آیه إِذْ تَسْتَغيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفينَ [9]
[به خاطر بياوريد] زمانى را [كه از شدّت ناراحتى در ميدان بدر] از پروردگارتان كمك مىخواستيد و او خواستهی شما را پذيرفت [و گفت]: من شما را با هزار فرشته، كه پياپى فرود مىآيند، يارى مىكنم.
الباقر (علیه السلام)- إِنَّهُمْ لَمَّا الْتَقَوْا کَانَ إِبْلِیسُ فِی صَفِ الْمُشْرِکِینَ أَخَذَ بِیَدِ الْحَارِثِ بْنِ هِشَامٍ {فَ} نَکَصَ عَلی عَقِبَیْهِ فَقَالَ لَهُ الْحَارِثُ: یَا سَرَّاقُ إِلَی أَیْنَ أَ تَخْذُلُنَا عَلَی هَذِهِ الْحَالَهًِْ؟ فَقَالَ لَهُ: إِنِّی أَرَی مَا لَا تَرَوْنَ فَقَالَ: وَ اللَّهِ مَا تَرَی إِلَّا جَعَاسِیسَ یَثْرِبَ فَدَفَعَ فِی صَدْرِ الْحَارِثِ وَ انْطَلَقَ وَ انْهَزَمَ النَّاسُ. فَلَمَّا قَدِمُوا مَکَّهًَْ قَالُوا: هَزَمَ النَّاسَ سُرَاقَهًُْ فَبَلَغَ ذَلِکَ سُرَاقَهًَْ فَقَالَ: وَ اللَّهِ مَا شَعُرْتُ بِمَسِیرِکُمْ حَتَّی بَلَغَنِی هَزِیمَتُکُمْ. فَقَالُوا: إِنَّکَ أَتَیْتَنَا یَوْمَ کَذِی فَحَلَفَ لَهُمْ فَلَمَّا أَسْلَمُوا عَلِمُوا أَنَّ ذَلِکَ کَانَ الشَّیْطَانَ ... وَ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) فِی الْعَرِیشِ: اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ تُهْلِکْ هَذِهِ الْعِصَابَهًَْ الْیَوْمَ لَا تُعْبَدُ بَعْدَ الْیَوْمِ فَنَزَلَ إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفِینَ.
امام باقر ( [در جنگ بدر] وقتی دو سپاه با یکدیگر روبرو شدند شیطان در صف مشرکان بود و دستِ حارثبنهشام را گرفته بود به عقب برگشت؛ حارث به او گفت: «سراقه [شیطان با چهرهی سراقه بر او ظاهر گشته بود]! کجا میروی؟ آیا میخواهی ما را دراینحال رها کنی»؟! شیطان گفت: «من چیزی میبینم که شما نمیبینید. (انفال/۴۸)». حارث گفت: «به خدا قسم ما جز فرومایگانی از مدینه چیز دیگری نمیبینیم». شیطان ضربهای به سینهی حارث زد و با شتاب گریخت و [بهدنبالش] سپاه مشرکان شکست خوردند. چون سپاه مشرکان به مکّه رسیدند همه گفتند: «سراقه باعث شکست ما شد». این مطلب به گوش سراقه رسید، گفت: «به خدا قسم! من اصلاً از رفتن شما به جنگ اطّلاع نداشتم، تا زمانیکه خبر شکست شما به من رسید»! گفتند: «تو در فلان روز نزد ما آمدی»! سراقه [بر ادّعای خود] قسم خورد. بعدها که اهل مکّه به اسلام گرویدند فهمیدند که آن شخص، شیطان بوده است... و رسول خدا (زیر سایهبان [که اصحاب برای ایشان در جنگ بدر ساخته بودند] فرمود: «پروردگارا! اگر این گروه [اصحاب من] را امروز [به دست این دشمنان] هلاک سازی دیگر [بر روی زمین] پرستش نخواهی شد»، پس این آیه نازل گردید: إِذْ تَسْتَغیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُرْدِفینَ.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- وَ جَاءَ إِبْلِیسُ فِی صُورَهًِْ سُرَاقَهًَْ بْنِ مَالِکِ بْنِ جُعْشُمٍ فَقَالَ لَهُمْ: أَنَا جَارٍ لَکُمْ ادْفَعُوا إِلَیَّ رَایَتَکُمْ فَدَفَعُوا إِلَیْهِ رَایَهًَْ الْمَیْسَرَهًِْ وَ کَانَتِ الرَّایَهًُْ مَعَ بَنِی عَبْدِالدَّارِ فَنَظَرَ إِلَیْهِ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ: غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ عَضُّوا عَلَی النَّوَاجِذِ وَ لَا تَسُلُّوا سَیْفاً حَتَّی آذَنَ لَکُمْ ثُمَّ رَفَعَ یَدَهُ إِلَی السَّمَاءِ فَقَالَ: یَا رَبِّ إِنْ تَهْلِکْ هَذِهِ الْعِصَابَهًُْ لَا تُعْبَدُ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ لَا تُعْبَدَ لَا تُعْبَدُ. ثُمَّ أَصَابَهُ الْغَشْیُ فَسُرِّیَ عَنْهُ وَ هُوَ یَسْلُتُ الْعَرَقَ عَنْ وَجْهِهِ وَ یَقُولُ هَذَا جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) قَدْ أَتَاکُمْ فِی أَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفِینَ.
پیامبر ( شیطان با چهرهی سراقهًْبنمالکبنجعشم ظاهر شده، خطاب به لشکر قریش گفت: «من همسایه [و پناه] شما هستم [به همین خاطر میخواهم امروز شما را یاری کنم، پس] پرچم خود را به من دهید». قریش نیز پرچم جناح چپ لشکر خود را که در دست قبیلهی بنیعبدالدّار بود به او سپردند. رسول خدا (نگاهی به شیطان کرده و [به اصحاب خود] فرمود: «چشمانتان را فروبندید و دندانها را برهم فشارید [کنایه از اینکه مصمّم و استوار باشید] و تا من به شما اجازه ندادهام شمشیر نکشید». آنگاه دستهای مبارکش را به آسمان بلند کرده و فرمود: «پروردگارا! اگر این گروه [اصحاب من] را [به دست این دشمنان] هلاک سازی دیگر [بر روی زمین] پرستش نخواهی شد و اگر خود، چنین خواهی که پرستش نشوی پرستش نخواهی شد [یعنی در هر صورت، خواست و ارادهی تو مهّم است]». دراینحال، پیامبر (از هوش رفت و کمی بعد به هوش آمده و درحالیکه عرق از چهره پاک میکرد فرمود: «این جبرئیل است که با هزار تَن از فرشتگانی که پشتسر هم فرود میآیند برای [یاریِ] شما آمده است».
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ إِسْحَاقَبْنِعَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) عَنِ الْأَنْفَالِ فَقَالَ هِیَ الْقُرَی الَّتِی قَدْ خَرِبَتْ وَ انْجَلَی أَهْلُهَا ... فقال إِنَّ عُتْبَهًَْ أَطْوَلُ النَّاسِ لِسَاناً وَ ابلَغُهم فِی الْکَلَامِ وَ یَتَعَصَّبُ لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فَإِنَّهُ مِنْ بَنِیعَبْدِمَنَافٍ وَ ابْنُهُ مَعَهُ وَ یُرِیدُ أَنْ یحذّر بین الناس لَا وَ اللَّاتِ وَ الْعُزَّی حَتَّی نُقْحِمَ عَلَیْهِمْ بِیَثْرِبَ وَ نَأْخُذَهُمْ أُسَارَی فَنُدْخِلَهُمْ مَکَّهًَْ وَ تَتَسَامَعَ الْعَرَبُ بِذَلِکَ وَ لَا یَکُونَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ مَتْجَرِنَا أَحَدٌ نَکْرَهُهُ وَ بَلَغَ أَصْحَابَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) کَثْرَهًُْ قُرَیْشٍ فَفَزِعُوا فَزَعاً شَدِیداً وَ شَکَوْا وَ بَکَوْا وَ اسْتَغَاثُوا فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله) إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفِینَ وَ ما جَعَلَهُ اللهُ إِلَّا بُشْری وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللهِ إِنَّ اللهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ.
امام صادق ( اسحاقبنیعمّار گوید: «از امام صادق (دربارهی انفال پرسیدم». فرمود: «اینها عبارت است از روستاهای ویران شدهای که مردم از آن کوچ کردهاند» ... ابوجهل گفت: «عتبهًْبنربیعه زباندرازترین و سخنورترین مردم است و نسبت به محمّد (تعصّب میورزد چراکه او [مانند پیامبر (] از فرزندان عبدمناف است و پسرش [نیز] با محمّد ([و از مسلمانان] میباشد و میخواهد میان مردم [اهل مکّه] ترس و وحشت بیفکند؛ نه! قسم به لات و عزّی! [دست از سر آنها بر نمیداریم] تا یثرب (مدینه) را بر سرشان خرابکرده و آنها را به اسارت بگیریم، آنگاه ایشان را وارد مکّه کرده و [کاری کنیم تا] همهی مردم عرب از آن باخبر شوند و [در نتیجه] دیگر کسی که از او خوشمان نمیآید میان ما و بازرگانیمان مانع نشود». [از طرف دیگر] خبر فراوانی [سپاهِ] قریش به گوش اصحاب رسول خدا (رسیده و آنها به شدّت ترسیدند و شکایت کرده و گریه و زاری نمودند و [از خداوند] یاری خواستند؛ در این هنگام خداوند بر پیامبرش (نازل فرمود: إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْملائِکَةِ مُرْدِفِینَ وَ ما جَعَلَهُ اللهُ إِلَّا بُشْری وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللهِ إِنَّ اللهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ.
الباقر (علیه السلام)- إِنَّ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا نَظَرَ إِلَی کَثْرَهًِْ عَدَدِ الْمُشْرِکِینَ وَ قِلَّهًِْ عَدَدِ الْمُسْلِمِینَ اسْتَقْبَلَ الْقِبْلَهًَْ وَ قَالَ اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی اللَّهُمَّ إِنْ تَهْلِکْ هَذِهِ الْعِصَابَهًُْ لَا تُعْبَدُ فِی الْأَرْضِ فَمَا زَالَ یَهْتِفُ رَبَّهُ مَادّاً یَدَیْهِ حَتَّی سَقَطَ رِدَاؤُهُ مِنْ مَنْکِبِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ الْآیَهًَْ.
امام باقر ( پیامبر (هنگامیکه تعداد بسیار مشرکان و تعداد اندک مسلمانان را دید، رو به قبله ایستاد و فرمود: «خدایا! وعدهات را دربارهی من محقّق ساز. خدایا! اگر این گروه از بین برود، دیگر در زمین عبادت نخواهی شد». همچنان دعا میکرد و دستش را به سمت آسمان دراز کرده بود، تا اینکه عبایش از شانهاش افتاد. و خداوند این آیه را نازلکرد: إِذْ تَسْتَغیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْملائِکَةِ مُرْدِفینَ».
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- وَ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) فِی الْعَرِیشِ اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ تَهْلِکْ هَذِهِ الْعِصَابَهًَْ الْیَوْمَ لَا تُعْبَدُ بَعْدَ الْیَوْمِ فَنَزَلَ إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَخَرَجَ یَقُولُ سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ الْآیَهًَْ فَأَمَدَّهُ اللَّهُ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ کَثَّرَهُمْ فِی أَعْیُنِ الْمُشْرِکِینَ وَ قَلَّلَ الْمُشْرِکِین فِیْ أَعْیُنهِم.
پیامبر ( پیامبر (در عَریش فرمود: «خدایا! اگر این گروه اندک را از بین ببری، دیگر مورد پرستش قرار نخواهی گرفت». پس این آیه نازل شد: إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ. سپس بیرون آمد درحالیکه میفرمود: بهزودی جمعشان شکست میخورد و پا به فرارمیگذارند!. (قمر/۴۵) خدا او را با پنجهزار فرشته آمادهی جنگ، یاری رساند و آنان را در چشم مشرکان بسیار نشان داد و تعداد مشرکان را در چشم آنان کم جلوه داد.
ابنعباس (رحمة الله علیه)- لَمَّا کَانَ یَوْمُ بَدْرٍ وَ اصْطَفَّ الْقَوْمُ لِلْقِتَالِ قَالَ أَبُوجَهْلٍ: اللَّهُمَّ أَوْلَانَا بِالنَّصْرِ فَانْصُرْهُ. وَ اسْتَغَاثَ الْمُسْلِمُونَ فَنَزَلَتِ الْمَلَائِکَهًُْ وَ نَزَلَ قَوْلُهُ إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفِینَ.
ابنعبّاس ( روز بدر، بعد از آنکه دو سپاه برای جنگیدن، مقابل یکدیگر صفآرایی کردند ابوجهل گفت: «خداوندا! هرکدام از ما دو گروه را که سزاوارتر به یاری هستیم یاری نما». مسلمانان نیز [از خدا] یاری خواستند. در نتیجه فرشتگان [برای یاری مسلمانان] فرودآمده و آیه: إِذْ تَسْتَغیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُرْدِفینَ نازل شد.