آیه وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فيهِ فَريقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَريقٌ فِي السَّعيرِ [7]
و اينگونه قرآنى فصيح و گويا را بر تو وحى كرديم تا امّ القرى و كسانى را كه گرد آن هستيد [ساكنان مكّه و همهی جهانيان را] انذار كنى و آنها را از روزى كه همگان در آن روز جمع مىشوند و هيچ شك و ترديدى در آن نيست بيم دهى، [در آن روز] گروهى در بهشتند و گروهى در آتش سوزان!
الکاظم (علیه السلام)- عَنْ جَعْفَرِبْنِمُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ (علیه السلام) قَالَ: مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کِتَاباً وَ لَا وَحْیاً إِلَّا بِالْعَرَبِیَّهًِْ فَکَانَ یَقَعُ فِی مَسَامِعِ الْأَنْبِیَاءِ بِأَلْسِنَهًِْ قَوْمِهِمْ وَ کَانَ یَقَعُ فِی مَسَامِعِ نَبِیِّنَا (صلی الله علیه و آله) بِالْعَرَبِیَّهًِْ فَإِذَا کَلَّمَ بِهِ قَوْمَهُمْ کَلَّمَهُمْ بِالْعَرَبِیَّهًِْ فَیَقَعُ فِی مَسَامِعِهِمْ بِلِسَانِهِمْ وَ کَانَ أَحَدٌ لَا یُخَاطِبُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِأَیِّ لِسَانٍ خَاطَبَهُ إِلَّا وَقَعَ فِی مَسَامِعِهِ بِالْعَرَبِیَّهًِْ کُلَّ ذَلِکَ یُتَرْجِمُ جَبْرَئِیلُ لَهُ وَ عَنْهُ تَشْرِیفاً مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لَه.1
امام کاظم (علیه السلام)- امام صادق (علیه السلام) از پدرش (علیه السلام) روایت کرده است: خداوند تبارک و تعالی هیچ کتاب یا وحیی را جز به زبان عربی نازل نکرده، امّا اینها به زبان قوم پیامبران بر گوش ایشان مینشسته و به گوش پیامبر ما به همان عربی نشسته است. اینگونه وقتی حضرت با قوم خود سخن میگفته به زبان عربی سخن میگفته و سخنان ایشان به زبان خودشان بر گوشهایشان مینشسته است. هرکس با هر زبانی با پیامبر (صلی الله علیه و آله) همسخن میشده آن سخن به زبان عربی به گوش حضرت مینشسته است. جبرئیل همه این سخنان را برای حضرت و از ایشان ترجمه میکرده و این منزلتی از سوی خداوند متعال بوده است.
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- فی قوله وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها قَالَ: أُمُّ الْقُرَی مَکَّهًُْ سُمِّیَتْ أُمَ الْقُرَی لِأَنَّهَا أَوَّلُ بُقْعَهًٍْ خَلَقَهَا اللَّهُ مِنَ الْأَرْضِ.2
علیّبنابراهیم ( وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها مکّه را امّ القری نامیدند چون نخستین بقعه زمین بود که خدا آفرید.
الباقر (علیه السلام)- وَ قَوْلُهُ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری مَکَّهًَْ وَ مَنْ حَوْلَها سَائِرَ الْأَرْض.
امام باقر (علیه السلام)- منظور از أُمَّ الْقُری، شهر مکّه و منظور از وَ مَنْ حَوْلَها، باقی سرزمینها است.
الجواد (علیه السلام)- إِنَّمَا سُمِّیَ الْأُمِّیَ لِأَنَّهُ کَانَ مِنْ أَهْلِ مَکَّهًَْ وَ مَکَّهًُْ مِنْ أُمَّهَاتِ الْقُرَی وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها.
امام جواد (علیه السلام)- و جز این نیست که سبب نامیدهشدن ایشان به امّی این است که از اهل مکّه بود که نامهای متعدّدی دارد و یک نام آن امّ القری است. چنانکه خدای عزّوجلّ میفرماید: لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها.
الباقر (علیه السلام)- عَلِیِّبْنِأَسْبَاطٍ وَ غَیْرِهِ رَفَعَهُ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ ... فَلِمَ سُمِّیَ النَّبِیُّ الْأُمِّیَّ؟ قَالَ: نُسِبَ إِلَی مَکَّهًَْ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها فَأُمُ الْقُرَی مَکَّهًُْ فَقِیلَ أُمِّیٌ لِذَلِک.
امام باقر (علیه السلام)- علیّبناسباط و دیگران از امام باقر (علیه السلام) نقل کردهاند، گفتم: «... چرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) امّی نامیده شد»؟ امام باقر (علیه السلام) فرمود: «چون منسوب به مکّه است و همین معنا مراد از فرمودهی حق تعالی است که میفرماید: لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها پس امّ القری مکّه است لذا به حضرت (صلی الله علیه و آله) که منسوب به آن است گفته شده امّی».
الحسن (علیه السلام)- عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام)، عَنْ آبَائِهِ (علیهم السلام) قَالَ: کَانَ فِیمَا سَأَلَ مَلِکُ الرُّومِ الْحَسَنَبْنَعَلِیٍّ (علیه السلام) أَنْ سَأَلَهُ عَنْ أَرْوَاحِ الْمُؤْمِنِینَ أَیْنَ یَکُونُونَ إِذَا مَاتُوا قَالَ تَجْتَمِعُ عِنْدَ صَخْرَهًِْ بَیْتِ الْمَقْدِسِ فِی لَیْلَهًِْ الْجُمُعَهًِْ وَ هُوَ عَرْشُ اللَّهِ الْأَدْنَی مِنْهَا یَبْسُطُ اللَّهُ الْأَرْضَ وَ إِلَیْهَا یَطْوِیهَا وَ إِلَیْهَا الْمَحْشَرُ وَ مِنْهَا اسْتَوَی رَبُّنَا إِلَی السَّمَاءِ وَ الْمَلَائِکَهًُْ ثُمَّ سَأَلَهُ عَنْ أَرْوَاحِ الْکُفَّارِ أَیْنَ تَجْتَمِعُ قَالَ تَجْتَمِعُ فِی وَادِی حَضْرَمَوْتَ وَرَاءَ مَدِینَهًِْ الْیَمَنِ ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ نَاراً مِنَ الْمَشْرِقِ وَ نَاراً مِنَ الْمَغْرِبِ وَ یَتْبَعُهُمَا بِرِیحَیْنِ شَدِیدَتَیْنِ فَیَحْشُرُ النَّاسَ عِنْدَ صَخْرَهًِْ بَیْتِ الْمَقْدِسِ فَیَحْشُرُ أَهْلَ الْجَنَّهًِْ عَنْ یَمِینِ الصَّخْرَهًِْ وَ یُزْلِفُ الْمُتَّقِینَ وَ یَصِیرُ جَهَنَّمَ عَنْ یَسَارِ الصَّخْرَهًِْ فِی تُخُومِ الْأَرَضِینَ السَّابِعَهًِْ وَ فِیهَا الْفَلَقُ وَ السِّجِّینُ فَیُعْرَفُ الْخَلَائِقُ مِنْ عِنْدِ الصَّخْرَهًِْ فَمَنْ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّهًُْ دَخَلَهَا وَ مَنْ وَجَبَتْ لَهُ النَّارُ دَخَلَهَا وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ.
امام حسن (علیه السلام)- امام صادق (علیه السلام) از پدرانش نقل کرده است: پادشاه روم دربارهی محلّ ارواح مؤمنان پس از مرگشان سؤال کرد. حضرت (علیه السلام) فرمود: «هرشب جمعه در کنار صخره بیت المقدّس که عرش زمینی خداوند است گرد هم میآیند. خداوند از آنجا زمین را گستراند و از همانجا آن را در هم میپیچد. محشر نیز از همانجا آغاز میشود و از آنجا خداوند بر آسمان و فرشتگان استیلا یافت». پادشاه علاوه بر این، از امام حسن (علیه السلام) دربارهی محلّ گرد هم آمدن ارواح کفّار پس از مرگشان سؤال کرد. آن حضرت (علیه السلام) پاسخ داد: «در وادی حضر موت، پشت شهر یمن گرد هم میآیند. سپس خداوند آتشی از مغرب و آتشی از مشرق را برمیانگیزد و دو باد شدید را نیز درپی آن دو روان میسازد. آنگاه مردم را در نزدیکی صخرهی بیتالمقدّس زنده میکند و مردم را در سمت راست صخره گرد هم میآورد و پرهیزگاران را به خود نزدیک میکند. دوزخ در سمت چپ صخره، در میان طبقهی هفتم زمین خواهد بود که در آنجا حفرهی آتش و سجّین نیز وجود خواهد داشت. مردم در کنار صخره تقسیم خواهند شد. هرکس سزاوار ورود به بهشت باشد، وارد آن خواهد شد. این مسئله، مصداق آیهی فَرِیقٌ فِی الجَنَّةِ و فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ است».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) النَّاسَ ثُمَ رَفَعَ یَدَهُ الْیُمْنَی قَابِضاً عَلَی کَفِّهِ ثُمَ قَالَ: أَ تَدْرُونَ أَیُّهَا النَّاسُ مَا فِی کَفِّی؟ قَالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ. فَقَالَ: فِیهَا أَسْمَاءُ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ وَ أَسْمَاءُ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ. ثُمَّ رَفَعَ یَدَهُ الشِّمَالَ فَقَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ أَ تَدْرُونَ مَا فِی کَفِّی؟ قَالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ. فَقَالَ أَسْمَاءُ أَهْلِ النَّارِ وَ أَسْمَاءُ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ ثُمَّ قَالَ حَکَمَ اللَّهُ وَ عَدَلَ حَکَمَ اللَّهُ وَ عَدَلَ فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای مردم خطبه خواند و سپس دست راست خود را مشت بسته بلند کرد و فرمود: «ای مردم! میدانید در مشت من چیست»؟ گفتند: «خدا و پیغمبرش داناترند»! فرمود: «در آن نامهای اهل بهشت و نامهای پدران و قبایل آنها تا روز قیامت است». سپس دست چپش را بلند کرد و فرمود: «ای مردم! میدانید در این مشتم چیست»؟ گفتند: «خدا و پیغمبرش داناترند»! فرمود: «نامهای دوزخیان و نامهای پدران و قبایل آنهاست تا روز قیامت [یعنی مشخّصات بهشتیان و دوزخیان برایم چنان روشن است که گویا در کف دستم موجود است]». سپس فرمود: «خدا حکم فرموده و عدالت نموده، خدا حکم فرموده و عدالت نموده، که گروهی در بهشتند و گروهی در آتش سوزان».
الباقر (علیه السلام)- عَنْ أَبِیالصَّبَّاح الْکِنَانِیِّ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ (علیه السلام) قَالَ: خَرَجَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ فِی یَدِهِ الْیُمْنَی کِتَابٌ وَ فِی یَدِهِ الْیُسْرَی کِتَابٌ فَنَشَرَ الْکِتَابَ الَّذِی فِی یَدِهِ الْیُمْنَی فَقَرَأَ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ کِتَابٌ لِأَهْلِ الْجَنَّهًِْ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ لَا یُزَادُ فِیهِمْ وَاحِدٌ وَ لَا یُنْقَصُ مِنْهُمْ وَاحِدٌ. قَالَ: ثُمَّ نَشَرَ الَّذِی بِیَدِهِ الْیُسْرَی فَقَرَأَ: کِتَابٌ مِنَ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لِأَهْلِ النَّارِ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ لَا یُزَادُ فِیهِمْ وَاحِدٌ وَ لَا یُنْقَصُ مِنْهُمْ وَاحِد.
امام باقر (علیه السلام)- ابوالصّباح کنانی از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: «پدرم به من از کسی که او را ذکر کرد، گفت: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بیرون آمد در دست راستش کتابی و در دست چپش کتابی بود. کتابی که در دست راست داشت، گشود و خواند: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم نوشتهای برای اهل بهشت با اسم خودشان و پدرانشان است یکنفر کم و زیاد نمیشود. بعد کتاب دست چپ خود را گشود و خواند: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم نوشتهای است با اسم جهنّمیان و اسم پدر و قبیلهی آنها که یکی کم و زیاد نمیشود».
الحسین (علیه السلام)- بِشْرُبْنُغَالِب قَالَ: یَا ابْنَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ قَالَ إِمَامٌ دَعَا إِلَی هُدًی فَأَجَابُوهُ إِلَیْهِ وَ إِمَامٌ دَعَا إِلَی ضَلَالَهًٍْ فَأَجَابُوهُ إِلَیْهَا هَؤُلَاءِ فِی الْجَنَّهًِْ وَ هَؤُلَاءِ فِی النَّارِ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ.
امام حسین (علیه السلام)- بشربنغالب به امام حسین (علیه السلام) گفت: «ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! مرا از سخن خدای سبحان که میفرماید: [به یاد آورید] روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان میخوانیم!. (اسراء/۷۱)، آگاه کن». فرمود: «یک امام آن است که مردم را به راه هدایت دعوت میکند و مردم میپذیرند و یک امام آن است که بشر را به راه گمراهی دعوت میکند و آنان اجابت میکنند. گروه اوّل اهل بهشت و گروه دوّم اهل جهنّم خواهند بود و این است معنای کلام خدا که میفرماید: فَرِیقٌ فِی الجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ».