آیه وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ [146]
و بوته كدويى بر او رويانديم [تا در سايهی برگهاى پهن و مرطوبش آرامش يابد].
علیبنإبراهیم ( وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ قَالَ الدُّبَّاءُ.
علیّبنابراهیم ( وَأَنبَتْنَا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِّن یَقْطِینٍ یعنی کدو حلوایی!
الصّادق ( فَلَمَّا رَأَی یُونُسُ (ذَلِکَ نَادَی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْحُوتَ فَلَفَظَهُ عَلَی سَاحِلِ الْبَحْرِ وَ قَدْ ذَهَبَ جِلْدُهُ وَ لَحْمُهُ وَ أَنْبَتَ اللَّهُ عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ وَ هِیَ الدُّبَّاءُ فَأَظَلَّتْهُ مِنَ الشَّمْسِ فَسَکَنَ ثُمَّ أَمَرَ اللَّهُ الشَّجَرَهًَْ فَتَنَحَّتْ عَنْهُ وَ وَقَعَتِ الشَّمْسُ عَلَیْهِ فَجَزِعَ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ یَا یُونُسُ (لَمْ تَرْحَمْ مِائَهًَْ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ وَ أَنْتَ تَجْزَعُ مِنْ أَلَمِ سَاعَهًٍْ.
امام صادق ( یونس (که در شکم نهنگ گرفتار شده بود، مشغول تضرّع و مناجات شد و عرضه داشت: خداوندا، جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم! (انبیاء/۸۷). خداوند هم دعای او را اجابت کرد و به نهنگ فرمان داد تا او را در ساحل دریا پرتاب کند، چون در اثر ماندن در شکم نهنگ گوشت و پوست بدنش تحلیل رفته بود، لذا خداوند بوتهی کدو را بالای سر او رویانید تا او را از نور خورشید در امان نگاه دارد و او آرامش یافت، سپس خداوند فرمان داد تا درخت از او فاصله بگیرد و نور خورشید بر بدنش بتابد. آنگاه یونس (به زاری و فریاد افتاد، سپس خداوند به یونس (وحی نمود: «ای یونس (! به صدهزار نفر قوم خود رحم نکردی، امّا از تابش آفتاب دچار جزع و فزع میشوی»؟!
الباقر ( لَبِثَ یُونُسُ (فِی بَطْنِ الْحُوتِ ثَلَاثَهًَْ أَیَّامٍ وَ نَادَی فِی الظُّلُماتِ ظُلْمَهًِْ بَطْنِ الْحُوتِ وَ ظُلْمَهًِْ اللَّیْلِ وَ ظُلْمَهًِْ الْبَحْرِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَأَخْرَجَهُ الْحُوتُ إِلَی السَّاحِلِ ثُمَّ قَذَفَهُ فَأَلْقَاهُ بِالسَّاحِلِ وَ أَنْبَتَ اللَّهُ عَلَیْهِ شَجَرَهًًْ مِنْ یَقْطِینٍ وَ هُوَ الْقَرْعُ فَکَانَ یَمَصُّهُ وَ یَسْتَظِلُّ بِهِ بِوَرَقِهِ وَ کَانَ تَسَاقَطَ شَعْرُهُ وَ رَقَّ جِلْدُهُ وَ کَانَ یُونُسُ (یُسَبِّحُ وَ یَذْکُرُ اللَّهَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ فَلَمَّا أَنْ قَوِیَ وَ اشْتَدَّ بَعَثَ اللَّهُ دُودَهًًْ فَأَکَلَتْ أَسْفَلَ الْقَرْعِ فَذَبَلَتِ الْقَرْعَهًُْ ثُمَّ یَبِسَتْ فَشَقَّ ذَلِکَ عَلَی یُونُسَ (فَظَلَّ حَزِیناً فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ مَا لَکَ حَزِیناً یَا یُونُسُ (قَالَ یَا رَبِّ هَذِهِ الشَّجَرَهًُْ الَّتِی تَنْفَعُنِی سَلَّطْتَ عَلَیْهَا دُودَهًًْ فَیَبِسَتْ قَالَ یَا یُونُسُ (أَحَزِنْتَ لِشَجَرَهًٍْ لَمْ تَزْرَعْهَا وَ لَمْ تَسْقِهَا وَ لَمْ تَعْنَ بِهَا أَنْ یَبِسَتْ حِینَ اسْتَغْنَیْتَ عَنْهَا اللَّهُمَّ إِنَّ هَذِهِ الشَّاهًَْ تَشْهَدُ لَکَ أَنِّی یُونُسُ فَلَمَّا أَتَی الرَّاعِی قَوْمَهُ وَ أَخْبَرَهُمْ أَخَذُوهُ وَ هَمُّوا بِضَرْبِهِ فَقَالَ إِنَّ لِی بَیِّنَهًًْ بِمَا أَقُولُ قَالُوا مَنْ یَشْهَدُ قَالَ هَذِهِ الشَّاهًُْ تَشْهَدُ فَشَهِدَتْ بِأَنَّهُ صَادِقٌ وَ أَنَّ یُونُسَ (قَدْ رَدَّهُ اللَّهُ إِلَیْهِمْ فَخَرَجُوا یَطْلُبُونَهُ فَوَجَدُوهُ فَجَاءُوا بِهِ وَ آمَنُوا وَ حَسُنَ إِیمَانُهُمْ فَمَتَّعَهُمُ اللهُ إِلی حِینٍ وَ هُوَ الْمَوْتُ وَ أَجَارَهُمْ مِنْ ذَلِکَ الْعَذَابِ.
امام باقر ( یونس (سه روز در شکم ماهی بود و در سه تاریکی یعنی تاریکی شکم ماهی و تاریکی شب و تاریکی دریا ندا سر داد: خداوندا، جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم! (انبیاء/۸۷). آنگاه خداوند خواستهاش را برآورده کرد و ماهی او را بهسوی ساحل برد و بیرون افکند و بر ساحل انداخت و خداوند بر او درخت کدویی رویانید و او از میوهی آن میمکید و در سایه شاخ و برگ آن به سر میبرد، موهای یونس (همه ریخته بود و پوستش نازک شده بود و خداوند را ستایش میکرد و شب و روز خدا را در خاطر میگذراند. چون بدنش نیرو یافت و توانمند شد، خداوند کِرمی فرستاد و آن کِرم ریشه درخت کدو را خورد و آن درخت پژمرده شد و سپس خشکید. این امر بر یونس (سخت آمد و او اندوهناک شد؛ آنگاه خداوند به او وحی فرمود: «ای یونس (! چرا غمگینی»؟! عرضکرد: «پروردگارا! من از این درخت بهرهمند میشدم، حال آنکه تو کِرمی را بر آن چیره ساختی و آن خشکید». خداوند فرمود: «ای یونس (! چرا بهخاطر درختی که نه آن را کاشتی و نه آبش دادی، غمگین شدی و با اینکه از آن بینیاز شدی، خشکیدنش را نادیده نگرفتی، امّا برای مردم نینوا که بیش از یکصدهزار نفر بودند، اندوهناک نشدی و خواستی که بر آنها عذاب نازلشود؟ اکنون بدان که مردم نینوا ایمان آوردند و تقوا پیشه کردند، پس بهسوی ایشان بازگرد». یونس (بهسوی قومش رهسپار شد. چون نزدیک نینوا رسید، شرم کرد که وارد شود، از این رو چوپانی را دید و به او فرمود: «نزد مردم نینوا برو و به ایشان بگو: یونس (آمده است». چوپان به او گفت: «چرا دروغ میگویی؟ آیا شرم نداری؟ یونس (در دریا غرق شد و از بین رفت». یونس (به او فرمود: «این گوسفند برایت گواهی میدهد که من یونس (هستم». در آن دم گوسفند زبان گشود و گفت که او یونس (است. وقتی چوپان نزد قوم خود رفت و این خبر را به آنها داد، او را گرفتند و خواستند او را بزنند. او گفت: «من برای آنچه میگویم، دلیل دارم». گفتند: «چه کسی گواه توست»؟ گفت: «این گوسفند گواهی میدهد». پس گوسفند گواهی داد که او راست میگوید و یونس را خداوند بهسوی ایشان بازگردانده است. آنها در پی یونس (برآمدند و او را یافتند و با خود آوردند و به او ایمان آوردند و در ایمان خویش استوار ماندند و خداوند متعال تا چندی، تا زمان مرگشان، آنها را برخوردار ساخت و از آن عذاب، ایشان را در امان داشت.
ابنعباس ( وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ ... وَ قِیلَ: هُوَ کُلُّ نَبْتٍ یَبْسُطُ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ وَ لَا سَاقَ لَهُ.
ابنعبّاس ( وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ ... آن (یَقْطِینٍ) هر گیاهی است که روی زمین پهن میشود و ساقه ندارد.
الباقر ( فِی رِوَایَهًِْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (قَالَ: ... أَنْبَتَ اللَّهُ عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ وَ هُوَ الْقَرْع.
امام باقر ( وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ؛ منظور کدو حلوایی است.