آیه أَللهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمّىً یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ [2]
خدا همان کسى است که آسمانها را، بدون ستونهایى که بتوانید آنها را ببینید، برافراشت، سپس بر عرش [قدرت] قرارگرفت؛ [و به تدبیر جهان پرداخت] و خورشید و ماه را مسخّر ساخت، که هرکدام تا زمان معیّنى حرکت دارند. کارها را او تدبیر مىکند؛ آیات را [براى شما] تشریح مىنماید؛ شاید به لقاى پروردگارتان یقین پیدا کنید.
الرّضا (علیه السلام)- عَنِ الْحُسَیْنِبْنِخَالِدٍ عَنْ أَبِیالْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) قَالَ قُلْتُ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُکِ فَقَالَ هِیَ مَحْبُوکَهًٌْ إِلَی الْأَرْضِ وَ شَبَّکَ بَیْنَ أَصَابِعِهِ فَقُلْتُ کَیْفَ تَکُونُ مَحْبُوکَهًًْ إِلَی الْأَرْضِ وَ اللَّهُ یَقُولُ: رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ أَلَیْسَ یَقُولُ: بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها قُلْتُ بَلَی فَقَالَ فَثَمَّ عَمَدٌ وَ لَکِنْ لَا تَرَوْنَهَا قُلْتُ کَیْفَ ذَلِکَ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ قَالَ فَبَسَطَ کَفَّهُ الْیُسْرَی ثُمَّ وَضَعَ الْیُمْنَی عَلَیْهَا فَقَالَ هَذِهِ أَرْضُ الدُّنْیَا وَ السَّمَاءُ الدُّنْیَا عَلَیْهَا فَوْقَهَا قُبَّهًٌْ وَ الْأَرْضُ الثَّانِیَهًُْ فَوْقَ السَّمَاءِ الدُّنْیَا وَ السَّمَاءُ الثَّانِیَهًُْ فَوْقَهَا قُبَّهًٌْ ... وَ الْأَرْضُ السَّابِعَهًُْ فَوْقَ السَّمَاءِ السَّادِسَهًِْ وَ السَّمَاءُ السَّابِعَهًُْ فَوْقَهَا قُبَّهًٌْ.
امام رضا (علیه السلام)- حسینبنخالد گوید: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: در مورد این کلام خداوند: قسم به آسمان که دارای چین و شکنهای زیباست. (ذاریات/۷) توضیح دهید. امام رضا (علیه السلام) فرمود: «ستونهای آن بهسوی زمین است و سپس انگشتانش را در یکدیگر فروبرد». پرسیدم: «چطور ممکن است که ستونهای آسمان به زمین فرورفته باشند، درحالیکه خداوند میفرماید: رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا»؟ امام (علیه السلام) فرمود: «سبحان الله! مگر خداوند نمیفرماید: بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا»؟ عرض کردم: «چرا»! فرمود: «معنایش آن است که عمودهایی هست، امّا شما آنها را نمیبینید». پرسیدم: «فدایت شوم، چگونه»؟! امام (علیه السلام) دست چپش را باز کرد و سپس دست راستش را روی آنها نهاده و فرمود: «این زمین دنیا است که آسمان بر روی آن چونان گنبدی قرارگرفته است و زمین دوّم بر روی آسمان دنیا واقعشده و آسمان دوّم بالای زمین دوّم چونان گنبدی قرار گرفته است ... و زمین هفتم بر فراز آسمان ششم و آسمان هفتم مانند گنبدی روی زمین هفتم قراردارد».
أمیرالمومنین (علیه السلام)- فِی تَفْسِیرِ نُورِالثِّقْلَیْنِ: فَمِنْ شَوَاهِدِ خَلْقِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ مُوَطَّدَاتٍ بِلَا عَمَدٍ قَائِمَاتٍ بِلَا سَنَدٍ. وَ فِیهِ کَلَامٌ لَهُ (علیه السلام) یَذْکُرُ فِیهِ خَلْقَ السَّمَاواتِ: جَعَلَ سُفْلَاهُنَّ مَوْجاً مَکْفُوفاً وَ عُلْیَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ سَمْکاً مَرْفُوعاً بِغَیْرِ عَمَدٍ یَدْعَمُهَا وَ لَا دِسَارٍ یَنْتَظِمُهَا.
امام علی (علیه السلام)- در کتاب نورالثقلین آمده است: از نشانههای آفرینش او، خلقت آسمانها است که بدون ستون استوار و بدون تکیهگاه پابرجا است و در این خطبه کلامی دارد که در آن آفرینش آسمانها را بیان میکند؛ پایینترین آن آسمانها را موج مهارشده، و بالاترین آنها را، بدون ستونی که به آنها کمک کند [و آنها را نگهدارد] و نه میخهایی که آنها را منظّم سازد، سقفی محافظتشده و بلند قرارداد.
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه)- یَعْنِی بِغَیْرِ أُسْطُوَانَهًٍْ.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- یعنی آسمانها را بدون اسطوانه (ستون) آفرید.
الرّضا (علیه السلام)- وَ عَرْشُ الرَّحْمَنِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَوْقَ السَّمَاءِ السَّابِعَهًْ.
امام رضا (علیه السلام)- عرش پروردگار رحمان بر روی آسمان هفتم است.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنِ ابْنِعَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) مِمَّا اسْتَفَادَ عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِی تَفْسِیرِ قَوْلِهِ تَعَالَی:کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّی إِنَّ لِلشَّمْسِ مِائَهًًْ وَ ثَمَانِینَ مَنْزِلًا فِی مِائَهًٍْ وَ ثَمَانِینَ یَوْماً ثُمَّ إِنَّهَا تَعُودُ مَرَّهًًْ أُخْرَی إِلَی وَاحِدٍ وَاحِدٍ مِنْهَا فِی أَمْثَالِ تِلْکَ الْأَیَّامِ وَ مَجْمُوعُ تِلْکَ الْأَیَّامِ سَنَهًٌْ.
امام علی (علیه السلام)- از ابنعبّاس (رحمة الله علیه) روایت است: آنچه از امیرالمؤمنین (علیه السلام) در تفسیر کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّی استفاده میشود این است که فرمود: «خورشید را صدوهشتاد منزل است در صدوهشتاد روز که میرود و باز میگردد به هرکدام در روزهایی مانند آنها و روی هم یک سال میشوند.