آیه وَ الَّذينَ يَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلاَّ أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقينَ [6]
و كسانى كه زنان خود را [به زنا] متّهم مىكنند، و گواهانى جز خودشان ندارند، هريك از آنها بايد چهار مرتبه بهنام خدا شهادت دهد كه از راستگويان است.
الرّسول ( أَنَّ هِلَالَبْنَأُمَیَّهًَْ قَذَفَ زَوْجَتَهُ بِشَرِیکِبْنِالسَّحْمَاءِ فَقَالَ النَّبِیُّ (الْبَیِّنَهًَْ وَ إِلَّا حُدَّ فِی ظَهْرِکَ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (یَجِدُ أَحَدُنَا مَعَ امْرَأَتِهِ رَجُلًا یَلْتَمِسُ الْبَیِّنَهًَْ فَجَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ (یَقُولُ الْبَیِّنَهًَْ وَ إِلَّا حُدَّ فِی ظَهْرِکَ فَقَالَ وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ إِنَّنِی لَصَادِقٌ وَ سَیُنْزِلُ اللَّهُ مَا یُبْرِئُ ظَهْرِی مِنَ الْجَلْدِ فَنَزَلَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ ...
پیامبر ( هلالبنامیّه همسرش را به زنادادن به شریکبنسحماء متّهم نمود؛ پیامبر (فرمود: «یا باید شاهد بیاوری و یا بر پشتت تازیانه زده خواهد شد». هلال [با تعجّب] گفت: «ای رسول خدا (! یکنفر از ما دیگری را با همسرش [درحال زناکردن] میبیند باید درپیِ شاهد برود»؟! باز رسول خدا (فرمود: «یا باید شاهد بیاوری و یا بر پشتت تازیانه زده خواهد شد». هلال عرض کرد: «سوگند به خدایی که تو را به حق به پیامبری برانگیخت من حقیقت را میگویم و بهزودی خداوند آیهای نازل خواهد فرمود که پشت مرا از [خوردنِ] تازیانه رهایی بخشد؛ پس این آیه نازل شد: وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصّادِقِینَ.
أمیرالمؤمنین ( أَمَّا الَّذِی تَأْوِیلُهُ قَبْلَ تَنْزِیلِهِ فَمِثْلُ قَوْلِهِ تَعَالَی فِی الْأُمُورِ الَّتِی حَدَثَتْ فِی عَصْرِ رَسُولِ اللَّهِ (مِمَّا لَمْ یَکُنِ اللَّهُ أَنْزَلَ فِیهَا حُکْماً مَشْرُوحاً وَ لَمْ یَکُنْ عِنْدَ النَّبِیِّ (فِیهَا شَیْءٌ وَ لَا عُرِفَ مَا وَجَبَ فِیهَا ... مِثْلُ ذَلِکَ فِی اللِّعَانِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (لَمَّا رَجَعَ مِنْ غَزَاهًِْ تَبُوکَ قَامَ إِلَیْهِ عُوَیْمِرُبْنُالْحَارِثِ الْعَجْلَانِیُّ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (إِنَّ امْرَأَتِی زَنَتْ بِشَرِیکِبْنِالسَّمْخَاطِ فَأَعْرَضَ عَنْهُ فَأَعَادَ عَلَیْهِ الْقَوْلَ فَأَعْرَضَ عَنْهُ فَأَعَادَ ثَالِثَهًًْ فَقَامَ (وَ دَخَلَ فَنَزَلَ اللِّعَانُ فَخَرَجَ إِلَیْهِ فَقَالَ ائْتِنِی بِأَهْلِکَ فَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ فِیکُمَا قُرْآناً فَمَضَی وَ أَتَی بِأَهْلِهِ وَ أَتَی مَعَهَا قَوْمُهَا وَ کَانَتْ فِی شَرَفٍ مِنَ الْأَنْصَارِ فَوَافَوْا رَسُولَ اللَّهِ (وَ هُوَ یُصَلِّی الْعَصْرَ فَلَمَّا فَرَغَ أَقْبَلَ عَلَیْهِمَا وَ قَالَ لَهُمَا تَقَدَّمَا إِلَی الْمِنْبَرِ فَلَاعِنَا فَتَقَدَّمَ عُوَیْمِرٌ إِلَی الْمِنْبَرِ فَتَلَا عَلَیْهِمَا رَسُولُ اللَّهِ (آیَهًَْ اللِّعَانِ وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ فِیمَا رَمَاهَا بِهِ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ (وَ الْعَنِی نَفْسَکِ بِالْخَامِسَهًِْ فَشَهِدَتْ وَ قَالَتْ فِی الْخَامِسَهًِْ إِنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْهَا إِنْ کَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ (فِیمَا رَمَانِی بِهِ فَقَالَ لَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ (اذْهَبَا وَ لَنْ یَحِلَّ لَکِ وَ لَنْ تَحِلِّی لَهُ أَبَداً فَقَالَ عُوَیْمِرٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ (فَالَّذِی أَعْطَیْتُهَا فَقَالَ لَهُ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فَهُوَ لَهَا بِمَا اسْتَحْلَلْتَهُ مِنْ فَرْجِهَا وَ إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فَهُوَ أَبْعَدُ لَکَ مِنْهُ وَ فَرَّقَ بَیْنَهُمَا.
امام علی ( امّا آیاتی که تأویل [و مصداق خارجیِ] آن قبل از نازلشدن خودِ آیه بوده مانند کلام خداوند متعال در مورد اموری است که در زمان رسول خدا (واقع شده و خداوند قبل از آن، در موردش حکمِ بیان شدهای نازل نفرموده و نزد پیامبر (هم در مورد آن جریان، حکمی وجود نداشت و کاری که باید در مورد آن انجام شود نیز [در میان مسلمانان] شناخته نشده بود ... و مانند آن در مورد جریان "لِعان" (نفرینکردن زن و شوهر در حقّ یکدیگر) است؛ هنگامیکه رسول خدا (از جنگ تبوک بازگشت، عویمربنحارث عَجلانی نزد ایشان آمده و عرض کرد: «ای رسول خدا (! همسرم به شریکبنسمخاط زنا داده است»! پیامبر (از او روی برگرداند؛ عویمر سخن خود را تکرار نمود؛ باز پیامبر (از او روی برگرداند؛ عویمر برای بار سوّم سخن خود را تکرار نمود؛ پیامبر (برخواسته و درون خانهی خویش رفت؛ دراینهنگام آیهی لعان نازل شد و پیامبر (نزد عویمر رفته و فرمود: «همسرت را نزد من بیاور که خداوند در مورد جریان شما آیهای نازل فرموده است». عویمر رفته و همسرش را آورد و چون همسرش نزد انصار، زن آبرومندی بود قوم و قبیلهاش نیز همراه او آمدند؛ هنگامی نزد رسول خدا (رسیدند که حضرت مشغول خواندن نماز عصر بود. چون حضرت از خواندن نماز فراغت یافت به آن دو رو کرده و فرمود: «نزدیک منبر آمده و یکدیگر را نفرین نمایید». عویمر کنار منبر آمد و رسول خدا (آیهی لعان را برای آن دو تلاوت فرمود: وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ (یعنی: چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد) در مورد نسبتی که به همسرش داده [از راستگویان است]؛ رسول خدا (به همسرش نیز فرمود: «تو نیز چهار مرتبه به نام خدا شهادت بده که شوهرت از دروغگویان است و در مرتبهی پنجم خودت را نفرین کن؛ زن نیز [چهار مرتبه] شهادت داد و در مرتبهی پنجم گفت: «غضب خدا بر من باد اگر شوهرم در نسبتی که به من داده از راستگویان باشد». دراینهنگام رسول خدا (به آن دو فرمود: «بروید و [بدانید که از این پس] هیچگاه برای یکدیگر حلال نمیشوید [و دیگر نمیتوانید با یکدیگر ازدواج نمایید]». عویمر عرض کرد: «ای رسول خدا (مهریهای که به او دادهام [چه میشود]»؟ پیامبر (به او فرمود: «اگر تو [در این جریان] راست گفته باشی، آن مهریه حقّ اوست چون با او آمیزش کردهای؛ و اگر دروغ گفته باشی آن مال از خودِ این زن، از تو دورتر است؛ و آن دو را از هم جدا نمود».
علیبنإبراهیم ( وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ إِلَی قَوْلِهِ إِنْ کانَ مِنَ الصَّادِقِینَ فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِی اللِّعَانِ وَ کَانَ سَبَبُ ذَلِکَ أَنَّهُ لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ (مِنْ غَزْوَهًِْ تَبُوکَ جَاءَ إِلَیْهِ عُوَیْمِرُبْنُسَاعِدَهًَْ الْعَجْلَانِیُّ وَ کَانَ مِنَ الْأَنْصَارِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (إِنَّ امْرَأَتِی زَنَی بِهَا شَرِیکُبْنُسَمْحَاءَ وَ هِیَ مِنْهُ حَامِلٌ فَأَعْرَضَ عَنْهُ رَسُولُ اللَّهِ (فَأَعَادَ عَلَیْهِ الْقَوْلَ فَأَعْرَضَ عَنْهُ حَتَّی فَعَلَ ذَلِکَ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ فَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ (مَنْزِلَهُ فَنَزَلَ عَلَیْهِ آیَهًُْ اللِّعَانِ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ (وَ صَلَّی بِالنَّاسِ الْعَصْرَ وَ قَالَ لِعُوَیْمِرٍ ائْتِنِی بِأَهْلِکَ فَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ فِیکُمَا قُرْآناً فَجَاءَ إِلَیْهَا فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ (یَدْعُوکِ وَ کَانَتْ فِی شَرَفٍ مِنْ قَوْمِهَا فَجَاءَ مَعَهَا جَمَاعَهًٌْ فَلَمَّا دَخَلَتِ الْمَسْجِدَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (لِعُوَیْمِرٍ تَقَدَّمْ إِلَی الْمِنْبَرِ وَ الْتَعِنَا فَقَالَ کَیْفَ أَصْنَعُ فَقَالَ تَقَدَّمْ وَ قُلْ أَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنِّی إِذاً لَمِنَ الصَّادِقِینَ فِیمَا رَمَیْتُهَا بِهِ فَتَقَدَّمَ وَ قَالَهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (أَعِدْهَا فَأَعَادَهَا ثُمَّ قَالَ فَأَعِدْهَا حَتَّی فَعَلَ ذَلِکَ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ وَ قَالَ فِی الْخَامِسَهًِْ عَلَیْکَ لَعْنَهًُْ اللَّهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الْکَاذِبِینَ فِیمَا رَمَیْتَهَا بِهِ فَقَالَ فِی الْخَامِسَهًِْ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کانَ مِنَ الْکاذِبِینَ فِیمَا رَمَاهَا بِهِ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (إِنَّ اللَّعْنَهًَْ مُوجَبَهًٌْ إِنْ کُنْتَ کَاذِباً ثُمَّ قَالَ لَهُ تَنَحَّ فَتَنَحَّی ثُمَّ قَالَ لِزَوْجَتِهِ تَشْهَدِینَ کَمَا شَهِدَ وَ إِلَّا أَقَمْتُ عَلَیْکِ حَدَّ اللَّهِ فَنَظَرَتْ فِی وُجُوهِ قَوْمِهَا فَقَالَتْ لَا أُسَوِّدُ هَذِهِ الْوُجُوهَ فِی هَذِهِ الْعَشِیَّهًِْ فَتَقَدَّمَتْ إِلَی الْمِنْبَرِ وَ قَالَتْ أَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنَّ عُوَیْمِرَبْنَسَاعِدَهًَْ مِنَ الْکَاذِبِینَ فِیمَا رَمَانِی بِهِ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ (أَعِیدِیهَا فَأَعَادَتْهَا حَتَّی أَعَادَتْهَا أَرْبَعَ مَرَّاتٍ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ (الْعَنِی نَفْسَکِ فِی الْخَامِسَهًِْ إِنْ کَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ فِیمَا رَمَاکِ بِهِ فَقَالَتْ فِی الْخَامِسَهًِْ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْها إِنْ کانَ مِنَ الصَّادِقِینَ فِیمَا رَمَانِی بِهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (وَیْلَکِ إِنَّهَا مُوجَبَهًٌْ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (لِزَوْجِهَا فَلَا تَحِلُّ لَکَ أَبَداً قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (فَمَالِیَ الَّذِی أَعْطَیْتُهَا قَالَ إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فَهُوَ أَبْعَدُ لَکَ مِنْهُ وَ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فَهُوَ لَهَا بِمَا اسْتَحْلَلْتَ مِنْ فَرْجِهَا ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (إِنْ جَاءَتْ بِالْوَلَدِ أَحْمَشَ السَّاقَیْنِ أَنْفَسَ الْعَیْنَیْنِ جَعْدَ قَطَطٍ {جَعْداً قَطَطاً} فَهُوَ لِلْأَمْرِ السَّیِّئِ.
علیّبنابراهیم ( وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ، وَ الْخامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللهِ عَلَیْهِ إِنْ کانَ مِنَ الْکاذِبینَ، وَ یَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکاذِبینَ، وَ الْخامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللهِ عَلَیْها إِنْ کانَ مِنَ الصَّادِقین؛ این آیات دربارهی لعان نازل شده و سبب نزولش این بود که وقتی رسول خدا (از جنگ تبوک بازگشت عویمربنساعده عجلانی که از انصار بود نزد ایشان آمد و عرض کرد: «ای رسول خدا (! همسرم به شریکبنسمحاء زنا داده و اکنون از او حامله شده است». رسول خدا (از او روی برگرداند؛ عویمر دوباره سخن خود را تکرار کرد و رسول خدا (از او روی برگرداند تا اینکه عویمر چهار مرتبه این کار را تکرار کرد؛ رسول خدا (به درون خانهی خویش رفت، دراینهنگام آیهی لعان بر حضرت نازل شد. رسول خدا (از خانه بیرون آمده و نماز عصر را به جماعت خواند و [بعد از نماز] به عویمر فرمود: «همسرت را نزد من بیاور که خداوند دربارهی شما آیهای نازل نموده است». عویمر نزد همسرش آمد و به او گفت: «رسول خدا (تو را میخواند». همسرش که زن آبرومندی بود به همراه جمعی از قوم خود آمد؛ چون داخل مسجد شد رسول خدا (به عویمر فرمود: «نزدیک منبر آمده و یکدیگر را نفرین کنید». عویمر عرض کرد: «چگونه نفرین کنم»؟ حضرت فرمود: «پیش بیا و بگو: به نام خدا شهادت میدهم در مورد نسبتی که به همسرم دادهام از راستگویان هستم». عویمر نیز جلو آمده و این جمله را بر زبان جاری ساخت. رسول خدا (فرمود: «این جمله را تکرار کن». او نیز تکرار نمود. دوباره فرمود: «تکرار کن»؛ تا اینکه چهار مرتبه این کار را تکرار نمود و در مرتبه پنجم فرمود: «لعنت خدا بر تو باد اگر در نسبتی که به همسرت میدهی از دروغگویان باشی». عویمر نیز در مرتبه پنجم گفت: «لعنت خدا بر او باد اگر در نسبتی که به همسرش میدهد از دروغگویان باشد». آنگاه حضرت فرمود: «[مواظب باش که] لعنت، دعای مستجابی است، اگر دروغ بگویی تو را خواهد گرفت». سپس به او فرمود: «کنار بایست»! و به همسرش فرمود: «مثل او شهادت بده وگرنه مجازات خدا را بر تو جاری خواهم ساخت. زن نگاهی به چهرهی قوم و قبیله خود انداخت و گفت: «من این چهرهها را در این شامگاه، رو سیاه نمیکنم»؛ پس نزدیک منبر رفته و گفت: «به نام خدا شهادت میدهم عویمربنساعده در مورد نسبتی که به من داده از دروغگویان است». رسول خدا (فرمود: «این جمله را تکرار کن». او نیز تکرار نمود تا اینکه چهار مرتبه تکرار نمود. رسول خدا (فرمود: «در مرتبهی پنجم خودت را لعنت کن اگر عویمر در نسبتی که به تو داده از راستگویان باشد». او نیز در مرتبهی پنجم گفت: «غضب خدا بر من باد اگر شوهرم در نسبتی که به من داده از راستگویان باشد». رسول خدا (فرمود: «وای بر تو! لعنت، دعای مستجابی است». آنگاه به شوهرش فرمود: «دیگر این زن هیچگاه بر تو حلال نمیشود». عویمر عرض کرد: «مالی که [بهعنوان مهریه] به او دادهام چه میشود»؟ فرمود: «اگر تو [در این جریان] دروغ گفته باشی که آن مال از خودِ این زن، از تو دورتر است و اگر راست گفته باشی، آن مال حقّ اوست چون با او آمیزش کردهای». سپس رسول خدا (فرمود: «اگر این زن، فرزندی به دنیا آورد که ساقهای پایش لاغر و باریک و چشمانش درشت و موهایش بهشدّت به هم تابیده بود زاییدهی آن کار زشت است؛ و اگر فرزندی با چشمانِ میشی و موهای بُور به دنیا آورد برای پدرش (عویمر) است».
ابنعبّاس ( عَنِ ابْنِعَبَّاسٍ (قَالَ: ... سَعْدُبْنُعُبَادَهًَْ لَوْ أَتَیْتُ لَکَاعِ وَ قَدْ تَفَخَّذَهَا رَجُلٌ لَمْ یَکُنْ لِی أَنْ أُهَیِّجَهُ حَتَّی آتِیَ بِأَرْبَعَهًِْ شُهَدَاءَ فَوَ اللَّهِ مَا کُنْتُ لِآتِیَ بِأَرْبَعَهًِْ شُهَدَاءَ حَتَّی یَفْرُغَ مِنْ حَاجَتِهِ وَ یَذْهَبَ وَ إِنْ قُلْتُ مَا رَأَیْتُ إِنَّ فِی ظَهْرِی لَثَمَانِینَ جَلْدَهًًْ فَقَالَ (یَا مَعْشَرَ الْأَنْصَارِ أَمَا تَسْمَعُونَ إِلَی مَا قَالَ سَیِّدُکُمْ فَقَالُوا لَا تَلُمْهُ فَإِنَّهُ رَجُلٌ غَیُورٌ مَا تَزَوَّجَ امْرَأَهًًْ قَطُّ إِلَّا بِکْراً وَ لَا طَلَّقَ امْرَأَهًًْ لَهُ فَاجْتَرَأَ امْرُؤٌ مِنَّا أَنْ یَتَزَوَّجَهَا فَقَالَ سَعْدُبْنُعُبَادَهًَْ یَا رَسُولَ اللَّهِ (بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی وَ اللَّهِ لَأَعْتَرِفُ أَنَّهَا مِنَ اللَّهِ وَ أَنَّهَا حَقٌّ وَ لَکِنْ عَجِبْتُ مِنْ ذَلِکَ لَمَّا أُخْبِرْتُکَ فَقَالَ (فَإِنَّ اللَّهَ یَأْبَی إِلَّا ذَاکَ فَقَالَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ (فَلَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا یَسِیراً حَتَّی جَاءَ ابْنُ عَمٍّ لَهُ یُقَالُ لَهُ هِلَالُبْنُأُمَیَّهًَْ مِنْ حَدِیقَهًٍْ لَهُ قَدْ رَأَی رَجُلًا مَعَ امْرَأَتِهِ فَلَمَّا أَصْبَحَ غَدَا إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (فَقَالَ إِنِّی جِئْتُ أَهْلِی عِشَاءً فَوَجَدْتُ مَعَهَا رَجُلًا رَأَیْتُهُ بِعَیْنِی وَ سَمِعْتُهُ بِأُذُنِی فَکَرِهَ رَسُولُ اللَّهِ (حَتَّی رَأَی الْکَرَاهَهًَْ فِی وَجْهِهِ فَقَالَ هِلَالٌ إِنِّی لَأَرَی الْکَرَاهَهًَْ فِی وَجْهِکَ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنِّی لَصَادِقٌ وَ إِنِّی لَأَرْجُو أَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِی فَرَجاً فَهَمَّ رَسُولُ اللَّهِ (أَنْ یَضْرِبَهُ قَالَ وَ اجْتَمَعَتِ الْأَنْصَارُ وَ قَالُوا ابْتُلِینَا بِمَا قَالَ سَعْدٌ أَ یُجْلَدُ هِلَالٌ وَ تَبْطُلُ شَهَادَتُهُ فَنَزَلَ الْوَحْیُ وَ أَمْسَکُوا عَنِ الْکَلَامِ حِینَ عَرَفُوا أَنَّ الْوَحْیَ قَدْ نَزَلَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ الْآیَاتِ فَقَالَ النَّبِیُّ (أَبْشِرْ یَا هِلَالُ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ جَعَلَ فَرَجاً فَقَالَ قَدْ کُنْتُ أَرْجُو ذَلِکَ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی فَقَالَ (أَرْسِلُوا إِلَیْهَا فَجَاءَتْ فَلَاعَنَ بَیْنَهُمَا فَلَمَّا انْقَضَی اللِّعَانُ فَرَّقَ بَیْنَهُمَا وَ قَضَی أَنَّ الْوَلَدَ لَهَا وَ لَا یُدْعَی لِأَبٍ وَ لَا یُرْمَی وَلَدُهَا ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (إِنْ جَاءَتْ بِهِ کَذَا وَ کَذَا فَهُوَ لِزَوْجِهَا وَ إِنْ جَاءَتْ بِهِ کَذَا وَ کَذَا فَهُوَ لِلَّذِی قِیلَ فِیهِ.
ابنعبّاس ( ابنعبّاس (گوید: سعدبنعباده گفت: «ای رسول خدا (اگر در خانهای وارد شوم و ببینم مردی میان رانهای زنم هست هیچ سر و صدایی نکنم تا بروم چهار شاهد حاضر کنم؟ به خدا قسم تا من بروم چهار نفر را بیاورم آن مرد کار خود کرده است و بیرون میرود. اگر هم گزارش دهم هشتاد تازیانه بر پشتم خواهم خورد». حضرت فرمود: «ای گروه انصار نمیشنوید که سعد چه میگوید»؟ گفتند: «ای رسول خدا سعد را سرزنش نکن. چون او مردی بسیار غیرتمند است و فقط با دختران باکره ازدواج کرده و هیچ گاه زنی را طلاق نداده است تا مبادا کسی از ما جرأت کند با مطلّقهی او ازدواج کند». سعد گفت: «ای رسول خدا پدر و مادرم فدای تو باد. من این را حکم خداوند میدانم و آن حکم حق و حقیقت است. ولی تعجب من از این حکم به خاطر همان اشکالی است که به عرضتان رساندم». حضرت فرمود: «خدا غیر از این را نخواسته است». سعد گفت: «خدا و رسول او درست میگویند». چیزی نگذشت پسر عموی سعد به نام هلالبن امیه از باغ آمد درحالیکه دید مردی با زنش جمع شده است. وقتی صبح شد. پیش رسول خدا (رفت و گفت: «من عصر به خانه آمدم و دیدم مردی همراه زنم است. با دو چشم خود دیدم و با دو گوشم شنیدم». رسول خدا خیلی ناراحت شد به گونهای که ناراحتی در چهره ایشان مشاهده میشد. هلال گفت: «میبینم شما ناراحت گشتید. به خدا قسم من راست میگویم و امیدوارم خدا فرجی فراهم کند». رسول خدا (خواست او را بزند. پس انصار جمع شدند. گفتند: «ما به همان حرفی که دیروز سعد میگفت مبتلا شدیم». آیا هلال تازیانه بخورد و شهادتش باطل گردد؟ پس وحی نازل شد و به محض نزول وحی ساکت گشتند. خداوند متعال این آیات را نازل کرد: وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ؛ رسول خدا (فرمود: «ای هلال بشارت باد تو را که خداوند فرجی گشوده است». هلال گفت: «به فرج و گشایش از طرف خداوند امیدوار بودم». حضرت فرمود: «همسر هلال را حاضر کنید. پس رسول خدا بین این زن و شوهر ملاعنه کرد. وقتی لعان تمام شد میان آن دو تفرقه افکند و حکم کرد که فرزند از آن زن باشد در حالی که پدر معیّنی نداشته باشد و مردم فرزند زن را به بدی نسبت ندهند. سپس حضرت فرمود: اگر چنین و چنان بیاورد برای شوهرش آورده و اگر چنین و چنان بیاورد برای کسی آورده که در مورد او این حرف ها زدند».
الصّادق ( سُئِلَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ قَالَ هُوَ الْقَاذِفُ الَّذِی یَقْذِفُ امْرَأَتَهُ فَإِذَا قَذَفَهَا ثُمَّ أَقَرَّ أَنَّهُ کَذَبَ عَلَیْهَا جُلِدَ الْحَدَّ وَ رُدَّتْ إِلَیْهِ امْرَأَتُهُ وَ إِنْ أَبَی إِلَّا أَنْ یَمْضِیَ فَیَشْهَدُ عَلَیْهَا أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ وَ الْخَامِسَهًُْ یَلْعَنُ فِیهَا نَفْسَهُ إِنْ کَانَ مِنَ الْکَاذِبِینَ فَإِنْ أَرَادَتْ أَنْ تَدْفَعَ عَنْ نَفْسِهَا الْعَذَابَ وَ الْعَذَابُ هُوَ الرَّجْمُ شَهِدَتْ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ وَ الْخَامِسَهًُْ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْهَا إِنْ کَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ رُجِمَتْ وَ إِنْ فَعَلَتْ دَرَأَتْ عَنْ نَفْسِهَا الْحَدَّ ثُمَّ لَا تَحِلُّ لَهُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ قُلْتُ أَرَأَیْتَ إِنْ فُرِّقَ بَیْنَهُمَا وَ لَهَا وَلَدٌ فَمَاتَ قَالَ تَرِثُهُ أُمُّهُ وَ إِنْ مَاتَتْ أُمُّهُ وَرِثَهُ أَخْوَالُهُ وَ مَنْ قَالَ إِنَّهُ وَلَدُ زِنًی جُلِدَ الْحَدَّ قُلْتُ یُرَدُّ إِلَیْهِ الْوَلَدُ إِذَا أَقَرَّ بِهِ قَالَ لَا وَ لَا کَرَامَهًَْ وَ لَا یَرِثُ الِابْنَ وَ یَرِثُهُ الِابْنُ.
امام صادق ( از امام صادق (پیرامون آیه: وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ سؤال شد. حضرت فرمود: «منظور کسی است که به همسرش نسبت زنا میدهد، هرگاه به او نسبت زنا داده و سپس اعتراف نماید که بر همسرش افترا بسته است، هشتاد تازیانه خواهد خورد و همسرش به او بازگردانده خواهد شد (یعنی از هم جدا نمیشوند)؛ امّا اگر جز به پذیرفتهشدن شهادتش راضی نشود باید چهارمرتبه بر ضدّ آن زن بهنام خدا شهادت دهد که [در این نسبت زنا دادن] از راستگویان است و در مرتبهی پنجم خودش را درصورتیکه از دروغگویان باشد لعنت میکند. و اگر آن زن بخواهد مجازات که در اینجا سنگسارشدن است را از خود دور سازد باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که شوهرش از دروغگویان است و در مرتبهی پنجم [بگوید] غضب خدا بر او باد اگر شوهرش از راستگویان باشد؛ اگر زن چنین نکند سنگسار میشود و اگر چنین کند مجازات را از خویش دور ساخته و هیچگاه تا روز قیامت بر آن مرد حلال نخواهد شد». عرض کردم: «به نظر شما اگر این زن و مرد از هم جدا شوند و زن، فرزندی داشته باشد که بمیرد [زن از او ارث خواهد برد]»؟ امام (فرمود: «مادرش از او ارث میبرد و اگر مادرش [نیز] بمیرد داییهای آن فرزند از آن فرزند ارث خواهند برد و اگر کسی بگوید: آن فرزند زنا زاده است هشتاد تازیانه خواهد خورد». عرض کردم: «اگر آن مرد [بعد از جاریشدن لعان] به این فرزند اعتراف نماید فرزند به او بازگردانده میشود»؟ فرمود: «خیر، و احترامی [نیز] میان آنها وجود ندارد و مرد از او ارث نمیبرد ولی آن فرزند از پدر ارث خواهد برد».
الصّادق ( یُلَاعِنُ الْمُسْلِمُ امْرَأَتَهُ الذِّمِّیَّهًَْ إِذَا قَذَفَهَا وَ هَذَا عَلَی ظَاهِرِ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {لِأَنَّهُ یَقُولُ} وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ هَذِهِ زَوْجَتُهُ.
امام صادق ( مرد مسلمان اگر به همسر [موقّتِ] ذمّیاش نسبت زنا دهد با او لعان میکند و این حکم طبق ظاهر کتاب خداوند عزّوجل است چرا که میفرماید: وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ و این زن ذمّی [نیز] همسر اوست.
أمیرالمؤمنین ( لَیْسَ بَیْنَ خَمْسٍ مِنَ النِّسَاءِ وَ بَیْنَ أَزْوَاجِهِنَّ مُلَاعَنَهًٌْ الْیَهُودِیَّهًُْ تَکُونُ تَحْتَ الْمُسْلِمِ فَیَقْذِفُهَا وَ النَّصْرَانِیَّهًُْ وَ الْأَمَهًُْ تَکُونُ تَحْتَ الْحُرِّ فَیَقْذِفُهَا وَ الْحُرَّهًُْ تَکُونُ تَحْتَ الْعَبْدِ فَیَقْذِفُهَا وَ الْمَجْلُودُ فِی الْفِرْیَهًِْ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ الْخَرْسَاءُ لَیْسَ بَیْنَهَا وَ بَیْنَ زَوْجِهَا لِعَانٌ إِنَّمَا اللِّعَانُ بِاللِّسَانِ.
امام علی ( میان پنج گروه از زنان و شوهرانشان حکم ملاعنه نیست. زن یهودی که شوهرش مسلمان باشد، زن مسیحی و کنیز که شوهرشان مسلمان و آزاد باشد و نسبت زنا به آنان بدهد، زن آزادی که همسر بردهای باشد و بردهی زن خود را متّهم به زنا کند، مردی که پیشتر برای متّهمساختن دیگری تازیانهی حد بر او جاری شده باشد که خدای عزّوجلّ دربارهاش میفرماید: وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً، زن گنگ که میان او و شوهرش نیز لعان جاری نمیگردد و لعان فقط با زبان است.
الصّادق ( فِی رَجُلٍ قَذَفَ امْرَأَتَهُ وَ هِیَ خَرْسَاءُ قَالَ یُفَرَّقُ بَیْنَهُمَا.
امام صادق ( اگر مردی همسرش را که لال است متّهم به زنا کند میان آن دو جدایی حاصل میشود.
الباقر ( لَا یَکُونُ الْمُلَاعَنَهًُْ وَ لَا الْإِیلَاءُ إِلَّا بَعْدَ الدُّخُول.
امام باقر ( لعانکردن زن و شوهر و ایلاء جز بعد از [تحقّقِ] آمیزش جنسی واقع نمیشود.
الباقر ( لَا یَکُونُ لِعَانٌ إِلَّا بِنَفْیِ وَلَدٍ وَ قَالَ إِذَا قَذَفَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ لَاعَنَهَا.
امام باقر ( لعان جز با نفیکردن فرزند (یعنی مرد بگوید این فرزند از من نیست) واقع نمیشود. اگر مرد همسرش را متّهم به زنا نماید با او باید لعان کند.
الصّادق ( لَا یَقَعُ اللِّعَانُ حَتَّی یَدْخُلَ الرَّجُلُ بِامْرَأَتِهِ وَ لَا یَکُونُ اللِّعَانُ إِلَّا بِنَفْیِ الْوَلَدِ.
امام صادق ( لعان جز پس از همبستر شدن زن و مرد و کام گرفتن واقع نمیشود. و لعانی واقع نمیشود مگر اینکه مرد فرزندش را نفی کند و بگوید این فرزند از آن من نیست.
أمیرالمؤمنین ( مَنْ قَذَفَ امْرَأَتَهُ فَلَا لِعَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهَا حَتَّی یَدَّعِیَ الرُّؤْیَهًَْ فَیَقُولَ رَأَیْتُ رَجُلًا بَیْنَ رِجْلَیْهَا یَزْنِی بِهَا.
امام علی ( کسی که به همسرش نسبت زنا دهد میان آن دو لعان صورت نمیگیرد مگر اینکه مرد ادّعا کند که با چشم خود دیده و بگوید: مردی را میان دو پای همسرم دیدم که با او زنا میکرد.
الصّادق ( عَن الحَلَبی عَن أَبِیعَبدِاللهِ (وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُلَاعَنَهًِْ الَّتِی یَرْمِیهَا زَوْجُهَا وَ یَنْتَفِی مِنْ وَلَدِهَا وَ یُلَاعِنُهَا وَ یُفَارِقُهَا ثُمَّ یَقُولُ بَعْدَ ذَلِکَ الْوَلَدُ وَلَدِی وَ یُکْذِبُ نَفْسَهُ فَقَالَ أَمَّا الْمَرْأَهًُْ فَلَا تَرْجِعُ إِلَیْهِ أَبَداً وَ أَمَّا الْوَلَدُ فَإِنِّی أَرُدُّهُ إِلَیْهِ إِذَا ادَّعَاهُ وَ لَا أَدَعُ وَلَدَهُ وَ لَیْسَ لَهُ مِیرَاثٌ وَ یَرِثُ الِابْنُ الْأَبَ وَ لَا یَرِثُ الْأَبُ الِابْنَ وَ یَکُونُ مِیرَاثُهُ لِأَخْوَالِهِ فَإِنْ لَمْ یَدَّعِهِ أَبُوهُ فَإِنَّ أَخْوَالَهُ یَرِثُونَهُ وَ لَا یَرِثُهُمْ فَإِنْ دَعَاهُ أَحَدٌ ابْنَ الزَّانِیَهًِْ جُلِدَ الْحَدَّ.
امام صادق ( حلبی گوید: از امام صادق (دربارهی زن ملاعنه سؤال کردم، که شوهرش او را متّهم میکند، و فرزندش را نفی مینماید، و با او ملاعنه میکند، و پس از آن شوهرش میگوید: «فرزند متعلّق به من است، و اینگونه خودش را تکذیب مینماید». امام (فرمود: «امّا زن هرگز به او باز نمیگردد، و امّا دربارهی فرزند، چون او مدّعی صحّت نسبش میگردد، به او باز میگردانم، و فرزندش را به حالی وانمیگذارم که میراثی از او نداشته باشد، و آن پسر از پدر ارث میبرد، ولی آن پدر از پسر ارث نمیبرد، بلکه میراث او به داییهایش تعلّق میگیرد، و اگر کسی او را زنازاده بخواند حدّ قذف بر او جاری میشود».
الصّادقین ( عَن زُرَارَهًَْ عَنْ أَحَدِهِمَا (فِی أَرْبَعَهًٍْ شَهِدُوا عَلَی امْرَأَهًٍْ بِالزِّنَی أَحَدُهُمْ زَوْجُهَا قَالَ یُلَاعِنُ وَ یُجْلَدُونَ الْآخَرُونَ.
امام باقر ( زراره از امام باقر (در مورد چهار نفری که برضدّ یک زن شهادت به زنا دادهاند و یکی از آنها همسرِ آن زن میباشد نقل کرده که امام (فرمود: «آن مرد [با همسرش] لعان میکند و بقیّهی شاهدها [هشتاد] تازیانه میخورند».
الصّادق ( عَنْ جَمِیلِبْنِدَرَّاجٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْحُرِّ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْمَمْلُوکَهًِْ لِعَانٌ فَقَالَ نَعَمْ وَ بَیْنَ الْمَمْلُوکِ وَ الْحُرَّهًِْ وَ بَیْنَ الْعَبْدِ وَ الْأَمَهًِْ وَ بَیْنَ الْمُسْلِمِ وَ الْیَهُودِیَّهًِْ وَ النَّصْرَانِیَّهًِْ وَ لَا یَتَوَارَثَانِ وَ لَا یَتَوَارَثُ الْحُرُّ وَ الْمَمْلُوکَهًُْ.
امام صادق ( جمیلبندرّاج گوید: از امام صادق (پرسیدم: «آیا میان مرد آزاد و کنیزش لعان صورت میگیرد»؟ امام (فرمود: «آری، و همچنین میان مرد برده و زن آزاد، و میان برده و کنیز [که با هم ازدواج کردهاند] و میان مرد مسلمان و زن یهودی و [یا] مسیحی [که ازدواج موقّت کرده باشند] لعان صورت میگیرد و [دراینموارد] زن و شوهر از یکدیگر ارث نمیبرند و مرد آزاد و کنیز [که مورد سؤال] از یکدیگر ارث نمیبرند».
فقه الرّضا ( أَمَّا اللِّعَانُ فَهُوَ أَنْ یَرْمِیَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ بِالْفُجُورِ وَ یُنْکِرَ وَلَدَهَا فَإِنْ أَقَامَ عَلَیْهَا أَرْبَعَهًَْ شُهُودٍ عُدُولٍ رُجِمَتْ وَ إِنْ لَمْ یُقِمْ عَلَیْهَا بَیِّنَهًًْ لَاعَنَهَا وَ إِنِ امْتَنَعَ مِنْ لِعَانِهَا ضُرِبَ حَدَّ الْمُفْتَرِی ثَمَانِینَ جَلْدَهًًْ وَ إِنْ لَاعَنَهَا أُدْرِئَ عَنْهُ الْحَدُّ وَ اللِّعَانُ أَنْ یَقُومَ الرَّجُلُ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَهًِْ فَیَحْلِفَ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ فِیمَا رَمَاهَا بِهِ ثُمَّ یَقُولَ لَهُ الْإِمَامُ اتَّقِ اللَّهَ فَإِنَّ لَعْنَهًَْ اللَّهِ شَدِیدَهًٌْ ثُمَّ یَقُولَ الرَّجُلُ لَعْنَهًُْ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کَانَ مِنَ الْکَاذِبِینَ فِیمَا رَمَاهَا بِهِ ثُمَّ تَقُومَ الْمَرْأَهًُْ مُسْتَقْبِلَهًَْ الْقِبْلَهًِْ فَتَحْلِفَ بِاللَّهِ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ إِنَّهُ لَمِنَ الْکاذِبِینَ فِیمَا رَمَاهَا بِهِ ثُمَّ یَقُولَ الْإِمَامُ اتَّقِی اللَّهَ فَإِنَّ غَضَبَ اللَّهِ شَدِیدٌ ثُمَّ تَقُولَ الْمَرْأَهًُْ غَضَبُ اللَّهِ عَلَیْهَا إِنْ کَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ فِیمَا رَمَاهَا بِهِ ثُمَّ یُفَرِّقُ بَیْنَهُمَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ أَبَداً وَ لَا یَتَوَارَثَانِ لَا یَرِثُ الزَّوْجُ الْمَرْأَهًَْ وَ لَا تَرِثُ الْمَرْأَهًُْ الزَّوْجَ وَ لَا الْأَبُ الِابْنَ فَإِنِ ادَّعَی {دَعَا} أَحَدٌ وَلَدَهَا وَلَدَ الزَّانِیَهًِْ جُلِدَ الْحَدَّ وَ إِنِ ادَّعَی الرَّجُلُ بَعْدَ الْمُلَاعَنَهًِْ أَنَّهُ وَلَدُهُ لَحِقَ بِهِ وَ نُسِبَ إِلَیْهِ.
فقهالرّضا ( لِعان این است که مرد همسر خود را به زنا متّهم ساخته و نسبت فرزندش را به خود انکار کند. پس اگر چهار شاهد عادل بر علیه زن آورد، زن سنگسار میشود، و اگر شاهد بر علیه او اقامه ننمود، با او ملاعنه میکند، و اگر از لعان سر باز زد، هشتاد ضربه شلاق به عنوان حدّ قذف میخورد، و اگر با زن لعان کرد، حد از او برداشته میشود. و لعان به این صورت است که مرد رو به قبله بایستد و چهار مرتبه به اسم «الله» قسم بخورد که در مورد آنچه به زن اتّهام بسته، صادق بوده است. آنگاه امام به او میگوید: از خدا بترس، زیرا لعنت خداوند شدید است. سپس مرد میگوید: لعنت خدا بر او باد، اگر در آنچه به زن نسبت داده است از دروغگویان باشد. آنگاه زن رو به قبله میایستد و چهار مرتبه به اسم «الله» قسم میخورد که مرد در اتهامی که به او زده، دروغگو است. پس امام به او میگوید: از خدا بترس که غضب خداوند شدید است. آنگاه زن میگوید: غضب خدا بر او اگر مرد در اتهامی که به او زده است صادق باشد. سپس امام آنها را از هم جدا میکند و برای همیشه زن نسبت به مرد حرام میشود و از یکدیگر ارث نمیبرند، نه شوهر از زن ارث میبرد و نه زن از شوهر ارث میبرد، و نه پدر از پسر. پس اگر کسی فرزند این زن را ولدالزنا خواند، به عنوان حد، تازیانه میخورد، و اگر مرد بعد از ملاعنه ادّعا کرد که فرزند ازآنِ اوست، فرزند به او ملحق و منتسب میگردد.
الصّادق ( عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِبْنِالْحَجَّاجِ قَالَ: إِنَّ عَبَّادَ الْبَصْرِیِّ سَأَلَ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (وَ أَنَا حَاضِرٌ کَیْفَ یُلَاعِنُ الرَّجُلُ الْمَرْأَهًَْ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (إِنَ رَجُلًا مِنَ الْمُسْلِمِینَ أَتَی رَسُولَ اللَّهِ (فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ رَأَیْتَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا دَخَلَ مَنْزِلَهُ فَوَجَدَ مَعَ امْرَأَتِهِ رَجُلًا یُجَامِعُهَا مَا کَانَ یَصْنَعُ قَالَ فَأَعْرَضَ عَنْهُ رَسُولُ اللَّهِ (وَ انْصَرَفَ ذَلِکَ الرَّجُلُ وَ کَانَ ذَلِکَ الرَّجُلُ هُوَ الَّذِی ابْتُلِیَ بِذَلِکَ مِنِ امْرَأَتِهِ قَالَ فَنَزَلَ عَلَیْهِ الْوَحْیُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْحُکْمِ فِیهِمَا فَأَرْسَلَ رَسُولُ اللَّهِ (إِلَی ذَلِکَ الرَّجُلِ فَدَعَاهُ فَقَالَ لَهُ أَنْتَ الَّذِی رَأَیْتَ مَعَ امْرَأَتِکَ رَجُلًا فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ انْطَلِقْ فَأْتِنِی بِامْرَأَتِکَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَنْزَلَ الْحُکْمَ فِیکَ وَ فِیهَا قَالَ فَأَحْضَرَهَا زَوْجُهَا فَأَوْقَفَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ (ثُمَّ قَالَ لِلزَّوْجِ اشْهَدْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللهِ إِنَّکَ لَمِنَ الصَّادِقِینَ فِیمَا رَمَیْتَهَا بِهِ قَالَ فَشَهِدَ ثُمَّ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (أَمْسِکْ وَ وَعَظَهُ ثُمَّ قَالَ اتَّقِ اللَّهَ فَإِنَّ لَعْنَهًَْ اللَّهِ شَدِیدَهًٌْ ثُمَّ قَالَ لَهُ اشْهَدِ الْخَامِسَهًَْ أَنَّ لَعْنَهًَْ اللَّهِ عَلَیْکَ إِنْ کُنْتَ مِنَ الْکَاذِبِینَ قَالَ فَشَهِدَ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ فَنُحِّیَ ثُمَّ قَالَ لِلْمَرْأَهًِْ اشْهَدِی أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّ زَوْجَکِ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ فِیمَا رَمَاکِ بِهِ قَالَ فَشَهِدَتْ ثُمَّ قَالَ لَهَا أَمْسِکِی فَوَعَظَهَا وَ قَالَ لَهَا اتَّقِی اللَّهَ فَإِنَّ غَضَبَ اللَّهِ شَدِیدٌ ثُمَّ قَالَ لَهَا اشْهَدِی الْخَامِسَهًَْ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْکِ إِنْ کَانَ زَوْجُکِ مِنَ الصَّادِقِینَ فِیمَا رَمَاکِ بِهِ قَالَ فَشَهِدَتْ قَالَ فَفَرَّقَ بَیْنَهُمَا وَ قَالَ لَهُمَا لَا تَجْتَمِعَا بِنِکَاحٍ أَبَداً بَعْدَ مَا تَلَاعَنْتُمَا.
امام صادق ( عبدالرّحمنبنحجّاج گوید: «عبّاد بصری از امام صادق (پرسید: «ملاعنه شوهر با زوجهاش چگونه است»؟ امام (فرمود: «مردی از مسلمانان نزد رسول خدا (آمد و گفت: «ای رسول خدا (بفرمایید چنانچه مردی به خانهاش برود و مردی دیگر را با زوجهاش درحال مقاربت ببیند با آن دو چه کار باید انجام دهد»؟ امام صادق (فرمود: «رسول خدا (از شنیدن این کلام روی برگردانید، و مرد منصرف شد و آن مرد خود بدین مصیبت از سوی زوجهاش مبتلا شده بود». فرمود: «وحی از جانب خداوند عزّوجلّ بر حکم آن دو نازل شد، و رسول خدا (بهسوی آن مرد کسی را فرستاد و وی را خواست و پرسید: «آیا تو آن کسی هستی که با زوجهات چنین ماجرایی دیدی»؟ عرض کرد: «آری». فرمود: «برو و همسرت را نزد من بیاور زیرا خداوند عزّوجلّ حکم تو و آن دو را نازل فرموده است». مرد همسر خویش را حاضر کرد و حضرت زن را بازداشت و به مرد فرمود: «چهار بار به خدا سوگند یاد کن که تو در آنچه به این زن نسبت دادی راست میگویی». مرد شهادت داد، سپس رسول خدا (فرمود: «آرام باش و او را نصیحت کرد و فرمود: ای مرد از خداوند بترس، لعنت خداوند بسیار سخت است». آنگاه فرمود: «برای پنجمینبار شهادت ده و بگو لعنت خداوند بر من اگر از دروغگویان باشم». مرد شهادت پنجم را انجام داد چنانکه فرموده بود، رسول خدا (دستور داد وی را به کناری بردند، آنگاه رو به زن کرده و فرمود: تو نیز چهار بار به لفظ جلاله سوگند یاد کن که شوهرت در آنچه به تو نسبت داده، از دروغگویان است؛ زن شهادت را اجرا کرد». سپس به او فرمود: «آرام گیر و او را موعظه فرمود: «از خدا بترس زیرا خشم و غضب خداوند شدید است». بعد فرمود: «شهادت پنجم را چنین ادا کن و بگو: که غضب خداوند بر من اگر شوهرم از راستگویان باشد در آنچه به من نسبت میدهد، و زن شهادت داد، آنگاه رسول خدا (میان آن دو را جدایی انداخت». و فرمود: «شما هیچگاه نمیتوانید پس از این ملاعنه با یکدیگر ازدواج کنید».
الجواد ( عَنْ مُحَمَّدِبْنِسُلَیْمَانَ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ الثَّانِی (قَالَ: قُلْتُ لَهُ کَیْفَ صَارَ الزَّوْجُ إِذَا قَذَفَ امْرَأَتَهُ کَانَتْ شَهَادَتُهُ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ وَ کَیْفَ لَا یَجُوزُ ذَلِکَ لِغَیْرِهِ وَ صَارَ إِذَا قَذَفَهَا غَیْرُ الزَّوْجِ جُلِدَ الْحَدَّ وَ لَوْ کَانَ وَلَداً أَوْ أَخاً فَقَالَ قَدْ سُئِلَ أَبُوجَعْفَرٍ (عَنْ هَذَا فَقَالَ أَ لَا تَرَی أَنَّهُ إِذَا قَذَفَ الزَّوْجُ امْرَأَتَهُ قِیلَ لَهُ وَ کَیْفَ عَلِمْتَ أَنَّهَا فَاعِلَهًٌْ فَإِنْ قَالَ رَأَیْتُ ذَلِکَ مِنْهَا بِعَیْنِی کَانَتْ شَهَادَتُهُ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ قَدْ یَجُوزُ لِلرَّجُلِ أَنْ یَدْخُلَ الْمَدْخَلَ فِی الْخَلْوَهًِْ الَّتِی لَا تَصْلُحُ لِغَیْرِهِ أَنْ یَدْخُلَهَا وَ لَا یَشْهَدُهَا وَلَدٌ وَ لَا وَالِدٌ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَلِذَلِکَ صَارَتْ شَهَادَتُهُ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِذَا قَالَ رَأَیْتُ ذَلِکَ بِعَیْنِی وَ إِذَا قَالَ إِنِّی لَمْ أُعَایِنْ صَارَ قَاذِفاً فِی حَدِّ غَیْرِهِ وَ ضُرِبَ الْحَدَّ إِلَّا أَنْ یُقِیمَ عَلَیْهَا الْبَیِّنَهًَْ وَ إِنْ زَعَمَ غَیْرُ الزَّوْجِ إِذَا قَذَفَ وَ ادَّعَی أَنَّهُ رَآهُ بِعَیْنِهِ قِیلَ لَهُ وَ کَیْفَ رَأَیْتَ ذَلِکَ وَ مَا أَدْخَلَکَ ذَلِکَ الْمَدْخَلَ الَّذِی رَأَیْتَ فِیهِ هَذَا وَحْدَکَ أَنْتَ مُتَّهَمٌ فِی دَعْوَاکَ وَ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فَأَنْتَ فِی حَدِّ التُّهَمَهًِْ فَلَا بُدَّ مِنْ أَدَبِکَ بِالْحَدِّ الَّذِی أَوْجَبَهُ اللَّهُ عَلَیْکَ قَالَ وَ إِنَّمَا صَارَتْ شَهَادَهًُْ الزَّوْجِ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ لِمَکَانِ الْأَرْبَعَهًِْ شُهَدَاءَ مَکَانَ کُلِّ شَاهِدٍ یَمِینٌ.
امام جواد ( محمّدبنسلیمان گوید: از امام جواد (سؤال کردم: «چرا مرد وقتی همسرش را مورد قذف قرار دهد چهار بار باید شهادت دهد و اگر غیر شوهر این نسبت را بدهد او را مورد حدّ قرار میدهند اگرچه پدر یا برادر آن زن باشد»؟ حضرت فرمود: «از امام صادق (همین سؤال را کردند». آن جناب در جواب فرمود: «علّتش آن است که شوهر وقتی همسرش را مورد قذف و نسبت ناروا اقرار داد به او میگویند: چگونه دانستی که همسرت مرتکب فحشاء شده؟ اگر بگوید آن را با چشم خود از او دیدم، پس موظّف است چهار بار خدا را شاهد بگیرد این معنا را شهادت دهد. و اینکه چطور میتواند بگوید این فعل را با چشم خود از او دیدم، جهتش آن است که برای شوهر جایز است در مواضع پنهانی که دیگران حقّ ورود به آنجا را ندارند داخل شده و همسرش را زیر نظر بگیرد درحالیکه این معنا بر احدی حتّی فرزند و پدر زن جایز نیست نه در شب و نه در روز؛ ازاینرو وقتی ادّعا رؤیت با چشم نمود میباید چهار مرتبه خدا را بر آن گواه و شاهد قرار دهد و به ذات او قسم بخورد و امّا اگر گفت: «با چشم خود این را ندیدهام، در این فرض قاذف محسوب شده و بدینترتیب به او حدّ میزنند مگر آنکه بیّنه عادل اقامه کند. و امّا اگر غیر شوهر این نسبت را دهد و ادّعا کند که فعل مزبور را از زن دیده، به او میگویند: چگونه دیدی و چطور در پنهانی او را زیر نظر قرار دادی درحالیکه در دیدنت متّهم میباشی؟ پس اگر صادقی، در مرتبهی تهمت بوده به ناچار باید تو را تأدیب نمود. و امّا اینکه شوهر باید چهار مرتبه قسم بخورد جهتش آن است که هریک بار بهجای یک شاهد عادل محسوب میشود».
الکاظم ( عَنْ عَلِیِّبْنِجَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ أَبِیالْحَسَنِ (قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ لَاعَنَ امْرَأَتَهُ فَحَلَفَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ ثُمَّ نَکَلَ فِی الْخَامِسَهًِْ قَالَ إِنْ نَکَلَ فِی الْخَامِسَهًِْ فَهِیَ امْرَأَتُهُ وَ جُلِدَ وَ إِنْ نَکَلَتِ الْمَرْأَهًُْ عَنْ ذَلِکَ إِذَا کَانَتِ الْیَمِینُ عَلَیْهَا فَعَلَیْهَا مِثْلُ ذَلِکَ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُلَاعَنَهًِْ قَائِماً یُلَاعِنُ أَوْ قَاعِداً قَالَ الْمُلَاعَنَهًُْ وَ مَا أَشْبَهَهَا مِنْ قِیَام.
امام کاظم ( علیّبنجعفر گوید: از برادرم امام کاظم (پیرامون مردی پرسیدم: «با همسرش لعان کرده و چهار مرتبه به نام خداوند سوگند خورده و در مرتبهی پنجم [از شهادتدادن] خودداری کرده است»؟ امام (فرمود: «اگر مرد در مرتبهی پنجم [از شهادت دادن] خودداری کند آن زن [همچنان] همسر اوست و [به خاطر این تهمت زدن، هشتاد] تازیانه میخورد؛ و اگر زن از شهادتدادن خودداری کند درصورتیکه سوگند [از طرف شوهر] برضدّ او دادهشده، زن تازیانه خواهد خورد». و نیز از امام کاظم (پیرامون لعان پرسیدم که: «آیا ایستاده لعان میکند یا نشسته»؟ امام (فرمود: «لعان کردن و مانند آن [مثل شهادتدادن] ایستاده انجام میشود».