آیه ۶۲ - سوره نور

آیه إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولئِكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحيمٌ [62]

مؤمنان [واقعى] تنها كسانى هستند كه به خدا و پيامبرش ايمان آورده‌اند و هنگامى‌كه در كار جامع [و مهمّى] با او باشند، بى‌اجازه او جايى نمى‌روند. كسانى كه از تو اجازه مى‌گيرند، به‌راستى به خدا و پيامبرش ايمان آورد‌اند. در‌ اين‌صورت، هرگاه براى بعضى كارهاى [مهّم] خود از تو اجازه بخواهند، به هركدام كه مى‌خواهى [و صلاح مى‌بينى] اجازه ده، و برايشان از خدا آمرزش بخواه كه خداوند آمرزنده و مهربان است.

۱
(نور/ ۶۲)

علی‌بن‌إبراهیم ( کَانَ حَنْظَلَهًُْ‌بْنُ‌أَبِی‌عَامِرٍ رَجُلًا مِنَ الْخَزْرَجِ تَزَوَّجَ فِی تِلْکَ اللَّیْلَهًِْ الَّتِی کَانَتْ فِی صَبِیحَتِهَا حَرْبُ أُحُدٍ بِابْنَهًِْ عَبْدِ‌اللَّهِ‌بْنِ‌أُبَیِّ‌بْنِ‌سَلُولٍ دَخَلَ بِهَا فِی تِلْکَ اللَّیْلَهًِْ وَ اسْتَأْذَنَ رَسُولَ اللَّهِ (أَنْ یُقِیمَ عِنْدَهَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلی أَمْرٍ جامِعٍ ... فَدَخَلَ حَنْظَلَهًُْ بِأَهْلِهِ وَ وَقَعَ عَلَیْهَا فَأَصْبَحَ وَ خَرَجَ وَ هُوَ جُنُبٌ فَحَضَرَ الْقِتَالَ فَبَعَثَتِ امْرَأَتُهُ إِلَی أَرْبَعَهًِْ نَفَرٍ مِنَ الْأَنْصَارِ لَمَّا أَرَادَ حَنْظَلَهًُْ أَنْ یَخْرُجَ مِنْ عِنْدِهَا وَ أَشْهَدَتْ عَلَیْهِ أَنَّهُ قَدْ وَاقَعَهَا فَقِیلَ لَهَا لِمَ فَعَلْتِ ذَلِکَ قَالَتْ رَأَیْتُ فِی هَذِهِ اللَّیْلَهًِْ فِی نَوْمِی کَأَنَّ السَّمَاءَ قَدِ انْفَرَجَتْ فَوَقَعَ فِیهَا حَنْظَلَهًُْ ثُمَّ انْضَمَّتْ فَعَلِمْتُ أَنَّهَا الشَّهَادَهًُْ فَکَرِهْتُ أَنْ لَا أُشْهِدَ عَلَیْهِ فَحَمَلَتْ مِنْهُ فَلَمَّا حَضَرَ الْقِتَالُ نَظَرَ إِلَی أَبِی‌سُفْیَانَ عَلَی فَرَسٍ یَجُولُ بَیْنَ الْعَسْکَرِ فَحَمَلَ عَلَیْهِ فَضَرَبَ عُرْقُوبَ فَرَسِهِ فَاکْتَسَعَتِ الْفَرَسُ وَ سَقَطَ أَبُوسُفْیَانَ إِلَی الْأَرْضِ وَ صَاحَ یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ أَنَا أَبُوسُفْیَانَ وَ هَذَا حَنْظَلَهًُْ یُرِیدُ قَتْلِی وَ عَدَا أَبُوسُفْیَانَ وَ مَرَّ حَنْظَلَهًُْ فِی طَلَبِهِ فَعَرَضَ لَهُ رَجُلٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ فِی طَعْنَتِهِ فَمَشَی إِلَی الْمُشْرِکِ فِی طَعْنِهِ فَضَرَبَهُ فَقَتَلَهُ وَ سَقَطَ حَنْظَلَهًُْ إِلَی الْأَرْضِ بَیْنَ حَمْزَهًَْ وَ عَمْرِوبْنِ‌الْجُمُوحِ وَ عَبْدِ‌اللَّهِ‌بْنِ‌حَرَامٍ وَ جَمَاعَهًٍْ مِنَ الْأَنْصَارِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (رَأَیْتُ الْمَلَائِکَهًَْ یُغَسِّلُونَ حَنْظَلَهًَْ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ بِمَاءِ الْمُزْنِ فِی صِحَافٍ مِنْ ذَهَبٍ فَکَانَ یُسَمَّی غَسِیلَ الْمَلَائِکَهًْ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( حنظلهًْ‌بن‌ابی‌عامر مردی از قبیله خزرج بود و در همان شبی که فردایش جنگ احد بود با دختر عبدالله‌بن‌اُبیّ‌بن‌سَلول ازدواج کرد و در همان شب نیز با همسرش آمیزش نمود و از رسول خدا (اجازه خواست که آن شب را نزد همسر خود بماند؛ خداوند این آیه را نازل فرمود: إِنَّمَا الْمؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلی أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتّی یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ [پیامبر (به او اجازه داد و] حنظله نزد همسرش رفت و با او آمیزش نمود. صبحگاهان [به‌قدری برای شرکت در جهاد عجله داشت که بدون غسل‌کردن و] با همان حال جنابت در جهاد شرکت نمود. هنگامی‌که حنظله قصد داشت از نزد همسرش برود همسرش به‌دنبال چهار نفر از انصار فرستاد و آن‌ها را شاهد گرفت که [شب گذشته] حنظله با او آمیزش نموده است. کسی از او پرسید: «چرا چنین کردی»؟ گفت: «شب گذشته در خواب دیدم که گویا آسمان شکافته شد و حنظله در آن شکاف افتاد و شکاف به هم پیوست؛ دانستم که تعبیرش شهادت [برای حنظله] است، به همین خاطر دوست نداشتم که بر این آمیزش شاهد نگیرم [و بعداً مورد اتّهام قرار گیرم که از دیگری باردار شده‌ام]». و آن زن از حنظله باردار شد. هنگامی‌که حنظله وارد کارزار شد نگاهی به ابوسفیان کرد که سوار بر اسبی میان لشکر جولان می‌داد؛ حنظله بر او حمله‌ور شد و پای اسبش را با شمشیر قطع نمود، اسب از پشت سرنگون شد و ابوسفیان به زمین افتاد و فریاد زد: «ای جماعت قریش! من ابوسفیانم و این حنظله است که می‌خواهد مرا بکشد». ابوسفیان شروع به دویدن کرد و حنظله به تعقیبش پرداخت؛ یکی از مشرکان با نیزه‌اش سدّ راه او شد و حنظله با نیزه‌اش به‌سمت او رفت و او ضربه‌ای به حنظله زد و وی را به قتل رساند؛ حنظله میان جنازه‌ی حمزه (عمروبن‌جموح، عبدالله‌بن‌حرام و گروهی دیگر از انصار روی زمین افتاد. رسول خدا (فرمود: «فرشتگان را دیدم که حنظله را میان آسمان و زمین با آب باران در ظرف‌هایی از طلا غسل می‌دادند. به‌همین خاطر حنظله به غسیل الملائکه معروف شد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۳۴۴
مستدرک الوسایل، ج۲، ص۱۹۵/ بحارالأنوار، ج۲۰، ص۵۵
۲
(نور/ ۶۲)

علی‌بن‌إبراهیم ( فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِی قَوْمٍ کَانُوا إِذَا جَمَعَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ (لِأَمْرٍ مِنَ الْأُمُورِ فِی بَعْثٍ یَبْعَثُهُ أَوْ حَرْبٍ قَدْ حَضَرَتْ یَتَفَرَّقُونَ بِغَیْرِ إِذْنِهِ فَنَهَاهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ ذَلِکَ وَ قَوْلُهُ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ قَالَ نَزَلَتْ فِی حَنْظَلَهًَْ‌بْنِ‌أَبِی‌عَامِرٍ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( این آیه درباره‌ی گروهی نازل شد که وقتی رسول خدا (آن‌ها را برای کاری جمع می‌کرد یا به‌دنبال کاری می‌فرستاد و یا به هنگام جنگ، بدون اجازه او پراکنده می‌شدند. پس خدای متعال آنان را از این امر نهی فرمود، خداوند متعال که می‌فرماید: فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ؛ این آیه در شأن حنظلهًْ‌بن‌ابوعیاش نازل شده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۳۴۴
بحارالأنوار، ج۱۷، ص۲۶/ القمی، ج۲، ص۱۰۹/ البرهان
بیشتر