آیه فَوَقاهُ اللهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ [45]
خداوند او را از توطئههاى شوم آنها نگه داشت، و عذاب شديدى فرعونيان را فراگرفت.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عزّوجلّ فَوَقاهُ اللهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا فَقَالَ أَمَا لَقَدْ بَسَطُوا عَلَیْهِ وَ قَتَلُوهُ وَ لَکِنْ أَ تَدْرُونَ مَا وَقَاهُ وَقَاهُ أَنْ یَفْتِنُوهُ فِی دِینِه.
امام صادق (علیه السلام)- امام صادق (علیه السلام) دربارهی آیه: فَوقَاهُ اللهُ سَیِّئَاتِ مَا مَکَرُوا فرمود: «بدانید که آنها بر او چیره شدند و او را کشتند. امّا آیا میدانید خداوند او را از چه چیزی حفظ کرد؟ از این که او را در دینش دچار انحراف و فتنه گردانند».
الصّادق (علیه السلام)- أَنَّ الْمُسْلِمَ لَا یَقْضِی اللَّهُ عزّوجلّ لَهُ قَضَاءً إِلَّا کَانَ خَیْراً لَهُ وَ إِنْ مَلَکَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا کَانَ خَیْراً لَهُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَهًَْ فَوَقاهُ اللهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا ثُمَّ قَالَ أَمْ وَ اللَّهِ لَقَدْ سُلِّطُوا عَلَیْهِ وَ قَتَلُوهُ فَأَمَّا مَا وَقَاهُ اللَّهُ فَوَقَاهُ أَنْ یَفْتِنُوهُ فِی دِینِهِ.
امام صادق (علیه السلام)- امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مسلمان هرچه خداوند برایش اراده کند خیر میباشد و اگر مشرق و مغرب را در اختیار گیرد برایش خیر است. بعد این آیهی شریفه را تلاوت کردند: فَوَقاهُ اللهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا به خدا سوگند آنها بر او مسلّط شدند و او را کشتند، امّا نتوانستند در دین او رخنه ایجاد کنند و او را بفریبند.
الصّادق (علیه السلام)- عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَی أَرْبَع ... وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُکِرَ بِهِ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَی قَوْلِهِ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عزّوجلّ یَقُولُ بِعَقِبِهَا فَوَقاهُ اللهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا.
امام صادق (علیه السلام)- من در شگفتم از کسی که از چهار چیز ناراحت است؛ چگونه خود را در پناه چهار چیز دیگر قرار نمیدهد و تعجّب دارم از کسی که درباره او مکر و حیله میشود، چرا خود را در پناه این آیه قرار نمیدهد؛ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ با اینکه دنبال این جمله فرموده: فَوَقاهُ اللهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا.
الصّادق (علیه السلام)- وَ قَالَ بَعْضُ الْمُخَالِفِینَ بِحَضْرَهًِْ الصَّادِقِ (علیه السلام) لِرَجُلٍ مِنَ الشِّیعَهًِْ مَا تَقُولُ فِی الْعَشَرَهًِْ مِنَ الصَّحَابَهًِْ قَالَ أَقُولُ فِیهِمُ الْخَیْرَ الْجَمِیلَ الَّذِی یَحُطُّ اللَّهُ بِهِ سَیِّئَاتِی وَ یَرْفَعُ بِهِ دَرَجَاتِی ... فَقَالَ بَعْضُ أَصْحَابِ الصَّادِقِ (علیه السلام)یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا عَقَلْنَا مِنْ کَلَامِ هَذَا إِلَّا مُوَافَقَهًَْ صَاحِبِنَا لِهَذَا الْمُتَعَنِّتِ النَّاصِبِ فَقَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) ... وَ لَقَدْ کَانَ لِحِزْقِیلَ الْمُؤْمِنِ مَعَ قَوْمِ فِرْعَوْنَ الَّذِینَ وَشَوْا بِهِ إِلَی فِرْعَوْنَ مِثْلُ هَذِهِ التَّوْرِیَهًْ ... فَوَشَی بِهِ الْوَاشُونَ إِلَی فِرْعَوْنَ وَ قَالُوا إِنَّ حِزْقِیلَ یَدْعُو إِلَی مُخَالَفَتِکَ وَ یُعِینُ أَعْدَاءَکَ إِلَی مُضَادَّتِکَ فَقَالَ لَهُمْ فِرْعَوْنُ هُوَ ابْنُ عَمِّی وَ خَلِیفَتِی عَلَی مُلْکِی وَ وَلِیُّ عَهْدِی إِنْ فَعَلَ مَا قُلْتُمْ فَقَدِ اسْتَحَقَّ أَشَدَّ الْعَذَابِ عَلَی کُفْرِهِ لِنِعْمَتِی وَ إِنْ کُنْتُمْ عَلَیْهِ کَاذِبِینَ فَقَدِ اسْتَحْقَقْتُمْ أَشَدَّ الْعَذَاب ... فَجَاءَ بِحِزْقِیلَ وَ جَاءَ بِهِمْ وَ کَاشَفوُهُ وَ قَالُوا أَنْتَ تَجْحَدُ رُبُوبِیَّهًَْ فِرْعَوْنَ الْمَلِکِ وَ تَکْفُرُ نَعْمَاءَهُ فَقَالَ حِزْقِیلُ أَیُّهَا الْمَلِکُ هَلْ جَرَّبْتَ عَلَیَّ کَذِباً قَطُّ قَالَ لَا قَالَ فَسَلْهُمْ مَنْ رَبُّهُمْ قَالُوا فِرْعَوْنُ هَذَا قَالَ لَهُمْ وَ مَنْ خَالِقُکُمْ قَالُوا فِرْعَوْنُ هَذَا قَالَ وَ مَنْ رَازِقُکُمُ الْکَافِلُ لِمَعَایِشِکُمْ وَ الدَّافِعُ عَنْکُمْ مَکَارِهَکُمْ قَالُوا فِرْعَوْنُ هَذَا قَالَ حِزْقِیلُ أَیُّهَا الْمَلِکُ فَأُشْهِدُکَ وَ مَنْ حَضَرَکَ أَنَّ رَبَّهُمْ هُوَ رَبِّی وَ أَنَّ خَالِقَهُمْ هُوَ خَالِقِی وَ رَازِقَهُمْ هُوَ رَازِقِی وَ مُصْلِحَ مَعَایِشِهِمْ هُوَ مُصْلِحُ مَعَایِشِی لَا رَبَّ لِی وَ لَا خَالِقَ وَ لَا رَازِقَ غَیْرُ رَبِّهِمْ وَ خَالِقِهِمْ وَ رَازِقِهِمْ وَ أُشْهِدُکَ وَ مَنْ حَضَرَکَ أَنَّ کُلَّ رَبٍّ وَ خَالِقٍ وَ رَازِقٍ سِوَی رَبِّهِمْ وَ خَالِقِهِمْ وَ رَازِقِهِمْ فَأَنَا بَرِیءٌ مِنْهُ وَ مِنْ رُبُوبِیَّتِهِ وَ کَافِرٌ بِإِلَهِیَّتِهِ وَ قَالَ حِزْقِیلُ هَذَا وَ هُوَ یَعْنِی أَنَّ رَبَّهُمْ هُوَ اللَّهُ رَبِّی وَ هُوَ لَمْ یَقُلْ إِنَّ الَّذِی قَالُوا هُمْ إِنَّهُ هُوَ رَبُّهُمْ هُوَ رَبِّی وَ خَفِیَ هَذَا الْمَعْنَی عَلَی فِرْعَوْنَ وَ مَنْ حَضَرَهُ وَ تَوَهَّمُوا أَنَّهُ یَقُولُ فِرْعَوْنُ رَبِّی وَ خَالِقِی وَ رَازِقِی فَقَالَ لَهُمْ یَا رِجَالَ السَّوْءِ وَ یَا طُلَّابَ الْفَسَادِ فِی مُلْکِی وَ مُرِیدِی الْفِتْنَهًِْ بَیْنِی وَ بَیْنَ ابْنِ عَمِّی وَ عَضُدِی أَنْتُمُ الْمُسْتَحِقُّونَ لِعَذَابِی لِإِرَادَتِکُمْ فَسَادَ أَمْرِی وَ إِهْلَاکَ ابْنِ عَمِّی وَ الْفَتَّ فِی عَضُدِی ثُمَّ أَمَرَ بِالْأَوْتَادِ فَجُعِلَ فِی سَاقِ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ وَتِدٌ وَ فِی صَدْرِ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ وَتِدٌ وَ أَمَرَ أَصْحَابَ أَمْشَاطِ الْحَدِیدِ فَشَقُّوا بِهَا لُحُومَهُمْ مِنْ أَبْدَانِهِمْ فَلِذَلِکَ قَالَ اللَّهُ فَوَقاهُ اللهُ یَعْنِی حِزْقِیلَ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ وَ هُمُ الَّذِینَ وَشَوْا إِلَی فِرْعَوْنَ لِیُهْلِکُوهُ وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ وَ هُمُ الَّذِینَ وَشَوْا بِحِزْقِیلَ إِلَیْهِ لَمَّا أَوْتَدَ فِیهِمْ مِنَ الْأَوْتَادِ وَ مَشَطَ عَنْ أَبْدَانِهِمْ لُحُومَهُمْ بِالْأَمْشَاطِ.
امام صادق (علیه السلام)- از امام حسن عسکری (علیه السلام) نقل است که فرمود: «روزی فردی از مخالفین ما در حضور امام صادق (علیه السلام) به یکی از شیعیان گفت: «دربارهی آن ده نفر از صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چه میگویی»؟! شیعه گفت: «سخن خیر و نیکویی که خداوند بهواسطهی آن گناهانم را بریزاند و درجاتم را رفعت بخشد». یکی از یاران امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! ما از این سخنان، جز موافقت آن مرد شیعه با آن فرد مخالف اهل بیت (علیهم السلام)، چیزی نفهمیدیم». امام صادق (علیه السلام) فرمود: «افراد سخنچینی نزد فرعون از او بدگویی کردند و گفتند: «حزقیل، مردم را به مخالفت با تو فرا میخواند و به دشمنانت علیه تو کمک میکند. فرعون به آنها گفت: «او پسرعمو و جانشین من در پادشاهی و ولیعهد من است. اگر آنگونه که میگویید عمل کرده باشد، به علّت ناسپاسی نسبت به لطف و نعمتهای من سزاوار شکنجه است. امّا اگر دروغ گفته باشید، به علّت بدگویی از او، شایستهی شدیدترین شکنجهها هستید ...». او حزقیل را فراخواند و با آنها رودررو کرد. آنها گفتند: «تو خدایی فرعون را انکار میکنی و نسبت به نعمتهایش کفر میورزی». حزقیل گفت: «ای پادشاه! آیا هرگز دیدهای که من دروغ بگویم»؟ فرعون پاسخ داد: «خیر»! حزقیل گفت: «از آنها بپرس پروردگارشان کیست»؟ آنها پاسخ دادند: «فرعون! پرسید: آفریدگارتان کیست»؟ پاسخ دادند: «فرعون»! پرسید: «روزیدهندهتان که دادن رزق و روزی به شما و دورکردن دشواریها از شما را به عهده دارد، کیست»؟ پاسخ دادند: «فرعون»! حزقیل گفت: «ای پادشاه! من در برابر تو و همهی کسانی که در محضر تو حضور دارند شهادت میدهم که پروردگارشان پروردگار من، آفریدگارشان، آفریدگار من، روزیدهندهشان، رازق من و اصلاحکنندهی زندگی آنها، همان اصلاحکنندهی زندگی من است. جز پروردگار، آفریننده و روزیدهندهی آنها، پروردگار، آفریدگار و روزیدهندهای ندارم و من شما و همهی حاضران در محضرت را بهعنوان شاهد قرار میدهم که از باورداشتن و اعتقاد به هر پروردگار، آفریننده و روزیدهندهای جز پروردگار، آفریننده و روزیدهنده آنها برائت میجویم و به خداییاش هیچ اعتقادی ندارم». منظور حزقیل این بود که خدای آنها الله است که پروردگار من است و نگفت کسی که آنها ادّعا میکنند خدایشان است، خدای من نیز هست. این امر از دید فرعون و افراد حاضر در محضرش پنهان ماند و گمان کردند که او میگوید: «فرعون، پروردگار، آفریننده و روزیدهنده من است». فرعون به آنها گفت: «ای مردان بدسرشت! ای کسانی که میخواهید پادشاهی مرا به تباهی بکشید و میان من و پسر عمو و پشتیبانم اختلاف و فتنه ایجاد کنید! فقط شما سزاوار شکنجه من هستید. زیرا شما میخواستید پادشاهی مرا تباه کنید و پسرعمویم را به کشتن دهید و مرا از داشتن حامی و پشتیبان محروم کنید. سپس دستور داد تا میخ بیاورند و در پا و سینه هریک از آنها میخی فرو کردند. سپس مأموران دیگرش را که شانههای آهنین در دست داشتند فراخواند تا آنها بهوسیلهی آن شانهها گوشت بدنشان را بشکافند. این معنی آیهی فَوقَاهُ اللهُ سَیِّئَاتِ مَا مَکَرُوا وحَاقَ بِآل فِرْعَونَ سُوءُ العَذَابِ است. یعنی خداوند حزقیل را از نتایج بد سخنچینی و بدگویی بدخواهان نزد فرعون که میخواستند او را به هلاکت برسانند حفظ کرد و یاران فرعون را که از حزقیل بدگویی کرده بودند، به بدترین عذاب گرفتار کرد و به بدنهایشان میخها زده شد و گوشت بدنشان به وسیلهی شانه از بدن جدا گردید».