آیه وَ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانينَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ [4]
و كسانى كه زنان پاكدامن را [به زنا] متّهم مىكنند، سپس چهار شاهد [بر مدّعاى خود] نمىآورند، آنها را هشتاد تازيانه بزنيد و شهادتشان را هرگز نپذيريد؛ و آنها همان فاسقانند.
ابنعبّاس ( لَمَّا نَزَلَتْ وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ... قَرَأَهَا النَّبِیُّ (یَوْمَ الْجُمُعَهًِْ عَلَی الْمِنْبَرِ فَقَامَ عَاصِمُبْنُعَدِیٍّ الْأَنْصَارِیُّ وَ قَالَ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ إِنْ رَأَی رَجُلٌ مِنَّا مَعَ امْرَأَتِهِ رَجُلًا فَأَخْبَرَ بِمَا رَأَی جُلِدَ ثَمَانِینَ وَ سَمَّاهُ الْمُسْلِمُونَ فَاسِقاً لَا تُقْبَلُ شَهَادَتُهُ أَبَداً فَکَیْفَ لَنَا بِالشُّهَدَاءِ وَ نَحْنُ إِذَا الْتَمَسْنَا الشُّهَدَاءَ کَانَ الرَّجُلُ قَدْ فَرَغَ مِنْ حَاجَتِهِ وَ مَرَّ وَ کَانَ لِعَاصِمٍ هَذَا ابْنُ عَمٍّ یُقَالُ لَهُ عُوَیْمِرٌ وَ لَهُ امْرَأَهًٌْ یُقَالُ لَهَا خَوْلَهًُْ بِنْتُ قَیْسِبْنِمِحْصَنٍ فَأَتَی عُوَیْمِرٌ عَاصِماً وَ قَالَ قَدْ رَأَیْتُ شَرِیکَبْنَالسَّحْمَاءِ عَلَی بَطْنِ امْرَأَتِی خَوْلَهًَْ فَاسْتَرْجَعَ عَاصِمٌ وَ أَتَی رَسُولَ اللَّهِ (فِی الْجُمُعَهًِْ الْأُخْرَی فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (مَا أَسْرَعَ مَا ابْتُلِیتُ بِالسُّؤَالِ الَّذِی سَأَلْتُ فِی الْجُمُعَهًِْ الْمَاضِیَهًِْ فِی أَهْلِ بَیْتِی وَ کَانَ عُوَیْمِرٌ وَ خَوْلَهًُْ وَ الشَّرِیکُ کُلُّهُمْ بَنُوعَمٍّ لِعَاصِمٍ فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ (بِهِمْ جَمِیعاً وَ قَالَ لِعُوَیْمِرٍ اتَّقِ اللَّهَ فِی زَوْجَتِکَ وَ ابْنَهًِْ عَمِّکَ فَلَا تَقْذِفْهَا بِالْبُهْتَانِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (أُقْسِمُ بِاللَّهِ أَنِّی رَأَیْتُ شَرِیکاً عَلَی بَطْنِهَا وَ أَنِّی مَا قَرَبْتُهَا مُنْذُ أَرْبَعَهًِْ أَشْهُرٍ وَ أَنَّهَا حُبْلَی مِنْ غَیْرِی فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (لِلْمَرْأَهًِْ اتَّقِی اللَّهَ وَ لَا تُخْبِرِینِی إِلَّا بِمَا صَنَعْتِ فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ (إِنَّ عُوَیْمِراً رَجُلٌ غَیُورٌ وَ إِنَّهُ رَآنِی وَ شَرِیکاً نُطِیلُ السَّمَرَ وَ نَتَحَدَّثُ فَحَمَلَتْهُ الْغِیرَهًُْ عَلَی مَا قَالَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (لِشَرِیکٍ مَا تَقُولُ فَقَالَ مَا تَقُولُهُ الْمَرْأَهًُْ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُم ... فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ (حَتَّی نُودِیَ الصَّلَاهًَْ جَامِعَهًًْ فَصَلَّی الْعَصْرَ ثُمَّ قَالَ لِعُوَیْمِرٍ قُمْ فَقَامَ فَقَالَ أَشْهَدُ أَنَّ خَوْلَهًَْ زَانِیَهًٌْ وَ أَنِّی لَمِنَ الصَّادِقِینَ ثُمَّ قَالَ فِی الثَّانِیَهًِْ أَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنِّی رَأَیْتُ شَرِیکاً عَلَی بَطْنِهَا وَ أَنِّی لَمِنَ الصَّادِقِینَ ثُمَّ قَالَ فِی الثَّالِثَهًِْ أَشْهَدُ أَنَّهَا حُبْلَی مِنْ غَیْرِی وَ أَنِّی لَمِنَ الصَّادِقِینَ ثُمَّ قَالَ فِی الرَّابِعَهًِْ أَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنِّی مَا قَرَبْتُهَا مُنْذُ أَرْبَعَهًِْ أَشْهُرٍ وَ أَنِّی لَمِنَ الصَّادِقِینَ ثُمَّ قَالَ فِی الْخَامِسَهًِْ لَعْنَهًُْ اللَّهِ عَلَی عُوَیْمِرٍ یَعْنِی نَفْسَهُ إِنْ کَانَ مِنَ الْکَاذِبِینَ فِیمَا قَالَ ثُمَّ أَمَرَهُ بِالْقُعُودِ وَ قَالَ لِخَوْلَهًَْ قُومِی فَقَامَتْ فَقَالَتْ أَشْهَدُ بِاللَّهِ مَا أَنَا بِزَانِیَهًٍْ وَ أَنَّ عُوَیْمِراً لَمِنَ الْکَاذِبِینَ ثُمَّ قَالَتْ فِی الثَّانِیَهًِْ أَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنَّهُ مَا رَأَی شَرِیکاً عَلَی بَطْنِی وَ أَنَّهُ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ ثُمَّ قَالَتْ فِی الثَّالِثَهًِْ أَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنَّهُ مَا رَآنِی قَطُّ عَلَی فَاحِشَهًٍْ وَ أَنَّهُ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ ثُمَّ قَالَتْ فِی الرَّابِعَهًِْ أَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنِّی حُبْلَی مِنْهُ وَ أَنَّهُ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ ثُمَّ قَالَتْ فِی الْخَامِسَهًِْ إِنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَی خَوْلَهًَْ یَعْنِی نَفْسَهَا إِنْ کَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ فَفَرَّقَ رَسُولُ اللَّهِ (بَیْنَهُمَا وَ قَالَ لَوْلَا هَذِهِ الْأَیْمَانُ لَکَانَ لِی فِی أَمْرِهَا أمْرِهمَا رَأْیٌ وَ قَالَ تَحَیَّنُوا بِهَا الْوِلَادَهًَْ فَإِنْ جَاءَتْ بِأَصْهَبَ أُثَیْبِجَ یَضْرِبُ إِلَی السَّوَادِ فَهُوَ لِشَرِیکٍ وَ إِنْ جَاءَتْ بِأَوْرَقَ جَعْداً جُمَالِیّاً خَدَلَّجَ السَّاقَیْنِ فَهُوَ لِغَیْرِ الَّذِی رُمِیَتْ {بِهِ}.
ابنعبّاس ( هنگامیکه آیه: وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ المُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِینَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ نازل شد ... پیامبر (روز جمعه این آیه را بالای منبر تلاوت فرمود. عاصمبنعدیّ انصاری برخاسته و گفت: «خداوند مرا فدای شما کند! اگر مردی از ما، مردی را با همسر خود [درحال زنا کردن] ببیند و از آنچه دیده [دیگران را] آگاه سازد هشتاد تازیانه خواهد خورد و مسلمانان او را فاسق خواهند نامید و هیچگاه گواهی دادنش [چون فاسق شده] پذیرفته نخواهد شد، چگونه ما [دراینموارد که مردی را با همسر خود درحال زناکردن میبینیم] گواهانی بیابیم [که صحنه را دیده و حرف ما را تأیید نمایند] با اینکه اگر بخواهیم بهدنبال گواهان برویم آن مرد نیاز خود را [با همسرمان] برطرف کرده و رفته است؟! همین عاصم، پسر عمویی به نام عویمر داشت که او همسری بنام خوله دختر قیسبنمحصن داشت؛ [روزی] عویمر نزد عاصم آمد و گفت: «شریکبنسحماء را بر روی شکم همسرم خوله دیدم! عاصم ما از آنِ خداییم و بهسوی او بازمیگردیم. (بقره/۱۵۶) را بر زبان جاری ساخته و جمعه بعدی به محضر رسول خدا (رفت و عرض کرد: «چه زود به آن سؤالی که جمعه گذشته پیرامون خاندانم پرسیدم مبتلا شدم! این درحالی است که عویمر، خوله و شریک، همگی عموزادگان عاصم بودند ؛ رسول خدا (همهی آنها را خواسته و به عویمر فرمود: «در مورد همسر و دختر عمویت از خداوند پروا کرده و به او تهمتِ ناروا مزن». عویمر عرض کرد: «ای رسول خدا (! به خداوند سوگند میخورم که شریک را [خوابیده] بر روی شکم همسرم دیدم و من چهار ماه است که با او آمیزش نکردهام و او از غیر من حامله شده است». رسول خدا (به آن زن فرمود: «از خداوند پروا کرده و مرا از کاری که کردهای باخبر ساز»! آن زن عرض کرد: «عویمر مردی غیرتمند [و ناموسپرست] است و مرا با شریک مشاهده کرد که شبنشینیِ طولانی داشته و گفتگو میکنیم و غیرتش او را وادار به زدن این تهمت کرده است». رسول خدا (به شریک فرمود: «تو چه میگویی»؟ شریک عرض کرد: «همانکه این زن میگوید». دراینهنگام خداوند این آیه را نازل فرمود: الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُم ... به دستور رسول خدا (اعلام برگزاری نماز جماعت شد و پیامبر (نماز عصر را [با جماعت] بجا آورد؛ آنگاه به عویمر فرمود: «برخیز»! او برخاست و گفت: «گواهی میدهم که خوله زناکار است و من قطعاً از راستگویان هستم». در مرتبهی دوّم گفت: «به خدا سوگند میخورم که من شریک را [خوابیده] بر روی شکم خوله دیدم و من قطعاً از راستگویان هستم». در مرتبهی سوّم گفت: «گواهی میدهم که خوله از غیر من حامله شده است و من قطعاً از راستگویان هستم». در مرتبهی چهارم گفت: «به خدا سوگند میخورم که من چهار ماه است با خوله آمیزش نکردهام و من قطعاً از راستگویان هستم». و در مرتبهی پنجم گفت: «لعنت خدا بر عویمر باد اگر در آنچه گفت از دروغگویان باشد». سپس پیامبر (به او دستور داد تا بنشیند و به خوله فرمود: «برخیز»! خوله برخاسته و گفت: «به خدا سوگند میخورم که من زناکار نیستم و قطعاً عویمر از دروغگویان است». در مرتبهی دوّم گفت: «به خدا سوگند میخورم که عویمر، شریک را [خوابیده] بر روی شکم من ندیده و قطعاً او از دروغگویان است». در مرتبهی سوّم گفت: «به خدا سوگند میخورم که عویمر هیچگاه مرا درحال زنا ندیده است و قطعاً او از دروغگویان است». در مرتبهی چهارم گفت: «به خدا سوگند میخورم که من از او حامله شدهام و قطعاً او از دروغگویان است». و در مرتبهی پنجم گفت: «خشم خدا بر خوله باد اگر عویمر از راستگویان باشد». آنگاه رسول خدا (میان آن دو جدایی انداخته و فرمود: «اگر این سوگند خوردنها نبود من در مورد جریان این دو، نظری داشتم». و [همچنین] فرمود: «در انتظار زاییدن این زن بمانید، اگر فرزندی بُورِ گوژ پشتِ متمایل به رنگ سیاه به دنیا آورد، فرزندِ شریک است و اگر فرزندی گندمگون با موهای به هم تابیده، با استخوانبندی درشت و با ساقِ پای درشت به دنیا آورد فرزند برای کسی غیر از آن است که زن متّهم به رابطه با او شده است».
الصّادق ( الْقَاذِفُ یُجْلَدُ ثَمَانِینَ جَلْدَهًًْ وَ لَا تُقْبَلُ لَهُ شَهَادَهًٌْ أَبَداً إِلَّا بَعْدَ التَّوْبَهًِْ أَوْ یُکَذِّبَ نَفْسَهُ وَ إِنْ شَهِدَ ثَلَاثَهًٌْ وَ أَبَی وَاحِدٌ یُجْلَدُ الثَّلَاثَهًُْ وَ لَا یُقْبَلُ شَهَادَتُهُمْ حَتَّی یَقُولَ أَرْبَعَهًٌْ رَأَیْنَا مِثْلَ الْمِیلِ فِی الْمُکْحُلَهًِْ وَ مَنْ شَهِدَ عَلَی نَفْسِهِ أَنَّهُ زَنَی لَمْ تُقْبَلْ شَهَادَتُهُ حَتَّی یُعِیدَهَا أَرْبَعَ مَرَّاتٍ.
امام صادق ( کسی که به دیگری اتّهام زنا بزند، هشتاد تازیانه بر او جاری شود و دیگر شهادت او پذیرفته نمیشود، مگر آنکه توبه کند یا به دروغ خویش اعتراف نماید و اگر سه نفر به نفع او شهادت داده و یکی ابا کند (از شهادت دادن امتناع کند)، بر آن سه نفر حدّ تازیانه جاری گردد و شهادتشان پذیرفته نمیشود تا اینکه هر چهار نفر بگویند: «ما دیدیم که او دخول کرده همچون دخول میله در سرمه دان و هرکس علیه خود شهادت دهد که مرتکب زنا شده از او پذیرفته نیست تا اینکه چهار بار شهادت خود را تکرار کند».
أمیرالمؤمنین ( أَنَّ قُدَامَهًَْبْنَمَظْعُونٍ شَرِبَ الْخَمْرَ فَلَمَّا أَرَادَ عُمَرُ أَنْ یَحُدَّهُ قَالَ لَهُ قُدَامَهًُْ لَا یَجِبْ عَلَیَّ الْحَدُّ فَإِنَّ اللَّهَ یَقُولُ لَیْسَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِیما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا فَدَرَأَ عَنْهُ الْحَدَّ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (أَقِمْ عَلَی قُدَامَهًَْ الْحَدَّ فَلَمْ یَدْرِ عُمَرُ کَیْفَ یَحُدُّهُ فَقَالَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ أَشِرْ عَلَیَّ فِی حَدِّهِ فَقَالَ حُدَّهُ ثَمَانِینَ إِنَّ شَارِبَ الْخَمْرِ إِذَا شَرِبَهَا سَکِرَ وَ إِذَا سَکِرَ هَذَی وَ إِذَا هَذَی افْتَرَی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِینَ جَلْدَةً فَجَلَدَهُ عُمَرُ ثَمَانِین.
امام علی ( در روایت است: در زمان خلافت عمر، قدامهًْبنمظعون، شراب نوشیده بود؛ پس از اثبات مطلب، عمر تصمیم گرفت او را حدّ بزند، وی به دفاع خویش پرداخت و گفت: «اقامهی حدّ بر من روا نیست، چرا که خدای متعال میفرماید: بر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، گناهی در آنچه خوردهاند نیست [و نسبت به نوشیدن شراب، قبل از نزول حکم تحریم، مجازات نمیشوند] اگر تقوا پیشه کنند، و ایمان بیاورند، و اعمال صالح انجام دهند. (مائده/۹۳) بنابراین با ارتکاب این گناه، بر من مجازاتی نخواهد بود، زیرا که اهل تقوی و ایمان میباشم. عمر حدّ را از او برگرفت و او را رها کرد! جریان به علی (ابلاغ شد و فورا به نزد عمر رفت و فرمود: «قدامه اهل این آیه نیست، چرا که اهل تقوی حرامی را حلال نمیپندارند و اگر او اهل این آیه بود، هرگز مرتکب چنین عمل حرامی نمیشد و آن را حلال نمیپنداشت، سپس رو به عمر نمود و فرمود: «فوراً او را برگردان و دستور بده تا توبه کند و این عمل را بار دیگر تکرار نکند، آنگاه اگر او توبه کرد، وی را حدّ بزن، چرا که با توبه، حدّ از او ساقط نمیشود و اگر بر گفتارش اصرار داشت او را به قتل برسان، زیرا دراینحالت دیگر مسلمان نخواهد بود و از ملّت اسلام، فاصله گرفته است. عمر که از حکم آگاه گردید بر اجرای حدّ تصمیم گرفت، امّا نمیدانست حدّ او چه اندازه است»؟ علی (فرمود: «حدّ شرابخوار، هشتاد تازیانه میباشد، سپس به علّت و یا حکمت این مسأله اشاره نموده و فرمود: شرابخوار بههنگام نوشیدن شراب مست میگردد و با مستی، ناروا و هذیان میگوید و به خدا و رسول (افترا میبندد؛ وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ المُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِینَ جَلْدَةً پس باید تأدیب شود». عمر او را هشتاد تازیانه زد.
الباقر ( أَنَّ عَلِیّاً (أُتِیَ بِرَجُلٍ وَقَعَ عَلَی جَارِیَهًِْ امْرَأَتِهِ فَحَمَلَتْ فَقَالَ الرَّجُلُ وَهَبَتْهَا لِی فَأَنْکَرَتِ الْمَرْأَهًُْ فَقَالَ (لَتَأْتِیَنِّی بِالشُّهُودِ أَوْ لَأَرْجُمَنَّکَ بِالْحِجَارَهًِْ فَلَمَّا رَأَتِ الْمَرْأَهًُْ ذَلِکَ اعْتَرَفَتْ فَجَلَدَهَا عَلِیٌّ (الْحَدَّ.
امام باقر ( مردی را که از کنیز همسرش بدون اجازه کام گرفته و او را حامله کرده بود نزد امیرالمؤمنین (آوردند، مرد گفت: «یا امیرالمؤمنین (همسرم این کنیز را خود به من بخشیده بود، و همسرش انکار میکرد»! امام (به مرد گفت: «تو خود باید شاهد بیاوری که کنیز را به تو هبه کرده است و الّا تو را با سنگسار میکنم، زن چون چنان دید اعتراف کرد که به او بخشیده است، پس حضرت زن را حدّ فریه و تهمت زد».
أمیرالمؤمنین ( کَانَ عَلِیٌّ (لَمْ یَکُنْ یَحُدُّ بِالتَّعْرِیضِ حَتَّی یَأْتِیَ بِالْفِرْیَهًِْ الْمُصَرَّحَهًِْ یَا زَانِ {زَانِی} أَوْ یَا ابْنَ الزَّانِیَهًِْ أَوْ لَسْتَ لِأَبِیکَ.
امام علی ( امیرالمؤمنین (در تعریض (به اشاره و کنایه) کسی را حدّ نمیزده تا اینکه به افترا تصریح کند، مانند اینکه بگوید: «ای زناکار، و یا ای پسر زانیه، یا بگوید: تو فرزند پدرت نیستی».
أمیرالمؤمنین ( حَدُّ الزَّانِی أَشَدُّ مِنْ حَدِّ الْقَاذِفِ وَ حَدُّ الشَّارِبِ أَشَدُّ مِنْ حَدِّ الْقَاذِفِ.
امام علی ( مجازاتِ شرعی زناکار، شدیدتر از کسی است که دیگری را متّهم به زنا میکند و مجازات شرعی شرابخوار [نیز] شدیدتر از کسی است که دیگری را متّهم به زنا میکند.
أمیرالمؤمنین ( عَن أَبِیعَبدِاللهِ (: إِنَّ رَجُلًا لَقِیَ رَجُلًا عَلَی عَهْدِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (فَقَالَ لَهُ إِنِّی احْتَلَمْتُ بِأُمِّکَ فَرَفَعَ إِلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (فَقَالَ إِنَّ هَذَا افْتَرَی عَلَیَّ فَقَالَ وَ مَا قَالَ لَکَ قَالَ زَعَمَ أَنَّهُ احْتَلَمَ بِأُمِّی فَقَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (فِی الْعَدْلِ إِنْ شِئْتَ أَقَمْتُهُ لَکَ فِی الشَّمْسِ وَ جَلَدْتَ ظِلَّهُ فَإِنَّ الْحُلُمَ مِثْلُ الظِّلِّ وَ لَکِنَّا سَنَضْرِبُهُ إِذْ ذَاکَ حَتَّی لَا یَعُودَ یُؤْذِی الْمُسْلِمِینَ.
امام علی ( از امام صادق (روایت است: در زمان علی (مردی با شخصی مواجه شد و به او گفت: «من با مادرت در خواب محتلم شدهام». آن شخص نزد امیرالمؤمنین (شکایت کرد و عرض نمود: «این مرد به من افتراء زده است». حضرت فرمود: «چه چیزی به تو گفته است»؟ گفت: «پنداشته که با مادرم در خواب محتلم شده است». امیرالمؤمنین (فرمود: «اگر بخواهی او را در آفتاب نگه میدارم و بر سایهاش تازیانه میزنم، زیرا خواب مانند سایه است ولی او را به خاطر اذیّت تو خواهم زد تا بار دیگر مسلمانان را اذیّت نکند».
الصّادق ( عَنِ الْفَضْلِبْنِإِسْمَاعِیلَ الْهَاشِمِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (أَوْ أَبَاالْحَسَنِ (عَنِ امْرَأَهًٍْ زَنَتْ فَأَتَتْ بِوَلَدٍ وَ أَقَرَّتْ عِنْدَ إِمَامِ الْمُسْلِمِینَ بِأَنَّهَا زَانِیَهًٌْ وَ أَنَّ وَلَدَهَا ذَلِکَ مِنَ الزِّنَا فَأُقِیمَ عَلَیْهَا الْحَدُّ وَ أَنَّ ذَلِکَ الْوَلَدَ نَشَأَ حَتَّی صَارَ رَجُلًا فَافْتَرَی عَلَیْهِ رَجُلٌ هَلْ یُجْلَدُ مَنِ افْتَرَی عَلَیْهِ قَالَ یُجْلَدُ وَ لَا یُجْلَدُ قُلْتُ کَیْفَ یُجْلَدُ وَ لَا یُجْلَدُ قَالَ مَنْ قَالَ لَهُ یَا وَلَدَ الزِّنَا لَا یُجْلَدُ إِنَّمَا یُعَزَّرُ وَ هُوَ دُونَ الْحَدِّ وَ مَنْ قَالَ یَا ابْنَ الزَّانِیَهًِْ جُلِدَ الْحَدَّ تَامّاً قُلْتُ وَ کَیْفَ صَارَ هَکَذَا قَالَ لِأَنَّهُ إِذَا قَالَ یَا وَلَدَ الزِّنَا فَقَدْ صَدَقَ فِیهِ وَ إِذَا قَالَ یَا ابْنَ الزَّانِیَهًِْ جُلِدَ الْحَدَّ تَامّاً لِفِرْیَتِهِ عَلَیْهَا بَعْدَ إِظْهَارِ التَّوْبَهًِْ وَ إِقَامَهًِْ الْإِمَامِ عَلَیْهَا الْحَدَّ.
امام صادق ( اسماعیل هاشمی گوید: از امام صادق (در مورد زنی پرسیدم که زنا داده و فرزندی به دنیا آورده است و نزد حاکم مسلمانان اعتراف نموده که زناکار بوده و این فرزندش از زناست و مجازات شرعی بر آن زن جاری شده است. اکنون آن فرزند رشد کرده و مردی شده است و دیگری بر او افترا بسته؛ آیا کسی که بر او افترا بسته است (هشتاد) تازیانه میخورد؟ حضرت فرمود: «تازیانه میخورد و نمیخورد»! عرض کردم: «چگونه هم تازیانه میخورد و هم نمیخورد»؟! حضرت فرمود: «کسی که به او بگوید: «ای فرزندِ زنا» تازیانه نمیخورد و تنها تعزیر میشود که کمتر از حدّ (هشتاد تازیانه) است؛ و کسی که بگوید: «ای پسرِ مادر زناکار» هشتاد تازیانه را بهطور کامل میخورد». عرض کردم: «چگونه [حکمش] چنین است»؟ فرمود: «چون زمانیکه بگوید: «ای فرزند زنا» دراینمورد حقیقت را گفته است، و زمانیکه بگوید: «ای پسرِ مادر زناکار» هشتاد تازیانه را بهطور کامل میخورد چون پس از اینکه مادرش توبه نموده و حاکم مسلمانان، مجازات شرعی را بر او جاری ساخته است این شخص بر مادر او افترا بسته است».
فقه الرّضا ( اعْلَمْ یَرْحَمُکَ اللَّهُ إِذَا قَذَفَ مُسْلِمٌ مُسْلِماً فَعَلَی الْقَاذِفِ ثَمَانُونَ جَلْدَهًًْ فَإِذَا قَذَفَ ذِمِّیٌّ مُسْلِماً جُلِدَ حَدَّیْنِ حَدّاً لِلْقَذْفِ وَ الْحَدُّ الْآخَرُ بِحُرْمَهًِْ الْإِسْلَامِ وَ إِذَا زَنَی الذِّمِّیُّ بِمُسْلِمَهًٍْ قُتِلَا جَمِیعاً.
فقه الرّضا ( خداوند تو را رحمت کند، بدان اگر مسلمان، مسلمانی دیگر را متّهم به زنا کند، بر تهمتزننده هشتاد تازیانه است و اگر کافر ذمّی مسلمانی را متّهم به زنا کند دو حدّ میخورد، یکی برای تهمتزدن و دیگری برای حرمت اسلام [که او آن حرمت را شکسته است] و اگر کافر ذمّی با زنی مسلمان زنا کند هر دو کشته میشوند.
الباقر ( عَن زُرارهًَْ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (فِی رَجُلٍ قَالَ لِامْرَأَتِهِ مَا أَتَیْتِنِی وَ أَنْتِ عَذْرَاءُ قَالَ لَیْسَ عَلَیْهِ شَیْءٌ قَدْ تَذْهَبُ الْعُذْرَهًُْ مِنْ غَیْرِجِمَاعٍ.
امام باقر ( زراره از امام باقر (دربارهی مردی که به همسرش گفت: «وقتی پیش من آمدی باکره نبودی»، سؤال کرد. آن حضرت فرمود: «بر مرد حدّی نیست زیرا گاهی پردهی بکارت بدون جماع و عمل نزدیکی زائل میشود پس کلام مرد دلالت بر نسبت ناروا به زن ندارد تا حدّ بر او ثابت شود».
الصّادق ( أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ وَقَعَ عَلَی جَارِیَهًٍْ لِأُمِّهِ فَأَوْلَدَهَا فَقَذَفَ رَجُلٌ ابْنَهَا فَقَالَ یُضْرَبُ الْقَاذِفُ الْحَدَّ لِأَنَّهَا مُسْتَکْرَهَهًٌْ.
امام صادق ( از آن جناب سؤال شد: «مردی با کنیز مادرش نزدیکی کرده و او را صاحب فرزند نموده حال شخصی به فرزند کنیز نسبت ناروا میدهد حکمش چیست»؟ حضرت فرمود: «نسبتدهنده را باید حدّ زد زیرا کنیز مورد اکراه واقع شده و از روی میل اقدام به زنا نکرده است».
الباقر ( عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (فِی قَذْفِ مُحْصَنَهًٍْ حُرَّهًٍْ قَالَ یُجْلَدُ ثَمَانِینَ لِأَنَّهُ إِنَّمَا یُجْلَدُ بِحَقِّهَا.
امام باقر ( در مورد نسبت ناروا دادن به زن محصنهی آزاد روایت شده که آن جناب فرمود: «نسبتدهنده را هشتاد تازیانه باید زد؛ زیرا این مقدار از تازیانه حقّ آن زن میباشد».
الصّادق ( عَن أَبِیالْحَسَنِ الْحَذَّاءِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (فَسَأَلَنِی رَجُلٌ فَقَالَ یَا أَبَاالْحَسَنِ (مَا فَعَلَ غَرِیمُکَ قُلْتُ ذَاکَ ابْنُ الْفَاعِلَهًِْ فَنَظَرَ إِلَیَّ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (نَظَراً شَدِیداً فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّهُ مَجُوسِیٌّ یَنْکِحُ أُمَّهُ وَ أُخْتَهُ قَالَ أَوَ لَیْسَ ذَلِکَ فِی دِینِهِمْ نِکَاحاً.
امام صادق ( ابوحسن حذّاء گوید: محضر مبارک امام صادق (بودم، مردی از من سؤال کرد و گفت: «غریم و بدهکارت چه کرد»؟ من گفتم: «ای پسر زن زانیه بدهکارم اوست، دراینهنگام امام صادق (نظر تندی به من فرمود». من عرض کردم: «فدایت شوم: این مرد زرتشتی بوده و با مادر و خواهر ازدواج میکند». حضرت فرمود: «مگر این نکاح در دین ایشان نیست»؟!
أمیرالمؤمنین ( لَیْسَ فِی کَلَامٍ قِصَاصٌ.
امام علی ( در سخن، مقابله به مثل وجود ندارد (یعنی اگر کسی به تو تهمتی زد و نسبت ناروایی داد، حقّ نداری مقابله به مثل کرده و تو نیز به او تهمتی بزنی).
الباقر ( عَن أَبِیبَصِیر عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (فِی امْرَأَهًٍْ قَذَفَتْ رَجُلًا قَالَ تُجْلَدُ ثَمَانِینَ جَلْدَهًًْ.
امام باقر ( ابوبصیر نقل میکند: امام باقر (دربارهی زنی که به مردی فحش داده بود، فرمود: «باید هشتاد تازیانه به او بزنند».
الصّادق ( لَوْ أُتِیتُ بِرَجُلٍ قَذَفَ عَبْداً مُسْلِماً بِالزِّنَا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْراً لَضَرَبْتُهُ الْحَدَّ حَدَّ الْحُرِّ إِلَّا سَوْطاً.
امام صادق ( اگر مردی را نزد من آرند که بندهی مسلمان زرخریدی را به زنا قذف کرده باشد و ما از او جز خوبی چیزی ندیده باشیم همانا او را همان حدّ هشتاد تازیانه میزنم جز یکی.
الصّادق ( إِذَا قَذَفَ الْعَبْدُ الْحُرَّ جُلِدَ ثَمَانِینَ وَ قَالَ هَذَا مِنْ حُقُوقِ النَّاس.
امام صادق ( و هرگاه بندهای، فرد آزادی را قذف کند، بر او هشتاد تازیانه باید بزنند زیرا این از حقوق مردم است، [نه حقّ اللَّه].
الصّادق ( إِذَا قَذَفَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَقَالَ إِنَّکَ لَتَعْمَلُ عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ تَنْکِحُ الرِّجَالَ قَالَ یُجْلَدُ حَدَّ الْقَاذِفِ ثَمَانِینَ جَلْدَهًًْ.
امام صادق ( اگر مردی دیگری را متّهم ساخته و بگوید: تو کار قوم لوط را انجام میدهی و با مردان آمیزش میکنی! مجازات شرعیِ تهمتزننده که هشتاد تازیانه است بر او زده خواهد شد.
الصّادق ( عَنْ أَبِیمَرْیَمَ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاجَعْفَرٍ (عَنِ الْغُلَامِ لَمْ یَحْتَلِمْ یَقْذِفُ الرَّجُلَ هَلْ یُجْلَدُ قَالَ لَا وَ ذَاکَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَذَفَ الْغُلَامَ لَمْ یُجْلَدْ.
امام صادق ( ابومریم گوید: از امام باقر (پرسیدم: «آیا جوان نابالغی که به مردی نسبت ناروا داده است را حدّ میزنند»؟ حضرت فرمود: «خیر زیرا اگر آن مرد به این جوان نسبت ناروا میداد حدّ نمیخورد».
الصّادق ( فِی الرَّجُلِ یَقْذِفُ الصَّبِیَّهًَْ یُجْلَدُ قَالَ لَا حَتَّی تَبْلُغ.
امام صادق ( از امام صادق (دربارهی مردی سؤال شد که: «اگر به دختری نابالغ تهمت بزند، آیا باید تازیانه بخورد»؟ حضرت فرمود: «خیر، مگر آنکه بعد از بالغ شدنش به او تهمت بزند».