آیه ۸۳ - سوره صافات

آیه وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ [83]

و از پيروان او ابراهيم بود.

۱
(صافات/ ۸۳)

أمیرالمؤمنین ( سَأَلَ جَابِرٌالْجُعْفِیُّ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (عَنْ تَفْسِیرِ قَوْلِهِ تَعَالَی وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ (فَقَالَ (إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمَّا خَلَقَ إِبْرَاهِیمَ (کَشَفَ لَهُ عَنْ بَصَرِهِ فَنَظَرَ فَرَأَی نُوراً إِلَی جَنْبِ الْعَرْشِ فَقَالَ إِلَهِی مَا هَذَا النُّورُ فَقِیلَ لَهُ هَذَا نُورُ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِیطَالِبٍ (نَاصِرِ دِینِی وَ رَأَی إِلَی جَنْبِهِ ثَلَاثَهًَْ أَنْوَارٍ فَقَالَ إِلَهِی وَ مَا هَذِهِ الْأَنْوَارُ فَقِیلَ لَهُ هَذَا نُورُ فَاطِمَهًَْ (فَطَمَتْ مُحِبَّهَا مِنَ النَّارِ وَ نُورُ وَلَدَیْهَا الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ (فَقَالَ إِلَهِی وَ أَرَی تِسْعَهًَْ أَنْوَارٍ قَدْ حَفُّوا بِهِمْ قِیلَ یَا إِبْرَاهِیمُ (هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّهًُْ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهًَْ (فَقَالَ إِلَهِی وَ سَیِّدِی أَرَی أَنْوَاراً قَدْ أَحْدَقُوا بِهِمْ لَا یُحْصِی عَدَدَهُمْ إِلَّا أَنْتَ قِیلَ یَا إِبْرَاهِیمُ (هَؤُلَاءِ شِیعَتُهُمْ شِیعَهًُْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ (وَ بِمَا یُعْرَفُ شِیعَتُهُ قَالَ بِصَلَاهًِْ الْإِحْدَی وَ خَمْسِینَ وَ الْجَهْرِ {بِ} بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ الْقُنُوتِ قَبْلَ الرُّکُوعِ وَ التَّخَتُّمِ بِالْیَمِینِ.

امام علی ( ابوبصیر گوید، جابر جعفی از امام صادق (درباره‌ی تفسیر آیه‌ی وَ إِنَّ مِن شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ، پرسید. حضرت فرمود: «وقتی خدای متعال حضرت ابراهیم (را خلق کرد، حجاب را از دیدگان او برداشت و او نوری را در کنار عرش دید. از خدا پرسید این نور چیست»؟ به او گفته شد: «این نور محمّد (برگزیده‌ی خلق من است و نوری دیگر در کنار آن نور نور پیامبر ( دید و دوباره پرسید: «این نور چیست»؟ به او گفته شد: «آن هم نور حضرت علیّ‌بن‌ابی‌طالب (یاریگر دینم است». در کنار این دو نور، سه نور دیگر دید و از آن‌ها هم پرسید. به او گفته شد: «این نور فاطمه (است که محبّین آن حضرت، آتش جهنّم را نمی‌بینند و دو نور دیگر نور حسن و حسین (فرزندان اویند». حضرت ابراهیم (گفت: «پروردگارا! نُه نور دیگر که گرداگردشان میبینم چیست»؟ گفته شد: «ای ابراهیم! آن‌ها ائمّه (از فرزندان علی (و فاطمه (هستند». باز گفت: «سرورم! نورهای زیادی را میبینیم که دور آن‌ها حلقه زدهاند که فقط خودت تعداد آن‌ها را میدانی». گفته شد: «ای ابراهیم! آن‌ها شیعیان حضرت علی‌ّبن‌ابی‌طالب (هستند». حضرت ابراهیم (پرسید،: «آن‌ها با چه ویژگی شناخته می‌شوند»؟ فرمود: «با پنجاه‌ویک رکعت نماز، جهری خواندن بسم الله الرحمن الرحیم و قنوت قبل از رکوع و انگشتر به دست راست کردن».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۶۱۲
مستدرک الوسایل، ج۱۷، ص۱۸۷/ بحار الأنوار، ج۳۶، ص۲۱۳ / بحار الأنوار، ج۸۲، ص۸۰
۲
(صافات/ ۸۳)

الباقر ( عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (أَنَّهُ قَالَ: لِیَهْنِئْکُمُ الِاسْمُ قُلْتُ مَا هُوَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ: «الشِّیعَهًُْ» قِیلَ: إِنَّ النَّاسَ یُعَیِّرُونَنَا بِذَلِکَ! قَالَ: «أمَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللهِ وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ وَ قَوْلُهُ فَاسْتَغاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَلْیَهْنِئْکُمُ الِاسْمُ.

امام باقر ( ابوبصیر گوید: امام باقر (فرمود: «این اسم مبارکتان باد»! عرض‎کردم: «فدایت شوم! کدام اسم»؟ فرمود: «شیعه». گفته شد: «مردم به خاطر این اسم ما را سرزنش می‌کنند». فرمود: «آیا نشنیدهای که خداوند متعال فرمود: وَإِنَّ مِن شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ و نیز فرمود: آن که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وی تقاضای کمک نمود. (قصص/۱۵) پس این اسم مبارکتان باشد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۶۱۴
بحار الأنوار، ج۱۲، ص۲۹/ نورالثقلین/ البرهان
۳
(صافات/ ۸۳)

السّجاد ( فی تفسیر الإمام العسکری (قَالَ رَجُلٌ لِعَلِیِّ‌بْنِ‌الْحُسَیْنِ (یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (أَنَا مِنْ شِیعَتِکُمُ الْخُلَّصِ فَقَالَ لَهُ یَا عَبْدَاللَّهِ فَإِذَا أَنْتَ کَإِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ (الَّذِی قَالَ اللَّهُ وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ فَإِنْ کَانَ قَلْبُکَ کَقَلْبِهِ فَأَنْتَ مِنْ شِیعَتِنَا وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ قَلْبُکَ کَقَلْبِهِ وَ هُوَ طَاهِرٌ مِنَ الْغِشِّ وَ الْغِلِّ فَأَنْتَ مِنْ مُحِبِّینَا وَ إِلَّا فَإِنَّکَ إِنْ عَرَفْتَ أَنَّکَ بِقَوْلِکَ کَاذِبٌ فِیهِ إِنَّکَ لَمُبْتَلًی بِفَالِجٍ لَا یُفَارِقُکَ إِلَی الْمَوْتِ أَوْ جُذَامٍ لِیَکُونَ کَفَّارَهًًْ لِکَذِبِکَ هَذَا.

امام سجاد ( در تفسیر امام حسن عسکری (آمده است: مردی به امام سجّاد (گفت: «ای پسر رسول خدا (! من از شیعیان خالص شما هستم». امام (فرمود: «ای بنده‌ی خدا بنابراین تو همانند ابراهیم خلیلی هستی که خداوند در شأن او فرمود: وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ* إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ اگر دل تو همچون دل اوست، از شیعیان مایی و اگر دلت چون او از دورویی و کینه پاک نیست، از دوستداران مایی و اگر متوجّه باشی که در این ادّعا دروغ می‌گویی، تا آخر عمر به کیفر این دروغی که گفتی، به مرض فلج یا خوره مبتلا گردی».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۶۱۴
بحار الأنوار، ج۶۵، ص۱۵۶ / الإمام العسکری، ص۳۰۹ و البرهان، فیه: «وقال الباقر (... الی آخر» محذوف
۴
(صافات/ ۸۳)

الصّادق ( وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ أَیْ أَنَّ إِبْرَاهِیمَ (مِنْ شِیعَهًِْ عَلیٍّ (.

امام صادق ( إِنَّ مِن شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ یعنی ابراهیم (از پیروان علی (است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۶۱۴
تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۴۸۵/ البرهان
۵
(صافات/ ۸۳)

أمیرالمؤمنین ( کَتَبَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (کِتَاباً بَعْدَ مُنْصَرَفِهِ مِنَ النَّهْرَوَانِ وَ أَمَرَ أَنْ یُقْرَأَ عَلَی النَّاس ... بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مِنْ عَبْدِاللَّهِ عَلِیٍّ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (إِلَی شِیعَتِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُسْلِمِینَ، فَإِنَّ اللَّهَ یَقُولُ وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ (وَ هُوَ اسْمٌ شَرَّفَهُ اللَّهُ تَعَالَی فِی الْکِتَابِ وَ أَنْتُمْ شِیعَهًُْ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ (کَمَا أَنَّ مِنْ شِیعَتِهِ إِبْرَاهِیمَ (اسْمٌ غَیْرُ مُخْتَصٍّ، وَ أَمْرٌ غَیْرُ مُبْتَدَعٍ، وَ سَلَامٌ عَلَیْکُم.

امام علی ( امیرمؤمنان (پس از بازگشت از نهروان نامه‌ای نوشت و فرمان داد تا بر مردم بخوانند. بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم؛ از بنده‌ی خدا علی امیرمؤمنان (به مؤمنان و مسلمانان از شیعیان خود. خداوند متعال می‌فرماید: وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ. کلمه‌ی [شیعه] نامی است که خدای تعالی در کتاب خود آن را نامی شریف قرار داده است و شما شیعهی پیامبر خدا؛ محمد (هستید؛ همان‌طور که ابرهیم (از شیعیان اوست و شیعه نامی است غیر مختص و امری غیربدعت. سلام بر شما باد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۶۱۴
بحار الأنوار، ج۳۰، ص۷
۶
(صافات/ ۸۳)

الباقر ( فِی تَفسِیرِ الإمَامِ العَسکَرِیّ (: وَ قَالَ الْبَاقِرُ (لِرَجُلٍ فَخَرَ عَلَی آخَرَ {قَالَ}: أَ تُفَاخِرُنِی وَ أَنَا مِنْ شِیعَهًِْ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ (! فَقَالَ لَهُ الْبَاقِرُ (: مَا فَخَرْتَ عَلَیْهِ وَ رَبِّ الْکَعْبَهًِْ، وَ غُبِنَ مِنْکَ عَلَی الْکَذِبِ یَا عَبْدَ اللَّهِ، أَ مَالُکَ مَعَکَ تُنْفِقُهُ عَلَی نَفْسِکَ أَحَبُّ إِلَیْکَ أَمْ تُنْفِقُهُ عَلَی إِخْوَانِکَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ: بَلْ أُنْفِقُهُ عَلَی نَفْسِی. قَالَ: فَلَسْتَ مِنْ شِیعَتِنَا، فَإِنَّا نَحْنُ مَا نُنْفِقُ عَلَی الْمُنْتَحِلِینَ مِنْ إِخْوَانِنَا أَحَبُّ إِلَیْنَا {مِنْ أَنْ نُنْفِقَ عَلَی أَنْفُسِنَا} وَ لَکِنْ قُلْ: أَنَا مِنْ مُحِبِّیکُمْ وَ مِنَ الرَّاجِینَ لِلنَّجَاهًِْ بِمَحَبَّتِکُمْ.

امام باقر ( در تفسیر امام عسکری (آمده است: دو نفر به یکدیگر تفاخر می‌کردند. یکی از آن دو به دیگری گفت: «آیا به من فخر می‌کنی و حال آنکه من شیعه‌ی خاندان پاک محمّد (هستم»؟ امام باقر (که از نزدیک سخنان آن دو را می‌شنید، به او فرمود: «ای بنده‌ی خدا! به خدای کعبه که تو را بر او فخری نیست، بلکه خود را فریب دادی و دروغ گفتی». سپس او را با این سؤال آزمایش فرمود: «مال و ثروتی که خودت به دست آوردی را دوست داری خودت از آن استفاده کنی یا برادران مؤمنت»؟ [به تعبیر دیگر، اگر در راه خودت مصرف کنی خوشحال‌تری یا اینکه به مصرف برادران مؤمن برسانی] گفت: «خرج خودم می‌کنم». فرمود: «بنابراین تو از شیعیان ما نیستی، زیرا ما خودمان، اگر مالمان را در راه وابستگان از میان برادران خویش صرف کنیم، برای ما بهتر است از اینکه به مصرف خود برسانیم. [پس از شیعیان ما نیستی]. ولی بگو از دوستان شمایم و از کسانی که با دوستی شما، امید نجات دارم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۶۱۴
الإمام العسکری، ص۳۱۰
۷
(صافات/ ۸۳)

الرَّسول ( إِنَّمَا شِیعَتُنَا مَنْ شَیَّعَنَا وَ اتَّبَعَ آثَارَنَا وَ اقْتَدَی بِأَعْمَالِنَا.

پیامبر ( شیعه‌ی ما کسی است که ما را دوست بدارد و از ما پیروی کند و از اعمال ما الگو بگیرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۶۱۶
بحار الأنوار، ج۸، ص۳۵۳/ البرهان
۸
(صافات/ ۸۳)

الزّهراء ( قَالَ رَجُلٌ لِامْرَأَتِهِ اذْهَبِی إِلَی فَاطِمَهًَْ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (فَاسْأَلِیهَا عَنِّی أَنِّی مِنْ شِیعَتِکُمْ أَمْ لَیْسَ مِنْ شِیعَتِکُمْ فَسَأَلَتْهَا فَقَالَتْ قُولِی لَهُ إِنْ کُنْتَ تَعْمَلُ بِمَا أَمَرْنَاکَ وَ تَنْتَهِی عَمَّا زَجَرْنَاکَ عَنْهُ فَأَنْتَ مِنْ شِیعَتِنَا وَ إِلَّا فَلَا فَرَجَعَتْ فَأَخْبَرَتْهُ فَقَالَ یَا وَلِیِّی وَ مَنْ یَنْفَکُّ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْخَطَایَا فَأَنَا إِذاً خَالِدٌ فِی النَّارِ فَإِنَّ مَنْ لَیْسَ مِنْ شِیعَتِهِمْ فَهُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ فَرَجَعَتِ الْمَرْأَهًُْ فَقَالَتْ لِفَاطِمَهًَْ مَا قَالَ زَوْجُهَا فَقَالَتْ فَاطِمَهًُْ قُولِی لَهُ لَیْسَ هَکَذَا شِیعَتُنَا مِنْ خِیَارِ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ وَ کُلُّ مُحِبِّینَا وَ مُوَالِی أَوْلِیَائِنَا وَ مُعَادِی أَعْدَائِنَا وَ الْمُسْلِمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ لَنَا لَیْسُوا مِنْ شِیعَتِنَا إِذَا خَالَفُوا أَوَامِرَنَا وَ نَوَاهِیَنَا فِی سَائِرِ الْمُوبِقَاتِ وَ هُمْ مَعَ ذَلِکَ فِی الْجَنَّهًِْ وَ لَکِنْ بَعْدَ مَا یُطَهَّرُونَ مِنْ ذُنُوبِهِمْ بِالْبَلَایَا وَ الرَّزَایَا أَوْ فِی عَرَصَاتِ الْقِیَامَهًِْ بِأَنْوَاعِ شَدَائِدِهَا أَوْ فِی الطَّبَقِ الْأَعْلَی مِنْ جَهَنَّمَ بِعَذَابِهَا إِلَی أَنْ نَسْتَنْقِذَهُمْ بِحُبِّنَا مِنْهَا وَ نَنْقُلَهُمْ إِلَی حَضْرَتِنَا.

حضرت زهرا ( مردی به زن خود گفت: «برو خدمت حضرت فاطمه (دختر رسول خدا (و از طرف من از او سؤال کن که آیا من از شیعیان آن‌ها هستم یا نه». آن زن خدمت حضرت زهرا (آمد و پرسید. حضرت فرمود: «به شوهرت بگو اگر بدانچه ما فرمانت دادیم عمل می‌کنی و از آنچه تو را نهی کردیم خودداری می‌کنی، تو از شیعیان مایی، و الّا نه». زن بازگشت و جریان را به شوهرش گفت. مرد تا شنید، گفت: «وای بر من! کیست که بتواند از گناه و لغزش جدا شود؟! در این صورت من در دوزخ جاوید و همیشگی هستم، زیرا با این بیان که حضرت فرموده، من شیعه‌ی آن‌ها نیستم و هرکس شیعه‌ی اهل‌بیت (نباشد، در آتش دوزخ مخلّد است». زن دوباره خدمت حضرت زهرا (آمد و سخن شوهرش را عرض کرد. حضرت فرمود: «به او بگو چنین نیست. شیعیان ما بهترین مردم بهشت هستند و هرکس که ما را دوست دارد، دوستدار دوستان ما و دشمن دشمنان ماست و با دل و زبان تسلیم ماست، اگر مخالفت دستورات ما کند، از شیعیان ما نیست، ولی با این وضع آن‌ها نیز اهل بهشت هستند. امّا بعد از اینکه با ابتلای به مصیبت‌های دنیا یا گرفتاری در عرصات قیامت و مشکلات گوناگون آن روز یا رفتن در طبقه بالای دوزخ از گناهان پاک شود. و وقتی پاک شد، چون از دوستان ماست، او را نجات می‌دهیم و او را به جایگاه خود منتقل می‌سازیم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۶۱۶
البرهان
۹
(صافات/ ۸۳)

العسکری ( الامام ابومحمدالعسکری (: ثُمَّ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ رَدّاً عَلَیْهِمْ: بَلی مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ. قَالَ الْإِمَامُ (السَّیِّئَهًُْ الْمُحِیطَهًُْ بِهِ هِیَ الَّتِی تُخْرِجُهُ عَنْ جُمْلَهًِْ دِینِ اللَّهِ وَ تَنْزِعُهُ عَنْ وَلَایَهًِْ اللَّهِ وَ تَرْمِیهِ فِی سَخَطِ اللَّهِ {وَ} هِیَ الشِّرْکُ بِاللَّهِ وَ الْکُفْرُ بِهِ، وَ الْکُفْرُ بِنُبُوَّهًِْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ (وَ الْکُفْرُ بِوَلَایَهًِْ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (کُلُّ وَاحِد مِنْ هَذِهِ سَیِّئَهًٌْ تُحِیطُ بِهِ، أَیْ تُحِیطُ بِأَعْمَالِهِ فَتُبْطِلُهَا وَ تَمْحَقُهَا فَأُولئِکَ عَامِلُو هَذِهِ السَّیِّئَهًِْ الْمُحِیطَهًِْ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (إِنَّ وَلَایَهًَْ عَلِیٍّ حَسَنَهًٌْ لَا یَضُرُّ مَعَهَا شَیْءٌ مِنَ السَّیِّئَاتِ وَ إِنْ جَلَّتْ إِلَّا مَا یُصِیبُ أَهْلَهَا مِنَ التَّطْهِیر ِ مِنْهَا بِمِحَنِ الدُّنْیَا، وَ بِبَعْضِ الْعَذَابِ فِی الْآخِرَهًِْ إِلَی أَنْ یَنْجُوَ مِنْهَا بِشَفَاعَهًِْ مَوَالِیهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. وَ إِنَّ وَلَایَهًَْ أَضْدَادِ عَلِیٍّ وَ مُخَالَفَهًَْ عَلِیٍّ (سَیِّئَهًٌْ لَا یَنْفَعُ مَعَهَا شَیْءٌ إِلَّا مَا یَنْفَعُهُمْ بِطَاعَاتِهِمْ فِی الدُّنْیَا بِالنِّعَمِ وَ الصِّحَّهًِْ وَ السَّعَهًِْ، فَیَرِدُونَ الْآخِرَهًَْ وَ لَا یَکُونُ لَهُمْ إِلَّا دَائِمُ الْعَذَابِ. ثُمَّ قَالَ: إِنَّ مَنْ جَحَدَ وَلَایَهًَْ عَلِیٍّ (لَا یَرَی الْجَنَّهًَْ بِعَیْنِهِ أَبَداً إِلَّا مَا یَرَاهُ بِمَا یَعْرِفُ بِهِ أَنَّهُ لَوْ کَانَ یُوَالِیهِ لَکَانَ ذَلِکَ مَحَلَّهُ وَ مَأْوَاهُ {وَ مَنْزِلَهُ}، فَیَزْدَادُ حَسَرَاتٍ وَ نَدَامَاتٍ. وَ إِنَّ مَنْ تَوَالَی عَلِیّاً (وَ بَرِئَ مِنْ أَعْدَائِهِ، وَ سَلَّمَ لِأَوْلِیَائِهِ لَا یَرَی النَّارَ بِعَیْنِهِ أَبَداً إِلَّا مَا یَرَاهُ، فَیُقَالُ لَهُ: لَوْ کُنْتَ عَلَی غَیْرِ هَذَا لَکَانَ ذَلِکَ مَأْوَاکَ، إِلَّا مَا یُبَاشِرُهُ مِنْهَا إِنْ کَانَ مُسْرِفاً عَلَی نَفْسِهِ بِمَا دُونَ الْکُفْرِ إِلَی أَنْ یُنَظَّفَ بِجَهَنَّمَ کَمَا یُنَظَّفُ الْقَذَرُ مِنْ بَدَنِهِ بِالْحَمَّامِ {الْحَامِی} ثُمَّ یَنْتَقِلُ مِنْهَا بِشَفَاعَهًِْ مَوَالِیهِ. ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (اتَّقُوا اللَّهَ مَعَاشِرَ الشِّیعَهًِْ، فَإِنَّ الْجَنَّهًَْ لَنْ تَفُوتَکُم وَ إِنْ أَبْطَأَتْ بِکُمْ عَنْهَا قَبَائِحُ أَعْمَالِکُمْ، فَتَنَافَسُوا فِی دَرَجَاتِهَا. قِیلَ: فَهَلْ یَدْخُلُ جَهَنَّمَ {أَحَدٌ} مِنْ مُحِبِّیکَ، وَ مُحِبِّی عَلِیٍّ (قَالَ: مَنْ قَذِرَ نَفْسُهُ بِمُخَالَفَهًِْ مُحَمَّدٍ (وَ عَلِیٍّ، وَ وَاقَعَ الْمُحَرَّمَاتِ، وَ ظَلَمَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، وَ خَالَفَ مَا رَسَمَا لَهُ مِنَ الشَّرْعِیَّاتِ جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ قَذِراً طَفِساً یَقُولُ لَهُ مُحَمَّدٌ (وَ عَلِیٌّ: یَا فُلَانُ أَنْتَ قَذِرٌ طَفِسٌ، لَا تَصْلُحُ لِمُرَافَقَهًِْ مَوَالِیکَ الْأَخْیَارِ، وَ لَا لِمُعَانَقَهًِْ الْحُورِ الْحِسَانِ، وَ لَا لِمَلَائِکَهًِْ اللَّهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَ لَا تَصِلُ إِلَی مَا هُنَاکَ إِلَّا بِأَنْ یُطَهِّرَ عَنْکَ مَا هَاهُنَا یَعْنِی مَا عَلَیْهِ مِنَ الذُّنُوبِ فَیُدْخَلُ إِلَی الطَّبَقِ الْأَعْلَی مِنْ جَهَنَّمَ، فَیُعَذَّبُ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِ. وَ مِنْهُمْ مَنْ تُصِیبُهُ الشَّدَائِدُ فِی الْمَحْشَرِ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِ، ثُمَّ یَلْقُطُهُ مِنْ هُنَا وَ مِنْ هُنَا مَنْ یَبْعَثُهُمْ إِلَیْهِ مَوَالِیهِ مِنْ خِیَارِ شِیعَتِهِمْ، کَمَا یَلْقُطُ الطَّیْرُ الْحَبَّ. وَ مِنْهُمْ مَنْ تَکُونُ ذُنُوبُهُ أَقَلَّ وَ أَخَفَّ فَیُطَهَّرُ مِنْهَا بِالشَّدَائِدِ وَ النَّوَائِبِ مِنَ السَّلَاطِینِ وَ غَیْرِهِمْ، وَ مِنَ الْآفَاتِ فِی الْأَبْدَانِ فِی الدُّنْیَا لِیُدْلَی فِی قَبْرِهِ وَ هُوَ طَاهِرٌ مِنْ {ذُنُوبِهِ}. وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقْرُبُ مَوْتُهُ، وَ قَدْ بَقِیَتْ عَلَیْهِ فَیَشْتَدُّ نَزْعُهُ، وَ یُکَفَّرُ بِهِ عَنْهُ، فَإِنْ بَقِیَ شَیْءٌ وَ قَوِیتَ عَلَیْهِ یَکُونُ لَهُ بَطَنٌ أَوِ اضْطِرَابٌ فِی یَوْمِ مَوْتِهِ، فَیَقِلُّ مَنْ یَحْضُرُهُ فَیَلْحَقُهُ بِهِ الذُّلُّ، فَیُکَفَّرُ عَنْهُ، فَإِنْ بَقِیَ شَیْءٌ أُتِیَ بِهِ وَ لَمَّا یَلْحَدْ وَ یُوضَعْ، فَیَتَفَرَّقُونَ عَنْهُ فَیُطَهَّرُ. فَإِنْ کَانَتْ ذُنُوبُهُ أَعْظَمَ وَ أَکْثَرَ طَهُرَ مِنْهَا بِشَدَائِدِ عَرَصَاتِ {یَوْمِ} الْقِیَامَهًِْ، فَإِنْ کَانَت أَکْثَرَ وَ أَعْظَمَ طَهُرَ مِنْهَا فِی الطَّبَقِ الْأَعْلَی مِنْ جَهَنَّمَ، وَ هَؤُلَاءِ أَشَدُّ مُحِبِّینَا عَذَاباً وَ أَعْظَمُهُمْ ذُنُوباً. لَیْسَ هَؤُلَاءِ یُسَمَّوْنَ بِشِیعَتِنَا، وَ لَکِنَّهُمْ یُسَمَّوْنَ بِمُحِبِّینَا وَ الْمُوَالِینَ لِأَوْلِیَائِنَا وَ الْمُعَادِینَ لِأَعْدَائِنَا، إِنَّ شِیعَتَنَا مَنْ شَیَّعَنَا، وَ اتَّبَعَ آثَارَنَا، وَ اقْتَدَی بِأَعْمَالِنَا وَ قَالَ الْإِمَامُ (قَالَ رَجُلٌ لِرَسُولِ اللَّهِ (: {یَا رَسُولَ اللَّهِ (} فُلَانٌ یَنْظُرُ إِلَی حَرَمِ جَارِهِ فَإِنْ أَمْکَنَهُ مُوَاقَعَهًُْ حَرَامٍ لَمْ یَنْزِعْ عَنْهُ! فَغَضِبَ رَسُولُ اللَّهِ (وَ قَالَ: ائْتُونِی بِهِ. فَقَالَ رَجُلٌ آخَرُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ (إِنَّهُ مِنْ شِیعَتِکُمْ مِمَّنْ یَعْتَقِدُ مُوَالاتَکَ وَ مُوَالاهًَْ عَلِیٍّ (وَ یَتَبَرَّأُ مِنْ أَعْدَائِکُمَا. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (: لَا تَقُلْ إِنَّهُ مِنْ شِیعَتِنَا فَإِنَّهُ کَذِبٌ، إِنَّ شِیعَتَنَا مَنْ شَیَّعَنَا وَ تَبِعَنَا فِی أَعْمَالِنَا، وَ لَیْسَ هَذَا الَّذِی ذَکَرْتَهُ فِی هَذَا الرَّجُلِ مِنْ أَعْمَالِنَا. وَ قِیلَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ({وَ إِمَامِ الْمُتَّقِینَ، وَ یَعْسُوبِ الدِّینِ، وَ قَائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ، وَ وَصِیِّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ: إن} فُلَانٌ مُسْرِفٌ عَلَی نَفْسِهِ بِالذُّنُوبِ الْمُوبِقَاتِ، وَ هُوَ مَعَ ذَلِکَ مِنْ شِیعَتِکُمْ. فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (: قَدْ کُتِبَتْ عَلَیْکَ کَذِبَهًٌْ أَوْ کَذِبَتَانِ، إِنْ کَانَ مُسْرِفاً بِالذُّنُوبِ عَلَی نَفْسِهِ، یُحِبُّنَا وَ یُبْغِضُ أَعْدَاءَنَا، فَهُوَ کَذِبَهًٌْ وَاحِدَهًٌْ، هُوَ مِنْ مُحِبِّینَا لَا مِنْ شِیعَتِنَا، وَ إِنْ کَانَ یُوَالِی أَوْلِیَاءَنَا وَ یُعَادِی أَعْدَاءَنَا، وَ لَیْسَ {هُوَ} بِمُسْرِفٍ عَلَی نَفْسِهِ {فِی الذُّنُوبِ} کَمَا ذَکَرْتَ فَهُوَ مِنْکَ کَذِبَهًٌْ، لِأَنَّهُ لَا یُسْرِفُ فِی الذُّنُوبِ. وَ إِنْ کَانَ {لَا} یُسْرِفُ فِی الذُّنُوبِ وَ لَا یُوَالِینَا وَ لَا یُعَادِی أَعْدَاءَنَا، فَهُوَ مِنْکَ {کَذِبَتَانِ}.

امام عسکری ( امام حسن عسکری (در تفسیر کلام خداوند متعال: آری، کسانی که کسب گناه کنند، و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آن‌ها اهل آتشند و جاودانه در آن خواهند بود (بقره/۸۱) فرمود: «گناهی‌که او را در میان میگیرد، همان گناهی است که او را از جرگه‌ی دین خدا خارج میکند و از ولایت او بیبهره میسازد و در خشم او میافکند. آن گناه، شرک و کفر به خدا و کفر به پیامبری محمّد رسول خدا (و کفر به ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب (است که هر گوشه‌ی آن او را در میان میگیرد؛ یعنی کردارش را فرامیگیرد و همه را باطل می‌کند و از بین میبرد. کسانی‌که به این گناه فراگیر دست مییازند، اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود». رسول خدا (فرمود: «دوست‌داشتن علی (کاریست نیک که با وجودش هیچ گناهی اگرچه بزرگ باشد زیانی نمی‌رساند، جز اینکه دوستدار او به سختی‌های دنیا دچار گردد تا از گناه پاک شود و به برخی از عذاب‌های آخرت گرفتار گردد تا اینکه با شفاعت سروران پاک و پاکدامن خویش از آن رهایی یابد و دوست‌داشتن دشمنان علی (و مخالفت با او گناهی است که با وجودش هیچ چیز بهرهای نمی‌رساند، جز اینکه دشمنان او در دنیا به خاطر طاعاتشان از نعمت و تندرستی و آسودگی بهرهمند گردند و چون به آخرت درآیند، تنها عذاب پایدار است که نصیبشان میشود». سپس رسول خدا (فرمود: «همانا هرکس ولایت علی (را انکارکند، هرگز بهشت را با چشم خود نمیبیند؛ جز اینکه به بهشت مینگرد تا بداند اگر دوستدار علی (میبود، بی‌شک آنجا سرا و اقامتگاه و جایگاهش میشد، و این‌گونه افسوس و پشیمانی بر او افزون می‌گردد. همانا کسی‌که علی (را دوست بدارد و از دشمنانش بیزاری جوید و دوستانش را پاس دارد، هرگز دوزخ را به چشم خود نمیبیند؛ جز اینکه به دوزخ مینگرد و به او میگویند: اگر شیوهای جز این داشتی، بی شک اینجا اقامتگاه تو میشد و اگر او ستمی جز کفر به علی (بر خود کرده باشد، دمی از آتش دوزخ به او میرسد تا به سان گرمابهای که چرک از او میزداید، او را پاک گرداند و آنگاه با شفاعت دوستان خود از آنجا [به بهشت] منتقل می‌شود». سپس رسول خدا (فرمود: «ای جماعت شیعه‌ی ما! دیر یا زود بهشت شما را درخواهد یافت، امّا در به‌دست‌آوردن درجات آن از هم پیشی گیرید». عرض شد: «آیا از میان دوستداران شما و دوستداران علی (کسی به دوزخ میرود»؟ فرمود: «هرکس جان خود را به مخالفت با محمّد (و علی (آلوده کرده باشد و در حرام خدا افتاده باشد و به مردان و زنان مؤمن ستم روا داشته باشد و از احکام شریعت اسلام سرباز زده باشد، در روز قیامت آلوده و چرکین وارد می‌شود». و در آنجا محمّد (و علی (به او میفرمایند: «ای فلان کس! تو چرکین و آلودهای، پس شایسته‌ی همنشینی با دوستان برگزیده‌ی خود و هم آغوشی پریان خوب‌رو و [همراهی با] فرشتگان درگاه خداوند نمیباشی و به آنچه در اینجا فراهم است، دست نمییابی، مگر اینکه آنچه در اینجا برپا شده، تو را از گناهانت پاک گرداند»؛ آنگاه به بالاترین طبقه‌ی آتش دوزخ درآید و به سزای برخی از گناهانش در عذاب افتد. تنی دیگر از آن‌ها به سزای برخی از گناهانش به سختیهای محشر گرفتار شود. سپس فرستادگان دوستانش که از زمره‌ی نیکان شیعه میباشند، همچون پرندهای که دانه بر می‌چیند، او را از آن میان برمی‌گیرند. تنی دیگر از ایشان که بار گناهانش کمتر و سبک‌تر است، در دنیا به دست فرمانروایان و دیگر کسان در تنگنا و گرفتاری میافتد و درد و رنج به جسمش راه مییابد تا گناهانش زدوده شود، و درحالی به قبر سرازیر گردد که از گناه پاک شده است. تنی دیگر از ایشان چون در آستانه مرگ قرار گیرد، مرگش به درازا میکشد و جان سپردنش دشوار میگردد و این چنین تاوان گناه پس میدهد. اگر چیزی از گناهانش بر جای بماند و بر او سنگینی کند، در همان روز به دل درد و لرز دچار می‌شود. پس اطرافیانش اندک میشوند و به خواری میافتد و این چنین تاوان گناه پس میدهد. اگر باز چیزی از گناهانش بر جای بماند، پس از مرگ، او را میآورند و به خاک میسپارند و با گور بر جا می‌گذارند و از مزارش پراکنده میشوند و این چنین از گناه پاک میشود. اگر بار گناهانش بیشتر و سنگینتر باشد، سختیهای عرصات قیامت آن را از او می‌زداید، اگر باز به گناهانی بیشتر و بزرگتر آلوده باشد، طبقات بالای دوزخ گناهانش را پاک میکند. اینان در میان دوستداران ما سختترین عذاب را میکشند و بزرگترین گناهان را دارند و البته آن‌ها شیعه‌ی ما نامیده نمیشوند، بلکه دوستدار ما و دوست دوستان ما و دشمن دشمنان ما نام میگیرند، چراکه شیعه‌ی ما کسی است که از ما پیروی کند. و حضرت امام حسن عسکری (فرمود: «مردی به رسول خدا (عرض‌کرد: «ای رسول خدا (! فلان کس به زن همسایهاش نگاه می‌کند و اگر از راه حرام لذّتی برای او پیش آید، رعایت نمی‌کند. رسول خدا (خشمگین شد و فرمود: «او را نزد من آورید». مرد دیگری گفت: «ای رسول خدا (! او از شیعیان شماست که به ولایت شما و علی (باور دارد و از دشمنانتان بیزاری میجوید». رسول خدا (! فرمود: «نگو او شیعه‌ی ماست، این دروغ است. همانا شیعه‌ی ما کسی است که از ما پیروی‌کند و کردار ما را در پیش گیرد، حال آنکه آنچه درباره‌ی آن مرد بیان کردی، در کردار ما نیست». مردی به امیرمؤمنان علی (عرض‌کرد: «فلان کس‌که از شیعیان شماست، با انجام گناهان بزرگ جان خود را به تباهی میکشد». امیرمؤمنان (فرمود: «با این سخن، یک یا دو دروغ بر تو نوشته شد؛ اگر او در گناه، جان خود را به تباهی کشد و ما را دوست بدارد و از دشمنان ما بیزار باشد، یک دروغ بر تو نوشته شده، چراکه چنین کسی دوست‌دار ماست و شیعه‌ی ما نیست؛ و اگر او دوستِ دوستان ما و دشمنِ دشمنان ما باشد، امّا برخلاف گفته‌ی تو با انجام گناه، جان خود را به تباهی نکشد، باز یک دروغ بر تو نوشته شده است؛ چراکه او در گناه به تباهی نیفتاده است؛ حال اگر نه گناهکار باشد و نه ما را دوست بدارد و نه با دشمنان ما دشمنی کند، این‌گونه دو دروغ بر تو نوشته شده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۶۲۰
الأمام العسکری، ص۳۰۹/ البرهان
۱۰
(صافات/ ۸۳)

الصّادق ( فی تفسیر الإمام العسکری (: وَ قِیلَ لِلصَّادِقِ (: إِنَّ عَمَّاراً الدُّهْنِیَ شَهِدَ الْیَوْمَ عِنْدَ {ابْنِ} أَبِی لَیْلَی قَاضِی الْکُوفَهًِْ بِشَهَادَهًٍْ، فَقَالَ لَهُ الْقَاضِی: قُمْ یَا عَمَّارُ فَقَدْ عَرَفْنَاکَ، لَا تُقْبَلُ شَهَادَتُکَ لِأَنَّکَ رَافِضِیٌّ فَقَامَ عَمَّارٌ وَ قَدِ ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُ، وَ اسْتَفْرَغَهُ الْبُکَاءُ فَقَالَ لَهُ ابْنُ أَبِی لَیْلَی: أَنْتَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ وَ الْحَدِیثِ، إِنْ کَانَ یَسُوءُکَ أَنْ یُقَالَ لَکَ «رَافِضِیٌّ» فَتَبَرَّأْ مِنَ الرَّفْضِ، فَأَنْتَ مِنْ إِخْوَانِنَا. فَقَالَ لَهُ عَمَّارٌ: یَا هَذَا مَا ذَهَبْتَ وَ اللَّهِ حَیْثُ ذَهَبْتَ، وَ لَکِنِّی بَکَیْتُ عَلَیْکَ وَ عَلَیَّ: أَمَّا بُکَائِی عَلَی نَفْسِی فَإِنَّکَ نَسَبْتَنِی إِلَی رُتْبَهًٍْ شَرِیفَهًٍْ لَسْتُ مِنْ أَهْلِهَا، زَعَمْتَ أَنِّی رَافِضِیٌّ، وَیْحَکَ لَقَدْ حَدَّثَنِی الصَّادِقُ (أَنَّ أَوَّلَ مَنْ سُمِّیَ الرَّافِضَهًَْ السَّحَرَهًُْ الَّذِینَ لَمَّا شَاهَدُوا آیَهًَْ مُوسَی (فِی عَصَاهُ آمَنُوا بِهِ {وَ رَضُوا بِهِ} وَ اتَّبَعُوهُ وَ رَفَضُوا أَمَرَ فِرْعَوْنَ، وَ اسْتَسْلَمُوا لِکُلِّ مَا نَزَلَ بِهِمْ، فَسَمَّاهُمْ فِرْعَوْنُ الرَّافِضَهًَْ لَمَّا رَفَضُوا دِینَهُ. فَالرَّافِضِیُّ مَنْ رَفَضَ کُلَّمَا کَرِهَهُ اللَّهُ، تَعَالَی وَ فَعَلَ کُلَّ مَا أَمَرَهُ اللَّهُ، فَأَیْنَ فِی الزَّمَانِ مِثْلُ هَذَا فَإِنَّمَا بَکَیْتُ عَلَی نَفْسِی خَشْیَهًَْ أَنْ (یَطَّلِعَ اللَّهُ تَعَالَی) عَلَی قَلْبِی، وَ قَدْ تَقَبَّلْتُ هَذَا الِاسْمَ الشَّرِیفَ عَلَی نَفْسِی، فَیُعَاتِبَنِی رَبِّی عَزَّوَجَلَّ وَ یَقُولَ: یَا عَمَّارُ أَ کُنْتَ رَافِضاً لِلْأَبَاطِیلِ، عَامِلًا لِلطَّاعَاتِ کَمَا قَالَ لَکَ فَیَکُونَ ذَلِکَ تَقْصِیراً بِی فِی الدَّرَجَاتِ إِنْ سَامَحَنِی، وَ مُوجِباً لِشَدَیدِ الْعِقَابِ عَلَیَّ إِنْ نَاقَشَنِی، إِلَّا أَنْ یَتَدَارَکَنِی مَوَالِیَّ بِشَفَاعَتِهِمْ. وَ أَمَّا بُکَائِی عَلَیْکَ، فَلِعِظَمِ کَذِبِکَ فِی تَسْمِیَتِی بِغَیْرِ اسْمِی، وَ شَفَقَتِیَ الشَّدِیدَهًِْ عَلَیْکَ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ تَعَالَی أَنْ صَرَفْتَ أَشْرَفَ الْأَسْمَاءِ إِلَی أَنْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَرْذَلِهَا کَیْفَ یَصْبِرُ بَدَنُکَ عَلَی عَذَابِ {اللَّهِ، وَ عَذَابِ} کَلِمَتِکَ هَذِهِ! فَقَالَ الصَّادِقُ (: لَوْ أَنَّ عَلَی عَمَّارٍ مِنَ الذُّنُوب مَا هُوَ أَعْظَمُ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ لَمُحِیَتْ عَنْهُ بِهَذِهِ الْکَلِمَاتِ: وَ إِنَّهَا لَتَزِیدُ فِی حَسَنَاتِهِ عِنْدَ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَل حَتَّی یُجْعَلَ کُلُّ خَرْدَلَهًٍْ مِنْهَا أَعْظَمَ مِنَ الدُّنْیَا أَلْفَ مَرَّهًٍْ.

امام صادق ( به امام صادق (عرض شد: «امروز عمّار دُهنی نزد ابن ابی‌لیلی قاضی کوفه، در امری گواهی داد. قاضی به او گفت: «ای عمّار! برخیز که ما تو را میشناسیم و گواهی تو را نمی‌پذیریم؛ چراکه تو رافضی هستی». عمّار برخاست، درحالی‌که شانه‌هایش میلرزید و سخت می‌گریست. ابن ابی لیلی به او گفت: «تو مردی از اهل دانش و حدیث هستی، اگر خوش نداری که به تو رافضی گفته شود، دست از این مرام بردار تا در زمره‌ی برادران ما باشی». عمّار به او گفت: «ای فلانی! سوگند به خدا! هرگز در راهی که تو میپیمایی، گام نمیگذارم و این اشک را هم به حال تو و هم به حال خود میریزم. بر خود می‌گریم، چراکه تو مرا به مقامی والا نسبت دادی، حال آن که سزاوار آن نیستم، پنداشتی که من رافضی هستم. وای بر تو»! امام صادق (به من فرمود: «نخستین کسانی‌که رافضی نام گرفتند، ساحرانی بودند که پس از دیدن معجزه‌ی عصای موسی (به وی ایمان آوردند و از او خشنود شدند و راه او را در پیش‌گرفتند و فرمان فرعون را واگذاردند و به هرآنچه بر سرشان آمد، گردن نهادند. از این رو فرعون ایشان را رافضی نامید؛ چراکه آئین او را رفض و رد کردند. پس رافضی کسی است که هر آنچه را خداوند متعال ناپسند شمرده است رد کند و به هرآنچه خداوند فرمان داده، عمل‌کند. امّا چنین کسی در این روزگار کجاست؟! آری، بر حال خود می‌گریم؛ چراکه سخت میترسم خداوند عزّوجلّ بر باطنم نظر افکند، حال آنکه من چنین نام والایی را بر خود پذیرفتهام و بدین سبب پروردگار عزّوجلّ مرا مجازات کند و بگوید: «ای عمّار! آیا به‌راستی همان‌گونه که او گفت تو رافضی هستی و سخنان یاوه را رد کردهای و به فرمانهای من عمل نمودهای»؟ پس در آنجا اگر خداوند متعال بر من آسان گیرد، این ادّعا از مقام من می‌کاهد و اگر حق‌تعالی بر من سخت گیرد، این ادّعا مرا در کیفری جان فرسا گرفتار میکند، مگر اینکه دوستانم با شفاعت خود مرا دریابند؛ و امّا بر تو میگریم چون بر من نامی نهادی که سزاوارش نیستم و این‌گونه دروغی بس بزرگ گفتی و دلم برایت میسوزد؛ چراکه والاترین اسم را دگرگون کردی و آن را زبونترین اسم ساختی و این‌گونه خود را در عذاب خداوند متعال انداختی. چگونه اندامت عذاب خداوند را به سبب چنین سخنی برمیتابد»؟ آن‌گاه امام صادق (فرمود: «اگر عمّار بار گناهی بزرگتر از آسمانها و زمینها میداشت، بدون شک این سخنان همه را از او میزدود. همانا این سخنان در پیشگاه خداوند چنان بر کردار نیک او میافزاید که هر ذرّهای از آن را هزار بار بزرگتر از تمامی دنیا میسازد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۶۲۲
الأمام العسکری، ص۳۱۰/ البرهان
۱۱
(صافات/ ۸۳)

العسکری ( قَالَ أَبُو یَعْقُوبَ یُوسُفُ بْنُ زِیَادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ سَیَّارٍ حَضَرْنَا لَیْلَهًًْ عَلَی غُرْفَهًِْ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ (وَ قَدْ کَانَ مَلِکُ الزَّمَانِ لَهُ مُعَظِّماً، وَ حَاشِیَتُهُ لَهُ مُبَجِّلِینَ، إِذْ مَرَّ عَلَیْنَا وَالِی الْبَلَدِ وَالِی الْجِسْرَیْنِ وَ مَعَهُ رَجُلٌ مَکْتُوفٌ، وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ (مُشْرِفٌ مِنْ رَوْزَنَتِهِ. فَلَمَّا رَآهُ الْوَالِی تَرَجَّلَ عَنْ دَابَّتِهِ إِجْلَالًا لَهُ. فَقَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ (: عُدْ إِلَی مَوْضِعِکَ. فَعَادَ، وَ هُوَ مُعَظِّمٌ لَهُ، وَ قَالَ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (أَخَذْتُ هَذَا، فِی هَذِهِ اللَّیْلَهًِْ، عَلَی بَابِ حَانُوتِ صَیْرَفِیٍّ، فَاتَّهَمْتُهُ بِأَنَّهُ یُرِیدُ نَقْبَهُ وَ السَّرِقَهًَْ مِنْهُ. فَقَبَضْتُ عَلَیْهِ، فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَضْرِبَهُ خَمْسَمِائَهًِْ {سَوْطٍ} وَ هَذَا سَبِیلِی فِیمَنْ أَتَّهِمُهُ مِمَّنْ آخُذُهُ لِیَکُونَ قَدْ شَقِیَ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِ قَبْلَ أَنْ یَأْتِیَنِی {وَ یَسْأَلَنِی فِیهِ} مَنْ لَا أُطِیقُ مُدَافَعَتَهُ. فَقَالَ لِی: اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تَتَعَرَّضْ لِسَخَطِ اللَّهِ فَإِنِّی مِنْ شِیعَهًِْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (وَ شِیعَهًِْ هَذَا الْإِمَامِ {أَبِی} الْقَائِمِ بِأَمْرِ اللَّهِ فَکَفَفْتُ عَنْهُ، وَ قُلْتُ: أَنَا مَارٌّ بِکَ عَلَیْهِ، فَإِنْ عَرَفَکَ بِالتَّشَیُّعِ أَطْلَقْتُ عَنْکَ، وَ إِلَّا قَطَعْتُ یَدَکَ وَ رِجْلَکَ، بَعْدَ أَنْ أَجْلِدُکَ أَلْفَ سَوْطٍ، وَ قَدْ جِئْتُکَ {بِهِ} یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَهَلْ هُوَ مِنْ شِیعَهًِْ عَلِیٍّ (کَمَا ادَّعَی فَقَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ (: مَعَاذَ اللَّهُ، مَا هَذَا مِنْ شِیعَهًِْ عَلِیٍّ (وَ إِنَّمَا ابْتَلَاهُ اللَّهُ فِی یَدِکَ، لِاعْتِقَادِهِ فِی نَفْسِهِ أَنَّهُ مِنْ شِیعَهًِْ عَلِیٍّ (فَقَالَ الْوَالِی: الْآنَ کَفَیْتَنِی مَئُونَتَهُ، الْآنَ أَضْرِبَهُ خَمْسَمِائَهًِْ {ضَرْبَهًٍْ} لَا حَرَجَ عَلَیَّ فِیهَا. فَلَمَّا نَحَّاهُ بَعِیداً، قَالَ: ابْطَحُوهُ، فَبَطَحُوهُ وَ أَقَامَ عَلَیْهِ جَلَّادَیْنِ، وَاحِداً عَنْ یَمِینِهِ، وَ آخَرَ عَنْ شِمَالِهِ، وَ قَالَ: أَوْجِعَاهُ. فَأَهْوَیَا إِلَیْهِ بِعِصِیِّهِمَا فَکَانَا لَا یُصِیبَانِ اسْتَهُ شَیْئاً إِنَّمَا یُصِیبَانِ الْأَرْضَ. فَضَجَرَ مِنْ ذَلِکَ، وَ قَالَ: وَیْلَکُمَا تَضْرِبَانِ الْأَرْضَ اضْرِبَا اسْتَهُ. {فَذَهَبَا یَضْرِبَانِ اسْتَهُ} فَعَدَلَتْ أَیْدِیهِ فَجَعَلَا یَضْرِبُ بَعْضُهُمَا بَعْضاً وَ یَصِیحُ وَ یَتَأَوَّهُ. فَقَالَ: وَیْحَکُمَا، أَ مَجْنُونَانِ أَنْتُمَا یَضْرِبُ بَعْضُکُمَا بَعْضاً! اضْرِبَا الرَّجُلَ. فَقَالا: مَا نَضْرِبُ إِلَّا الرَّجُلَ، وَ مَا نَقْصِدُ سِوَاهُ، وَ لَکِنْ تَعْدِلُ أَیْدِینَا حَتَّی یَضْرِبَ بَعْضُنَا بَعْضاً. قَالَ: فَقَالَ: یَا فُلَانُ وَ یَا فُلَانُ حَتَّی دَعَا أَرْبَعَهًًْ وَ صَارُوا مَعَ الْأَوَّلَیْنِ سِتَّهًًْ، وَ قَالَ: أَحِیطُوا بِهِ. فَأَحَاطُوا بِهِ، فَکَانَ یَعْدِلُ بِأَیْدِیهِمْ، وَ تَرْفَعُ عِصِیُّهُمْ إِلَی فَوْقٍ، فَکَانَتْ لَا تَقَعُ إِلَّا بِالْوَالِی فَسَقَطَ عَنْ دَابَّتِهِ، وَ قَالَ: قَتَلْتُمُونِی، قَتَلَکُمُ اللَّهُ، مَا هَذَا)! فَقَالُوا: مَا ضَرَبْنَا إِلَّا إِیَّاهُ! ثُمَّ قَالَ لِغَیْرِهِمْ: تَعَالَوْا فَاضْرِبُوا هَذَا. فَجَاءُوا، فَضَرَبُوهُ بَعْدُ فَقَالَ: وَیْلَکُمْ إِیَّایَ تَضْرِبُونَ! فَقَالُوا: لَا وَ اللَّهِ، مَا نَضْرِبُ إِلَّا الرَّجُلَ! قَالَ الْوَالِی: فَمِنْ أَیْنَ لِی هَذِهِ الشَّجَّاتُ بِرَأْسِی وَ وَجْهِی وَ بَدَنِی، إِنْ لَمْ تَکُونُوا تَضْرِبُونِی! فَقَالُوا: شَلَّتْ أَیْمَانُنَا إِنْ کُنَّا {قَدْ} قَصَدْنَاکَ بِضَرْبٍ. فَقَالَ الرَّجُلُ لِلْوَالِی: یَا عَبْدَ اللَّهِ أَ مَا تَعْتَبِرُ بِهَذِهِ الْأَلْطَافِ الَّتِی بِهَا یُصْرَفُ عَنِّی هَذَا الضَّرْبُ، وَیْلَکَ رُدَّنِی إِلَی الْإِمَامِ، وَ امْتَثِلْ فِیَّ أَمْرَهُ. قَالَ: فَرَدَّهُ الْوَالِی بَعْدُ {إِلَی} بَیْنَ یَدَیِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ (فَقَالَ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (عَجِبْنَا لِهَذَا، أَنْکَرْتَ أَنْ یَکُونَ مِنْ شِیعَتِکُمْ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ مِنْ شِیعَتِکُمْ، فَهُوَ مِنْ شِیعَهًِْ إِبْلِیسَ، وَ هُوَ فِی النَّارِ، وَ قَدْ رَأَیْتُ لَهُ مِنَ الْمُعْجِزَاتِ مَا لَا یَکُونُ إِلَّا لِلْأَنْبِیَاءِ. فَقَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ (: قُلْ: أَوْ لِلْأَوْصِیَاءِ. {فَقَالَ: أَوْ لِلْأَوْصِیَاءِ}. فَقَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ (لِلْوَالِی: یَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّهُ کَذَبَ فِی دَعْوَاهُ أَنَّهُ مِنْ شِیعَتِنَا کَذِبَهًًْ لَوْ عَرَفَهَا ثُمَّ تَعَمَّدَهَا لَابْتُلِیَ بِجَمِیعِ عَذَابِکَ لَهُ، وَ لَبَقِیَ فِی الْمُطْبَقِ ثَلَاثِینَ سَنَهًًْ، وَ لَکِنَّ اللَّهَ تَعَالَی رَحِمَهُ لِإِطْلَاقِ کَلِمَهًٍْ عَلَی مَا عَنَی لَا عَلَی تَعَمُّدِ کَذِبٍ وَ أَنْتَ یَا عَبْدَ اللَّهِ، فَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ خَلَّصَهُ مِنْ یَدَیْکَ، خَلِّ عَنْهُ فَإِنَّهُ مِنْ مُوَالِینَا وَ مُحِبِّینَا، وَ لَیْسَ مِنْ شِیعَتِنَا. فَقَالَ الْوَالِی: مَا کَانَ هَذَا کُلُّهُ عِنْدَنَا إِلَّا سَوَاءً، فَمَا الْفَرْقُ قَالَ لَهُ الْإِمَامُ (: الْفَرْقُ أَنَّ شِیعَتَنَا هُمُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ آثَارَنَا، وَ یُطِیعُونَّا فِی جَمِیعِ أَوَامِرِنَا وَ نَوَاهِینَا، فَأُولَئِکَ {مِنْ} شِیعَتِنَا. فَأَمَّا مَنْ خَالَفَنَا فِی کَثِیرٍ مِمَّا فَرَضَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ فَلَیْسُوا مِنْ شِیعَتِنَا. قَالَ الْإِمَامُ (لِلْوَالِی: وَ أَنْتَ قَدْ کَذَبْتَ کَذِبَهًًْ لَوْ تَعَمَّدْتَهَا وَ کَذَبْتَهَا لَابْتَلَاکَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِضَرْبِ أَلْفِ سَوْطٍ، وَ سِجْنِ ثَلَاثِینَ سَنَهًًْ فِی الْمُطْبَقِ. قَالَ: وَ مَا هِیَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه (؟ قَالَ: بِزَعْمِکَ أَنَّکَ رَأَیْتَ لَهُ مُعْجِزَاتٍ، إِنَّ الْمُعْجِزَاتِ لَیْسَتْ لَهُ إِنَّمَا هِیَ لَنَا أَظْهَرَهَا اللَّهُ تَعَالَی فِیهِ إِبَانَهًًْ لِحُجَّتِنَا وَ إِیضَاحاً لِجَلَالَتِنَا وَ شَرَفِنَا، وَ لَوْ قُلْتَ: شَاهَدْتُ فِیهِ مُعْجِزَاتٍ، لَمْ أُنْکِرْهُ عَلَیْکَ، أَ لَیْسَ إِحْیَاءُ عِیسَی (الْمَیِّتَ مُعْجِزَهًًْ أَ هِیَ لِلْمَیِّتِ أَمْ لِعِیسَی (أَ وَ لَیْسَ خَلَقَ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهًِْ الطَّیْرِ فَصَارَ طَیْراً بِإِذْنِ اللَّهِ {مُعْجِزَهًًْ} أَ هِیَ لِلطَّائِرِ أَوْ لِعِیسَی أَ وَ لَیْسَ الَّذِینَ جُعِلُوا قِرَدَهًًْ خَاسِئِینَ مُعْجِزَهًًْ، أَ هِیَ لِلْقِرَدَهًِْ أَوْ لِنَبِیِّ ذَلِکَ الزَّمَانِ فَقَالَ الْوَالِی: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ {رَبِّی} وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ. ثُمَّ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ (لِلرَّجُلِ الَّذِی قَالَ إِنَّهُ مِنْ شِیعَهًِْ عَلِیٍّ (: یَا عَبْدَ اللَّهِ لَسْتَ مِنْ شِیعَهًِْ عَلِیٍّ (إِنَّمَا أَنْتَ مِنْ مُحِبِّیهِ، وَ إِنَّمَا شِیعَهًُْ عَلِیٍّ (الَّذِینَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ فِیهِمْ: وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیها خالِدُونَ. هُمُ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ وَصَفُوهُ بِصِفَاتِهِ، وَ نَزَّهُوهُ عَنْ خِلَافِ صِفَاتِهِ، وَ صَدَّقُوا مُحَمَّداً فِی أَقْوَالِهِ، وَ صَوَّبُوهُ فِی کُلِّ أَفْعَالِهِ، وَ رَأَوْا عَلِیّاً بَعْدَهُ سَیِّداً إِمَاماً، وَ قَرْماً هُمَاماً لَا یَعْدِلُهُ مِنْ أُمَّهًِْ مُحَمَّدٍ أَحَدٌ، وَ لَا کُلُّهُمْ إِذَا اجْتَمَعُوا فِی کِفَّهًٍْ یُوزَنُونَ بِوَزْنِهِ، بَلْ یَرْجَحُ عَلَیْهِمْ کَمَا تَرْجَحُ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ عَلَی الذَّرَّهًِْ. وَ شِیعَهًُْ عَلِیٍّ (هُمُ الَّذِینَ لَا یُبَالُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَیْهِمْ، أَوْ وَقَعُوا عَلَی الْمَوْتِ. وَ شِیعَهًُْ عَلِیٍّ (هُمُ الَّذِینَ یُؤْثِرُونَ إِخْوَانَهُمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ، وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهًٌْ وَ هُمُ الَّذِینَ لَا یَرَاهُمُ اللَّهُ حَیْثُ نَهَاهُمْ، وَ لَا یَفْقِدُهُمْ مِنْ حَیْثُ أَمَرَهُمْ. وَ شِیعَهًُْ عَلِیٍّ (هُمُ الَّذِینَ یَقْتَدُونَ بِعَلِیٍّ فِی إِکْرَامِ إِخْوَانِهِمُ الْمُؤْمِنِینَ. مَا عَنْ قَوْلِی أَقُولُ لَکَ هَذَا، بَلْ أَقُولُهُ عَنْ قَوْلِ مُحَمَّدٍ، فَذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی: وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قَضَوُا الْفَرَائِضَ کُلَّهَا، بَعْدَ التَّوْحِیدِ وَ اعْتِقَادِ النُّبُوَّهًِْ وَ الْإِمَامَهًِْ وَ أَعْظَمُهَا {فَرْضاً} قَضَاءُ حُقُوقِ الْإِخْوَانِ فِی اللَّهِ، وَ اسْتِعْمَالِ التَّقِیَّهًِْ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل.

امام عسکری ( ابویعقوب یوسف‌بن‌زیاد و علی‌بن‌سیار روایت کردند: «شبی در اتاق حضرت امام حسن عسکری (خدمت ایشان بودیم؛ در آن زمان حاکم آن سامان، آن حضرت را بسیار گرامی میداشت و اطرافیان وی، ایشان را بسیار ارج مینهادند. در همان حال حاکم شهر یعنی حاکم جِسرَین، درحالی‌که مردی را دست بسته به همراه داشت، از آنجا میگذشت. امام حسن عسکری (از دریچه‌ی اتاق خود بیرون را مینگریست. چون حاکم، آن حضرت را دید، به احترام ایشان از چهارپای خود پیاده شد». امام حسن عسکری (به او فرمود: «به جای خود برگرد». او کمر خم کرد و بر چهارپای خود بازگشت»، سپس عرض‌کرد: «ای پسر رسول خدا (! این مرد را امشب، بر یک دکان صرّافی گرفتم. از آنجا که پنداشتم میخواهد راهی به دکان باز کند و از آن دزدی کند، او را دستگیر کردم. روش من چنین است که در میان دستگیرشدگان، کسی را که به او بدگمان شدهام، پانصد تازیانه میزنم تا به خاطر گوشهای از گناهانش مجازات شود و روزی نرسد که کسی نزد من بیاید و بپرسد با چنین کسی چه کار کردهام و پاسخی برایش نداشته باشم. چون خواستم این مرد را نیز تازیانه بزنم، به من گفت: «از خدا پروا کن و خود را در خشم او گرفتار نکن، چراکه من شیعه‌ی علی (و شیعه‌ی امام روزگار خود، پدر آن بزرگوار که به امر خدا به پا میخیزد میباشم، من از او دست کشیدم و گفتم: «تو را نزد آن حضرت میبرم، اگر تو را در شمار شیعیان دانست، آزاد میشوی وگرنه هزار تازیانه به تو میزنم و سپس دست و پایت را قطع میکنم. اکنون او را به حضور شما آوردهام ای پسر رسول خدا (! آیا او چنان که ادّعا میکند، شیعه‌ی علی (است»؟ حضرت فرمود: «پناه بر خدا! این مرد شیعه علی (نیست و به سزای آنکه خود را شیعه‌ی علی (پنداشته، خداوند او را در دست تو گرفتار کرده است». حاکم گفت: «امر او را بر من هموار کردی. اینک پانصد تازیانه بر او می‌زنم و دیگر باکی از این کار نخواهم داشت». او را به دوردست برد و گفت: «این مرد را بر زمین بخوابانید». چون با او چنین کردند یک جلّاد بر سمت راست او و جلّادی دیگر بر سمت چپ او گماشت و گفت: «او را بزنید». آن دو جلّاد تازیانههای خود را بر او فرودآوردند، امّا هیچ ضربه‌ای به پشت او نخورد و هر چه زدند بر زمین نشست. حاکم به ستوه آمد و گفت: «وای بر شما! چرا زمین را می‌زنید؟ بر پشت او تازیانه زنید». دوباره پشت او را نشان گرفتند، امّا این بار دستهایشان خطا رفت و تازیانه هر یک به دیگری خورد و داد و فریادشان برخاست. حاکم گفت: «وای بر شما! مگر دیوانه شدهاید؟ چرا یکدیگر را می‌زنید؟ این مرد را بزنید». آن دو گفتند: «ما همین کار را میکنیم و تنها او را نشانه میگیریم، امّا دستهایمان خطا میرود و ضربه‌هایمان به خودمان میخورد». حاکم گفت: «ای فلانی و ای فلانی! و چهار تن دیگر را فراخواند و در کنار آن دو ایستادند و گفت: «او را در میان گیرید. آنان چنین کردند و چون خواستند مرد را بزنند، دست‌هایشان خطا رفت و تازیانه‌هایشان به هوا رفت و بر بدن حاکم نشست». او از چهارپایش بر زمین افتاد و فریاد زد: «مرا کشتید، خدا شما را بکشد! این چه کاری است که میکنید»؟ آن‌ها گفتند: «ما تنها این مرد را زدیم». حاکم به چند نفر دیگر گفت: «این مرد را بزنید. آن‌ها آمدند و باز حاکم را زدند». گفت: «وای بر شما! چرا مرا میزنید»؟ گفتند: «به خدا سوگند! ما تنها این مرد را میزنیم». حاکم گفت: «اگر مرا نمیزنید، پس این زخم‌ها بر سر و صورت و بدن من از کجا پدید آمد»؟ گفتند: «دست‌های ما بشکند، اگر تو را نشان گرفته باشیم»! مرد گرفتار به حاکم گفت: «ای بنده‌ی خدا! آیا از این همه لطف که ضربههای تازیانه را از من دور میکند، عبرت نمیگیری؟ وای بر تو! مرا نزد امام برگردان و به فرمان ایشان سرسپار». حاکم او را خدمت حضرت بازگرداند و گفت: «ای پسر رسول خدا (! از کار این مرد در شگفتم. فرمودید که او از شیعیان شما نیست و هرکس شیعه‌ی شما نباشد، ناگزیر شیعه‌ی شیطان است و در آتش دوزخ جای دارد. امّا چنان معجزاتی از او دیدم که تنها از پیامبران دیده شده»! حضرت به او فرمود: «بگو: «و یا از جانشینان ایشان»! سپس فرمود: «ای بنده‌ی خدا! این مرد در این که ادّعا کرده از شیعیان ماست دروغ گفته، امّا اگر خود میدانست که دروغ می‌گوید و آگاهانه چنین میگفت، بدون شک به‌طور کامل در عذاب تو گرفتار میشد و سی‌سال در سیاه‌چال بر جای میماند؛ امّا خداوند متعال بر او رحم کرد و پذیرفت که او از این سخن، معنایی دِگر را در نظر داشته و آگاهانه دروغ نگفته است؛ امّا تو ای بنده‌ی خدا! بدان که خداوند عزّوجلّ او را از دست تو رهایی بخشیده، پس او را رهاکن، چراکه او از دوستان و دوستداران ماست، اگرچه از شیعیان ما نیست». حاکم گفت: «در نظر ما این کلمات همه به یک معناست، مگر تفاوتی بین آن‌ها میباشد»؟ حضرت فرمود: «تفاوت در این است که شیعیان ما نشانههای ما را دنبال میکنند و در امر و نهی ما، از ما فرمان میبرند، چنین کسانی شیعیان ما هستند. امّا کسانی‌که در بسیاری از واجبات خود از ما سرپیچی میکنند، هرگز از شیعیان ما نیستند». سپس امام (به حاکم فرمود: «تو نیز دروغی گفتی که اگر آگاهانه میبود، خداوند عزّوجلّ به هزار ضربه تازیانه گرفتارت میکرد و سی‌سال در سیاه‌چال می‌افکند». گفت: «ای پسر رسول خدا (! چه دروغی»؟ فرمود: «پنداشتی که از او معجزه دیدهای، حال آنکه معجزه، کار او نیست، بلکه کار ماست و خداوند متعال این معجزات را در کار او نشان داد تا نشانههای مسلّم ما را آشکار سازد و بزرگی و ارجمندی ما را نمایان کند. امّا اگر میگفتی: «در کار او معجزاتی دیدم، سخنت را ناروا نمیشمردم. آیا زنده شدن مردگان به دست عیسی (معجزه نبود؟ حال این معجزه، کار مردگان بود یا عیسی (؟ آیا او نبود که از گل پرندهای ساخت و آنگاه معجزه شد و پرنده به خواست خدا پر گشود؟ حال این معجزه، کار پرنده بود یا عیسی (؟ آیا مسخ آنان که با خواری به بوزینه تبدیل شدند، معجزه نبود؟ پس این معجزه، کار بوزینهها بود یا پیامبر آن روزگار»؟ در آن هنگام حاکم گفت: «از خداوند آمرزش می‌خواهم و به درگاهش توبه میکنم. سپس آن حضرت به مردی که گفته بود شیعه‌ی علی (است فرمود: «ای بنده‌ی خدا! تو شیعه علی (نیستی، بلکه دوستدار او میباشی. همانا شیعیان علی (آنانند که خداوند متعال درباره‌ی ایشان فرمودو آن‌ها که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، آنان اهل بهشتند و همیشه در آن خواهند ماند. (بقره/۸۲) کسانی‌که به خداوند ایمان آوردند و او را به صفاتش توصیف کردند و او را از صفات دیگر پاک و منزّه دانستند و گفتار محمّد (را راست دانستند و همه‌ی کردارش را درست برشمردند. و گفتند: «همانا پس از او علی (سرور و پیشوا و بزرگوار و رادمردی است که هیچ‌کس در میان امّت محمّد (با او هم‌پایی نکند و اگر همگی در کفهای از ترازو گرد هم آیند، هرگز با کفّه‌ی او برابری نکنند، بلکه او همچون برتری آسمان و زمین بر ذرّهای ناچیز، بر تمامی آن‌ها برتری یابد؛ و شیعیان علی (آنانند که از سررسیدن و یا در آغوش‌کشیدن مرگ در راه خدا هیچ باک ندارند و شیعیان علی (آنانند که به خاطر برادرانشان از خود میگذرند، هرچند خود در بینوایی به سر برند، و آنانند که خداوند آن‌ها را در راهی که از آن بازداشته نمیبیند و راهی را که به‌سوی آن فرمان داده، خالی از ایشان نمی‌یابد و شیعیان علی (آنانند که در ارج‌نهادن به برادران مؤمن خود به علی (اقتدا میکنند. آنچه میگویم نه اینکه سخن خودم، بلکه سخن رسول خدا (میباشد». خداوند متعال درباره‌ی آن‌ها فرمود: وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ پس از باور داشتن به توحید و نبوّت و امامت، تمامی واجبات را به جا میآورند که دو امر در این میان از همه واجبتر است: یکی ادای حقوق برادران دینی و دیگری تقیّه کردن در برابر دشمنان خداوند عزّوجلّ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۶۲۴
الأمام العسکری، ص۳۱۶/ البرهان
بیشتر