آیه وَ أَرْسَلْناهُ إِلى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ [147]
و او را بهسوى جمعيّت يكصدهزار نفرى يا بيشتر فرستاديم.
الباقر ( قَالَ أَبُوعُبَیْدَهًَْ قُلْتُ لِأَبِیجَعْفَرٍ (کَمْ کَانَ غَابَ یُونُسُ (عَنْ قَوْمِهِ حَتَّی رَجَعَ إِلَیْهِمْ بِالنُّبُوَّهًِْ وَ الرِّسَالَهًِْ فَآمَنُوا بِهِ وَ صَدَّقُوهُ قَالَ أَرْبَعَهًَْ أَسَابِیعَ سَبْعاً مِنْهَا فِی ذَهَابِهِ إِلَی الْبَحْرِ وَ سَبْعاً مِنْهَا فِی رُجُوعِهِ إِلَی قَوْمِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ مَا هَذِهِ الْأَسَابِیعُ شُهُورٌ أَوْ أَیَّامٌ أَوْ سَاعَاتٌ فَقَالَ یَا عُبَیْدَهًُْ إِنَّ الْعَذَابَ أَتَاهُمْ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِی النِّصْفِ مِنْ شَوَّالٍ وَ صُرِفَ عَنْهُمْ مِنْ یَوْمِهِمْ ذَلِکَ فَانْطَلَقَ یُونُسُ (مُغَاضِباً فَمَضَی یَوْمَ الْخَمِیسِ سَبْعَهًَْ أَیَّامٍ فِی مَسِیرِهِ إِلَی الْبَحْرِ وَ سَبْعَهًَْ أَیَّامٍ فِی بَطْنِ الْحُوتِ وَ سَبْعَهًَْ أَیَّامٍ تَحْتَ الشَّجَرِ بِالْعَرَاءِ وَ سَبْعَهًَْ أَیَّامٍ فِی رُجُوعِهِ إِلَی قَوْمِهِ فَکَانَ ذَهَابُهُ وَ رُجُوعُهُ مَسِیرَهًَْ ثَمَانٍ وَ عِشْرِینَ یَوْما.
امام باقر ( ابوعبیده گوید، به امام باقر (عرض کردم: «چه مدّت یونس (در میان قوم خود غایب بود تا مجدّداً با نبوّت و رسالت بهسویشان بازگشت و آنها به او ایمان آوردند و او را تصدیق کردند»؟ فرمود: «چهارهفته که هفتروز طول کشید تا به دریا رسید و سپس یکهفته در شکم ماهی بود و یکهفته هم در زیر درخت کدو استراحت کرد تا قوای خود را باز یافت و هفتروز آخر هم مسیر دریا تا قریه را طی کرد». از امام (پرسیدم: «منظور از این هفتهها چیست؟ ماهها، روزها یا ساعتها»؟ امام (فرمود: «ای عبیده! عذاب در روز چهارشنبه و در وسط ماه شوّال سراغ آنان آمد و در همان روز از آنها باز داشته شد، پس یونس (روز پنجشنبه خشمگین به راه افتاد و هفت روز را در راه رسیدن به دریا، هفت روز را در شکم ماهی، هفت روز را در بیابان و زیر درخت و هفت روز را در راه بازگشت سپری کرد، بنابراین رفت و برگشت او بیستوهشت روز به طول انجامید».
الصّادق ( الْأَنْبِیَاءُ وَ الْمُرْسَلُونَ عَلَی أَرْبَعِ طَبَقَاتٍ فَنَبِیٌّ مُنَبَّأٌ فِی نَفْسِهِ لَا یَعْدُو غَیْرَهَا وَ نَبِیٌّ یَرَی فِی النَّوْمِ وَ یَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا یُعَایِنُهُ فِی الْیَقَظَهًِْ وَ لَمْ یُبْعَثْ إِلَی أَحَدٍ وَ عَلَیْهِ إِمَامٌ مِثْلُ مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ (عَلَی لُوطٍ (وَ نَبِیٌّ یَرَی فِی مَنَامِهِ وَ یَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ یُعَایِنُ الْمَلَکَ وَ قَدْ أُرْسِلَ إِلَی طَائِفَهًٍْ قَلُّوا أَوْ کَثُرُوا کَیُونُسَ قَالَ اللَّهُ لِیُونُسَ (وَ أَرْسَلْناهُ إِلی مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ قَالَ یَزِیدُونَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً وَ عَلَیْهِ إِمَامٌ وَ الَّذِی یَرَی فِی نَوْمِهِ وَ یَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ یُعَایِنُ فِی الْیَقَظَهًِْ وَ هُوَ إِمَامٌ مِثْلُ أُولِی الْعَزْمِ وَ قَدْ کَانَ إِبْرَاهِیمُ (نَبِیّاً وَ لَیْسَ بِإِمَامٍ حَتَّی قَالَ اللَّهُ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً.
امام صادق ( انبیا و فرستادهشدگان چهار طبقه هستند: پیامبری که خبر غیبی به قلب او القا میشود و مسئولیّت تبلیغ به دیگران را ندارد؛ و پیامبری که در خواب میبیند و صدا را میشنود و در بیداری فرشته را نمیبیند و بهسوی کسی فرستاده نشده و تحت نظر امامی مفترض الطاعه است، مثل امامت ابراهیم (بر لوط (و پیامبری که در خواب میبیند و صدا را میشنود و در فرشته را مشاهده میکند و بهسوی یک قومی فرستاده شده است، خواه آن قوم کم و یا زیاد باشند، همانگونه که خداوند متعال فرمود: وَ أَرْسَلْناهُ إِلی مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ و گفت: «بیشتر یعنی سیهزار نفر»؛ و پیامبری که در خوابش میبیند، صدا را میشنود، در عالم بیداری فرشته را میبیند و او پیشوا (امام) است مثل پیامبران اولوالعزم. ابراهیم (نبی بود نه امام. و خداوند در مورد وی فرموده: إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا.
الباقر ( عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ الثَّقَفِیِّ الطَّحَّانِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ (وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (فَقَالَ لِی مُبْتَدِئاً یَا مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ إِنَّ فِی الْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (شَبَهاً مِنْ خَمْسَهًٍْ مِنَ الرُّسُلِ یُونُسَ بْنِ مَتَّی وَ یُوسُفَ بْنِ یَعْقُوبَ وَ مُوسَی وَ عِیسَی (وَ مُحَمَّدٍ (فَأَمَّا شَبَهُهُ مِنْ یُونُسَ بْنِ مَتَّی فَرُجُوعُهُ مِنْ غَیْبَتِهِ وَ هُوَ شَاب.
امام باقر ( محمّدبنمسلم گوید: خدمت امام باقر (رسیدم و در نظر داشتم در مورد حضرت قائم آل محمد (از وی سؤالاتی بپرسم. قبل از اینکه من سخن آغاز کنم، امام (فرمود: «ای محمّدبنمسلم! قائمآلمحمّد (به پنج پیغمبر (شباهت دارد و آنان عبارتند از: یونسبنمتی، یوسفبنیعقوب، موسی، عیسی و محمّد (امّا شباهت او با یونس (از این جهت است که پس از غیبت ظهور میکند درحالیکه جوان است».
ابنعباس ( بِالْإِسْنَادِ إِلَی الصَّدُوقِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ وَهْبِ بْنِ مُنَبِّهٍ عَنِ ابْنِعَبَّاسٍ (عَنْهُ قَال ... فَقَالَتْ إِنِّی فُجِّعْتُ بِمَوْتِ ابْنِی وَ أَلْهَمَنِی اللَّهُ تَعَالَی عَزَّوَجلّ عَلَا الِاسْتِشْفَاعَ بِکَ إِلَیْهِ لِیُحْیِیَ لِی ابْنِی فَإِنِّی تَرَکْتُهُ بِحَالِهِ وَ لَمْ أَدْفَنْهُ وَ أَخْفَیْتُ مَکَانَهُ فَقَالَ لَهَا وَ مَتَی مَاتَ ابْنُکِ قَالَتِ الْیَوْمَ سَبْعَهًَْ أَیَّامٍ فَانْطَلَقَ إِلْیَاسُ وَ سَارَ سَبْعَهًَْ أَیَّامٍ أُخْرَی حَتَّی انْتَهَی إِلَی مَنْزِلِهَا فَرَفَعَ یَدَیْهِ بِالدُّعَاءِ وَ اجْتَهَدَ حَتَّی أَحْیَا اللَّهُ تَعَالَی جَلَّتْ عَظَمَتُهُ بِقُدْرَتِهِ یُونُسَ (فَلَمَّا عَاشَ انْصَرَفَ إِلْیَاسُ وَ لَمَّا صَارَ ابْنَ أَرْبَعِینَ سَنَهًًْ أَرْسَلَهُ اللَّهُ إِلَی قَوْمِهِ کَمَا قَالَ وَ أَرْسَلْناهُ إِلی مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ ثُمَّ أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی جَلَّ وَ عَلَا إِلَی إِلْیَاسَ بَعْدَ سَبْعِ سِنِینَ مِنْ یَوْمَ أَحْیَا اللَّهُ یُونُسَ (سَلْنِی أُعْطِکَ فَقَالَ تُمِیتُنِی فَتُلْحِقُنِی بِآبَائِی.
ابنعبّاس ( صدوق (با استنادش به وهببنمنبّه از ابنعباس (آورده است: الیاس پایین آمد و به مدّت شش ماه نزد مادر یونس (پنهان شد درحالیکه یونس (به دنیا آمده بود سپس به مکان خود بازگشت و مدتی کوتاهی بیش نگذشت که یونس (فوت کرد. این مصیبت بر مادر گران تمام شد بنابراین در پی یونس (بیرون رفت و کوهها را پشت سر گذاشت تا او (الیاس () را یافت و از او خواست برای زنده شدن فرزندش دعا کند، الیاس (گفت: «چند روز از مرگ او میگذرد»؟ مادر یونس (گفت: «اکنون هفت روز از مرگ او میگذرد، ولی من او را به همان حال رها کردهام و دفن نکردم، چون خداوند به من الهام کرد که تو را شفیع قرار دهم تا فرزندم زنده شود». الیاس (همراه او به راه افتاد و هفت روز طول کشید تا به آنجا رسیدند، سپس الیاس (از خدای سبحان درخواست کرد که یونس (را به قدرت خود زنده کند، به دعای الیاس (و به قدرت حقّ یونس (بعد از چهاردهروز زنده شد. و آنگاه الیاس (به محلّ خود بازگشت. و یونس (از آن پس زندگانیکرد تا به چهل سالگی رسید و خداوند او را بر قوم وی مبعوث نمود وَ أَرْسَلْناهُ إِلی مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ، پس از گذشت هفت سال از ماجرای زندهشدن یونس (و بازگشت الیاس (به کوه، خداوند به الیاس (وحیکرد: «هر چه از من میخواهی طلبکن، به تو خواهم داد». الیاس (گفت: «مرا بمیران و به پدرانم ملحق نما».
الرّضا ( فَأَنْبَتَ اللهُ عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ فَأَظَلَّتْهُ فَلَمَّا قَوِیَ أَخَذَتْ فِی الْیُبْسِ فَقَالَ یَا رَبِّ شَجَرَهًٌْ أَظَلَّتْنِی یَبِسَتْ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ یَا یُونُسُ (تَجْزَعُ لِشَجَرَهًٍْ أَظَلَّتْکَ وَ لَا تَجْزَعُ لِمِائَهًِْ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ مِنَ الْعَذَابِ.
امام رضا ( خداوند درخت کدویی را در کنار او رویانید و بر او سایه افکند. وقتی یونس (نیروی خود را بازیافت، آن درخت به تدریج خشک شد. یونس (گفت: «ای خدای من! آن درختی که بر من سایه افکنده بود، خشک شده است». خداوند به او وحی کرد: «ای یونس (! برای خشکشدن درختی که بر تو سایه انداخته بیتابی میکنی، ولی بهخاطر عذابشدن صدهزار نفر انسان و یا [حتّی] بیشتر از آن بیتابی نمیکنی»؟!
ابنعباس ( وَ کَانَتْ رِسَالَتُهُ هَذِهِ بَعْدَ مَا نَبَذَهُ الْحُوتُ.
ابنعبّاس ( این رسالت او بعد از زمانی بود که ماهی او را [بیرون] انداخت.
ابنعباس ( قَوْلَُهُ أَوْ یَزِیدُونَ ... فَقِیلَ: عِشْرُونَ أَلْفاً.
ابنعبّاس ( أَوْ یَزِیدُونَ منظور بیستهزار نفر است.