آیه لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَىْءٍ إِلَّا کَباسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْمَاءِ لِیَبْلُغَ فَاهُ وَ مَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَ مَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ [14]
دعوت حق [و دعاى مستجاب] از آن اوست؛ و کسانى را که [مشرکان] غیر از او مىخوانند، [هرگز] به دعوت آنها پاسخ نمىگویند. آنها همچون کسى هستند که کفهاى [دست] خود را بهسوى آب مىگشاید تا آب به دهانش برسد، و هرگز نخواهد رسید. و دعاى کافران، جز در ضلال [و گمراهى] نیست.
الباقر (علیه السلام)- جَاءَ رَجُلٌ إِلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) رَأَیْتُ أَمْراً عَظِیماً فَقَالَ وَ مَا رَأَیْتَ قَالَ کَانَ لِی مَرِیضٌ وَ نَعَتُّ لَهُ مِنْ مَاءِ بِئْرِ الْأَحْقَافِ یُسْتَشْفَی بِهِ فِی بَرَهُوتَ قَالَ فَتَهَیَّأْتُ وَ مَعِی قِرْبَهًٌْ وَ قَدَحٌ لِآخُذَ مِنْ مَائِهَا وَ أَصُبَّ فِی الْقِرْبَهًِْ إِذَا شَیْءٌ قَدْ هَبَطَ مِنْ جَوِّ السَّمَاءِ کَهَیْئَهًِْ السِّلْسِلَهًِْ وَ هُوَ یَقُولُ یَا هَذَا اسْقِنِی السَّاعَهًَْ أَمُوتُ فَرَفَعْتُ رَأْسِی وَ رَفَعْتُ إِلَیْهِ الْقَدَحَ لِأَسْقِیَهُ فَإِذَا رَجُلٌ فِی عُنُقِهِ سِلْسِلَهًٌْ فَلَمَّا ذَهَبْتُ أُنَاوِلُهُ الْقَدَحَ اجْتُذِبَ حَتَّی عُلِّقَ بِالشَّمْسِ ثُمَّ أَقْبَلْتُ عَلَی الْمَاءِ أَغْتَرِفُ إِذْ أَقْبَلَ الثَّانِیَهًَْ وَ هُوَ یَقُولُ الْعَطَشَ الْعَطَشَ یَا هَذَا اسْقِنِی السَّاعَهًَْ أَمُوتُ فَرَفَعْتُ الْقَدَحَ لِأَسْقِیَهُ فَاجْتُذِبَ حَتَّی عُلِّقَ بِعَیْنِ الشَّمْسِ حَتَّی فُعِلَ ذَلِکَ الثَّالِثَهًَْ وَ شَدَدْتُ قِرْبَتِی وَلَمْ أَسْقِهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ذَاکَ قَابِیلُ بْنُ آدَمَ قَتَلَ أَخَاهُ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ: وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ إِلَّا کَباسِطِ کَفَّیْهِ إِلَی الْماءِ لِیَبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ.
امام باقر (علیه السلام)- مردی نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمده و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! امری عظیم را دیدهام». حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) فرمود: «چه دیدهای»؟ عرض کرد: «بیماری داشتم که وصف آب چاهی در احقاف (شنزار) را برای او به میان آوردند که در منطقهی برهوت وجود دارد و موجب شفای مریض میشود». آن مرد گفت: «من با خود مشک و قدحی برداشتم و به آن سوی رفتم تا از آب آن چاه بیرون بکشم و در مشک بریزم. ناگهان دیدم چیزی همانند زنجیر از آسمان فرود آمد و میگفت: «ای آنکه نامت را نمیدانم! به من آب بده، چیزی نمانده که هلاک شوم. سرم را بلند کردم و قدح را به سمت او بردم تا به او آب بدهم. ناگهان مردی را دیدم که بر گردنش زنجیری بود. چون خواستم تا قدح آب را به او برسانم، چنان از من گرفته شد و به بالا رفت که گویی به خورشید آویخت. سپس به سمت آب آمدم که مشکم را پر کنم، ناگهان آن فرد دوباره به سمت من پیش آمد و میگفت: «عطش، عطش مرا کشت، ای مرد به من مقداری آب بده. اکنون هلاک میشوم. کاسه را برداشتم که به او آب دهم، امّا چنان برگرفته شد و به فراز رفت که گویی به خورشید آویخت. برای بار سوّم، این موضوع تکرار شد. من برخاستم و مشک را پرکرده و محکم بستم و به او آب ندادم». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آن مرد، قابیل پسر آدم (علیه السلام) بود. همان که برادرش را کشت». خداوند دراینباره فرمود: وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ یَسْتَجِیبُونَ لَهُم بِشَیْءٍ إِلاَّ کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَی الْماء لِیَبْلُغَ فَاهُ وَ مَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَ مَا دُعَاء الْکَافِرِینَ إِلاَّ فِی ضَلاَلٍ.
الباقر (علیه السلام)- هَذَا مَثَلٌ ضَرَبَهُ اللَّهُ لِلَّذِینَ یَعْبُدُونَ الْأَصْنَامَ وَ الَّذِینَ یَعْبُدُونَ الْآلِهَهًَْ مِنْ دُونِ اللَّهِ: {فَ} لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ وَ لَا یَنْفَعُهُمْ إِلَّا کَباسِطِ کَفَّیْهِ إِلَی الْماءِ لِیَتَنَاوَلَهُ مِنْ بَعِیدٍ وَ لَا یَنَالُهُ.
امام باقر (علیه السلام)- علیبنابراهیم از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: این ضرب المثل است و خداوند این مَثَل را برای بتپرستان و آن کسانی که خدایانی جز خدا میپرستند آورده است که هیچگونه قدرت اجابت آنها را ندارند و کوچکترین نفع و سودی برای بتپرستان ندارند، مانند کسی که کف دستش را باز کرده که آب را از دور به دست آورد که نخواهد شد و این دعای کفار باطل و بیهوده است.
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ مَا دُعاءُ الْکافِرِینَ إِلاَّ فِی ضَلالٍ أَیْ فِی بُطْلَانٍ.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- وَمَا دُعَاء الْکَافِرِینَ إِلاَّ فِی ضَلاَلٍ؛ یعنی در بطلان.