آیه وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً يا جِبالُ أَوِّبي مَعَهُ وَ الطَّيْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَديدَ [10]
و ما به داود از سوى خود فضيلتى بزرگ بخشيديم [ما به كوهها و پرندگان گفتيم]: اى كوهها و اى پرندگان! با او [در تسبيح خدا] همآواز شويد و آهن را براى او نرم كرديم.
علیبنابراهیم ( وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلًا یا جِبالُ أَوِّبِی مَعَهُ أَیْ سَبِّحِی لِلَّهِ وَ الطَّیْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ قَالَ کَانَ دَاوُدُ إِذَا مَرَّ فِی الْبَرَارِی یَقْرَأُ الزَّبُورَ تُسَبِّحُ الْجِبَالُ وَ الطَّیْرُ مَعَهُ وَ الْوُحُوشُ وَ أَلَانَ اللَّهُ لَهُ الْحَدِیدَ مِثْلَ الشَّمْعِ حَتَّی کَانَ یَتَّخِذُ مِنْهُ مَا أَحَبَّ.
علیّبنابراهیم ( وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا یَا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ، یعنی تسبیح خدا گویید. وَ الطَّیْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الحَدِیدَ، حضرت داوود (هنگامیکه در صحراها حرکت میکرد و کتاب زبور را میخواند، کوهها، پرندگان و وحوش به همراه او تسبیح میگفتند و خداوند، آهن را مانند موم در دستان او نرم گردانید تا او از آن، هرچه که میخواهد، بسازد.
الصّادق ( عَنْ هِشَامِبْنِسَالِمٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِبْنِمُحَمَّدٍ (أَنَّهُ قَالَ فِی حَدِیثٍ یَذْکُرُ فِیهِ قِصَّهًَْ دَاوُدَ (أَنَّهُ خَرَجَ یَقْرَأُ الزَّبُورَ وَ کَانَ إِذَا قَرَأَ الزَّبُورَ لَا یَبْقَی جَبَلٌ وَ لَا حَجَرٌ وَ لَا طَائِرٌ إِلَّا جَاوَبَتْه.
امام صادق ( هشامبن سالم نقل میکند: امام صادق (در حدیثی که در آن داستان داوود (را ذکر میکند، فرمود: «داوود (درحالیکه زبور تلاوت میکرد بیرون آمد و هنگامیکه او زبور تلاوت میکرد، کوهها و سنگها و پرندگان پاسخ وی را میگفتند».
امیرالمؤمنین ( عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (فِی قَوْلِهِ وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً أَنَّهُ سَرَی دَاوُدُ مُنْفَرِداً إِلَی جَبَلٍ لِلتَّعَبُّدِ، فَکَانَ یُنَاجِی رَبَّهُ فَعُرِضَ لَهُ وَحْشَهًٌْ، فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَی: یَا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَ الطَّیْرَ فَسَبَّحُوا اللَّهَ وَ هَلَّلُوهُ فَهَجَسَ فِی ضَمِیرِهِ رَجَمْتُهُمْ فَأَخَذَ مَلَکٌ عَضُدَهُ وَ أَتَی بِهِ إِلَی السَّاحِلِ وَ رَکَضَ الْبَحْرَ بِرِجْلِهِ فَانْشَقَّ الْبَحْرُ وَ ظَهَرَ الْحِیتَانُ فَطَرَدَهُمْ فَأَبْدَی صَخْرَهًًْ عَلَیْهَا دُودَهًٌْ، فَقَالَ: یَا دَاوُدُ (إِنَّ اللَّهَ یَسْمَعُ نَفَسَ هَذِهِ الدُّودَهًِْ فِی هَذَا الْمَکَانِ.
امام علی ( امیرالمؤمنین (دربارهی این کلام خداوند: وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلًا [فرمود]: «داوود (شبانه برای عبادت به تنهایی به کوه رفت. درحال مناجات با پروردگارش بود که [ناگاه] وحشتی بر او عارض شد». خداوند تعالی فرمود: یا جِبالُ أَوِّبی مَعَهُ وَ الطَّیْر، آنها (کوهها و پرندگان، همراه او) خدا را تسبیح کردند و تهلیل نمودند. به ذهنش خطور کرد که با سنگ به کوهها و پرندگان بزند امّا فرشتهای بازوی او را گرفت و به سمت ساحل آورد و پایش را به دریا زد، دریا شکافته شد و ماهیها نمایان شدند. ماهیها را کنار زد و صخرهای آشکار شد که کرمی روی آن قرار داشت، گفت: «ای داود (! خداوند حتما [صدای] نَفَس این کرم را که در اینجا قرار دارد، میشنود».
امیرالمؤمنین ( إنَّ یَهُودِیّاً مِن یَهُودِ الشَّامِ وَ أحبَارِهِم ... وَ أَجَابَ لِقَوْلِه (قَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ فَهَذَا دَاوُدُ (قَدْ أَلَانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ الْحَدِیدَ فَعَمِلَ مِنْهُ الدُّرُوعَ قَالَ لَهُ (لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ مُحَمَّدٌ (أُعْطِیَ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْهُ إِنَّهُ لَیَّن اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ الصُّمَ الصُّخُورَ الصِّلَابَ وَ جَعَلَهَا غَاراً وَ لَقَدْ غَارَتِ الصَّخْرَهًُْ تَحْتَ یَدِهِ بِبَیْتِ الْمَقْدِسِ لِینَهًًْ حَتَّی صَارَتْ کَهَیْئَهًِْ الْعَجِینِ قَدْ رَأَیْنَا ذَلِکَ وَ الْتَمَسْنَاهُ تَحْتَ رَایَتِه و قَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ فَإِنَّ هَذَا دَاوُدُ (بَکَی عَلَی خَطِیئَتِهِ حَتَّی سَارَتِ الْجِبَالُ مَعَهُ لِخَوْفِهِ قَالَ لَهُ عَلِیٌّ (لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ مُحَمَّدٌ (أُعْطِیَ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا إِنَّهُ کَانَ إِذَا قَامَ إِلَی الصَّلَاهًِْ سُمِعَ لِصَدْرِهِ وَ جَوْفِهِ أَزِیزٌ کَأَزِیزِ الْمِرْجَلِ عَلَی الْأَثَافِیِّ مِنْ شِدَّهًِْ الْبُکَاءِ وَ قَدْ أَمَّنَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ عِقَابِهِ فَأَرَادَ أَنْ یَتَخَشَّعَ لِرَبِّهِ بِبُکَائِهِ وَ یَکُونَ إِمَاماً لِمَنِ اقْتَدَی بِهِ وَ لَقَدْ قَامَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلَامُ عَشْرَ سِنِینَ عَلَی أَطْرَافِ أَصَابِعِهِ حَتَّی تَوَرَّمَتْ قَدَمَاهُ وَ اصْفَرَّ وَجْهُهُ یَقُومُ اللَّیْلَ أَجْمَعَ حَتَّی عُوتِبَ فِی ذَلِکَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ طه ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی بَلْ لِتَسْعَدَ بِهِ وَ لَقَدْ کَانَ یَبْکِی حَتَّی یُغْشَی عَلَیْهِ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ (أَ لَیْسَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ قَدْ غَفَرَ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ قَالَ بَلَی أَ فَلَا أَکُونُ عَبْداً شَکُوراً وَ لَئِنْ سَارَتِ الْجِبَالُ وَ سَبَّحَتْ مَعَهُ لَقَدْ عَمِلَ مُحَمَّدٌ (مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا إِذْ کُنَّا مَعَهُ عَلَی جَبَلِ حِرَاءَ إِذْ تَحَرَّکَ الْجَبَلُ فَقَالَ لَهُ قِرَّ فَلَیْسَ عَلَیْکَ إِلَّا نَبِیٌّ وَ صِدِّیقٌ شَهِیدٌ فَقَرَّ الْجَبَلُ مُجِیباً لِأَمْرِهِ وَ مُنْتَهِیاً إِلَی طَاعَتِهِ وَ لَقَدْ مَرَرْنَا مَعَهُ بِجَبَلٍ وَ إِذَا الدُّمُوعُ تَخْرُجُ مِنْ بَعْضِهِ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ (مَا یُبْکِیکَ یَا جَبَلُ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (کَانَ الْمَسِیحُ مَرَّ بِی وَ هُوَ یُخَوِّفُ النَّاسَ بِنَارٍ وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ فَأَنَا أَخَافُ أَنْ أَکُونَ مِنْ تِلْکَ الْحِجَارَهًِْ قَالَ لَهُ لَا تَخَفْ تِلْکَ حِجَارَهًُْ الْکِبْرِیتِ فَقَرَّ الْجَبَلُ وَ سَکَنَ وَ هَدَأَ.
امام علی ( استدلالی از امام علی (با یکی از یهودیان: عالم یهودی گفت: «این حضرت داود (است که خداوند آهن را برای او نرم ساخت و او از آن سپرها را ساخت». حضرت (فرمود: «همین طور است، و به حضرت محمّد (بهتر و برتر از آن داده شده است. خداوند سنگ سخت محکم را برای او نرم نموده و تبدیل به غار ساخت، و زیر دستان مبارک آن حضرت در بیت المقدس همچون خمیر، نرم شد. ما این را مشاهده کردیم و تحت رایت او آن را لمس نمودیم». عالم یهودی گفت: «این حضرت داود (است که بر خطای خود گریست، به شکلی که کوهها از سر ترس، با او ساری و جاری شدند». حضرت (فرمود: «همین طور است، و به حضرت محمّد (برتر از آن عطا شده. آن حضرت وقتی به نماز میایستاد، از شدّت گریه از سینه و شکم او صوتی همچون آواز دیگی مسین و مملوّ از آب که بر بالای آتش افروخته و در جوش و غلیان باشد شنیده میشد. و این در حالی بود که خداوند او را از عقاب خود ایمن ساخته بود. آن حضرت با این گریه میخواست به درگاه خداوند اظهار تخشّع کند و او امام و مقتدای همه است، و آن رسول گرامی مدّت ده سال بهواسطهی عبودیّت خداوند، بر سر انگشتان ایستاده ربّ العزّت را عبادت نمود، تا آنکه پاهای مبارکش متورّم و ستبر شد و رنگ مبارکش مایل به زردی گردید، و دائماً نماز شب خواند، تا آنکه از جانب خداوند عزّوجلّ عتاب شد: طه، ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی!. (طه/۲۱) بلکه باید بدان واسطه خوشبخت گردی. و او چندان گریه میکرد که در برخی اوقات بیهوش میشد. روزی یکی از اصحاب به او عرض کرد: «ای رسول خدا! مگر نه این است که خداوند گناهان دور و نزدیک گذشته تو را آمرزیده است»؟ گفت: «آری، مگر من نباید بندهی سپاسگزار خدا باشم»؟! و چنانکه کوهها با داود (جاری شده و تسبیح گفتند، با محمّد (برتر از آن انجام شده است. ما با او بر کوه حراء بودیم که ناگاه کوه به لرزه درآمد. آن حضرت به کوه فرمود: «آرام بگیر، که جز نبیّ و وصیّ یا صدّیق شهید بر روی تو نایستاده است! پس کوه با اطاعت از فرمان آن حضرت آرام گرفت. روزی نیز ما با او از کوهی عبور میکردیم که ناگاه قطرات گریه از برخی از قسمتهای آن بیرون میزد». آن حضرت به کوه فرمود: «برای چه گریه میکنی»؟ گفت: «ای رسول خدا! حضرت مسیح بر من عبور کرد و او مردم را از آتشی میترساند که هیمهی آن مردمند و سنگها. من ترس آن را دارم که نکند من از آن سنگها باشم». حضرت به او فرمود: «هراس مکن، آن سنگ، کبریت است. پس کوه آرام گرفته و سکون یافت».
الباقر ( عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (قَالَ: کَانَ فِی رَسُولِ اللَّهِ (ثَلَاثَهًٌْ لَمْ تَکُنْ فِی أَحَدٍ غَیْرِهِ لَمْ یَکُنْ لَهُ فَیْءٌ وَ کَانَ لَا یَمُرُّ فِی طَرِیقٍ فَیُمَرُّ فِیهِ بَعْدَ یَوْمَیْنِ أَوْ ثَلَاثَهًٍْ إِلَّا عُرِفَ أَنَّهُ قَدْ مَرَّ فِیهِ لِطِیبِ عَرْفِهِ وَ کَانَ لَا یَمُرُّ بِحَجَرٍ وَ لَا بِشَجَرٍ إِلَّا سَجَدَ لَه.
امام باقر ( در رسول خدا (سه ویژگی داشت که کسی جز ایشان آن سه را ندارد؛ حضرت سایه نداشت [زیرا نور او تحت الشّعاع خورشید نمیگشت]، از راهی نمیگذشت جز آنکه هرکس بعد از دو روز و سه روز از آنجا میگذشت، بهواسطهی بوی خوشش میفهمید که پیغمبر (از آنجا عبور کرده است، و بر هر سنگ و هر درختی گذر میکرد به ایشان سجده میکردند.
السّجاد ( عَنْ سَعِیدِ بْنِ الْمُسَیَّبِ قَالَ کَانَ الْقَوْمُ لَا یَخْرُجُونَ مِنْ مَکَّهًَْ حَتَّی یَخْرُجَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ سَیِّدُ الْعَابِدِینَ (فَخَرَجَ (فَخَرَجْتُ مَعَهُ فَنَزَلَ فِی بَعْضِ الْمَنَازِلِ فَصَلَّی رَکْعَتَیْنِ فَسَبَّحَ فِی سُجُودِهِ فَلَمْ یَبْقَ شَجَرٌ وَ لَا مَدَرٌ إِلَّا سَبَّحُوا مَعَهُ فَفَزِعْنَا فَرَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ یَا سَعِیدُ أَ فَزِعْتَ فَقُلْتُ نَعَمْ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ هَذَا التَّسْبِیحُ الْأَعْظَم.
امام سجاد ( سعیدبنمسیّب گفت: تا علیبنالحسین (از مکّه خارج نمیشد، مردم خارج نمیشدند. یک سال من در خدمت ایشان از مکّه بیرون آمدم. حضرت در منزلی فرود آمد و دو رکعت نماز خواند و در سجده تسبیح پروردگار کرد و هرچه در آن اطراف از درخت و گیاه وجود داشت با او به تسبیح پرداختند. من از شنیدن صدای تسبیح آنها ترسیدم، سر برداشته و فرمود: «سعید! ترسیدی»؟ عرض کردم: «آری ای پسر رسول خدا (»! فرمود: «این تسبیح اعظم است».
الصّادق ( قَالَ الصَّادِقُ (اطْلُبُوا الْحَوَائِجَ یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ فَإِنَّهُ الْیَوْمُ الَّذِی أَلَانَ اللَّهُ فِیهِ الْحَدِیدَ لِدَاوُدَ (.
امام صادق ( خواستههایتان را روز سهشنبه بخواهید که در آن روز، خدا آهن را برای داود (نرم کرد.
الصّادق ( مَنْ تَعَذَّرَتْ عَلَیْهِ الْحَوَائِجُ فَلْیَلْتَمِسْ طَلَبَهَا یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ فَإِنَّهُ الْیَوْمُ الَّذِی أَلَانَ اللَّهُ فِیهِ الْحَدِیدَ لِدَاوُدَ (.
امام صادق ( هرکس که تحقّق حاجاتش بر او مشکل شده باشد [و به خواستههایش نرسیده]، باید در روز سهشنبه، آنها را از خداوند بخواهد؛ زیرا روز سهشنبه، همان روزی است که خداوند در آن [روز] آهن را برای داود (نرم گردانید.
الکاظم ( عَنْ عَلِیِّبْنِجَعْفَرٍ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَخِی مُوسَیبْنِجَعْفَرٍ (فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أُرِیدُ الْخُرُوجَ إِلَی السَّفَرِ فَادْعُ. فَقَالَ (: وَ مَتَی تَخْرُجُ؟ إِلَی أَنْ قَالَ (: أَ لَا أَدُلُّکَ عَلَی یَوْمٍ سَهْلٍ أَلَانَ اللَّهُ فِیهِ الْحَدِیدَ لِدَاوُدَ (؟ قَالَ الرَّجُلُ: بَلَی، جُعِلْتُ فِدَاکَ. قَالَ: اخْرُجْ یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ.
امام کاظم ( علیبنجعفر میگوید: مردی خدمت برادرم امام موسیکاظم (آمد و به او عرض کرد: «فدایت شوم! میخواهم به سفر بروم. برایم دعا کن». فرمود: «کی خارج میشوی»؟ ... امام (فرمود: «آیا به تو برای سفر در روز خوب و بر روز آسان راهنمایی نکنم؟! همان روزی که در آن، خداوند آهن را برای داود (نرم کرد»؟ آن مرد گفت: «آری، فدایت شوم»! فرمود: «روز سهشنبه [برای سفر] خارج شو».
الرّضا ( وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ قَالَ هِیَ الدِّرْعُ وَ السَّرْدُ تَقْدِیرُ الْحَلْقَهًِْ بَعْدَ الْحَلْقَهًِْ.
امام رضا ( صدوق از امام رضا (روایت میکند که ایشان دربارهی آیه: وَ أَلَنَّا لَهُ الحَدِیدَ فرمود: «منظور از آهن، زره جنگی است. و «السّرد» به معنای قرار دادن حلقهای بعد از حلقه دیگر است».
امیرالمؤمنین ( أَوْحَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَی دَاوُدَ (أَنَّکَ نِعْمَ الْعَبْدُ لَوْ لَا أَنَّکَ تَأْکُلُ مِنْ بَیْتِ الْمَالِ وَ لَا تَعْمَلُ بِیَدِکَ شَیْئاً قَالَ فَبَکَی دَاوُدُ (أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَی الْحَدِیدِ أَنْ لِنْ لِعَبْدِی دَاوُدَ (فَأَلَانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ الْحَدِیدَ فَکَانَ یَعْمَلُ کُلَّ یَوْمٍ دِرْعاً فَیَبِیعُهَا بِأَلْفِ دِرْهَمٍ فَعَمِلَ ثَلَاثَمِائَهًٍْ وَ سِتِّینَ دِرْعاً فَبَاعَهَا بِثَلَاثِمِائَهًٍْ وَ سِتِّینَ أَلْفاً وَ اسْتَغْنَی عَنْ بَیْتِ الْمَالِ.
امام علی ( خداوند عزّوجلّ به داود (وحی نمود که تو چه بندهی خوبی هستی اگر از بیت المال نخوری و با دست خود کار کنی [و مشغول کاری شوی و از درآمد آن مصرف کنی]». داود (به این خاطر، چهل روز گریست و خداوند به آهن وحی نمود که برای بندهام داود (نرم شو. پس خداوند عزّوجلّ آهن را برای داود (نرم گردانید و او هر روز زرهی میساخت و آن را به قیمت هزار درهم میفروخت. در نهایت سیصدوشصت زره ساخت و آنها را به قیمت سیصدوشصت هزار درهم فروخت و از روزی خوردن از بیت المال بینیاز شد».