آیه وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ [27]
و مردم را به حج دعوتكن! تا پياده و سواره بر مركبهاى لاغر (چابك و ورزيده) از هر راه دورى بهسوى تو بيايند.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: خَطَبَ عَلِیٌّ (علیه السلام) النَّاس ... فَکَانَ اللَّهُ تَعَالَی أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلَ (علیه السلام) بِالنِّدَاءِ أَوَّلًا قَوْلُهُ وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ وَ أَمَرَ الْوَلِیَّ بِالنِّدَاءِ آخِراً.
امام علی ( از امام باقر (روایت است: امام علی (در خطبهای که برای مردم خواند، فرمود: ... خداوند متعال ابتدا ابراهیم خلیل (را امر به «ندا» فرموده گوید: وَ أَذِّن فی النّاس بالحَجِّ و نیز در پایان ولیّ را دستورِ «ندا» داده و میفرماید: این، اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش (توبه/۳).
الباقر (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ لَمَّا أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) یُنَادِی فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ قَامَ عَلَی الْمَقَامِ فَارْتَفَعَ بِهِ حَتَّی صَارَ بِإِزَاءِ أَبِیقُبَیْسٍ فَنَادَی فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ فَأَسْمَعَ مَنْ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَهًُْ.
امام باقر ( چون خداوند (به ابراهیم (فرمان داد که مردم را به حج دعوت کند، او بر روی مقام (مقام ابراهیم () قرار گرفت و آنقدر از آن بالا رفت که به موازات کوه ابوقبیس رسید؛ آنگاه با صدای بلند همهی مردم را به حج دعوت نمود و [با این ندا] صدایش را به گوش همهی کسانیکه تا روز قیامت در صُلب مردان و رحِم زنان هستند، رساند.
الصّادق (علیه السلام)- لَمَّا أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) أَنْ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِ أَخَذَ الْحَجَرَ الَّذِی فِیهِ أَثَرُ قَدَمَیْهِ وَ هُوَ الْمَقَامُ فَوَضَعَهُ بِحِذَاءِ الْبَیْتِ لَاصِقاً بِالْبَیْتِ بِحِیَالِ الْمَوْضِعِ الَّذِی هُوَ فِیهِ الْیَوْمَ ثُمَّ قَامَ عَلَیْهِ فَنَادَی بِأَعْلَی صَوْتِهِ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَی بِهِ فَلَمَّا تَکَلَّمَ بِالْکَلَامِ لَمْ یَحْتَمِلْهُ الْحَجَرُ فَغَرِقَتْ رِجْلَاهُ فِیهِ فَقَلَعَ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) رِجْلَیْهِ مِنَ الْحَجَرِ قَلْعاً فَلَمَّا کَثُرَ النَّاسُ وَ صَارُوا إِلَی الشَّرِّ وَ الْبَلَاءِ ازْدَحَمُوا عَلَیْهِ فَرَأَوْا أَنْ یَضَعُوهُ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ الَّذِی هُوَ فِیهِ الْیَوْمَ لِیَخْلُوَ الْمَطَافُ لِمَنْ یَطُوفُ بِالْبَیْتِ فَلَمَّا بَعَثَ اللَّهُ تَعَالَی مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) رَدَّهُ إِلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی وَضَعَهُ فِیهِ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) فَمَا زَالَ فِیهِ حَتَّی قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ فِی زَمَنِ أَبِیبَکْرٍ وَ أَوَّلِ وِلَایَهًِْ عُمَرَ ثُمَّ قَالَ عُمَرُ قَدِ ازْدَحَمَ النَّاسُ عَلَی هَذَا الْمَقَامِ فَأَیُّکُمْ یَعْرِفُ مَوْضِعَهُ فِی الْجَاهِلِیَّهًِْ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ أَنَا أَخَذْتُ قَدْرَهُ بِقَدَرٍ قَالَ وَ الْقَدَرُ عِنْدَکَ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَائْتِ بِهِ فَجَاءَ بِهِ فَأَمَرَ بِالْمَقَامِ فَحُمِلَ وَ رُدَّ إِلَی الْمَوْضِعِ الَّذِی هُوَ فِیهِ السَّاعَهًَْ.
امام صادق ( هنگامیکه خداوند عزّوجلّ به ابراهیم (وحی فرمود که: أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ؛ ابراهیم (سنگیکه اکنون جای دو پایش بر روی آن قرار دارد و همان مقام ابراهیم (است را برگرفت و روبرو و چسبیده به کعبه و روبروی جایگاهی که امروز در آن قرار دارد، گذاشت؛ آنگاه بر رویش ایستاد و با صدایی رسا آنچه خداوند عزّوجلّ به آن فرمانش داده بود را فریاد کرد. چون آن سخنان را بر زبان جاری ساخت آن سنگ تاب نیاورد و دو پای ابراهیم (در سنگ فرو رفت و ابراهیم (پایش را به سختی از درون سنگ بیرون کشید. چون جمعیّت مردم رو به فزونی نهاد و [هنگام طواف، بهخاطر وجود این سنگ] دچار سختی و مشقّت شدند بر گرد آن حلقه زدند و به این نتیجه رسیدند که سنگ را در جایی که هماکنون قرار دارد، بگذارند تا محلّ طواف برای کسانیکه طواف میکنند خالی شود. هنگامیکه خداوند حضرت محمّد (را به پیامبری برگزید آنحضرت، سنگ را به همان جایی که ابراهیم (قرار داده بود بازگرداند و پیوسته در زمان رسولخدا (زمان ابوبکر و ابتدای حکومت عُمر در همانجا بود تا اینکه عمر گفت: «مردم بر مقام ابراهیم (ازدحام میکنند [و دیگران در هنگام طواف دچار مشکل میشوند]؛ چه کسی جایگاه این سنگ در زمان جاهلیّت را میداند»؟ مردی گفت: «من جایش را با مقیاسی اندازه گرفتهام». عمر پرسید: «آیا آن مقیاس را در اختیار داری»؟ پاسخ داد: «آری». عمر گفت: «آنرا بیاور». او نیز چنین کرد و [پس از مشخّصشدن آن مکان] عمر دستور داد که مقام ابراهیم (را گرفته و به جایگاهی که اکنون در آن قرار دارد، منتقل کنند.
الصّادقین (علیها السلام)- إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) بِبِنَاءِ الْکَعْبَهًِْ وَ أَنْ یَرْفَعَ قَوَاعِدَهَا وَ یُرِیَ النَّاسَ مَنَاسِکَهُمْ فَبَنَی إِبْرَاهِیمُ وَ إِسْمَاعِیلُ الْبَیْتَ کُلَّ یَوْمٍ سَافاً حَتَّی انْتَهَی إِلَی مَوْضِعِ الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) فَنَادَی أَبُوقُبَیْسٍ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) إِنَّ لَکَ عِنْدِی وَدِیعَهًًْ فَأَعْطَاهُ الْحَجَرَ فَوَضَعَهُ مَوْضِعَهُ ثُمَّ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) أَذَّنَ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَحُجُّوا هَذَا الْبَیْتَ فَحُجُّوهُ فَأَجَابَهُ مَنْ یَحُجُّ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ وَ کَانَ أَوَّلُ مَنْ أَجَابَهُ مِنْ أَهْلِ الْیَمَن.
امام باقر (و امام صادق ( عقبهًْ بن بشیر، از امام محمد باقر (یا امام صادق (روایت کرد که فرمود: خداوند عزّوجلّ به ابراهیم (امر فرمود تا کعبه را بنا نهد و ستونهای آن را برافرازد و مناسک آنها را به مردم نشان دهد. ابراهیم و اسماعیل (هر روز، یک بخش از دیوار را بنا نهادند تا اینکه به محل قرار دادن حجرالأسود رسیدند. امام باقر (فرمود: آن گاه کوه ابو قُبیس، ابراهیم (را مخاطب قرار داده و گفت: ودیعتی از تو، نزد من است. پس به ابراهیم (حجر الأسود را داد و او آن را در مکانش قرار داد. سپس ابراهیم (مردم را به حج فراخواند. پس فرمود: ای مردم! من ابراهیم خلیل الله هستم و خداوند شما را فرمان میدهد که به حج این خانه بیایید، پس مردم به حج رفتند و هر کسی که تا روز قیامت، به حج رود، امر او را اجابت نموده است و اوّلین کسانی که این فرمان را اجابت نمودند، مردمی از اهل یمن بودند».
الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ رَسُولاللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَقَامَ بِالْمَدِینَهًِْ عَشْرَ سِنِینَ لَمْ یَحُجَّ ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَیْهِ وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالًا وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ فَأَمَرَ الْمُؤَذِّنِینَ أَنْ یُؤَذِّنُوا بِأَعْلَی أَصْوَاتِهِمْ بِأَنَّ رَسُولاللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَحُجُّ فِی عَامِهِ هَذَا فَعَلِمَ بِهِ مَنْ حَضَرَ الْمَدِینَهًَْ وَ أَهْلُ الْعَوَالِی وَ الْأَعْرَابُ وَ اجْتَمَعُوا لِحَجِّ رَسُولاللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ إِنَّمَا کَانُوا تَابِعِینَ یَنْظُرُونَ مَا یُؤْمَرُونَ وَ یَتَّبِعُونَهُ أَوْ یَصْنَعُ شَیْئاً فَیَصْنَعُونَهُ فَخَرَجَ رَسُولاللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی أَرْبَعٍ بَقِینَ مِنْ ذِیالْقَعْدَهًْ.
امام صادق ( رسول خدا (ده سال در مدینه ماند، بیآنکه حج گزارد. سپس خداوند عزّوجلّ بر او این آیه را نازل فرمود: وَأَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا وَعَلَی کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ، بنابراین پیامبر (به جارچیان فرمان داد که با صدای بلند اعلام کنند که رسولخدا (در این سال رهسپار حج خواهد گشت. و اهل مدینه و ساکنان مناطق مرتفع کوهستانی مدینه و اعراب بادیه از آن آگاه گردیدند و برای حج رسولخدا (جمع گردیدند. در این حج، آنان تنها تقلید مینمودند. یعنی منتظر میماندند تا رسولخدا (دستوری به آنان دهد تا در آن از او تبعیت کنند، یا آنکه او کاری کند تا آنان نیز همانند آن را به انجام رسانند. و رسولخدا (در چهارروز مانده به پایان ذیالقعده خارج گردید.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُبَاهِی بِأَهْلِ عَرَفَاتٍ الْمَلَائِکَهًَْ یَقُولُ: یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَی عِبادِیَ شُعْثاً غُبْراً لَقَبِلُوا یَضْرِبُونَ إِلَیَّ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ فَاشْهَدُوا أَنِّی قَدْ أَحْبَبْتُ دُعَائَهُمْ شَفَعْتُ رَغْبَتَهُمْ وَ وَهَبْتُ مُسِیئَهُمْ لِمُحْسِنِهِمْ وَ أَعْطَیْتُ مُحْسِنَهُمْ جَمِیعَ مَا سَأَلُونِی غَیْرَ التَّبِعَاتِ الَّتِی بَیْنَهُمْ. فَإِذَا فَاضَ الْقَوْمُ إِلَی جَمْعٍ وَ وَقَفُوا وَ عَادُوا فِی الرَّغْبَهًِْ وَ الطَّلَبِ إِلَی اللَّهِ یَقُولُ: یَا مَلَائِکَتِی عِبادِی وَقَفُوا وَ عَادُوا فِی الرَّغْبَهًِْ وَ الطَّلَبِ فَاشْهَدُوا أَنِّی قَدْ أَحْبَبْتُ دُعَاءَهُمْ وَ شَفَّعْتُ رَغْبَتَهُمْ وَ وَهَبْتُ مُسِیئَهُمْ لِمُحْسِنِهِمْ وَ أَعْطَیْتُ مُحْسِنَهُمْ جَمِیعَ مَا سَأَلُونِی وَ کَلَّفْتُ عَنْهُمْ بِالتَّبَعَاتِ الَّتِی بَیْنَهُمْ.
پیامبر ( خداوند متعال در مقابل فرشتگان به حاجیانی که در [صحرای] عرفات هستند افتخار کرده و میفرماید: «ای فرشتگان من! به بندگانم نگاه کنید که ژولیده و غبارآلود از هر راه دوری بسوی من آمدهاند؛ شما را گواه میگیرم که دعای آنها را مستجاب کردم و خواستهی آنها را بر آوردم و بَدانشان را بهخاطر خوبانشان بخشیدم و به نیکانشان هرچه خواستند دادم، [جملگی را بخشیدم] مگر حقّ الناسهایی که بر عهدهی یکدیگر دارند». چون حاجیان [از عرفات] بسوی سرزمین مِنی روانه شوند و [در آنجا] وقوف نمایند و بار دیگر دست به درگاه خدا بالا برند و شروع به درخواست حاجتهای خویش کنند، خداوند فرماید: «ای فرشتگان من! بندگانم وقوف کرده و بار دیگر شروع به درخواست حاجتهای خویش نمودهاند؛ من شما را گواه میگیرم که دعای آنها را مستجاب کردم و خواستهی آنها را بر آوردم و بدانشان را بهخاطر خوبانشان بخشیدم و به نیکانشان هر چه خواستند دادم و حقّ الناسهایی که بر عهدهی یکدیگر دارند را من بر عهده گرفتم».
الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) سَأَلْتُهُ لِمَ جُعِلَتِ التَّلْبِیَهًُْ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَوْحَی إِلَی إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) أَنْ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالًا وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ فَنَادَی فَأُجِیبَ مِنْ کُلِّ وَجْهٍ یُلَبُّونَ.
امام صادق ( حلبی گوید: از امامصادق (پرسیدم: «علت واجبشدن تلبیه (لبّیکگفتن هنگام مُحرمشدن) چیست»؟ حضرت فرمود: «خداوند عزّوجلّ به ابراهیم (وحی فرمود که: أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالًا وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ؛ ابراهیم (نیز چنین کرد و مردمان، لبّیکگویان از هر طرف او را اجابت نمودند [و این عمل، سنّت گردید]».
الکاظم (علیه السلام)- عَنْ عَلِیِّبْنِجعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَیبْنِجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَال سَأَلْتُهُ عَنِ التَّلْبِیَهًِْ لِمَ جُعِلَتْ قَالَ لِأَنَّ إِبْرَاهِیمَ ع حِینَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالًا نَادَی فَأَسْمَعَ فَأَقْبَلَ النَّاسُ مِنْ کُلِ وَجْهٍ یُلَبُّونَ فَلِذَلِکَ جُعِلَتِ التَّلْبِیَهًْ.
امام کاظم ( علیّبنجعفر گوید: از برادرم امام کاظم (پرسیدم: «علت واجبشدن تلبیه (لبّیک گفتن هنگام مُحرمشدن) چیست»؟ حضرت فرمود: «چون آنگاه که خداوند تبارکوتعالی [خطاب به ابراهیم (] فرمود: وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالًا؛ ابراهیم (چنین کرد و [این فرمان را] به گوش مردمان رسانید؛ مردم نیز لبّیکگویان از هر طرف بسوی او شتافتند؛ به همینخاطر تلبیه، واجب گردید».
الصّادق (علیه السلام)- لَمَّا أُمِرَ إِبْرَاهِیمُ وَ إِسْمَاعِیلُ (علیه السلام) بِبِنَاءِ الْبَیْتِ وَ تَمَّ بِنَاؤُهُ قَعَدَ إِبْرَاهِیمُ عَلَی رُکْنٍ ثُمَّ نَادَی هَلُمَّ الْحَجَّ هَلُمَّ الْحَجَ فَلَوْ نَادَی هَلُمُّوا إِلَی الْحَجِّ لَمْ یَحُجَّ إِلَّا مَنْ کَانَ یَوْمَئِذٍ إِنْسِیّاً مَخْلُوقاً وَ لَکِنَّهُ نَادَی هَلُمَ الْحَجَ فَلَبَّی النَّاسُ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ لَبَّیْکَ دَاعِیَ اللَّهِ لَبَّیْکَ دَاعِیَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَمَنْ لَبَّی عَشْراً یَحُجُّ عَشْراً وَ مَنْ لَبَّی خَمْساً یَحُجُّ خَمْساً وَ مَنْ لَبَّی أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ فَبِعَدَدِ ذَلِکَ وَ مَنْ لَبَّی وَاحِداً حَجَّ وَاحِداً وَ مَنْ لَمْ یُلَبِّ لَمْ یَحُجَّ.
امام صادق ( چون خداوند عزّوجلّ به ابراهیم و اسماعیل (فرمان داد که کعبه را بسازند و ساختن آن به پایان رسید، به ابراهیم (امر فرمود که از ستونی بالا رفته و در میان مردم اینچنین بانگ برآورد: «حج بهجا آورید، حج بهجا آورید»؛ و اگر او بانگ برآورده بود که: «بسوی حج بشتابید» فقط انسانهاییکه در آن روز زنده بودند حج بهجا میآوردند؛ ولی او بانگ برآورد که حج بهجا آورید و حتی کسانیکه در صُلب مردان بودند دعوت او را اجابت کرده و گفتند: «لبّیک ای دعوتکنندهی الهی! لبّیک ای دعوتکنندهی الهی». پس هرکس [در آنهنگام] ده بار لبّیک گفت، دهبار حج بهجا آورَد، هرکس پنج بار لبّیک گفت، پنج بار و آنکه بیشتر لبّیک گفت به همان تعداد و آنکه یکبار لبّیک گفت یکبار حج بهجا خواهد آورد و هرکس لبّیک نگفت حجّی بهجا نیاورَد.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- قَوْلُهُ وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یَقُولُ الْإِبِلُ الْمَهْزُولَهًُْ قَالَ وَ لَمَّا فَرَغَ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) مِنْ بِنَاءِ الْبَیْتِ أَمَرَهُ اللَّهُ أَنْ یُؤَذِّنَ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ فَقَالَ یَا رَبِّ وَ مَا یَبْلُغُ صَوْتِی فَقَالَ اللَّهُ أَذِّنْ عَلَیْکَ الْأَذَانُ وَ عَلَیَّ الْبَلَاغُ وَ ارْتَفَعَ إِلَی الْمَقَامِ وَ هُوَ یَوْمَئِذٍ یَلْصَقُ بِالْبَیْتِ فَارْتَفَعَ بِهِ الْمَقَامُ حَتَّی کَانَ أَطْوَلَ مِنَ الْجِبَالِ فَنَادَی وَ أَدْخَلَ إِصْبَعَهُ فِی أُذُنَیْهِ وَ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ شَرْقاً وَ غَرْباً یَقُولُ أَیُّهَا النَّاسُ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْحَجُّ إِلَی الْبَیْتِ الْعَتِیقِ فَأَجِیبُوا رَبَّکُمْ فَأَجَابُوهُ مِنْ تَحْتِ الْبُحُورِ السَّبْعِ وَ مِنْ بَیْنِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ مِنْ أَطْرَافِهَا أَیِ الْأَرْضِ کُلِّهَا وَ مِنْ أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ بِالتَّلْبِیَهًِْ لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ أَ وَ لَا تَرَوْنَهُمْ یَأْتُونَ یُلَبُّونَ فَمَنْ حَجَّ مِنْ یَوْمِئِذٍ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ فَهُمْ مِمَّنِ اسْتَجَابَ اللَّهَ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِیمَ یَعْنِی نِدَاءَ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) عَلَی الْمَقَامِ بِالْحَجِّ.
علیّبنابراهیم ( وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ؛ «ضامر» بهمعنای «شتر لاغر» است. هنگامیکه ابراهیم (از ساختن کعبه فراغت یافت خداوند به او فرمان داد که مردم را با صدای بلند به حج دعوت کند. او عرض کرد: «پروردگارا! صدای من به گوش همهی مردم نمیرسد». خداوند فرمود: «تو بانگ برآور، وظیفهی تو این است که بانگ برآوری و من آن را به گوش همه میرسانم». ابراهیم (از مقام که در آن روز چسبیده به کعبه بود بالا رفت و مقام، آنقدر قدّ کشید که از کوهها بلندتر شد. ابراهیم (درحالیکه دو انگشتش را در گوشهایش کرده و صورتش را به چپ و راست میگرداند بانگ برآورد و گفت: «ای مردم! بر شما واجب شده است که آهنگِ خانهیگرامیِ کعبه نمایید، پس پروردگارتان را اجابت کنید». آنها نیز از آن سوی دریاهای هفتگانه، از مشرق و مغرب، از تمام نواحی زمین و از صُلب مردان و رحِم زنان او را اجابت کرده و گفتند: «لبّیک، اللهمّ لبّیک»؛ آیا نمیبینید که حاجیان از هر طرف لبّیکگویان [بسوی خانهی خدا] میآیند؟ پس هرکس که از آن روز تا قیامت حج بهجا میآورد از جملهی کسانی است که [در آن روز] دعوت خداوند را اجابت نموده است.
الصّادق (علیه السلام)- إِذَا حَجَ أَحَدُکُمْ فَلْیَخْتِمْ حَجَّهُ بِزِیَارَتِنَا لِأَنَّ ذَلِکَ مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ.
امام صادق ( هرگاه یکی از شما حج بهجا آورد حجّش را با زیارت ما (در مدینه) پایان دهد؛ چراکه این زیارت، حج را به کمال میرساند.
الباقر (علیه السلام)- تَمَامُ الْحَجِ لِقَاءُ الْإِمَامِ.
امام باقر ( کمال حج به این است که انسان [در این سفر] به دیدار امام معصوم (نائل شود.
الباقر (علیه السلام)- عَنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: نَظَرَ إِلَی النَّاسِ یَطُوفُونَ حَوْلَ الْکَعْبَهًِْ فَقَالَ هَکَذَا کَانُوا یَطُوفُونَ فِی الْجَاهِلِیَّهًِْ إِنَّمَا أُمِرُوا أَنْ یَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَنْفِرُوا إِلَیْنَا فَیُعْلِمُونَا وَلَایَتَهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ وَ یَعْرِضُوا عَلَیْنَا نُصْرَتَهُمْ.
امام باقر ( فضیل بن یسار گوید: امام باقر (متوجه مردم شد درحالیکه گرد کعبه طواف میکردند، فرمودند: در جاهلیت هم این چنین طواف میکردند، مردم مأمور شدهاند که خانه را طواف کنند و بعد بطرف ما بر گردند و ولایت ما را قبولکننده و ما را یاری نمایند.
الباقر (علیه السلام)- عَنِ الثُّمَالِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَی الْبَابِ الَّذِی إِلَی الْمَسْجِدِ وَ هُوَ یَنْظُرُ إِلَی النَّاسِ یَطُوفُونَ فَقَالَ یَا أَبَا حَمْزَهًْ إِنَّمَا أُمِرُوا أَنْ یَطُوفُوا بِهَذِهِ الْأَحْجَارِ ثُمَّ یَأْتُونَا فَیُعْلِمُونَا وَلَایَتَهُمْ.
امام باقر ( [ثمالی نقل کرده است که نزد امام باقر (رفتم درحالیکه ایشان بر دری که روبروی مسجد است نشسته بود و به مردمی که در حال طواف بودند مینگریست. سپس فرمود: ای ابا حمزه! اینان به چه چیز فرمان داده شدهاند؟ گفت: ندانستم که چه پاسخی دهم؟ امام (فرمود:] اینان دستور داده شدهاند که پیرامون این سنگها بگردند، سپس نزد ما آیند و دوستی و اخلاص خویش را به ما اعلام کنند.
الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ أَرْضَ الْکَعْبَهًِْ قَالَتْ مَنْ مِثْلِی وَ قَدْ بُنِیَ بَیْتُ اللَّهِ عَلَی ظَهْرِی یَأْتِینِی النَّاسُ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ وَ جُعِلْتُ حَرَمَ اللَّهِ وَ أَمْنَهُ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهَا أَنْ کُفِّی وَ قِرِّی مَا فَضْلُ مَا فُضِّلْتِ بِهِ فِیمَا أُعْطِیَتْ أَرْضُ کَرْبَلَاءَ إِلَّا بِمَنْزِلَهًِْ الْإِبْرَهًِْ غُرِسَتْ فِی الْبَحْرِ فَحَمَلَتْ مِنْ مَاءِ الْبَحْر.
امام صادق ( زمین کعبه [بهعنوان فخرفروشی] گفت: «کیست مانند من! با توجه به اینکه خانهی خدا روی من ساخته شده است و مردم از هر راه دوری سوی من میآیند و حرم و سرزمین امنِ خدا قرار داده شدهام»؟! خداوند به او وحی فرمود: «بس کن و آرام بگیر! فضیلتی که تو داری در مقایسه با فضیلت زمین کربلا همچون سوزنی است که در دریا فرو برده شده و اندکی از آب دریا را با خود برگرفته باشد».
الصّادق (علیه السلام)- نَحْنُ کَعْبَهًُْ اللَّهِ وَ نَحْنُ قِبْلَهًُْ اللَّهِ.
امام صادق ( ما (اهلبیت) کعبه و قبلهی خداوند هستیم.