آیه فَدَعا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ [10]
او به پيشگاه پروردگار عرضه داشت: «من مغلوب [اين قوم طغيانگر] شدهام، پس [مرا] يارى كن»!
الباقر (علیه السلام)- شَرِیعَهًُْ نُوحٍ (علیه السلام) أَنْ یُعْبَدَ اللَّهُ بِالتَّوْحِیدِ وَ الْإِخْلَاصِ وَ خَلْعِ الْأَنْدَادِ وَ هِیَ الْفِطْرَهًُْ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا وَ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَهُ عَلَی نُوحٍ (علیه السلام) وَ عَلَی النَّبِیِّینَ (علیهم السلام) أَنْ یَعْبُدُوا اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ لَا یُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ أَمَرَ بِالصَّلَاهًِْ وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ لَمْ یَفْرِضْ عَلَیْهِ أَحْکَامَ حُدُودٍ وَ لَا فَرَضَ مَوَارِیثَ فَهَذِهِ شَرِیعَتُهُ فَلَبِثَ فِیهِمْ نُوحٌ (علیه السلام) أَلْفَ سَنَهًٍْ إِلَّا خَمْسِینَ عَاماً یَدْعُوهُمْ سِرّاً وَ عَلَانِیَهًًْ فَلَمَّا أَبَوْا وَ عَتَوْا قَالَ رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِر.
امام باقر (علیه السلام)- شریعت و دین نوح (علیه السلام) چنین بود که باید خدا را از سر توحید و اخلاص پرستید و از پرستش مانندها و امثالی که برای او ساختهاند دست شست و این همان سرشتی است که مردم بر آن سرشته شدهاند و خداوند از نوح (علیه السلام) و دیگر پیامبران (علیهم السلام) پیمان گرفته است که او را بپرستند و شریکی برایش نگیرند و به نماز و امر به معروف و نهی از منکر و در نظرداشتن حلال و حرام امر کرده است، ولی بر او احکام حدود و مواریث واجب نساخت. و اینچنین بود آیین نوح (علیه السلام). نوح (علیه السلام) در میان مردم آن روزگار از هزار سال پنجاه سال کمتر زندگی کرد و در طول این مدّت در پنهان و پیدا آنها را به پرستش خدا فرا خواند و چون سر برتافتند و سرکشی در پیش گرفتند گفت: «رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ».
الباقر (علیه السلام)- مَکَثَ نُوحٌ (علیه السلام) فِی قَوْمِهِ یَدْعُوهُمْ إِلَی اللَّهِ سِرّاً وَ عَلَانِیَهًًْ فَلَمَّا عَتَوْا وَ أَبَوْا قَالَ رَبِ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ وَ أَمَرَهُ بِغَرْسِ النَّوَی فَمَرَّ عَلَیْهِ قَوْمُه فَجَعَلُوا یَضْحَکُونَ وَ یَسْخَرُونَ وَ یَقُولُونَ قَدْ قَعَدَ غَرَّاساً حَتَّی إِذَا طَالَ وَ صَارَ طُوَالًا قَطَعَهُ وَ نَجَرَهُ فَقَالُوا قَدْ قَعَدَ نَجَّاراً ثُمَّ أَلَّفَهُ فَجَعَلَهُ سَفِینَهًًْ فَمَرُّوا عَلَیْهِ فَجَعَلُوا یَضْحَکُونَ وَ یَسْخَرُونَ وَ یَقُولُونَ قَدْ قَعَدَ مَلَّاحاً فِی أَرْضِ فَلَاهًٍْ حَتَّی فَرَغَ مِنْهَا.
امام باقر (علیه السلام)- هنگامیکه نوح (علیه السلام) هسته میکاشت، قومش بر او گذر کرده و به او خندیدند و او را مسخره کردند و میگفتند: «حالا دیگر نشسته و درختکار شده»! تا آنگاه که نخلها بلند شدند و بسیار پرفراز و پرزور بودند و آنها را برید و تراشید، به او گفتند: «دیگر نشسته نجّاری میکند»! و آنها را بههم پیوست و کشتی ساخت و قوم باز گذر کردند و به او خندیدند و او را مسخره کردند و میگفتند: «در این زمین خشک و بیآب ملّاح و کشتیبان شده»! تا زمانیکه از آن فراغت یافت.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- إِنْ کَانَتِ الْإِمَامَهًُْ فِی قُرَیْشٍ فَأَنَا أَحَقُّ قُرَیْشٍ بِهَا وَ إِنْ لَا تَکُنْ فِی قُرَیْشٍ فَالْأَنْصَارُ عَلَی دَعْوَاهُمْ ثُمَّ اعْتَزَلَهُمْ وَ دَخَلَ بَیْتَهُ فَأَقَامَ فِیهِمْ وَ مَنِ اتَّبَعَهُ مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ قَالَ إِنَّ لِی فِی خَمْسَهًٍْ مِنَ النَّبِیِّینَ (علیهم السلام) أُسْوَهًًْ نُوحٍ (علیه السلام) إِذْ قَالَ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِر.
امام علی (علیه السلام)- اگر امامت در میان قریش باشد، من سزاوارترین قریش به آن هستم و اگر در میان قریش نباشد، انصار [برای رسیدن به خلافت] بر ادّعای خود باقی هستند [و بر مهاجرین اولویّت دارند]. سپس از آنها کنارهگیری کرد و به خانهاش وارد شد و در میان آنها (یاران خاصّش) و مسلمانانی که از او تبعیّت کردند ماند و فرمود: «برای من در پنج نفر از پیامبران (علیهم السلام) الگویی است؛ در نوح (علیه السلام) هنگامیکه گفت: أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ.