آیه ۴۲ - سوره انفال

آیه إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِي الْميعادِ وَ لكِنْ لِيَقْضِيَ اللهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولاً لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ إِنَّ اللهَ‌ لَسَميعٌ عَليمٌ [42]

در آن‌هنگام كه شما در طرف پايين بوديد، و آن‌ها در طرف بالا [و دشمن بر شما برترى داشت] و كاروان [قريش]، پايين‌تر از شما بود [و وضع چنان سخت بود كه] اگر با يكديگر وعده مى‌گذاشتيد [كه در ميدان نبرد حاضر شويد]، از انجام وعده‌ی خود تخلّف مى‌كرديد، ولى [همه‌ی اين‌ها‌] براى آن بود كه خداوند، كارى را كه مى‌بايست انجام شود، تحقّق‌ بخشد، تا آن‌ها كه گمراه مى‌شوند، از روى اتمام حجّت باشد و آن‌ها كه هدايت مى‌يابند، از روى دليل روشن باشد و به يقين خداوند شنوا و داناست.

در آن‌هنگام که شما در طرف پایین بودید، و آن‌ها در طرف بالا [و دشمن بر شما برتری داشت] و کاروان [قریش]، پایین‌تر از شما بود [و وضع چنان سخت بود که] اگر با یکدیگر وعده می‌گذاشتید [که در میدان نبرد حاضر شوید]، از انجام وعده‌ی خود تخلّف می‌کردید

۱ -۱
(انفال/ ۴۲)

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌یَحْیَی عَنْ أَبِی‌عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِه: وَ الرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنْکُمْ قَالَ أَبُوسُفْیَانَ وَ أَصْحَابُهُ.

امام صادق ( محمّدبن‌یحیی از امام صادق (روایت می‌کند که درباره‌ی این کلام خدای عزّوجلّ: وَ الرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنکُمْ، فرمود: «ابوسفیان و اصحاب او هستند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۵، ص۵۹۴
بحار الأنوار، ج۱۹، ص۳۱۹/ العیاشی، ج۲، ص۶۵/ نور الثقلین/ البرهان
۱ -۲
(انفال/ ۴۲)

علی‌بن‌ابراهیم (علیه السلام)- فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَی یَعْنِی قُرَیْشاً حَیْثُ نَزَلُوا بِالْعُدْوَهًِْ الْیَمَانِیَّهًِْ وَ رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله) حَیْثُ نَزَلَ بِالْعُدْوَهًِْ الشَّامِیَّهًِْ. وَ الرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَ هِیَ الْعِیرُ الَّتِی أَفْلَتَتْ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( إِذْ أَنتُم بِالْعُدْوَةِ الدُّنْیَا وَ هُم بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَی مقصود، قریش است آن زمان‌که در عدوه‌ی یمانی فرود آمدند و رسول خدا (در عدوه‌ی شامیّه فرود آمد. وَ الرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنکُمْ؛ و منظور از آن، کاروانی است که فرار کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۵، ص۵۹۴
نور الثقلین/ البرهان

ولی [همه‌ی این‌ها] برای آن بود که خداوند، کاری را که می‎بایست انجام شود، تحقّق بخشد

۲ -۱
(انفال/ ۴۲)

أمیرالمومنین (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْزَلَ الْقُرْآنَ عَلَی سَبْعَهًِْ أَقْسَامٍ ... أَمَّا قَضَاءُ الْفِعْلِ فَقَوْلُهُ تَعَالَی أفِی سُورَهًِْ الْأَنْفَالِ لِیَقْضِیَ اللهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولًا أَیْ یَفْعَلُ مَا کَانَ فِی عِلْمِهِ السَّابِقِ وَ مِثْلُ هَذَا فِی الْقُرْآن کثیرا.

امام علی ( همانا خداوند تبارک‌وتعالی قرآن را بر هفت قسم آفریده است ... [قضا ده قسم است که معانی‌شان با یکدیگر متفاوت است]؛ امّا قضاء به‌معنای انجام‌دادن مانند این آیه: لِیَقْضِیَ اللهُ امراً کانَ مَفْعُولًا از سوره‌ی انفال است. یعنی خداوند آنچه در علم ازلی‌اش بوده را انجام می‌دهد (تحقّق می‌بخشد) و مانند این آیه [که قضاء در آن به‌معنای انجام‌دادن می‌باشد] در قرآن فراوان است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۵، ص۵۹۴
بحار الأنوار، ج۹۰، ص۱۹
۲ -۲
(انفال/ ۴۲)

العسکری (علیه السلام)- فَإِنَّ وَلِیَّ اللَّهِ یُغَیِّبُهُ اللَّهُ عَنْ خَلْقِهِ وَ یَحْجُبُهُ عَنْ عِبَادِهِ فَلَا یَرَاهُ أَحَدٌ حَتَّی یُقَدِّمَ لَهُ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) فَرَسَهُ لِیَقْضِیَ اللهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولا.

امام عسکری ( امام عسکری (خطاب به حکیمه خاتون (: «خداوند ولیّش (حضرت مهدی () را از آفریدگانش دور ساخته و از بندگانش پنهان می‌دارد به‌طوری‌که هیچ‌کس او را نخواهد دید تا اینکه جبرئیل اسب او را [برای قیام] آماده سازد، [همه‌ی این‌ها] برای آن بود که خداوند، کاری را که می‌بایست انجام شود، تحقّق بخشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۵، ص۵۹۶
الغیبهًْ للطوسی، ص۲۳۴

تا آن‌ها که گمراه می‌شوند، از روی اتمام حجّت باشد؛ و آن‌ها که هدایت می‌یابند، از روی دلیل روشن باشد و به یقین خداوند شنوا و داناست

۳ -۱
(انفال/ ۴۲)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ اسْمُهُ لَمْ یَدَعْ شَیْئاً مِمَّا یُحِبُّهُ إِلَّا وَ قَدْ بَیَّنَهُ لِعِبَادِهِ وَ لَمْ یَدَعْ شَیْئاً یَکْرَهُهُ إِلَّا وَ قَدْ بَیَّنَهُ لِعِبَادِهِ وَ نَهَاهُمْ عَنْهُ لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهًٍْ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهًْ.

پیامبر ( آگاه باشید که خداوند عزّوجلّ چیزی از آنچه را که دوست دارد، واننهاده مگر اینکه برای بنده‌هایش بیان کرده است. و [نیز] چیزی که از آن بدش می‌آید را واننهاده مگر اینکه برای بنده‌هایش بیان کرده است. و آن‌ها را از آن بازداشته؛ تا آن‌ها که گمراه می‌شوند، از روی اتمام حجّت باشد؛ و آن‌ها که هدایت می‌یابند، از روی دلیل روشن باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۵، ص۵۹۶
بحار الأنوار، ج۷۳، ص۳۷۳
۳ -۲
(انفال/ ۴۲)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهًٍْ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهًٍْ قَالَ یَعْلَمُ مَنْ بَقِیَ أنَّ اللهَ یَنْصُرُهُ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( لِّیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ وَ یَحْیَی مَنْ حَیَّ عَن بَیِّنَةٍ وَ إِنَّ اللهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ یعنی کسانی که باقی ماندند می‌دانند، که خدا به آنان یاری رسانده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۵، ص۵۹۶
بحار الأنوار، ج۱۹، ص۲۴۳/ القمی، ج۱، ص۲۷۷/ نور الثقلین/ البرهان
۳ -۳
(انفال/ ۴۲)

أمیرالمومنین (علیه السلام)- عَنْ مِیثَمٍ التَّمَّارِ قَال: خَطَبَ بِنَا أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِی جَامِعِ الْکُوفَهًِْ ... وَ إِذْ دَخَلَ نَذِیرٌ مِنْ نَاحِیَهًِْ الْأَنْبَارِ مُسْتَغِیثاً یَقُولُ اللَّهَ اللَّهَ یَا أَمِیرَ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِی رَعِیَّتِکَ وَ شِیعَتِکَ هَذِهِ خَیْلُ مُعَاوِیَهًَْ قَدْ شَنَّتْ عَلَیْنَا الْغَارَهًَْ فِی سَوَادِ الْفُرَاتِ مَا بَیْنَ هِیتَ وَ الْأَنْبَارِ فَقَطَعَ أَمِیرُ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) الْخُطْبَهًَْ وَ قَالَ وَیْحَکَ بَعْضُ خَیْلِ مُعَاوِیَهًَْ قَدْ دَخَلَ الدَّسْکَرَهًَْ الَّتِی تَلِی جُدْرَانَ الْأَنْبَارِ فَقَتَلُوا فِیهَا سَبْعَ نِسْوَهًٍْ وَ سَبْعَهًًْ مِنَ الْأَطْفَالِ ذُکْرَاناً وَ سَبْعَهًًْ إِنَاثاً وَ شَهَرُوا بِهِمْ وَ وَطَئُوهُمْ بِحَوَافِرِ الْخَیْلِ وَ قَالُوا هَذِهِ مُرَاغَمَهًًْ لِأَبِی‌تُرَابٍ فَقَامَ إِبْرَاهِیمُ‌بْنُ‌الْحَسَنِ (علیه السلام) الْأَزْدِیُّ بَیْنَ یَدَیِ الْمِنْبَرِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) هَذِهِ الْقُدْرَهًُْ الَّتِی رَأَیْتَ بِهَا وَ أَنْتَ عَلَی مِنْبَرِکَ أَنَّ فِی دَارِکَ خَیْلُ مُعَاوِیَهًَْ‌بْنِ‌آکِلَهًِْ الْأَکْبَادِ وَ مَا فَعَلَ بِشِیعَتِکَ وَ لَمْ یَعْلَمْ بِهَا هَذَا فَلِمَ تُغْضِی عَنْ مُعَاوِیَهًَْ فَقَالَ لَهُ وَیْحَکَ یَا إِبْرَاهِیمُ لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ فَصَاحَ النَّاسُ مِنْ جَوَانِبِ الْمَسْجِدِ یَا أَمِیرَ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَإِلَی مَتَی یَهْلِکُ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیَا مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ شِیعَتُکَ تَهْلِکُ فَقَالَ لَهُمْ لِیَقْضِیَ اللهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولا.

امام علی ( میثم‌تمّار گوید: روزی امیرالمؤمنین (در مسجد جامع کوفه برای ما خطبه‌ای خواند. ... تا اینکه ناگهان پیکی از طرف شهر انبار با حالت استغاثه وارد شد و فریاد زد: «ای امیرالمؤمنین (! خدا را درمورد رعیّت و شیعیانت در نظر داشته باش! بدان که سپاه معاویه در روستاهای کوچک اطرافِ فرات، میان دو شهر هیت و انبار از هرسو بر ما حمله کرده‌اند». در این‌هنگام امیرالمؤمنین (خطبه‌اش را قطع نموده و فرمود: «وای بر تو! برخی از سپاهیان معاویه وارد روستای بزرگی که بعد از دیوارهای شهر انبار است، شده و در آنجا هفت زن و هفت پسر بچّه و هفت دختر بچّه را کُشته و بر اهل آن شمشیر کشیده و با سُم اسبان، ایشان را لگدمال‌کرده و اعلام داشته‌اند که این‌کارها را برای به خشم‌آوردن ابوتراب (کنیه‌ی امام علی () انجام می‌دهند». در این‌هنگام ابراهیم‌بن‌حسن ازدی مقابل منبر ایستاده و عرض کرد: «ای امیرالمؤمنین (! این نیرو و توانایی سپاه معاویه است که ملاحظه می‌کنی و شما بالای منبر [مشغول وعظ و خطابه] هستی و سپاه معاویه فرزند هندِجگرخوار وارد خانه [و مملکتِ] شما شده و چه بسیار بلاهایی که بر سر شیعیان شما آورده و این مرد از آن مطّلع نشده است! چرا از معاویه [و کارهایش] چشم‌پوشی می‌کنی [و با او مقابله به مثل نمی‌کنی]»؟ حضرت (فرمود: «وای بر تو ای ابراهیم! [رفتار من به‌خاطر این است که]: خداوند عزّوجلّ فرموده است: لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ، دراین‌هنگام فریاد مردم از هر طرف مسجد بلند شد که؛ «ای امیرالمؤمنین (! تا چه زمانی باید این وضعیّت ادامه داشته و هرکه هلاک می‌شود از روی دلیلی روشن هلاک شود و هرکه زندگی می‌کند از روی برهانی آشکار زندگی کند و حال آنکه شیعیان شما [در اثر تجاوزات سپاه معاویه] نیست و نابود می‌شوند»؟! حضرت (در جوابشان فرمود: «لِیَقْضِیَ اللهُ امراً کانَ مَفْعُولا».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۵، ص۵۹۶
بحار الأنوار، ج۳۳، ص۲۸۱
بیشتر