آیه ۲۷ - سوره واقعه

آیه وَ أَصْحابُ الْيَمينِ ما أَصْحابُ الْيَمينِ [27]

و اصحاب يمين و خجستگان، چه اصحاب يمين و خجستگانى!

۱
(واقعه/ ۲۷)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- قَوْلُهُ وَ أَصْحَابُ الْیَمِینِ مَا أَصْحَابُ الْیَمِینِ قَالَ: عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) وَ أَصْحَابُهُ شِیعَتُهُ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- و أَصْحَابُ الیَمِینِ مَا أَصْحَابُ الیَمِینِ منظور از یمین علی (علیه السلام) و یاران و شیعیان او می‌باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۷۶
نورالثقلین/ البرهان/ القمی، ج۲، ص۳۴۸
۲
(واقعه/ ۲۷)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- حُذَیْفَهًَْ‌بْنِ‌الْیَمَانِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَرْسَلَ إِلَی بِلَالٍ فَأَمَرَهُ فَنَادَی بِالصَّلَاهًِْ قَبْلَ وَقْتِ کُلِّ یَوْمٍ فِی رَجَبٍ لِثَلَاثَهًَْ عَشَرَ خَلَتْ مِنْهُ، قَالَ: فَلَمَّا نَادَی بِلَالٌ بِالصَّلَاهًِْ فَزِعَ النَّاسُ مِنْ ذَلِکَ فَزَعاً شَدِیداً، وَ ذُعِرُوا وَ قَالُوا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بَیْنَ أَظْهُرِنَا لَمْ یَغِبْ عَنَّا وَ لَمْ یَمُتْ، فَاجْتَمَعُوا وَ حَشَدُوا فَأَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَمْشِی حَتَّی انْتَهَی إِلَی بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ فَأَخَذَ بِعِضَادَتِهِ، فِی الْمَسْجِدِ مَکَانٌ یُسَمَّی السُّدَّهًَْ فَسَلَّمَ ثُمَّ قَالَ: هَلْ تَسْمَعُونَ یَا أَهْلَ السُّدَّهًِْ فَقَالُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا فَقَالَ هَلْ تُبَلِّغُونَ قَالُوا: ضَمِنَّا ذَلِکَ لَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ! قَالَ أُخْبِرُکُمْ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْخَلْقَ قِسْمَیْنِ فَجَعَلَنِی فِی خَیْرِهِمَا قِسْماً وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ أَصْحابُ الْیَمِینِ وَ أَصْحابُ الشِّمالِ فَأَنَا مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ وَ أَنَا خَیْرُ أَصْحَابِ الْیَمِینِ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از حذیفهًْ‌بن‌یمان نقل شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به‌دنبال بلال فرستاد و به او دستور داد که پیش از وقت و بی‌موقع اذان بگوید. سیزده روز از ماه رجب گذشته بود. وقتی بلال اذن سر داد، مردم از این کار به‌شدّت ترسیدند و وحشت کردند و گفتند: «پیغمبر (صلی الله علیه و آله) در میان ما است؛ نه از ما پنهان شده است و نه مرده است»! بنابراین جمع شدند و گرد هم آمدند. آنگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیاده آمد تا اینکه به دری از درهای مسجد رسید و دو طرف در را گرفت. در مسجد مکانی بود که سدّه نامیده می‌شد، سلام کرد و گفت: «ای اهل سدّه! می‌شنوید»؟ گفتند: «بلی! شنیدیم و اطاعت کردیم». سپس پرسید: «آیا ابلاغ می‌کنید»؟ گفتند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! ما آن را ضمانت می‌کنیم». سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «به شما خبر دهم که خداوند مردم را دوگونه خلق کرده است و من را در بهترین گروه قرار داده است و این گفته‌ی خداوند است که می‌فرماید: و أَصْحَابُ الیَمِینِ؛ وأَصْحَابُ الشِّمَال؛ پس من جزو اصحاب یمین هستم و من در میان اصحاب یمین از همه بهتر هستم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۷۶
القمی، ج۲، ص۳۴۷
۳
(واقعه/ ۲۷)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ سلمان (رحمة الله علیه) قَالَ دَخَلْتُ عَلَی رسول الله (صلی الله علیه و آله) فِی مَرَضِهِ الَّذِی قُبِضَ فِیهِ فَجَلَسْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ سَأَلْتُهُ عَمَّا یَجِدُ وَ قُمْتُ لِأَخْرُجَ فَقَالَ لِیَ اجْلِسْ یَا سلمان (رحمة الله علیه) فَسَیَشْهَدُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَمْراً إِنَّهُ لَمِنْ خَیْرِ الْأُمُورِ فَجَلَسْتُ فَبَیْنَا أَنَا کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ رِجَالٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ رِجَالٌ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ دَخَلَتْ فاطمهًْ (سلام الله علیها) ابْنَتُهُ فِیمَنْ دَخَلَ فَلَمَّا رَأَتْ مَا بِرسول الله (صلی الله علیه و آله) مِنَ الضَّعْفِ خَنَقَتْهَا الْعِبْرَهًُْ حَتَّی فَاضَ دَمْعُهَا عَلَی خَدِّهَا فَأَبْصَرَ ذَلِکَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) فَقَال إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی خَلَقَ الْخَلْقَ فَجَعَلَهُمْ قِسْمَیْنِ فَجَعَلَنِی وَ عَلِیّاً (علیه السلام) فِی خَیْرِهِمَا قِسْماً وَ ذَلِکِ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ أَصْحابُ الْیَمِینِ ما أَصْحابُ الْیَمِینِ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- از سلمان (رحمة الله علیه) [نقل شده است] که گفت: در بیماریی‌که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آن از دنیا رفت، نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمدم و روبرویش نشستم و حال او پرسیدم و برخاستم تا بروم که به من فرمود: «ای سلمان (رحمة الله علیه) بنشین! به‌زودی خدای عزّوجلّ امری را که از بهترین امور است به تو نشان می‌دهد». پس نشستم و درآن‌حال ناگهان مردانی از اهلبیتش و مردانی از اصحابش وارد شدند و دخترش فاطمه (سلام الله علیها) در میان آن‌هایی‌که آمدند وارد شد و هنگامی‌که ضعف و ناتوانی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را دید، غرق در گریه شد تا اینکه اشکش بر صورتش جاری شد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن را دید و فرمود: «خدای تعالی خلق را آفرید و آن‌ها را دو قسمت قرار داد و من و علی (علیه السلام) را در بهترین دو قسمت قرار داد و آن سخن خدای متعال است: وَ أَصْحابُ الْیَمِینِ ما أَصْحابُ الْیَمِینِ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۷۶
بحارالأنوار، ج۴۰، ص۶۶/ الأمالی للطوسی، ص۶۰۶/ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۵۰۲
۴
(واقعه/ ۲۷)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی قَسَمَ الْخَلْقَ فَجَعَلَنِی فِی خَیْرِهِمَا قَسْماً فَذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ أَصْحابُ الْیَمِینِ ما أَصْحابُ الْیَمِین.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- راستی! خدای تعالی آفریدگان خود را به دو گروه تقسیم کرده است و مرا در گروه شایسته‌ای از آن دو گروه قرار داد، چنان‌که خود در قرآن به این دو گروه اشاره کرده است: أَصْحابِ الْیَمِینِ و اصحاب الشمال.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۷۸
العمدهًْ، ص۸
۵
(واقعه/ ۲۷)

الکاظم (علیه السلام)- عَنْ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْمَاضِی (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَل قَالَ قُلْت وَ أَصْحابُ الْیَمِینِ قَالَ هُمْ وَ اللَّهِ مِنْ شِیعَتِنَا.

امام کاظم (علیه السلام)- محمّدبن‌فضیل گوید: از امام کاظم (علیه السلام) درباره‌ی سخن خدای عزّوجل: وَ أَصْحابُ الْیَمِینِ پرسیدم. فرمود: «به خدا سوگند! آن‌ها از شیعیان ما هستند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۷۸
بحارالأنوار، ج۲۷، ص۱۳۹: / بحارالأنوار، ج۸۴، ص۴۶/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۶۹۹
۶
(واقعه/ ۲۷)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أُنْزِلَتِ النُّبُوَّهًُْ عَلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) یَوْمَ الْإِثْنَیْنِ وَ أَسْلَمْتُ غَدَاهًَْ یَوْمِ الثَّلَاثَاءِ فَکَانَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) یُصَلِّی وَ أَنَا أُصَلِّی عَنْ یَمِینِهِ وَ مَا مَعَهُ أَحَدٌ مِنَ الرِّجَالِ غَیْرِی فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ أَصْحابُ الْیَمِینِ إِلَی آخِرِ الْآیَهًِْ.

امام علی (علیه السلام)- پیامبر (صلی الله علیه و آله) روز دوشنبه به پیامبری رسید و من صبح روز سه‌شنبه مسلمان شدم، پیامبر (صلی الله علیه و آله) نماز می‌خواند و من در طرف راست او نماز می‌خواندم و از مردها کسی جز من با او نبود و خداوند نازل کرد: أَصْحابُ الْیَمِینِ ما أَصْحابُ الْیَمِینِ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۷۸
شواهدالتنزیل، ج۲، ص۳۰۰
۷
(واقعه/ ۲۷)

الکاظم (علیه السلام)- عَنْ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌أَبِی عُمَیْرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ مُوسَی (علیه السلام) أَخْبِرْنِی عَنْ تَخَتُّمِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) بِیَمِینِهِ لِأَیِّ شَیْءٍ کَانَ فَقَالَ إِنَّمَا کَانَ یَتَخَتَّمُ بِیَمِینِهِ لِأَنَّهُ إِمَامُ أَصْحَابِ الْیَمِینِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ قَدْ مَدَحَ اللَّهُ تَعَالَی أَصْحَابَ الْیَمِینِ وَ ذَمَّ أَصْحَابَ الشِّمَالِ.

امام کاظم (علیه السلام)- ابن أبی‌عمیر گوید: به امام کاظم (علیه السلام) عرض کردم: «چرا امیرالمؤمنین (علیه السلام) انگشتر را به دست راست می‌کرد»؟ حضرت (علیه السلام) فرمود: «زیرا آن‌جناب بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) امام و پیشوای اصحاب یمین بودند و حق تعالی اصحاب یمین را مدح و اصحاب شمال را مذمّت فرموده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۷۸
علل الشرایع، ج۱، ص۱۵۸/ نورالثقلین
۸
(واقعه/ ۲۷)

الباقر (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ مَا تَوَجَّهَ إِلَیَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِی أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ دَاعٍ دَعَانِی {وَلِیِّی} یَسْأَلُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ إِنَّ الْکَلِمَاتِ الَّتِی تَلَقَّاهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ قَالَ اللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِیِّی فِی نِعْمَتِی وَ الْقَادِرُ عَلَی طَلِبَتِی وَ قَدْ تَعْلَمُ حَاجَتِی‌فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ إِلَّا مَا رَحِمْتَنِی وَ غَفَرْتَ لِی زَلَّتِی فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ یَا آدَمُ أَنَا وَلِیُّ نِعْمَتِکَ وَ الْقَادِرُ عَلَی طَلِبَتِکَ وَ قَدْ عَلِمْتَ حَاجَتَکَ فَکَیْفَ سَأَلْتَنِی بِحَقِّ هَؤُلَاءِ فَقَالَ یَا رَبِّ إِنَّکَ لَمَّا نَفَخْتَ فِیَّ الرُّوحَ رَفَعْتُ رَأْسِی إِلَی عَرْشِکَ فَإِذَا حَوْلَهُ مَکْتُوبٌ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ فَعَلِمْتُ أَنَّهُ أَکْرَمُ خَلْقِکَ عَلَیْکَ ثُمَّ عُرِضَتْ عَلَیَّ الْأَسْمَاءُ فَکَانَ مِمَّنْ مَرَّ بِی مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ آلُ مُحَمَّدٍ وَ أَشْیَاعُهُمْ فَعَلِمْتُ أَنَّهُمْ أَقْرَبُ خَلْقِکَ إِلَیْکَ قَالَ صَدَقْتَ یَا آدَمُ (علیه السلام).

امام باقر (علیه السلام)- خداوند عزیز می‌فرماید هیچ دعاکننده‌ای متوجّه درگاه من نشده که محبوب‌تر از آن کسی که دعا می‌کند و از من درخواست می‌نماید، باشد. به حقّ محمّد (صلی الله علیه و آله) و اهل بیتش کلماتی را که آدم (علیه السلام) از خداوند تلقّی نمود این بود که گفت: اللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِیِّی فِی نِعْمَتِی وَ الْقَادِرُ عَلَی طَلِبَتِی وَ قَدْ تَعْلَمُ حَاجَتِی فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ إِلَّا مَا رَحِمْتَنِی وَ غَفَرْتَ زَلَّتِی. خداوند به آدم (علیه السلام) خطاب نمود: «آدم (علیه السلام)! من ولی نعمت تو هستم و قادر بر انجام درخواستت می‌باشم و حاجتت را نیز می‌دانم امّا چه شد که از من به‌حقّ محمّد (صلی الله علیه و آله) و آل او درخواست نمودی»؟ عرض کرد: «پروردگارا! وقتی روح در من دمیدی سر به‌جانب عرش بلند کردم دیدم در اطراف فرش نوشته است؛ لا إِلهَ إِلَّا اللهُ محمّد رَسُولُ اللهِ، فهمیدم محمّد (صلی الله علیه و آله) گرامی‌ترین مخلوق نزد تو است آنگاه که اسماء بر من عرضه شد در میان گروهی از اصحاب یمین که از پیش من عبور کردند آل محمّد (صلی الله علیه و آله) و پیروان آن‌ها را مشاهده کردم، فهمیدم آن‌ها مقرّب‌ترین مردم در نزد تو هستند». فرمود: «راست گفتی آدم (علیه السلام)»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۷۸
تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۶۲۸
۹
(واقعه/ ۲۷)

الباقر (علیه السلام)- لَوْ عَلِمَ النَّاسُ کَیْفَ ابْتِدَاءُ الْخَلْقِ مَا اخْتَلَفَ اثْنَانِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْخَلْقَ قَالَ کُنْ مَاءً عَذْباً أَخْلُقْ مِنْکَ جَنَّتِی وَ أَهْلَ طَاعَتِی وَ کُنْ مِلْحاً أُجَاجاً أَخْلُقْ مِنْکَ نَارِی وَ أَهْلَ مَعْصِیَتِی ثُمَّ أَمَرَهُمَا فَامْتَزَجَا فَمِنْ ذَلِکَ صَارَ یَلِدُ الْمُؤْمِنُ الْکَافِرَ وَ الْکَافِرُ الْمُؤْمِنَ ثُمَّ أَخَذَ طِیناً مِنْ أَدِیمِ الْأَرْضِ فَعَرَکَهُ عَرْکاً شَدِیداً فَإِذَا هُمْ کَالذَّرِّ یَدِبُّونَ فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ إِلَی الْجَنَّهًِْ بِسَلَامٍ وَ قَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ إِلَی النَّارِ وَ لَا أُبَالِی ثُمَّ أَمَرَ نَاراً فَأُسْعِرَتْ فَقَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ ادْخُلُوهَا فَهَابُوهَا فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ ادْخُلُوهَا فَدَخَلُوهَا فَقَالَ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً فَکَانَتْ بَرْداً وَ سَلَاماً فَقَالَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ یَا رَبِّ أَقِلْنَا فَقَالَ قَدْ أَقَلْتُکُمْ فَادْخُلُوهَا فَذَهَبُوا فَهَابُوهَا فَثَمَّ ثَبَتَتِ الطَّاعَهًُْ وَ الْمَعْصِیَهًُْ فَلَا یَسْتَطِیعُ هَؤُلَاءِ أَنْ یَکُونُوا مِنْ هَؤُلَاءِ وَ لَا هَؤُلَاءِ مِنْ هَؤُلَاء.

امام باقر (علیه السلام)- اگر مردم بدانند آغاز آفرینش چگونه بوده، دو تن با یکدیگر [در امر دین] اختلاف نکنند. همانا خدای عزّوجلّ پیش از آنکه مخلوق را بیافریند، فرمود: آبی گوارا پدید آی، تا از تو بهشت و اهل طاعت خود را بیافرینم و آبی شور و تلخ پدید آی تا از تو دوزخ و اهل معصیتم را بیافرینم، سپس به آن دو دستور فرمود تا آمیخته شدند، ازاین‌جهت است که مؤمن کافر زاید و کافر مؤمن. آنگاه گِلی را از صفحه‌ی زمین برگرفت و آن را به‌شدّت مالش داد، به ناگاه مانند مور به جنبش در آمدند سپس به اصحاب یمین فرمود: به سلامت به‌سوی بهشت و به اصحاب شمال فرمود: «به‌سوی دوزخ و باکی هم ندارم». آنگاه امر فرمود تا آتشی افروخته گشت و به اصحاب شمال فرمود: «در آن داخل شوید»، از آن ترسیدند و پرهیز کردند، سپس به اصحاب یمین فرمود: «داخل شوید»! آن‌ها داخل شدند، پس فرمود: «سرد و سلامت باش»! آتش سرد و سلامت شد. اصحاب شمال گفتند: «پروردگارا از لغزش ما درگذر و از نو بگیر»، فرمود: «از نو گرفتم، داخل شوید، ایشان برفتند و باز ترسیدند، در آنجا فرمانبرداری و نافرمانی پابرجا گشت، پس نه این دسته توانند از آن‌ها باشند و نه آن‌ها توانند از این‌ها باشند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۷۸
الکافی، ج۲، ص۶/ نورالثقلین
۱۰
(واقعه/ ۲۷)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ لِعَلِیٍّ (علیه السلام) أَنْتَ الَّذِی احْتَجَّ اللَّهُ بِکَ فِی ابْتِدَائِهِ الْخَلْقَ حَیْثُ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً فَقَالَ لَهُمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی قَالَ وَ مُحَمَّدٌ رَسُولِی قَالُوا بَلَی قَالَ وَ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فَأَبَی الْخَلْقُ کُلُّهُمْ جَمِیعاً إِلَّا اسْتِکْبَاراً وَ عَتَوْا عَنْ وَلَایَتِکَ إِلَّا نَفَرٌ قَلِیلٌ وَ هُمْ أَقَلُّ الْقَلِیلِ وَ هُمْ أَصْحَابُ الْیَمِین.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که به علی (علیه السلام) فرمود: «تویی که خدا نسبت به تو در آغاز آفرینش حجّت را تمام کرد، چون از همه نمونه‌ای برپاداشت و به آنان فرمود: «آیا پروردگارتان نیستم»؟ گفتند: «چرا»! و فرمود: «محمّد (صلی الله علیه و آله) فرستاده‌ی من است»؟ گفتند: «آری»! و فرمود: «علی (علیه السلام) امیرالمؤمنین است و همه‌ی خلق از روی تکبّر و سرکشی از ولایت تو سرباز زدند جز اندکی و آنان کمتر از کمند و آنان اصحاب یمین می‌باشند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۸۰
تأویل الأیات الظاهره، ص۶۲۹
۱۱
(واقعه/ ۲۷)

الصّادق (علیه السلام)- انَّ أَصْحابِ الْیَمِینِ هُمُ الَّذِینَ قَبَضَهُِمُ اللَّهُ مِنْ کَتِفَ آدم (علیه السلام) الاَیْمَنَ وَ ذَرَاَهُم فِی صُلْبِهِ وَ أَصْحابُ الشِّمالِ هُمُ الَّذِینَ قَبَضَهُِمُ اللَّهُ مِنْ کَتِفَ آدم (علیه السلام) الاَیْسَرَ وَ ذَرَاَهُم فِی صُلْبِهِ.

امام صادق (علیه السلام)- اصحاب یمین کسانی هستند که خداوند آن‌ها را از شانه‌ی راست آدم (علیه السلام) گرفت و در صلب او قرار داد و اصحاب شمال کسانی هستند که خداوند آن‌ها را از شانه‌ی چپ آدم (علیه السلام) گرفت و در صلب او قرار داد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۸۰
بحرالعرفان، ج۱۵، ص۲۷۶
۱۲
(واقعه/ ۲۷)

الصّادق (علیه السلام)- مَهْمَا رَأَیْتَ مِنْ نَزَقِ أَصْحَابِکَ وَ خُرْقِهِمْ فَهُوَ مِمَّا أَصَابَهُمْ مِنْ لَطْخِ أَصْحَابِ الشِّمَالِ وَ مَا رَأَیْتَ مِنْ حُسْنِ شِیَمِ مَنْ خَالَفَهُمْ وَ وَقَارِهِمْ فَهُوَ مِنْ لَطْخِ أَصْحَابِ الْیَمِینِ.

امام صادق (علیه السلام)- هرگاه در کسی جهل و حماقت و شتاب‌کاری در امور [بدون تدبّر و تفکّر] و بداخلاقی را دیدی، بدان که [طینت] او از اصحاب شمال و از اهل جهنّم است. و اگر دیدی کسی را باوقار و خوش اخلاق، بدان که [طینت] او از اصحاب یمین و از اهل بهشت است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۸۰
علل الشرایع، ج۱، ص۸۳
۱۳
(واقعه/ ۲۷)

الباقر (علیه السلام)- عَنْ زُرَارَهًَْ أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی إِلَی آخِرِ الْآیَهًِْ فَقَالَ وَ أَبُوهُ یَسْمَعُ (علیه السلام) حَدَّثَنِی أَبِی أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَبَضَ قَبْضَهًًْ مِنْ تُرَابِ التُّرْبَهًِْ الَّتِی خَلَقَ مِنْهَا آدَمَ (علیه السلام) فَصَبَّ عَلَیْهَا الْمَاءَ الْعَذْبَ الْفُرَاتَ ثُمَّ تَرَکَهَا أَرْبَعِینَ صَبَاحاً ثُمَّ صَبَّ عَلَیْهَا الْمَاءَ الْمَالِحَ الْأُجَاجَ فَتَرَکَهَا أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَلَمَّا اخْتَمَرَتِ الطِّینَهًُْ أَخَذَهَا فَعَرَکَهَا عَرْکاً شَدِیداً فَخَرَجُوا کَالذَّرِّ مِنْ یَمِینِهِ وَ شِمَالِهِ وَ أَمَرَهُمْ جَمِیعاً أَنْ یَقَعُوا فِی النَّارِ فَدَخَلَ أَصْحَابُ الْیَمِینِ فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ أَبَی أَصْحَابُ الشِّمَالِ أَنْ یَدْخُلُوهَا.

امام باقر (علیه السلام)- زراره گوید: مردی از امام باقر (علیه السلام) درباره‌ی این آیه پرسید: و [به خاطر بیاور] زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذرّیّه‌ی آن‌ها را برگرفت و آن‌ها را گواه بر خویشتن ساخت [و فرمود]: «آیا من پروردگار شما نیستم»؟ گفتند: «آری». (اعراف/۱۷۲) حضرت (علیه السلام) درحالی‌که پدرش می‌شنید پاسخ داد. پدرم به من حدیث فرمود: «خدای عزّوجلّ یک مشت از خاک زمینی که آدم (علیه السلام) را از آن آفرید برگرفت و آب گوارای فرات بر آن بریخت و آن را چهل صباح به‌حال خود گذاشت، سپس بر آن آب شور و تلخ ریخت و چهل صباح دیگر واگذاشت. چون آن گل خمیر شد، آن را برگرفت و به‌شدّت مالید، آنگاه آدمیان مانند مور از راست و چپش به جنبش درآمدند، به همگی دستور فرمود به آتش درآیند، اصحاب یمین داخل شدند و آتش بر آن‌ها سرد و سلامت گشت و اصحاب شمال از داخل شدن سرپیچی کردند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۸۰
الکافی، ج۲، ص۷/ نورالثقلین
بیشتر