آیه ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتيقِ [29]
سپس، بايد آلودگیهايشان را برطرف سازند و به نذرهاى خود وفا كنند و بر گردِ خانهی گرامى كعبه، طواف كنند.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- وَ عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ؛ قَالَ التَّفَثُ الرَّمْیُ وَ الْحَلْقُ وَ النُّذُورُ مَنْ نَذَرَ أَنْ یَمْشِیَ وَ الطَّوَافُ هُوَ طَوَافُ الزِّیَارَهًِْ بَعْدَ الذَّبْحِ وَ الْحَلْقِ یَوْمَ النَّحْرِ وَ هَذَا الطَّوَافُ هُوَ طَوَافٌ وَاجِبٌ.
امام علی ( از امیرالمؤمنین (نقل شده که دربارهی این سخن خداوند عزّوجلّ: ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ؛ فرمود: «منظور از «تفَث» رمیِ جَمَرات (پرتابکردن هفت سنگریزه به جایگاه شیطان در سرزمین مِنا) و تراشیدن سر است؛ و منظور از «نذور» کسی است که نذر کرده پیاده به حج برود [و باید به این نذرش وفا کند]؛ و منظور از «طواف» طواف زیارت است که بعد از قربانیکردن و تراشیدن سر در روز عید قربان انجام میشود و این طواف، طوافی واجب است».
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- وَ قَوْلُهُ ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ أَیْ یَحْلِقُوا رُءُوسَهُمْ وَ یَغْتَسِلُوا مِنَ الْوَسَخِ.
علیّبنابراهیم ( ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ؛ یعنی سرهایشان را تراشیده و چرک و کثیفی را از بدنشان بشویند.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ أَیْ لِیُزِیلُوا شَعْثَ الْإِحْرَامِ مِنْ تَقْلِیمِ ظُفُرٍ وَ أَخْذِ شَعْرٍ وَ غُسْلٍ وَ اسْتِعْمَالِ طِیبٍ عَنِ الْحَسَنِ وَ قِیلَ: مَعْنَاهُ لْیَقْضُوا مَنَاسِکَ الْحَجِّ.
ابنعبّاس ( ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ؛ معنایش این است که تمامی مناسک و اعمال حج را به پایان ببرند.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ ذَرِیحٍ الْمُحَارِبِیِّ قَال: قُلْتُ لِأَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی فِی کِتَابِهِ بِأَمْرٍ فَأُحِبُّ أَنْ أَعْمَلَهُ قَالَ وَ مَا ذَاکَ قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ قَالَ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ لِقَاءُ الْإِمَامِ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ تِلْکَ الْمَنَاسِکُ قَالَ عَبْدُاللَّهِبْنُسِنَانٍ فَأَتَیْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ. قَالَ أَخْذُ الشَّارِبِ وَ قَصُّ الْأَظْفَارِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ ذَرِیحَ الْمُحَارِبِیِّ حَدَّثَنِی عَنْکَ بِأَنَّکَ قُلْتَ لَهُ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ لِقَاءُ الْإِمَامِ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ تِلْکَ الْمَنَاسِکُ فَقَالَ صَدَقَ ذَرِیحٌ وَ صَدَقْتَ إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَاهِراً وَ بَاطِناً وَ مَنْ یَحْتَمِلُ مَا یَحْتَمِلُ ذَرِیحٌ.
امام صادق ( ذریح محاربی گوید: به امام صادق (عرض کردم: «خداوند در کتاب خویش به من دستوری داده است که دوست میدارم [پس از شناخت حقیقت آن] به آن عمل نمایم». حضرت پرسید: «کدام دستور»؟ عرضکردم: «دستوری که در این آیه فرموده است: ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ». امام (فرمود: «منظور از لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ دیدار امام معصوم ([در مراسم حج] و منظور از وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ همان مناسک و اعمال حج است». عبداللهبنسنان گوید: خدمت امامصادق (رسیده و عرضکردم: «جانم بهفدایت! منظور از این سخن خداوند عزّوجلّ [که میفرماید:] ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ؛ چیست»؟ حضرت فرمود: «منظور کوتاهکردن سبیل، چیدن ناخنها و کارهایی مانند این است». عرض کردم: «جانم بهفدایت! ذریح مُحاربیّ از قول شما برایم نقل کرده که به او فرمودهای: منظور از لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ دیدار امام معصوم (و منظور از وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ همان مناسک حج است»! امام (فرمود: «ذریح راست گفته و تو هم درست میگویی؛ [بِدان که] قرآن ظاهری دارد و باطنی؛ و هر کسی نمیتواند همچون ذریح، معنای حقیقی و باطن قرآن را درک کند».
الرّضا (علیه السلام)- عَنِ ابْنِأَبِینَصْرٍ قَال: قُلْتُ لِأَبِیالْحَسَنِالرِّضَا (علیه السلام) إِنَّا حِینَ نَفَرْنَا مِنْ مِنًی أَقَمْنَا أَیَّاماً ثُمَّ حَلَقْتُ رَأْسِی طَلَبَ التَّلَذُّذِ فَدَخَلَنِی مِنْ ذَلِکَ شَیْءٌ فَقَالَ کَانَ أَبُوالْحَسَنِ (علیه السلام) إِذَا خَرَجَ مِنْ مَکَّهًَْ فَأُتِیَ بِثِیَابِهِ حَلَقَ رَأْسَهُ قَالَ وَ قَالَ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ. قَالَ التَّفَثُ تَقْلِیمُ الْأَظْفَارِ وَ طَرْحُ الْوَسَخِ وَ طَرْحُ الْإِحْرَامِ.
امام رضا ( ابنابینصر گوید: به امامرضا (عرضکردم: «وقتی از منا کوچ کردیم و چند روزی [در مکّه] ماندیم، من بهخاطر هواخوری و لذّت، سرم را تراشیدم و اینک از این کار خود نگرانم [که مبادا اعمالم دچار اشکال شده باشد]. حضرت فرمود: «امام کاظم (موقعیکه از مکّه بیرون میرفت و میتوانست لباس عادیاش را بپوشد، سر خود را میتراشید». ابنأبینصر [در ادامه] گوید: امامرضا (در مورد این سخن خداوند عزّوجلّ [که میفرماید:] ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ؛ فرمود: «منظور از «تفَث» چیدن ناخنها، زدودن چرک و کثیفی [از بدن] و درآوردن لباس احرام است».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ مُعَاوِیَهًَْ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) إِذَا أَحْرَمْتَ فَعَلَیْکَ بِتَقْوَی اللَّهِ وَ ذِکْرِ اللَّهِ کَثِیراً وَ قِلَّهًِْ الْکَلَامِ إِلَّا بِخَیْر ... وَ عَلَیْکَ بِوَرَعٍ یَحْجُزُکَ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ؛ قَالَ أَبُوعَبْداللَّهِ (علیه السلام) مِنَ التَّفَثِ أَنْ تَتَکَلَّمَ فِی إِحْرَامِکَ بِکَلَامٍ قَبِیحٍ فَإِذَا دَخَلْتَ مَکَّهًَْ وَ طُفْتَ بِالْبَیْتِ وَ تَکَلَّمْتَ بِکَلَامٍ طَیِّبٍ فَکَانَ ذَلِکَ کَفَّارَهًْ.
امام صادق ( معاویهبنعمّار گوید: امام صادق (فرمود: «چون احرام بستی مراقب باش که تقوای الهی را از دست ندهی و هرچه بیشتر به یاد خدا باشی و جز به نیکی، لب به سخن باز نکنی... و تا آن حدّ پارسا باش که از نافرمانی خدا تو را باز بدارد، چراکه خداوند عزّوجلّ میفرماید: ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ؛ از مصادیقِ «تفَث» ایناستکه در حال احرام، زبان به سخنی ناپسند بگشایی؛ پس چون وارد مکّه شوی و گرد خانهی خدا طواف کنی و زبان به سخنی شایسته (همچون ثنا و دعا) بگشایی، کفّارهی آن سخن ناپسند خواهد بود».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِیبَصِیرٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ؛ قَالَ هُوَ مَا یَکُونُ مِنَ الرَّجُلِ فِی إِحْرَامِهِ فَإِذَا دَخَلَ مَکَّهًَْ فَتَکَلَّمَ بِکَلَامٍ طَیِّبٍ کَانَ ذَلِکَ کَفَّارَهًًْ لِذَلِکَ الَّذِی کَانَ مِنْهُ.
امام صادق ( ابوبصیر گوید: امام صادق (دربارهِی این سخن خداوند: ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ؛ فرمود: «منظور، سخنان ناپسندی استکه بر زبان انسان مُحرم جاری میشود؛ پس چون وارد مکّه شود و زبان به سخنی شایسته بگشاید، کفّارهی آن سخن ناپسندی خواهد بود که از او صادر شده است».
الباقر (علیه السلام)- حُمْرَانُ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ؛ قَالَ التَّفَثُ حُفُوفُ الرَّجُلِ مِنَ الطِّیبِ فَإِذَا قَضَی نُسُکَهُ حَلَّ لَهُ الطِّیبُ.
امام باقر ( حُمران از امام باقر (روایت کرده است که حضرت دربارهِی این سخن خداوند [که میفرماید:] ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ؛ فرمود: «منظور از «تفَث» پرهیزکردنِ انسان مُحرم از استعمال بوی خوش است و هرگاه اعمال حج را به پایان برد، استعمال بوی خوش برایش حلال میشود».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ عَمْرِوبْنِحَنْظَلَهًَْ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ التَّفَثِ قَالَ هُوَ حُفُوفُ الرَّأْسِ.
امام صادق ( عمروبنحنظله گوید: «از امام صادق (درباره معنای «تفَث» سؤال نمودم». حضرت فرمود: «منظور، آشفتگی و ژولیدگی موهای سر است (که با تراشیدن موها در آخر اعمال، برطرف میشود)».
الباقر (علیه السلام)- عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ؛ قَالَ قَصُّ الشَّارِبِ وَ الْأَظْفَارِ.
امام باقر ( محمدبنمسلم گوید: امام باقر (دربارهِی این سخن خداوند عزّوجلّ [که میفرماید:] ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ؛ فرمود: «منظور، کوتاهکردن سبیل و چیدن ناخنها است».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِیالصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ قَال سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) عَنْ رَجُلٍ نَسِیَ أَنْ یُقَصِّرَ مِنْ شَعْرِهِ وَ هُوَ حَاجٌّ حَتَّی ارْتَحَلَ مِنْ مِنًی قَالَ مَا یُعْجِبُنِی أَنْ یُلْقِیَ شَعْرَهُ إِلَّا بِمِنًی وَ قَالَ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ قَالَ هُوَ الْحَلْقُ وَ مَا فِی جِلْدِ الْإِنْسَانِ.
امام صادق ( ابوصباح کنانی گوید: «از امام صادق (دربارهی حکم مردی پرسیدم که در حج فراموش کرده کمی از مویش را بچیند [چیدن مو که به آن «تقصیر» میگویند از اعمال حج است] تا اینکه از مِنا خارج میشود». حضرت فرمود: «من دوست نمیدارم که او مویش را جز در منا بچیند (یعنی چنین کسی در صورت امکان، باید برای چیدن موهایش به منا بازگردد). همچنین حضرت دربارهِی این سخن خداوند عزّوجلّ [که میفرماید:] ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ؛ فرمود: «منظور، تراشیدن سر و برطرفکردن چرک و کثیفی از پوست بدن است».
الصّادق (علیه السلام)- عَنِ ابْنِسِنَانٍ قَال قُلْتُ لِأَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ قَالَ هُوَ الْحَلْقُ وَ مَا فِی جِلْدِ الْإِنْسَانِ.
امام صادق ( ابنسنان گوید: از امام صادق (پرسیدم: «منظور خداوند از ثُمَ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ؛ چیست»؟ حضرت فرمود: «منظور، تراشیدن سر و برطرفکردن چرک و کثیفی از پوست بدن است».
الصّادق (علیه السلام)- مَا رُوِیَ عَنْهُ (صلی الله علیه و آله) وَ قَدْ نَظَرَ إِلَی النَّاسِ یَطُوفُونَ بِالْبَیْتِ فَقَالَ طَوَافٌ کَطَوَافِ الْجَاهِلِیَّهًِْ أَمَا وَ اللَّهِ مَا بِهَذَا أُمِرُوا وَ لَکِنَّهُمْ أُمِرُوا أَنْ یَطُوفُوا بِهَذِهِ الْأَحْجَارِ ثُمَّ یَنْصَرِفُوا إِلَیْنَا فَیُعَرِّفُونَا مَوَدَّتَهُمْ وَ یَعْرِضُوا عَلَیْنَا نُصْرَتَهُمْ وَ تَلَا ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ قَالَ التَّفَثُ الشَّعَثُ وَ النَّذْرُ لِقَاءُ الْإِمَام.
امام صادق ( روایت شده است که امام صادق (به کسانیکه در حال طوافِ کعبه بودند نگاهی کرده و فرمود: «این طوافی است همچون طوافِ دوران جاهلیّت؛ به خدا سوگند که اینها مأمور به انجام چنین کاری نشدهاند، بلکه دستور یافتهاند گرداگرد سنگهای کعبه طواف کنند، آنگاه نزد ما آیند و مودّت خود نسبت به ما را اظهار نموده و برای یاری ما اعلام آمادگی کنند». سپس حضرت آیهی ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ؛ را تلاوت نموده و فرمود: «منظور از «تفَث» آشفتگی و ژولیدگی موهای سر، و منظور از «نذر» دیدار امام معصوم ([در مراسم حج] است».
الرّضا (علیه السلام)- قَالَ أَبُوالْحَسَنِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ؛ قَالَ طَوَافُ الْفَرِیضَهًِْ طَوَافُ النِّسَاءِ.
امام رضا ( امام رضا (دربارهی این سخن خداوند عزّوجلّ [که میفرماید:] وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتیقِ؛ فرمود: «مقصود، طواف واجب و طواف نساء است».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ؛ قَالَ طَوَافُ النِّسَاءِ.
امام صادق ( حمّاربنعثمان گوید: دربارهی این سخن خداوند عزّوجلّ [که میفرماید:] وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتیقِ؛ امامصادق (فرمود: «منظور، طواف نساء است».
الرّضا (علیه السلام)- عَنْ مُحَمَّدِبْنِسِنَانٍ أَنَّ أَبَاالْحَسَنِ عَلِیَّبْنَمُوسَی الرِّضَا (علیه السلام) کَتَبَ إِلَیْهِ فِی جَوَابِ مَسَائِلِهِ ... عِلَّهًُْ الطَّوَافِ بِالْبَیْتِ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَالَ لِلْمَلَائِکَهًِْ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ فَرَدُّوا عَلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ هَذَا الْجَوَابَ فَنَدِمُوا فَلَاذُوا بِالْعَرْشِ وَ اسْتَغْفَرُوا فَأَحَبَّ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنْ یَتَعَبَّدَ بِمِثْلِ ذَلِکَ الْعِبَادُ فَوَضَعَ فِی السَّمَاءِ الرَّابِعَهًِْ بَیْتاً بِحِذَاءِ الْعَرْشِ یُسَمَّی الضُّرَاحَ ثُمَّ وَضَعَ فِی السَّمَاءِ الدُّنْیَا بَیْتاً یُسَمَّی الْمَعْمُورَ بِحِذَاءِ الضُّرَاحِ ثُمَّ وَضَعَ هَذَا الْبَیْتَ بِحِذَاءِ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ (علیه السلام) فَطَافَ بِهِ فَتَابَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَیْهِ فَجَرَی ذَلِکَ فِی وُلْدِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًْ.
امام رضا ( از محمدبنسنان نقل شده که امام رضا (در ضمن نامهای که در پاسخ به سؤالات او نوشت، چنین مرقوم فرمود: «علت [واجبشدنِ] طواف گرداگرد کعبه این است که خداوند تبارکوتعالی به فرشتگان فرمود: من در زمین برای خود جانشین و خلیفهای قرار خواهم داد. فرشتگان عرض کردند: آیا در زمین کسی را خلیفه میکنی که فساد در آن کرده و خونها میریزد؟ (بقره/۳۰) آنها این سخن را در پاسخ خداوند بیان داشته و بعد از اندکی، متوجّه شدند که مرتکب معصیت شدهاند؛ به همینخاطر [از سخن خویش] پشیمان شده و به عرش خدا پناه بردند و [از خطای خود] آمرزش طلبیدند. خداوند نیز عبادت آنها را برای دیگر بندگانش پسندید و در آسمان چهارم، خانهای بهنام «ضُراح» برابر عرش خود قرار داد. سپس در آسمان دنیا خانهای بهنام «بیتالمعمور» برابر ضراح قرار داد و [در نهایت] کعبه را برابر بیتالمعمور قرار داده و به آدم ([پس از راندهشدن از بهشت] فرمان داد که گرداگرد آن طواف کند. آدم (نیز چنین کرد و خداوند توبهی او را پذیرفت و تا روز قیامت این عمل در نسل وی تبدیل به یک سنّت گردید».
الحسین (علیه السلام)- عَنْ أَبِیحَمْزَهًَْ الثُّمَالِیِّ عَنْ عَلِیِّبْنِالْحُسَیْنِ (علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لِمَ صَارَ الطَّوَافُ سَبْعَهًَْ أَشْوَاطٍ قَالَ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَالَ لِلْمَلَائِکَهًِْ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً فَرَدُّوا عَلَی اللَّهِ تَبَارَک وَ تَعَالَی وَ قَالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ قَالَ اللَّهُ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ وَ کَانَ لَا یَحْجُبُهُمْ عَنْ نُورِهِ فَحَجَبَهُمْ عَنْ نُورِهِ سَبْعَهًَْ آلَافِ عَامٍ فَلَاذُوا بِالْعَرْشِ سَبْعَهًَْ آلَافِ سَنَهًٍْ فَرَحِمَهُمْ وَ تَابَ عَلَیْهِمْ وَ جَعَلَ لَهُمُ الْبَیْتَ الْمَعْمُورَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ الرَّابِعَهًِْ وَ جَعَلَهُ مَثَابَهًًْ وَ وَضَعَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ تَحْتَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ فَجَعَلَهُ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً فَصَارَ الطَّوَافُ سَبْعَهًَْ أَشْوَاطٍ وَاجِباً عَلَی الْعِبَادِ لِکُلِّ أَلْفِ سَنَهًٍْ شَوْطاً وَاحِداً.
امام سجاد ( ابوحمزه ثمالی گوید: از امام سجاد (پرسیدم: «چرا طواف، هفت دور است»؟ حضرت فرمود: «چون خداوند تبارکوتعالی به فرشتگان فرمود: من در زمین برای خود جانشین و خلیفهای قرار خواهم داد؛ و آنها در برابر خدا تبارکوتعالی عرض کردند: آیا در زمین کسی را خلیفه میکنی که فساد در آن کرده و خونها میریزد؟ خدا فرمود: به راستی من میدانم آنچه را شما نمیدانید. (بقره/۳۰) و پیش از آن جریان، خداوند میان آنها و نور خویش، حجابی قرار نمیداد؛ ولی پس از آن، هفتهزار سال میان آنها و نور خود، حجابی قرار داد. پس فرشتگان هفتهزار سال به عرش خداوند پناه بردند و در نهایت خداوند بر آنها رحم نموده و توبهشان را پذیرفت و «بیت المعمور» که در آسمان چهارم است را برایشان قرار داد تا محلّ بازگشت آنها باشد و «خانهی کعبه» را زیر بیت المعمور نهاد و آن را محلّ بازگشت و جایگاه امنی برای مردم قرار داد؛ و هفت دور طواف بر بندگان واجب شد، در برابر هر هزار سال یک دور».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) عَنِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) أَنَّهُ قَالَ فِی وَصِیَّتِهِ لَهُ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) إِنَّ عَبْدَ الْمُطَّلِبِ سَنَّ فِی الْجَاهِلِیَّهًِْ خَمْسَ سُنَنٍ أَجْرَاهَا اللَّهُ لَهُ فِی الْإِسْلَامِ حَرَّمَ نِسَاءَ الْآبَاءِ عَلَی الْأَبْنَاءِ ... وَ لَمْ یَکُنْ لِلطَّوَافِ عَدَدٌ عِنْدَ قُرَیْشٍ فَسَنَّ فِیهِمْ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ سَبْعَهًَْ أَشْوَاطٍ فَأَجْرَی اللَّهُ ذَلِکَ فِی الْإِسْلَامِ.
پیامبر ( [رسولخدا (در ضمن وصیّتی به امامعلی (فرمود:] «ای علی (! عبدالمطلّب (در زمان جاهلیّت پنج رسم را بنیان نهاد که خداوند آن رسوم را بهخاطر او در اسلام سنّت قرار داد؛ [ازدواج با] زنپدر را بر پسر حرام نمود... و [مورد آخر اینکه] طواف نزد قریش، عدد معیّنی نداشت تا اینکه عبدالمطلّب (هفت دور طواف را میان آنها سنّت قرار داد و خداوند نیز آن را در اسلام سنّت نهاد».
الباقر (علیه السلام)- عَنْ أَبِیحَمْزَهًَْ الثُّمَالِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ لِأَیِّ شَیْءٍ سَمَّاهُ اللَّهُ الْعَتِیقَ فَقَالَ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ بَیْتٍ وَضَعَهُ اللَّهُ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ إِلَّا لَهُ رَبٌّ وَ سُکَّانٌ یَسْکُنُونَهُ غَیْرَ هَذَا الْبَیْتِ فَإِنَّهُ لَا رَبَّ لَهُ إِلَّا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ الْحُرُّ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَلَقَهُ قَبْلَ الْأَرْضِ ثُمَّ خَلَقَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِ فَدَحَاهَا مِنْ تَحْتِهِ.
امام باقر ( ابوحمزه ثُمالی گوید: در مسجدالحرام از امام باقر (پرسیدم: «چرا خداوند کعبه را بیت عتیق نامیده است»؟ حضرت فرمود: «زیرا خداوند هیچ خانهای در روی زمین قرار نداده مگر اینکه صاحبی دارد و افرادی در آن ساکن هستند، مگر کعبه که صاحبی جز خداوند عزّوجلّ ندارد و [از قید هر صاحب دیگری] آزاد است». سپس امام (فرمود: «خداوند عزّوجلّ کعبه را پیش از خلقتِ زمین آفرید و بعد از آفرینش آن، زمین را خلق نمود و زمین را از زیر کعبه گسترش داد».
الباقر (علیه السلام)- عَنْ أَبَانِبْنِعُثْمَانَ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ لِمَ سُمِّیَ الْبَیْتُ الْعَتِیقَ قَالَ هُوَ بَیْتٌ حُرٌّ عَتِیقٌ مِنَ النَّاسِ لَمْ یَمْلِکْهُ أَحَدٌ.
امام باقر ( ابانبنعثمان از کسیکه از امام باقر (برایش نقل نموده، روایت کرده استکه: از امامباقر (پرسیدم: «چرا کعبه، بیت عتیق نامیده شده است»؟ حضرت فرمود: «چون خانهای آزاد و رها شده از مردم است و کسی مالک آن نیست».