آیه ۳۱ - سوره قمر

آیه إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشيمِ الْمُحْتَظِرِ [31]

ما فقط يك صيحه‌ی [آسمانى] بر آن‌ها فرستاديم و به دنبال آن همگى به‌صورت گياهان خشك كه براى خوراك چهارپايان آماده مى‌كنند درآمدند.

۱
(قمر/ ۳۱)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ قَالَ الْحَشِیشُ وَ النَّبَاتُ.

علیّ‌ّبن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- کَهَشِیمِ المُحْتَظِرِ منظور از هشیم، علف و گیاه می‌باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۳۵۸
بحارالأنوار، ج۱۱، ص۳۷۷/ القمی، ج۲، ص۳۴۱/ نورالثقلین/ البرهان
۲
(قمر/ ۳۱)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- قِیلَ: الصَّیْحَهًُْ: الْعَذَابُ، فَکَانُوا کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِأَیْ فَصَارُوا کَهَشِیمٍ وَ هُوَ حُطَامُ الشَّجَرِ الْمُنْقَطِعِ بِالْکَسْرِ وَ الرَّضُّ الَّذِی یَجْمَعُهُ صَاحِبُ الْحَظِیرَهًِْ الَّذِی یَتَّخِذُ لِغَنَمِهِ حَظِیرَهًًْ یَمْنَعُهَا مِنْ بَرْدِ الرِّیحِ وَ الْمَعْنَی أَنَّهُمْ بَادُوا وَ هَلَکُوا فَصَارُواکَیَبِیسِ الشَّجَرِ الْمُتَفَتِّتِإِذَا تَحَطَّمَ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- صیحهًْ [در آیه به‌معنای] عذاب است. فَکانُواکَهَشِیمِ الْمحْتَظِرِ یعنی مانند چوب خشک شدند و آن، [شاخه‌های] شکسته شده از درخت است که با شکستن جدا شده است و ریزه‌هایی است که صاحب آغل آن را جمع می‌کند تا برای گوسفندانش آغل بسازد و آن‌ها را از سرمای باد حفظ کند و معنای آیه این است که آن‌ها از بین رفتند و هلاک شدند و مانند درخت خشکی گردیدند که متلاشی شده و شکسته است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۳۵۸
بحرالعرفان، ج۱۵، ص۲۲۴
۳
(قمر/ ۳۱)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً فِی حَقِّ الْیَهُودِ وَ النَّوَاصِبِ قَالُوا لَهُ یا محمد (صلی الله علیه و آله) زَعَمْتَ أَنَّهُ مَا فِی قُلُوبِنَا شَیْءٌ مِنْ مُوَاسَاهًِْ الْفُقَرَاءِ وَ مُعَاوَنَهًِْ الضُّعَفَاءِ وَ النَّفَقَهًِْ فِی إِبْطَالِ الْبَاطِلِ وَ إِحْقَاقِ الْحَقِّ وَ أَنَّ الْأَحْجَارَ أَلْیَنُ مِنْ قُلُوبِنَا وَ أَطْوَعُ لِلَّهِ مِنَّا وَ هَذِهِ الْجِبَالُ بِحَضْرَتِنَا فَهَلُمَّ بِنَا إِلَی بَعْضِهَا فَاسْتَشْهِدْهُ عَلَی‌تَصْدِیقِکَ وَ تَکْذِیبِنَا فَإِنْ نَطَقَ بِتَصْدِیقِکَ فَأَنْتَ الْمُحِقُّ یَلْزَمُنَا اتِّبَاعُکَ وَ إِنْ نَطَقَ بِتَکْذِیبِکَ أَوْ صَمَتَ فَلَمْ یَرُدَّ جَوَابَکَ فَاعْلَمْ أَنَّکَ الْمُبْطِلُ فِی دَعْوَاکَ الْمُعَانِدُ لِهَوَاک فَقَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) لِلْجَبَلِ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ (علیهم السلام) الَّذِینَ بِذِکْرِ أَسْمَائِهِمْ خَفَّفَ اللَّهُ الْعَرْشَ عَلَی کَوَاهِلِ ثَمَانِیَهًٍْ مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ بَعْدَ أَنْ لَمْ یَقْدِرُوا عَلَی تَحْرِیکِهِ وَ هُمْ خَلْقٌ کَثِیرٌ لَا یَعْرِفُ عَدَدَهُمْ إِلَّا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ (علیهم السلام) الَّذِینَ بِذِکْرِ أَسْمَائِهِمْ تَابَ اللَّهُ عَلَی آدَمَ (علیه السلام) وَ غَفَرَ خَطِیئَتَهُ وَ أَعَادَهُ إِلَی مَرْتَبَتِهِ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ (علیهم السلام) الَّذِینَ بِذِکْرِ أَسْمَائِهِمْ وَ سُؤَالِ اللَّهِ بِهِمْ رَفَعَ إِدْرِیسَ (علیه السلام) فِی الْجَنَّهًِْ مَکَاناً عَلِیّاً لَمَّا شَهِدْتَ لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) بِمَا أَوْدَعَکَ اللَّهُ بِتَصْدِیقِهِ عَلَی هَؤُلَاءِ الْیَهُودِ فِی ذِکْرِ قَسَاوَهًِْ قُلُوبِهِمْ وَ تَکْذِیبِهِمْ فِی جَحْدِهِمْ لِقَوْلِ مُحَمَّدٍ رسول الله (صلی الله علیه و آله) فَتَحَرَّکَ الْجَبَلُ وَ تَزَلْزَلَ وَ فَاضَ عَنْهُ الْمَاءُ وَ نَادَی یا محمد (صلی الله علیه و آله) أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ سَیِّدُ الْخَلَائِقِ أَجْمَعِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّ قُلُوبَ هَؤُلَاءِ الْیَهُودِ کَمَا وَصَفْتَ أَقْسَی مِنَ الْحِجَارَهًِْ لَا یَخْرُجُ مِنْهَا خَیْرٌ کَمَا قَدْ یَخْرُجُ مِنَ الْحِجَارَهًِْ الْمَاءُ سَیْلًا أَوْ تَفَجُّراً وَ أَشْهَدُ أَنَّ هَؤُلَاءِ کَاذِبُونَ عَلَیْکَ فِیمَا بِهِ یَقْذِفُونَکَ مِنَ الْفِرْیَهًِْ عَلَی رَبِّ الْعَالَمِین فَقَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) وَ أَشَارَ إِلَی حَجَرٍ فِیهِ قَدْرِ خَمْسَهًِْ أَرْطَالٍ یَا أَیُّهَا الْحَجَرُ تَدَحْرَجْ فَتَدَحْرَجَ فَقَالَ لِمُخَاطِبِهِ خُذْهُ وَ قَرِّبْهُ مِنْ أُذُنِکَ فَسَیُعِیدُ عَلَیْکَ مَا سَمِعْتَ فَإِنَّ هَذَا جُزْءٌ مِنْ ذَلِکَ الْجَبَلِ فَأَخَذَهُ الرَّجُلُ فَأَدْنَاهُ إِلَی أُذُنِهِ فَنَطَقَ الْحَجَرُ بِمِثْلِ مَا نَطَقَ بِهِ الْجَبَلُ أَوَّلًا مِنْ تَصْدِیقِ رسول الله (صلی الله علیه و آله) وَ فِیمَا ذَکَرَهُ عَنْ قُلُوبِ الْیَهُودِ فِیمَا أَخْبَرَ بِهِ مِنْ أَنَّ نَفَقَاتِهِمْ فِی دَفْعِ أَمْرِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) بَاطِلٌ وَ وَبَالٌ عَلَیْهِمْ فَقَالَ لَهُ رسول الله (صلی الله علیه و آله) أَ سَمِعْتَ هَذَا أَ خَلْفَ هَذَا الْحَجَرِ أَحَدٌ یُکَلِّمُکَ یُوهِمُکَ أَنَّهُ الْحَجَرُ یُکَلِّمُکَ قَالَ لَا فَأْتِنِی بِمَا اقْتَرَحْتُ فِی الْجَبَلِ فَتَبَاعَدَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) إِلَی فَضَاءٍ وَاسِعٍ ثُمَّ نَادَی الْجَبَلَ یَا أَیُّهَا الْجَبَلُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ (علیهم السلام) الَّذِینَ بِجَاهِهِمْ وَ مَسْأَلَهًِْ عِبَادِ اللَّهِ بِهِمْ أَرْسَلَ اللَّهُ عَلَی قَوْمِ عَادٍ رِیحاً صَرْصَراً عَاتِیَهًًْ تَنْزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِیَةً وَ أَمَرَ جَبْرَئِیلَ أَنْ یَصِیحَ صَیْحَهًًْ فِی قَوْمِ صَالِحٍ (علیه السلام) حَتَّی صَارُوا کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ لَمَّا انْقَلَعْتَ مِنْ مَکَانِکَ بِإِذْنِ اللَّه.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- وقتی آیه: سپس دل‌های شما بعد از این واقعه سخت شد همچون سنگ، یا سخت‌تر!. (بقره/۷۴) در مورد یهود و ناصبی‌ها نازل شد، گفتند: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! گمان می‌کنی در قلب‌های ما از یاری فقیران و کمک به ضعیفان و هزینه‌کردن برای ابطال باطل و احقاق حق چیزی نیست و سنگ‌ها از قلب‌های ما نرم‌تر است و در برابر خدا از ما مطیع‌ترند؟ این کوه‌ها در پیش ما هستند با ما نزد یکی از این کوه‌ها بیا و از آن برای تصدیق خودت و تکذیب ما گواهی بخواه. اگر به تصدیق تو زبان گشود، تو بر حقّی و پیروی از تو بر ما واجب است و اگر زبان به تکذیب تو گشود یا سخن نگفت، بدان‌که تو در ادّعایت، ناحق و در خواسته‌ات، [مغرور و] خود برتر بین هستی». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به کوه فرمود: «[ای کوه]! من به حقّ مقام محمّد (صلی الله علیه و آله) و آل پاک آن‌ها که با گفتن اسم‌هایشان خداوند عرش را بر شانه‌ی هشت نفر از فرشتگان سبک گردانید بعد از آنکه نتوانستند آن را حرکت دهند درحالی آن‌ها خلق زیادی هستند و تعدادشان را جز خدای عزّوجلّ نمی‌داند و به حقّ محمّد (صلی الله علیه و آله) و خاندان پاکش، کسانی که با گفتن اسم‌های آن‌ها خداوند توبه‌ی آدم (علیه السلام) را پذیرفت و خطایش را بخشید و او را به‌جایگاهش برگرداند و به حقّ محمّد (صلی الله علیه و آله) و خاندان پاکش که با گفتن اسم آن‌ها و درخواست از خداوند به‌وسیله‌ی آن‌ها، ادریس (علیه السلام) را در بهشت به مقام والایی رساند، از تو می‌خواهم که به نفع محمّد (صلی الله علیه و آله) شهادت دهی با [گفتن] آنچه خداوند به تو امانت سپرده است که او را در برابر این یهودی‌ها در مورد قساوت قلب‌هایشان تصدیق کنی و آن‌ها را در مورد انکار سخن محمّد (صلی الله علیه و آله) رسول خدا تکذیب کنی». سپس کوه حرکت کرد و لرزید و آب از آن جاری شد و فریاد زد: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! گواهی می‌دهم که تو رسول پروردگار جهانیان و سرور همه‌ی خلایق هستی و گواهی می‌دهم که قلب این یهودی‌ها همان‌گونه که توصیف کردی از سنگ، سخت‌تر است و خیری از آن بیرون نمی‌آید چنانچه گاهی آب از سنگ به‌صورت سیل یا آب روان بیرون می‌آید و گواهی می‌دهم که این‌ها در مورد نسبت دروغی که به تو می‌دهند دروغگو هستند و به پروردگار جهانیان دروغ می‌بندند». سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به سنگی در کوه که به‌اندازه‌ی پنج رطل بود اشاره کرد و فرمود: «ای سنگ پایین بیا»! غلطید [و جلو آمد] و پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مخاطب یهودی فرمود: «آن را بگیر و به گوشَت نزدیک گردان که آنچه [از کوه] شنیدی برای تو تکرار می‌کند؛ چون این جزئی از آن کوه است». آن مرد آن سنگ را گرفت و نزدیک گوشش برد و سنگ همانند آنچه کوه گفته بود سخن گفت. ابتدا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را در مورد آنچه درباره‌ی قلب‌های یهود بیان کرده بود تصدیق نمود و خبر داد که هزینه‌های یهود در دفع امر محمّد (صلی الله علیه و آله) پوچ و وبال بر آن‌ها است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آیا این سخنان را شنیدی؟ آیا پشت این سنگ کسی است که با تو سخن می‌گوید و [آن کس] تو را به وهم می‌اندازد که این سنگ با تو سخن می‌گوید»؟ گفت: «نه! آنچه درباره‌ی کوه پیشنهاد کردم برایم بیاور». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دور شد و به فضای وسیع و بازی رفت. سپس کوه را صدا زد [و فرمود]: «ای کوه! به حقّ محمّد (صلی الله علیه و آله) و خاندان پاکش کسانی که خداوند به خاطر جاه و مقام آن‌ها و درخواست بندگان خدا به‌وسیله‌ی آن‌ها، بر قوم عاد تندباد وحشتناک، سرد و طغیانگر فرستاد که مردم را از جا برمی‌کند! که آن قوم همچون تنه‌های پوسیده و تو خالی درختان نخل در میان این تند باد روی زمین افتاده و هلاک شده‌اند و به جبرئیل دستور داد که در میان قوم صالح (علیه السلام) یکبار فریاد بزند تا اینکه به‌صورت گیاهان خشک که برای خوراک چهارپایان آماده می‌کنند در آمدند [از تو می‌خواهم] به اذن خدا از جای خود کنده شوی و به حضور من به اینجا بیایی».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۳۵۸
بحارالأنوار، ج۱۷، ص۳۳۸
بیشتر