آیه فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ [11]
در اين هنگام درهاى آسمان را با آبى فراوان و بىوقفه گشوديم.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- {سَأَلَ ابْنُ الْکَوَّاءِ} أَخْبِرْنِی یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَنِ الْمَجَرَّهًِْ الَّتِی تَکُونُ فِی السَّمَاءِ قَالَ هِیَ شَرْجُ السَّمَاءِ وَ أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ مِنَ الْغَرَقِ وَ مِنْهُ أَغْرَقَ اللَّهُ قَوْمَ نُوحٍ (علیه السلام) بِماءٍ مُنْهَمِر.
امام علی (علیه السلام)- ابنکواء از امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرسید: «آیا کهکشان در آسمان است»؟ فرمود: «آن کانال و رودخانهی آسمان است و امان اهل زمین از غرقشدن است و به خاطر آن بود که خداوند متعال قوم نوح (علیه السلام) را بهوسیلهی آبی تندجریان غرق کرد».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- سَأَلَ ابْنُ الْکَوَّاءِ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُکِ قَالَ ذَاتِ الْخَلْقِ الْحَسَنِ قَالَ فَمَا الْمَجَرَّهًُْ قَالَ یَا وَیْلَکَ سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً یَا وَیْلَکَ سَلْ عَمَّا یَعْنِیکَ قَالَ فَوَ اللَّهِ إِنَّ مَا سَأَلْتُکَ عَنْهُ لَیَعْنِینِی قَالَ إِنَّهَا شَرَجُ السَّمَاءِ وَ مِنْهَا فُتِحَتِ السَّمَاءُ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ زَمَنَ الْغَرَقِ عَلَی قَوْمِ نُوحٍ (علیه السلام) قَالَ فَکَمْ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ قَالَ مَدُّ الْبَصَرِ وَ دَعْوَهًٌْ بِذِکْرِ اللَّهِ فَیَسْمَعُ لَا نَقُولُ غَیْرَ ذَلِکَ.
امام علی (علیه السلام)- ابنکوّاء از امیرالمؤمنین (علیه السلام) از تفسیر سخن خدای متعال: قسم به آسمان که دارای چین و شکنهای زیباست. (ذاریات/۷) پرسید. فرمود: «یعنی خوشرفتار». گفت: «پس کهکشان چیست»؟ فرمود: «وای بر تو! برای فهمیدن بپرس نه برای رنجدادن، ای وای بر تو! از آن چیزی بپرس که به کارت آید و واگذار هرچه را که به کارت نمیآید». ابن الکوّاء گفت: «به خدا سوگند! آنچه از تو میپرسم به کارم میآید». علی (علیه السلام)فرمود: «این شکاف آسمان است. در زمان نوح آسمان از اینجا گشاده شد و بر قوم نوح آب فرو ریخت». گفت: «میان آسمان و زمین چه اندازه است»؟ فرمود: «بهاندازهی دید چشم و شنود ذکر خدا، جز آن دیگر هیچ نمیگویم».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- سَأَلَ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً (علیه السلام) عَنِ الْمَجَرَّهًِْ فَقَالَ هِیَ شَجَرُ السَّمَاءِ وَ مِنْهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ ثُمَّ قَرَأَ فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ.
امام علی (علیه السلام) ابن کوّاء از امیر المؤمنین علی (علیه السلام) از کهکشان پرسید. فرمود: «آن درخت (رودخانه) آسمان است، و آسمان از آن آبی سیل آسا فرو ریخت و سپس این آیه را خواند: فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَم».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- إِنَّ نُوحاً (علیه السلام) لَمَّا فَرَغَ مِنَ السَّفِینَهًِْ وَ کَانَ مِیعَادُهُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ رَبِّهِ فِی إِهْلَاکِ قَوْمِهِ أَنْ یَفُورَ التَّنُّورُ فَفَارَ فَقَالَتِ امْرَأَتُهُ إِنَّ التَّنُّورَ قَدْ فَارَ فَقَامَ إِلَیْهِ فَخَتَمَهُ فَقَامَ الْمَاءُ وَ أَدْخَلَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَدْخُلَ وَ أَخْرَجَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَخْرُجَ ثُمَّ جَاءَ إِلَی خَاتَمِهِ فَنَزَعَهُ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ.
امام علی (علیه السلام)- همانا نوح (علیه السلام) هنگامیکه از ساختن کشتی فارغ شد، وعدهی او و خدایش پیرامون نابودی قوم او این بود که از تنور آب بجوشد. و ناگهان تنور جوشید، همسرش گفت: «تنور میجوشد»! نوح (علیه السلام) برخاست و بر آن مُهر نهاد و آب بند آمد. پس از آن هرکس را که میخواست وارد کشتی کند، وارد کرد و هرکه را میخواست براند، راند. و بعد کنار تنور آمد و مهر آن را گشود و باز کرد. خدای عزّوجلّ میفرماید: فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِر.
الصّادق (علیه السلام)- لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ هَلَاکَ قَوْمِ نُوحٍ (علیه السلام) عَقَّمَ أَرْحَامَ النِّسَاءِ أَرْبَعِینَ سَنَهًًْ فَلَمْ یَلِدْ (یُولَدْ) فِیهِمْ مَوْلُودٌ فَلَمَّا فَرَغَ نُوحٌ (علیه السلام) مِنِ اتِّخَاذِ السَّفِینَهًِْ أَمَرَهُ اللَّهُ أَنْ یُنَادِیَ بِالسُّرْیَانِیَّهًِْ لَا یَبْقَی بَهِیمَهًٌْ وَ لَا حَیَوَانٌ إِلَّا حَضَرَ فَأَدْخَلَ مِنْ کُلِّ جِنْسٍ مِنْ أَجْنَاسِ الْحَیَوَانِ زَوْجَیْنِ فِی السَّفِینَهًِْ وَ کَانَ الَّذِینَ آمَنُوا بِهِ مِنْ جَمِیعِ الدُّنْیَا ثَمَانِینَ رَجُلًا فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ احْمِلْ فِیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ وَ کَانَ نَجَرَ السَّفِینَهًَْ فِی مَسْجِدِ الْکُوفَهًِْ فَلَمَّا کَانَ فِی الْیَوْمِ الَّذِی أَرَادَ اللَّهُ هَلَاکَهُمْ کَانَتِ امْرَأَهًُْ نُوحٍ (علیه السلام) تَخْبِزُ فِی الْمَوْضِعِ الَّذِی یُعْرَفُ بِفَارَ التَّنُّورُ فِی مَسْجِدِ الْکُوفَهًِْ وَ قَدْ کَانَ نُوحٌ (علیه السلام) اتَّخَذَ لِکُلِّ ضَرْبٍ مِنْ أَجْنَاسِ الْحَیَوَانِ مَوْضِعاً فِی السَّفِینَهًِْ وَ جَمَعَ لَهُمْ فِیهَا مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ مِنَ الْغِذَاءِ فَصَاحَتِ امْرَأَتُهُ لَمَّا فَارَ التَّنُّورُ فَجَاءَ نُوحٌ (علیه السلام) إِلَی التَّنُّورِ فَوَضَعَ عَلَیْهَا طِیناً وَ خَتَمَهُ حَتَّی أَدْخَلَ جَمِیعَ الْحَیَوَانِ السَّفِینَهًَْ ثُمَّ جَاءَ إِلَی التَّنُّورِ فَفَضَّ الْخَاتَمَ وَ رَفَعَ الطِّینَ وَ انْکَسَفَتِ الشَّمْسُ وَ جَاءَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءٌ مُنْهَمِرٌ صَبٌّ بِلَا قَطْرٍ وَ تَفَجَّرَتِ الْأَرْضُ عُیُوناً وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّفَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُر.
امام صادق (علیه السلام)- وقتی خداوند متعال هلاکت قوم نوح (علیه السلام) را اراده فرمود، چهل سال زنان و مردان آن قوم را عقیم نمود، بهطوریکه هیچ فرزندی میانشان به دنیا نیاید و وقتی که ساخت کشتی به اتمام رسید، خداوند به نوح (علیه السلام) وحی کرد که آنها را به زبان سریانی ندا دهد، همهی چهارپایان و حیوانات حاضر شدند، آنوقت از هر جنس یک زوج نر و مادّه را وارد کشتی نمود و مجموع انسانهایی که به او ایمان آورده بودند هشتاد مرد بودند و در همین رابطه خدای تعالی فرمود: از هر جفتی از حیوانات [از نر و ماده] یک زوج در آن (کشتی) حمل کن. (هود/۴۰) و محلّ ساخت کشتی در مسجد کوفهی فعلی بود و آن روزی که خداوند ارادهی هلاکت آنها را نمود، همسر نوح (علیه السلام) در محلّ تنور (فار التنّور) در مسجد کوفه مشغول پخت نان بود و نوح (علیه السلام) همهی حیوانات را با غذایی که احتیاج دارند در کشتی جمع نموده بود و وقتی که آب از تنور جوشیدن گرفت، همسر نوح (علیه السلام) فریاد کشید و نوح (علیه السلام) بهسوی تنور آمد و با مقداری گل روی تنور را پوشانید و آن را بست تا وقتی که همهی مؤمنان و ازواج حیوانات سوار کشتی شدند، آنگاه به سمت تنور رفت و آن گل و مُهر را برداشت، دراینموقع خورشید تیره و تار شد و باران سیلآسا از آسمان باریدن گرفت و چشمههای زمین جوشید. خدای عزّوجلّ میفرماید: فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ، «وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ* وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُر».
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- ... فَقَالَ الْیَهُودِیُّ فَإِنَّ نُوحاً (علیه السلام) دَعَا رَبَّهُ فَهَطَلَتِ السَّمَاءُ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ قَالَ لَهُ (علیه السلام) لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ کَانَتْ دَعْوَتُهُ دَعْوَهًَْ غَضَبٍ وَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) هَطَلَتْ لَهُ السَّمَاءُ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ رَحْمَهًًْ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا هَاجَرَ إِلَی الْمَدِینَهًِْ أَتَاهُ أَهْلُهَا فِی یَوْمِ جُمُعَهًٍْ فَقَالُوا لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) احْتَبَسَ الْقَطْرُ وَ اصْفَرَّ الْعُودُ وَ تَهَافَتَ الْوَرَقُ فَرَفَعَ یَدَهُ الْمُبَارَکَهًَْ حَتَّی رُئِیَ بَیَاضُ إِبْطِهِ وَ مَا تُرَی فِی السَّمَاءِ سَحَابَهًٌْ فَمَا بَرِحَ حَتَّی سَقَاهُمُ اللَّهُ حَتَّی إِنَّ الشَّابَّ الْمُعْجَبَ بِشَبَابِهِ لَهَمَّتْهُ نَفْسُهُ فِی الرُّجُوعِ إِلَی مَنْزِلِهِ فَمَا یَقْدِرُ عَلَی ذَلِکَ مَنْ شِدَّهًِْ السَّیْلِ فَدَامَ أُسْبُوعاً فَأَتَوْهُ فِی الْجُمُعَهًِْ الثَّانِیَهًِْ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ تَهَدَّمَتِ الْجُدُرُ وَ احْتَبَسَ الرَّکْبُ وَ السَّفْرُ فَضَحِکَ (صلی الله علیه و آله) وَ قَالَ هَذِهِ سُرْعَهًُْ مَلَالَهًِْ ابْنِ آدَمَ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ حَوَالَیْنَا وَ لَا عَلَیْنَا اللَّهُمَّ فِی أُصُولِ الشِّیحِ وَ مَرَاتِعِ الْبُقَعِ فَرُئِیَ حَوَالَیِ الْمَدِینَهًِْ الْمَطَرُ یَقْطُرُ قَطْراً وَ مَا یَقَعُ بِالْمَدِینَهًِْ قَطْرَهًٌْ لِکَرَامَتِهِ (صلی الله علیه و آله) عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَل.
امام علی (علیه السلام)- ... یهودی گفت: «نوح (علیه السلام) بر قوم خود نفرین کرد و آسمان سیلآسا باریدن گرفت». حضرت (علیه السلام) فرمود: «همینطور است، ولی آن دعا از سر غضب بود و آسمان سیلآسا برای محمّد (صلی الله علیه و آله) از سر رحمت بارید و به خاطر این بود که آن حضرت (صلی الله علیه و آله) پس از مهاجرت به مدینه در روز جمعه گروهی نزد وی آمده و گفتند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، ما را دریاب که بسیار درمانده و از کمبود آب مضطرّ و بیتابیم، آن حضرت (صلی الله علیه و آله) نیز دست خود را بهاندازهای برای دعا بالا برد که سفیدی زیر بغلش نمودار شد و این درحالی بود که هیچ ابری در آسمان نبود، فوراً خداوند اجابت فرموده و آنان را سیراب ساخت و شدّت باران به نوعی بود که جوانان برومند هرچه تلاش کردند که سریعاً به منازل خود برسند از شدّت سیل نتوانستند و این بارش هفت روز طول کشید و در جمعهی بعد خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسیده و از سر شکایت از شدّت باران خواستار بند آمدن آن شدند، دراینحال آن حضرت (صلی الله علیه و آله) تبسّمی فرموده و گفت: این سرعت ملالت آدمیزاد است سپس عرض کرد: پروردگارا! بر اطراف ما، نه بر خود ما. پروردگارا! در بیخ و بن نخلستانها و جاهایی که آب جمع میشود. و باران ملایم و قطره قطره بر اطراف مدینه میبارید و به حرمت و کرامت پیامبر (صلی الله علیه و آله) حتی یک قطره هم در مدینه نمیبارید».