آیه يُجادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَيَّنَ كَأَنَّما يُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ [6]
آنها پس از روشنشدن حق، باز با تو مجادله مىكردند [و چنان ترس و وحشت آنها را فراگرفته بود، كه] گويى بهسوى مرگ رانده مىشوند، و آن را با چشم خود مىنگرند.
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ عَبْدِالرَّحْمَنِبْنِکَثِیرٍ عَنْ أبِیعَبْدِاللهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَتی أَمْرُ اللهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ قَالَ هُوَ أَمْرُنَا أَمْرُ اللَّهِ لَا یُسْتَعْجَلُ بِهِ یُؤَیِّدُهُ ثَلَاثَهًُْ أَجْنَادٍ الْمَلَائِکَهًُْ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الرُّعْبُ وَ خُرُوجُهُ (علیه السلام) کَخُرُوجِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی کَما أَخْرَجَکَ رَبُّکَ مِنْ بَیْتِکَ بِالْحَقِّ.
امام صادق ( عبدالرّحمنبنکثیر از امام صادق (روایت میکند که دربارهی این آیهی شریفه: فرمان خدا [برای مجازات مشرکان و مجرمان]، فرا رسیده است برای آن عجله نکنید!. (نحل/۱) فرمود: «امر اللهَ؛ قیام قائم (ماست که نباید برای آن شتاب نمود، خداوند قیام او را با سه لشکر فرشتگان و مؤمنین و رعب، که در دلهای بیدینان قرار میگیرد، تأیید میکند. قیام او مانند قیام پیغمبر (است که خداوند فرموده است: کَما أَخْرَجَکَ رَبُّکَ مِنْ بَیْتِکَ بِالحَق».
أمیرالمومنین (علیه السلام)- أَمَّا الْجِدَالُ وَ مَعَانِیهِ فِی کِتَابِ اللَّهِ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ لَکارِهُونَ یُجادِلُونَکَ فِی الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَیَّنَ کَأَنَّما یُساقُونَ إِلَی الْمَوْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ وَ لَمَّا خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی بَدْرٍ کَانَ خُرُوجُهُ فِی طَلَبِ الْعَدُوِّ وَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ وَعَدَنِی أَنْ أَظْفِرَ بِالْعِیرِ أَوْ بِقُرَیْشٍ فَخَرَجُوا مَعَهُ عَلَی هَذَا فَلَمَّا أَفْلَتَتِ الْعِیرُ وَ أَمَرَهُ اللَّهُ بِقِتَالِ قُرَیْشٍ أَخْبَرَ أَصْحَابَهُ فَقَالَ إِنَّ قُرَیْشاً قَدْ أَقْبَلَت وَ قَدْ وَعَدَنِی اللَّهُ سُبْحَانَهُ إِحْدَی الطَّائِفَتَیْنِ أَنَّها لَکُم.
امام علی ( امّا جدال و معانی [مختلف] آن در قرآن [مانند آیه:] وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنَ الْمؤْمِنِینَ لَکارِهُونَ یُجادِلُونَکَ فِی الحَقِّ بَعْدَ ما تَبَیَّنَ کَأَنَّما یُساقُونَ إِلَی الْموْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ است؛ هنگامیکه رسول خدا (بهسوی منطقهی بدر [از مدینه] خارج شد هدف ایشان دستیابی به دشمن بود و به اصحابش فرمود: «خداوند عزّوجلّ به من وعده فرموده بر کاروان تجاری یا [لشکرِ] قریش غلبه میکنم، اصحاب نیز براساس این وعده، همراه رسول خدا (خارج شدند. هنگامیکه کاروان تجاری از دسترس خارج شده و خداوند، پیامبر (را مأمور به پیکار با قریش نمود، حضرت (خطاب به اصحابش فرمود: «[لشکر] قریش نزدیک شده است، و خداوند سبحان به من وعده داده است که یکی از دو گروه [کاروان تجاری قریش، یا لشکر مسلح آنها] نصیب شما خواهد بود.
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ کَانَ سَبَبُ ذَلِکَ أَنَّ عِیراً لِقُرَیْشٍ خَرَجَتْ إِلَی الشَّامِ فِیهَا خَزَائِنُهُمْ فَأَمَرَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) أَصْحَابَهُ بِالْخُرُوجِ لِیَأْخُذُوهَا فَأَخْبَرَهُمْ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی قَدْ وَعَدَهُ إِحْدَی الطَّائِفَتَیْنِ إِمَّا الْعِیرُ أَوْ قُرَیْشٌ إِنْ أَظْفَرَ بِهِمْ فَخَرَجَ فِی ثَلَاثِمِائَهًٍْ وَ ثَلَاثَهًَْ عَشَرَ رَجُلًا فَلَمَّا قَارَبَ بَدْراً کَانَ أَبُوسُفْیَانَ فِی الْعِیرِ فَلَمَّا بَلَغَهُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَدْ خَرَجَ یَتَعَرَّضُ الْعِیرَ خَافَ خَوْفاً شَدِیداً وَ مَضَی إِلَی الشَّامأفَقَامَ سَعْدُبْنُمُعَاذٍ فَقَالَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) کَأَنَّکَ أَرَدْتَنَا قَالَ نَعَمْ قَالَ فَلَعَلَّکَ خَرَجْتَ عَلَی أَمْرٍ قَدْ أُمِرْتَ بِغَیْرِهِ قَالَ نَعَمْ قَالَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنَّا قَدْ آمَنَّا بِکَ وَ صَدَّقْنَاکَ وَ شَهِدْنَا أَنَّ مَا جِئْتَ بِهِ حَقٌّ مِنْ عِنْدِاللَّهِ فَمُرْنَا بِمَا شِئْتَ وَ خُذْ مِنْ أَمْوَالِنَا مَا شِئْتَ وَ اتْرُکْ مِنْهُ مَا شِئْتَ وَ الَّذِی أَخَذْتَ مِنْهُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الَّذِی تَرَکْتَ وَ اللَّهِ لَوْ أَمَرْتَنَا أَنْ نَخُوضَ هَذَا الْبَحْرَ لَخُضْنَا مَعَکَ فَجَزَاهُ خَیْراً ... قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَوْ یُحْدِثُ اللَّهُ غَیْرَ ذَلِکَ کَأَنِّی بِمَصْرَعِ فُلَانٍ هَاهُنَا وَ بِمَصْرَعِ فُلَانٍ هَاهُنَا وَ بِمَصْرَعِ أَبِیجَهْلٍ وَ عُتْبَهًِْبْنِرَبِیعَهًَْ وَ شَیْبَهًِْبْنِرَبِیعَهًَْ وَ مُنَبِّهٍ وَ نَبِیهٍ ابْنَیِ الْحَجَّاجِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ وَعَدَنِی إِحْدَی الطَّائِفَتَیْنِ وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ الْمِیعَادَ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِهَذِهِ الْآیَهًِْ کَما أَخْرَجَکَ رَبُّکَ مِنْ بَیْتِکَ بِالْحَقِّ إِلَی قَوْلِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِالرَّحِیلِ حَتَّی نَزَلَ عِشَاءً عَلَی مَاءِ بَدْرٍ وَ هِیَ الْعُدْوَهًُْ الشَّامِیَّهًُْ وَ أَقْبَلَتْ قُرَیْشٌ فَنَزَلَتْ بِالْعُدْوَهًِْ الْیَمَانِیَّهًِْ وَ بَعَثَتْ عَبِیدَهَا.
علیّبنابراهیم ( امام صادق (از امام علی (نقل میکند: و علّت نزول این آیه، آن بود که کاروانی برای قریش بهسوی شام به راه افتاد که اموال قریشیان در آن بود. رسول خدا (به یارانش دستور داد تا بیرون بیایند و آن را بگیرند و به آنان خبر داد که خدا یکی از این دو را وعده داده است: «یا کاروان را و یا قریش را، اگر به ایشان دست یابند». سپس همراه سیصدوسیزده نفر بیرون آمد و هنگامیکه به بدر نزدیک شد، ابوسفیان در کاروان بود. هنگامیکه به او خبر رسید، رسول خدا (بیرون آمده تا به کاروان حمله کند، سخت در هراس افتاد و راه شام را در پیش گرفت. سعدبنمعاذ از جا برخاست و گفت: «ای رسول خدا (! پدر و مادرم فدایت شوند! گویی میخواهی نظر ما را بدانی». فرمود: «بلی»! گفت: «شاید برای امری بیرون آمدهای که دستور انجام غیر از آن را یافتهای»؟ فرمود: «بلی». گفت: «پدر و مادرم فدایت شوند! ای رسول خدا (! ما به تو ایمان آوردهایم و تو را تصدیق کردهایم. هرچه میخواهی به ما دستور ده و هرچه را میخواهی از اموال ما بردار و هرچه را میخواهی از آن باقی بگذار. چیزی که از آن بر میداری، برای من دوستداشتنیتر است از آنچه که وا مینهی، به خدا اگر دستور دهی وارد این دریا شویم، همراه شما وارد میشویم». پیامبر (برای او دعای خیر کرد. ... سپس رسول خدا (فرمود: «یا اینکه خدا اتّفاقات دیگری را پدید بیاورد. گویی کُشتهشدن فلانی و فلانی را در اینجا و اینجا و کُشتهشدن ابوجهل و عتبهًْبنربیعه و شیبهًْبنربیعه و منبّه و نبیّه پسران بنیحجّاج را میبینم، چراکه خداوند تبارکوتعالی، یکی از این دو پیروزی را [یا بهدست آوردن کاروان و یا دستیافتن به قریش] به من وعده داده است و خدا هیچگاه خلف وعده نمیکند». سپس جبرئیل با این آیه بر رسول خدا (نازل شد: همانگونه که خدا تو را بحق از خانه [بهسوی میدان بدر]، بیرون فرستاد ... هرچند مجرمان کراهت داشته باشند. (انفال/۸۵) پس از آن رسول خدا (دستور حرکت داد تا اینکه در هنگام شام در کنار چاه بدر فرود آمد و آن همان عدوه شامیّه بود. سپس قریش آمد و در عدوه یمانی فرود آمد و بردگان خویش را فرستاد.
ابنعباس (رحمة الله علیه)- ٍ فِی قَوْلِهِ کَما أَخْرَجَکَ رَبُّکَ إِنَّ الصَّحَابَهًَْ فَزِعُوا لَمَّا فَاتَ عِیرُ أَبِیسُفْیَانَ وَ أَدْرَکَهُمْ الْقِتَالُ فَبَاتُوا لَیْلَتَهُمْ فَحَلُمُوا وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ مَاءٌ فَوَقَعَتِ الْوَسْوَسَهًُْ فِی نُفُوسِهِمْ لِذَلِکَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ الْمَطَر.
ابنعبّاس ( هنگامیکه کاروان تجاریِ ابوسفیان از دسترس مسلمانان خارج و اصحاب پیامبر (با جنگ مواجه شدند، اصحاب دچار ترس و وحشت گردیدند، پس در آن شب به استراحت پرداخته و در خواب [به خاطر آرامشی که خداوند بر آنها نازل فرمود] جُنب شدند و چون آبی [برای غُسلکردن] نداشتند دچار افکار باطلی شدند، پس خداوند باران را بر آنها نازل فرمود.