آیه وَ لَمّا جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى قالُوا إِنّا مُهْلِكُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَها كانُوا ظالِمِينَ [31]
و هنگامىكه فرستادگان ما بشارت[تولد فرزند] را براى ابراهيم آوردند، گفتند: «ما اهل اين شهر و آبادى [قوم لوط] را هلاك خواهيمكرد، چرا كه اهل آن ستمكارند.»
الباقر (علیه السلام)- عَنْ أَبِیحَمْزَهًَْالثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَال إِنَّ اللَّهَ تبارکوتعالی لَمَّا قَضَی عَذَابَ قَوْمِ لُوطٍ (علیه السلام) وَ قَدَّرَهُ أَحَبَّ أَنْ یُعَوِّضَ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) مِنْ عَذَابِ قَوْمِ لُوط (علیه السلام) بِغُلامٍ عَلِیمٍ لِیُسَلِّیَ بِهِ مُصَابَهُ بِهَلَاکِ قَوْمِ لُوطٍ (علیه السلام) قَالَ فَبَعَثَ اللَّهُ رُسُلًا إِلَی إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) یُبَشِّرُونَهُ بِإِسْمَاعِیلَ (علیه السلام) ... فَلَمَّا عَذَّبَهُمْ اللَّهُ أَرْسَلَ اللَّهُ إِلَی إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) رُسُلًا یُبَشِّرُونَهُ بِإِسْحَاقَ (علیه السلام) وَ یُعَزُّونَهُ بِهَلَاکِ قَوْمِ لُوطٍ (علیه السلام) وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِیمَ بِالْبُشْری فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ یَعْنِی زَکِیّاً مَشْوِیّاً نَضِیجاً فَلَمَّا رَأی أَیْدِیَهُمْ لا تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلی قَوْمِ لُوطٍ وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) إِنَّمَا عَنَوْا سَارَهًَْ قَائِمَهًًْ فَبَشَّرُوهَا بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ یَعْقُوبَ فَضَحِکَتْ یَعْنِی فَعَجِبَتْ مِنْ قَوْلِهِم.
امام باقر (علیه السلام)- ابوحمزه ثمالی گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: وقتی خداوند بلند مرتبه و متعال عذاب قوم لوط را مقدّر و حتمی ساخت، دوست داشت که در عوض آن به ابراهیم علیه السلام پسری دانا ارزانی دارد تا بدین وسیله او را در مصیبتی که با نابودی قوم لوط بر او وارد شده بود، تسلیت بخشد. حضرت فرمود: از این رو خداوند، فرستادگانی را نزد ابراهیم علیه السلام فرستاد تا به او اسماعیل علیه السلام را مژده دهند... و چون عذابشان داد خداوند متعال فرشتگانی را به سوی حضرت ابراهیم (علیه السلام) فرستاد و او را به اسحاق (علیه السلام) بشارت داده و بدین ترتیب او را به واسطه هلاکت قوم لوط تسلّی دادند و این همان معنای آیه شریفه قرآن است که میفرماید: به تحقیق رسولان ما برای ابراهیم مژده آوردند. گفتند: سلام. گفت: سلام. و لحظهای بعد گوسالهای بریان حاضر آورد. (هود/۶۹) و چون دید که بدان دست نمییازند، آنان را ناخوش داشت و در دل از آنها بیمناک شد. گفتند: مترس، ما بر قوم لوط فرستاده شدهایم. زنش (ساره) که ایستاده بود، متبسّم گردید. پس ما آن زن را به فرزندی به نام اسحاق و سپس به یعقوب بشارت دادیم. آن زن خندید یعنی از کلام ایشان تعجّب کرد.
الصّادقین (علیها السلام)- عَنْ أَبِیبَصِیرٍ وَ غَیْرِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا قَال إِنَّ الْمَلَائِکَهًَْ لَمَّا جَاءَتْ فِی هَلَاکِ قَوْمِ لُوطٍ قَالُوا إِنَّا مُهْلِکُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ قَالَتْ سَارَهًُْ وَ عَجِبْتُ مِنْ قِلَّتِهِمْ وَ کَثْرَهًِْ أَهْلِ الْقَرْیَهًِْ فَقَالَتْ وَ مَنْ یُطِیقُ قَوْمَ لُوط (علیه السلام).
امام باقر (علیه السلام) و صادق (علیه السلام)- ابوبصیر از امام باقر (علیه السلام) یا امام صادق (علیه السلام) نقل میکند: هنگامیکه فرشتگان برای هلاک قوم لوط (علیه السلام) آمدند گفتند: «ما اهل این قریه را هلاک خواهیم نمود». ساره گفت: «من از کمی آنها و زیادی اهل قریه به شگفت آمدم». لذا گفت: «چه کسی طاقت قوم لوط (علیه السلام) را دارد».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) سَأَلَ جَبْرَئِیلَ کَیْفَ کَانَ مَهْلِکُ قَوْمِ لُوطٍ فَقَالَ إِنَّ قَوْمَ لُوطٍ کَانُوا أَهْلَ قَرْیَهًٍْ لَا یَتَنَظَّفُونَ مِنَ الْغَائِطِ وَ لَا یَتَطَهَّرُونَ مِنَ الْجَنَابَهًِْ بُخَلَاءَ أَشِحَّاءَ عَلَی الطَّعَامِ وَ إِنَّ لُوطاً لَبِثَ فِیهِمْ ثَلَاثِینَ سَنَهًًْ وَ إِنَّمَا کَانَ نَازِلًا عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یَکُنْ مِنْهُمْ وَ لَا عَشِیرَهًٌْ لَهُ فِیهِمْ وَ لَا قَوْمٌ وَ إِنَّهُ دَعَاهُمْ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ إِلَی الْإِیمَانِ وَ اتِّبَاعِهِ وَ نَهَاهُمْ عَنِ الْفَوَاحِشِ وَ حَثَّهُمْ عَلَی طَاعَهًِْ اللَّهِ فَلَمْ یُجِیبُوهُ وَ لَمْ یُطِیعُوهُ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمَّا أَرَادَ عَذَابَهُمْ بَعَثَ إِلَیْهِمْ رُسُلًا مُنْذِرِینَ عُذْراً نُذْراً فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ أَمْرِهِ بَعَثَ إِلَیْهِمْ مَلَائِکَهًًْ لِیُخْرِجُوا مَنْ کَانَ فِی قَرْیَتِهِمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَمَا وَجَدُوا فِیها غَیْرَ بَیْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ فَأَخْرَجُوهُمْ مِنْهَا وَ قَالُوا لِلُوطٍ (علیه السلام) أَسْرِ بِأَهْلِکَ مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَهًِْ اللَّیْلَهًَْ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ ... وَ لا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَیْثُ تُؤْمَرُونَ فَلَمَّا انْتَصَفَ اللَّیْلُ سَارَ لُوطٌ (علیه السلام) بِبَنَاتِهِ وَ تَوَلَّتِ امْرَأَتُهُ مُدْبِرَهًًْ فَانْقَطَعَتْ إِلَی قَوْمِهَا تَسْعَی بِلُوطٍ (علیه السلام) وَ تُخْبِرُهُمْ أَنَّ لُوطاً (علیه السلام) قَدْ سَارَ بِبَنَاتِهِ وَ إِنِّی نُودِیتُ مِنْ تِلْقَاءِ الْعَرْشِ لَمَّا طَلَعَ الْفَجْرُ یَا جَبْرَئِیلُ حَقَّ الْقَوْلُ مِنَ اللَّهِ بِحَتْمِ عَذَابِ قَوْمِ لُوط (علیه السلام) فَاهْبِطْ إِلَی قَرْیَهًِْ قَوْمِ لُوطٍ وَ مَا حَوَتْ فَاقْلَعْهَا مِنْ تَحْتِ سَبْعِ أَرَضِینَ ثُمَ اعْرُجْ بِهَا إِلَی السَّمَاءِ فَأَوْقِفْهَا حَتَّی یَأْتِیَکَ أَمْرُ الْجَبَّارِ فِی قَلْبِهَا وَ دَعْ مِنْهَا آیَهًًْ بَیِّنَهًًْ مِنْ مَنْزِلِ لُوطٍ (علیه السلام) عِبْرَهًًْ لِلسَّیَّارَهًِْ فَهَبَطْتُ عَلَی أَهْلِ الْقَرْیَهًِْ الظَّالِمِینَ فَضَرَبْتُ بِجَنَاحِیَ الْأَیْمَنِ عَلَی مَا حَوَی عَلَیْهِ شَرْقِیُّهَا وَ ضَرَبْتُ بِجَنَاحِیَ الْأَیْسَرِ عَلَی مَا حَوَی عَلَیْهِ غَرْبِیُّهَا فَاقْتَلَعْتُهَا یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) مِنْ تَحْتِ سَبْعِ أَرَضِینَ إِلَّا مَنْزِلَ آلِ لُوطٍ (علیه السلام) آیَهًًْ لِلسَّیَّارَهًِْ ثُمَّ عَرَجْتُ بِهَا فِی جَوَافِی جَنَاحِی حَتَّی أَوْقَفْتُهَا حَیْثُ یَسْمَعُ أَهْلُ السَّمَاءِ زُقَاءَ دُیُوکِهَا وَ نُبَاحَ کِلَابِهَا فَلَمَّا طَلَعَتِ الشَّمْسُ نُودِیتُ مِنْ تِلْقَاءِ الْعَرْشِ یَا جَبْرَئِیلُ اقْلِبِ الْقَرْیَهًَْ عَلَی الْقَوْمِ فَقَلَبْتُهَا عَلَیْهِمْ حَتَّی صَارَ أَسْفَلُهَا أَعْلَاهَا وَ أَمْطَرَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ حِجارَهًًْ مِنْ سِجِّیلٍ مُسَوَّمَهًًْ عِنْدَ رَبِّکَ وَ ما هِیَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) مِنَ الظَّالِمِینَ مِنْ أُمَّتِکَ بِبَعِیدٍ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ثمالی از امام باقر (علیه السلام) نقل میکند: پیامبر (صلی الله علیه و آله) از جبرئیل پرسید: «هلاکت قوم لوط به چه کیفیّتی بود»؟ جبرئیل پاسخ داد: «قوم لوط ساکن دِهی بودند و خود را پس از مدفوع کردن تمیز نمیکردند و پس از جُنُب شدن طهارت نمیورزیدند. آنان بخیل بودند و از غذا دادن به دیگران خست میورزیدند. لوط (علیه السلام) سی سال در میان آنان درنگ کرد. او در میان آنان فرود آمده بود و از آنان نبود و هیچ قوم و قبیلهای در میان آنان نداشت. او آنان را به سوی خداوند عزّوجلّ و ایمان آوردن به او و پیرویاش فرا خواند و از کارهای زشت باز داشت و به اطاعت از خداوند تشویق نمود. امّا آنان او را پاسخ نگفتند و از او اطاعت نکردند. وقتی خداوند عزّوجلّ خواست تا آنان را عذاب کند فرستادگانی بیمدهنده را به سویشان مبعوث داشت. چون آنان از فرمان خداوند سر باز زدند خداوند، فرشتگانی را به سویشان فرستاد تا مؤمنان دِهِ آنان را بیرون آورند. فرشتگان در آن دِه تنها اهل یک خانه را مسلمان یافتند و آنان را از دِه بیرون آوردند. فرشتگان به لوط (علیه السلام) گفتند: «خانوادهات را با گذشتن پاسی از امشب حرکت دِه و نباید هیچ از یک شما رو برگرداند و باید به آنجایی که دستور داده میشوید، بروید». بدین سان لوط (علیه السلام) نیمه شب به همراه دختران خود حرکت کرد. زن او بازگشت و به سوی قومش رفت تا از لوط (علیه السلام) سخن چینی کند. او آنان را آگاه ساخت که لوط (علیه السلام) با دخترانش حرکت کرده است. با طلوع فجر، من از جانب عرش ندا داده شدم که ای جبرئیل، آن سخن خدا درباره حتمیّت عذاب قوم لوط حقیقت یافته است. بنابراین بر دِهِ قوم لوط و آن چه در بر دارد فرود بیا و آن را از زیر هفت زمین بر کن. سپس آن را به سوی آسمان، بالا ببر و در آنجا متوقّف ساز تا آنکه دستور خداوند جبّار در دلِ آن دِه نازل شود و از آن دِه تنها منزل لوط (علیه السلام) را به حال خود رها کن تا نشانهای روشن و عبرتی برای مسافران باشد. بدین سان بر ساکنان ستمگر آن دِه فرود آمدم و با بال راست خود بر آنچه شرقش در بر داشت زدم و با بال چپ خود بر آنچه غربش در بر داشت زدم. ای محمّد، من تمام آن دِه را از زیر هفت زمین برکندم و تنها منزل خاندان لوط (علیه السلام) را به حال خود رها کردم تا نشانهای برای مسافران باشد. سپس آن دِه را در گسترهی بالم گرفته و آن را بالا بردم و در جایی متوقّف ساختم که ساکنان آسمان، بانگ خروس ها و پارس سگهای آن را میشنیدند. چون خورشید طلوع کرد از جانب عرش ندا داده شدم که ای جبرئیل، آن دِه را به روی قوم لوط برگردان. من این کار را کردم به طوری که آن دِه زیر و رو شد و خداوند، سنگی از جنس سنگ و گِل که نزد پروردگارت نشانزده بود، بر آنها بارانید. ای محمّد، آن عذاب از ستمگران امت تو چندان دور نیست».