آیه يَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلى وَ لَبِئْسَ الْعَشيرُ [13]
او كسى را مىخواند كه زيانش از نفعش نزديكتر است؛ چه بد سرپرست و ياورى و چه بد مونس و همنشينى!
الصّادق (علیه السلام)- أَحْسَنُ الْمَوَاعِظِ مَا لَا یُجَاوِزُ الْقَوْلُ حَدَّ الصِّدْقِ وَ الْفِعْلُ حَدَّ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّ مَثَلَ الْوَاعِظِ وَ الْمَوْعُوظِ کَالْیَقْظَانِ وَ الرَّاقِدِ فَمَنِ اسْتَیْقَظَ عَنْ رَقْدَتِهِ وَ غَفْلَتِهِ وَ مُخَالَفَتِهِ وَ مَعَاصِیهِ صَلَحَ أَنْ یُوقِظَ غَیْرَهُ مِنْ ذَلِکَ الرُّقَادِ وَ أَمَّا السَّائِرُ فِی مَفَاوِزِ الِاعْتِدَاءِ وَ الْخَائِضُ فِی مَرَاتِعِ الْغَیِّ وَ تَرْکِ الْحَیَاءِ بِاسْتِحْبَابِ السُّمْعَهًِْ وَ الرِّیَاءِ وَ الشُّهْرَهًِْ وَ التَّصَنُّعِ فِی الْخَلْقِ الْمُتَزَیِّی بِزِیِّ الصَّالِحِینَ الْمُظْهِرُ بِکَلَامِهِ عُمَارَهًَْ بَاطِنِهِ وَ هُوَ فِی الْحَقِیقَهًِْ خَالٍ عَنْهَا قَدْ غَمَرَتْهَا وَحْشَهًُْ حُبِّ الْمَحْمَدَهًِْ وَ غَشِیَتْهَا ظُلْمَهًُْ الطَّمَعِ فَمَا أَفْتَنَهُ بِهَوَاهُ وَ أَضَلَّ النَّاسَ بِمَقَالِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَبِئْسَ الْمَوْلی وَ لَبِئْسَ الْعَشِیر.
امام صادق ( بهترین پند و اندرز آن است که گفتار از مرز راستگویی و کردار از مرز اخلاص عبور نکند، چراکه موعظهگر و موعظهپذیر همچون شخص بیدار و خواب هستند؛ کسی که خود از خواب و غفلت و مخالفت [با دستورات الهی] و گناهان رهایی یابد میتواند دیگری را از آن غفلتها رهایی بخشد؛ امّا کسی که در بیابانهای تجاوز و ستم سیر کرده و در چراگاههای گمراهی و بیشرمی فرورفته است و بهخاطر خوشنامی، خودنمایی، شهرتطلبی و ظاهرسازی در میان مردمان خود را به شکل و ظاهر نیکان درمیآورد و پیوسته در کلمات خود، تظاهر به طهارت و تهذیب نفس میکند درصورتیکه از این کمالات بیبهره است، چنین کسی در حقیقت، دلش را وحشت علاقه به ستایش و اقبال مردم فراگرفته و تیرگی آزمندی، باطنش را پوشانیده است؛ پس چه بسیار به سبب هواپرستی مفتون و فریفته گشته و چه بسیار مردمان را گمراه ساخته است؛ خداوند عزّوجلّ فرموده است: لَبِئْسَ الْمَوْلی وَ لَبِئْسَ الْعَشِیر.
الحسن (علیه السلام)- عَنْ طَاوُسٍ، قَالَ: کُنَّا عَلَی مَائِدَهًِْ ابْنِ عَبَّاسٍ، وَ مُحَمَّدُبْنُالْحَنَفِیَّهًِْ حَاضِرٌ، فَوَقَعَتْ جَرَادَهًٌْ فَأَخَذَهَا مُحَمَّدٌ، ثُمَّ قَالَ هَلْ تَعْرِفُونَ مَا هَذِهِ النُّقَطُ السُّودُ فِی جَنَاحِهَا قَالُوا اللَّهُ أَعْلَمُ. فَقَالَ أَخْبَرَنِی أَبِیعَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) أَنَّهُ کَانَ مَعَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) ثُمَّ قَالَ: هَلْ تَعْرِفُ یَا عَلِیُّ هَذِهِ النُّقَطَ السُّودَ فِی جَنَاحِ هَذِهِ الْجَرَادَهًِْ قَالَ قُلْتُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ. فَقَالَ (علیه السلام) مَکْتُوبٌ فِی جَنَاحِهَا أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ، خَلَقْتُ الْجَرَادَ جُنْداً مِنْ جُنُودِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ مِنْ عِبَادِی، فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: فَمَا بَالُ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ یَفْتَخِرُونَ عَلَیْنَا یَقُولُونَ إِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنَّا، فَقَالَ مُحَمَّدٌ مَا وَلَّدَهُمْ إِلَّا مَنْ وَلَّدَنِی، قَالَ، فَسَمِعَ ذَلِکَ الْحَسَنُبْنُعَلِیٍّ (علیه السلام) فَبَعَثَ إِلَیْهِمَا وَ هُمَا بِالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ، فَقَالَ لَهُمَا أَمَا إِنَّهُ قَدْ بَلَغَنِی مَا قُلْتُمَا إِذْ وَجَدْتُمَا جَرَادَهًًْ، فَأَمَّا أَنْتَ یَا ابْنَ عَبَّاسٍ فَفِیمَنْ نَزَلَتْ {فَ} لَبِئْسَ الْمَوْلی وَ لَبِئْسَ الْعَشِیرُ. فِی أَبِی أَوْ فِی أَبِیکَ وَ تَلَا عَلَیْهِ آیَاتٌ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ کَثِیراً.
امام حسن ( طاووس [بنکیسان یمانی] گوید: بر سر سفرهی ابنعبّاس (نشسته بودیم و محمّدبنحنفیّه ((از فرزندان امام علی () نیز حضور داشت. ناگهان ملخی درون سفره افتاد و محمّد آن را گرفت و گفت: «آیا میدانید این نقطههای سیاه در بال ملخ چیست»؟ همه گفتند: «خدا آگاهتر است». محمد گفت: «پدرم علیّبنابیطالب (به من خبر داد که [روزی] همراه پیامبر (بوده که حضرت میفرماید: «ای علی (! آیا میدانی این نقطههای سیاه در بال این ملخ چیست»؟ علی (فرمود: «عرض کردم: خدا و رسولش آگاهترند». حضرت فرمود: «بر بال ملخ نوشته شده است: من پروردگار جهانیان هستم؛ ملخ را سپاهی از سپاهیانم قرار دادم که با آن هریک از بندگانم را که بخواهم، مورد هجوم قرار میدهم». در اینهنگام ابنعبّاس (گفت: «چگونه است که این گروه (فرزندان فاطمه () بر ما فخرفروشی کرده و معتقدند که از ما داناترند»؟! محمدبنحنفیه [نیز] گفت: «آنها زادهی همان کسی هستند که من نیز زادهی اویم»! این سخنان به گوش امام حسن مجتبی (رسید؛ حضرت کسی را سراغ آن دو که در مسجدالحرام بودند فرستاد و [چون آمدند] به آنها فرمود: «سخنان شما در آن هنگام که ملخی یافته بودید به من رسید! امّا تو ای ابنعباس! آیا آیهی لَبِئْسَ الْمَوْلی وَ لَبِئْسَ الْعَشِیرُ دربارهی پدر من نازل شده است یا پدر تو»؟! و [حضرت در ادامهی سخن] آیات فراوان دیگری از قرآن را برایش تلاوت فرمود... .