن بر صخره شنیدند، همه مدهوش گشتند. چون ابلاغ وحی به پایان رسید، جبرئیل فرود آمد و هرگاه که از کنار ساکنان یک آسمان میگذشت، فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ ترس و اضطراب از دلهایشان برطرف میشد و به یکدیگر میگفتند: مَا ذَا قَالَ رَبُّکُمْ قَالُوا الحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ».