آیه ۱۴ - سوره سبأ

آیه فَلَمَّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ الْمُهينِ [14]

[با اين همه جلال و شكوه سليمان] هنگامى كه مرگ را بر او مقرّر داشتيم، كسى آنها را از مرگ وى آگاه نساخت مگر جنبنده زمين [موريانه‌] كه عصاى او را مى‌خورد [تا شكست و پيكر سليمان فرو افتاد] هنگامى‌كه بر زمين افتاد جنّيان فهميدند كه اگر از غيب آگاه بودند در عذاب خواركننده باقى نمى‌ماندند!

[با این همه جلال و شکوه سلیمان] هنگامی‌که مرگ را بر او مقرّر داشتیم، آن‌ها را از مرگ وی آگاه نساخت مگر جنبنده‌ی زمین موریانه) درحالی‌که عصای او را می‌خورد [تا شکست و پیکر سلیمان فرو افتاد]

۱ -۱
(سبأ/ ۱۴)

امیرالمؤمنین ( وَ أَمَّا قَضَاءُ إِنْزَالِ الْمَوْتِ فَکَقَوْلِ أَهْلِ النَّارِ فِی سُورَهًِْ الزُّخْرُفِ وَ نادَوْا یا مالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ قالَ إِنَّکُمْ ماکِثُونَ أَیْ لَ یَنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَوْتَ وَ مِثْلُهُ لا یُقْضی عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا وَ لا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها أَیْ لَا یَنْزِلُ عَلَیْهِمُ الْمَوْتُ فَیَسْتَرِیحُوا وَ مِثْلُهُ فِی قِصَّهًِْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ (فَلَمَّا قَضَیْنا عَلَیْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلی مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّهًُْ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ یَعْنِی تَعَالَی لَمَّا أَنْزَلْنَا عَلَیْهِ الْمَوْتَ.

امام علی ( [امام در توصیف معانی مختلف کلمه‌ی قضاء در قرآن می‌فرمود: قضاء انواعی دارد که یکی از آن‌ها قضای موت است] قضای موت (حکمِ فرودآوردن مرگ)، مانند این سخن اهل آتش در سوره زخرف است: وَ نادَوْا یا مالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ قالَ إِنَّکُمْ ماکِثُونَ؛ آن‌ها فریاد می‌کشند: «ای مالک دوزخ! [ای کاش] پروردگارت ما را بمیراند [تا آسوده شویم]»! می‌گوید: «شما در اینجا ماندنی هستید»!. (زخرف/۷۷). یعنی مرگ ما را برسان. و مثل آن آیه است لا یُقْضی عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا وَ لا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها؛ هرگز فرمان مرگشان صادر نمی‌شود تا بمیرند، و نه چیزی از عذابش از آنان تخفیف داده می‌شود. (فاطر/۳۶). یعنی مرگ آن‌ها فرا نمی‌رسد تا آسوده شوند و مثل آن در قصّه‌ی سلیمان‌بن‌داود (آمده است فَلَمَّا قَضَیْنا عَلَیْهِ الْموْتَ ما دَلهُمْ عَلی مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّهْ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ منظور [خداوند] تعالی این است که وقتی که مرگ را بر او نازل کردیم (مرگش فرا رسید).

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۳۲۲
بحار الأنوار، ج۹۰، ص۱۹
۱ -۲
(سبأ/ ۱۴)

الصّادق ( إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَوْحَی إِلَی سُلَیْمَانَ‌بْنِ‌دَاوُدَ (أَنَّ آیَهًَْ مَوْتِکَ أَنَّ شَجَرَهًًْ تَخْرُجُ مِنْ بَیْتِ الْمَقْدِسِ یُقَالُ لَهَا الْخُرْنُوبَهًُْ قَالَ فَنَظَرَ سُلَیْمَانُ (یَوْماً فَإِذَا الشَّجَرَهًُْ الْخُرْنُوبَهًُْ قَدْ طَلَعَتْ مِنْ بَیْتِ الْمَقْدِسِ فَقَالَ لَهَا مَا اسْمُکِ قَالَتِ الْخُرْنُوبَهًُْ قَالَ فَوَلَّی سُلَیْمَانُ (مُدْبِراً إِلَی مِحْرَابِهِ فَقَامَ فِیهِ مُتَّکِئاً عَلَی عَصَاهُ فَقُبِضَ رُوحُهُ مِنْ سَاعَتِهِ قَالَ فَجَعَلَتِ الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ یَخْدُمُونَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی أَمْرِهِ کَمَا کَانُوا وَ هُمْ یَظُنُّونَ أَنَّهُ حَیٌّ لَمْ یَمُتْ یَغْدُونَ وَ یَرُوحُونَ وَ هُوَ قَائِمٌ ثَابِتٌ حَتَّی دَبَّتِ الْأَرَضَهًُْ مِنْ عَصَاهُ فَأَکَلَتْ مِنْسَأَتَهُ فَانْکَسَرَتْ وَ خَرَّ سُلَیْمَانُ (إِلَی الْأَرْضِ أَ فَلَا تَسْمَعُ لِقَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهِینِ.

امام صادق ( خداوند عزّوجلّ به سلیمان‌بن‌داود (وحی نمود که نشانه‌ی مرگ تو، درختی به نام خَرنُوبه (درختی است خاردار و میوه‌ی آن مثل سیب است ولی بدمزه می‌باشد) است که از بیت‌المقدّس سر برمی‌آورد [و در آنجا می‌روید]. روزی نگاه سلیمان (به درخت خرنوبه که ناگهان از بیت المقدّس سر برآورده بود افتاد و به آن فرمود: «نام تو چیست»؟ آن درخت پاسخ داد: «نام من خرنوبه است». سلیمان (با شنیدن این سخن پشت کرده و به‌سوی محراب خود رفت و در آن با تکیه بر عصای خود ایستاد و خداوند در همان لحظه او را قبض روح کرد؛ امّا جنّ و انس همچنان به او خدمت می‌کردند و مثل قبل به امور او می‌پرداختند و گمان می‌کردند که او زنده می‌باشد و نمرده است. آنان صبح و شام می‌آمدند و می‌رفتند درحالی‌که سلیمان (همچنان ثابت ایستاده بود تا آنکه موریانه در عصای او نفوذ کرد و آن را خورد و سلیمان (بر زمین افتاد». آیا نشنیده‌ای که خداوند عزّوجلّ می‌فرماید: فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ المُهِینِ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۳۲۴
الکافی، ج۸، ص۱۴۴/ نورالثقلین/ البرهان
۱ -۳
(سبأ/ ۱۴)

الصّادق ( إِنَّ سُلَیْمَانَ‌بْنَ‌دَاوُدَ (قَالَ ذَاتَ یَوْمٍ لِأَصْحَابِه ... قَدْ أَحْبَبْتُ أَنْ أَدْخُلَ قَصْرِی فِی غَدٍ فَأَصْعَدَ أَعْلَاهُ وَ أَنْظُرَ إِلَی مَمَالِکِی فَلَا تَأْذَنُوا لِأَحَدٍ عَلَیَّ لِئَلَّا یَرِدَ عَلَیَّ مَا یُنَغِّصُ عَلَیَّ یَوْمِی قَالُوا نَعَمْ فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ أَخَذَ عَصَاهُ بِیَدِهِ وَ صَعِدَ إِلَی أَعْلَی مَوْضِعٍ مِنْ قَصْرِهِ إِذْ نَظَرَ إِلَی شَابٍّ حَسَنِ الْوَجْهِ وَ اللِّبَاسِ قَدْ خَرَجَ عَلَیْهِ فَلَمَّا بَصُرَ بِهِ سُلَیْمَانُ (قَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا مَلَکُ الْمَوْتِ قَالَ وَ فِیمَا جِئْتَ قَالَ جِئْتُ لِأَقْبِضَ رُوحَکَ قَالَ امْضِ لِمَا أُمِرْتَ بِهِ فَقَبَضَ مَلَکُ الْمَوْتِ رُوَهُ وَ هُوَ مُتَّکِئٌ عَلَی عَصَاهُ فَبَقِیَ سُلَیْمَانُ (مُتَّکِئاً عَلَی عَصَاهُ وَ هُوَ مَیِّتٌ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ النَّاسُ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ وَ هُمْ یُقَدِّرُونَ أَنَّهُ حَیٌّ فَافْتَتَنُوا فِیهِ وَ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ قَالَ إِنَّ سُلَیْمَانَ (قَدْ بَقِیَ مُتَّکِئاً عَلَی عَصَاهُ هَذِهِ الْأَیَّامَ الْکَثِیرَهًَْ وَ لَمْ یَتْعَبْ وَ لَمْ‌یَنَمْ وَ لَمْ یَأْکُلْ وَ لَمْ یَشْرَبْ إِنَّهُ لَرَبُّنَا الَّذِی یَجِبُ عَلَیْنَا أَنْ نَعْبُدَهُ وَ قَالَ قَوْمٌ إِنَّ سُلَیْمَانَ (سَاحِرٌ وَ إِنَّهُ یُرِینَا أَنَّهُ وَاقِفٌ مُتَّکِئٌ عَلَی عَصَاهُ یَسْحَرُ أَعْیُنَنَا وَ لَیْسَ کَذَلِکَ فَقَالَ الْمُؤْمِنُونَ إِنَّ سُلَیْمَانَ (هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ نَبِیُّهُ یُدَبِّرُ اللَّهُ أَمْرَهُ بِمَا شَاءَ فَلَمَّا اخْتَلَفُوا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْأَرَضَهًَْ فَدَبَّتْ فِی عَصَاهُ فَلَمَّا أَکَلَتْ جَوْفَهَا انْکَسَرَتِ الْعَصَا وَ خَرَّ سُلَیْمَانُ (مِنْ قَصْرِهِ عَلَی وَجْهِهِ فَشَکَرَتِ الْجِنُّ لِلْأَرَضَهًِْ صَنِیعَهَا فَلِأَجْلِ ذَلِکَ لَا تُوجَدُ الْأَرَضَهًُْ فِی مَکَانٍ إِلَّا وَ عِنْدَهَا مَاءٌ وَ طِینٌ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَلَمَّا قَضَیْنا عَلَیْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلی مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ یَعْنِی عَصَاهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهِینِ.

امام صادق ( سلیمان‌بن‌داود (روزی به یاران خود فرمود: «... من می‌خواهم فردا به قصرم بروم و در آنجا شب را به صبح برسانم و به فراز قصر بروم و به سرزمین‌های خویش بنگرم. پس به هیچ‌کسی اجازه ندهید تا نزد من آید و بدین‌وسیله روز مرا تلخ سازد». یاران سلیمان (گفتند: «اطاعت می‌کنیم». چون صبح شد، سلیمان (عصای خود را در دست گرفت و به فراز قصر خود رفت که ناگهان نگاهش به جوان خوش‌سیما و شیک‌پوشی افتاد که از یکی از گوشه‌های قصر سلیمان (خارج و نزد او آمد. چون سلیمان (او را دید به او فرمود: «تو کیستی»؟ آن جوان پاسخ داد: «من فرشته‌ی مرگ هستم». سلیمان (فرمود: «به چه منظور آمده‌ای»؟ فرشته‌ی مرگ پاسخ داد: «آمده‌ام تا تو را قبض روح کنم». سلیمان (فرمود: «مأموریت خود را انجام بده»، فرشته‌ی مرگ درحالی‌که سلیمان (بر عصای خود تکیه کرده بود، روح او را ستاند و سلیمان (تا آن اندازه که خدا خواست، بی‌جان به همان حالت که بر عصای خود تکیه داده بود، باقی ماند و مردم به او نگاه می‌کردند و گمان می‌کردند که او زنده است و [پس از گذشت زمانی طولانی] در مورد او حرف‌های مختلفی زدند و نظرات متفاوتی ارائه دادند. برخی از آنان گفتند: «سلیمان (در این روزهای بسیار، به همان حال که بر عصای خود تکیه کرده بود، باقیمانده و خسته نشده و نه چیزی خورده و نخوابیده و آبی نیز ننوشیده است. بنابراین او پروردگار ما است که ما باید او را پرستش کنیم». گروه دیگری گفتند: «سلیمان (جادوگر است و او چنین به ما می‌نمایاند که او بر عصای خود تکیه داده و ایستاده است و چشمان ما را افسون می‌کند، درحالی‌که چنین نیست». مؤمنان نیز گفتند: «سلیمان (بنده و پیامبر خداوند است و خداوند امر او را آن‌چنان که خود خواهد، تدبیر می‌کند». چون آنان اختلاف نظر پیدا کردند، خداوند عزّوجلّ موریانه را مبعوث داشت و او در عصای سلیمان (نفوذ کرد و چون داخل آن عصا را خورد، عصا شکست و سلیمان (از قصر خود به رو افتاد و اجنّه به خاطر این کار از موریانه سپاسگزاری کردند و به همین خاطر است که موریانه تنها در جایی که در آن آب و گل است یافت می‌شود و این آیه نیز به همین معنا است؛ فَلَمَّا قَضَیْنَا عَلَیْهِ المَوْتَ مَا دَلهُمْ عَلَی مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنسَأَتَهُ، یعنی عصایش را خورد. فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمهِینِ. یعنی وقتی سلیمان (افتاد، انسانها [که گمان می‌کردند، جنّیان، علم غیب دارند] فهمیدند که اگر جنیان علم غیب داشتند در طول این مدت، دچار این گرفتاری و پستی نمی‌بودند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۳۲۴
بحار الأنوار، ج۱۴، ص۱۳۶/ بحار الأنوار، ج۶۰، ص۷۸/ علل الشرایع، ج۱، ص۷۳/ عیون أخبارالرضا (ج۱، ص۲۶۵/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص۳۸۳؛ «بتفاوت لفظی»/ نورالثقلین/ البرهان
۱ -۴
(سبأ/ ۱۴)

الباقر ( أَمَرَ سُلَیْمَانُ‌بْنُ‌دَاوُدَ (الْجِنَّ فَصَنَعُوا لَهُ قُبَّهًًْ مِنْ قَوَارِیرَ فَبَیْنَمَا هُوَ مُتَّکِئٌ عَلَی عَصَاهُ فِی الْقُبَّهًِْ یَنْظُرُ إِلَی الْجِنِّ کَیْفَ یَعْمَلُونَ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ إِذْ حَانَتْ مِنْهُ الْتِفَاتَهًٌْ فَإِذَا رَجُلٌ مَعَهُ فِی الْقُبَّهًِْ قَالَ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا الَّذِی لَا أَقْبَلُ الرِّشَاءَ وَ لَا أَهَابُ الْمُلُوکَ أَنَا مَلَکُ الْمَوْتِ فَقَبَضَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ مُتَّکِئٌ عَلَی عَصَاهُ فِی الْقُبَّهًِْ وَ الْجِنُّ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ قَالَ فَمَکَثُوا سَنَهًًْ وَ هُمْ یَدْأَبُونَ لَهُ حَتَّی بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْأَرَضَهًَْ فَأَکَلَتْ مِنْسَأَتَهُ وَ هِیَ الْعَصَا فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهِینِ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (إِنَّ الْجِنَّ یَشْکُرُونَ الْأَرَضَهًَْ مَا صَنَعَتْ بِعَصا سُلَیْمَانَ (فَمَا تَکَادُ تَرَاهَا فِی مَکَانٍ إِلَّا وَ عِنْدَهَا مَاءٌ وَ طِینٌ.

امام باقر ( حضرت سلیمان‌بن‌داود (به جنیان امر کرد تا [کاخ و] سراپرده‌ای از بلور برایش بسازند، درحالی‌که آن‌ها سرگرم ساختن آن بودند، حضرت (در قصر خود بر عصای خود تکیه داده و به آن‌ها می‌نگریست که چگونه آن را می‌سازند و جنیان نیز هنگامی‌که توجّه سلیمان (به آن‌ها کم می‌شد او را نگاه می‌کردند. ناگهان مردی در قصر سلیمان (ظاهر گردید، سلیمان (فرمود: «کیستی»؟ آن مرد گفت: «من کسی هستم که رشوه از کسی نمی‌پذیرم و از ملوک و سلاطین ترس و وحشتی ندارم، من ملک‌الموت هستم». پس بدون درنگ درحالی‌که سلیمان (ایستاده و بر عصایش تکیه داشت و جنّیان او را می‌نگریستند روحش را قبض کرد. جنّیان یک سال درنگ نموده و در طول این مدّت برای او زحمت کشیده و خود را به سختی انداختند تا وقتی‌که خداوند عزّوجلّ، موریانه‌ای را فرستاد و آن حیوان عصای سلیمان (را خورد؛ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الإنس أَنّ الْجِنَّ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمهِینِ جنیان، به خاطر کاری که موریانه با عصای سلیمان (کرد، از او تشکّر کردند، به همین خاطر است که در هرکجا که موریانه دیده شود حتماً آب و گل نیز آنجا می‌باشد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۳۲۶
بحار الأنوار، ج۱۴، ص۱۳۷/ علل الشرایع، ج۱، ص۷۴
۱ -۵
(سبأ/ ۱۴)

علی‌بن‌ابراهیم ( لَمَّا أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی سُلَیْمَانَ (إِنَّکَ مَیِّتٌ أَمَرَ الشَّیَاطِینَ أَنْ یَتَّخِذُوا لَهُ بَیْتاً مِنْ قَوَارِیرَ وَ وَضَعُوهُ فِی لُجَّهًِْ الْبَحْرِ وَ دَخَلَهُ سُلَیْمَانُ (فَاتَّکَأَ عَلَی عَصَاهُ وَ کَانَ یَقْرَأُ الزَّبُورَ وَ الشَّیَاطِینُ حَوْلَهُ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ وَ لَا یَجْسُرُونَ أَنْ یَبْرَحُوا فَبَیْنَا هُوَ کَذَلِکَ إِذْ حَانَتْ مِنْهُ الْتِفَاتَهًٌْ فَإِذَا هُوَ بِرَجُلٍ مَعَهُ فِی الْقُبَّهًِْ فَفَزِعَ مِنْهُ سُلَیْمَانُ (فَقَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا الَّذِی لَا أَقْبَلُ الرِّشَاءَ وَ لَا أَهَابُ الْمُلُوکَ فَقَبَضَهُ وَ هُوَ مُتَّکِئٌ عَلَی عَصَاهُ سَنَهًًْ وَ الْجِنُّ یَعْمَلُونَ لَهُ وَ لَا یَعْلَمُونَ بِمَوْتِهِ حَتَّی بَعَثَ اللَّهُ الْأَرَضَهًَْ فَأَکَلَتْ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ عَلَی وَجْهِهِ تَبَیَّنَتِ الْإِنْسُ أَنْ لَوْ کَانَ الْجِنُّ یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمُهِینِ کَذَا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ وَ ذَلِکَ أَنَّ الْإِنْسَ کَانُوا یَقُولُونَ إِنَّ الْجِنَّ یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ فَلَمَّا سَقَطَ سُلَیْمَانُ (عَلَی وَجْهِهِ عَلِمَ الْإِنْسُ أَنْ لَوْ عَلِمَ الْجِنُّ الْغَیْبَ لَمْ یَعْمَلُوا سَنَهًًْ لِسُلَیْمَانَ (وَ هُوَ مَیِّتٌ وَ یَتَوَهَّمُونَهُ حَیّاً قَالَ فَالْجِنُّ تَشْکُرُ الْأَرَضَهًَْ بِمَا عَمِلَتْ بِعَصَا سُلَیْمَانَ (وَ ذَکَرَ نَحْوَ مَا مَرَّ إِلَی قَوْلِهِ عَبْدُ اللَّهِ وَ نَبِیُّهُ وَ فِی بَعْضِ النُّسَخِ مَا هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ نَبِیِّهِ وَ فِی بَعْضِهَا إِنَّمَا هُوَ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( وقتی خداوند به سلیمان (وحی فرمود که تو [به زودی] خواهی مرد، او به شیاطین امر فرمود تا برایش قصری از شیشه ساخته و آن را در اعماق دریا قرار دادند و او وارد آب شد و بر عصای خود تکیه کرد و مشغول خواندن زبور بود و شیاطین اطراف او، به او می‌نگریستند و جرأت نداشتند که کارشان را رها کنند، درحالی‌که او چنین بود، به دقّت نگریست و ناگهان مردی را در کنار خود درون آن گنبد مشاهده کرد. سلیمان (از آن مرد ترسید و به او گفت: «تو کیستی»؟ آن مرد پاسخ داد: «من همان کسی هستم که رشوه نمی‌پذیرم و از پادشاهان هراسی ندارم». پس آن مرد که فرشته‌ی مرگ بود، سلیمان (را درحالی‌که به عصای خود تکیه داده بود، قبض روح کرد و جنیان به مدّت یک سال برای او کار می‌کردند و از اینکه او مرده بود، آگاه نبودند تا اینکه خداوند آن موریانه را مبعوث داشت و آن موریانه، عصای سلیمان (را خورد و وقتی سلیمان (به رو بر زمین افتاد، برای انسان‌ها روشن شد که اگر جنیان، علم غیب داشتند، در این عذاب خفّت‌بار، باقی نمی‌ماندند و پی می‌بردند به اینکه سلیمان (مرده است. این آیه این‌گونه نازل شده است. چرا که انسان‌ها می‌گفتند: جنیان عالم به غیب هستند. پس چون سلیمان (به رو افتاد، انسان‌ها پی بردند به اینکه اگر جنیان عالم به غیب بودند، به مدّت یک سال برای سلیمان (که مرده و بی‌جان بود، کار نمی‌کردند و او را زنده نمی‌پنداشتند. پس جنیان از موریانه به خاطر عملی که با عصای سلیمان (انجام داد سپاسگزاری نمودند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۳۲۶
بحار الأنوار، ج۱۴، ص۱۳۹/ القمی، ج۲، ص۱۹۹؛ «ذکر نحو ما مر الی قوله ... الی آخر» محذوف/ نورالثقلین؛ «بتفاوت»/ البرهان؛ «بتفاوت»
۱ -۶
(سبأ/ ۱۴)

الصّادق ( فَکَانَ آصِفُ یُدَبِّرُ أَمْرَهُ حَتَّی دَبَّتِ الْأَرَضَهًُْ فَلَمَّا خَرَّ أَیْ سَقَطَ سُلَیْمَانُ (مَیِّتاً تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَیْ ظَهَرَتِ الْجِنُّ فَانْکَشَفَتْ لِلنَّاسِ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهِینِ مَعْنَاهُ فِی الْأَعْمَالِ الشَّاقَّهًِْ.

امام صادق ( آصف [وزیر سلیمان (بود و به دستور او] به کارها و دستورات سلیمان (رسیدگی می‌کرد، تا آنکه [درحالی‌که به عصایش تکیه زده بود، مرد و] موریانه‌ای عصای او را خورد؛ فَلَمَّا خَرَّ؛ یعنی وقتی [جنازه] سلیمان (که مرده بود، افتاد، تَبَیَّنَتِ الإنس أَنّ الْجِنَّ؛ یعنی ضعف و خاری جنیان آشکار شد و مردم فهمیدند که جنّیان اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقی نمی‌ماندند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۳۲۸
بحار الأنوار، ج۶۰، ص۵۴/ نورالثقلین؛ «فلما خر ای سقط ... الی آخر» محذوف

جنبنده‌ی زمین موریانه)

۲ -۱
(سبأ/ ۱۴)

الصّادق ( لَقَدْ شَکَرَتِ الشَّیَاطِینُ الْأَرَضَهًَْ حِینَ أَکَلَتْ عَصَاهًَْ سُلَیْمَانَ (حَتَّی سَقَطَ وَ قَالُوا عَلَیْکَ الْخَرَابُ وَ عَلَیْنَا الْمَاءُ وَ الطِّین، فَلَا تَکَادُ تَرَاهَا فِی مَوْضِعٍ إِلَّا رَأَیْتَ مَاءً وَ طِینا.

امام صادق ( هنگامی که آن موریانه، عصای سلیمان (را خورد و سلیمان (بر زمین افتاد، جنیان از موریانه به خاطر این عملش تشکّر کردند و گفتند: «تو خراب کن و ما، آب و گل را [که محیط مناسب زیست تو است] فراهم می‌کنیم». به خاطر همین است که، موریانه را تنها در جایی که آب و گل باشد، می‌یابی.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۳۲۸
بحار الأنوار، ج۶۱، ص۵۱/ نورالثقلین/ البرهان؛ «بتفاوت»

جنّ

۳ -۱
(سبأ/ ۱۴)

الصّادق ( الْجِنُّ کَانُوا یَعْلَمُونَ أَنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ فَقَالَ الرَّجُلُ فَکَیْفَ هِیَ فَقَالَ إِنَّمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْإِنْسُ أَنْ لَوْ کَانَ الْجِنُّ یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمُهِین.

امام صادق ( امام صادق (فرمود: «خود جنّیان می‌دانند که به علم غیب اطّلاع ندارند». فردی پرسید: «چطور»؟ امام (فرمود: «خداوند فرموده است: «هنگامی‌که بر زمین افتاد جنّیان فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقی نمی‌ماندند»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۳۲۸
بحار الأنوار، ج۸۹، ص۶۱
بیشتر