آیه الَّذينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فيهَا اسْمُ اللهِ كَثيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ [40]
همانها كه از خانهها [و شهر] خود، به ناحق رانده شدند، [و گناهى نداشتند] جز اينكه مىگفتند: «پروردگار ما، خداى يكتاست»! و اگر خداوند بعضى از مردم را بهوسيله بعضى ديگر دفع نكند، ديرها، و معابد يهود و نصارى و مساجدى كه نام خدا در آن بسيار برده مىشود، ويران مىگردد و خداوند كسانى را كه يارىِ او كنند [و از آيينش دفاع نمايند] يارى مىكند؛ خداوند توانا و شكستناپذير است.
الباقر (علیه السلام)- نَزَلَتْ فِی رَسُولاللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ حَمْزَهًَْ (رحمة الله علیه) وَ جَعْفَرٍ (رحمة الله علیه) وَ جَرَتْ فِی الْحُسَیْنِ (علیه السلام) أَجْمَعِینَ.
امام باقر ( سلّامبنمستنیر گوید: امام باقر (دربارهی این کلام خداوند تبارکوتعالی: الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللهُ؛ فرمود: «این آیه در شأن رسولخدا (امام علی (حمزه (و جعفر (نازل شد و در مورد امامحسین (نیز جریان پیدا کرد؛ سلام بر همهی آنان باد».
الصّادق (علیه السلام)- نَزَلَ فِی عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ جَعْفَرٍ (رحمة الله علیه) وَ حَمْزَهًَْ (رحمة الله علیه) وَ جَرَتْ فِی الْحُسَیْنِبْنِعَلِیٍّ (علیه السلام) وَ التَّحِیَّهًُْ وَ الْإِکْرَامُ.
امام صادق ( این آیه در شأن امامعلی (جعفر (و حمزه (نازل شد و در مورد امامحسین (نیز جریان پیدا کرد؛ سلام و درود و بر آنان باد.
علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه)- وَ قَوْلُهُ الَّذِینَ أُخْرِجُوا؛ الْآیَهًَْ قَالَ الْحُسَیْنُ (علیه السلام).
علیّبنابراهیم ( منظور آیهی الَّذینَ أُخْرِجُوا...؛ امام حسین (است، در آنهنگام که یزید به دنبال امام (فرستاد تا حضرت را [برای بیعتکردن] مجبور به رفتن به شام کند و حضرت به کوفه رفت و در کربلا به شهادت رسید.
الباقر (علیه السلام)- عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ قَالَ نَزَلَتْ فِینَا.
امام باقر ( آیه: الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ؛ در مورد ما (اهلبیت () نازل شده است.
الصّادق (علیه السلام)- نَزَلَتْ فِینَا خَاصَّهًًْ فِی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ ذُرِّیَّتِهِ (وَ مَا ارْتَکَبَ مِنْ أَمْرِ فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها).
امام صادق ( در مورد این سخن خداوند عزّوجلّ [که میفرماید:] الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ؛ امام صادق (فرمود: «این آیه فقط در مورد ما یعنی امیرالمؤمنین (و فرزندان او (و در مورد جنایاتیکه دربارهی حضرت فاطمه (انجام پذیرفت، نازل شده است».
الباقر (علیه السلام)- قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) نَزَلَتْ فِی الْمُهَاجِرِینَ وَ جَرَتْ فِی آلِ مُحَمَّدٍ (الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أُخِیفُوا.
امام باقر ( این آیه دربارهی مهاجرین نازل شد و در مورد آلمحمّد ([نیز] جریان پیدا کرد، همانها که از خانهها [و شهر] خود، به ناحقّ رانده شدند و [دشمنانشان] در دل آنها ترس و وحشت افکندند.
الصّادق (علیه السلام)- نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا فِی الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أَخْرَجَهُمْ أَهْلُ مَکَّهًَْ مِنْ دِیَارِهِمْ وَ أَمْوَالِهِمْ أُحِلَّ لَهُمْ جِهَادُهُمْ بِظُلْمِهِمْ إِیَّاهُمْ وَ أُذِنَ لَهُمْ فِی الْقِتَالِ.
امام صادق ( آیه: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا؛ دربارهی مهاجرین که اهل مکّه آنان را از شهر و داراییهایشان بیرون راندند، نازل شد و بهخاطر ستمی که اهلمکّه بر آنان روا میداشتند جهاد با آنان برای مهاجرین حلال گردید و به ایشان اذن پیکار داده شد.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه)- الصَّلَواتُ: کَنائِسُ الیَهُود وَ یُسَمُّونَهَا صَلوتا فَعَرَّبَ.
ابنعبّاس ( منظور از «صلوات» معبدهای یهودیان است که [در زبان عِبْری] به آنها «صَلُوتا» میگویند و در زبان عربی بهصورت «صلوات» در آمده است.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ عِیسَیبْنِدَاوُدَ عَنْ أَبِیالْحَسَنِ مُوسَیبْنِجَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ أَبِیهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللهِ کَثِیراً؛ قَالَ هُمُ الْأَئِمَّهًُْ (وَ هُمُ الْأَعْلَامُ وَ لَوْ لَا صَبْرُهُمْ وَ انْتِظَارُهُمُ الْأَمْرَ أَنْ یَأْتِیَهُمْ مِنَ اللَّهِ لَقُتِلُوا جَمِیعاً قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لَیَنْصُرَنَّ اللهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ.
امام صادق ( امامکاظم (در مورد این سخن خداوند عزّوجلّ [که میفرماید:] وَ لَوْ لا دَفْعُ اللهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللهِ کَثیراً؛ از پدر بزرگوارش امامصادق (روایت نموده که فرمود: «منظور آیه، امامان (هستند که پیشوایان امّت میباشند؛ و اگر شکیبایی [در راه خدا] و انتظار فرج از جانب خدا را نداشتند [هرکدام بر ضدّ ستمگران قیام کرده و] بههمراه تعداد زیادی از مردم کشته میشدند [و اینکار باعث تعطیلی مساجد، معابد... میشد] خداوند عزّوجلّ فرموده است: وَ لَیَنْصُرَنَّ اللهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ.
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَیُّهَا النَّاس ... إِنَّ اللَّهَ قَدْ فَرَضَ عَلَیْکُمْ جِهَادَ أَهْلِ الْبَغْیِ وَ الْعُدْوَانِ مِنْ أُمَّتِکُمْ عَلَی بَغْیِهِمْ وَ فَرَضَ نُصْرَهًَْ أَوْلِیَائِهِ الدَّاعِینَ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی کِتَابِهِ قَالَ وَ لَیَنْصُرَنَّ اللهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللهَ لَقَوِیٌّ عَزِیز.
امام علی ( خدا پیکار با ستمگران و ستیزهجویان را به واسطه ستمگریشان لازم شمرده و کمک به داعیان حق که دعوت به خدا و قرآن می کنند را واجب نموده. در قرآن می فرماید: وَ لَیَنْصُرَنَّ اللهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ.
الباقر (علیه السلام)- عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ إِلَی آخِرِ الْآیَهًِْ فَقَالَ کَانَ قَوْمٌ صَالِحُونَ وَ هُمْ مُهَاجِرُونَ مِنْ قَوْمٍ سُوءٍ خَوْفاً أَنْ یُفْسِدُوهُمْ فَیَدْفَعُ اللَّهُ أَیْدِیَهُمْ عَنِ الصَّالِحِینَ وَ لَمْ یَأْجُرْ أُولَئِکَ بِمَا یَدْفَعُ بِهِمْ وَ فِینَا مِثْلَهُمْ.
امام باقر ( حُمران گوید: «از امامباقر (دربارهی اینسخن خداوند عزّوجلّ [که فرموده:] وَ لَوْ لا دَفْعُ اللهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ ...؛ سؤال کردم». حضرت فرمود: «مردمانی نیکوکار از بیم اینکه مبادا مردم بدکار، [دین] آنها را به تباهی بکشانند، از جمع آنها کنارهگیری میکردند و خداوند بهوسیلهی همان قوم بدکار [در مقابل کافران] از نیکوکاران دفاع میکرد بدون اینکه آن بدکاران در مقابل اینکارشان پاداشی داشته باشند؛ و در میان ما نیز این جریان وجود دارد» (یعنی پیوسته خداوند بهوسیلهی دشمنان اهلبیت مانند بنیامیّه و بنیعباس در مقابل کافران از اهلبیت (دفاع میکند).
السّجاد (علیه السلام)- فِی کِتَابِ النُّبُوَّهًِْ عَنْ زَیْنِالْعَابِدِینَ (علیه السلام) أَنَّهُ اجْتَمَعَتْ قُرَیْشٌ إِلَی أَبِیطَالِبٍ (رحمة الله علیه) ... فَقَالَ المُطْعِمُبْنُعَدِیٍّ وَ اللَّهِ یَا بَاطَالِبٍ (رحمة الله علیه) لَقَدْ أَنْصَفَکَ قَوْمُکَ وَ جَهَدُوا عَلَی أَنْ یَتَخَلَّصُوا مِمَّا تَکْرَهُهُ فَمَا أَرَاکَ تُرِیدُ أَنْ تَقْبَلَ مِنْهُمْ شَیْئاً فَقَالَ أَبُوطَالِبٍ (رحمة الله علیه) وَ اللَّهِ مَا أَنْصَفُونِی وَ لَکِنَّکَ قَدْ أَجْمَعْتَ عَلَی خِذْلَانِی وَ مُظَاهَرَهًِْ الْقَوْمِ عَلَیَّ فَاصْنَعْ مَا بَدَا لَکَ فَوَثَبَ کُلُّ قَبِیلَهًٍْ عَلَی مَا فِیهَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ یُعَذِّبُونَهُمْ وَ یَفْتِنُونَهُمْ عَنْ دِینِهِمْ وَ الِاسْتِهْزَاءِ بِالنَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ مَنَعَ اللَّهُ رَسُولَهُ بِعَمِّهِ أَبِیطَالِبٍ مِنْهُمْ وَ قَدْ قَامَ أَبُوطَالِبٍ (رحمة الله علیه) حِینَ رَأَی قُرَیْشاً تَصْنَعُ مَا تَصْنَعُ فِی بَنِی هَاشِمٍ فَدَعَاهُمْ إِلَی مَا هُوَ عَلَیْهِ مِنْ مَنْعِ رَسُولاللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ الْقِیَامِ دُونَهُ إِلَّا أَبَالَهَبٍ کَمَا قَالَ اللَّهُ وَ لَیَنْصُرَنَّ اللهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ قَدِمَ قَوْمٌ مِنْ قُرَیْشٍ مِنَ الطَّائِفِ وَ أَنْکَرُوا ذَلِکَ وَ وَقَعَتْ فِتْنَهًٌْ فَأَمَرَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) الْمُسْلِمِینَ أَنْ یَخْرُجُوا إِلَی أَرْضِ الْحَبَشَهًْ.
امام سجّاد ( قریش نزد ابوطالب (گردهم آمدند ... مُطعمبنعدی گفت: «ای ابوطالب! سوگند به خداوند، قوم و قبیلهات [با ارائهکردن این پیشنهاد که محمّد (دست از دعوت خویش بردارد و آنها نیز در مقابل، دست از مخالفت با او بردارند] با تو به انصاف و عدالت رفتار نموده و تلاش کردند که از آنچه تو نمیپسندی، رهایی یابند؛ ولی من چنین میبینم که تو نمیخواهی هیچ پیشنهادی را از آنان بپذیری»! ابوطالب (گفت: «به خدا سوگند آنان با من به انصاف و عدالت رفتار نکردند، بلکه هدف تو [از بیان این سخنان] آن استکه مرا دچار درماندگی کرده و مردمان را بر ضدّ من بسیج نمایی؛ هرکاری میخواهی انجام ده». بعد از این جریان، هر قبیله بر مسلمانانی که در آن قبیله بودند، یورش بردند و به آزار و اذیّت آنها پرداخته و تلاش کردند که آنها را از دینشان بازگرداند و پیامبر (را مسخره میکردند. خداوند پیامبرش (را بهوسیلهی عمویش ابوطالب (از [آزار] آنان بازمیداشت و چون ابوطالب (آزار و اذیّت قریش را مشاهده کرد در میان بنیهاشم ایستاده و همهی آنها جز ابولهب را مانند خود به حفظ رسولخدا (و همراهی با حضرت، دعوت نمود؛ چنانکه خداوند فرموده: وَ لَیَنْصُرَنَّ اللهُ مَنْ یَنْصُرُهُ. و گروهی از قریش از سرزمین طائف آمده و با اینکار مخالفت کردند و فتنهای [در مکّه] بهپا شد و در نهایت، پیامبر (به مسلمانان دستور داد که به سرزمین حبشه بروند».