آیه وَ لَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَ فَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَها بَلْ كانُوا لا يَرْجُونَ نُشُوراً [40]
[مشركان مكّه] از كنار شهرى كه باران شرّ بر آن باريده بود (ديار قوم لوط كه خداوند آن را سنگباران كرده بود) گذشتند؛ آيا آن را نمىديدند؟! [آرى، مىديدند] ولى به رستاخيز ايمان نداشتند.
الباقر ( وَ أَمَّا الْقَرْیَهًُْ الَّتِی أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ فَهِیَ سَدُومُ قَرْیَهًُْ قَوْمِ لُوطٍ أَمْطَرَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّیلٍ یَقُولُ مِنْ طِینٍ.
امام باقر ( امّا شهری که باران شرّ بر آن باریده بود، سدوم، شهر لوط است که خداوند بر آنان بارانی از سنگهایی از سجّیل، که به گفتهی ایشان نوعی گل است بارانده بود.