آیه ۴۱ - سوره یونس

آیه وَ إِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لي عَمَلي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَريئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَري‌ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ [41]

و اگر تو را تكذيب كردند، بگو: «عمل من براى من، و عمل شما براى شماست. شما از آنچه من انجام مى‌دهم بيزاريد و من [نيز] از آنچه شما انجام مى‌دهيد بيزارم».

عمل من برای من، و عمل شما برای شماست

۱ -۱
(یونس/ ۴۱)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ أَبِی عُبَیْدَهًِْ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) یَقُول لَمَّا فَتَحَ رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) مَکَّهًَْ قَامَ عَلَی الصَّفَا فَقَالَ یَا بَنِی هَاشِمٍ یَا بَنِی‌عَبْدِ‌الْمُطَّلِبِ (علیه السلام) إِنِّی رسول‌الله إِلَیْکُمْ وَ إِنِّی شَفِیقٌ عَلَیْکُمْ لَا تَقُولُوا إِنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) مِنَّا فَوَ اللَّهِ مَا أَوْلِیَائِی مِنْکُمْ وَ لَا مِنْ غَیْرِکُمْ إِلَّا الْمُتَّقُونَ فَلَا أَعْرِفُکُمْ تَأْتُونِی یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ تَحْمِلُونَ الدُّنْیَا عَلَی رِقَابِکُمْ وَ یَأْتِی النَّاسُ یَحْمِلُونَ الْآخِرَهًَْ أَلَا وَ إِنِّی قَدْ أَعْذَرْتُ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ فِیمَا بَیْنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ بَیْنَکُمْ وَ إِنَّ لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابوعبیده گوید: شنیدم امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: هنگامی‌که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مکّه را فتح کرد، در کنار کوه صفا قرار گرفته و فرمود: ای بنی‌هاشم! ای بنی‌عبدالمطلّب! من رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هستم که به طرف شما آمده‌ام. من با شما مهربان هستم. نگویید محمّد (صلی الله علیه و آله) از ماست؛ به خداوند سوگند من در میان شما و دیگران دوستانی ندارم؛ دوستان من فقط متقین می‌باشند و من شما را [به‌عنوان دوستان صاحب این صفت نمی‌شناسم. کاری نکنید که] روز قیامت درحالی‌که [بار، گناهان خود در] دنیا را بر دوش گرفته باشید حاضر گردید، امّا در همان موقع، مردمان دیگر در قیامت با حالتی حاضر شوند که بار آخرت را بر دوش گرفته باشند. (یعنی مبادا شما که عشیره‌ی من هستید گمراه شده و باقی مردم هدایت شوند)! متوجّه باشید که من اکنون هرچه لازم بود گفتم و دیگر عذری برایتان نمانده است! خداوند را هم بر همین شاهد می‌گیرم لی عَمَلی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۴۷۲
بحار الأنوار، ج۲۱، ص۱۱۱/ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۱۸۸
۱ -۲
(یونس/ ۴۱)

الحسین (علیه السلام)- فِی کِتَابِ تَارِیخٍ عَنِ الرِّیَاشِی ... خَرَجَ الْحُسَیْنُ (علیه السلام) مِنْ مَکَّهًَْ فَاعْتَرَضَتْهُ رُسُلُ عَمْرِوبْنِ‌سَعِیدِ‌بْنِ‌الْعَاصِ عَلَیْهِمْ یَحْیَی‌بْنُ‌سَعِیدٍ لِیَرُدُّوهُ فَأَبَی عَلَیْهِمْ وَ تَضَارَبُوا بِالسِّیَاطِ وَ مَضَی (علیه السلام) عَلَی وَجْهِهِ فَبَادَرُوهُ وَ قَالُوا یَا حُسَیْنُ (علیه السلام) أَ لَا تَتَّقِی اللَّهَ تَخْرُجُ مِنَ الْجَمَاعَهًِْ وَ تُفَرِّقُ بَیْنَ هَذِهِ الْأُمَّهًِْ فَقَالَ لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنْتُمْ بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِیءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ.

امام حسین (علیه السلام)- در کتاب تاریخی، از ریّاشی آمده که؛ امام حسین (علیه السلام) [به قصد کربلا] از مکّه خارج شد؛ فرستادگان عمروبن‌سعیدبن‌عاص که سردسته‌ی آن‌ها یحیی‌بن‌سعید بود، بر سر راه حضرت قرار گرفت تا ایشان را بازگردانند ولی امام (علیه السلام) اعتنایی به آن‌ها نفرمود و [کار به جایی رسید که دو گروه] با تازیانه زدوخورد کردند و [باز] امام (علیه السلام) به حرکت خود ادامه داد. آن‌ها خود را به امام (علیه السلام) رسانده و گفتند: «ای حسین (علیه السلام)! آیا از خدا پروا نمی‌کنی که از جماعت مسلمانان خارج شده و میان امّت اسلامی تفرقه ایجاد می‌کنی»؟ حضرت فرمود: «لی عَمَلی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنْتُمْ بَریئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَریءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۴۷۴
بحار الأنوار، ج۴۴، ص۳۶۸
بیشتر