آیه وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتي بارَكْنا فيها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فيهَا السَّيْرَ سيرُوا فيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنينَ [18]
و ميان آنها و شهرهايى كه بركت داده بوديم، آباديهاى آشكارى [بر سر راهشان] قرار داديم و سفر در ميان آنها را بهطور متناسب [با فاصلهی نزديك] مقرّر داشتيم، [و به آنان گفتيم]: شبها و روزها در اين آباديها با ايمنى [كامل] سفر كنيد.
الباقر ( دَخَلَ قَتَادَهًُْبْنُدِعَامَهًَْ عَلَی أَبِیجَعْفَرٍ (فَقَالَ یَا قَتَادَهًُْ أَنْتَ فَقِیهُ أَهْلِ الْبَصْرَهًِْ فَقَالَ هَکَذَا یَزْعُمُونَ فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (بَلَغَنِی أَنَّکَ تُفَسِّرُ الْقُرْآنَ فَقَالَ لَهُ قَتَادَهًُْ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ أَبُوجَعْفَرٍ (بِعِلْمٍ تُفَسِّرُهُ أَمْ بِجَهْلٍ قَالَ لَا بِعِلْمٍ فَقَالَ لَهُ أَبُوجَعْفَرٍ (فَإِنْ کُنْتَ تُفَسِّرُهُ بِعِلْمٍ فَأَنْتَ أَنْتَ وَ أَنَا أَسْأَلُکَ قَالَ قَتَادَهًُْ سَلْ قَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی سَبَإٍ وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ فَقَالَ قَتَادَهًُْ ذَلِکَ مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ بِزَادٍ حَلَالٍ وَ رَاحِلَهًٍْ وَ کِرَاءٍ حَلَالٍ یُرِیدُ هَذَا الْبَیْتَ کَانَ آمِناً حَتَّی یَرْجِعَ إِلَی أَهْلِهِ فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (نَشَدْتُکَ اللَّهَ یَا قَتَادَهًُْ هَلْ تَعْلَمُ أَنَّهُ قَدْ یَخْرُجُ الرَّجُلُ مِنْ بَیْتِهِ بِزَادٍ حَلَالٍ وَ رَاحِلَهًٍْ وَ کِرَاءٍ حَلَالٍ یُرِیدُ هَذَا الْبَیْتَ فَیُقْطَعُ عَلَیْهِ الطَّرِیقُ فَتُذْهَبُ نَفَقَتُهُ وَ یُضْرَبُ مَعَ ذَلِکَ ضَرْبَهًًْ فِیهَا اجْتِیَاحُهُ قَالَ قَتَادَهًُْ اللَّهُمَّ نَعَمْ فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (وَیْحَکَ یَا قَتَادَهًُْ إِنْ کُنْتَ إِنَّمَا فَسَّرْتَ الْقُرْآنَ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِکَ فَقَدْ هَلَکْتَ وَ أَهْلَکْتَ وَ إِنْ کُنْتَ قَدْ أَخَذْتَهُ مِنَ الرِّجَالِ فَقَدْ هَلَکْتَ وَ أَهْلَکْتَ وَیْحَکَ یَا قَتَادَهًُْ ذَلِکَ مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ بِزَادٍ وَ رَاحِلَهًٍْ وَ کِرَاءٍ حَلَالٍ یَرُومُ هَذَا الْبَیْتَ عَارِفاً بِحَقِّنَا یَهْوَانَا قَلْبُهُ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهًًْ مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَ لَمْ یَعْنِ الْبَیْتَ فَیَقُولَ إِلَیْهِ فَنَحْنُ وَ اللَّهِ دَعْوَهًُْ إِبْرَاهِیمَ (الَّتِی مَنْ هَوَانَا قَلْبُهُ قُبِلَتْ حَجَّتُهُ وَ إِلَّا فَلَا یَا قَتَادَهًُْ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ کَانَ آمِناً مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ قَالَ قَتَادَهًُْ لَا جَرَمَ وَ اللَّهِ لَا فَسَّرْتُهَا إِلَّا هَکَذَا فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (وَیْحَکَ یَا قَتَادَهًُْ إِنَّمَا یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ.
امام باقر ( قتادهًْبندعامه نزد امام باقر (آمد و حضرت (به او فرمود: «ای قتاده! آیا تو فقیه مردم بصره هستی»؟ قتاده پاسخ داد: «اینگونه میگویند». امام باقر (فرمود: «به من خبر رسیده که تو قرآن را تفسیر میکنی، آیا این حقیقت دارد»؟ قتاده پاسخ داد: «آری»! امام باقر (فرمود: «تفسیر تو از روی دانش است یا از روی جهل»؟ قتاده پاسخ داد: «خیر! بلکه از روی دانش است». امام باقر (فرمود: «پس اگر از روی دانش قرآن را تفسیر میکنی، من سؤال میکنم و تو [جواب بده]». قتاده عرض کرد: «بپرسید». حضرت (فرمود: «تفسیر این آیه از سورهی سبأ را به من بگو که خداوند در آن میفرماید: وَ قَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَأَیَّامًا آمِنِینَ». قتاده پاسخ داد: «منظور از این آیه، کسی است که به همراه توشه، شتر و کرایهی حلال از خانهی خود به قصد این خانه (بیت الله الحرام) خارج میشود که از هرگونه دزدی و غارتی در امان میماند تا آنکه بهسوی خانوادهاش بازگردد». امام باقر (فرمود: «ای قتاده! تو را به خداوند سوگند میدهم! آیا احتمال نمیدهی که فردی به همراه توشهی حلال، شتر و کرایهی حلال از خانهی خود به قصد این خانه (بیت الله الحرام) خارج شود، امّا دستخوش راهزنان قرار گیرد و توشهی راه او از بین رود و یا حتّی ضربهای بخورد که از آن ضربه بمیرد»؟! قتاده پاسخ داد: «بله! چنین است». امام باقر (فرمود: «وای بر تو ای قتاده! اگر قرآن را تفسیر به رأی کنی، نابود میشوی و دیگران را نیز به همراه خود نابود میکنی و اگر تفسیر قرآن را از آن مردان (افرادی غیر از اهل بیت () گرفتهای، باز هم نابود میشوی و دیگران را نیز به همراه خود نابود میکنی. وای بر تو ای قتاده! منظور از این آیه، کسی است که به همراه توشه، شتر و کرایهی حلال به قصد این خانه (بیت الله الحرام) خارج میشود، درحالیکه به حقّ ما آگاه است و دل او لبریز از عشق ماست. چنانکه خداوند عزّوجلّ فرمود: تو دلهای گروهی از مردم را متوجّه آنها ساز. (ابراهیم/۳۷) و منظور خداوند از این آیه، بیت الحرام نبوده است و اگر قصد او بیت الحرام بود، کلمهی إلیه را [به صورت مفرد] میآورد. به خداوند سوگند! منظور از دعای ابراهیم (ما بودهایم و هرکس که عشق ما در دلش باشد، حجّش پذیرفته میشود وگرنه پذیرفته نمیشود. ای قتاده! پس اگر کسی اینگونه باشد (عشق ما در قلب او باشد)، از عذاب جهنّم در روز قیامت در امان خواهد بود». قتاده گفت: «حتماً تفسیر آیه همینگونه است. به خداوند سوگند! من این آیه را جز به این شکل تفسیر نمیکنم». امام باقر (فرمود: «وای بر تو ای قتاده! تنها، کسی که مخاطب قرآن است، قرآن را میشناسد».
المهدی ( عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحٍ الْهَمَدَانِیِّ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی صَاحِبِالزَّمَانِ (أَنَّ أَهْلَ بَیْتِی یُؤْذُونِی وَ یُقَرِّعُونِی بِالْحَدِیثِ الَّذِی رُوِیَ عَنْ آبَائِکَ (أَنَّهُمْ قَالُوا خُدَّامُنَا وَ قُوَّامُنَا شِرَارُ خَلْقِ اللَّهِ فَکَتَبَ (وَیْحَکُمْ مَا تَقْرَءُونَ مَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بارَکْنا فِیها قُریً ظاهِرَهًًْ فَنَحْنُ وَ اللَّهِ الْقُرَی الَّتِی بَارَکَ اللَّهُ فِیهَا وَ أَنْتُمُ الْقُرَی الظَّاهِرَهًُْ.
امام مهدی ( محمّدبنصالح همدانی گوید: به حضرت صاحب الزّمان (نامه نوشته و عرض کردم: «اهل بیت من، مرا مورد آزار قرار میدهند و به خاطر حدیثی که از پدران شما (روایت شده و آنها در آن حدیث گفتند: خادمان ما و کسانی که به امور ما سر و سامان میبخشند، بدترین خلق خداوند هستند، مرا مورد سرزنش قرار میدهند». حضرت (در جواب نامهام نوشت: «وای بر شما! آیا سخن خداوند که فرمود: وَ جَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًی ظَاهِرَةً را نمیخوانید؟ به خداوند سوگند! منظور از آبادیهایی که خداوند به آنان برکت داده بود، ما (اهل بیت) هستیم و منظور از آبادیهای آشکار، شما هستید».
الصّادق ( عَنْ شُعَیْبِ بْنِ أَنَسٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ أَبُوحَنِیفَهًْ فَسَلَّمَ عَلَی أَبِیعَبْدِ اللَّهِ (فَرَدَّ ثُمَّ قَالَ ... أَنْتَ فَقِیهُ أَهْلِ الْعِرَاقِ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَبِمَا تُفْتِیهِمْ قَالَ بِکِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّهًِْ نَبِیِّهِ قَالَ یَا أَبَاحَنِیفَهًَْ تَعْرِفُ کِتَابَ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ تَعْرِفُ النَّاسِخَ وَ الْمَنْسُوخَ قَالَ نَعَمْ قَالَ یَا أَبَاحَنِیفَهًَْ وَ لَقَدْ ادَّعَیْتَ عِلْماً وَیْلَکَ مَا جَعَلَ اللَّهُ ذَلِکَ إِلَّا عِنْدَ أَهْلِ الْکِتَابِ الَّذِینَ أُنْزِلَ عَلَیْهِمْ وَیْلَکَ وَ لَا هُوَ إِلَّا عِنْدَ الْخَاصِّ مِنْ ذُرِّیَّهًِْ نَبِیِّنَا (وَ مَا وَرَّثَکَ اللَّهُ مِنْ کِتَابِهِ حَرْفاً فَإِنْ کُنْتَ کَمَا تَقُولُ وَ لَسْتَ کَمَا تَقُولُ فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ أَیْنَ ذَلِکَ مِنَ الْأَرْضِ قَالَ أَحْسَبُهُ مَا بَیْنَ مَکَّهًَْ وَ الْمَدِینَهًَْ أَیْنَ ذَلِکَ مِنَ الْأَرْضِ قَالَ أَحْسَبُهُ مَا بَیْنَ مَکَّهًَْ وَ الْمَدِینَهًِْ فَالْتَفَتَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (إِلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ تَعْلَمُونَ أَنَّ النَّاسَ یُقْطَعُ عَلَیْهِمْ بَیْنَ الْمَدِینَهًِْ وَ مَکَّهًَْ فَتُؤْخَذُ أَمْوَالُهُمْ وَ لَا یَأْمَنُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَ یُقْتَلُونَ قَالُوا نَعَمْ قَالَ فَسَکَتَ أَبُوحَنِیفَهًَْ فَقَالَ یَا أَبَاحَنِیفَهًَْ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً أَیْنَ ذَلِکَ مِنَ الْأَرْضِ قَالَ الْکَعْبَهًُْ قَالَ أَ فَتَعْلَمُ أَنَّ الْحَجَّاجَبْنَیُوسُفَ حِینَ وَضَعَ الْمَنْجَنِیقَ عَلَی ابْنِ الزُّبَیْرِ فِی الْکَعْبَهًِْ فَقَتَلَهُ کَانَ آمِناً فِیهَا قَالَ فَسَکَت ثُمَّ قَنَّعَ رَأْسَهُ وَ خَرَجَ فَقَالَ ... أَبُوبَکْرٍ الْحَضْرَمِیُّ جُعِلْتُ فِدَاکَ الْجَوَابُ فِی الْمَسْأَلَتَیْنِ الْأَوَّلَتَیْنِ فَقَالَ یَا أَبَابَکْرٍ سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ فَقَالَ مَعَ قَائِمِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً فَمَنْ بَایَعَهُ وَ دَخَلَ مَعَهُ وَ مَسَحَ عَلَی یَدِهِ وَ دَخَلَ فِی عَقْدِ أَصْحَابِهِ کَانَ آمِناً.
امام صادق ( شعیببنانس به نقل از عدّهای از اصحاب امام صادق (میگوید: نزد امام صادق (بودم که ابوحنیفه وارد شد و بر امام صادق (سلام کرد. ... فرمود: «تو فقیه اهل عراق هستی»؟ عرض کرد: «بلی». حضرت فرمود: «برای ایشان با چه مدرکی فتوی میدهی»؟ عرض کرد: «با کتاب خدا و سنّت پیامبرش (». حضرت فرمود: «ای ابو حنیفه، به کتاب خدا آگاه و عالم هستی، آن طور که باید آگاه باشی؟ آیا آگاه و واقف میباشی، یا ناسخ و منسوخش را میدانی»؟ عرض کرد: «بلی». حضرت فرمود: «ای ابوحنیفه، ادّعای علم نمودی، وای بر تو! خداوند متعال این علم را فقط در بین اهل قرآن که آن را بر ایشان نازل کرده قرار داده. وای بر تو! این علم صرفاً نزد افراد خاص از ذریّه پیامبر (بوده و از آن یک حرف هم خدا به تو تعلیم نفرموده، و اگر آن طور که ادّعا میکنی هستی، که نیستی، مرا از فرموده حق عزّوجلّ: سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ خبر ده که این دهها و شهرها در کدام نقطه زمین بودند»؟ ابو حنیفه گفت: «تصور میکنم بین مکّه و مدینه بودند». امام (به اصحابش نگریست و فرمود: «شما میدانید که در بین مدینه و مکّه راه امن نبوده و قُطّاع الطّریق در اینجا راه را بر مسافرین میبستند و اموالشان را به یغما میبردند و آنها هیچ بر نفوس خود اطمینانی نداشته و چه بسا که کشته میشدند، پس مقصود حق عزّوجلّ این ده و شهرها نمیباشد». اصحاب عرض کردند: «بلی همین طور است که شما میفرمایید». ابوحنیفه ساکت شد. پس از آن، حضرت فرمود: «ای ابوحنیفه، مرا از فرمودهی حق عزّوجلّ: هرکس داخل آن [خانهی خدا] شود در امان خواهد بود. (آل عمران/۹۷) خبر ده که این مکان کدام جای زمین میباشد»؟ ابوحنیفه گفت: «مراد کعبه است». امام (فرمود: «آیا میدانی حجّاجبنیوسف در کعبه منجنیق قرار داد و ابن زبیر را کشت؟ پس چطور ابن زبیر در امان قرار نگرفت»؟ ابو حنیفه ساکت شد ... ابوبکر حضرمی گفت: «فدایت شوم! جواب آن دو سؤال چیست»؟ فرمود: «ای ابوبکر! سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ این (سفر ایمن) همراه قائم (ما اهل بیت (صورت میگیرد و امّا این کلام او: هرکس داخل آن [خانهی خدا] شود در امان خواهد بود. (آل عمران/۹۷). کسی است که با او (قائم ما () بیعت کند و با او داخل [کعبه] شود و دست روی دست او بگذارد و در شمار اصحاب او داخل شود، [آن شخص] ایمن است».
الصّادق ( دَخَلَ النُّعْمَانُ عَلَی الصَّادِقِ (فَقَالَ: مَنْ أَنْتَ؟ قَالَ: مُفْتِی الْعِرَاقِ. قَالَ: بِمَا تُفْتِیَ؟ قَالَ: بِکِتَابِ اللَّهِ. قَالَ: هَلْ تَعْرِفُ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ مُحْکَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَقَوْلُهُ تَعَالَی وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ أَیُّ مَوْضِعٍ هِیَ؟ قَالَ: بَیْنَ مَکَّهًَْ وَ الْمَدِینَهًِْ. فَقَالَ: وَ مَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِناً مَا هُوَ؟ قَالَ: بَیْتُ اللهِ الْحَرَامُ. فَأَنْشَدَ (جُلَسَائَهُ هَلْ تَعْلَمُونَ عَدَمَ الْأَمْنِ عَنِ النَّفْسِ وَ الْمَالِ بَیْنَ مَکَّهًَْ وَ الْمَدِینَهًِْ وَ عَدَمَ أَمْنِ ابْنِ الزُّبَیْرِ وَ ابْنِ جُبَیْرٍ فِی الْبَیْتِ؟ قَالُوا: نَعَمْ. قَالَ أَبُو حَنِیفَهًَْ: لَیْسَ لِی عِلْمٌ بِالْکِتَابِ.
امام صادق ( نعمان (ابوحنیفه) بر امام صادق (وارد شد ... فرمود: «تو کیستی»؟ گفت: «مرجع و فقیه عراق هستم». فرمود: «منبع فتوای تو چیست»؟ گفت: «براساس کتاب خدا». فرمود: «آیا ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را میشناسی». گفت: «آری»! فرمود: «دربارهی این کلام خداوند متعال که میفرماید: وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ، آن (محلّ امن) کدام مکان است»؟ گفت: «میان مکّه و مدینه». فرمود: «مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً؛ هرکس داخل آن [خانهی خدا] شود در امان خواهد بود. (آل عمران/۹۷). آن (مکان امن) چیست»؟ گفت: «بیت الحرام (کعبه)». [امام (] همنشینانش را قسم داد که آیا به نظر شما محلّ بین مکه و مدینه، نسبت به جان و مال، ایمن است و پسر زبیر و پسر جبیر در خانهی خدا در امان بودند [و در خانهی خدا کشته نشدند]»؟ گفتند: «آری! [میدانیم]». ابوحنیفه گفت: «من هیچ علمی به کتاب خدا ندارم».
الباقر ( عَنْ أَبِی حَمْزَهًَْ الثُّمَالِیِّ قَالَ: أَتَی الْحَسَنُالْبَصْرِیُّ أَبَاجَعْفَرٍ (فَقَالَ جِئْتُکَ لِأَسْأَلَکَ عَنْ أَشْیَاءَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ فَقَالَ لَهُ أَبُوجَعْفَرٍ (أَ لَسْتَ فَقِیهَ أَهْلِ الْبَصْرَهًِْ قَالَ قَدْ یُقَالُ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ أَبُوجَعْفَرٍ (هَلْ بِالْبَصْرَهًِْ أَحَدٌ تَأْخُذُ عَنْهُ قَالَ لَا قَالَ فَجَمِیعُ أَهْلِ الْبَصْرَهًِْ یَأْخُذُونَ عَنْکَ قَالَ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ أَبُوجَعْفَرٍ (سُبْحَانَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَلَّدْتَ عَظِیماً مِنَ الْأَمْرِ بَلَغَنِی عَنْکَ أَمْرٌ فَمَا أَدْرِی أَ کَذَاکَ أَنْتَ أَمْ یُکْذَبُ عَلَیْکَ قَالَ مَا هُوَ قَالَ زَعَمُوا أَنَّکَ تَقُولُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْعِبَادَ فَفَوَّضَ إِلَیْهِمْ أُمُورَهُمْ قَالَ فَسَکَتَ الْحَسَنُ فَقَالَ أَ فَرَأَیْتَ مَنْ قَالَ اللَّهُ لَهُ فِی کِتَابِهِ إِنَّکَ آمِنٌ هَلْ عَلَیْهِ خَوْفٌ بَعْدَ هَذَا الْقَوْلِ فَقَالَ الْحَسَنُ لَا فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (إِنِّی أَعْرِضُ عَلَیْکَ آیَهًًْ وَ أُنْهِی إِلَیْکَ خَطْباً وَ لَا أَحْسَبُکَ إِلَّا وَ قَدْ فَسَّرْتَهُ عَلَی غَیْرِ وَجْهِهِ فَإِنْ کُنْتَ فَعَلْتَ ذَلِکَ فَقَدْ هَلَکْتَ وَ أَهْلَکْتَ فَقَالَ لَهُ مَا هُوَ قَالَ أَ رَأَیْتَ حَیْثُ یَقُولُ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بارَکْنا فِیها قُریً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ یَا حَسَنُ بَلَغَنِی أَنَّکَ أَفْتَیْتَ النَّاسَ فَقُلْتَ هِیَ مَکَّهًُْ فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (فَهَلْ یُقْطَعُ عَلَی مَنْ حَجَّ مَکَّهًَْ وَ هَلْ یَخَافُ أَهْلُ مَکَّهًَْ وَ هَلْ تَذْهَبُ أَمْوَالُهُمْ فَمَتَی یَکُونُونَ آمِنِینَ بَلْ فِینَا ضَرَبَ اللَّهُ الْأَمْثَالَ فِی الْقُرْآنِ فَنَحْنُ الْقُرَی الَّتِی بَارَکَ اللَّهُ فِیهَا وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَمَنْ أَقَرَّ بِفَضْلِنَا حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ أَنْ یَأْتُونَا فَقَالَ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بارَکْنا فِیها أَیْ جَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ شِیعَتِهِمُ الْقُرَی الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُریً ظاهِرَهًًْ وَ الْقُرَی الظَّاهِرَهًُْ الرُّسُلُ وَ النَّقَلَهًُْ عَنَّا إِلَی شِیعَتِنَا وَ فُقَهَاءُ شِیعَتِنَا إِلَی شِیعَتِنَا وَ قَوْلُهُ وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ فَالسَّیْرُ مَثَلٌ لِلْعِلْمِ سِیرُوا بِهِ لَیالِیَ وَ أَیَّاماً مَثَلٌ لِمَا یَسِیرُ مِنَ الْعِلْمِ فِی اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامِ عَنَّا إِلَیْهِمْ فِی الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ الْفَرَائِضِ وَ الْأَحْکَامِ آمِنِینَ فِیهَا إِذَا أَخَذُوا مِنْ مَعْدِنِهَا الَّذِی أُمِرُوا أَنْ یَأْخُذُوا مِنْهُ آمِنِینَ مِنَ الشَّکِّ وَ الضَّلَالِ وَ النُّقْلَهًِْ مِنَ الْحَرَامِ إِلَی الْحَلَالِ لِأَنَّهُمْ أَخَذُوا الْعِلْمَ مِمَّنْ وَجَبَ لَهُمْ بِأَخْذِهِمْ إِیَّاهُ عَنْهُمُ الْمَغْفِرَهًَْ لِأَنَّهُمْ أَهْلُ مِیرَاثِ الْعِلْمِ مِنْ آدَمَ (إِلَی حَیْثُ انْتَهَوْا ذُرِّیَّهًٌْ مُصْطَفَاهًٌْ بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ فَلَمْ یَنْتَهِ الِاصْطِفَاءُ إِلَیْکُمْ بَلْ إِلَیْنَا انْتَهَی وَ نَحْنُ تِلْکَ الذُّرِّیَّهًُْ لَا أَنْتَ وَ لَا أَشْبَاهُکَ یَا حَسَنُ.
امام باقر (علیه السلام)- ابوحمزه ثمالی گوید: حسن بصری خدمت حضرت باقر (علیه السلام) رسیده، گفت: «آمدهام از شما دربارهی کتاب خدا چند سؤال نمایم». حضرت باقر (به او فرمود: «مگر تو فقیه اهل بصره نیستی»؟! گفت: «چنین میگویند». فرمود: «آیا در بصره کسی هست که تو از او استفاده کنی»؟ گفت: «نه»! فرمود: «پس تمام اهالی بصره از معلومات تو استفاده میکنند»؟ گفت: «بلی»! فرمود: «سبحان اللَّه! عهدهدار کار بزرگی شدهای، از تو مطلبی را شنیدهام، نمیدانم راست گفتهاند یا دروغ»!؟ پرسید: «چه مطلبی»؟ فرمود: «میگویند؛ تو مدّعی هستی خداوند مردم را آفریده و کارهای آنها را به خودشان واگذارده». حسن بصری ساکت شد. فرمود: «کسی که خدا در کتاب خود به او بگوید تو در امانی، آیا پس از این وعده خوف و وحشتی برای او هست»؟ حسن بصری گفت: «نه»! حضرت باقر (فرمود: «اینک من یک آیه از قرآن را برای تو میخوانم، میدانم تو برخلاف واقع آن را تفسیر خواهی کرد، اگر چنین کنی خود و دیگران را به هلاکت انداختهای». پرسید: «کدام آیه»؟ فرمود: «بگو ببینم معنی این آیه چیست؛ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بارَکْنا فِیها قُریً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ شنیدهام تو به مردم گفتهای آن شهر مکّه است»؟ فرمود: «آیا کسانی که قصد حجّ داشتهاند تاکنون در بین راه مکّه آنها را دزد نزده است و آیا اهل مکّه ترس و وحشت ندارند و اموال آنها را نمیبرند، پس چطور در امان هستند؟ این مثال را خدا در قرآن دربارهی ما فرموده؛ ما آن قریههایی هستیم که خداوند برکت در آنها قرار داده، این است معنی فرمودهی خدا، هرکس اقرار به مقام ما داشته باشد همانطوری که خداوند آنها را امر کرده که به جانب ما رو آورند فرموده: وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بارَکْنا فِیها یعنی بین آنها و بین شیعیانشان، روستاهایی که پربرکت هستند و روستاهایی نمایان هستند، قرار دادیم و منظور از قُریً ظاهِرَةً؛ پیکها و ناقلین علوم ما به شیعیانمان و دانشمندان شیعه هستند که به شیعیان تعلیم میدهند. و قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ؛ که من-ظور از س-یر و حرکت، انتقال علم است [ازما به شیعیانمان] و منظور از لَیالِیَ وَ أَیَّاماً این است که در شبها و روزها از جانب ما علم بهسوی آنها میرسد، علم حلال و حرام و فرایض و احکام زمانیکه از معدن دانش که دستور استفاده از آن داده شده استفاده کنند از شک و گمراهی و افتادن از حرام به حلال ایمن هستند. زیرا علم را از کسانی استفاده نمودهاند که با این استفاده، شایستهی مغفرت و آمرزش میشوند، چون آنها اهل میراث علم از زمان آدم (هستند تا زمانیکه به ایشان منتهی شده، نژادی برگزیده که با یکدیگر پیوستهاند، این برگزیدگی به شما نرسیده، بلکه مختصّ به ما است، ما همان نژاد هستیم نه تو و اشخاصی شبیه تو، ای حسن»!
السجّاد ( دَخَلَ قَاضٍ مِنْ قُضَاهًِْ أَهْلِ الْکُوفَهًِْ عَلَی عَلِیِّبْنِالْحُسَیْنِ (فَقَالَ لَهُ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بارَکْنا فِیها قُریً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ قَالَ لَهُ مَا یَقُولُ النَّاسُ فِیهَا قَبْلَکُمْ بِالْعِرَاقِ قَالَ یَقُولُونَ إِنَّهَا مَکَّهًُْ قَالَ وَ هَلْ رَأَیْتَ السَّرَقَ فِی مَوْضِعٍ أَکْثَرَ مِنْهُ بِمَکَّهًَْ قَالَ فَمَا هُوَ قَالَ إِنَّمَا عَنَی الرِّجَالَ قَالَ وَ أَیْنَ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اللَّهِ فَقَالَ أَ وَ مَا تَسْمَعُ إِلَی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ وَ قَالَ وَ تِلْکَ الْقُری أَهْلَکْناهُمْ وَ قَالَ وَ سْئَلِ الْقَرْیَةَ الَّتِی کُنَّا فِیها وَ الْعِیرَ الَّتِی أَقْبَلْنا فِیها فَلْیَسْأَلِ الْقَرْیَهًَْ أَوِ الرِّجَالَ وَ الْعِیرَ قَالَ وَ تَلَا (آیَاتٍ فِی هَذَا الْمَعْنَی قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَمَنْ هُمْ قَالَ نَحْنُ هُمْ وَ قَوْلُهُ سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ قَالَ آمِنِینَ مِنَ الزَّیْغِ.
امام سجّاد ( ابوحمزهثمالی (روایت میکند: یکی از قاضیان اهل کوفه، نزد امام سجّاد (آمد و عرض کرد: «جانم به فدای شما باد! تفسیر آیه: وَ جَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًی ظَاهِرَةً وَ قَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَ أَیَّامًا آمِنِینَ، چیست»؟ حضرت (فرمود: «مردم قبل از شما در عراق در تفسیر این آیه چه میگفتند»؟ آن قاضی پاسخ داد: «میگویند که منظور از آیه، مکّه است». حضرت (از او پرسید: «آیا دزدی و سرقت را در مکانی بیشتر از مکّه دیدهای»؟ آن قاضی پرسید: «پس منظور آیه چیست»؟ حضرت (پاسخ داد: «منظور آیه، تنها مردان است». آن قاضی پرسید: «در کجای کتاب خدا شبیه این مورد داریم که قُری (آبادیها) بهمعنای مردان آمده باشد»؟ حضرت (پاسخ داد: «آیا نشنیدهای که خداوند عزّوجلّ در آیاتی فرمود: چه بسیار شهرها و آبادیها که اهل آن از فرمان خدا و رسولانش سرپیچی کردند. (طلاق/۸) و: این شهرها و آبادیهایی است که ما آنها را هلاک نمودیم. (کهف/۵۹) [و اگر اطمینان نداری]، از آن شهر که در آن بودیم سؤال کن، و نیز از آن قافله که با آن آمدیم [بپرس]!. (یوسف/۸۲) از آبادی و قافله سؤال پرسیده میشود یا از مردان و کاروانیان»؟ و حضرت (آیات دیگری را بههمینمعنا، تلاوت نمود. آن قاضی عرض کرد: «جانم به فدای شما باد! آنها چه کسانی هستند»؟ حضرت (پاسخ داد: «منظور از آنها، ما (اهل بیت) هستیم». همچنین حضرت (پیرامون تفسیر آیه: سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَ أَیَّامًا آمِنِینَ، فرمود: «منظور این است که آنان از انحراف در امان هستند».
السجّاد ( عَنْ عَلِیِّبْنِالْحُسَیْنِ (أَنَّهُ قَالَ آمِنِینَ مِنَ الزَّیْغِ أَیْ فِیمَا یقتبسونه مِنْهُمْ مِنَ الْعِلْمِ فِی الدُّنْیَا وَ الدِّینِ.
امام سجّاد ( منظور این است که آنان، از انحراف در امان هستند؛ یعنی در دانشی که پیرامون دنیا و دین خود از آنان (اهل بیت () فرا میگیرند، از انحراف در امان هستند.
الصّادق ( عَنِ الرِّضَا (عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرٍ (قَالَ: دَخَلَ عَلَی أَبِی بَعْضُ مَنْ یُفَسِّرُ الْقُرْآنَ فَقَالَ لَهُ أَنْتَ فُلَانٌ وَ سَمَّاهُ بِاسْمِهِ قَالَ نَعَمْ قَالَ أَنْتَ الَّذِی تُفَسِّرُ الْقُرْآنَ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَکَیْفَ تُفَسِّرُ هَذِهِ الْآیَهًَْ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بارَکْنا فِیها قُریً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ قَالَ هَذِهِ بَیْنَ مَکَّهًَْ وَ مِنًی فَقَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (أَ یَکُونُ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ خَوْفٌ وَ قَطِیعٌ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَمَوْضِعٌ یَقُولُ اللَّهُ أَمْنٌ یَکُونُ فِیهِ خَوْفٌ وَ قَطْعٌ قَالَ فَمَا هُوَ قَالَ ذَاکَ نَحْنُ أَهْلَ الْبَیْتِ قَدْ سَمَّاکُمُ اللَّهُ نَاساً وَ سَمَّانَا قُرًی قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَوْجِدْنِی هَذَا فِی کِتَابِ اللَّهِ أَنَّ الْقُرَی رِجَالٌ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (أَ لَیْسَ اللَّهُ تَعَالَی یَقُولُ وَ سْئَلِ الْقَرْیَةَ الَّتِی کُنَّا فِیها وَ الْعِیرَ الَّتِی أَقْبَلْنا فِیها فَلِلْجُدْرَانِ وَ الْحِیطَانِ السُّؤَالُ أَمْ لِلنَّاسِ وَ قَالَ تَعَالَی وَ إِنْ مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِکُوها قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِیداً فَمَنِ الْمُعَذَّبُ الرِّجَالُ أَمِ الْجُدْرَانُ وَ الْحِیطَانُ.
امام صادق ( عبداللَّه رمانی از امام رضا (از پدرش از جدش امام صادق (نقل میکند که فرمود: «کسی که قرآن تفسیر میکرد پیش من آمد». امام (به او فرمود: «تو فلانی نیستی»؟ [نامش را برد] گفت: «چرا». فرمود: «تو قرآن تفسیر میکنی»؟ گفت: «آری». پرسید: «این آیه را چگونه تفسیر میکنی»؟ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بارَکْنا فِیها قُریً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ گفت: «منظور بین مکّه و منی است». حضرت صادق (به او فرمود: «آیا در آنجا ترس و دزدی هست»؟ گفت: «آری». فرمود: «چگونه خداوند میفرماید محلی امن است ولی ترس و دزدی در آن وجود دارد»؟! عرض کرد: «پس چیست»؟ فرمود: «منظور از آیه ما خانواده هستیم. شما را به ناس تعبیر کرده و ما را به قریه». گفت: «فدایت شوم، آیهای در قرآن به من نشان دهید که منظور از قریه مردم باشند». امام صادق (فرمود: «مگر خداوند نمیفرماید: وَ اسْئَلِ الْقَرْیَةَ الَّتِی کُنَّا فِیها وَ الْعِیرَ الَّتِی أَقْبَلْنا فِیها» بگو ببینم، آیا باید از در و دیوارها بپرسد یا از مردم؟ و خداوند میفرماید: [و اگر اطمینان نداری]، از آن شهر که در آن بودیم سؤال کن، و نیز از آن قافله که با آن آمدیم [بپرس]! (یوسف/۸۲) آیا عذابشوندگان مردم هستند یا در و دیوارها؟!
الصّادق ( عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (فِی حَدِیثٍ فِی مَعْنِیُّ الایهًْ قَالَ یَا أَبَا بَکْرٍ سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ فَقَالَ مَعَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ.
امام صادق ( امام صادق (در تفسیر این آیه فرمود: «ای ابوبکر! سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَ أَیَّامًا آمِنِینَ، یعنی به همراه قائم (ما اهل بیت، [در امن خواهند بود]».
ابنعبّاس ( قَوْلُهُ بارَکْنا فِیها قَالَ مَکَّهًْ.
ابنعبّاس ( منظور از بارَکْنا فِیها مکّه است.